Mohammad Aref 120454 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۲ دنیای معاصـر، فضایی است آکنده از پیام و اطلاعات فراوانی که به طور مستمر مبادله میشوند. در عصــر ارتباطات، به دلیل محدودیتهای خاص زبان نوشتاری و نارسا بودن کلمات و واژهها، گرافیک به عنوان مهمترین رسانة ارتباط تصویری مطرح شده است. ابعاد و جنبههای تازه، گرایشهای نوین، ارتباط مستقیــم با دانشهای دیگر نظیــر جامعــهشناسی و روانشناسی و فن آوری روبه رشد آن، واژگان و تعابیر جدیدی را وارد تعاریف قبلی گرافیک کرده است. اما در هر تعریفی که برای گرافیک آورده شود، ارکان و ویژگیهای اصلی شامل تکیه بر دانش تجسمی، عناصر و نقوش تصویری و خصوصیت انتشار و تکثیر به جای خود باقی است و همین ارکان است که گرافیک را از سایر هنرها متمایز میکند. استفاده از عناصر تصویری ساده و همه فهم، بیان صریح، وسعت مخاطب و قدرت تأثیرگذاری، گرافیک را به عنوان مهمترین رسانة ارتباطی مطرح کرده است. کارشناسان با توجه به دامنة وسیع فعالیتهای گرافیک، اهداف و ویژگیهای آن، قابلیتهای تکثیر و تولید مجدد و درنظر گرفتن عملکرد و کاربرد آن، زیرشاخههای متنوعی را برای آن در نظر گرفتهاند: گرافیک تبلیغاتی، گرافیک مطبوعاتی، گرافیک فرهنگی، گرافیک سیاسی، گرافیک تلویزیونی و گرافیک محیطی. تعیین مرز دقیق و معین کردن حد و حدود این دستهبندی امری دشوار است. اما از میان تمامی زیرشاخههای هنر گرافیک، قویترین ابـــزار فــــرهنگســـازی و تأثیـــــر بـر افکار عمومی شهروندان، به گرافیک محیطی است. هر آن چه به مدد عناصر تصویری و بهرهگیری از دانش وسیع هنرهای تجسمیو استفاده از امکانات هنرهای زیبا در سطح جامعه مورد استفاده قرار میگیرد و باعث جلب توجه مخاطب شود در حيطه گرافیک محیطی قرار میگیرد. گرافیک محیطی به طور مستقیم و بسیار سریع و لحظه ای، با قوۀ بینایی مرتبط است. پوسترها، تابلوهای بزرگراهها، علایم راهنمایی و رانندگی، تابلوهای حمل ونقل عمومی، تبلیغات ایستگاههای حملونقل، تبلیغـات بدنة اتـوبوسها و سایـر وسایل حملونقل عمومی، استندها و بیلبوردهای نصب شده در سطح شهر با ابعاد متفاوت، ویتــرینها و تابلـوهـای مغازهها و فــروشگاهها، سردر سینماها، علایم آویخته در فضا و بالنها، نقاشیهای دیواری و دیوار نوشتهها، بستهبندی کالاها، طراحی وسایل عمومی مانند باجههای تلفن همگانی، طراحی محیطی پارکها و فضاهای مشابه، فضاسازیهای تبلیغاتی و تجاری، طراحی اجسام در میادین، علایم نورانی (نئونها) و... همه در زمرۀ گرافیک محیطی قرار میگیرند. به عبارت دیگر میتوان گفت تمامی موارد مذکور از جمله عوامل بیانی در گرافیک محیطی هستند. ميتوان گرافيك محيطي را یکی از ارکان اصلی زندگی اجتماعی و شهری قلمداد کرد كه حضور طراحی و جلوههای هنرهای تجسمی در زندگی روزمره از طریق آن میسر است و مؤثرترین ابزار برای تأثیر بر الگوهای رفتاری زندگی انسان شهرنشین به شمار ميآيد. گرافیک محیطی پديدهاي اجتماعی است که با توجه به فضاسازی تصویری، خصایص ملی، قومی، فرهنگی، قراردادهای اجتماعی، آداب و سنن و گرایشهای سیاسی و اقتصادی جامعه قابل تحلیل و بررسی است. در بعضی از جوامع با استفاده از قدرت بیانی گرافیک محیطی و جاذبههای بیانی تصاویر تجسمی، شیوههای فرهنگ سازی تازه ای ارایـــه شــده است. در عین حال گرافیک محیطی، هنری به شدت اقتصادی و مرتبط با اهداف تجاری است. در جوامع سرمایهداری، تبلیغات بیش از هر چیز دیگر قابل توجه است و آن چه مد و مدگرایی نامیده میشود، به طور مستقیم یا غیرمستقیم مردم را وادار میکند تا به مصرف بیشتر روی بیاورند. تمامیجلوههای تصویری شهری خواه در فضاهای باز و تصاویر غول پیکر و خواه در اماکن عمومیسربسته از قدرت بیان بصری ویژه ای برخوردارند که چگونگی بهره مندی از آنها در حیطة وظایف طراح گرافیک محیطی تعریف میشود. از همین رو طراح گرافیک محیطی علاوه بر دارا بودن دانش تجسمیو آشنایی کامل با بنیانهای گرافیک و شیوههای بیانی تصویر، باید در محدودة دانشهای دیگری نظیر جامعهشناسی، معماری، شهرسازی، مخاطبشناسی، روانشناسی، علوم ارتباطات و رسانه با اساتید و کارشناسان این رشتهها مرتبط و از نظرات و تجربیات علمیو تخصصی آنها برای ارایة فضای تصویری مناسب بهره گیرد. چنانچه طراحی محیط در فضاهای بسته و سرپوشیده نظیر اماکن عمومیسربسته، ایستگاههای مترو، ساختمانها و دفاتر، غرفههای نمایشگاهی و موارد مشابه انجام گیرد، لازم است طراح گرافیک محیطی از همکاری یک طراح دکوراسیون داخلی برای نیل به هدف موردنظر استفادة مطلوب نماید. تسهیل در امر ارتباطات، بهبود اوضاع روانی و امنیتی، آگاه ســـازی از امکانـات شهـــــری، تسهیل فعالیتهای اقتصادی، کاهش تشنجات عصبی، تبلیغات در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، تجاری و فـــرهنگـی از مهـــمترین اهــداف گرافیک محیطی است. اگر شرایط اجتماعی برای بهترین شکل استفاده از گرافیک محیطی و جنبههای اثــر بخشی و فرهنگ سازی آن فراهم آید، این ابزار هنری میتواند در عرصههای مختلف آموزشی، تبلیغاتی، ارتباطی، سیاسی و اقتصادی تأثیرات مثبت و خوشایندی بر جاگذارد و ضمن آن در کنار تمامی اهداف کاربردی و انتقال اطلاعات به عواملی منتهی شود که ساختارهای اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و سنتی جامعه را به طور درست و با توجه به اصول بنیادین اصلاح و ارایه نماید و از سوی دیگر در کنار تمامی موارد مذکور، از جاذبههای زیباییشناسی بیان هنری در جهت زیباسازی ظاهـری شهر و به تبـــع آن لذت بردن مردم از زندگی شهری استفاده نماید. نکتة آخر این که هنرهای تجسمی مهمترین ابزار ارتباطی و آموزشی هستند که قدرتی فراتر از تصور دارند و در این میان گرافیک محیطی به عنوان ابزاری اجتماعی و توانمند علاوه بر رسالت و وظایف پیامرسانی و انتقال مفاهیم، چشم را به خود جلب میکند تا نظم لازم را برای درک چیزهای قابل رؤیت در ذهن مخاطب پدید آورد و در شناخت ارزشهای زندگی اجتماعی مطلوب، به او یاری رساند. منبع: سازمان زیباسازی شهر تهران لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده