FARHUD 3117 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۲ Panavia Tornado برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام هواپيماي «پاناويا تورنادو» در خانوادهء جنگندههاي دو نفره قرار ميگيرد كه مشتركن توسط بريتانيا، آلمان غربي و ايتاليا طراحي و ساخته شده است. تاكنون سه گونه از اين جنگنده، توليد شده است: IDS : نوع شكاري – بمبافكن يا Interdictor/Strike ADV : نوع ويژهء «دفاع هوايي» يا Air Defence Variant ECR : نوع ويژهء جنگ الكترونيك جهت عمليات «شكستن پدافند هوايي» يا Electronic Combat/Reconnaissance تورنادو، به وسيلهء شركت پاناويا طراحي و ساخته شد. اين شركت، كنسرسيومي بود متشكل از سه كمپاني: British Aerospace (بريتانيا) MBB (آلمان غربي) Alenia Aeronautica (ايتاليا) اولين پرواز تورنادو به تاريخ 14 آگوست 1974 انجام گرفت و به دنبال آن، توسط نيروي هوايي بريتانيا (RAF) و نيروي هوايي ايتاليا (AMI) در عمليات Operation Granby (نامي كه نيروهاي انگليسي شركت كننده به جنگ 1991 خليج فارس اطلاق كرده بودند) مورد استفاده عملياتي قرار گرفت. همكاري مشترك و بينالمللي، پس از ورود به خدمت جنگندهء تورنادو در قالب مسائل آموزشي نيز ادامه پيدا كرد و اين همكاري ارزيابي و آموزشي سهجانبه، از پايگاه روتلند (Rutland) متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا آغاز شد. با احتساب تمامي گونهها، تاكنون تعداد 992 فروند از اين جنگنده براي سه كشور سازنده و همچنين نيروي هوايي عربستان سعودي ساخته شده است. با وجود اينكه اين جنگنده هنوز در خدمت باقي است، برنامهاي جهت جايگزيني آن با يك هواپيماي پيشرفتهتر نظير يوروفايتر مدون شده است. طراحي و توسعه در طول دههء 1960، دانشمندان و طراحان هوافضا، به «طرح هندسي متغير» (بال متغير يا variable geometry) به عنوان يك طرح كارآمد جهت كسب مانورپذيري بهتر و حفظ سرعت كروز با بالهاي باز و همچنين كسب سرعتهاي بالا در حالت بالهاي بسته، تواجه وافري داشتند. بريتانيا و فرانسه نخستين گام را به سال 1965 با طرح پروژهاي به نام AFVG (مخفف طرح هندسي متغير به زبان فرانسه) برداشتند كه در نهايت با انصراف فرانسه، اين طرح به سال 1967 كنار گذاشته شد. به سال 1968، آلمانغربي، هلند، بلژيك و كانادا، يك تيم طراحي را جهت جايگزيني طرح لغو شده به نام «هواپيماي چندكاره» (MRA يا Multi Role Aircraft) تشكيل دادند و اندكي بعد، طرح به نام «هواپيماي جنگي چندكاره» (MRCA يا Multi Role Combat Aircraft) تغيير نام داد. به سال 1968، بريتانيا نيز وارد گروه طراحي MRCA گرديد و يك يادداشت رسمي همكاري در اين زمينه، بين دولتهاي بريتانيا، آلمانغربي و ايتاليا به امضاء رسيد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام طبق اين برنامه، مقرر شده بود هواپيمايي جديد و يك نفره، جهت جايگزيني جنگندههاي قديمي F-104G و يك نوع دو نفرهء ضربتي جهت بريتانيا و آلمانغربي توليد شود. كانادا و بلژيك، به سال 1969 از اين برنامه خارج شدند. بنابراين تنها چهار كشور بريتانيا، آلمانغربي، ايتاليا و هلند باقي مانده بودند كه به تاريخ 26 مارس 1969، «كمپاني چندمليتي هواپيماسازي پاناويا» (Panavia Aircraft GmbH) را تاسيس كردند، هرچند كه هلند نيز به سال 1970 از اين شراكت خارج گرديد. بريتانيا و آلمانغربي هركدام 42.5 % سهم داشتند و 15 % باقيمانده، متعلق به ايتاليا بود. طبق اين مشاركت، قرار بود قسمت جلويي بدنه و دم در انگلستان، قسمت مركزي بدنه در آلمان، و بالها در ايتاليا مونتاژ شوند. شركتهاي چندمليتي فراواني در امر توليد تورنادو دخيل بودند، از جمله شركت Turbo Union كه به سال 1970 جهت طراحي و ساخت موتور RB199 جهت اين جنگنده تاسيس گرديد، كه 40% سهام آن متعلق به رولزرويس (Rolls-Royce)، 40% متعلق به MTU و 20% متعلق به فيات بود. در پايان اولين قسمت از پروژه به تاريخ مي 1970، طرحهاي مفهومي ارائه شده، به دو طرح كاهش يافتند: مدل يك نفره به نام Panavia 100 كه در ابتدا براي آلمانغربي در نظر گرفته شده بود و مدل دو نفره به نام Panavia 200 كه توسط نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا برگزيده شد و در نهايت تورنادو ناميده گرديد. در اين مقطع از پروژه، تصميم گرفته شد هواپيما منحصرن جهت انجام ماموريت بمباران ضربتي در ارتفاع پست به كار گرفته شود؛ اما نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، به يك جنگندهء دفاع هوايي نياز داشت و بدين جهت گونهء F2 از اين جنگنده طراحي شد، اما با توجه به ايرادات جدي كه در طرح F2 ظاهر گشت، اين مدل، سريعن با رفع نقائص، به نام F3 تصحيح و معرفي گرديد. ناحيهء بالها جنگندهء تورنادو در اصل به منظور انجام عمليات ضربتي در ارتفاع پست و با سرعت مافوقصوت طراحي شد كه قادر به نشست و برخاست در باندهاي كوتاه نيز بود. اين ويژگي، نياز به دارا بودن قابليت پرواز متعادل در سرعتهاي بسيار و سرعتهاي بسيار زياد بود. به طور كلي، هواپيمايي كه جهت سرعتهاي بالا طراحي شده باشد، در سرعتهاي كم، بسيار ضعيف عمل ميكند؛ اين ويژگي در جنگندههاي ميگ25 و ميگ31 به خوبي مشهود است و از نقاط ضعف اساسي اين جنگندهها به شمار ميرود. به منظور دستيابي به كارايي مناسب در سرعتهاي بالا، نياز به طرح بالهاي «متمايل به عقب» يا «دلتاشكل» ميباشد؛ در حالي كه چنين بالهايي، در سرعتهاي كم، بسيار ناكارآمد هستند و براي پرواز در سرعتهاي كم، نياز به طرح بالهايي صاف يعني بدون حالت كشيدگي به عقب ميباشد. به منظور آنكه هواپيما در هر دو حالت سرعت كم و زياد قابل كنترل و هدايتپذيري مطلوب باشد، بالهايي با قابليت تحرك، طرحي مناسب محسوب ميشوند، و در نهايت براي جنگندهء تورنادو، طرح چنين بالهايي به تصويب رسيد. به منظور دستيابي به كارايي مناسب در سرعتهاي بالا، نياز به طرح بالهاي «متمايل به عقب» يا «دلتاشكل» ميباشد؛ در حالي كه چنين بالهايي، در سرعتهاي كم، بسيار ناكارآمد هستند و براي پرواز در سرعتهاي كم، نياز به طرح بالهايي صاف يعني بدون حالت كشيدگي به عقب ميباشد. به منظور آنكه هواپيما در هر دو حالت سرعت كم و زياد قابل كنترل و هدايتپذيري مطلوب باشد، بالهايي با قابليت تحرك، طرحي مناسب محسوب ميشوند، و در نهايت براي جنگندهء تورنادو، طرح چنين بالهايي به تصويب رسيد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام هنگامي كه بالهاي جنگندهء تورنادو GR4 به سمت عقب جمع شدهاند، قابليت پرواز ارتفاع پست با سرعت زياد در اين هواپيما، به واسطهء كاهش نيروي پسا، به شدت افزايش مييابد. وقتي كه بالها به سمت عقب و بدنهء هواپيما در حال جمع شدن هستند، سطح برخورد ناحيهء بالها كاهش مييابد. اين امر باعث كاهش جريان بادهاي آشفتهء پروازهاي ارتفاع پست ميشود. بنابراين نه تنها پرواز بسيار آسانتري براي خدمه فراهم ميشود، بلكه هواپيما در وضعيت بسيار پايداري جهت هدفگيري و آزادسازي تسليحات غيرهدايت شونده در پرواز ارتفاع پست قرار ميگيرد. تورنادو به نحوي ساخته شده است تا بتواند در باندهاي خاكي يا فرودگاههاي بزرگي كه هدف حملات هوايي قرار گرفتهاند، نشست و برخاست كند. بنابراين به هنگام طراحي هواپيما، قابليت نشست و برخست در باندهاي كوتاه به عنوان يك ضرورت اساسي در نظر گرفته شد تا جنگنده قادر باشد در باندهاي خاكي كوتاه يا باندهاي اصلي آسيب ديده به خوبي عمل نمايد. هنگامي كه بالهاي جنگندهء تورنادو GR4 به طور كامل باز شده باشند، هواپيما بيشترين نيروي برا را بدست ميآورد، زيرا در اين حالت، مساحت درگير ناحيهء بال، به واسطهء در اختيار بودن حداكثر مساحت درگيري فلپها و اسلتها، به بيشترين ميزان خود ميرسد. در اين حالت، در سرعتهاي كم، نيروي كشش (برا) بسيار بيشتري فراهم ميگردد، در نتيجه، حداقل ميزان سرعت جهت فرود فراهم ميشود و بالطبع، مسافت كوتاهي نيز جهت فرود مهيا ميشود. به طور كلي، وقتي خلبان قصد پرواز در ارتفاع پست را ميكند، جهت دستيابي به بيشترين مقدار نيروي برا، بالها را با اهرمي كه در كابين تعبيه شده است، به حالت حداكثر ميزان بازشدگي به سمت جلو تغيير ميدهد و به هنگام نياز به سرعتهاي بالا، بالها را به طور كامل به عقب ميكشد. جنگندهء تورنادو GR4 در سه حالت گوناگون پروازي، بسته به موقعيت بالها پرواز ميكند: 25 ، 45 و 67 درجه. متناظر با هر درجهء عقب رفتگي بالها، سقف سرعتي تعيين ميشود؛ اين تغييرات در زاويهء عقب رفتگي بالها، در كنار تركيب بندي جايگاه هاي حمل مهمات در اين هواپيما، تاثير مستقيمي بر روي ويژگي نيروهاي برا و پسا برجاي ميگذارد. قابليت پرواز ارتفاع پست با سرعت زياد در اين هواپيما، به واسطهء كاهش نيروي پسا، به شدت افزايش مييابد. وقتي كه بالها به سمت عقب و بدنهء هواپيما در حال جمع شدن هستند، سطح برخورد ناحيهء بالها كاهش مييابد. اين امر باعث كاهش جريان بادهاي آشفتهء پروازهاي ارتفاع پست ميشود. بنابراين نه تنها پرواز بسيار آسانتري براي خدمه فراهم ميشود، بلكه هواپيما در وضعيت بسيار پايداري جهت هدفگيري و آزادسازي تسليحات غيرهدايت شونده در پرواز ارتفاع پست قرار ميگيرد. گونه ها سه گونهء اوليه از اين جنگنده وجود دارد كه همگي در 80 % بدنه مشترك هستند: IDS: گونهء ضربتي يا Interdictor/Strike ADV: گونهء دفاع هوايي يا Air Defence Variant ECR: گونهء جنگ الكترونيك/شناسايي يا Electronic Combat/Reconnaissance ویرایش:FARHUD 2 لینک به دیدگاه
FARHUD 3117 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۲ Panavia Tornado variants IDS جنگندهء تورنادو IDS در اختيار كشورهاي آلمان، ايتاليا، بريتانيا و عربستان سعودي قرار دارد. اين هواپيما، يكي از پيچيدهترين و پيشرفتهترين هواپيماهاي جنگي در جهان محسوب ميشود و قادر است ضمن جلوگيري از حملات دشمن، عمليات دقيق ضربتي را انجام دهد. اين جنگنده، داراي ميزان بارگذاري بالا، برد پروازي زياد و قابليت مانورپذيري عالي ميباشد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام تورنادو IDS به نحوي طراحي شده است كه قادر باشد كليهء تسليحات هوايي موجود در انبارهاي ناتو را حمل و پرتاب نمايد، منجمله انواع بمبهاي خوشهاي، تسليحات ضدباندهاي خزش و تسليحات هستهاي. اين جنگنده هچنين داراي قابليت بسيار محدودي در زمينهء نبردهاي هوائيست و تنها قادر به حمل موشكهاي كوتاهبرد سايدوايندر است. تورنادوهاي نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، با دو حرف GR نام گذاري شدهاند. جنگندههاي GR1 با كمربندي آبي تيره / سبز تيره رنگ استتار خورده و تحويل شده بودند، اما اين رنگآميزي در اواخر دههء 1990، به خاكستري تيره تغيير پيدا كرد. به هنگام عمليات بر فراز عراق، GR1 ها به رنگ صورتي تيره و به سال 2003 و در جريان آزادسازي عراق، GR4 ها، رنگ به خاكستري روشن درآمدند. همچنين جنگندههاي نيروي دريايي آلمان، با رنگ استتار مشكي / آبي / مسي تيره متمايز ميشوند. امروزه نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا به دنبال جايگزيني تورنادورهاي IDS ميباشد. پرندهء جايگزين، ميتواند يك هواپيماي سرنشين، يك پهپاد (UAV) و يا يك موشك كروز باشد. گزينههاي مورد نظر براي هواپيماهاي سرنشيندار عبارتند از نوع تغيير يافتهاي از جنگندهء يوروفايتر تايفون (Eurofighter Typhoon) و يا جنگندهء F-35 Joint Strike Fighter. اگر جنگندهء تايفون انتخاب شود، اين احتمال وجود دارد كه تغييراتي نظير ايجاد جايگاه دروني حمل تسليحات و همچنين افزايش مخازن داخلي سوخت در آن اعمال شود. RAF Tornado GR.1 جنگندهء تورنادوي GR.1 متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا (RAF)، اولين گونهء مشتق شده از جنگندهء ضربتي پاناويا تورنادو ميباشد كه ويژهء نيروي هوايي سلطنتي ساخته شده است. اولين هواپيما از 228 فروند جنگندهء GR1 به تاريخ 5 ژوئن 1979 تحويل گرديد و اين نوع از تورنادوها، در اوائل دههء 1980 رسمن وارد خدمت شدند. پس از اينكه طرح GR1 قديمي و منسوخ محسوب گرديد، 142 فروند از اين تورنادوها، بين سالهاي 1997 تا 2002 به سطح استاندارد GR4 ارتقاء يافتند. جنگندهء تورنادو، ويژهء عمليات ضربتي در ارتفاعات بسيار پست، عليه اهداف متعلق به پيمان ورشو در اروپاي شرقي طراحي و ساخته شده بود. در عمليات ضربتي تورنادو، استفاده از تسليحات متعارف و همچنين بمبهاي هستهاي نظير WE.177 پيشبيني شده بود، با اين حال با پايان دوران جنگ سرد، هرگونه استفاده از تسليحات هستهاي ممنوع اعلام گرديد. جنگندهء تورنادو، ويژهء عمليات ضربتي در ارتفاعات بسيار پست، عليه اهداف متعلق به پيمان ورشو در اروپاي شرقي طراحي و ساخته شده بود. بزرگترين ويژگي جنگندهء GR.1، «رادار پرواز در ارتفاع پست» (terrain-following radar) ميباشد كه امكان پرواز بدون نياز به كنترل دستي خلبان در ارتفاعات بسيار پائين را فراهم ميآورد؛ اما مطابق دكترين جديد سازمان ناتو، پرواز در ارتفاعات بسيار پست و در هرگونه شرائط آب و هوايي منع شده است و به جاي آن، مقرر شده است كه جنگنده بر پايهء هدايت اينرسيايي به كمك سامانهء مكانياب جهاني (GPS) مسير پرواز خود را يافته و اصلاح نمايد. جنگنده هاي تورنادوي IDS متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، مجهز به يك سامانهء «فاصلهياب ليزري و جستجوگر - نشانهگذار اهداف» (LRMTS = Laser Range Finder and Marked Target Seeker) هستند كه در قسمت سمت راست زير بدنه، درست در مقابل محل ارابهء فرود چرخ دماغه نصب شده و ظاهر آن نيز به صورت آئروديناميكي طراحي و صيقلكاري شده است. اين سامانه، شامل يك اشعهء ليزر است كه جهت اندازهگيري زاويهء يك نقطهء روي زمين نسبت به هواپيما به كار ميرود. اين اطلاعات، سپس به وسيلهء سيستمهاي الكترونيكي هواپيما جهت استخراج اطلاعات دقيق مربوط به هدف، مورد محاسبه قرار ميگيرند. حسگر سامانهء LRMTS همچنين قادر است انرژي ليزر برگشتي از اهداف زميني را كه توسط يگانهاي زميني يا ساير جنگندهها تابانيده شده است دريافت كرده و از آن در جهت شناسايي اهداف استفاده كند. اما اين سامانهء ليزري، قادر نيست بمبهاي هدايت ليزري را به سمت اهداف هدايت كند. جنگندههاي تورنادويي كه به ايتاليا، آلمانغربي و مركز آموزش سهمليتي ويژهء جنگندهء تورنادو (Tri-National Tornado Training Establishment) واگذار شدهاند، داراي سامانهء LRMTS نيستند اما جنگندههاي فروخته شده به عربستان سعودي، مجهز به اين سامانه هستند. نخستين عمليات جنگي كه اين جنگنده در آن شركت داشت، جنگ سال 1991 خليج فارس بود. در جريان اين نبرد، نزديك به 60 فروند جنگندهء GR1 متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا در پايگاههاي محرق (واقع در بحرين)، تبوك و ظهران (واقع در عربستان سعودي) استقرار يافتند. نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، در جريان اين جنگ، عملياتي را با نام Operation Granby بر عليه نيروهاي متجاوز عراقي آغاز نمود. در اولين مرحله از اين عمليات، تورنادوهاي GR1 بريتانيا، با بمبهاي سقوط آزاد 1000 پوندي (454 كيلوگرمي) به وسيلهء تكنيك بمباندازي موسوم به loft-bombing به محل تجمع نيروها و ادوات زرهي ارتش عراق حمله برده و با استفاده از سامانه و تسليحات ويژهء موسوم به JP233 به باندهاي خزش پايگاههاي هوايي آسيب رساندند تا مانع از عمليات نيروي هوايي عراق شوند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام Loft Bombing Loft در زبان انگليسي به معني ضربهاي است كه توپ گلف را در مسير منحني بالا ميبرد. بمباران به شكل Loft (كه گاهي اوقات به آن نيز Toss bombing ميگويند) يعني روشي خاصي از بمباران كه هواپيماي بمباران كننده به سمت بالا اوج ميگيرد و سپس بمبهاي خود را رها ميكند، اين امر به بمبها، شتاب پيشبرندهء بيشتري ميبخشد. اگر چه اين روش، روشي در جهت عكس بمباران به شكل شيرجه ميباشد كه در آن هواپيما به سمت پائين سرازير ميشود تا بر روي اهداف مورد نظر خود، نشانهگيري نمايد. بمباران به روش Toss (يا Loft) اغلب با شيرجهاي كوتاه به سمت پائين آغاز ميشود تا هواپيماي بمبافكن به راحتي قادر باشد دماغهء خود را بالا برده و عمل رهاسازي بمبها را انجام دهد. اين امر، باعث افزايش انرژي جنبشي بمب و هواپيما ميشود، بنابراين به هواپيما كمك ميكند تا ارتفاع صحيح خود را مجددن كسب نمايد. بمباران به روش Toss، اغلب در ارتفاعات پست انجام ميشود، كه در حين آن، خلبان، دماغهء هواپيما را در آخرين لحظه، به سمت بالا و تا زاويهاي كه كمك كند انفجار بمب، منطقهاي در سطح افق را بپوشاند كه در حالت پرتاب در ارتفاع پائين، چنين پوشش انفجاري مهيا نميباشد. عمل رهاسازي بمب، اغلب بين زاويهء 35 تا 75 درجه نسبت به سطح افق انجام ميشود، اين امر سبب ميشود بمب، همانند يك توپ پرانرژي، به سمت مقابل پرتاب شود. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام JP233 سامانهء JP233، سيستم خاص نيروي هوايي بريتانيا است كه شامل يك جفت غلاف جهت حمل صدها بمب كوچك است كه وظيفهء اصلي اين بمبها، حمله و آسيب رساندن به باندهاي خزش هواپيماهاست. هر جنگندهء تورنادو كه به سامانهء JP233 مجهز شده باشد، بر فراز هدفي كه يك باند خزش جنگندهها ميباشد پرواز كرده و به يك باره تمامي ذخيرهء مهمات خود را بر روي هدف رها ميكند. اين يك وجههء نامعمول استفاده از مهمات است كه توسط سامانهء JP233 استفاده ميشود، زيرا اغلب سامانههاي رهاسازي مهمات، بمبها را به شكل سقوط آزاد رها ميكنند و باقيماندهء بمبها را در ادامهء عمليات مورد استفاده قرار ميدهند. به جز اين، به هنگام استفاده از سامانهء JP233، غلاف دخيرهسازي مهمات، به يكباره خالي ميشود. در جريان جنگ 1991 خليج فارس، 6 فروند از تورنادوها ساقط شدند، كه يكي از آنها متعلق به ايتاليا بود. 4 فروند از جنگندههاي نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، در جريان بمباران، هدف قرار گرفته و ساقط شدند، يكي از تورنادوهاي بريتانيا نيز در جريان رهاسازي تسليحات JP233 هدف قرار گرفت و ديگري نيز هنگامي كه سعي ميكرد اهداف خود را با بمبهاي هدايت ليزري نشانه رود، هدف قرار گرفت و سرنگون شد. به دنبال اتمام مرحلهء ابتدايي عمليات جنگ سال 1991، مقرر گرديد جنگندههاي GR.1 در ارتفاعات متوسط به انجام عمليات ضربتي اقدام نمايند. با اين حال به دو علت نبود امكانات مناسب و همچنين فقدان تمرينات كافي جهت انجام صحيح و كامل عمليات ارتفاع متوسط، دولت بريتانيا در يك اقدام اضطراري، اقدام به استقرار دستهاي از جنگندههاي Blackburn Buccaneer در منطقه نمود. اين جنگندهها به سامانههاي نشانهگذاري ليزري به نام Pave Spike مجهز بودند كه به GR.1 ها اين امكان را ميدادند تا بمبهاي هدايت شونده با دقت بسيار بالا را رها نمايند. پس از پايان جنگ سال 1991 خليج فارس، جنگندههاي GR.1 نيروي هوايي بريتانيا در پايگاه «علي السالم» كويت، جهت انجام پرواز بر فراز منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق باقي ماندند، ضمن اينكه اين جنگندهها، در عمليات «روباه صحرا» (Operation Desert Fox) كه به سال 1998 بر عليه پايگاههاي نظامي رژيم صدام انجام شد، با هواپيماهاي نيروي هوايي ايالات متحده مشاركت نمودند. سال 1999، يك سال عملياتي براي تورنادوهاي GR.1 محسوب ميگرديد زيرا آنها در جنگ كوزوو شركت جستند. در جريان اولين مرحله از جنگ، اين هواپيماها از پايگاه نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا در آلمان در بروگن (Bruggen) اقدام به عملياتهاي ضربتي دقيق نمودند. مدتي بعد و اندكي قبل از پايان جنگ، اين جنگندهها به جزيرهء كرس (فرانسه) منتقل شدند تا به صحنهء نبرد نزديكتر باشند. پس از پايان جنگ كوزوو، اغلب جنگندههاي GR.1 از رده خارج شدند و آنهايي كه باقي ماندند به سطح استاندارد GR.4 ارتقاء داده شدند. آخرين جنگندهء GR.1 به سال 2003 ارتقاء داده شد و به تاريخ 10 ژوئن 2003، تحويل نيروي هوايي سلطنتي (RAF) شد. Blackburn Buccaneer بلكبرن بوكانير، جنگندهاي ضربتي ساخت بريتانيا است كه در اختيار نيروي دريايي و نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا قرار داشت. اين جنگنده در زمان خود، بهترين جنگندهء ضربتي ارتفاع پست محسوب ميگرديد. اين جنگندهها، به هنگام جنگ سال 1991 خليج فارس به خدمت گرفته شدند و آن هنگامي بود كه جهت حمله به اهداف زميني، به قابليت نشانهگذاري ليزري اهداف جهت جنگندههاي بريتانيايي احساس نياز شده بود. به دنبال آن، اين جنگندهها، بمبهاي كوچك هدايت ليزري خود را بر روي اهداف مورد نظر رها ساختند. TIALD بروز سقوطهاي متعدد در بين جنگندههاي GR.1، منجر به پياده كرده برنامهاي جهت نصب سامانهاي به نام TIALD بر روي آنها شد. سامانهء «نشانهگذاري ليزري پيشاخطار به وسيلهء تصويرسازي گرمايي» (Thermal Imaging Airborne Laser Designator) توسط صنايع هوافضاي بريتانيا (BAE Systems) طراحي و ساخته شده است و تنها سامانهء هدايت كنندهء بمبهاي ليزري ساخت بريتانيا محسوب ميشود. بريتانيا از سري بمبهاي هدايت شوندهء ليزري سري Paveway بهره ميبرد. اولين استفادهء عملياتي از بمبهاي هدايت شوندهء ليزري، به وسيلهء جنگندههاي عمودپرواز Harrier نيروي دريايي سلطنتي بريتانيا در جنگ سال 1982 با آرژانتين (جنگ فالكلند) به وقوع پيوست. با اين حال، نشانهگيري اهداف به وسيلهء ليزر، توسط پرسنل كنترل كنندهء زميني (forward air controller) و توسط دستگاه نشانهگذاري زميني به انجام ميرسيدند. به دنبال اين درگيري، نياز به يك سامانهء نشانهگذاري از طريق هوا احساس شد. در جريان جنگ خليج فارس، برخي از جنگندههاي تغييريافتهء تورنادو و بوكانير، عمل نشانهگذاري ليزري را براي تورنادوهاي حامل بمبهاي ليزري كه اين تغييرات در آنها صورت نگرفته بود، به انجام ميرساندند. جنگندههاي بوكانير، حامل سامانهء نشانهگذاري Pave Spike بودند كه قابليتهايش بسيار محدود بود و تنها در روشنايي روز قابل استفاده بود. در جريان جنگ سال 1991 خليج فارس، نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، بيش از 6000 عدد بمب هزار پوندي را پرتاب نمود كه حدود 1000 عدد از آنها به وسيلهء ليزر هدايت شدند. تنها در اواخر جنگ، تورنادوهايي كه به دو سامانهء TIALD مجهز بودند، بيش از 200 عدد بمب هدايت ليزري را به سمت مواضع ارتش صدام هدايت كردند. در حالي كه بمبهاي هدايت ليزري به عنوان يك سلاح كليدي در زرادخانهء ارتش بريتانيا باقي ماندهاند، با پيشرفتهاي اخير در ساخت سلاحهاي هدايت شونده، از اهميت آنها اندكي كاسته شده است. با ورود به خدمت موشك کروز دورپرتاب Storm Shadow كه به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، امكان حملات دور از دسترس پدافند هوايي دشمن را ميبخشد، امكان در خطر قرار گرفتن هواپيما و خدمه به شدت كاهش مييابد. امروزه بريتانيا در حال توسعهء بمبهاي هدايت شوندهء ليزري Paveway ميباشد، كه در جريان آن، سامانهء هدايت پذيري مكانياب جهاني (GPS) با سامانهء هدايت كنندهء اين بمب، يكپارچه ميشود. اين امر باعث افزايش فوقالعادهء دقت نشانهروي اين بمبها در هواي نامساعد نظير مه غليظ يا دودآلود ميشود. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام RAF Tornado GR.1B جنگندهء تورنادو GR.1B گونهء ويژه و ضدكشتي از GR.1 بود. پايگاه اصلي اين جنگندهها در اسكاتلند (Lossiemouth) واقع بود. اين جنگندهها، جايگزين هواپيماهاي ضدكشتي «بلكبرن بوكانير» شده بودند و قادر بودند موشكهاي ضدكشتي Sea Eagle را حمل و رها سازند. GR.1B مجهز به راداري جهت شناسايي كشتيها نبود و براي شكار كشتيها، متكي به جستجوگر نصب شده روي موشك بود. هنگامي كه در اواخر دههء 1990، جنگندههاي ضربتي GR.1 نيروي هوايي سلطنتي در حال ارتقاء به سطح استاندارد GR.4 بودند، ساخت گونهء متناظر با مدل B يعني GR.4B در دستور كار قرار نداشت. با پايان جنگ سرد، اين طور برداشت شده بود كه در درازمدت، به جنگندهاي ويژه، جهت عمليات ضدكشتي نياز نميباشد زيرا خطرات احتمالي ناشي از كشتيهاي دشمن، كه جنگندههاي GR.1B براي دفع آنها طراحي شده بودند، رو به كاهش بود، ضمن اينكه موشك ضدكشتي Sea Eagle اندك اندك به پايان عمر عملياتي خويش نزديك ميشد و به دليل هزينههاي بالا، هيچگونه برنامهاي جهت جايگزيني آن تدارك ديده نشده بود. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده