masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۲ کلیات گیاه شناسی باقلا با نام علمی Vicia faba گیاهی از خانواده بقولات میباشد. گیاهی است علفی و یکساله که ارتفاع آن تا 80 سانتیمتر میرسد. برگهای آن متناوب و مرکب است که دارای برگچههایی به شکل تخم مرغ میباشد. گلهای باقلا درشت و سفید که دارای لکههای سیاه و یا بنفش است. میوه آن که همان باقلا است دارای غلافی پوشیده از کرک به طول تقریبا 12 سانتیمتر است. در هر غلاف تعدادی دانه قرار دارد. گل و شاخه گلدار ، میوه و تخم باقلا مصارف طبی دارند. باقلا دارای مادهای به نام فیتین Phytine میباشد که بسیار مغذی است و تقویت کننده بدن است. این ماده کلسیم بدن را تامین میکند. باقلا غذای خوبی است برای دوران نقاهت. [TABLE=class: cms_table, align: left] [TR] [TD][/TD] [/TR] [/TABLE] باقلای تازه و لطیف اگر پوست کنده شود و با نمک خورده شود و خوب جویده شود پیش غذای مطبوعی است. باقلای خشک خیلی مقوی است و سرشار از آهن و آهک می باشد، گرچه ویتامین ث آن کم شده است ولی اگر چند برگ آویشن در آن بیندازند طعم مطبوعی پیدا خواهد کرد. جوشانده گل باقلا به مقدار 30 تا 60 گرم برای یک لیتر آن نوشابه مدری است که اگر در فواصل غذا یک فنجان آن مصرف شود برای رماتیسم ، نقرس و درد مفاصل بسیار مفید است. جوشانده برگهای باقلا برای رفع ورم سر انگشتهای دست که به اصطلاح می گویند گوشه کرده است بسیار مفید است و در این مورد باید یک مشت گل باقلا را در یک لیتر آب به مدت نیم ساعت جوشانید و انگشت مریض را در آب جوشیده آن که گرم و داغ است فرو برد و مدتی نگه داشت. خواص داروئی دم کرده گل باقلا ضد تشنج و ادرارآور است. دم کرده گل باقلا سنگ کلیه را دفع میکند و برای قولنجهای کلیوی مفید است. جوشانده باقلا برای ورم مثانه مفید است. جوشانده باقلا اثر خوبی در رفع رماتیسم دارد. از جوشانده باقلا برای درمان نقرس استفاده کنید. باقلا را اگر با آب سرکه و آب بپزید و با پوست بخورید اسهال مزمن را درمان میکند. برای رفع گرفتگی صدا در باقلا را با روغن بادام و قند مخلوط کنید و بخورید. برای رفع کوفتگی و ورم پستان ، در باقلا را با آب جو مخلوط کرده و با سرکه و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بپزید و ضمادی را که بدست میآید روی ورم و کوفتگی قرار دهید. ضماد در باقلا را با برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای نرم کردن دمل و ورم بناگوش و زیر چشم مفید است. جوشانده باقلا شکم روشهای مزمن را برطرف میکند. ضماد باقلا جوش و کورک را میرساند و چرک را خارج میکند. برای درمان تکرر ادرار از جوشانده ریشه باقلا استفاده کنید. برای رفع التهاب و درد نوک انگشتان و ناخن باید یک مشت برگ باقلا را با نیم لیتر آب جوشانید و بگذارید کمی سرد شود و انگشتان خود را به مدت دو ساعت در آن قرار دهید تا برطرف شود. [TABLE=class: cms_table, align: left] [TR] [TD][/TD] [/TR] [/TABLE] مضرات باقلا در بعضی از اشخاص تولید نفخ و سنگینی سر و معده میکند. برای جلوگیری از این عوارض باید ابتدا باقلا را پوست کنده و بجوشانید و آب آنرا دور بریزید. سپس بان مقدری آب اضافه کرده و بعد از پختن با روغن بادام و ادویه گرم مانند دارچین و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بخورید. مصرف باقلای تازه ممکن است تولید مسمومیت و حساسیت شدید بکند که گاهی موجب مرگ میشود بنابراین باید در خوردن باقلای تازه و خام احتیاط کنید. علت بیماری فاویسم در فاویسم گلبولهای قرمز خون 24 تا 48 ساعت بعد از خوردن باقلا شروع به تخریب شدن نموده و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام خود را به گردش خون آزاد میکنند. در نتیجه زردی و گاهی نارسایی کلیوی ممکن است ایجاد شود. این علایم دارای یک پایه ژنتیکی هستند: کمبود گلوکز 6 - فسفات دهیدروژناز که حدود 400 میلیون نفر به آن مبتلا هستند. این آنزیم اولین واکنش مسیر پنتوز فسفات را کاتالیز میکند که تولید NADPH میکند. این ماده احیا کننده در بسیاری از مسیرهای بیوسنتتیک ضروری بوده و همچنین سبب حفاظت سلول در برابر آسیب اکسیداتیو پراکسید هیدروژن و رادیکالهای آزاد سوپراکسید میشود. در مبتلایان به کمبود گلوکز 6 - فسفات دهیدروژناز ، تولید NADPH کاهش یافته و سمزدایی پراکسید هیدروژن متوقف میشود. در این حالت آسیب سلولی به صورت پراکسیداسیون لیپیدی و شکسته شدن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و اکسیداسیون پروتئین و DNA رخ میدهد. فیثاغورث ، فیلسوف و ریاضیدان یونانی ، پیروان خود را از مصرف باقلای فاوا منع کرد که احتمالا علت آن ایجاد بیماری فاویسم در تعداد زیادی از مردم بوده است که در مواردی میتوانست کشنده باشد. روایات محمد بن یعقوب درکتاب فروع کافی از حضرت امام رضا علیهالسلام روایت کرده که فرمود: خوردن باقلا موجب زیادی مغز ساقهای پا و تقویت آنها میشود. امام صادق علیهالسلام میفرماید: باقلا را با پوست بخورید زیرا که باقلا را با پوست خوردن معده را شستشو میکند. در کتاب مکارمالاخلاق از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که فرمود: طعام حضرت عیسی باقلا بود تا آن موقعی که به آسمان بالا رفت، حضرت عیسی چیزی نخورد که آتش آن را تغییر داده باشد. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۲ [TABLE=class: cms_table] [TR] [TD=bgcolor: #FFFFFF, colspan: 2] كليات گياه شناسي باقلا گياهي است علفي و يكساله كه ارتفاع آن تا 80 سانتيمتر مي رسد . برگهاي آن متناوب و مركب است كه داراي برگچه هايي بشكل تخم مرغ مي باشد . گلهاي باقلا درشت و سفيد كه داراي لكه هاي سياه و يا بنفش است . ميوه آن كه همان باقلا است داراي غلافي پوشيده از كرك بطول تقريبا 12 سانتيمتر است .در هر غلاف تعدادي دانه قرار درد . گل و شاخه گلدار ، ميوه و تخم باقلا مصارف طبي دارند . [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #FFFFFF, colspan: 2]تركيبات شيميايي:در صد گرم دانه باقلا سبز و خام مواد زير موجود است : آب 72 گرم پروتئين 8/4 گرم مواد چرب 0/4 گرم نشاسته 15/8 گرم كلسيم 28 ميلي گرم فسفر 155 ميلي گرم آهن 2/2 ميلي گرم سديم 40 ميلي گرم پتاسيم 470 ميلي گرم ويتامين آ 220 ميلي گرم ويتامين ب 1 0/3 ميلي گرم ويتامين ب 2 0/18 ميلي گرم ويتامين ب 3 1/5 ميلي گرم ويتامين ث 30 ميلي گرم ارسنيك 0/02 ميلي گرم ضمنا باقلا داراي ماده اي بنام فيتين Phytine مي باشد كه بسيار مغذي است و تقويت كننده بدن است . اين ماده كلسيم بدن را تامين مي كند باقلا غذاي خوبي است براي دوران نقاهت .[/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #FFFFFF, colspan: 2]خواص داروئي:باقلا از نظر طب قديم ايران سرد و تر است و گل آن گرم مي باشد 1)دم كرده گل باقلا ضد تشنج و ادرار آور است . 2)دم كرده گل باقلا سنگ كليه را دفع مي كند و براي قولنج هاي كليوي مفيد است. 3)جوشانده باقلا براي ورم مثانه مفيد است. 4)جوشانده باقلا اثر خوبي در رفع رماتيسم درد . 5)از جوشانده باقلا براي درمان نقرس استفاده كنيد. 7)باقلا را اگر با آب سركه و آب بپزيد و با پوست بخوريد اسهال مزمن را درمان مي كند. 8)براي رفع گرفتگي صدا در باقلا را با روغن بادام و قند مخلوط كنيد و بخوريد . 9) براي رفع كوفتگي و روم پستان ، در باقلا را با آب جو مخلوط كرده و با سركه و نعناع بپزيد و ضمادي را كه بدست مي آيد روي ورم و كوفتگي قرار دهيد . 10)ضماد در باقلا را با شنبليله و عسل براي نرم كردن دمل و ورم بناگوش و زير چشم مفيد است. 11)جوشانده باقلا شكم روشهاي مزمن را برطرف مي كند. 12)ضماد باقلا جوش و كورك را مي رساند و چرك را خارج مي كند. 13)براي درمان تكرر ادرار از جوشانده ريشه باقلا استفاده كنيد. 14)جوشانده سر شاخه هاي باقلا مستي مشروبات الكلي را برطرف مي كند. 15)براي رفع التهاب و درد نوك انگشتان و ناخن بايد يك مشت برگ باقلا را با نيم ليتر آب جوشانيد و بگذاريد كمي سرد شود و انگشتان خود را بمدت دو ساعت در آن قرار دهيد تا برطرف شود. 16)نان خوشمزه بمقدر 2% در باقلا بآن اضافه كنيد.[/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #FFFFFF, colspan: 2]طرز استفاده: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #FFFFFF, colspan: 2] مضرات : باقلا در بعضي از اشخاص توليد نفخ و سنگيني سر و معده مي كند براي جلوگيري از اين عوارض بايد ابتدا باقلا را پوست كنده و بجوشانيد و آب آنرا دور بريزيد . سپس بان مقدري آب اضافه كرده و بعد از پختن با روغن بادام و ادويه گرم مانند درچين و فلفل بخوريد . مصرف باقلاي تازه ممكن است توليد مسموميت و حساسيت شديد بكند كه گاهي موجب مرگ مي شود بنابراين بايد در خوردن باقلاي تازه و خام احتياط كنيد . معمولا اشخاصي كه به باقلاي تازه حساسيت دارند فاقد يك آنزيم مخصوص هستند.[/TD] [/TR] [/TABLE] لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۲ گیاه باقلا برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [TABLE=class: cms_table, align: left] [TR] [TD] [/TD] [TD][/TD] [/TR] [TR] [/TR] [/TABLE] شناسنامه [TABLE=class: cms_table_daneshnamehtable] [TR] [TD=class: cms_table_daneshnamehcell]بقولات Leguminosa[/TD] [TD=class: cms_table_daneshnamehcell]:تیره[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: cms_table_daneshnamehcell]Vicia faba L. – Faba vulgaris moench[/TD] [TD=class: cms_table_daneshnamehcell]:نام لاتین[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: cms_table_daneshnamehcell]Broad bean – Common bean[/TD] [TD=class: cms_table_daneshnamehcell]:نام انگلیسی[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: cms_table_daneshnamehcell]باقلا[/TD] [TD=class: cms_table_daneshnamehcell]:نام فارسی[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: cms_table_daneshnamehcell]باقلی - فول[/TD] [TD=class: cms_table_daneshnamehcell]:نام عربی[/TD] [/TR] [/TABLE] شرح گیاه گیاهی است علفی یکساله، دارای ساقه شیار دار و به ارتفاع 30 تا 80 سانتی متر برگهای آن مرکب از 2 تا 6 برگچه درشت و عاری از پیچک است. گلهای درشت و سفید یا گلی رنگ آن لکه های سیاه رنگ داشته به تعداد 2 تا 5 تائی در کنار هم ظاهر می شوند. میوه اش نیام پوشیده از کرک ، متورم ، ضخیم به طول 10 تا 20 سانتی متر و دارای برجستگی های محسوس در محل دانه ها است. باقلا گیاهی کوتاه عمر، مقاوم به خشکی و پرشاخ و برگ است و محصول آن طی 3-2 ماه می رسد. منشأ و موطن باقلا منطقه مدیترانه، جنوب غربی آسیا و احتمالاً اطراف دریای خزر می باشد. این گیاه سابقه کشت طولانی دارد.یونانیان و رومیان قدیم و همچنین مصریان آنرا کشت می کردند در 2800 سال قبلی از میلاد مسیح به چین شناسانده شده است باقلا به حالت وحشی دیده نشده و بنظر می رسد که از Vicia narbonensis L. منشأ گرفته باشد. [TABLE=class: cms_table, align: left] [TR] [TD] [/TD] [TD][/TD] [/TR] [TR] [/TR] [/TABLE] نیاز اکولوژیکی باقلا محصول فصل خنک است و سرمای تا منهای 5 درجه سانتی گراد را تحمل می کند گیاهان جوان حتی در سرمای کمتر از منهای 5 درجه سانتی گراد نیز مقاومت می کنند گرمای زیاد باعث کاهش گل و میوه می شود. دمای مناسب در طول فصل رشد آن بین 15 تا 18 درجه سانتی گراد است رشد ونمو و تشکیل میوه در گیاه منوط به دمای پائین همراه با رطوبت نسبی زیاد هوا است. باقلا سبز گیاهی نسبتاً نسبتاً روز بلند است.آماده سازی خاک زمینهای نیمه سنگین و با رطوبت کافی نسبت به زمینهای شنی برای کاشت باقلا ارجعیت دارند. احتیاج این گیاه به آب زیاد است. کودحیوانی برای باقلا مناسب است و نسبت به نوع زمین و نوع تناوب حدود 20 تا 30 تن در هکتار توصیه شده است حدود 100 کیلوگرم ازت، 80 کیلوگرم فسفات و 200 کیلوگرم کود پتاسه در هر هکتار مواد غذایی این گیاه را تامین می کنند مصرف آهک باقلا تعادل زیاد است. به علت قدرت تطابق با بسیاری از خاکها و تطابق سریع به انواع خاک از آن به عنوان کود سبز استفاده میشود.[TABLE=class: cms_table, align: left] [TR] [TD] [/TD] [TD][/TD] [/TR] [TR] [/TR] [/TABLE] تاریخ و فواصل کاشت فاصله دو بوته 10 تا 15 سانتی متر و فاصله ردیف 50 تا 70 سانتی متر و عمق کاشت 5 تا 8 سانتی متر می باشد.کاشت باقلا به صورت ردیفی کاشته می شود. آنرا در ردیفهایی که 50 تا 70 سانتی متر از یکدیگر فاصله دارند می کارند فاصله دو بوته آن 10 تا 15 سانتی متر می باشد بذورآن در عمق 5 تا 8 سانتی متر خاک کاشته می شود. در مناطق سردسیری در بهار کشت می شود ولی در مناطق گرمسیری مانند خوزستان در پائیز و زمستان به کشت آن اقدام می گردد مدت زمان لازم برای کاشت تا برداشت آن حدود 120 تا 150 روز می باشد.داشت برای مراقبت باقلا معمولاً یک تا دو هفته وجین لازم است و در مرحله تشکیل غلاف کود ازته را به صورت سرک به گیاه می دهند آفات باقلا متعدد است و مهمترین آنها شته سیاه باقلا (Doralis faba) و گاهی اوقات هم سوسک باقلا است که با آفت کش مبارزه می شود بیماری باقلد عبارتند از: زنگ باقلا (Uromyces faba )بیماری لکه سیاه برگ باقلا، بیماری لکه قهوهای برگ و غلاف (Botrytis faba, Alternaria sp.) بیماری ویروسی نیز بعضی اوقات مشاهده میشود که اغلب از انواع مختلف موزائیک هستند.[TABLE=class: cms_table, align: left] [TR] [TD] [/TD] [TD][/TD] [/TR] [TR] [/TR] [/TABLE] برداشت برداشت باقلد سطوح کوچک با دست انجام می گیرد. باید توجه داشت که زمان برداشت موقعی است که دانه ها هنوز شیری هستند در زارعت سطوح بزرگ با ماشین برداشت انجام می شود که در ابتدا ساقه ها را از نزدیکی سطح خاک قطع نموده و سپس ساقه ها را همراه با غلاف به صورت دسته های بزرگ و عمودی در سطح مزرعه برای چند روزی قرار می دهند تا درمجاورت آفتاب خشک گردد و آن وقت با دستگاه دانه جدا کن (خرمنکوب) دانه را از ساقه و غلاف جدا می کنند مقدار محصول نسبت به نوع زمین و عوامل دیگر زراعی حدود 6 تن در هکتار است.دامنه انتشار باقلا در غالب نواحی مانند شمال ایران پرورش می یابد. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۲ باقلا پخته (پیشمیش پاخلا) یکی از چاشتهای برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است که مصرف آن معمولاً در شبهای سرد زمستان بین خانوادهها رایج است. طرز تهیه آن به اینگونه است که باقلا(پاخلا)های خام را در آب همراه با ادویه جاتی مانند فلفل و نمک می پزند و بعضی اوقات نیز بعد از پخت سرکه به آن اضافه میکنند و مصرف می نمایند. بهترین روش پخت باقلا اینگونه است که پس از ریختن در آب و گذاشتن بر روی آتش بمحض جوش آمدن آب شعله را چنان تنظیم کنیم که آب داخل ظرف باقلا قل نزند ولی در حدود دمای صد درجه باقی بماند قل زدن آب در حال جوش باعث کمی سفت شدن باقلا میشود نمک و ادویه هم هنگام سرو غذا افزوده شود بهتر است باقلا بر فشار خون تاثیر دارد معمولا میگویند فشار خون را کم میکند باعث خواب آلودگی میشود پس بهتر است در انتهای شب سرو شود بین مردم تبریز رایج است که مصرف زیاده از حد باقلا موجب زایل شدن عقل می گردد و در اینباره حکایتی نیز می گویند: روزی به مردی گفتند که زیاد باقلا نخور که موجب زوال عقل می گردد، او در جواب گفت: "ولی من خانه ام را فروختم و باقلا خریدم و خوردم و عقلم هنوز زایل نشده است!" لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۲ پذیرایی عصرانه با باقلا پخته باقلا همراه با سرکه سیب ویا آب لیموترش و به همراه گلپر و نمک و فلفل که نیاز به توضیح نداره فقط ایده ای بود برای پذیرایی عصرانه . بازگشت به سنتهای خوب غذایی گذشته و بازبینی اونها و در عین حال اصلاح عادات غذایی نامناسب گذشته یکی از اموریست که ما خانومها باید حتما در فکر اون باشیم . با توجه به جایگزین شدن عادات نامناسب غذایی در جامعه و به تبع اون در بین کودکان نوجوانان و نیز هشدار متخصصین جامعه در مورد کوتاه تر شدن قد و چاق تر شدن نسل آتی باید از هم اکنون به فکر اصلاح عادات غذایی نامناسب خانواده و جایگزینی مواد و روشهایی برای برنامه ریزی مناسب خوراک خانواده باشیم . اطلاعات بیشتر درباره باقلا : باقلا ، گیاهی از تیرة پروانه واران ، دارای دانه های خوراکی ، به نام علمی ویکیا فابا . فابا (لاتینی ؛ در ایتالیایی ، فاوا ) خود به معنی باقلاست . همین واژه است که مترجم و شارح صیدنة ابوریحان بیرونی (ج 1، ص 116) به آن اشاره کرده می گوید که باقلا را «به لغت رومی فافا هم گویند». کلمة باقلا در متنهای عربی به صورت باقِلّی ' و باقِلاّ ء نیز آمده است . این واژه ، به گفتة ابن بِکلارِش در المُستَعینی فی الطّب ، نَبَطی الاصل است (به نقل رنو و کولن ، شارحان تحفة الاحباب ، ص 35، ش 76). برخی دیگر از نامهای قدیم و جدید آن چنین است : در عربی ، فول (ابوریحان بیرونی ، همانجا؛ ابن میمون ، ص 8: «إسمه المشهور فی المُدن الفول »؛ ابن منظور، ج 11، ص 534)؛ «جَرْجَرْ» (به نقلِ ابن میمون ، همانجا؛ ابوریحان بیرونی ، همانجا: «معرّب گرگر... و لیث گوید اهل عراق جرجر را فول گویند»)؛ جُمّی ' (غالب ، ج 2، ش 16912)؛ در گویشهای ایرانی : سَجْزی کالوسک ، بُستی کَوِسْک (ابوریحان بیرونی ، همانجا)؛ در تلفظ رایج کنونیِ تهران ، باقالی در مازندرانیِ کنونی ، با کِلِه . کشت باقلا، به دلیل ارزش غذایی دانه هایش ، که کمبود غلاّ ت بویژه گندم را مثلاً در ایام قحط جبران می کند، و نیز تا اندازه ای برای خواصّ درمانی واقعی یا موهوم آن ، از روزگاران پیش از تاریخ معمول بوده و اکنون نیز، هر جا که آب و هوا مساعد باشد، از جمله در سراسر خاورمیانه و شمال افریقا، و به مقدار نسبتاً زیاد در ایران ، بویژه در نواحی ساحلی دریای خزر و نیز در جنوب و جنوب غربی کشور، کاشته می شود (جمالیان ، ص 1). یونانیان و رومیان باستان و، پیش از ایشان ، عبرانیان و مصریانِ روزگار فراعنه باقلا را می شناخته و می کاشته اند. نمونه هایی از باقلا در گورهای قدیم مصریان پیدا شده است (تعلیقات مارتین لیوی بر اقراباذین کندی ، ص 240، ش 31)، و در منابع عبرانی قدیم (با نام عبری pol ؛ بسنجید با فولِ عربی ) اشاراتی به آن رفته است (مثلاً در عهد عتیق ، کتاب دوم سموئیل نبی 17:28؛ صحیفة حزقیال نبی 4:9؛ د. جوداییکا ، ذیل « beans »). یکی از قدیمترین توضیحات دربارة انواع باقلا ـ مصری و نَبَطی و هندی ـ در مآخذ دورة اسلامی در کتاب دوّم قانون ابن سینا (ج 1، ص 278ـ279) آمده است ؛ ولی تفاوتهایی که او برای این گونه ها ذکر کرده فقط راجع به طبع و برخی از قوای آنهاست . قاسم ابونصری هروی (قرن دهم )، هرچند کشت باقلا را در خطّة هرات در ارشاد الزراعة (ص 91ـ92) شرح می دهد، دربارة انواع آن فقط دوگونة «رسمی و میرزایی مشهور به بغدادی » را بدون توضیح نام می برد. امروزه در ایران دو گونة عمدة باقلا کاشته می شود: یکی باقلای معمولی ، که بسیار رایجتر است ، به نام مطلقِ «باقلا» (یا گاهی با صفت «مازندرانی »)، که خام هم خورده می شود و بیماری «فاویسم » ناشی از خوردن خام آن است ؛ دیگری گونه ای لوبیا مانند، معروف به «پاچِ باقْلا» (اصطلاح گیلکی )، دارای دانه های ریزتر و لطیفتر، که خام خورده نمی شود و مصرف عمدة آن در خوراک محلی مشهور گیلانی «باقْلا قاتُق » است . ظاهراً قدیمترین اشاره در دورة اسلامی به فواید باقلا منسوب به امام جعفرصادق علیه السّلام است که احمدبن محمد بَرقی * ، متوفی 274 یا 280، از آن حضرت چنین روایت کرده است (ص 506): «خوردن باقلا ساق را پُر مغز و دِماغ را زیاد و تولید خونِ تازه می کند. باقلا را با پوست بخورید که معده را دبّاغی می کند» (ترجمة فارسی این روایت از مجلسی ، ص 49). امّا خواص بسیاری که پزشکان و داروشناسان دورة اسلامی برای باقلا ذکر کرده اند عمدتاً از ترجمة تألیفات دو حکیم یونانی ، جالینوس (99ـ129 م ) و دیسقوریدوس (قرن اول م )، مأخوذ یا ملهَم است (ابن بیطار، ج 1، ص 76ـ78، و بسنجید با شرح ابن سینا، همانجا). به عقیدة جالینوس ، مزاج باقلا به «مزاج وسط » بسیار نزدیک و قوّة آن قوة تجفیف و جلاء و قبض است ؛ باقلا به سبب «ریح نافخه » و «جوهر سخیف » خود، باعث «تمدّد» و مولّد «فضول » در همة اعضای بدن می شود و ارزش غذایی آن نیز اندک است . اما دیسقوریدوس می گوید که باقلا گوشت بدن را می افزاید؛ ضماد آن (در ترکیبهای گوناگون ) محلّل آماسهای «گرم » ناشی از ضربه در سراسر بدن و محلّل خنازیر است . در مورد اعضا یا بخشهای ویژه ای از بدن ، دیسقوریدوس می گوید که ضماد آن محلل کورَکها و آماسهای بیخ گوش ، رافع تیرگی پوست زیر چشم ، درمان برآمدگی حدقه یا همة چشم و «تضمید» آن بر پیشانی قاطعِ سیلان «فضول گرم » به چشم است . در مورد سینه و گلو، باقلا «نافث رطوبت » (جالینوس ) و درمان سرفه (دیسقوریدوس ) است . به گفتة هر دو، ضماد باقلا محلّل آماس پستان به سبب «تجبّن » (انعقاد شیر) در آن است . دیسقوریدوس باقلا (بویژه باقلای تازه ) را دیرگُوار و نفّاخ و جالینوس آن را دیر گوارترین و نفّاخترینِ خوردنیها ولی درمان زخم روده و شکمروش و قِی می داند. دیگر اینکه ، به گفتة دیسقوریدوس ، باقلا بیماری «ادرارالبول » را بند می آورد، جالیِ بَهَق در چهره است و (با گذاشتن دو لپة باقلا بر جای خونریزی سطحی ، مثلاً بر جای مَکِشِ زالو و کندن مو) قاطع خونریزی است . خاصیت دیگری که قدمت شناخت آن به دیسقوریدوس و جالینوس می رسد و برخی از مؤلفان بعدی (مثلاً ابن سینا، همانجا؛ جرجانی ، ص 586 ـ 587؛ قزوینی در عجائب المخلوقات به عنوان یک «عجیبه »، ص 274) نیز آن را ذکر کرده اند این است که تضمید آرد باقلا مانع از رویش موی نروییده یا موی برکَنده در برخی از مواضع بدن می شود (بسنجید با استفادة امروزین از این خاصیت به تجویز جزایری ، ج 2، ص 51). «عجیبة » دیگری را قزوینی (همانجا) به نقل از ابن سینا آورده که «اگر به ماکیان باقلا خورانده شود، تخمگذاری او را بند می آورد». موضوع مهمِ دیگر بررسی پیشینة «فاویسم » در تألیفات قدیم است . بنا بر تحقیقات جدید (مثلاً جمالیان ، ص 1، 2، 12، 25)، عوامل پدیدآورندة این بیماری ، که بر اثر خوردن باقلای معمولی ، بویژه نارس و خام آن ، یا استنشاق گَردة گلهای آن (در باقلازار) و غیره در برخی از افراد «حسّاس » (= دارای آمادگی وراثتی گویچه های سرخ خون ) عارض می شود، هنوز کاملاً شناخته نشده است . نشانه ها و عوارض این بیماری ، که عوامِ گیلان به آن «باقْلا زالِه » می گویند، عبارت است از سرگیجه ، سردرد، ضعف شدید، تهوّع ، قی ، رنگپریدگی ، لرزه ، پیدایش هموگلوبین آزاد در پیشاب ، کمخونی ، یرقان شدید، و سرانجام احتمالاً مرگ (بویژه در کودکان ). هر چند مؤلفان قدیم این بیماری را بالاستقلال نشناخته و وصف نکرده اند، شاید بتوان برخی از مضرّات یا عوارضی را که با توجیهات خاص ِ خود برای باقلا ذکر کرده اند منسوب به فاویسم دانست . ظاهراً قدیمترین هشداری که دربارة خطرهای احتمالی خوردن باقلا در تاریخ ثبت است بدبینیِ فیثاغورس (متوفی ح 497 ق م ) نسبت به آن است ، چنانکه گویا خود او از باقلازار وحشت داشته و شاگردان خود را از خوردن باقلا منع می کرده است . برخی از قدما، مثلاً سیسرونِ رومی (106ـ43 ق م )، منع و تحذیر فیثاغورس را چنین توجیه می کردند که خوردن باقلا مانع از دیدنِ خوابهای «صادق » می شود، زیرا ذهن را بیش از حد تحریک و آرامش لازم را برای تحرّی حقیقت از روح سلب می کند (لاروس ، ذیل "fةve" ؛ جمالیان ، ص 7). دیسقوریدوس (به نقلِ ابن بیطار، ج 1، ص 77) معتقد بود که باقلا مولّد «ریاح » در بدن است و «از آن خوابهای بد («اَحلام ردیئه ») عارض می شود». بیونیوس ] ؟ [ ، صاحب الفلاحة الفارسیة (به نقل ابن بیطار، ج 1، ص 78) گفته است که «باقلا فکر را سست و ضعیف می کند («یُوهِنُ الفکرَ») و مانع از دیدن أحلام صادقه می شود زیرا بادهای بسیار تولید می کند». و قُسْطُس (یا قسطوس ؛ ظاهراً کاسیانوس باسوس ، دانشمند روم شرقی ، مؤلف احتمالی الفلاحة الرومیة کـه سَرجیس بن هِلْیا آن را به عربی ترجمه کرده است ) در الفلاحة (به نقل ابن بیطار، همانجا) می گوید: «هر که باقلا بخورد دچار هُموم و اَحزان می شود.» از دانشمندان مسلمان ، محمد بن زکریّای رازی (به نقل ابن بیطار، ج 1، ص 77) می گوید: «باقلای تازه اخلاط بد تولید می کند، بلغم را در معده و روده می افزاید، و ریاح را در آنها تهییج می کند، افسردگی («تکسّر») در بدن پدید می آورد، باعث سرگیجه («سَدَر») و سنگینی سر می شود.» ابن سینا در این باره می گوید: «بدترین باقلا تازة آن است ... سردرد می آورد و برای همة کسانی که به صُداع دچار می شوند زیانمند است » (به نقل ابن بیطار؛ ج 1، ص 78). برخی از دیگر مؤلفان دورة اسلامی نیز همه یا بعضِ این عوارض را ذکر کرده اند؛ مثلاً اسماعیل جرجانی (ص 586) می گوید: «خوابهای شوریده بسیار نماید.» امّا قدیمترین اشارة نسبتاً صریح را به این بیماری در 921 در ارشاد الزراعة (همانجا) می یابیم ، که مؤلف می گوید: «در محلی که باقلا گُل کند، اگر کسی در میان آن روَد، بیم بیماری است به واسطة آنکه متعفّن است و تأثیر تمام دارد.» (برای ملاحظة استمرار معتقدات قدیم دربارة باقلا در روزگار ما، مثلاً رجوع کنید به جزایری ، همانجا، و بویژه نفیسی ، ص 68ـ69، که تقریباً تکرارِ بی چون و چرای اطلاعات گردآوردة حکیم مؤمن ، پزشکِ شاه سلیمان صفوی ، ص 134ـ135، است .) در عمل ، امروزه باقلا خواصّ پزشکی سنّتی خود را از دست داده و فقط مصرف خوراکی دارد. در برخی از نواحی باقلاخیز، مانند گیلان و مازندران ، باقلای خام ، به تفنّن ، تنها یا با برخی «مخلّفاتِ» دیگر (مثلاً، در گیلان باکته ، «اَشْبَل » یا تخم نمکسود ماهی ) خورده می شود. اما خوردن باقلای پختة گرم (همراه با نمک و گلپر و سرکه ) در کوچه و بازار بویژه در فصل سرما در همه جا معمول است . به گزارش مارتین لیوی (همانجا)، باقلای پخته «یکی از خوراکیهای عمدة مستمندان است و در شهرهای مصر بیشتر مردم باقلا و روغن و سرکه را با نان لقمه کرده به عنوان صبحانه می خورند». در ایران ، باقلا جزء اصلی چند خوراک ، از جمله باقلاپلو، خورشِ باقلا، باقلا قاتق و کوفتة باقلا نیز هست . در ادب فارسی ، مدح یا ذمّی از باقلا سراغ نداریم ، ولی بسیاری از شاعران عرب ، فارغ از قیل و قال حکما، در وصف و تشبیه باقلا داد سخن داده اند (برای مثالها رجوع کنید به نویری ، ج 11، ص 20ـ23). لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۲ ذیرایی عصرانه با باقلا پخته باقلا همراه با سرکه سیب ویا آب لیموترش و به همراه گلپر و نمک و فلفل که نیاز به توضیح نداره فقط ایده ای بود برای پذیرایی عصرانه . بازگشت به سنتهای خوب غذایی گذشته و بازبینی اونها و در عین حال اصلاح عادات غذایی نامناسب گذشته یکی از اموریست که ما خانومها باید حتما در فکر اون باشیم . با توجه به جایگزین شدن عادات نامناسب غذایی در جامعه و به تبع اون در بین کودکان نوجوانان و نیز هشدار متخصصین جامعه در مورد کوتاه تر شدن قد و چاق تر شدن نسل آتی باید از هم اکنون به فکر اصلاح عادات غذایی نامناسب خانواده و جایگزینی مواد و روشهایی برای برنامه ریزی مناسب خوراک خانواده باشیم . اطلاعات بیشتر درباره باقلا : باقلا ، گیاهی از تیرة پروانه واران ، دارای دانه های خوراکی ، به نام علمی ویکیا فابا . فابا (لاتینی ؛ در ایتالیایی ، فاوا ) خود به معنی باقلاست . همین واژه است که مترجم و شارح صیدنة ابوریحان بیرونی (ج 1، ص 116) به آن اشاره کرده می گوید که باقلا را «به لغت رومی فافا هم گویند». کلمة باقلا در متنهای عربی به صورت باقِلّی ' و باقِلاّ ء نیز آمده است . این واژه ، به گفتة ابن بِکلارِش در المُستَعینی فی الطّب ، نَبَطی الاصل است (به نقل رنو و کولن ، شارحان تحفة الاحباب ، ص 35، ش 76). برخی دیگر از نامهای قدیم و جدید آن چنین است : در عربی ، فول (ابوریحان بیرونی ، همانجا؛ ابن میمون ، ص 8: «إسمه المشهور فی المُدن الفول »؛ ابن منظور، ج 11، ص 534)؛ «جَرْجَرْ» (به نقلِ ابن میمون ، همانجا؛ ابوریحان بیرونی ، همانجا: «معرّب گرگر... و لیث گوید اهل عراق جرجر را فول گویند»)؛ جُمّی ' (غالب ، ج 2، ش 16912)؛ در گویشهای ایرانی : سَجْزی کالوسک ، بُستی کَوِسْک (ابوریحان بیرونی ، همانجا)؛ در تلفظ رایج کنونیِ تهران ، باقالی در مازندرانیِ کنونی ، با کِلِه . کشت باقلا، به دلیل ارزش غذایی دانه هایش ، که کمبود غلاّ ت بویژه گندم را مثلاً در ایام قحط جبران می کند، و نیز تا اندازه ای برای خواصّ درمانی واقعی یا موهوم آن ، از روزگاران پیش از تاریخ معمول بوده و اکنون نیز، هر جا که آب و هوا مساعد باشد، از جمله در سراسر خاورمیانه و شمال افریقا، و به مقدار نسبتاً زیاد در ایران ، بویژه در نواحی ساحلی دریای خزر و نیز در جنوب و جنوب غربی کشور، کاشته می شود (جمالیان ، ص 1). یونانیان و رومیان باستان و، پیش از ایشان ، عبرانیان و مصریانِ روزگار فراعنه باقلا را می شناخته و می کاشته اند. نمونه هایی از باقلا در گورهای قدیم مصریان پیدا شده است (تعلیقات مارتین لیوی بر اقراباذین کندی ، ص 240، ش 31)، و در منابع عبرانی قدیم (با نام عبری pol ؛ بسنجید با فولِ عربی ) اشاراتی به آن رفته است (مثلاً در عهد عتیق ، کتاب دوم سموئیل نبی 17:28؛ صحیفة حزقیال نبی 4:9؛ د. جوداییکا ، ذیل « beans »). یکی از قدیمترین توضیحات دربارة انواع باقلا ـ مصری و نَبَطی و هندی ـ در مآخذ دورة اسلامی در کتاب دوّم قانون ابن سینا (ج 1، ص 278ـ279) آمده است ؛ ولی تفاوتهایی که او برای این گونه ها ذکر کرده فقط راجع به طبع و برخی از قوای آنهاست . قاسم ابونصری هروی (قرن دهم )، هرچند کشت باقلا را در خطّة هرات در ارشاد الزراعة (ص 91ـ92) شرح می دهد، دربارة انواع آن فقط دوگونة «رسمی و میرزایی مشهور به بغدادی » را بدون توضیح نام می برد. امروزه در ایران دو گونة عمدة باقلا کاشته می شود: یکی باقلای معمولی ، که بسیار رایجتر است ، به نام مطلقِ «باقلا» (یا گاهی با صفت «مازندرانی »)، که خام هم خورده می شود و بیماری «فاویسم » ناشی از خوردن خام آن است ؛ دیگری گونه ای لوبیا مانند، معروف به «پاچِ باقْلا» (اصطلاح گیلکی )، دارای دانه های ریزتر و لطیفتر، که خام خورده نمی شود و مصرف عمدة آن در خوراک محلی مشهور گیلانی «باقْلا قاتُق » است . ظاهراً قدیمترین اشاره در دورة اسلامی به فواید باقلا منسوب به امام جعفرصادق علیه السّلام است که احمدبن محمد بَرقی * ، متوفی 274 یا 280، از آن حضرت چنین روایت کرده است (ص 506): «خوردن باقلا ساق را پُر مغز و دِماغ را زیاد و تولید خونِ تازه می کند. باقلا را با پوست بخورید که معده را دبّاغی می کند» (ترجمة فارسی این روایت از مجلسی ، ص 49). امّا خواص بسیاری که پزشکان و داروشناسان دورة اسلامی برای باقلا ذکر کرده اند عمدتاً از ترجمة تألیفات دو حکیم یونانی ، جالینوس (99ـ129 م ) و دیسقوریدوس (قرن اول م )، مأخوذ یا ملهَم است (ابن بیطار، ج 1، ص 76ـ78، و بسنجید با شرح ابن سینا، همانجا). به عقیدة جالینوس ، مزاج باقلا به «مزاج وسط » بسیار نزدیک و قوّة آن قوة تجفیف و جلاء و قبض است ؛ باقلا به سبب «ریح نافخه » و «جوهر سخیف » خود، باعث «تمدّد» و مولّد «فضول » در همة اعضای بدن می شود و ارزش غذایی آن نیز اندک است . اما دیسقوریدوس می گوید که باقلا گوشت بدن را می افزاید؛ ضماد آن (در ترکیبهای گوناگون ) محلّل آماسهای «گرم » ناشی از ضربه در سراسر بدن و محلّل خنازیر است . در مورد اعضا یا بخشهای ویژه ای از بدن ، دیسقوریدوس می گوید که ضماد آن محلل کورَکها و آماسهای بیخ گوش ، رافع تیرگی پوست زیر چشم ، درمان برآمدگی حدقه یا همة چشم و «تضمید» آن بر پیشانی قاطعِ سیلان «فضول گرم » به چشم است . در مورد سینه و گلو، باقلا «نافث رطوبت » (جالینوس ) و درمان سرفه (دیسقوریدوس ) است . به گفتة هر دو، ضماد باقلا محلّل آماس پستان به سبب «تجبّن » (انعقاد شیر) در آن است . دیسقوریدوس باقلا (بویژه باقلای تازه ) را دیرگُوار و نفّاخ و جالینوس آن را دیر گوارترین و نفّاخترینِ خوردنیها ولی درمان زخم روده و شکمروش و قِی می داند. دیگر اینکه ، به گفتة دیسقوریدوس ، باقلا بیماری «ادرارالبول » را بند می آورد، جالیِ بَهَق در چهره است و (با گذاشتن دو لپة باقلا بر جای خونریزی سطحی ، مثلاً بر جای مَکِشِ زالو و کندن مو) قاطع خونریزی است . خاصیت دیگری که قدمت شناخت آن به دیسقوریدوس و جالینوس می رسد و برخی از مؤلفان بعدی (مثلاً ابن سینا، همانجا؛ جرجانی ، ص 586 ـ 587؛ قزوینی در عجائب المخلوقات به عنوان یک «عجیبه »، ص 274) نیز آن را ذکر کرده اند این است که تضمید آرد باقلا مانع از رویش موی نروییده یا موی برکَنده در برخی از مواضع بدن می شود (بسنجید با استفادة امروزین از این خاصیت به تجویز جزایری ، ج 2، ص 51). «عجیبة » دیگری را قزوینی (همانجا) به نقل از ابن سینا آورده که «اگر به ماکیان باقلا خورانده شود، تخمگذاری او را بند می آورد». موضوع مهمِ دیگر بررسی پیشینة «فاویسم » در تألیفات قدیم است . بنا بر تحقیقات جدید (مثلاً جمالیان ، ص 1، 2، 12، 25)، عوامل پدیدآورندة این بیماری ، که بر اثر خوردن باقلای معمولی ، بویژه نارس و خام آن ، یا استنشاق گَردة گلهای آن (در باقلازار) و غیره در برخی از افراد «حسّاس » (= دارای آمادگی وراثتی گویچه های سرخ خون ) عارض می شود، هنوز کاملاً شناخته نشده است . نشانه ها و عوارض این بیماری ، که عوامِ گیلان به آن «باقْلا زالِه » می گویند، عبارت است از سرگیجه ، سردرد، ضعف شدید، تهوّع ، قی ، رنگپریدگی ، لرزه ، پیدایش هموگلوبین آزاد در پیشاب ، کمخونی ، یرقان شدید، و سرانجام احتمالاً مرگ (بویژه در کودکان ). هر چند مؤلفان قدیم این بیماری را بالاستقلال نشناخته و وصف نکرده اند، شاید بتوان برخی از مضرّات یا عوارضی را که با توجیهات خاص ِ خود برای باقلا ذکر کرده اند منسوب به فاویسم دانست . ظاهراً قدیمترین هشداری که دربارة خطرهای احتمالی خوردن باقلا در تاریخ ثبت است بدبینیِ فیثاغورس (متوفی ح 497 ق م ) نسبت به آن است ، چنانکه گویا خود او از باقلازار وحشت داشته و شاگردان خود را از خوردن باقلا منع می کرده است . برخی از قدما، مثلاً سیسرونِ رومی (106ـ43 ق م )، منع و تحذیر فیثاغورس را چنین توجیه می کردند که خوردن باقلا مانع از دیدنِ خوابهای «صادق » می شود، زیرا ذهن را بیش از حد تحریک و آرامش لازم را برای تحرّی حقیقت از روح سلب می کند (لاروس ، ذیل "fةve" ؛ جمالیان ، ص 7). دیسقوریدوس (به نقلِ ابن بیطار، ج 1، ص 77) معتقد بود که باقلا مولّد «ریاح » در بدن است و «از آن خوابهای بد («اَحلام ردیئه ») عارض می شود». بیونیوس ] ؟ [ ، صاحب الفلاحة الفارسیة (به نقل ابن بیطار، ج 1، ص 78) گفته است که «باقلا فکر را سست و ضعیف می کند («یُوهِنُ الفکرَ») و مانع از دیدن أحلام صادقه می شود زیرا بادهای بسیار تولید می کند». و قُسْطُس (یا قسطوس ؛ ظاهراً کاسیانوس باسوس ، دانشمند روم شرقی ، مؤلف احتمالی الفلاحة الرومیة کـه سَرجیس بن هِلْیا آن را به عربی ترجمه کرده است ) در الفلاحة (به نقل ابن بیطار، همانجا) می گوید: «هر که باقلا بخورد دچار هُموم و اَحزان می شود.» از دانشمندان مسلمان ، محمد بن زکریّای رازی (به نقل ابن بیطار، ج 1، ص 77) می گوید: «باقلای تازه اخلاط بد تولید می کند، بلغم را در معده و روده می افزاید، و ریاح را در آنها تهییج می کند، افسردگی («تکسّر») در بدن پدید می آورد، باعث سرگیجه («سَدَر») و سنگینی سر می شود.» ابن سینا در این باره می گوید: «بدترین باقلا تازة آن است ... سردرد می آورد و برای همة کسانی که به صُداع دچار می شوند زیانمند است » (به نقل ابن بیطار؛ ج 1، ص 78). برخی از دیگر مؤلفان دورة اسلامی نیز همه یا بعضِ این عوارض را ذکر کرده اند؛ مثلاً اسماعیل جرجانی (ص 586) می گوید: «خوابهای شوریده بسیار نماید.» امّا قدیمترین اشارة نسبتاً صریح را به این بیماری در 921 در ارشاد الزراعة (همانجا) می یابیم ، که مؤلف می گوید: «در محلی که باقلا گُل کند، اگر کسی در میان آن روَد، بیم بیماری است به واسطة آنکه متعفّن است و تأثیر تمام دارد.» (برای ملاحظة استمرار معتقدات قدیم دربارة باقلا در روزگار ما، مثلاً رجوع کنید به جزایری ، همانجا، و بویژه نفیسی ، ص 68ـ69، که تقریباً تکرارِ بی چون و چرای اطلاعات گردآوردة حکیم مؤمن ، پزشکِ شاه سلیمان صفوی ، ص 134ـ135، است .) در عمل ، امروزه باقلا خواصّ پزشکی سنّتی خود را از دست داده و فقط مصرف خوراکی دارد. در برخی از نواحی باقلاخیز، مانند گیلان و مازندران ، باقلای خام ، به تفنّن ، تنها یا با برخی «مخلّفاتِ» دیگر (مثلاً، در گیلان باکته ، «اَشْبَل » یا تخم نمکسود ماهی ) خورده می شود. اما خوردن باقلای پختة گرم (همراه با نمک و گلپر و سرکه ) در کوچه و بازار بویژه در فصل سرما در همه جا معمول است . به گزارش مارتین لیوی (همانجا)، باقلای پخته «یکی از خوراکیهای عمدة مستمندان است و در شهرهای مصر بیشتر مردم باقلا و روغن و سرکه را با نان لقمه کرده به عنوان صبحانه می خورند». در ایران ، باقلا جزء اصلی چند خوراک ، از جمله باقلاپلو، خورشِ باقلا، باقلا قاتق و کوفتة باقلا نیز هست . در ادب فارسی ، مدح یا ذمّی از باقلا سراغ نداریم ، ولی بسیاری از شاعران عرب ، فارغ از قیل و قال حکما، در وصف و تشبیه باقلا داد سخن داده اند (برای مثالها رجوع کنید به نویری ، ج 11، ص 20ـ23). لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۲ باقلا حاوی ویتامین های آ.ب.ث و املاح مفیدی از جمله آهك، فسفر، آهن و غیره می باشد. به همین علت در گروه خوراكی های خون ساز قرار دارد و مغز قلم استخوان ها را نیز تقویت می كند. برای افرادی كه دوره نقاهت را به سر می برند، باقلا اثری... باقلا حاوی ویتامین های آ.ب.ث و املاح مفیدی از جمله آهك، فسفر، آهن و غیره می باشد. به همین علت در گروه خوراكی های خون ساز قرار دارد و مغز قلم استخوان ها را نیز تقویت می كند. برای افرادی كه دوره نقاهت را به سر می برند، باقلا اثری نیروبخش دارد و در مبتلایان به برونشیت ایجاد خلط می كند، ضمنا باقلا كلیه ها را تقویت كرده و به ریه ها نیرو بخشیده و سلول های مغز استخوان را فعال می سازد. این خوراكی زود هضم بوده و به سرعت از معده می گذرد و با خود فضولات را نیز به سهولت دفع می كند، ضمنا سینه و ریه را پاك و تقویت و سرفه های خشك را درمان می كند. برای درمان رماتیسم، سیاتیك، نقرس و درد مفاصل توصیه شده است كه در حدود ۳۰ الی ۶۰ گرم از گل باقلا را در یك لیتر آب جوشانده و بعد از صافی گذرانده و در فواصل غذا یك فنجان از آن را نوش جان نمایید. به افرادی كه از میگرن رنج می كشند، سفارش گردیده است كه ۲۵ الی ۳۰ گرم از گل باقلا را جوشانده و در فواصل غذا یك فنجان بنوشند. توصیه می شود هرگز آب پخته باقلا را دور نریزید و آن را به همراه باقلا بنوشید. زیرا گلو را نرم كرده و از تولید سنگ جلوگیری می كند و گرفتگی معده را نیز برطرف می كند. افراط در خوردن باقلا باعث نفخ و سنگینی معده شده و موجب كندی ذهن می شود. البته اگر با آب آن خورده شود عوارض آن كمتر خواهد بود. خوردن باقلا همراه ماست، موجب دل پیچه می گردد و اگر به طور تازه زیاد مصرف شود باعث تاول دهان می شود. بعضی افراد به باقلای تازه حساسیت داشته و مبتلا به بیماری فاویسم می شوند. علامت این بیماری زرد شدن رنگ پوست بدن و احساس خستگی و سستی در اعصاب، پیدا شدن خون در ادرار، سردرد و استفراغ است. در این عارضه خون بدن كم می شود و درمان آن معمولا تزریق خون و سرم های غذایی است. بهترین راه برای جلوگیری از ابتلا شدن به این بیماری دو لپه كردن باقلا و جوشاندن آن در آب و دور ریختن آب آن است و همچنین پختن آن در روغن و افزودن ادویه ای مانند آویشن، دارچین، فلفل، میخك و از همه مهمتر گلپر می باشد. افرادی كه به بیماری هایی نظیر، كلسترول، تصلب شرائین، ضعف حافظه، آترومی، افسردگی، اسیداوریك، سردرد، میگرن، نفخ دل درد، مالیخولیا، سنگ اورات، خارش پوستی، فشار خون، صرع، بادفتق، احتقان و یبوست مبتلا می باشند نباید در خوردن باقلا زیاده روی كنند. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۲ باقلا ، گیاهی از تیرة پروانه واران ، دارای دانه های خوراکی ، به نام علمی ویکیا فابا . فابا (لاتینی ؛ در ایتالیایی ، فاوا ) خود به معنی باقلاست . همین واژه است که مترجم و شارح صیدنة ابوریحان بیرونی (ج 1، ص 116) به آن اشاره کرده می گوید که باقلا را «به لغت رومی فافا هم گویند». کلمة باقلا در متنهای عربی به صورت باقِلّی ' و باقِلاّ ء نیز آمده است . این واژه ، به گفتة ابن بِکلارِش در المُستَعینی فی الطّب ، نَبَطی الاصل است (به نقل رنو و کولن ، شارحان تحفة الاحباب ، ص 35، ش 76). برخی دیگر از نامهای قدیم و جدید آن چنین است : در عربی ، فول (ابوریحان بیرونی ، همانجا؛ ابن میمون ، ص 8: «إسمه المشهور فی المُدن الفول »؛ ابن منظور، ج 11، ص 534)؛ «جَرْجَرْ» (به نقلِ ابن میمون ، همانجا؛ ابوریحان بیرونی ، همانجا: «معرّب گرگر... و لیث گوید اهل عراق جرجر را فول گویند»)؛ جُمّی ' (غالب ، ج 2، ش 16912)؛ در گویشهای ایرانی : سَجْزی کالوسک ، بُستی کَوِسْک (ابوریحان بیرونی ، همانجا)؛ در تلفظ رایج کنونیِ تهران ، باقالی در مازندرانیِ کنونی ، با کِلِه . کشت باقلا، به دلیل ارزش غذایی دانه هایش ، که کمبود غلاّ ت بویژه گندم را مثلاً در ایام قحط جبران می کند، و نیز تا اندازه ای برای خواصّ درمانی واقعی یا موهوم آن ، از روزگاران پیش از تاریخ معمول بوده و اکنون نیز، هر جا که آب و هوا مساعد باشد، از جمله در سراسر خاورمیانه و شمال افریقا، و به مقدار نسبتاً زیاد در ایران ، بویژه در نواحی ساحلی دریای خزر و نیز در جنوب و جنوب غربی کشور، کاشته می شود (جمالیان ، ص 1). یونانیان و رومیان باستان و، پیش از ایشان ، عبرانیان و مصریانِ روزگار فراعنه باقلا را می شناخته و می کاشته اند. نمونه هایی از باقلا در گورهای قدیم مصریان پیدا شده است (تعلیقات مارتین لیوی بر اقراباذین کندی ، ص 240، ش 31)، و در منابع عبرانی قدیم (با نام عبری pol ؛ بسنجید با فولِ عربی ) اشاراتی به آن رفته است (مثلاً در عهد عتیق ، کتاب دوم سموئیل نبی 17:28؛ صحیفة حزقیال نبی 4:9؛ د. جوداییکا ، ذیل « beans »). یکی از قدیمترین توضیحات دربارة انواع باقلا ـ مصری و نَبَطی و هندی ـ در مآخذ دورة اسلامی در کتاب دوّم قانون ابن سینا (ج 1، ص 278ـ279) آمده است ؛ ولی تفاوتهایی که او برای این گونه ها ذکر کرده فقط راجع به طبع و برخی از قوای آنهاست . قاسم ابونصری هروی (قرن دهم )، هرچند کشت باقلا را در خطّة هرات در ارشاد الزراعة (ص 91ـ92) شرح می دهد، دربارة انواع آن فقط دوگونة «رسمی و میرزایی مشهور به بغدادی » را بدون توضیح نام می برد. امروزه در ایران دو گونة عمدة باقلا کاشته می شود: یکی باقلای معمولی ، که بسیار رایجتر است ، به نام مطلقِ «باقلا» (یا گاهی با صفت «مازندرانی »)، که خام هم خورده می شود و بیماری «فاویسم » ناشی از خوردن خام آن است ؛ دیگری گونه ای لوبیا مانند، معروف به «پاچِ باقْلا» (اصطلاح گیلکی )، دارای دانه های ریزتر و لطیفتر، که خام خورده نمی شود و مصرف عمدة آن در خوراک محلی مشهور گیلانی «باقْلا قاتُق » است . ظاهراً قدیمترین اشاره در دورة اسلامی به فواید باقلا منسوب به امام جعفرصادق علیه السّلام است که احمدبن محمد بَرقی * ، متوفی 274 یا 280، از آن حضرت چنین روایت کرده است (ص 506): «خوردن باقلا ساق را پُر مغز و دِماغ را زیاد و تولید خونِ تازه می کند. باقلا را با پوست بخورید که معده را دبّاغی می کند» (ترجمة فارسی این روایت از مجلسی ، ص 49). امّا خواص بسیاری که پزشکان و داروشناسان دورة اسلامی برای باقلا ذکر کرده اند عمدتاً از ترجمة تألیفات دو حکیم یونانی ، جالینوس (99ـ129 م ) و دیسقوریدوس (قرن اول م )، مأخوذ یا ملهَم است (ابن بیطار، ج 1، ص 76ـ78، و بسنجید با شرح ابن سینا، همانجا). به عقیدة جالینوس ، مزاج باقلا به «مزاج وسط » بسیار نزدیک و قوّة آن قوة تجفیف و جلاء و قبض است ؛ باقلا به سبب «ریح نافخه » و «جوهر سخیف » خود، باعث «تمدّد» و مولّد «فضول » در همة اعضای بدن می شود و ارزش غذایی آن نیز اندک است . اما دیسقوریدوس می گوید که باقلا گوشت بدن را می افزاید؛ ضماد آن (در ترکیبهای گوناگون ) محلّل آماسهای «گرم » ناشی از ضربه در سراسر بدن و محلّل خنازیر است . در مورد اعضا یا بخشهای ویژه ای از بدن ، دیسقوریدوس می گوید که ضماد آن محلل کورَکها و آماسهای بیخ گوش ، رافع تیرگی پوست زیر چشم ، درمان برآمدگی حدقه یا همة چشم و «تضمید» آن بر پیشانی قاطعِ سیلان «فضول گرم » به چشم است . در مورد سینه و گلو، باقلا «نافث رطوبت » (جالینوس ) و درمان سرفه (دیسقوریدوس ) است . به گفتة هر دو، ضماد باقلا محلّل آماس پستان به سبب «تجبّن » (انعقاد شیر) در آن است . دیسقوریدوس باقلا (بویژه باقلای تازه ) را دیرگُوار و نفّاخ و جالینوس آن را دیر گوارترین و نفّاخترینِ خوردنیها ولی درمان زخم روده و شکمروش و قِی می داند. دیگر اینکه ، به گفتة دیسقوریدوس ، باقلا بیماری «ادرارالبول » را بند می آورد، جالیِ بَهَق در چهره است و (با گذاشتن دو لپة باقلا بر جای خونریزی سطحی ، مثلاً بر جای مَکِشِ زالو و کندن مو) قاطع خونریزی است . خاصیت دیگری که قدمت شناخت آن به دیسقوریدوس و جالینوس می رسد و برخی از مؤلفان بعدی (مثلاً ابن سینا، همانجا؛ جرجانی ، ص 586 ـ 587؛ قزوینی در عجائب المخلوقات به عنوان یک «عجیبه »، ص 274) نیز آن را ذکر کرده اند این است که تضمید آرد باقلا مانع از رویش موی نروییده یا موی برکَنده در برخی از مواضع بدن می شود (بسنجید با استفادة امروزین از این خاصیت به تجویز جزایری ، ج 2، ص 51). «عجیبة » دیگری را قزوینی (همانجا) به نقل از ابن سینا آورده که «اگر به ماکیان باقلا خورانده شود، تخمگذاری او را بند می آورد». موضوع مهمِ دیگر بررسی پیشینة «فاویسم » در تألیفات قدیم است . بنا بر تحقیقات جدید (مثلاً جمالیان ، ص 1، 2، 12، 25)، عوامل پدیدآورندة این بیماری ، که بر اثر خوردن باقلای معمولی ، بویژه نارس و خام آن ، یا استنشاق گَردة گلهای آن (در باقلازار) و غیره در برخی از افراد «حسّاس » (= دارای آمادگی وراثتی گویچه های سرخ خون ) عارض می شود، هنوز کاملاً شناخته نشده است . نشانه ها و عوارض این بیماری ، که عوامِ گیلان به آن «باقْلا زالِه » می گویند، عبارت است از سرگیجه ، سردرد، ضعف شدید، تهوّع ، قی ، رنگپریدگی ، لرزه ، پیدایش هموگلوبین آزاد در پیشاب ، کمخونی ، یرقان شدید، و سرانجام احتمالاً مرگ (بویژه در کودکان ). هر چند مؤلفان قدیم این بیماری را بالاستقلال نشناخته و وصف نکرده اند، شاید بتوان برخی از مضرّات یا عوارضی را که با توجیهات خاص ِ خود برای باقلا ذکر کرده اند منسوب به فاویسم دانست . ظاهراً قدیمترین هشداری که دربارة خطرهای احتمالی خوردن باقلا در تاریخ ثبت است بدبینیِ فیثاغورس (متوفی ح 497 ق م ) نسبت به آن است ، چنانکه گویا خود او از باقلازار وحشت داشته و شاگردان خود را از خوردن باقلا منع می کرده است . برخی از قدما، مثلاً سیسرونِ رومی (106ـ43 ق م )، منع و تحذیر فیثاغورس را چنین توجیه می کردند که خوردن باقلا مانع از دیدنِ خوابهای «صادق » می شود، زیرا ذهن را بیش از حد تحریک و آرامش لازم را برای تحرّی حقیقت از روح سلب می کند (لاروس ، ذیل "fةve" ؛ جمالیان ، ص 7). دیسقوریدوس (به نقلِ ابن بیطار، ج 1، ص 77) معتقد بود که باقلا مولّد «ریاح » در بدن است و «از آن خوابهای بد («اَحلام ردیئه ») عارض می شود». بیونیوس ] ؟ [ ، صاحب الفلاحة الفارسیة (به نقل ابن بیطار، ج 1، ص 78) گفته است که «باقلا فکر را سست و ضعیف می کند («یُوهِنُ الفکرَ») و مانع از دیدن أحلام صادقه می شود زیرا بادهای بسیار تولید می کند». و قُسْطُس (یا قسطوس ؛ ظاهراً کاسیانوس باسوس ، دانشمند روم شرقی ، مؤلف احتمالی الفلاحة الرومیة کـه سَرجیس بن هِلْیا آن را به عربی ترجمه کرده است ) در الفلاحة (به نقل ابن بیطار، همانجا) می گوید: «هر که باقلا بخورد دچار هُموم و اَحزان می شود.» از دانشمندان مسلمان ، محمد بن زکریّای رازی (به نقل ابن بیطار، ج 1، ص 77) می گوید: «باقلای تازه اخلاط بد تولید می کند، بلغم را در معده و روده می افزاید، و ریاح را در آنها تهییج می کند، افسردگی («تکسّر») در بدن پدید می آورد، باعث سرگیجه («سَدَر») و سنگینی سر می شود.» ابن سینا در این باره می گوید: «بدترین باقلا تازة آن است ... سردرد می آورد و برای همة کسانی که به صُداع دچار می شوند زیانمند است » (به نقل ابن بیطار؛ ج 1، ص 78). برخی از دیگر مؤلفان دورة اسلامی نیز همه یا بعضِ این عوارض را ذکر کرده اند؛ مثلاً اسماعیل جرجانی (ص 586) می گوید: «خوابهای شوریده بسیار نماید.» امّا قدیمترین اشارة نسبتاً صریح را به این بیماری در 921 در ارشاد الزراعة (همانجا) می یابیم ، که مؤلف می گوید: «در محلی که باقلا گُل کند، اگر کسی در میان آن روَد، بیم بیماری است به واسطة آنکه متعفّن است و تأثیر تمام دارد.» (برای ملاحظة استمرار معتقدات قدیم دربارة باقلا در روزگار ما، مثلاً رجوع کنید به جزایری ، همانجا، و بویژه نفیسی ، ص 68ـ69، که تقریباً تکرارِ بی چون و چرای اطلاعات گردآوردة حکیم مؤمن ، پزشکِ شاه سلیمان صفوی ، ص 134ـ135، است .) در عمل ، امروزه باقلا خواصّ پزشکی سنّتی خود را از دست داده و فقط مصرف خوراکی دارد. در برخی از نواحی باقلاخیز، مانند گیلان و مازندران ، باقلای خام ، به تفنّن ، تنها یا با برخی «مخلّفاتِ» دیگر (مثلاً، در گیلان باکته ، «اَشْبَل » یا تخم نمکسود ماهی ) خورده می شود. اما خوردن باقلای پختة گرم (همراه با نمک و گلپر و سرکه ) در کوچه و بازار بویژه در فصل سرما در همه جا معمول است . به گزارش مارتین لیوی (همانجا)، باقلای پخته «یکی از خوراکیهای عمدة مستمندان است و در شهرهای مصر بیشتر مردم باقلا و روغن و سرکه را با نان لقمه کرده به عنوان صبحانه می خورند». در ایران ، باقلا جزء اصلی چند خوراک ، از جمله باقلاپلو، خورشِ باقلا، باقلا قاتق و کوفتة باقلا نیز هست . در ادب فارسی ، مدح یا ذمّی از باقلا سراغ نداریم ، ولی بسیاری از شاعران عرب ، فارغ از قیل و قال حکما، در وصف و تشبیه باقلا داد سخن داده اند (برای مثالها رجوع کنید به نویری ، ج 11، ص 20ـ23). منابع : علاوه بر کتاب مقدس ؛ ابن بیطار، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة ، بولاق 1291؛ ابن سینا، کتاب القانون فی الطب ، بولاق 1294؛ ابن منظور، لسان العرب ، بیروت 1374ـ1376؛ ابن میمون ، شرح اسماء العقّار ، چاپ ماکس مایرهوف ، قاهره 1940؛ محمدبن احمد ابوریحان بیرونی ، صیدنه ، ترجمة فارسی نیمة اوّل قرن هشتم از ابو بکر بن علی کاسانی ، چاپ منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران 1358 ش ؛ قاسم بن یوسف ابونصری هروی ، ارشاد الزراعه ، چاپ محمد مشیری ، تهران 1346 ش ؛ احمدبن محمد برقی ، کتاب المحاسن ، چاپ میرجلال الدین حسینی اُرموی ، قم ] تاریخ مقدمه 1331 ش [ ؛ تحفة الاحباب فی ماهیة النبات و الاعشاب ، مع ترجمة بالفرنساویة و حل مشکلاته لرنو وکولن ، پاریس 1934؛ اسماعیل بن حسن جرجانی ، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة ، عکس نسخه مکتوب در سال 789 محفوظ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، تهران 1345 ش ؛ غیاث الدین جزایری ، زبان خوراکیها ، ج 2، تهران 1355 ش ؛ جلال جمالیان ، فاویسم و رابطة آن با باقلا ، شیراز 1355 ش ؛ محمد مؤمن بن محمد زمان حکیم مؤمن ، تحفة حکیم مؤمن ، تهران ] تاریخ مقدمه 1402 [ ؛ ادوار غالب ، الموسوعة فی علوم الطبیعة ، بیروت 1965ـ1966؛ زکریا بن محمد قزوینی ، عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات ، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن 1848ـ1849؛ محمد باقر بن محمد تقی مجلسی ، حلیة المتقین ، تهران 1362 ش ؛ ابوتراب نفیسی ، خواص خوردنیها و آشامیدنیها طی قرون و اعصار در بین ملل مختلف جهان ، اصفهان 1362 ش ؛ احمدبن عبدالوهاب نویری ، نهایة الارب فی فنون الادب ، قاهره ] 1923ـ1955 [ ؛ Encyclopaedia Judaica , Jerusalem 1978-82; Al-Kind ¦ â , The medical formulary , or , "Aqra ¦ ba ¦ dh i ¦ n" of al-Kind i ¦ , trans. with a study of its materia medica by Martin Levey, Madison 1966; Pierre Larousse , Grand dictionnaire universel du XIX e siةcle , Paris [1866-76]. / هوشنگ اعلم / لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۲ [TABLE=class: cms_table] [TR] [TD=width: 629]خورشت باقلا قاتق[/TD] [TD=width: 14][/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 21][/TD] [TD=width: 629] [TABLE=class: cms_table] [TR] [TD] مواد لازم : [TABLE=class: cms_table_piccls] [TR] [TD=width: 50%, align: right] 500 گرم [/TD] [TD=width: 50%, align: right] باقلا مازندرانی [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 50%, align: right] 100 گرم [/TD] [TD=width: 50%, align: right] شوید خشک شده [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 50%, align: right] دلخواه [/TD] [TD=width: 50%, align: right] سیر [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 50%, align: right] به میزان دلخواه [/TD] [TD=width: 50%, align: right] نمک فلفل و زردچوبه [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 50%, align: right] 2 عدد [/TD] [TD=width: 50%, align: right] تخم مرغ [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 50%, align: right] 3 قاشق [/TD] [TD=width: 50%, align: right] زعفران آب کرده [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 50%, align: right] 2 لیوان [/TD] [TD=width: 50%, align: right] آب [/TD] [/TR] [/TABLE] طرز تهيه : باقالا مازندرانی را از روز قبل خیس کرده سپس به راحتی می توان پوست آ« را از آن جدا کرده و در سبد آبکشی کنید. سیر ریز شده را درون روغن ریخته و بلافاصله باقلا را بریزید هم بزنید. نمک, زرد چوبه و فلفل را هم اضافه کنید پس از آن شوید را اضافه کرده و همراه آن تفت داده بعد از آن آب را اضافه کنید آب آن خیلی نباید زیاد باشد بعد از 15 دقیقه جوشیدن تخم مرغ ها را به س صورت درسته اضافه کنید حرارت باید کم باشد زیرا غذا له می شود بعد از 30 دقیقه این غذا همراه برج آماده خوردن است. [/TD] [/TR] [/TABLE] [/TD] [/TR] [/TABLE] لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۲ در خوردن بي همتا هستم. سينه وريه را پاك كرده و آنها را تقويت ميكنم. براي مبتلايان به زخم معده غذاي خوبي هستم. در برگ و پوست من خوتصي است كه كمتر كسي از آنها اطلاع دارد. گل من درمان كننده رماتيسم است... اسم من باقلا است، ولي در تهران بيشتر به من باقلي ميگويند و اعراب نيز باقلي خطاب ميكنند. من يكي از حبوبات قديمي و تاريخي هستم و ساكنان اطراف رودخانه نيل از عهد باستان مرا شناخته و كشت كردهاند. من غذاي خاص حضرت عيسي بودم، آن حضرت مرا خام ميخورند، در ايران نيز گيلانها مرا نپخته ميخورند. من سرشار از ويتامينهاي آ.ب و ث هستم و املاح مفيدي از آهن، آهك و فسفر دارم و به همين جهت در دسته غذاهاي خونساز بوده، و مغز قلم استخوانها را تقويت ميكنم. من در اثر خشك شدن مقداري از ويتامين ث خود را از دست ميدهم، ولي در عوض قدرت غذايي من بالا ميرود و نفخ من كم ميگردد مواد نشاستهاي من از ساير حبوبات كمتر است، و در عوض مواد سفيدهاي بيشتر دارم و روي اين اصل قدرت زندگي من زياد بوده، اشخاص لاغر را تقويت ميكنم، ولي جزو غذاهاي چاق كننده نيستم. من از حبوبات خنك محسوب ميشوم و پيشاب را زياد ميكنم، غرايز جنسي را نيرو ميدهم، زود هضم بوده و به سرعت از معده ميگذرم و با خود خوراكيها ديگر را از معده خارج ميكنم، سينه وريه را پاك كرده و تقويت مينمايم، سرفه خشك را درمان ميكنم. من براي مبتلايان به ذخم معده و اسهال، غذاي خوبي هستم و چون مرا با در آب و سركه بپزند و با پوست بخورند، براي اسهال مفيد ميباشم و بدون سركه براي كليت مرا تجويز ميكنند. هرگز آب پخته مرا دور نريزيد، زيرا گلو را نرم ميكنم و از توليد سنگ جلوگيري مينمايم و گرفتگيهاي معده را باز ميكنم، ضماد آرد من با آرد جو در محل ضرب خوردگي و ورم پستان نافع است، مخصوصا اگر اين ورم در اثر انعقاد شير باشد. لپه مرا كوبيده با سركه و كمي نعناع و عسل مخلوط كنيد و به روي دمل بگذاريد تا سر باز كرده و از بين برود. ضماد من با پيه خوك جهت نقرس مفيد است. سابقا كه زالو انداختن معمول بود، معمولا دانه تازه مرا دو لپه كرده و طرف داخلي آن را روي محل نيش زالو ميچسبانيدند نا خون بند آيد. اين دستور براي بند آمدن بريدگيهاي كوچك هم مفيد است. ضماد آرد من با سفيده تخم مرغ و گل بر روي حدقه چشم كه بر آمده باشد، سودمند است. ضماد آرد من با عسل جهت پاك شدن لكههاي سياه توصيه شده است، ضماد برگ غلاف سبز خارجي من جهت معالجه سوختگي به به كار ميرود. گل من نيز پيشاب آور بوده و جوشانده سي تا شصت در هزار آن براي درمان رماتيسم و عرق النساء (سياتيك) مفيد ميباشد. اگر انگشت شما گوشه كرد ناراحت نباشيد، مقداري از برگهاي مرا گرفته بجوشانيد و انگشت خود را در آب گرم آن فرو بريد، به زودي خوب خواهد شد. اگر گل مرا در هاون قلعي بساييد، و در آفتاب بگذاريد خضاب نبكويي به دست خواهيد آورد، بانواني كه صورتشان ريش درآورد است، ميتوانند موها را با موچين كنده و در جاي آنها چند روز متوالي از خمير آرد من بچسبانند تا آن موها ديگر رشد ننمايد. زيادهروي در خون من خوب نيست، زيرا مطبوخ من خورده شود، چنين عوارضي پيش نخواهد آمد. بيماري فاويسم بعضيها نسبت به محصول تازه من حساسيت داشته، مبتلا به مرض فاويسم ميشوند، علامت اين بيماري زرد شدن رنگ پوست بدن و احساس خستگي و سستي در اعصاب، پيدا شدن خون در ادرار، سر درد و استفراغ است. در اين عارضه خون كم ميشود و درمان آن تزريق خون و سرمهاي غذايي است. اين عارضه فقط مخصوص يك نوع من ميباشد كه معروف به نوع مازندراني است و بيشتر در اطراف مزارع باقلا ديده ميشود. باين بيماري در گيلان باقلا زاله ميگويند و يك بيماري ديگر نيز در گيلان وجود دارد بنام غليزاله كه از خوردن آلوچهي كال بوجود ميآيد و شباهت زيادي به فاويسم دارد و چون اين دو مرض در يك فصل ظاهر ميشوند پزشكان فرقي بين آنها قائل نبوده همهي بيماران را مبتلا به فاويسم تصور ميكنند. داروسازان سنتي ايران اين مرض را شناخته و چنين نوشتهاند: عدهاي با خوردن باقلاي تازه دچار نفخ و اختلاج (بريدن عضلات) ثقل دماغ و فساد خون و ديدن خوابهاي پريشان و ابتلا بخارش ميشوند. بهترين راه براي عدم ابتلا باين بيماري دو لپه كردن باقلا و جوشاندن آن در آب و دور ريختن آب است و همچنين پختن آن در روغن و افزودن ادويه مانند آويشن فلفل دارچين ميخك و از همه مهمتر گلپر است. ضمنا باقلاي خشك اين اثر را ندارد. اهالي محل با خوردن دوشاب بيماران را معالجه ميكنند. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده