m.reza62 445 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۲ کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ... نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود! 22 لینک به دیدگاه
علیرضارضایی 790 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۲ منمون از دعوتت .واقعا اموزنده بود. 6 لینک به دیدگاه
خانوم اسفندیاری 465 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۲ کاش بعضی از آدمها هم تو زندگی عقل این الاغه رو داشتن 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده