Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، ۱۳۹۲ بررسی بسیاری از شاخصهای توسعه در شهر بزرگی همانند تهران خود از فرآیند دو جانبه انسان- محیط متاثر است، حال آنکه متاسفانه نظام سنتی شهر سازی در پایتخت در دهههای گذشته نه تنها به این موضوع بیتوجه بوده و انسان را کاملاً از محیط جدا فرض میکند، بلکه گاه شهروند را در حد یک شی تنزل می دهد. به همین دلیل یکی از دغدغههای اصلی باید ایجاد فضا برای زیستن باشد. در بطن همین نیاز و تلاش برای تامین این خواسته است که شاهد نوآوریهای جدیدی با تکیه بر خلاقیت فردی طراحان و برنامه ریزان شهری هستیم. خلاقیتهایی که یکی از چارچوبهای اصلی خود را توجه ویژه به اصل ایجاد رابطه دوسویه بین انسان و محیط قرار میدهند. از سوی دیگر لزوم وجود این تفکر را می توان در ادبیات توسعه در هزاره جدید به وضوح دید. چنانچه در ادبیات توسعه در هزاره جدید شاهد آن هستیم که به سلامت جسمی- روانی، رشد و توسعه مادی و معنوی شهروندان، کیفیت رابطه انسان- محیط و حتی بر بهرهوری اقتصادی شهر هم کمک میکند و از سوی دیگر بر اساس تجارب بین المللی آشکار میکند که چگونه رابطه از هم گسیخته برنامهریزان با فرهنگ مردم منجر به تهدید سلامت روحی، روانی، جسمی مردم می شود. در برنامهریزیهای جدید شهری در حوزه حجم تاکید بسیاری از سوی برنامه ریزان طراحان و مدیران و مجریان شهری بر مقوله بحران هویت شهروندان تهرانی شده است، چرا که برخی مطالعات مدون و رسمی که در حوزههای جامعه شناسی صورت گرفته حاکی از روند تصاعدی کاهش شاخصهای هویت بخشی در شهر و تاثیر مستقیم آن بر بی هویتی شهروندان است. به عبارتی نوعی احساس تعلق پایین نسبت به محیط و اجتماع در میان شهروندان ایجاد شده که باید برنامه های جدی را برای دفع آن آغاز کرد و بی ربط نیست اگر گفته شود طراحی فضاهای کنونی شهر چقدر میتواند در این امر موثر باشد. با هویت است که کنشگر با محیط خود ارتباط برقرار میکند و باید بپذیریم که فضاهای شهری، افکار، روحیات، احساسات ، هویت و سلامت جسمانی مردم را تحت تاثیر مستقیم خود قرار میدهند. اگر مدیریت شهری به این موضوع واقف باشد و به آن ایمان داشته باشد یقیناً بسیاری از برنامههای طراحی شهری خود را نباید نامتناسب با متضاد با این دغدغه مهم جامعه شناسی شهری اتخاذ کند. در هر حال ارتباط بسیار گسترده و عمیقی بین مردم و محیط زیست شهری آنها وجود دارد و بی توجهی به این ارتباط و تاثیرگذاری متقابل آنها بر یکدیگر ، هرگز از حجم و اهمیت آن نمیکاهد و تنها آن را از یک فرصت به یک تهدید جدی تبدیل مینماید. در دورهای که در مدیریت شهری تهران تصمیم بر آن گرفته شد که موضوع هویت و ایجاد رابطه بین مردم و محیط زیست شان بیشتر مورد توجه قرار گیرد، شاهد آن بودیم که بسیاری از آسیب شناسیها کارشناسان این بخش را به موضوعی جدی و عمیق سوق می داد. "تسلط اندیشه مکانیکی بر مسائل محیطی" دانسته یا نداسته نه تنها بر فضاهای ساختاری شهر بلکه بر بسیاری از طراحیهای شهری هم دیده می شد، حتی برای جدایی شهروندان از محیط هم شاهد توجیهات و تئوریزههای علمی بودیم. به همین دلیل به عنوان ایجاد یک تحول جدی در مورد نحوه طراحی فضاهای شهری به ویژه در به کارگیری حجم در شهر به این موضوع توجه ویژه داریم که هر قدر ارتباط متقابل انسان و محیط گستردهتر و ژرفتر باشد، سلامت مردم تضمین شدهتر خواهد بود و قرار گرفتن چنین مسئولیتی به یقین کار را بسیار سخت تر اما در نهایت قابل دفاع تر میکند. اگر بخواهیم موضوع را بیشتر تعمیق بدهیم بررسیهایی در مورد زندگی در یک محیط آلوده، پرتنش و اضطراب آفرین و اثر مخرب آن بر روان و جسم شهروندان صورت گرفته که نشان میدهد از فضا تاثیر منفی آن در سنین پایین بسیار بیشتر است. به عبارتی شاید بر خلاف بسیاری از بی توجهیهای گذشته به این موضوع در مدیریت شهری برخورد کردیم که نابسامانی در دید بصری شهروندان از قضا بر خلاف بسیاری از پیش بینی ها تاثیر بسیار نگران کنندهای بر سلامت روانی شهروندان کودک در شهر میگذارد. امری که اگر سیکل معیوب آن از بین نرود با بزرگ شدن کودکان تاثیرات عمیقتری خواهد داشت. باعث مسرت است که امروز تهیه پیوست اجتماعی و ارزیابی اجرای پروژهها بر بافت اجتماعی شهر به خوبی جای خود را در شهرداری تهران باز کرده است. بررسیهای مدیریت شهری در حوزه فضاسازی در شهر تهران حاکی از آن است که احجام (و سایر هنرهای ملموس شهری) احساس تعلق و پیوند احساسی- روانی مهمی را بین مردم با محیط فراهم میکند. به هر روی ، امروز در مدیریت شهری در تلاش هستیم تا در حد امکانات برخوردی علمی و مبتنی بر تحقیقات و بررسی های کارشناسی با فضاهای شهری داشته باشیم تا آنچه در نهایت برون داد این مجموعه بتواند به هویت سازی در شهر تهران و خلق فضایی ملموس با آرامش روانی کمک کند. منبع: سازمان زیباسازی شهر تهران لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده