رفتن به مطلب

مشاعره با حروف پیشنهادی


armstrong

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق

چو شبنمی است که بر بحر می کشد رقمی...

 

 

ر...

  • Like 3
  • پاسخ 2.4k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

 

یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

 

 

 

د ... :a030:

  • Like 2
ارسال شده در

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند...

 

ح.....:w16:

  • Like 2
ارسال شده در

حال دنیا را چو پرسیدم من از فرزانه ای

گفت یا ابریست یا برقیست یا افسانه ای

گفتم آنها که دل براونهند گو باز چیست؟

گفت یا کورند یا کرند یا دیوانه ای

 

 

چ...:w02:

  • Like 2
ارسال شده در

چشمی به تخت و پخت ندارم مرا بس است

یک صندلی خالی برای نشستن کنار تو...

خ...

  • Like 2
ارسال شده در

خدایا به نور صراحی و جام

به آن می که خصم است با ننگ و نام

که شادی ما از غم خویش کن

زعصیان ما مغفرت بیش کن

 

 

پ...

  • Like 2
ارسال شده در

پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل

یک روز خنده کردم و عمری گریستم

 

ت ...

  • Like 2
ارسال شده در

تو در چشم من همچو موجی

خروشنده و سرکش و ناشکیبا

 

که هر لحظه ات می کشاند به سویی

نسیم هزار آرزوی فریبا

 

 

چ ...

  • Like 2
ارسال شده در

چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی

که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را

 

 

 

پ ...

  • Like 2
ارسال شده در

پیش از آن کاندر جهان باغ می و انگور بود

 

از شراب لایزالی جان ما مخمور بود

 

ما به بغداد جهان لاف انا الحق میزدیدم

 

پیش از این کان دار و گیر و نکته منصور بود

 

 

ذ ...

  • Like 1
ارسال شده در

ذکر رخ و زلف تو دلم را

وردیست که صبح و شام دارد ...

گ...

  • Like 3
ارسال شده در

گرد مرد رهی میان خون باید رفت

 

از پای فقاده سرنگون باید رفت

 

 

د ...

  • Like 3
ارسال شده در

در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی

یارب ایکاش نیافتد به کسی کار کسی

ج ...

  • Like 3
ارسال شده در

جرعه ی جام بر این تخت روان افشانم

غلغل چنگ در این گنبد مینا فکنم

ح....

  • Like 3
ارسال شده در

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

که آشنا سخن آشنا نگه دارد

 

چ ...

  • Like 2
ارسال شده در

چون بلبلی که با قفس آید به گلستان

رفتم به کشور خود و در غربتم هنوز

 

 

ن ...

  • Like 2
ارسال شده در

نه فرشته ام نه شیطان کیم و چیم ؟ همینم!

نه ز بادم نه ز آتش که نواده زمینم

منم و چراغ خردی که بمیرد از نسیمی

نه سپیده دم به دستم نه ستاره بر جبینم

ل.....

  • Like 2
ارسال شده در

لب بسته ای ز گفتن راز نهان رهی

غافل که از زبان تو گویاتر است اشک

 

خ ...

  • Like 2
ارسال شده در

خاک باران خورده آغشته است با بوی تنت

باد، بوی آشنا می آورد از مدفنت

زنده ای در هر گیاه تازه کز خاکت دمد

گر چه می دانم که ذره ذره می پوسد تنت...

غ....

  • Like 2
ارسال شده در

غم تو قصه عشق است و با همه تکرار

به هر زمان و به هر جای و هر زبان تازه است

چنان که ماتم تو کهنگی نمی گیرد

شرار کینه ما نیز همچنان تازه است

 

م....:icon_gol:

  • Like 1

×
×
  • اضافه کردن...