m.reza62 445 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۲ روزی روزگاری یک زن آمریکایی قصد میکنه یک سفر دو هفته ای به ایتالیا داشته باشه شوهرش اون رو به فرودگاه می رسونه و واسش آرزو می کنه که سفر خوبی داشته باشه... زن جواب میده: ممنون عزیزم، حالا سوغاتی چی دوست داری واست بیارم؟ مرد می خنده و میگه: یه دختر ایتالیایی. زن هیچی نمیگه و سوار هواپیما میشه و میره... دو هفته بعد وقتی که زن از مسافرت برمی گرده، مرد توی فرودگاه میره استقبالش و بهش میگه: خب عزیزم مسافرت خوش گذشت؟ زن: ممنون، عالی بود! مرد می پرسه: خب سوغاتی من چی شد؟ زن: کدوم سوغاتی؟ مرد: همونی که ازت خواسته بودم... دختر ایتالیایی!!! زن جواب میده: آهان! اون رو میگی؟ راستش من هر کاری که از دستم بر می آمد انجام دادم! حالا باید ۹ ماه صبر کنیم ! نتیجه گیری مهم این داستان: هیچوقت سر به سر زنها نذار ! اونها به طرز وحشتناکی باهوش هستند. 28 لینک به دیدگاه
uldoz3 470 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۲ حالا اگه بعد 9 ماه پسر به دنيا اومد چي ؟ ؟ بازم زنها باهوشا آيا ؟ ؟ ؟ :ws28: 4 لینک به دیدگاه
m@ry@71 3690 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۲ زن ها بهترین دکتر هستند.!! زنه شوهرشو میبره دکتر..! دکتر به زنه میگه: خانم، نباید هیچ استرسی به شوهرتون وارد بشه. باید خوب غذا بخوره، هرچی که میخواد براش فراهم بشه و برای 1 سال هیچ بحث و دعوایی سر هیچ موضوعی حتی سر طلا و سکه و ماشین و خونه هم نباید با هم داشته باشن. تو راه برگشت مرده میپرسه: خانم دکتر چی گفت؟ زنه میگه : هیچی، گفت تو هیچ شانسی برای زنده موندن نداری! 7 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده