M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۲ درود....جمله معروفی هست که میگه: اگر حاصل یک ساله میخواهی گندم بکار، اگر حاصل ده ساله میخواهی درخت بکار و اگر حاصل همیشگی میخواهی آدم تربیت کن... چند روز پیش بخش هایی از یک مستند رو دیدم در مورد محمد بهمن بیگی و امروز که با همکارم صحبت میکردیم متوجه شدم پدر شوهر ایشون از کسانی بودن که در مدرسه آقای بیگی درس خوندن و جالب بود که میگفت اکثر همکلاسیا و هم دوری های ایشون هم به پست های بالایی رسیدن... در ابتدا به معرفی دبستان ایلی میپردازیم: دبستان ایلی آدرس نداشت. پیدا کردنش دشوار بود. این مدرسه اسم نداشت…. مدرسه ایلی خدمتگزار نداشت. بابا و ننه و مدیر و دفتردار نداشت. معلم ایلی تنها بود…. آموزگار ایلی دیپلم نداشت…. او از شغلش راضی بود. به آموزگاری افتخار می کرد. معلمی را کار کوچکی نمی پنداشت. از اینکه در کنکورهای دانشگاه ها قبول نشده است خجل و کسل نبود. آموزگار عشایری دنبال مرخصی نبود. در آرزوی انتقال نبود. خودش را به بیماری نمی زد. به تصدیق طبیب نیازی نداشت. و اما آقای بیگی کیست؟ نویسنده ایرانی و بنیانگذار آموزش عشایری در ایران وی در ایل قشقایی در فیروز آباد استان فارس به دنیا آمد. پس از پایان دورهٔ کارشناسی حقوق در دانشگاه تهران، در راستای سیاستهای دولتِ وقت و تحت حمایت اصل چهار ترومن، کوشش خود را جهت برپایی مدرسههای سیّار برای بچههای ایل آغاز کرد و توانست برنامهٔ سوادآموزی عشایر را به تصویب برساند. او توانست دختران عشایری را نیز به مدرسههای سیّار جلب کند و نخستین مرکز تربیت معلم عشایری را بنیان نهد. بهمنبیگی به سبب کوشش پیگیر در راه سوادآموزی به هزاران نفر کودکِ تُرک، لُر، کُرد، بلوچ، عرب و ترکمن، برندهٔ جایزهٔ سوادآموزی سازمان یونسکو شد. او تجربههای آموزشیِ خود را در چند کتاب در قالب داستان نوشتهاست. 8 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۲ دورد بر شرف یه همچین آدمی های که باعث علم آموزی به دیگران میشن... 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده