moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۹۱ مگر میان بتان روی آن صنم دیدند که اهل صومعه زنار بر میان بستند به آشیانه نبستند عندلیبان دل اگر دو روز در این گلشن آشیان بستند فغان که مدعیان از جفا برون کردند مرا ز شهر تو و راه کاروان بستند د ... 1 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۱ در سینه ام شراره ی مهر است چون کنم در دیدگانت آتش سحر است چون کنم چون جلوه می کنی ودگر بار می روی با من خمیده قامت شهر است چون کنم ع.... 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۱ عشق شیری است قوی پنجه و میگوید فاش هر که از جان گذرد بگذرد از بیشه ما ر ... 2 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۱ راز درون پرده ز رندان مست پرس کاین حال نیست زاهد عالی مقام را ز ... 2 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۱ ز مرمر برودوشت چه بوسه ها که ربودم ز جام لعل لبانت چه رازها که گشودم ق.... 2 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۱ قاصد به خاک بر سر کویش فتاده کیست بر خاک آستانهی او سرنهاده کیست د ... 2 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۱ دوستت دارم پریشان شانه می خواهی چه کار دام بگذاری اسیرم دانه می خواهی چه کار ت.... 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۱ تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم روزی سراغ وقت من آیی که نیستم س ... 2 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۱ سکه این مهر از خورشید هم رنگین تر است خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین تر است رود راهی شد به دریا کوه با اندوه گفت می روی اما بدان دریا زمن پایین تر است ج..... 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۱ جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را ش ... 1 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۱ شمع دانی که دم مرگ به پروانه چه گفت گفت : ای عاشق بیچاره فراموش شوی سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد گفت: طولی نکشد تو نیز خاموش شوی ن..... 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۱ نگاه كن كه نريزد دهی چو باده به دستم فدای چشم تو ساقی بهوش باش كه مستم ص ... 2 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مهر، ۱۳۹۱ صله غزل به آیین ، نه که بوسه است و بالین؟ نه که بار خاص باید بدهی و من درآیم؟ و..... 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۹۱ وصل تو چون نمیدهد در ره عشق کام کس چند به چشم تشنگان جلوه دهد سراب را ع ... 2 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۹۱ علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را خ.... 2 لینک به دیدگاه
elaheh656 22 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۹۱ خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان باید از جان گذرد هر که شود عاشقشان... ج.... 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۹۱ جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را ف ... 2 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۹۱ فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور خود گری خود شکنی خود نگری پیدا شد س ... 2 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۹۱ سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد م.... 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۱ منتظرم به کنج غم گریه کنان نشانده ای خود به کنار مدعی خنده زنان نشسته ای ق ... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده