amir_323 120 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ مهیا کن روزی مار و مور ... اگر چند بی دست و پایند و زور به امرش وجود از عدم نقش بست .....که داند جز او کردن از نیست ، هست و 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ وانگهم در داد جامى كز فروغش بر فلك زهره در رقص آمد و بر بط زنان مى گفت نوش ل.. 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ لب تو نقطه ی پایان ماجرای من است بیا که این غزل کهنه را تمام کنی... "ز" 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ ز آستين طبيبان هزار خون بچكد گرم به تجربه دستى نهند بر دل ريش ی.. 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ یک عمر غمت خوردم تا در برت آوردم گر جان بدهند ای غم از من نستانندت... "ب" 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اسفند، ۱۳۹۰ بنازم آن مژه شوخ عافيت كش را كه موج مى زندش آب نوش بر سر نيش س.. 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۰ سینه ی سرد زمین و لکه های گور هر سلامی سایه ی تاریک بدرودی دستهای خالی و در آسمانی دور زردی خورشید بیمار تب آلودی 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۰ با ی می گم...آخه نگفتین..با چه حرفی... يارب اين آتش كه در جان منست سرد كن زانسان كه كردى بر خليل خ... 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۰ معذرت میخوام خانه می کردم میان مردم خاکی خود به آن ها راز خود را باز می خواندم می نشستم با گروه باده پیمایان شب میان کوچه ها آواز می خواندم ش... 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۰ خواهش می کنم...حق دارین...هم زمان در هر دو قسمت فعالیت دارین...برای من هم پیش میاد.. شد آن كه اهل نظر بر كناره مى رفتند هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش ج... 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۰ جستم از جا و در ایینه ی گیج بر خود افکندم با شوق نگاه آه،لرزید لبانم از عشق تار شد چهره ی ایینه ز آه گ.... 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۰ گلعذارى ز گلستان جهان ما را بس زين چمن سايه ء آن سرو روان ما را بس د... 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۰ در گذشت پر شتاب لحظه های سرد چشمهای وحشی تو در سکوت خویش گرد من دیوار می سازد می گریزم از تو در بیراهه های را ت.... 3 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۰ توان بر تو از جور مردم گریست ولی چون تو جورم کنی چاره چیست خ 2 لینک به دیدگاه
amir_323 120 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۰ خوشا دلی که دلدارش تو باشی خوشا غمی که غمخوارش تو باشی چ 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۹۰ چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمیگیرد آ... 2 لینک به دیدگاه
amir_323 120 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۹۰ آن قصر که جمشید در او جام گرفت آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت ل 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۹۰ لاله بوى مى نوشين بشنيد از دم صبح داغ دل بود به اميد دوا باز آمد ف... 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۹۰ فكر بلبل همه آنست كه گل شد يارش گل در انديشه كه چون عشوه كند در كارش ش... 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۹۰ شربتى از لب لعلش نچشيديم و برفت روى مه پيكر او سير نديديم و برفت م... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده