تک ستاره 524 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۸۹ پیادههای شهر، صبر نمیشناسندنگاهی به برخی رفتارهای ترافیکی تهران زیبا است.نمیتوانیم انکار کنیم. تهران زشت است؛ این را هم نمیتوانیم انکار کنیم، تهران در عین زیبایی زشت و در عین زشتی زیبا است. ساکنان تهران، شهر خود را دوست دارند. تهران را با همه زیبایی و زشتیهایش دوست دارند، ساکنان تهران، زشتیهای این شهر را دوست ندارند، تهران نشینان در زشتیها و زیباییهای شهر خود بی تأثیر نیستند. ما تهران نشینان، گاهی کارهایی میکنیم که تهران را زشت نشان میدهد و گاهی کارهایی که زیبا. بعضی از ما نمیخواهیم شهرمان زشت باشد اما رفتارها و عادتهایمان نمیگذارد به پیمان خود با پایتخت وفادار بمانیم. چنین است رفتارهای ما: ● اختراع موتوسیکلت جنایت بود؟ حالا در تهران شما از آسیب موجود متحرکی بهنام موتوسیکلت در امان نیستید. تعداد ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دستگاه موتوسیکلت در تهران هر روز از سر و روی این شهر بالا میرود و پائین میآید. مردم تهران باید روزی صد هزار بار خدا را شکر بگویند که برخی موتوسیکلتهای این شهر نمیتوانند پرواز کنند. شما در اتومبیل خود نشستهاید و با آرامش خیال رانندگی میکنید اما هر آن در معرض مزاحمت ناشی از تخلف تعدادی از موتورسواران هستید. ناگهان از جهت مخالف روبهروی شما سبز میشوند. به تعداد زیاد. به خودتان شک میکنید: «آیا من ورود ممنوع نیامدهام؟» اسکادران موتورها که به سمت تان میآید چارهای ندارید جز اینکه به آنها راه بدهید. مگر شما مأمور هستید؟ همه موتورسواران را هم که نمیتوانید اصلاح کنید. همه نه، اگر یک نفرشان را توانستید قانع کنید که خیابان یکطرفه را برعکس نروند تشریف بیاورید روزنامه تا شخصاً جایزه نقدی مناسبی تقدیمتان کنم. اساساً گاهی به سازندگان موتوسیکلتهای ایرانی شک میکنید. باید از کارخانههای موتورسازی پرسید: «آیا موتورهای ایرانی را برعکس یا پشت و رو نساختهاید که فقط ورود ممنوعها را میروند و هر راهی را از جهت مخالف آن میپیمایند؟» از دیگر هنرهای برخی موتورسواران تهران این است که با سرعت و ویراژ از هر سوراخی رد میشوند؛ چنان که نخ از سوزن. برخی موتورسواران نه حرمت عابران را نگه میدارند، نه حرمت رانندگان دیگر را و نه حرمت اموال مردم. روزانه چند نفر از برخورد موتورسواران با آینه ماشینشان آسیب میبینند؟ موتورسواران روزانه به بدنه چند اتومبیل خط میاندازند و خسارت میزنند؟ و جملگی فرار میکنند و هیچ رانندهای نمیتواند در ترافیک آنها را دنبال کند و حق خود را بازستاند. در تهران ما روزانه حق چند انسان زیر پای موتور سواران نابود میشود؟ این زشتی را از رخ تهران چطور میتوان زدود؟ از جمله غم و غصههای رانندگان اتومبیلها در تهران ایستادن پشت چراغ قرمز است، نه بهخاطر معطلی بلکه بهخاطر موتوسیکلت. اگر ۳۵ سانت بدنه ماشینت با ماشین مجاور فاصله داشته باشد باید منتظر باشی که موتورسواری بهزور خود را آنجا جا کند تا جلو برود. به بدنه ماشینت بمالد و آینهات را کج کند و وقتی اعتراض کنی... ● اعتراض نکن، موتورسوار است امروز موتوری در چهارراه فلسطین خواست بهزور از یک وجب فاصله میان تویوتا با پرایدی بگذرد. آینه پراید را کج کرد و بدنه تویوتا را خط انداخت. باور کنیم موتور سواران متخلف، تهدید اجتماعی محسوب میشوند. راننده تویوتا و پراید پیاده شدند و موتورسوار را بازخواست کردند. موتورسوار به راننده پراید دستور داد که اصلاً حرف نزند و اعتراضی نکند تا جواب راننده ماشین ۴۰ میلیونی را بدهد. به راننده پراید محل پشه هم نگذاشت و به راننده تویوتا گفت: «توی ماشین گرم و نرم نشستی، بخاری زدی، سیدی گذاشتی و حال میکنی، من توی سرما رو این موتور نشستم، قسط موتورم عقب افتاده توقع داری بهت نخورم؟» خطر نمایان میشود. این جملات را آسیبشناسان اجتماعی تفسیر و تعبیر خوشایندی نمیکنند. از جمله دکتر محسنی:«بزرگترین خطری که روح اجتماعی را تهدید میکند، هضم نشدن دلایل فاصله طبقاتی برای مردم است. کسی که خود را از نظر درآمد و امکانات زندگی در شرایط پائینتری نسبت به دیگری میبیند، براحتی برای خود توجیه میکند که حق دارد به داشتههای او چنگ بیندازد. مسئولان باید احساس خطر کنند و فکر چارهای. اختلاف میان اقشار مردم از نظر توان اقتصادی و رفاه خیلی طبیعی است اما نباید به تضاد تبدیل شود و اگر بشود، آنکه پرایدسوار است با پژو سوار دشمنی میکند. پژوسوار با تویوتا سوار و تا آخر و توجیهشان این است که چرا من ندارم و او دارد و هر که مال و امکاناتی دارد باید به او تاخت.» خطر دوم از حد گذشته. کار تویوتاسوار و موتورسوار هنوز به مشاجره نکشیده، بیش از ۳۰دستگاه موتوسیکلت با دیدن صحنه بطور خودجوش به دفاع از موتورسوار متخلف توقف کردند و به راننده تویوتا پریدند که چرا. وسط خیابان چنان مجمع صنفی راه انداختند که از هیبتشان حتی عابران هم ترسیدند. آنها خود هم کارشناس تصادفات بودند، هم مأمور پلیس، هم مدعی العموم، هم روانشناس، هم دادستان، هم قاضی، هم مصلح اجتماعی و هم... مأمور اجرای احکام؛ آنگاه که یکی از موتورسواران به قصد کتکزدن تویوتاسوار به سمت او حمله کرد. این آسیب شناس، تشکیل مجمع عمومی صنفی آماده را در همهحال خطری برای روان و امنیت اجتماعی شهر تهران میداند و میگوید: «متأسفانه برخی موتورسواران همانطور که به هیچ قانون و عرفی در رانندگی پایبند نیستند، همواره با بهانه دفاع صنفی از یکدیگر آمادهاند که علیه رانندگان دیگر اقدام فیزیکی کنند. اینکه در پایتخت هر لحظه عدهای موتورسوار مستعد بههم زدن آرامش روانی عابران و رانندگان باشند اصلاً در شأن تهران نیست و مدیران شهری باید برای آن فکری کنند. تصورش هم ترس میآورد که شما هرگاه به موتورسوار متخلفی در خیابان بهخاطر تخلف یا خسارت زدن به دیگر ماشینها اعتراض کنی ناگهان دهها موتورسوار عابر که هیچ نسبتی با موتورسوار متخلف ندارند صرفاً بهدلیل هم مرکب بودن، امنیت جان و مال و روان خیابان را تهدید کنند.» ● پیادهها صبر ندارند؟ طبیعی است که صدها کیلومتر خطکشی عابر پیاده در معابر تهران برای قشنگی و تزئینات نیست. هر سانت به سانت خطکشی عابر پیاده مفهوم دارد. تابلوهای عبور عابر پیاده مفهوم دارد. چراغهای عابر پیاده که مدام سبز و قرمز میشود معنای واضحی دارد. دومین زشتی شهر تهران همین است که هر عابری هر لحظه بخواهد از هر نقطه خیابانها عرض معبر را زیر پا میگذارد. در معابر پر تردد تهران محال است شما ترافیکی نداشته باشید که عابران صبرنشناس درست کرده باشند. در میدان هفتتیر که زمانی ۴۰۰میلیون تومان برای نصب پلههای برقی پل عابرش هزینه شد، محال است عابری را درست زیر پل در حال عبور از عرض میدان نبینید. در تکتک تقاطعهای چراغ دار و خطکشی دار خیابان انقلاب محال است عابران را نبینید که وقتی چراغ شان قرمز است از لابه لای اتومبیلهایی رد میشوند که حق دارند از چراغ سبز خودشان بگذرند. در میدان ولیعصر تقاطع بلوار کشاورز که زمانی قرار بود زیرگذر عابر پیاده ساخته شود، هنوز مردم ناچارند برای رد شدن از عرض بلوار از سر و کول همدیگر و اتومبیلها بالا بروند. در تمام ساعات روز، رود خروشان عابران ضلع غربی میدان ولیعصر با آفرینش صحنههای کمیک و ضمناً تفکر برانگیز، مشغول باز کردن راهی به قد یک شانه هستند تا عبور کنند، راه ماشینها را میبندند و ماشینها راه آنها را. مأمور نظم دهنده هم وقتی معبر باریک است و اتومبیل و عابر زیاد، کاری از پیش نمیبرد. این زشتی که بر چهره یکی از زیباترین و اصیلترین معابر تهران نشسته است دستساز است و آن را با تدبیر میتوان از چهره میدان ولیعصر و بلوار زیبای کشاورز زدود. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده