مجید بهره مند 43111 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۲ آقای ***که عمل کرده، میره سر کار و میاد و زندگیشو میکنه! الفی دیگه از هیچی نمیترسه! آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان ۵٠ متری ساده. آنشرلی آرایشگر معروفی شده و توی جردن و چند تا محلهی بالای شهر شعبه زده و حسابی جیب مردم رو خالی میکنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی ... ایکیوسان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله! بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!... شلمان هنوز هم خوابه! پت پستچی بازنشسته شده و الان تو خونهی سالمندان منتظر مرگشه! بنر رو یادته؟ پوستشو توی خیابون منوچهری 30000 تومن فروختن! بالتازار و زبلخان آلزایمر گرفتن. دامبو، پلنگ صورتی، پسر شجاع، خانوم کوچولو، گوریل انگوری، شیپورچی، یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن! تام سایر حسابی باکلاس شده و موهاشو مدل جوجهتیغی درست میکنه! تام و جری دو تا دوست صمیمی شدن! تنتن توی یه روزنامه خبرنگار بود، الان تو یه شرکت تبلیغاتی داره فعالیت میکنه! جیمبو رو از رده خارج کردن و بعد اجاره دادندش به ایران ایر !! 29 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۲ :hapydancsmil:فقط تو تاپیک های شما هستمآآآآ/مرسی یادش بخیر. 11 لینک به دیدگاه
delovan20 1048 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۲ واقعاکارتون های زیبایی بود یادش بخیر ممنون داداش مجید خیلی جالب بود:hapydancsmil: 6 لینک به دیدگاه
Yamna 1 17420 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۲ آخه به همشون سلام برسونید دلم براشون تنگ شده 5 لینک به دیدگاه
a_ghadimi 4539 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۲ مرسی خیلی خوب بود...:hapydancsmil: من از بچگی جودی رو خیلی دوست داشتم... اون الان کجاست؟؟ آخر اون چی شده پس؟؟ 6 لینک به دیدگاه
m@f 1923 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۲ پسر شجاع منو یاد خاطراتم میندازه...ممنونم... 9 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۲ آنشرلی از همون روزی که رنگ سبز زد به موهاش استعدادش توی آرایشگری کشف شد 4 لینک به دیدگاه
مجید بهره مند 43111 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۲ چوبین خیلی وقته که مادرش رو پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه! چوبین خیلی وقته که مادرش رو پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه! حنا خانوم دکتر شده، مادرش هم از آلمان برگشته کنارش! خپل رو از باغ گلها انداختنش بیرون, اونجا یه برج ١٠٠٠ طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش - خیلی لاغر شده!) خانوادهی دکتر ارنست همسایه مونن، هر سه تا بچهاش رفتن خارج، همسر دکترخیلی مریضه! سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن، خب که چی؟! کایوت، بالاخره ردرانر رو گرفت ولی از شانس بدش آنفولانزای مرغی گرفت و مرد! هیچکی نفهمید گالیور عاشق فلرتیشیاست! لوک خوششانس طی یه بدشانسی، اشتباهی تو یه صحنه قتل دستگیر شد و نتونست خودشو تبرئه كنه و الان هم سلولی دالتون ها شده! مارکو پولو تو میدون راهآهن یه باقالی پلویی زده ، میگن کارش خیلی گرفته! گربهسگ عمل کردن و جدا شدن! ملوان زبل الان دیگه یه دزد دریایی معرف شده در خلیج عدن! آقای پتیبل تو میدون شوش یه بنکدار کلهگندهس! معاون کلانتر از یه بانك اختلاس كرد و فرار كرد رفت خارج ! آقای نجار الان به جرم قطع غیرمجاز درختان تحت تعقیبه و وروجک هم قایم شده! پت و مت دكترای مهندسی عمران گرفتند و الان جزو هیئت علمی دانشگاهند! 10 لینک به دیدگاه
خانوم اسفندیاری 465 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۲ راستی چی به سر بولک ولولک پرفسور بالتازار و تنسی تاکسیدو اومده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 3 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۲ اینا دروغه دوست ندارم آخرشو بدونم ما با اینا زندگی کردیم رویاهای شیرین کودکیمون رو دارن میدزدن 2 لینک به دیدگاه
مجید بهره مند 43111 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۲ اینا دروغه دوست ندارم آخرشو بدونم ما با اینا زندگی کردیم رویاهای شیرین کودکیمون رو دارن میدزدن کی میدوزده کی اینجا دزده معلومه همه متن شوخیه خوب 2 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۲ کی میدوزده کی اینجا دزده معلومه همه متن شوخیه خوب همون که اینا رو ساخته 2 لینک به دیدگاه
mahnaz 7584 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۲ خیلی باحال بود :ws28: مرسی آقا مجید 4 لینک به دیدگاه
goghnoos 265 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۲ ممنون آقا مجید خیلی باحال بود و البته تلخ چوبین را فکر کنم فقط نیمه اولی های دهه شصت یادشون بیاد چون فکر کنم دیگه نزاشتنش (خودم هم قیافش یادم نبود!) یادش بخیر یه نجاری داشتیم تو محلمون پیرمردی بود دقیقا شبیه آقای ادر تو وروجک! و تیریپش خارجی میزد! یه پژو 404 از اون قدیمی ها که قدیم به پژو آخوندی معروف بود داشت و کارگاه نجاری بزرگی داشت تا وقتی اون محل بودیم هر وقت میدیدمش ناخودآگاه یاد وروجک میفتادم با اون قیافه و ماشین مثل اروپایی های قدیم بود پژو 404 ! 3 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۲ چرا عاقبتشونو اینقدر تلخ نوشتنآغا من اعتراض دارم 3 لینک به دیدگاه
f.r20 659 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۹۲ پس جودی وبابا لنگ دراز کوشن؟چی شدن؟ بچه که بودم همیشه برای جودی دعا میکردم.... هی ............. یادش بخیر.... 2 لینک به دیدگاه
مجید 1357 459 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۲ خیلی با حال بود کلی لذت بردم و یاد گذشته افتادم ممنون داداشی لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده