Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۲ [h=3]متن کامل وصیتنامه دکتر محمد مصدق به شرح زیر است:[/h]«1- وصیت میکنم که فقط فرزندان و خویشان نزدیکم از جنازه من تشییع کنند و مرا در محلی که شهدای 30 تیر مدفونند، دفن نمایند. 2- بدون سند رسمی یا نوشته به خط و امضای خود به کسی مدیون نیستم. 3- نظر به اینکه طبق اسناد رسمی ثبتشده در دفتر اسناد رسمی شماره 39 تهران، منافع دو سال از خانهها و مستغلاتی که به فرزندان خود بخشیدهام پس از مرگ تعلق به اینجانب دارد به شرح ذیل: الف - منافع خانه واقع در کوچه ازهری ملک خانم ضیاء اشرف بیات مصدق سند شماره 42156 (29 اسفند 1329) ب - منافع چهاردانگ از خانههایی که در آن سکونت داشتم، ملک آقای مهندس احمد مصدق، سند شماره 42157 (29 اسفند 1329) ج - منافع خانه مسکونی همسر عزیزم، ملک آقای دکتر غلامحسین مصدق سند شماره 42158 (29 اسفند 1329) حقالارض عمارت دو اشکوبه و دو گاراژ، ملک دکتر غلامحسین مصدق، سند شماره 42159 (29 اسفند 1329) که در سال به یکصد و بیست هزار ریال (دوازده هزار و تومان قطع شده) د - مستغلات واقع در خیابان ناصرخسرو، ملکبانو منصوره متیندفتری، سند شماره 42160 (29 اسفند 1329) از بابت منافع سال اول مبلغی که در صورت جداگانه به خط اینجانب تنظیم شده به اشخاص مفصله در آن صورت بپردازند و هر چه باقیماند، برای نماز و روزه و حج اینجانب به کار برند و از عواید سال دوم قطعه زمینی که برای باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران مناسب باشد، با نظر نماینده آقایان مزبور خریداری شود و چنانچه آقایان دانشجویان قطعه زمینی در اختیار داشته باشند، مبلغ مزبور را به نماینده یا نمایندگان قانونی آقایان دانشجویان تحویل دهند که آنها خود مبلغ مزبور را صرف تعمیر ساختمان جدید آن بنمایند. چنانچه وصیتنامه دیگری از نوشتجات غارت شده یا در خانه نزد دیگران است از درجه اعتبار ساقط است. احمدآباد، 20 آذرماه هزار و سیصد و چهل و چهار هجری شمسی دکتر محمد مصدق * در 14 اسفند 1344 که دفترچه یومیه نوشتجات خود را دیدم ملاحظه شد که طبق سند رسمی تنظیمی در دفتر اسناد رسمی شماره 39 منافع خانه واقع در کوچه ازهری را به خانم ضیاء اشرف بیات مصدق بخشیدهام و طبق نوشته مورخ 3 تیرماه 1338 به آقای مجید بیات وکالت دادهام دفتر اسناد رسمی را امضا نماید بنابراین پرداخت وجه دو سال بعد از حیاتم مربوط به میل و استطاعتی است که خانم ضیاء اشرف داشته باشد. به طور خلاصه میتواند تمام یا قسمتی و یا هیچ پرداخت نکند. 31 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۲ خوشم میاد اینا همه دستخط هاشون شبیه هم دیگه ست 12 لینک به دیدگاه
en.ml 4113 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۲ خدا رحمتش کنه امثال ایشون خیلی کم در تاریخ ایران تکرار شده و خواهد شد.بعضی ها نمرده واسه خودشون مقبره از جنس طلا در وصیت شون سفارش میدن! 9 لینک به دیدگاه
notrino 2604 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۲ وصیت نامش همش همین بود؟؟خیلی خلاصس که.......روحش شاد و یادش گرامی 9 لینک به دیدگاه
delovan20 1048 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آذر، ۱۳۹۲ مرسی گندمی جون از دعوتت روحش شاد 6 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۲ گفته می شود او اولین ایرانی بود که دکترای حقوق گرفت و بدون شک از اولین نویسندگان کتب حقوقی در ایران است. درتاریخ سیاسی ایران کمتر کسی جایگاه مصدق را دارد و از وی به عنوان مظهر وجدان ملی ایران یاد می شود. با این همه یادمان نرود که مصدق یک حقوقدان بود و نمیتوان نقش او را در تاریخ حقوق ایران نادیده گرفت. جوانیاش همزمان با حوادث انقلاب مشروطه رقم خورد و از نزدیک پیگیر مسائل سیاسی روز بود و برای رسیدن به آرمان ها تلاش می کرد. در مجلس اول به عنوان نماینده اصفهان انتخاب شد ولی چون سنش کمتر از ۳۰ سال بود نتوانست کرسی نمایندگی را بهدست آورد. پس از آن به فرانسه رفت و به تحصیل در رشته حقوق مشغول شد. از آنجا نیز به سوئیس رفت و با ارائه پایان نامه «وصیت در اسلام» موفق به اخذ دکترای حقوق خصوصی شد. پس از بازگشت به ایران علاوه بر مشاغلی که داشت، در مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی تدریس می کرد و کتاب های «کاپیتولاسیون و ایران»« شرکت سهامی در اروپا»و«دستور محاکم حقوقی» را تالیف و منتشر کرد. در این میان کتاب «دستور محاکم حقوقی» که اولین کتاب درباره آئین دادرسی مدنی در ایران بود، مورد استقبال بیشتری قرار گرفت. این کتاب سه جلدی سال ها در مدرسه حقوق تدریس می شد. حتی قضات و وکلا نیز از آن استفاده میکردند. در راه بازگشت از سومین سفر خود به اروپا بود که توسط مشیرالدوله برای وزارت عدلیه انتخاب شد اما بنا به دلایلی که پیش آمد والیگری (استانداری) فارس را پذیرفت. مدتی بعد در مجلس پنجم و ششم نماینده تهران شد. در دوران نمایندگی از منتقدان رضاشاه بود و تاثیر زیادی بر تصویب قوانین، بهویژه قانون مدنی داشت. او با سخنرانی معروف خود باعث شد که مرحوم علی اکبر داور (وزیر عدلیه) تصمیم خود را در رابطه با تدوین قانون مدنی تغییر دهد. داور در همان جلسه اعلام کرد از سخنان مصدق قانع شده است. بنابراین به جای استفاده از مستشاران خارجی و کپی برداری از قوانین اروپایی، هیاتی ایرانی برای این کار انتخاب شدند تا قانون مدنی ایران را با اقتباس از عرف و مذهب مردم ایران تهیه کنند. داور به خوبی مصدق را که اصلی ترین رقیب او در مجلس قبل بود می شناخت و به تخصص و تعهد مصدق آگاهی داشت. برای همین از مصدق دعوت کرد تا ریاست دیوان عالی کشور را بپذیرد که البته مصدق قبول نکرد. در نهایت او مثل مدرس و دیگر منتقدان رضاشاه سالهای زیادی رادر تبعید و خانه نشینی به سر برد. حتی از تدریس در دانشگاه نیز محروم شد. سال ۱۳۱۹با پایان خفقان رضاخانی مصدق هم مانند بسیاری از رجال سیاسی مجدداً به صحنه سیاست بازگشت. در مجلس شانزدهم، رهبری اقلیت مجلس را بر عهده داشت و با بهدست آوردن پیروزیهای بزرگ این اقلیت؛ جبهه ملی ایران تاسیس شد. پس از ماجراهای ملی شدن نفت، مصدق در سال۱۳۳۰نخست وزیر شد. در دوران نخست وزیری او، تحولات بزرگی در حقوق ایران اتفاق افتاد. مصدق با حضورش در دادگاه بینالمللی لاهه و دفاع جانانه از حق ملت ایران و شکست شرکت نفت انگلیس؛ احساسات ملی ایرانیان را به اوج خود رساند و ملت ایران بعد از سالها تحقیر، طعم استقلال و اقتدار را چشیدند. افسوس که مزد این خدمات چیزی جز محاکمه در دادگاه نظامی و تبعید به قلعه احمدآباد نبود. در مورد تاریخ دقیق تولد ایشان اختلاف نظر وجود دارد ولی اکثراً ۲۹ اردیبهشت را تاریخ تولد ایشان می دانند هرچند در اصل موضوع هیچ تاثیری ندارد، هدف این بود که یادی از ایشان کرده باشیم. روحش شاد و یادش گرامی... علی گنجی 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده