رفتن به مطلب

Panavia Tornado


FARHUD

ارسال های توصیه شده

Panavia Tornado

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

هواپيماي «پاناويا تورنادو» در خانوادهء جنگنده‏هاي دو نفره قرار مي‏گيرد كه مشتركن توسط بريتانيا، آلمان غربي و ايتاليا طراحي و ساخته شده است.

 

تاكنون سه گونه از اين جنگنده، توليد شده است:

IDS : نوع شكاري – بمب‏افكن يا Interdictor/Strike

ADV : نوع ويژهء «دفاع هوايي» يا Air Defence Variant

ECR : نوع ويژهء جنگ الكترونيك جهت عمليات «شكستن پدافند هوايي» يا Electronic Combat/Reconnaissance

 

تورنادو، به وسيلهء شركت پاناويا طراحي و ساخته شد. اين شركت، كنسرسيومي بود متشكل از سه كمپاني:

British Aerospace (بريتانيا)

MBB (آلمان‏ غربي)

Alenia Aeronautica (ايتاليا)

 

اولين پرواز تورنادو به تاريخ 14 آگوست 1974 انجام گرفت و به دنبال آن، توسط نيروي هوايي بريتانيا (RAF) و نيروي هوايي ايتاليا‌ (AMI) در عمليات Operation Granby (نامي كه نيروهاي انگليسي شركت كننده به جنگ 1991 خليج فارس اطلاق كرده بودند) مورد استفاده عملياتي قرار گرفت.

 

همكاري مشترك و بين‏المللي، پس از ورود به خدمت جنگندهء تورنادو در قالب مسائل آموزشي نيز ادامه پيدا كرد و اين همكاري ارزيابي و آموزشي سه‎جانبه، از پايگاه روتلند (Rutland) متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا آغاز شد.

 

با احتساب تمامي گونه‏ها، تاكنون تعداد 992 فروند از اين جنگنده براي سه كشور سازنده و همچنين نيروي هوايي عربستان سعودي ساخته شده است. با وجود اينكه اين جنگنده هنوز در خدمت باقي است، برنامه‏اي جهت جايگزيني آن با يك هواپيماي پيشرفته‏تر نظير يوروفايتر مدون شده است.

 

 

طراحي و توسعه

در طول دههء 1960، دانشمندان و طراحان هوافضا، به «طرح هندسي متغير» (بال متغير يا variable geometry) به عنوان يك طرح كارآمد جهت كسب مانورپذيري بهتر و حفظ سرعت كروز با بالهاي باز و همچنين كسب سرعتهاي بالا در حالت بالهاي بسته، تواجه وافري داشتند.

 

بريتانيا و فرانسه نخستين گام را به سال 1965 با طرح پروژه‏اي به نام AFVG (مخفف طرح هندسي متغير به زبان فرانسه) برداشتند كه در نهايت با انصراف فرانسه، اين طرح به سال 1967 كنار گذاشته شد. به سال 1968، آلمان‏غربي، هلند، بلژيك و كانادا، يك تيم طراحي را جهت جايگزيني طرح لغو شده به نام «هواپيماي چندكاره» (MRA يا Multi Role Aircraft) تشكيل دادند و اندكي بعد، طرح به نام «هواپيماي جنگي چندكاره» (MRCA يا Multi Role Combat Aircraft) تغيير نام داد. به سال 1968، بريتانيا نيز وارد گروه طراحي MRCA گرديد و يك يادداشت رسمي همكاري در اين زمينه، بين دولتهاي بريتانيا، آلمان‏غربي و ايتاليا به امضاء رسيد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

طبق اين برنامه، مقرر شده بود هواپيمايي جديد و يك نفره، جهت جايگزيني جنگنده‏هاي قديمي F-104G و يك نوع دو نفرهء ضربتي جهت بريتانيا و آلمان‏غربي توليد شود. كانادا و بلژيك، به سال 1969 از اين برنامه خارج شدند. بنابراين تنها چهار كشور بريتانيا، آلمان‏غربي، ايتاليا و هلند باقي مانده بودند كه به تاريخ 26 مارس 1969، «كمپاني چندمليتي هواپيماسازي پاناويا» (Panavia Aircraft GmbH) را تاسيس كردند، هرچند كه هلند نيز به سال 1970 از اين شراكت خارج گرديد. بريتانيا و آلمان‏غربي هركدام 42.5 % سهم داشتند و 15 % باقيمانده، متعلق به ايتاليا بود. طبق اين مشاركت، قرار بود قسمت جلويي بدنه و دم در انگلستان، قسمت مركزي بدنه در آلمان، و بالها در ايتاليا مونتاژ شوند.

شركتهاي چندمليتي فراواني در امر توليد تورنادو دخيل بودند، از جمله شركت Turbo Union كه به سال 1970 جهت طراحي و ساخت موتور RB199 جهت اين جنگنده تاسيس گرديد، كه 40% سهام آن متعلق به رولزرويس (Rolls-Royce)، 40% متعلق به MTU و 20% متعلق به فيات بود.

 

در پايان اولين قسمت از پروژه به تاريخ مي 1970، طرح‏هاي مفهومي ارائه شده، به دو طرح كاهش يافتند: مدل يك نفره به نام Panavia 100 كه در ابتدا براي آلمان‏غربي در نظر گرفته شده بود و مدل دو نفره به نام Panavia 200 كه توسط نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا برگزيده شد و در نهايت تورنادو ناميده گرديد. در اين مقطع از پروژه، تصميم گرفته شد هواپيما منحصرن جهت انجام ماموريت بمباران ضربتي در ارتفاع پست به كار گرفته شود؛ اما نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، به يك جنگندهء دفاع هوايي نياز داشت و بدين جهت گونهء F2 از اين جنگنده طراحي شد، اما با توجه به ايرادات جدي كه در طرح F2 ظاهر گشت، اين مدل، سريعن با رفع نقائص، به نام F3 تصحيح و معرفي گرديد.

 

 

ناحيهء بالها

جنگندهء تورنادو در اصل به منظور انجام عمليات ضربتي در ارتفاع پست و با سرعت مافوق‏صوت طراحي شد كه قادر به نشست و برخاست در باندهاي كوتاه نيز بود. اين ويژگي، نياز به دارا بودن قابليت پرواز متعادل در سرعتهاي بسيار و سرعتهاي بسيار زياد بود. به طور كلي، هواپيمايي كه جهت سرعتهاي بالا طراحي شده باشد، در سرعتهاي كم، بسيار ضعيف عمل مي‏كند؛ اين ويژگي در جنگنده‏هاي ميگ25 و ميگ31 به خوبي مشهود است و از نقاط ضعف اساسي اين جنگنده‏ها به شمار مي‏رود. به منظور دست‏يابي به كارايي مناسب در سرعتهاي بالا، نياز به طرح بالهاي «متمايل به عقب» يا «دلتاشكل» مي‏باشد؛ در حالي كه چنين بالهايي، در سرعتهاي كم، بسيار ناكارآمد هستند و براي پرواز در سرعتهاي كم، نياز به طرح بالهايي صاف يعني بدون حالت كشيدگي به عقب مي‏باشد. به منظور آنكه هواپيما در هر دو حالت سرعت كم و زياد قابل كنترل و هدايت‎پذيري مطلوب باشد، بالهايي با قابليت تحرك، طرحي مناسب محسوب مي‏‎شوند، و در نهايت براي جنگندهء تورنادو، طرح چنين بالهايي به تصويب رسيد.

 

به منظور دست‏يابي به كارايي مناسب در سرعتهاي بالا، نياز به طرح بالهاي «متمايل به عقب» يا «دلتاشكل» مي‏باشد؛ در حالي كه چنين بالهايي، در سرعتهاي كم، بسيار ناكارآمد هستند و براي پرواز در سرعتهاي كم، نياز به طرح بالهايي صاف يعني بدون حالت كشيدگي به عقب مي‏باشد. به منظور آنكه هواپيما در هر دو حالت سرعت كم و زياد قابل كنترل و هدايت‎پذيري مطلوب باشد، بالهايي با قابليت تحرك، طرحي مناسب محسوب مي‏‎شوند، و در نهايت براي جنگندهء تورنادو، طرح چنين بالهايي به تصويب رسيد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

هنگامي كه بالهاي جنگندهء تورنادو GR4 به سمت عقب جمع شده‏اند، قابليت پرواز ارتفاع پست با سرعت زياد در اين هواپيما، به واسطهء كاهش نيروي پسا، به شدت افزايش مي‏يابد. وقتي كه بالها به سمت عقب و بدنهء هواپيما در حال جمع شدن هستند، سطح برخورد ناحيهء بالها كاهش مي‏يابد. اين امر باعث كاهش جريان بادهاي آشفتهء پروازهاي ارتفاع پست مي‎شود. بنابراين نه تنها پرواز بسيار آسان‏تري براي خدمه فراهم مي‎‏شود، بلكه هواپيما در وضعيت بسيار پايداري جهت هدفگيري و آزادسازي تسليحات غيرهدايت شونده در پرواز ارتفاع پست قرار مي‏گيرد.

 

تورنادو به نحوي ساخته شده است تا بتواند در باندهاي خاكي يا فرودگاههاي بزرگي كه هدف حملات هوايي قرار گرفته‏اند، نشست و برخاست كند. بنابراين به هنگام طراحي هواپيما، قابليت نشست و برخست در باندهاي كوتاه به عنوان يك ضرورت اساسي در نظر گرفته شد تا جنگنده قادر باشد در باندهاي خاكي كوتاه يا باندهاي اصلي آسيب ديده به خوبي عمل نمايد.

 

هنگامي كه بالهاي جنگندهء تورنادو GR4 به طور كامل باز شده باشند، هواپيما بيشترين نيروي برا را بدست مي‏آورد، زيرا در اين حالت، مساحت درگير ناحيهء بال، به واسطهء در اختيار بودن حداكثر مساحت درگيري فلپ‏ها و اسلت‏ها، به بيشترين ميزان خود مي‏رسد. در اين حالت، در سرعتهاي كم، نيروي كشش (برا) بسيار بيشتري فراهم مي‏گردد، در نتيجه، حداقل ميزان سرعت جهت فرود فراهم مي‎شود و بالطبع، مسافت كوتاهي نيز جهت فرود مهيا مي‎شود. به طور كلي، وقتي خلبان قصد پرواز در ارتفاع پست را مي‏كند، جهت دست‏يابي به بيشترين مقدار نيروي برا، بالها را با اهرمي كه در كابين تعبيه شده است، به حالت حداكثر ميزان بازشدگي به سمت جلو تغيير مي‏دهد و به هنگام نياز به سرعتهاي بالا، بالها را به طور كامل به عقب مي‏كشد.

 

جنگندهء تورنادو GR4 در سه حالت گوناگون پروازي، بسته به موقعيت بالها پرواز مي‏كند: 25 ، 45 و 67 درجه. متناظر با هر درجهء عقب‏ رفتگي بالها، سقف سرعتي تعيين مي‎شود؛ اين تغييرات در زاويهء عقب‏ رفتگي بالها، در كنار تركيب‏ بندي جايگاه هاي حمل مهمات در اين هواپيما، تاثير مستقيمي بر روي ويژگي نيروهاي برا و پسا برجاي مي‏گذارد.

 

قابليت پرواز ارتفاع پست با سرعت زياد در اين هواپيما، به واسطهء كاهش نيروي پسا، به شدت افزايش مي‏يابد. وقتي كه بالها به سمت عقب و بدنهء هواپيما در حال جمع شدن هستند، سطح برخورد ناحيهء بالها كاهش مي‏يابد. اين امر باعث كاهش جريان بادهاي آشفتهء پروازهاي ارتفاع پست مي‎شود. بنابراين نه تنها پرواز بسيار آسان‏تري براي خدمه فراهم مي‎‏شود، بلكه هواپيما در وضعيت بسيار پايداري جهت هدفگيري و آزادسازي تسليحات غيرهدايت شونده در پرواز ارتفاع پست قرار مي‏گيرد.

گونه‏ ها

سه گونهء اوليه از اين جنگنده وجود دارد كه همگي در 80 % بدنه مشترك هستند:

IDS: گونهء ضربتي يا Interdictor/Strike

ADV: گونهء دفاع هوايي يا Air Defence Variant

ECR: گونهء جنگ الكترونيك/شناسايي يا Electronic Combat/Reconnaissance

 

ویرایش:FARHUD

  • Like 2
لینک به دیدگاه

 

 

Panavia Tornado variants

 

IDS

جنگندهء تورنادو IDS در اختيار كشورهاي آلمان، ايتاليا، بريتانيا و عربستان سعودي قرار دارد. اين هواپيما، يكي از پيچيده‏ترين و پيشرفته‏ترين هواپيماهاي جنگي در جهان محسوب مي‎شود و قادر است ضمن جلوگيري از حملات دشمن، عمليات دقيق ضربتي را انجام دهد. اين جنگنده، داراي ميزان بارگذاري بالا، برد پروازي زياد و قابليت مانورپذيري عالي مي‏باشد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

تورنادو IDS به نحوي طراحي شده است كه قادر باشد كليهء تسليحات هوايي موجود در انبارهاي ناتو را حمل و پرتاب نمايد، منجمله انواع بمب‏هاي خوشه‏اي، تسليحات ضدباندهاي خزش و تسليحات هسته‏اي. اين جنگنده هچنين داراي قابليت بسيار محدودي در زمينهء نبردهاي هوائيست و تنها قادر به حمل موشكهاي كوتاه‏برد سايدوايندر است.

 

تورنادوهاي نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، با دو حرف GR نام گذاري شده‏اند. جنگنده‏هاي GR1 با كمربندي آبي تيره / سبز تيره رنگ استتار خورده و تحويل شده بودند، اما اين رنگ‏آميزي در اواخر دههء 1990، به خاكستري تيره تغيير پيدا كرد. به هنگام عمليات بر فراز عراق، GR1 ها به رنگ صورتي تيره و به سال 2003 و در جريان آزادسازي عراق، GR4 ها، رنگ به خاكستري روشن درآمدند. همچنين جنگنده‏هاي نيروي دريايي آلمان، با رنگ استتار مشكي / آبي / مسي تيره متمايز مي‎شوند.

 

امروزه نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا به دنبال جايگزيني تورنادورهاي IDS مي‏باشد. پرندهء جايگزين، مي‏تواند يك هواپيماي سرنشين، يك پهپاد (UAV) و يا يك موشك كروز باشد. گزينه‏هاي مورد نظر براي هواپيماهاي سرنشين‏دار عبارتند از نوع تغيير يافته‏اي از جنگندهء يوروفايتر تايفون (Eurofighter Typhoon) و يا جنگندهء F-35 Joint Strike Fighter. اگر جنگندهء تايفون انتخاب شود، اين احتمال وجود دارد كه تغييراتي نظير ايجاد جايگاه دروني حمل تسليحات و همچنين افزايش مخازن داخلي سوخت در آن اعمال شود.

 

 

RAF Tornado GR.1

جنگندهء تورنادوي GR.1 متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا (RAF)، اولين گونهء مشتق شده از جنگندهء ضربتي پاناويا تورنادو مي‏‎باشد كه ويژهء نيروي هوايي سلطنتي ساخته شده است. اولين هواپيما از 228 فروند جنگندهء GR1 به تاريخ 5 ژوئن 1979 تحويل گرديد و اين نوع از تورنادوها، در اوائل دههء 1980 رسمن وارد خدمت شدند. پس از اينكه طرح GR1 قديمي و منسوخ محسوب گرديد، 142 فروند از اين تورنادوها، بين سالهاي 1997 تا 2002 به سطح استاندارد GR4 ارتقاء يافتند.

 

جنگندهء تورنادو، ويژهء عمليات ضربتي در ارتفاعات بسيار پست، عليه اهداف متعلق به پيمان ورشو در اروپاي شرقي طراحي و ساخته شده بود. در عمليات ضربتي تورنادو، استفاده از تسليحات متعارف و همچنين بمب‏هاي هسته‏اي نظير WE.177 پيش‏بيني شده بود، با اين حال با پايان دوران جنگ سرد، هرگونه استفاده از تسليحات هسته‏اي ممنوع اعلام گرديد.

 

جنگندهء تورنادو، ويژهء عمليات ضربتي در ارتفاعات بسيار پست، عليه اهداف متعلق به پيمان ورشو در اروپاي شرقي طراحي و ساخته شده بود.

 

بزرگترين ويژگي جنگندهء GR.1، «رادار پرواز در ارتفاع پست» (terrain-following radar) مي‏باشد كه امكان پرواز بدون نياز به كنترل دستي خلبان در ارتفاعات بسيار پائين را فراهم مي‏آورد؛ اما مطابق دكترين جديد سازمان ناتو، پرواز در ارتفاعات بسيار پست و در هرگونه شرائط آب و هوايي منع شده است و به جاي آن، مقرر شده است كه جنگنده بر پايهء هدايت اينرسيايي به كمك سامانهء مكان‏ياب جهاني (GPS) مسير پرواز خود را يافته و اصلاح نمايد.

 

جنگنده‏ هاي تورنادوي IDS متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، مجهز به يك سامانهء «فاصله‏ياب ليزري و جستجوگر - نشانه‏گذار اهداف» (LRMTS = Laser Range Finder and Marked Target Seeker) هستند كه در قسمت سمت راست زير بدنه، درست در مقابل محل ارابهء فرود چرخ دماغه نصب شده و ظاهر آن نيز به صورت آئروديناميكي طراحي و صيقل‏كاري شده است. اين سامانه، شامل يك اشعهء ليزر است كه جهت اندازه‏گيري زاويهء يك نقطهء روي زمين نسبت به هواپيما به كار مي‏رود. اين اطلاعات، سپس به وسيلهء سيستم‏هاي الكترونيكي هواپيما جهت استخراج اطلاعات دقيق مربوط به هدف، مورد محاسبه قرار مي‏گيرند. حسگر سامانهء LRMTS همچنين قادر است انرژي ليزر برگشتي از اهداف زميني را كه توسط يگانهاي زميني يا ساير جنگنده‏ها تابانيده شده است دريافت كرده و از آن در جهت شناسايي اهداف استفاده كند. اما اين سامانهء ليزري، قادر نيست بمب‏هاي هدايت ليزري را به سمت اهداف هدايت كند. جنگنده‎‏هاي تورنادويي كه به ايتاليا، آلمان‏غربي و مركز آموزش سه‏مليتي ويژهء جنگندهء تورنادو (Tri-National Tornado Training Establishment) واگذار شده‏اند، داراي سامانهء LRMTS نيستند اما جنگنده‏هاي فروخته شده به عربستان سعودي، مجهز به اين سامانه هستند.

 

نخستين عمليات جنگي كه اين جنگنده در آن شركت داشت، جنگ سال 1991 خليج فارس بود. در جريان اين نبرد، نزديك به 60 فروند جنگندهء GR1 متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا در پايگاههاي محرق (واقع در بحرين)، تبوك و ظهران (واقع در عربستان سعودي) استقرار يافتند. نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، در جريان اين جنگ، عملياتي را با نام Operation Granby بر عليه نيروهاي متجاوز عراقي آغاز نمود. در اولين مرحله از اين عمليات، تورنادوهاي GR1 بريتانيا، با بمب‏هاي سقوط آزاد 1000 پوندي (454 كيلوگرمي) به وسيلهء تكنيك بمب‏اندازي موسوم به loft-bombing به محل تجمع نيروها و ادوات زرهي ارتش عراق حمله برده و با استفاده از سامانه و تسليحات ويژهء موسوم به JP233 به باندهاي خزش پايگاههاي هوايي آسيب رساندند تا مانع از عمليات نيروي هوايي عراق شوند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

Loft Bombing

Loft در زبان انگليسي به معني ضربه‏اي است كه توپ گلف را در مسير منحني بالا مي‏برد. بمباران به شكل Loft (كه گاهي اوقات به آن نيز Toss bombing مي‏گويند) يعني روشي خاصي از بمباران كه هواپيماي بمباران كننده به سمت بالا اوج مي‏گيرد و سپس بمب‏هاي خود را رها مي‏كند، اين امر به بمب‏ها، شتاب پيش‏برندهء بيشتري مي‏بخشد. اگر چه اين روش، روشي در جهت عكس بمباران به شكل شيرجه مي‏باشد كه در آن هواپيما به سمت پائين سرازير مي‎شود تا بر روي اهداف مورد نظر خود، نشانه‏گيري نمايد. بمباران به روش Toss (يا Loft) اغلب با شيرجه‏اي كوتاه به سمت پائين آغاز مي‏‎شود تا هواپيماي بمب‏افكن به راحتي قادر باشد دماغهء خود را بالا برده و عمل رهاسازي بمب‏ها را انجام دهد. اين امر، باعث افزايش انرژي جنبشي بمب و هواپيما مي‎شود، بنابراين به هواپيما كمك مي‏كند تا ارتفاع صحيح خود را مجددن كسب نمايد.

 

بمباران به روش Toss، اغلب در ارتفاعات پست انجام مي‎شود، كه در حين آن، خلبان، دماغهء هواپيما را در آخرين لحظه، به سمت بالا و تا زاويه‏‎اي كه كمك كند انفجار بمب، منطقه‏اي در سطح افق را بپوشاند كه در حالت پرتاب در ارتفاع پائين، چنين پوشش انفجاري مهيا نمي‏باشد. عمل رهاسازي بمب، اغلب بين زاويهء 35 تا 75 درجه نسبت به سطح افق انجام مي‎شود، اين امر سبب مي‎شود بمب، همانند يك توپ پرانرژي، به سمت مقابل پرتاب شود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

JP233

سامانهء JP233، سيستم خاص نيروي هوايي بريتانيا است كه شامل يك جفت غلاف جهت حمل صدها بمب كوچك است كه وظيفهء اصلي اين بمبها، حمله و آسيب رساندن به باندهاي خزش هواپيماهاست.

 

هر جنگندهء تورنادو كه به سامانهء JP233 مجهز شده باشد، بر فراز هدفي كه يك باند خزش جنگنده‏ها مي‏باشد پرواز كرده و به يك باره تمامي ذخيرهء مهمات خود را بر روي هدف رها مي‏كند. اين يك وجههء نامعمول استفاده از مهمات است كه توسط سامانهء JP233 استفاده مي‎شود، زيرا اغلب سامانه‏‎هاي رهاسازي مهمات، بمب‏ها را به شكل سقوط آزاد رها مي‏كنند و باقيماندهء بمب‏ها را در ادامهء عمليات مورد استفاده قرار مي‏دهند. به جز اين، به هنگام استفاده از سامانهء JP233، غلاف دخيره‏سازي مهمات، به يكباره خالي مي‎شود.

 

در جريان جنگ 1991 خليج فارس، 6 فروند از تورنادوها ساقط شدند، كه يكي از آنها متعلق به ايتاليا بود. 4 فروند از جنگنده‏هاي نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، در جريان بمباران، هدف قرار گرفته و ساقط شدند، يكي از تورنادوهاي بريتانيا نيز در جريان رهاسازي تسليحات JP233 هدف قرار گرفت و ديگري نيز هنگامي كه سعي مي‎كرد اهداف خود را با بمب‎هاي هدايت ليزري نشانه رود، هدف قرار گرفت و سرنگون شد.

 

به دنبال اتمام مرحلهء ابتدايي عمليات جنگ سال 1991، مقرر گرديد جنگنده‏هاي GR.1 در ارتفاعات متوسط به انجام عمليات ضربتي اقدام نمايند. با اين حال به دو علت نبود امكانات مناسب و همچنين فقدان تمرينات كافي جهت انجام صحيح و كامل عمليات ارتفاع متوسط، دولت بريتانيا در يك اقدام اضطراري، اقدام به استقرار دسته‏اي از جنگنده‎هاي Blackburn Buccaneer در منطقه نمود. اين جنگنده‏ها به سامانه‏هاي نشانه‏گذاري ليزري به نام Pave Spike مجهز بودند كه به GR.1 ها اين امكان را مي‎دادند تا بمب‏هاي هدايت شونده با دقت بسيار بالا را رها نمايند.

 

پس از پايان جنگ سال 1991 خليج فارس، جنگنده‏هاي GR.1 نيروي هوايي بريتانيا در پايگاه «علي السالم» كويت، جهت انجام پرواز بر فراز منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق باقي ماندند، ضمن اينكه اين جنگنده‎ها، در عمليات «روباه صحرا» (Operation Desert Fox) كه به سال 1998 بر عليه پايگاههاي نظامي رژيم صدام انجام شد، با هواپيماهاي نيروي هوايي ايالات متحده مشاركت نمودند.

 

سال 1999، يك سال عملياتي براي تورنادوهاي GR.1 محسوب مي‏گرديد زيرا آنها در جنگ كوزوو شركت جستند. در جريان اولين مرحله از جنگ، اين هواپيماها از پايگاه نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا در آلمان در بروگن (Bruggen) اقدام به عملياتهاي ضربتي دقيق نمودند. مدتي بعد و اندكي قبل از پايان جنگ، اين جنگنده‏ها به جزيرهء كرس (فرانسه) منتقل شدند تا به صحنهء نبرد نزديكتر باشند. پس از پايان جنگ كوزوو، اغلب جنگنده‎هاي GR.1 از رده خارج شدند و آنهايي كه باقي ماندند به سطح استاندارد GR.4 ارتقاء داده شدند. آخرين جنگندهء GR.1 به سال 2003 ارتقاء داده شد و به تاريخ 10 ژوئن 2003، تحويل نيروي هوايي سلطنتي (RAF) شد.

 

 

Blackburn Buccaneer

بلك‏برن بوكانير، جنگنده‏اي ضربتي ساخت بريتانيا است كه در اختيار نيروي دريايي و نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا قرار داشت. اين جنگنده در زمان خود، بهترين جنگندهء ضربتي ارتفاع پست محسوب مي‏گرديد. اين جنگنده‏ها، به هنگام جنگ سال 1991 خليج فارس به خدمت گرفته شدند و آن هنگامي بود كه جهت حمله به اهداف زميني، به قابليت نشانه‏گذاري ليزري اهداف جهت جنگنده‏‎هاي بريتانيايي احساس نياز شده بود. به دنبال آن، اين جنگنده‎ها، بمب‏هاي كوچك هدايت ليزري خود را بر روي اهداف مورد نظر رها ساختند.

 

 

TIALD

بروز سقوط‏هاي متعدد در بين جنگنده‏‎هاي GR.1، منجر به پياده كرده برنامه‏‎اي جهت نصب سامانه‏اي به نام TIALD بر روي آنها شد. سامانهء «نشانه‏گذاري ليزري پيش‏اخطار به وسيلهء تصويرسازي گرمايي» (Thermal Imaging Airborne Laser Designator) توسط صنايع هوافضاي بريتانيا (BAE Systems) طراحي و ساخته شده است و تنها سامانهء هدايت كنندهء بمب‏هاي ليزري ساخت بريتانيا محسوب مي‎شود.

 

بريتانيا از سري بمب‏هاي هدايت شوندهء ليزري سري Paveway بهره مي‎برد. اولين استفادهء عملياتي از بمب‏هاي هدايت شوندهء ليزري، به وسيلهء جنگنده‏هاي عمودپرواز Harrier نيروي دريايي سلطنتي بريتانيا در جنگ سال 1982 با آرژانتين (جنگ فالكلند) به وقوع پيوست. با اين حال، نشانه‏گيري اهداف به وسيلهء ليزر، توسط پرسنل كنترل كنندهء زميني (forward air controller) و توسط دستگاه نشانه‏گذاري زميني به انجام مي‏رسيدند. به دنبال اين درگيري، نياز به يك سامانهء نشانه‏گذاري از طريق هوا احساس شد.

 

در جريان جنگ خليج فارس، برخي از جنگنده‏هاي تغييريافتهء تورنادو و بوكانير، عمل نشانه‏گذاري ليزري را براي تورنادوهاي حامل بمب‏هاي ليزري كه اين تغييرات در آنها صورت نگرفته بود، به انجام مي‎رساندند. جنگنده‏هاي بوكانير، حامل سامانهء نشانه‏گذاري Pave Spike بودند كه قابليتهايش بسيار محدود بود و تنها در روشنايي روز قابل استفاده بود. در جريان جنگ سال 1991 خليج فارس، نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، بيش از 6000 عدد بمب هزار پوندي را پرتاب نمود كه حدود 1000 عدد از آنها به وسيلهء ليزر هدايت شدند. تنها در اواخر جنگ، تورنادوهايي كه به دو سامانهء TIALD مجهز بودند، بيش از 200 عدد بمب هدايت ليزري را به سمت مواضع ارتش صدام هدايت كردند.

 

در حالي كه بمبهاي هدايت ليزري به عنوان يك سلاح كليدي در زرادخانهء ارتش بريتانيا باقي مانده‏اند، با پيشرفتهاي اخير در ساخت سلاح‏‎هاي هدايت شونده، از اهميت آنها اندكي كاسته شده است. با ورود به خدمت موشك کروز دورپرتاب Storm Shadow كه به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، امكان حملات دور از دسترس پدافند هوايي دشمن را مي‏بخشد، امكان در خطر قرار گرفتن هواپيما و خدمه به شدت كاهش مي‏يابد.

 

امروزه بريتانيا در حال توسعهء بمبهاي هدايت شوندهء ليزري Paveway مي‏باشد، كه در جريان آن، سامانهء هدايت پذيري مكان‏‎ياب جهاني (GPS) با سامانهء هدايت كنندهء اين بمب، يكپارچه مي‎شود. اين امر باعث افزايش فوق‏العادهء دقت نشانه‏روي اين بمبها در هواي نامساعد نظير مه غليظ يا دودآلود مي‏‎شود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

RAF Tornado GR.1B

جنگندهء تورنادو GR.1B گونهء ويژه و ضدكشتي از GR.1 بود. پايگاه اصلي اين جنگنده‏ها در اسكاتلند (Lossiemouth) واقع بود. اين جنگنده‏ها، جايگزين هواپيماهاي ضدكشتي «بلك‏برن بوكانير» شده بودند و قادر بودند موشكهاي ضدكشتي Sea Eagle را حمل و رها سازند. GR.1B مجهز به راداري جهت شناسايي كشتي‏ها نبود و براي شكار كشتي‏ها، متكي به جستجوگر نصب شده روي موشك بود.

 

هنگامي كه در اواخر دههء 1990، جنگنده‏هاي ضربتي GR.1 نيروي هوايي سلطنتي در حال ارتقاء به سطح استاندارد GR.4 بودند، ساخت گونهء متناظر با مدل B يعني GR.4B در دستور كار قرار نداشت. با پايان جنگ سرد، اين طور برداشت شده بود كه در درازمدت، به جنگنده‏اي ويژه، جهت عمليات ضدكشتي نياز نمي‏باشد زيرا خطرات احتمالي ناشي از كشتي‏هاي دشمن، كه جنگنده‏هاي GR.1B براي دفع آنها طراحي شده بودند، رو به كاهش بود، ضمن اينكه موشك ضدكشتي Sea Eagle اندك اندك به پايان عمر عملياتي خويش نزديك مي‏شد و به دليل هزينه‏هاي بالا، هيچگونه برنامه‏اي جهت جايگزيني آن تدارك ديده نشده بود.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...