Ghasem Zare 8757 ارسال شده در 6 دی، 2013 مرسی از دعوتت جای خوبیه حتما میام سرمیزنم و مینویسم من اون زمان نبودم ولی از دست دادن دوست خیلی سخته خدا رحمتش کنه.. 9
مجید بهره مند 43111 ارسال شده در 6 دی، 2013 من2تا پیش نهاد دارم اگه میشه وامکانش باشه یک تاپیک به عنوان یادگاری از تمام اعضا که همیشه یاد گاری از اونا توی انجمن باشه اجرا بشه که اجرا شدنش همت مسئولای انجمن رو میطلبه 2دوومین پیشنهاد اینکه اگه امکان داشته باشه و بشه یک گروه دو الی سه نفره مسئول پیگیری از احوالات افراد فعال که چند هفته یا چند ماه قبلی که دیگه ازشون خبری نیست پیگیر بش و به اطلاع دوستان برسونند اقا کامیار رو من نمیشناسم خدا بیامرزدش ولی اون توی انجمن وبیرون دوست مشترک داشتند که این خبر به گوش بچه های انجمن رسیده بالاخره ادمیزاده باید اثاثاشوجمع کنه بره چه بهتر که از احوالاتش دوستانش هم با خبر باشن 13
دختر باران 18625 ارسال شده در 6 دی، 2013 رفتن کامیار و پدر مادر نیوشاااااا. تازه اینجا عضو شده بودم که تالار سیاه پوش شد.این بدترین خاطره ای بود که از این انجمن دارم. این نیوشا همون نیوشای مهندسان نیست؟؟؟؟؟؟؟آخه همونجا گفتن که خبر دروغ بودهالبته امیدوارم که دروغ بوده باشه 5
Farnoosh Khademi 20024 ارسال شده در 6 دی، 2013 این نیوشا همون نیوشای مهندسان نیست؟؟؟؟؟؟؟آخه همونجا گفتن که خبر دروغ بودهالبته امیدوارم که دروغ بوده باشه نمی دونم سحری.بعد از این اتفاقات تا یکی دو سال انجمن نیامدم. 7
Ali.Fatemi4 22826 ارسال شده در 6 دی، 2013 مگه اومدنمون دست خودمون بود که رفتنمون دست خودمون باشه؟ اومدیم برا اینکه بریم مهم اینه که چه جوری بریم 6
setare.blue 23086 ارسال شده در 6 دی، 2013 دعوتتون کردم که ازتون تشکر کنم ، و اگر دوست داشتین متنی قرار بدین، دوست نداشتم ناراحتتون کنم ،بچه ها سعی کنین در این تاپیک دلنوشته های خودتون رو بذارین. این تاپیک ماله دوست عزیزم سپیده بوده،دوست داشتم اپ بمونه،اما با دل نوشته های شما عزیزان 14
IT Maryam 1201 ارسال شده در 6 دی، 2013 هیچ... جای حرف دل اینجا نیست. دل نوشته را دل می فهمد و این کافیست. 6
Gandom.E 17805 ارسال شده در 6 دی، 2013 دلم گرفت از خوندن پستا ولی جای قشنگیه.. امیدوارم پست بقیه بچه ها از این به بعد حرف دلای قشنگ و تقسیم شادیها باشه.. جو اینجا خیلی خودمونی و گرمه..امیدوارم پایدار باشه 8
manjari 2934 ارسال شده در 6 دی، 2013 دعوتتون کردم که ازتون تشکر کنم ، و اگر دوست داشتین متنی قرار بدین، دوست نداشتم ناراحتتون کنم ،بچه ها سعی کنین در این تاپیک دلنوشته های خودتون رو بذارین. این تاپیک ماله دوست عزیزم سپیده بوده،دوست داشتم اپ بمونه،اما با دل نوشته های شما عزیزان سلااااااااااااااااااام گلم مرسی از دعوتت دلنوشته؟!! چشم بخاطر تو و اینکه به فکر دوستت هستی در خدمتیم 5
setare.blue 23086 ارسال شده در 10 دی، 2013 كساني را که بيشتر ازهمه دوست داريم از بيشترين قدرت براي آزارمان برخوردارند. ........................... دقیقا همینطوره،مسلما ما از افرادی که دوستشون داریم بیشتر انتظار داریم و اگر مسئله ای از طرف اون افراد باعث ناراحتی ما باشه، فکرمون رو بیشتر مشغول میکنه، کاش بشه انتظاراتمون رو نسبت به اطرافیانمون کمتر کنیم وآنها رو تنها برای وجود خودشون دوست داشته باشیم. سخته، چون ممکنه در زمانی باشیم بیشترین نیاز رو بهشون داشته باشیم و همه اون افراد مشغول کار خودشون باشن:icon_gol: 9
manjari 2934 ارسال شده در 12 دی، 2013 خیلی ناراحت شدم، انتظار نداشتم واقعا آدمها چقدر گاهی از بالاترین نقطه به نزدیک ترین کسانشون نگاه میکنند 7
setare.blue 23086 ارسال شده در 20 بهمن، 2013 در این روزگارو این روزها ،اگر کسی بهت گفت : دوستت دارم بپرس : تا ساعت چـــــــند.. :icon_gol:1392.8.29 11
setare.blue 23086 ارسال شده در 1 اسفند، 2013 سلام من نمیدونم چه کسانی در تاپیک خسته نباشید من ، پیغام گذاشتن، به جز صفحه اول و یک پست ،پستهای دیگرو ندیدم.( خیلی سریع) خیلی ناراحت شدم، نه به خاطر تاپیکـ ، تاپیک بالاخره بسته میشد و به بایگانی منتقل میشد. اما پست های تک تک دوستانم برام ارزشمند بودند. یک خسته نباشید ساده هم برام ارزش داشت.بهم گفتن یه دوست قدیمی در تاپیک پست گذاشته، خیلی دوست داشتم بدونم چی نوشته اما دیگه نشد. شاید خیلی گفتنش ساده باشه ، اما من 5سال از عمرمو با نواندیشان زندگی کردم، با ادمهای مختلف در ارتباط بودم،تا جایی که در توانم بود بهشون کمک کردم. به هرحال اینم میگذره، اتفاق رخ میده. میخواستم از همینجا همه اون دوستانی که در اون تاپیک شرکت کردند، تشکر کنم. :icon_gol:1392.9.10 13
Gandom.E 17805 ارسال شده در 2 اسفند، 2013 چقدر امروز دلم بالا پایین شد... عصبی شد..ناراحت شد..دلشوره گرفت و حتی یه کو چولو شکست....... من وقتی بلند قهقهه میزنم یعنی اینکه دلم شکسته نمیخوام کسی صداشو بشنوه...... الانم تَرَک برداشته..برام دعا کنید که نشکنه...چون طاقتشو ندارم.............. 10
sam arch 55879 ارسال شده در 3 اسفند، 2013 سُنتِ دل ...سکوت ست... حرف برای زبان ست..نهایتا کمی هم برای چشم...آن چشم که بتواند حرف بزند.... دل سکوت می کند...گاهی که فغان می زند..نهایتش دِق می کند... بیچاره دل....بی گناه دل....بی پناه دل... 8
manjari 2934 ارسال شده در 10 اسفند، 2013 خیلی خسته شدم، دیشب بعد از 2 روز خوابیدم صبح وقتی بیدار شدم تازه فهمیدم خوابم برده مثل همیشه خواب و بیدار نبودم، واقعا مردن توی خواب بهترین روش البته بعد از 1000 سال 3
ارسال های توصیه شده