Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۲ به یمن ورود برف که البته چند وقتی از تولدش میگذره: میریزیم؛ ریز ریز ریز چون برف، که هرگز هیچکس ندانست، تکههای خودکشی یک ابر است... 11 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۲ قطره قطره شد آب آدم برفی شد آب در آفتاب آدم برفی آب از سر او گذشت اما هرگز بیدار نشد ز خواب آدم برفی 8 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۲ برف می بارد برف می بارد به روي خار و خارا سنگ كوه ها خاموش دره ها دلتنگ راه ها چشم انتظار كاروانی با صدای زنگ بر نمیشد گر زبام ِكلبه ای دودی يا كه سوسوي چراغی گر پيامی مان نمی آوردردّ پا ها گر نمی افتاد روي جاده ها لغزان ما چه می كرديم در كولاكِ دل آشفته ي دمسرد؟! 5 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۲ تو چقدر سادهئی که بر همه یکسان میباری تو چقدر سادهئی که سرنوشت بهار را روی درختها مینویسی که شتکها هم میخوانند. آخر ببین چه جهان بدی شد آفتاب را داور تو قرار دادهاند و تو با پائی لرزان به زمین مینشینی پیداست که میشکنی برف. تا قَدرت را بدانند با سنگریزه و خرده شیشه فرود آ فکر میکنم سرنوشت مرا جائی دیدهئی برف. آب شو آب شو! موسیقی منجمد! و بیا و ببین رنج را تو کشیدی به نام بهار تمام میشود. 5 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۲ به شادی مردم اعتماد مکن برف تا میباری نعمتی چون بنشینی به لعنتشان دچاری. چیزی در سکوت مینویسی همهمان را گرفتار حکمت خود میکنی ما که سفیدخوانیهای تو را خوب میشناسیم. 5 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۲ تو رفتهای و راهها را برف پوشانده است، باید به کومهی کلمات خودم برگردم. ماهی، علف، آفتاب، پرنده، سنگ، ستاره، انتظار، رود. و من، همه، هرچه، هر چه که هست، همهی مافقط حسرت بی پایان یک اتفاق سادهایم، که جهان را بیجهت جور عجیبی جدی گرفتهایم. (بگذار اینجا یک ستاره بگذارم، حرفم ادامه دارد.) * فراموشی، فراموشی، فقط فراموشی سرآغاز ِ سعادت آدمیست! سید علی صالحی 4 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۲ آرزوی قشنگی ست؛ داشتن ردّپای تو، کنار ردّپای من بر دشت سپید پوشیده شده از برف؛ اما هنوز نه برف آمده، نه تو... پ.ن:تو شهر ما برف نمیاد... 6 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۲ برف نو! برف نو! سلام، سلامبنشین، خوش نشستهای بر بامپاکی آوردی ای امید سپیدهمه آلودگیست این ایام 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۲ هوا سرد است و برف آهسته بارد ز ابري ساكت و خاكستري رنگ زمين را بارشِ مثقال،مثقال فرستد پوشش فرسنگ،فرسنگ سرود كلبه ي بي روزن شب سرود برف و باران است امشب ولي از زوزه هاي باد پيداست كه شب، مهمان توفان ست امشب دوان بر پرده هاي برف ها ،باد، روان بر بال هاي باد، باران؛ درون كلبه ي بي روزن شب، شب توفاني سرد زمستان. 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۲ دارد از آسمان برف دارد از آسمان برف مي آيد اگر حرفي داشته باشد آسمان همين است اين چيزهاي آسمان حرف ندارد بايد تماما نگاه شوي روي زاويه ها گوشه ها هندسه اي كه آب مي شود و مي پيوندد به فعالين زير زميني فكر مي كنم خدا هم زير زمين بود كه خلاق شد وقتي نوشت حرف نوشت هاچ – دو – او نوشت برف در زير زمين جاري شدن به دريا رسيدن برفها موج شدن بسته بسته حرفها و حرف آسمان به خودش برمي گردد بغض مي شود ابر مي كند و رعد و برق مي كشد و گريه گريه گريه از صميم دل. و گریه در صمیمی حرف می شود برف می شود. 1 لینک به دیدگاه
bar☻☻n 5895 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۲ خوب شد برف آمد... تا می توانیم آدم بسازیم! :) 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۲ برف نو! برف نو! سلام، سلامبنشین، خوش نشستهای بر بامپاکی آوردی ای امید سپیدهمه آلودگیست این ایام 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۲ شعر برف نی نی توی حیاطه چشمش به آسمونه منتظره برف بیاد از ابر دونه دونه به ابر میگه :چرا کم برف های سردتر برف می آری واسه مون زمستونه ! لم نده بی کار توی آسمون برف های دیروز تو هی چیکه چیکه آب شد آدم برفی ای که ساخته بودم خراب شد برف های سردتر بریز توی حیاط خونه برفی که زود آب نشه یکی دو روز بمونه شاعر: ناصر کشاورز برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده