sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۹۲ علي اصغر شيرزادي: بسياري از كساني كه با عنوان معلم بر سر اين كلاسها مينشينند تا به حال چهار پاراگراف ادبيات داستاني ننوشتهاند. البته اين نكته را نبايد فراموش كرد كه بسياري از افراد به خاطر شركت در كلاس و قصهنوشتن پا به اين كلاسها نميگذارند. جواد جزيني: به نظر من مخالفت با آموزش داستاننويسي چه به صورت حضوري و چه به صورت مجازي از يك واقعيت تلخ حكايت دارد كه ما هنوز از آنچه كه در دنيا به عنوان كلاسهاي قصهنويسي ميگذرد اطلاعات به روز نداريم. ناهيد طباطبايي: يك آسيب جدي و فراگير اين كلاس قدمت كلاسهاي داستاننويسي در كشور ايران هنوز به نيم قرن نميرسد. در سالهاي دور، دور هم جمع شدن نويسندگان بيشتر به محفلهاي دوستانه ادبي كه برخي نام پاتوقهاي ادبي را بر آن گذاشتند،مرسوم و متدوال بود. اما حالا بيش از دو دهه است كه نام كلاسهاي قصهنويسي همه جا به چشم ميخورد؛ از فرهنگسراها و خانههاي فرهنگي گرفته تا خانه نويسندگان مشهوري كه به مرور نام خود را با اين سنت نوپا گره زدهاند؛ با اينكه حالا نام كلاسهاي داستاننويسي در همه جا به چشم ميخورد. چگونگي برپايي اين كلاسها هنوز مخالفان و موافقاني دارد. مخالفان اين كلاسها معتقدند اين شيوه آموزشي دستاورد مثبتي براي جامعه ادبي كشور به بار نميآورد و موافقان اين كلاسها نيز معتقدند برترين قريحهها نيز نياز به آموزش اصولي داستاننويسي دارند تا بتوانند آثار فاخر توليد كنند. در اين ميان سيل اين نظرات متفاوت، كلاسهاي داستاننويسي مجازي نيز تازه متولد شدهاند.كلاسهايي كه هنرجويان از پشت يارانهها به اصول داستاننويسي اشراف پيدا ميكنند.شيوهاي كه هنوز در ايران آنقدر نوپاست كه بيش از دو سال از تاسيس مدرسه داستاننويسياش در فضاي مجازي نميگذرد. مخالفان و موافقاني كه هر كدام از منظر خود به اين ماجرا نگاه ميكنند اگرچه شايد ديگر در ضرورت برپايي اين كلاسها با يكديگر اختلاف چنداني ندارند اما در شيوه برگزاري و كيفيت اين كلاسها تفاوت ديدگاههاي همچنان قاطع ديده ميشود. اختلافي كه شايد سر اصلياش به مبنايي وجود اين كلاسها نيز گره بخورد و دوباره همان بحث كهنه بودن يا نبودن اين كلاسها را در پهنه ادبي كشور زنده ميكند. معلمهاي واقعي در اين كلاسها نيستند كلاسهاي داستاننويسي حضوري هنوز نسبت به آنچه كه به نام قصهنويسي مجازي معرفي ميشود، حضورپررنگتري دارند. شايد به همين دليل است كه بايد پرداختن به ماهيت كلاسهاي قصهنويسي مجازي را از ضرورت كلاسهاي حضوري آغاز كرد و از اين طريق به بررسي اين ماجراي قديمي پرداخت.«علياصغر شيرزادي» نويسنده و منتقد ادبي است كه آثاري همچون «يك سكه در دو جيب»، «طبل آتش»، «هلال پنهان» را در كارنامه خود دارد. اين نويسنده موضوع كلاسها و كارگاههاي داستاننويسي را از زاويه ضرورت وجود اين جمعهاي آموزشي نگاه كرده و به تهران امروز ميگويد: «بد نيست براي روشن شدن بحث كلاسهاي مجازي داستاننويسي در ابتدا به ضرورت وجود اين كلاسها اشاره كنيم. من به عنوان يك نويسنده به لزوم و ضرورت آموزش درباره هر موضوعي معتقد هستم. اما به سرانجام رسيدن و مفيد واقع شدن اين آموزش به اين نقطه باز ميگردد كه ما آن را از چه زاويهاي نگاه كنيم. با اينكه نقطه عزيمت به سوي داستاننويسي داشتن ذوق و قريحه لازم است اما آموزش صناعت ادبي قوي نيز مسئله مهمي است كه نبايد از آن غافل شد. با نگاه كوتاهي در مييابيم كه كلاسهاي داستاننويسي در كشور ما از سابقه طولاني برخوردار نيست. قدمت اين كلاسها هنوز به نيم قرن هم نميرسد زيرا اين شيوه داستاننويسي از دو يا سه دهه پيش رايج شدند. اين روزها مشاهده ميكنيم كه سيل عظيمي از اين كلاسها در فرهنگسراهاي دولتي يا موسسات غير انتفاعي تشكيل ميشود. اما مسئله واقعي اينجاست كه چه كسي آموزش اين صناعت را بر عهده ميگيرد؟ آيا هنرجويان از كسي كه از قريحه خلاق داستاننويسي آن هم به صورت شش دانگ بهرهمند است قصهنويسي را فرا ميگيرند يا از كسي كه به مدد ترجمه و تحقيق به نظريه پردازي و نقد ادبي متمركز شده است، داستاننويسي را فرا ميگيرند؟ متاسفانه بايد بگويم كه اقبال گروه دوم در حال حاضر بسيار بيشتر است. بسياري از كساني كه با عنوان معلم بر سر اين كلاسها مينشينند تا به حال چهار پاراگراف ادبيات داستاني ننوشتهاند. البته اين نكته را نبايد فراموش كرد كه بسياري از افراد به خاطر شركت در كلاس و قصهنوشتن پا به اين كلاسها نميگذارند.پيدا كردن روابطعمومي يا محفل بازيهاي مرسوم نيز هدف ديگر كساني است كه پا به اين كلاسها ميگذارند. البته آنچه به عنوان كارگاه برگزار شده شيوه مناسبتري است زيرا بحث و گفتوگو به شيوه دموكراتيكتري در آنجا جريان دارد و همه چيز به تكگويي استاد بستگي ندارد. اين نويسنده در كل به ماهيت فعلي كلاسهاي داستاننويسي با ديده شك و ترديد مينگرد،درباره كلاسهاي داستاننويسي كه حالا در فضاي مجازي براي خود جايگاهي كسب كرده،ميگويد: «اگرچه من به شخصه به آنچه كه در حال حاضر به عنوان كلاسهاي داستاننويسي برگزار ميشود،اعتقاد ندارم و معتقدم نويسنده در تنهايي خود بايد به خلاقيت و رشد برسد،با اين وجود ضرورت اين كلاسها را نيز نفي نميكنم. درباره كلاسهاي داستاننويسي مجازي كه در فضاي اينترنت برگزار ميشود، قضاوت هنوز زود است. سابقه اين نوع كلاسها كه از آموزشهاي حضوري كمتر است، بايد بگويم اصل قضاوت را بايد به خروجيهاي اين كلاسها متكي كرد؛ اين كلاسها كه در بهترين حالت حتي نويسنده متوسط بيرون نميدهد ديگر وضع مجازي آن نيز معلوم است.» استانداردهاي تدريس رعايت نميشود انتقاد به شيوه تدريس كلاسهاي نويسندگي،موضوعي است كه اتفاق نظر بيشتري درباره آن وجود دارد. «ناهيد طباطبايي» نيز از اين جرگه منتقدان جدا نيست. وي نويسندهاي است كه بيشتر آثار او به دنياي زنان تعلق دارد. در رشته ادبيات دراماتيك و نمايشنامهنويسي تحصيلكرده است. «چهل سالگي» رمان معروف او توسط «مصطفي رستگارپور» به يك فيلمنامه سينمايي تبديل شد. وي معتقد است ماهيت كلاسهاي داستاننويسي چه به صورت حضوري و چه به صورت مجازي امري ضروري است اما استانداردهاي تدريس در اين كلاسها مسئلهاي است كه هميشه فراموش شده است. وي به برخي از ويژگيهاي تدريس در اين كلاسها اشاره كرده و به تهران امروز ميگويد: «مدرسي كه ميخواهد پايههاي كار خلاق و پرتكاپوي قصهنويسي را در ذهن هنر جوي خود بنا كند حتما بايد كار داستاننويسي كرده باشد يا به صورت آكادميك قواعد نوشتن و اصول حرفهاي داستاننويسي را به درستي فرا گرفته باشد.يك آسيب جدي و فراگير اين كلاسها اين است كه برخي از اساتيد توقع دارند، شاگردان رونوشتي از خودشان باشند و دنياي نويسندگي را از منظرخودشان ببينند كه اين آسيبي بسيار جدي را رقم زده است. آسيب ديگر اين است كه عدهاي هنوز فكر ميكنند با روابط استاد و شاگردي مرسوم كه در گذشته رواج داشت ميتوانند به اوضاع اين كلاسها سر و سامان دهند و هنرجو تربيت كنند. به نظر من اين كلاسها در شرايطي به رشد و نهادينه شدن ميرسند كه يك نظارت حرفهاي جدي درباره آنها وجود داشته باشد. تاسيس هنرستانهاي حرفهاي داستاننويسي و نظم دادن به سيل علايقي كه در اين زمينه وجود دارد، يكي از راهكارهاي توجه جدي به مقوله آموزش داستاننويسي است كه ما بايد آن را در نظر بگيريم. آموزش داستاننويسي مجازي نيز از اين جرگه جدا نيست. ما مانند بسياري از مسائل از اصول آموزش حرفهاي داستاننويسي مجازي دور هستيم اصولي كه هر روز در كشورهاي پيشرفته به روز ميشود و ما هنوز آن را به شيوهها و روشهاي شخصي يا منحصربهفرد تعريف ميكنيم.» در مدرسه قصهنويسي آنلاين چه ميگذرد؟ آنچه كه در اين ميان واضح به نظر ميرسد اين است كه اطلاعات از چگونگي تشكيل شدن و ماهيت كلاسهاي قصهنويسي مجازي زياد نيست. اگرچه هنوز بسياري به ضرورت كلاسهاي داستاننويسي ايمان ندارند اما بسياري نيز معتقدند كه نه تنها كلاسهاي آموزشي داستاننويسي بايد وجود داشته باشد بلكه ما بايد در شرايط فعلي كلاسهاي داستاننويسي مجازي را تقويت كنيم. «جواد جزيني» قصهنويس و مدرس داستاننويسي، حدود ۲۰ سال است كه در حوزه هنري داستان تدريس ميكند. نويسندهاي كه آثاري در زمينه دفاع مقدس دارد حالا دو سال است كه مدرسه قصهنويسي آنلاين را تاسيس كرده است. جزيني اين موضوع كه هنوز عدهاي ضرورت كلاسهاي داستاننويسي را چه به صورت واقعي و چه به صورت مجازي قبول ندارند را ناشي از كم اطلاعي از روند آموزش داستاننويسي دنياي مجازي در كشورهاي پيشرفته دانسته و به تهران امروز ميگويد: «به نظر من مخالفت با آموزش داستاننويسي چه به صورت حضوري و چه به صورت مجازي از يك واقعيت تلخ حكايت دارد كه ما هنوز از آنچه كه در دنيا به عنوان كلاسهاي قصهنويسي ميگذرد اطلاعات به روز نداريم.به نظر من الان حتي سنتيترين آدمها در حوزه آموزش نيز بايد متقاعد شده باشند كه الگوي آموزش قصهنويسي بيش از پنج دهه است كه درغرب و بيش از دو دهه است كه در ايران رواج دارد. برخي تصور ميكنند كه كلاسهاي مجازي داستاننويسي فقط روخواني اصول داستاننويسي از روي يك متن است حال آنكه همه چيزهايي كه در كلاسهاي داستاننويسي حضوري وجود دارد در كلاسهاي داستاننويسي مجازي نيز تجربه ميشود.دراين شيوه نوين آموزشي در مراحل اوليه ذهن هنرجو با كتابهاي مفيد تغذيه ميشود كتابهايي كه هر كدام با مثالهاي زيادي همراه است و به نوعي خود آموز محسوب ميشود. دانشجو با ثبتنام در اين مدرسه ميتواند به صورت آنلاين از درس استاد بهرهمند شود و سوالهاي خود را نيز از استاد بپرسد. قصههاي بچهها در دنياي مجازي به نقد گذاشته ميشود و هنرجويان ميتوانند باز خوردهاي كار خود را ببينند. بنابراين اين شيوه بر تكگويي و آموزش صرف بنا نشده است.» مدرسه مجازي راه پرورش خلاقيت جزيني نقد كلاسهاي داستاننويسي را منوط به شرايطي دانسته و به خروجي اين كلاسها اشاره كرده و ميافزايد: «من معتقد نيستم كه شيوههاي تدريس در مدرسههاي مجازي نبايد نقد شوند اما اينكه ما آنها را از اساس نفي كنيم امري علمي نيست. امروزه در دنيا بيش از 120 مدرسه خلاق داستاننويسي وجود دارد كه بسياري از نويسندگان مطرح معاصر دنيا از اين كلاسها بيرون آمدهاند. در ايران نيز نويسندگان زيادي از اين دورههاي آموزشي سر بر آوردهاند بنابر اين اين درست نيست كه ما دستاوردهاي اين كلاسها را به كل در نظر نگيريم. بسياري از استعدادهاي داستاننويسي به علت اينكه به اين مراكز دسترسي ندارند به هدر ميروند. علاقهمندان داستاننويسي همگي در شهرهاي بزرگ زندگي نميكنند بنابر اين وجود كلاسهاي مجازي اولين فايده را به علاقهمندان با استعدادي ميدهد كه امكان دسترسي به كلاسهاي حضوري داستاننويسي را ندارند. هنر جويان در سراسر دنيا در اين كلاسها حضور دارند و ميتوانند با يكديگر به تبادل فرهنگي بنشينند.» وي هدف اصلي كلاسهاي داستاننويسي را اينگونه توصيف ميكند: «در حال حاضر كلاسها و كارگاههاي داستاننويسي بزرگ در سراسر جهان سعي ميكنند داستانخوانهاي حرفهاي تربيت كنند زيرا اين موضوع حالا ديگر به اثبات رسيده است كه كسي كه داستانخوان موفقي نباشد قصهنويس موفقي هم نخواهد شد. مهارت داستانخواني هم فقط مختص به كسي نيست كه مايل است حتما نويسنده شود.قصهخواني مهارتي است كه پرورش آن سبب ميشود كه جمعيت كتابخوان يك جامعه افزايش پيدا كند. واضح است تا جمعيت كتابخوان وجود نداشته باشد، هر چقدر هم داستانهاي غني در جامعه متولد شود بازخورد جدي در ميان مخاطبان پيدا نميكند. شرايط آموزش وقتي مفيد است كه قصههاي خوب در جامعه با استقبال چشمگير و قبال ملاحظهاي روبهرو ميشود و دوستداران كتاب به طيفي محدود و كوچك تبديل نميشوند. فراموش نكنيم كه در حال حاضر ما در حال آزمودن اين روش هستيم و طبيعي است كه در اين مورد با يكديگر اختلافنظرهايي داشته باشيم اما اينكه اين موضوع را از اساس نقد كنيم كار درستي را انجام ندادهايم.» ريشه مشكل هنوز حل نشده است آرزوي نويسنده شدن نيز مانند بازيگر شدن در ذهن بسياري از مردم بخصوص جوانان و دانشجويان وجود دارد. خلق داستاني كه از جهان ذهن يك نفر ريشه ميگيرد و بر آدمهاي ديگر تاثير ميگذارد هنوز به ساز وكارهاي زيادي نياز دارد. كيفيت برخي كلاسهاي داستاننويسي، انحصار آموزش داستاننويسي به جلسات خانگي و نيمهخصوصي و نبود نظام آموزشي علمي مشكلاتي است كه هنوز بر اين ماجرا سايه افكنده است مشكلاتي كه آنقدر طولاني شده كه فضاي فكر كردن به كلاسهاي مجازي را نيز سلب كرده است. گام برداشتن براي حل مشكل اوليه شايد نخستين حركت مثبتي باشد كه ميتواند چگونگي و چرايي كلاسهاي ادبي مجازي را بيشتر روشن كند و ماهيت كلاسهاي ادبي را با وضوح بيشتري به تصوير بكشد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده