کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ خون از دل من هر شب روان است تا طرهاش داشت قصد شبيخون ... "ن" 5 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند جوانان سعادتمند پند پیر دانا را و ... 4 لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ وحشی تو هرگز اینهمه شادی نداشتی گویا دروغهای منت باور آمدست دلخواه... 4 لینک به دیدگاه
Arpak 8511 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ ای غم !اگرچه عهدِ تو بشکسته ام به می نازم تو را که بر سرِ پیمان نشسته ای ه.. 4 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی م ... 4 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش ب: 4 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ بنفشه طره مفتول خود گره میزد صبا حکایت زلف تو در میان انداخت د ... 3 لینک به دیدگاه
Arpak 8511 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ دیشب من وتو بسته این خاك نبودیم من یكسره آتش! همه ذرات هوا تو بیدارم اگر دغدغهی روز نمیكرد با آتشمان سوخته بودی همه را تو د.. 2 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ در گلستانی که گلچین غارت گل میکند من چو اشک شبنم از چشم بهار افتاده ام ی... 2 لینک به دیدگاه
RaYo WaNdAaD 59 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ دیشب من وتو بسته این خاك نبودیممن یكسره آتش! همه ذرات هوا تو بیدارم اگر دغدغهی روز نمیكرد با آتشمان سوخته بودی همه را تو د.. ديشب ز شرار اين و آنت ! وز لهلهه ي سرخ زبانت ! چون كُنده به آتشي فزون همي سوخت تنم ! 3 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ یعنی م؟ مهره توان برد، مار اگر بگذارد غنچه توان چيد، خار اگر بگذارد ... "ن" 4 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ چون حرفی انتخاب نفرمودید ... بی روی تو راحت ز دل زار گریزد چون خواب که از دیده بیمار گریزد ن... 3 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ نقد غمت خريدم با صد هزار شادي روي مراد ديدم در عين نامرادي ... "غ" 5 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ غمت در نهانخانه دل نشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست مشکل نشیند ف... 5 لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی، ۱۳۸۹ فردا همه یک رنگ شود طالب و مطلوب امروز یکی را که هزارست ببینید آن ماه که دل میبرد از ما رخ و زلفش بر منظره لیل و نهارست ببینید دلخواه... 5 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی، ۱۳۸۹ بلبل از فضل گل آموخت سخن ور نه نبود این همه قول و غزل تعبیه در منقارش س ... 5 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی، ۱۳۸۹ بلبل از فضل گل آموخت سخن ور نه نبوداین همه قول و غزل تعبیه در منقارش س ... سوزن ز تیر مژگان وز تار زلف نخ کن هر چند رخنه دل تاب رفو ندارد خ... 3 لینک به دیدگاه
Arpak 8511 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی، ۱۳۸۹ خسته ام من خسته آیا میشناسیدم؟؟ با شما طی کرده ام راه درازی را... ق.. 2 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۸۹ قلم به طالع میمون و بخت بدر رفته است اگر تو خشم کنی پسر وگر خشنود....سعدی ع 2 لینک به دیدگاه
Arpak 8511 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۸۹ عشق فراموش کردن نیست! بخشیدنست گوش کردن نیست! درک کردن است دیدن نیست! احساس کردن است جا زدن نیست!صبر کردن است ب.. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده