رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

پیشگفتار

یکی از چالش­های اصلی جامعه امروز ایران فضای زندگی اوست. فضا به معنی محیطی که همه چیز را در برگرفته و زندگی به معنای طول عمر انسان از ابتدای حیات تا ممات جسمانی از بسترهای گوناگونی متاثر است، از جمله عوامل اثرگذار بر فضای زندگی انسان­ها، بستر حیات او یا به بیان دیگر نظام شهرسازی است، نظام شهرسازی است که به لحاظ ظرفی فضای زندگی انسان­ها را تعریف و به آن­ شکل می­دهد. نظام شهرسازی که می­تواند از مجموعه­های کوچک چند خانواری تا کلان­شهرهای بزرگ را شامل شود. این نظام در وضعیت موجود خود با چالش­های فراوانی روبروست، پاسخگویی به این چالش­ها نظام حاکمیتی و به تبع آن زیر مجموعه­های آن اعم از نهادهای متولی دولتی، بخش خصوصی، جوامع علمی و پژوهشی، اندیشمندان وصاحبنظران و... را ناگزیر به چاره­اندیشی­های مدیریتی، اجرایی و ارائه نظریات گوناگون نموده­است. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نظر به خواست مردم ایران و رهبری الهی حاکم بر کشور تمامی نهادها و گروه­ها و افراد پیش گفته در اندیشه پیاده­سازی الگوهای ایرانی اسلامی در نظام شهرسازی­اند و این تلاش کماکان ادامه دارد. نوشته حاضر در پی پاسخ به این ضرورت که برای انطباق نظام شهرسازی با مبانی اسلام چه باید کرد؟ وبه بیان دیگر فتح بابی در پژوهش پیرامون شهرسازی اسلامی شکل گرفته­است.

به نظر می­رسد برای پاسخ به این ضرورت هدف کلی نوشته حاضر عبارتست از: چاره اندیشی برای ارائه نظریه شهرسازی اسلامی بعنوان پشتوانه همه­جانبه و اثرگذار در راستای تمامی جهت­گیری­های شهرسازی، دستیابی به این هدف راه را فراروی نظریه­ای هموار می­کند که تحقق آن بازتعریف مجددی از نقش تمامی دست­اندرکاران صورت می­­دهد. اندیشمندان، صاحبنظران و مراکز پژوهشی محور مطالعات خود را بر مبنای نیازهای آن تنظیم می­کنند، مراکز آموزشی شهرسازانی را تربیت می­کنند که توانایی علمی و عملی متناسب با شهرسازی اسلامی داشته باشند و حرفه شهرسازی نیز اعم از حاکمیت و بخش خصوصی فضایی را برای زندگی محیا می­کند که بر مبنای اصول شهرسازی اسلامی بنا شده­باشد.

روش شناسی

مروری بر پیشینه پژوهش، در زمینه شهرسازی اسلامی از جهات متفاوت(فلسفی، علمی، اجرایی و مدیریتی) حایز اهمیت است. به نظر می­رسد لفظ شهر اسلامی لفظیست که در آثار و نوشته­های فلاسفه و حکما قبل از مدرن ایران نیست اما در دهه­های گذشته متفکران بدان اندیشیده و به تبع آن صحبت از شهرسازی اسلامی نیز همین وضعیت را دارد. برخی شهر اسلامی را شهر حکومت­هایی که در آنها احکام اسلامی جاریست می­دانند[1]. دسته دیگر شهر اسلامی را شهری می­دانند که در فرهنگ اسلامی ساخته شده­است[2]؛ عده­ای شهری که جامعه اسلامی و حکومت حقه در آن وجود دارد را مقدمه شهر اسلامی می­دانند و جز حکومت معصوم که چند سالی بیشتر نبود هیچ شهری را شهر اسلامی نمی­دانند. در پس این تعاریف، پژوهش­هایی که در زمینه شهر اسلامی صورت گرفته­است، جهت­گیری­های متفاوتی دارد. مستشرقین و برخی نظریه­پردازان داخلی با این تصور که شهرهای تاریخی اسلامی بدست متفکران اسلامی طراحی و بنا گردیده­است در پی بررسی بناها و بافت­­ها جهت استخراج اصول معماری و شهرسازی اسلامی­اند[3]. دسته دیگر که بیشتر صاحبنظران موخر بحساب می­آیند[4]، ضمن اینکه از محتوای سخنشان اینگونه استنباط می­شود که شهرهای تاریخی را بعنوان شهراسلامی قبول کرده­اند اما در پی ارائه نظریه­ای برای شهر اسلامی در زمان حال هستند[5]. در کل دو رویکرد تاریخی و فلسفی در انجام تحقیقات معماری و شهرسازی اسلامی وجود دارد[6]. براساس رویکرد تاریخی، نظریه آن چیزهایی است که مردم درباره موضوع گفته یا نوشته­اند. از این دیدگاه، روش مناسب برای تدوین مبانی نظری عبارتست از گردآوری و بررسی متون تاریخی، تفسیر بیانات مختلف، سنجش ارزش نسبی بیانات اظهار شده و در نهایت استخراج نتایج جهت تدوین نظریه. در نتیجه این روش نظریه معماری و شهرسازی ازنوشته­ها و ویژگی­های بناهای تاریخی(بعنوان مثال معیارها و تناسبات ساختمانی آن­ها) اخذ می­شود. رویکرد فلسفی براساس ملاحظات فلسفی و زیبایی شناختی تعریف می­گردد. از این دیدگاه روش مناسب برای تدوین نظریه معماری و شهرسازی عبارتست از انجام دادن یک رشته بحث عقلی در هر ساختار خاص نظری و تنظیم و تدوین سلسله مراتبی از مفاهیم برای درک موضوع. به نظر می­رسد برای تعریف نظریه شهرسازی هر دو رویکرد فوق لازم و ملزوم یکدیگرند. البته آسیب هایی نیز بر هرکدام مترتب است[7].

مقدمه

نوشته حاضر با این رویکرد که اسلام دینی همه جانبه و پویاست برضرورت تدوین نظریه فراگیر شهرسازی اسلامی متناسب با شرایط روز جوامع تاکید دارد و شهرسازی اسلامی را بستری برای بروز رفتارهای اسلامی می­داند و نه محصولی برای مسلمان کردن افراد، یا محصولی که اگر بدست آید دیگر مدینه فاضله ایجاد شده و آرمانشهر اسلامی بنا می­گردد، بلکه بیشتر به فرایند رو به پیشرفت و تعالی انسان مسمان توجه دارد و به بیان دیگر به فضای زندگی می­اندیشد که انسان در آن روز به روز به معبود خود نزدیکتر می­شود و حداقل از بعد شهر، کالبد آن و در کل نظام شهرسازی موانع سر راه او به حداقل رسیده است. توجه به این نکته که انسان خلیفه­ا... بر زمین است و تمامی چاره اندیشی­ها و عمران و آبادی­ها در راستای به مقصد رسیدن اوست؟ بهترین نقطه شروع در اینچنین پژوهشی را توجه به انسان، هدف و نیازهای او تعیین می­کند. با مشخص کردن هدف و نیازهای او، نظام شهرسازی مطلوب بستری برای تحقق هدف و نیازهای انسان تدوین می­گردد. ظرفی شکل می­گیرد که می­تواند مظروف خود را آنچنان که باید و شاید شکل دهد. در گام بعدی ناظر بر هدف انسان در زندگی با افراز نیازهای او اصولی که پوشش دهنده نیازهاست، استخراج گردیده و سپس الگوهای شهرسازی مطلوب و همچنین کلیت نظام شهرسازی اسلامی تدوین می­گردد[8].

مسلما ارائه نظریه فراگیر در این خصوص امری دفعی و ضربتی نیست بلکه علاوه بر خواست جمعی و مشارکت حداکثری صاحبنظران زمان معقولی را می­طلبد و نکته اینجاست که نظر به تغییرات و پیشرفت جوامع بشری شهرسازی اسلامی نیز بمانند خاستگاه آن یعنی دین مبین اسلام و فرهنگ شیعی، پویا بوده و مدام روش­هایی نو فراروی جوامع بشری عرضه می­دارد و بیشتر یک فرآیند پویا و همه جانبه برای کمک به بشر در دستیابی به قرب الهی است نه یک محصول، ضمن اینکه همانگونه در ابتدا ذکر شد هدف از این نوشته، پیشنهاد سلسله پژوهش­هایی در راستای تدوین نظریه شهرسازی اسلامی با هدف انتظام بخشی بسترهای کالبدی زندگی انسان است. پر واضح است سایر علوم وظیفه دارند بسترهای غیر کالبدی زندگی انسان را مطالعه کنند که اگر این امر محقق نگردد نمی­توان انتظار داشت فضای محصول نظریه شهرسازی اسلامی کسی را مسلمان کند یا مسلمانی را به سعادت ابدی برساند.

نظر به وسعت موضوع در ابتدا پاسخ به سوالات مفهومی، بنیادی که قابلیت کاربردی دارند ساختار بحث را شکل می­دهد. تعدادی از این سوالات در ابتدا مشخص و تعدادی در جریان تحقیق مطرح می­گردند. در مجموع چند دسته سوال اصلی در قالب مجموعه پژوهش­ها صورت می­گیرد. دسته اول به چرایی­خلقت مخلوقات خداوند و در راس آن­ها انسان پرداخته، فلسفه شکل­گیری تمامی علوم، ادیان، محیط­های انسان ساخت را بررسی می­کند و از این نظرگاه در پی تبیین هدف انسان از سکونت بر کره خاکی است تا مشخص شود که آیا انسان نقش خویش را در مجموعه خلقت یافته یعنی «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» در کار اویند یا او مقصود خویش را فراموش کرده و در کار آن­ها شده است. آیا وظایف، نقش­ها، شهرها و سکونتگاه­ها به انسان خدمت می­کنند؟ یا برعکس انسان هدف را فراموش کرده و به آن­ها خدمت می­کند و هرچه بیشتر پیش می­رود، خود را در دستیابی به هدف ناکام­تر می­بیند؟

نظر به جهت­گیری این سلسله پژوهش­ها و نظریه پردازی هنجاری مد نظر، پایه­ای از نظریات اثباتی نیاز است. پاسخ به سوالات فوق پژوهش را به نظریات اسلا­مشناسان یا انسانشناسان اسلامی رهنمون می­کند[9]. تعدادی از عناوین پژوهش­های مدنظر در این زمینه عبارتند از:

- تبیین هدف از خلقت انسان از نگاه قرآن

- تبیین مفهوم عبادت از نگاه ادیان الهی و رابطه دین و عبادت

- رابطه اسلام و عبادت چیست؟ (راه و روش، مقدمات و مصادیق عبادت در چارچوب روشی به نام اسلام)

- نیازهای انسان از نگاه دین اسلام در راستای هدف از خلقت انسان

- بررسی متقابل دو مفهوم «نیازهای انسان برای عبادت و عبادت در پاسخ نیازهای انسان»

- سکونت­گاه مطلوب از نظرگاه پاسخ به نیازهای انسان

- واکاوی عبادت بعنوان محور انتظام شهرهای اسلامی

- سکونت­گاه عبادی(نظر به مفهوم وسیع عبادت که شامل: کار، تحصیل، صله رحم، پرستش و... می­شود).

- نظام­شهرسازی عبادت محور چگونه است؟ و کارکردهای اصلی سکونتگاه اسلامی کدام است؟

-

-

دسته بعدی پژوهش­های زمینه­ساز نظریه شهرسازی اسلامی موضوع را از نگاه شهرسازی بررسی می­کند و بیشتر به موضوعاتی در تاریخچه، روش و مفاهیم می­پردازد. تعدادی از عناوین پیشنهادی در این قسمت بدین ترتیب­اند.

- مفهوم شهرسازی اسلامی چیست؟

- مفهوم معماری اسلامی چیست؟

- مفهوم هنر اسلامی چیست؟

- ارتباط شهرسازی، معماری و هنر اسلامی چیست؟

- آیا شهرسازی اسلامی تا بحال تحقق یافته است و منظور از شهرسازی در این مطالعه چیست؟

- مفهوم شهر اسلامی چیست؟

- اصول و شاخص­های شهرسازی اسلامی کدامند؟

- کارکردهای اصلی شهر اسلامی کدام است؟

- مقیاس­های گوناگون شهرسازی اسلامی کدام است؟

- اصول شهرسازی اسلامی در واکاوی عبادت بعنوان هدف خلقت انسان

- بایسته­های شهرسازی اسلامی در جهت تحقق عبادت

- واکاوی شهرسازانه عبادت بعنوان هدف از خلقت انسان(با اشاره به آیه شریفه وماخلقت الجن و الانس الالیعبدون)

- عناصر شهری در نظام شهرسازی اسلامی

- بررسی ارتباط اجتهاد و ضوابط شهرسازی در فقه شیعی

- صاحبنظران چگونه موضوع شهرسازی اسلامی را بررسی کرده­اند؟(تحلیل روش و نتایج)

- روش پژوهش برای دستیابی به شهرسازی اسلامی و منابع پژوهشی و مطالعاتی شهرسازی اسلامی کدام است؟

- بررسی تطبیقی ساختار، کارکرد و سازمان سکونتگاه­های امروزی با سکونتگاه مطلوب از دید اسلام

- مفهوم شهر اسلامی و عناصر دخیل در شکل­گیری و تحول آن کدامند؟

- بازتعریف فضاها در نظام شهرسازی اسلامی

- سازمان فضایی مطلوب از نگاه شهرسازی اسلامی؟

- نظام فعالیت و کاربری در شهرسازی اسلامی؟

- جایگاه فراغت و تفریح در شهرسازی اسلامی؟

دسته سوم پژوهش­ها نقش عناصر دخیل در تکمیل نظریه بخصوص: پژوهش و آموزش شهرسازی و علوم مرتبط با آن را تبیین می­کند.

- نظام شهرسازی ایران در راستای دستیابی به شهرسازی اسلامی(ساختار مدیریتی، طرح­های شهری، نهادها، قوانین و...)

- بایسته­های نظام آموزشی شهرسازی در راستای شهرسازی اسلامی(مقاطع تحصیلی، روش تحقیق، مواد درسی، سرفصل­ها، ویژگی دانشجویان و اعضای هیات علمی، آمایش و پراکندگی مراکز آموزشی و...)

- ذیل تفکر شهرسازی اسلامی در زمینه آموزش شهرسازی چه تحولاتی باید صورت پذیرد؟

- منابع، رویه­ها و رویکردها در پژوهش شهرسازی اسلامی کدام است؟

- ذیل تفکر شهرسازی اسلامی در زمینه پژوهش شهرسازی چه تحولاتی باید صورت پذیرد؟

- باز تعریف نظام شهرسازی کشور بر اساس نظریه شهرسازی اسلامی چگونه است؟

- علوم مرتبط با شهرسازی اسلامی کدام است و هرکدام به چه نحوی نقش آفرینی می­کنند؟

- نقش آفرینی جامعه در شهر اسلامی چگونه است؟

- نقش حکومت در شهر اسلامی چگونه است؟

- نقش انسان در شهرسازی اسلامی چیست؟

- فرآیند برنامه­ریزی شهری در شهرسازی اسلامی؟

- فرآیند طراحی شهری در شهرسازی اسلامی؟

- شهر مجازی در شهرسازی اسلامی چگونه است؟

- نقش فناوری اطلاعات در شهرسازی اسلامی؟

- راه­های انطباق شهرسازی اسلامی و علوم نوین؟

- اقتصاد در شهرسازی اسلامی؟

- بررسی ارتباط دوسویه شهرسازی اسلامی و محیط طبیعی

- حقوق شهرسازی اسلامی(مالکیت، مالیات، احکام و...)

- واکاوی مفهوم مالکیت در نظام شهرسازی اسلامی

- باز تعریف نقش آرامستان­ها در شهر، با توجه به جایگاه آن­ها در فرهنگ شیعی(نمونه موردی وادی­السلام نجف)

البته عناوین فوق مطمئنا با پیشرفت سیر تحقیقات تکمیل گردیده و پیش­داوری و محتوم پنداشتن آن­ها بحث را یکسونگر می­کند. از طرفی همزمانی بسیاری از موضوعات مدنظر است و به لحاظ زمانی بسیاری از موضوعات فوق همزمان انجام می­پذیرند.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

[h=2]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
[/h] شهرسازی اسلامی

صاحبنظران در برخورد با کلید واژه شهرسازی اسلامی رویکردها و نظرات گوناگونی دارند. در نگاهی به معماری و هنر اسلامی دو وجهه نظر معنوی و صوری درآراء مستشرقینی چون «بورکهارت» و «کربن» از یکسو و «آرنولد» و «گدار» از سوی دیگر ظهوری کامل دارد. بورکهارت و کربن و اتینگهاوسن چنان به هنر اسلامی نگریسته­اند که حتی در خانه ساده کعبه جهانی از رمز و راز دیده­اند، در حالی که نگاه پوزیتویستی گدار و آرنولد و کونل به معماری و نقاشی چنان است که گویی اسلام در آغاز چون فکر واندیشه مردم بادیه نشین، برهوتی بی­فکر و هنر بیش نبوده­است. هر چند میان این دو اندیشه جدایی و شقاقی بنیادی وجود دارد، اما گهگاه به هم نزدیک می­شوند[1].

در حقیقت این دو نوع نگاه و سایر نظریات این حوزه، طیفی از نظرات که شامل نفی شهرسازی اسلامی تا پذیرش آن می­شود را دربرمی­گیرند. در پژوهش حاضر، هدف استخراج اصول شهرسازی از منابع محکم اسلامی(آیات قرآن و روایات)است و مراد از شهرسازی اسلامی، آن نوعی از برنامه­ها، طرح­ها، پروژه­ها، نظام مدیریت، آموزش، پژوهش و... است که برمبنای اصول اسلامی بنا می­شود و تا کنون نیز تحقق نیافته­است. در نتیجه وارد مجادلات و دیدگاه­های متفاوت در این خصوص نمی­شود[2] و محقق بکارگیری عنوان اسلامی را مجاز می­داند. دسته­بندی دیگری که معمولا مرسوم است، تفکیک اسلام از شیعه است و این خود دو ریشه دارد یکی عملکرد غلط برخی حکومت­ها یا اشخاص به نام شیعه که بعضا هم این علکردها اسلامی نیست[3]. و دیگری تحرکات معماری و شهرسازی سایر مذاهب اسلامی در کنار سکونتگاه­های شیعی است. ولی آنچه به نظر می­رسد درست باشد این است که اسلام یک حقیقت و دینی است که بر پیامبر وحی شده و دوازده امام معصوم آنرا ادامه داده­اند(شیعه اثنی­عشری).

هنگامی که صحبت از شهرسازی اسلامی می­شود. سوال متداول این است هدف این شهرسازی چیست؟ پاسخ را خداوند در قرآن کریم فرموده: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» ما جن و انس را خلق نکردیم مگر برای عبادت، هدف شهرسازی اسلامی فراهم آوردن بستری برای عبادت است. با این هدف سوال دیگری به ذهن متبادر می­شود که آیا شهرسازی می­تواند کسی را مسلمان یا مومن کند؟ آیا جسم و کالبد شهر در حالات شخص موثر است؟ جواب این سوال رویکرد مارا در این پژوهش تدقیق می­کند. متخصصان روانشناسی محیط و جامعه­شناسان شهری بر این واقعیت که شهروندان با فضای اطراف خود یا به قولی محیط ارتباط برقرار می­کنند، بر آن تاثیر می­گذارند و از آن تاثیر می­پذیرند تاکید دارند و یکی از پیش فرض­های محقق همین است که شهر محل بروز رفتار است نه شکل­گیری آن و اگر می­گوییم شهرسازی اسلامی؛ مراد نوعی از شهرسازی است که محصول آن، انسان را در ایفای نقشی که خداوند برای او قرار داده- عبادت- پیش برد و مانع ظهور فطرت پاک او نگردد. شهرسازی اسلامی به هیچ عنوان نگاه جبرگرایانه به کالبد ندارد. اصلا بدنبال شکل نیست، که شکلی را ارائه کند و آن­را تجلی شهرسازی اسلامی و واجد جمیع ویژگی­ها بداند. بلکه اصول شهر اسلامی را ارائه می­کند. مثال این که آدم ها به لحاظ شکل یکی نیستند ولی در خلقت از اصول یکسان(هر آدم دو دست، پا، چشم، یک سر و... دارد) پیروی می­کنند.

در انتخاب روش پژوهش چند مورد مدنظر ­است. اول اینکه مرور تجارب گذشته و مطالعه پژوهش­های بومی و غیر بومی در این خصوص صورت گیرد. از بررسی اولیه مشخص شد اکثرا دو شیوه کلی به لحاظ روشی پیگیری شده­است یکی رویکرد اکثر مستشرقین غربی است که شهرهای بلاد اسلامی را شهراسلامی و به تبع آن شهرسازی حادث شده را شهرسازی اسلامی می­دانند و در نتیجه هرگونه مطالعه و پژوهشی از این دست را شهرسازی اسلامی نامیده­اند. شیوه دوم که توسط اکثر صاحبنظران داخلی دنبال شده بررسی آثار معماری و شهرسازی فاخر در دوران اسلامی و استخراج اصول و نظامات آن­ها در پیوند با مفاهیم دینی است[4]. نظر به اینکه هیچ­کدام از این دو روش تاکنون منجر به ارائه نظریه­ای برای حرکت به سوی شهرسازی اسلامی نشده­است. پژوهش حاضر روش برتر را مراجعه به متون متقن دینی و جستجوی کارکرد اصلی شهر بعنوان ظرفی که به مظروف خود انسان شکل می­دهد می­باشد. مراد از این شکل پذیری مظروف از ظرف همان بروز رفتار است که پیشتر گفته شد.

واژه شهرسازی در کشورهای مختلف معانی گوناگون داشته و در هر سطحی کارکرد متفاوتی را به عهده می­گیرد. اگر بخواهیم حین اینکه داریم نظریه­ای را مطرح می­کنیم، خود را با تمامی جوانب آن درگیر کنیم، چه بسا کار سخت­تر می­شود، نتیجه اینکه چاره­ای نیست جز تحدید معنای شهرسازی به حوزه سکونت­گاه­های انسانی و شهرها، یعنی مشخصا فعلا مقیاس­های فراتر از شهر مدنظر نیست.

 


[1] - گدار کسانی را که هنر معماری اسلامی را اغلب از طریق مطالعه در عناصر مختلف ایرانی، بیزانسی و غیره مورد مطالعه قرار می­دهند مورد انتقاد قرار می­دهند. به عقیده او هنر قبل از هر چیزانعکاس روح هنرمند و جلوه نمایان قدرت­هایی است که آن را رهبری می­کنند و تکنیک معماری هم مانند تکلم جز وسیله ابراز و آلتی در خدمت «روح »نیست. عامل اصلی درمعماری هم بیش از هر چیز وجود معمار است و اصل مهم در هنر معماری یک قوم، روح اجتماعی آن قوم است. به نظر گدار معماری یونان نه یک طریقه ساختمان بلکه عصاره نمایان روح موزون پسند قوم یونانی است. معماری رومی از ریشه گرفته تا شاخ و برگش مظهر صفات نظم و قدرت و اوتیلیتاریسم(مذهب سودانگاری)آنان است که از ممیزات روح رومی برشمرده می شود. معماری بیزانسی پرتوی از آمیزش روح آسیایی و یونانی بیزانس است، چنانکه کلیساهای بزرگ غرب عظمت روح و پرستش آنان را می نماید. علی رغم این نظر، او مجددا از نظرگاه معنوی و روحانی درباره هنر اسلامی دور می شود. گدار معتقد است که روح اسلام در آغاز عقیم بود و جز اصول اخلاقی چیزی همراه نداشت. از این نظر نمی توانست با ایجاد الهامی یک هنر جدید را ابداع کند. از این لحاظ گدار، اسلام را برای ابداع هنری به مراتب ضعیفتر از مسیحیت محسوب می دارد. به همین جهت نیز او معماری اسلامی را مبدع نمی داند. به این معنی که به زعم او اغلب آنچه در اسلام ابداع شد بسیار بد و نا موزون بود، چون نه شکل تازه­ای در ساختمان ابداع نمود و نه یک روش پارتنون (Partenon) و پانتئون (Pantheon) ساختمانی را تکمیل کرد.ازاین نقطه نظر هیچیک از ساختمانهای اسلامی قابل مقایسه با«پانتئون رم» یا «کلیسای آمین» (Amiens) نیستند. مساجد هم در کل جنبه اقتباسی دارند. در مقابل این نظر، بورکهارت در شرح پیدایی معماری اسلامی از جمله در اشاره به قبة الصخره(گنبد سنگ بزرگ)در بیت المقدس معتقد است نخستین فضایی که توانست کمال گنبد مرکزی معماری رومی و بیزانسی را ظاهر گرداند، تنها اقلیمی اسلامی بود. در این اقلیم خلوص عرفان افلاطونی خویش را نمودار می­کند. این خلوص در توحید و یگانگی خدای متعال و ازلی و ابدی ظهور می نماید. به نظر او نقطه اشتراک هنر بیزانسی و هنر آغازین اسلامی در همین عناصر افلاطونی هنر بیزانس است، همچنین ساحت حکمت اشراقی هنر بیزانس که در اسلام نیز منعکس است می­تواند عنصر وحدت بخش این دو باشد. نمی­توان در مطالعه هنر اسلامی به صرف آنچه مسلمانان از عالم شرک یونانی- مسیحی و ایرانی-زرتشتی اقتباس کردند به تئوری و تبیین مبانی معماری اسلامی پرداخت، بلکه باید مبادی هنر مقدس اسلامی را مولود الهامی درونی دانست که از عالم قدس اسلامی پرتو گرفته و در تمام تجلیات فکری و هنری آشکار گردید. همین مبانی و مبادی روحانی است که موجب گردیده­است هنر اسلامی علی­رغم کثرت مواد و اقوام و اقلیم­ها بیش از هنر دیگر ملل یگانگی پیدا کند. بورکهارت تنها هنربودایی را در این مورد قابل قیاس با هنر اسلامی می­داند. با این تفاوت که عامل وحدت بخش در هنر بودایی مضامین هنری است. اما در هنر اسلامی صور و الحان از حواس ظاهر دور می شوند و حتی ظاهرا بر پایه تعلیمات دینی تکوین نمی یابند،با این وجود روح دینی خود را کاملا بروزمی دهند و علی­رغم فقدان مضمون و موضوع مقدس، مقدسند.

 

 

[2] - برخی معتقدند که شهرسازی اسلامی تا کنون تحقق نیافته و آنچه امروزه از گذشتگان به یادگار مانده شهرسازی بومی است. در این پژوهش همانطور که در روش­شناسی ذکر می­شود بدلیل اینکه غرض واکاوی آثار یا نمونه­های موردی برای استخراج شهرسازی اسلامی نیست محقق از لفظ شهرسازی اسلامی استفاده کرده­است.

 

[3] - مثلا برخی الگوهای خوشگذرانی و تفریح که دقیقا مغایر با اسلام است و در دولت صفوی که داعیه دار شیعه است رخ می­داده­است(جهت مطالعه بیشتر به کتب تاریخی، سفرنامه­های دوران صفوی مراجعه و ضمنا تحلیل کتاب جامعه­شناسی نخبه­کشی علی رضاقلی نیز موضوع را شرح می­دهد).

 

[4] - استخراج مکتب اصفهان در شهرسازی نمود بارز این تفکر است. صاحبنظران این حوزه بافت­های شهری صفوی را بررسی و 16 اصل و دو نوع نظم(طبیعی و مقدس) را معرفی کرده­اند. و کوشیده-اند تاثیر تفکرات پدید آورندگان بافت را که ملهم از دین آن­ها بوده­است بیان و به شهرسازی اسلامی دست یابند. برخی دیگر نیز اصلی(مثلا وحدت،) را در نظر گرفته و آن را در معماری و شهرسازی بومی جستجو کرده­اند.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...