FARHUD 3117 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۲ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام General Dynamics F-111 بمب افكن استراتژيك اف111 هواپيماي F-111 ساخت جنرال دايناميكز، يك هواپيمای بمب افکن محسوب می شود که قادر است در نقش های متفاوتی چون بمبافكن استراتژيك ميانبرد، هواپیمای شناسايي و جنگندهء ضربتي به کار گرفته شود. اف111 در دههء 1960 وارد خدمت شده است. امروزه تنها كاربر F-111، نيروي هوايي سلطنتي استراليا (RAAF) ميباشد و اين كشور قصد دارد بمبافكنهاي F-111 خود را كه در استراليا با نام Pig شناخته ميشوند، تا سال 2010 در خدمت نگه دارد. استراليا، به تازگي، علاقمندي خود را جهت به خدمتگيري جنگندهء فوقپيشرفتهء F/A-22 یا F-35 جهت بازنشستگي F-111 ها، اعلام كرده است. طراحی منحصر به فرد اف111، پیشگام معرفی تکنولوژیهای نوینی در عرصهء هواپیماهای نظامی محسوب گردید. از جملهء آنها میتوان به تكنولوژي منحصر به فرد بالهای متغیر، موتور توربوفن دارای پسسوز و سیستم راداری پنهان شدن در پوشش عوارض طبیعی زمین (Terrain Following Radar) جهت پرواز در ارتفاع پست با سرعت بالا را اشاره کرد. طراحی اف111 از ابتدا بینقص و کامل بود، علیالخصوص برای مهندسین هوافضای روس که تا آن موقع، چنین هواپیمایی را مشاهده نکرده بود. بسیاری از سامانه هایی که در اف111 براي اولين بار به کار گرفته شدند و ما امروزه آنها را پیش پا افتاده و عادی میدانیم، در زمان طراحی اف111، بسیار پیشرفته محسوب میشدند. اف111 در ابتدا، با مشکلات عدیدهای دست به گریبان بود. در آن زمان، وزارت دفاع ایالات متحده، از اف111 توقع انجام ماموریتهای بسیار متفاوتی را داشت. از جملهء توقعات وزارت دفاع، به ماموریتهایی چون «رهگیر ناونشین» اشاره کرد که به عللی که توضیح خواهم داد، کنار گذاشته شد. (ماموریت رهگیر ناونشین، بعدها بر عهدهء جنگندهء بسیار موفق و پیشرفتهء اف14 تامکت گذاشته شد) برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام F-111B یک جنگندهء ناونشین ناموفق نیروی هوایی ایالات متحده، رسمن جنگندهء F-15E را جایگزین بمبافکنهای قدیمی F-111 نموده است؛ F-15E قرار است جهت انجام ماموریتهای ضربتی با دقت بالا مورد استفاده قرار گیرد. ضمن اینکه ماموریت بمباران سنگين با سرعت مافوق صوت نیز بر عهدهء بمب افکن سنگین B-1B Lancer نهاده شده است. بمب افکن های B-1B در جریان جنگ سال 2003 با عراق که منجر به سقوط رژیم صدام گردید، بسیار موفق عمل کردند. بمب افکن های B-1 با استفاده از سیستم پرواز در ارتفاع پست، خود را به بغداد رساندند و مخفیگاه صدام در محلهء المنصور را با موشکهای کروز در آسمان حومهء بغداد هدف قرار دادند. (صدام 5 دقیقه قبل از این محل خارج شده بود) طراحي جنگندهء F-111 يك بمبافكن تاكتيكي با كاربريهاي گوناگون محسوب ميشد كه قادر بود ماموريتهاي خود را با سرعت مافوقصوت به انجام برساند. اين جنگنده يكي از هواپيماهايي بسيار بحثبرانگيز زمان خود محسوب ميشد. اف111 يكي از ايمنترين هواپيماهاي عملياتي تاريخ نيروي هوايي ايالات متحده محسوب ميشد كه توانايي رزم بسيار فوقالعادهاي در شرائط گوناگون آب و هوايي را دارا بود. اين هواپيما، ماحصل تلاشي بود جهت ساخت يك جنگندهء مشترك براي نيروي هوايي و دريايي ايالات متحده كه تحت برنامهء TFX به انجام رسيد. همچنان كه در ذيل مطلب توضيح دادهام، چنين توليد مشتركي، امكان پذير نشد و جنگندهء F-111B مختص نيروي دريايي كه ماحصل برنامهء TFX بود، هيچگاه توليد نگرديد. اف111 مختص نيروي هوايي، در گونههاي مختلفي توليد گشت كه از جملهء آنها ميتوان به اف111 در مدلهاي A، D، E و F اشاره كرد. به جز اينها، جنگندهء FB-111A نيز توليد گشت كه يك بمبافكن استراتژيك محسوب ميشد و داراي مشكلات عديدهاي بود. در اين بين، تنها نوع F دقيقن با مشخصات مورد نظر نيروي هوايي در برنامهء TFX مطابقت ميكرد. اين مدل، نسبت به ساير گونههاي ساخته شده توسط جنرالدايناميكز داراي نقائص كمتري بود. F-111A اوليه، داراي مشكلات جدي در موتورها بود و از نقائص كمپرسور، خفگي و واماندگي رنج ميبرد. خلبانان و مهندسين ناسا جهت رفت اين مشكلات، فشار زيادي وارد ميآوردند. بررسيهايي كه در مورد شكل دهانهء ورودي هواي موتورها صورت گرفت نشان دادند كه هواي مكيده شده از طريق دهانهء ورودي موتورها، به دليل شكل ظاهري خاص دهانه، به طور طبيعي باعث خفگي و واماندگي كمپرسور موتورها ميشد. سرانجام، با توجه به نتايج تحقيقاتي كه توسط ناسا، نيروي هوايي و كمپاني جنرالدايناميكز حاصل گشت، مشكل موتورها با طراحي يك ورودي جديد هوا، رفع گرديد. F-111 قادر بود از كمترين ارتفاع كه نوك درختان بود تا ارتفاعي فراتر از 60 هزار فوت (18200 متر) به عمليات بپردازد. اف111 مجهز به بالهاي متمايل به عقب متغير بود (Variable-Sweep Wings) كه اين امر به خلبان اجازه ميداد جهت فرود با حداقل سرعت اقدام نمايد يا با سرعت مافوقصوت در سطح دريا پرواز كند و به سرعتي بيش از دو برابر سرعت صوت در ارتفاعات بالا دست پيدا كند. زاويهء بالها بين 16 (كاملن باز) تا 72.5 درجه (كاملن رو به عقب) قابل تغيير بود. در حالتي كه بالها كاملن رو به سمت جلو قرار گرفته بودند، حداكثر مساحت بال فراهم ميگشت و بدين جهت حداكثر ميزان نيروي برا كه مناسب برخاست با حداقل دويدن روي باند بود، فراهم ميشد. اف111 به هيچ نوع مانع فيزيكي جهت افزايش نيروي پسا و يا استفاده از رانش معكوس موتورها پس از فرود نيازي نداشت. دو خدمهء اف111 در كنار يكديگر مينشستند. در كابين، يك اطاقك تحت فشار جهت خروج اضطراري به شكل يك محفظهء نجات براي سطح دريا يا زمين تعبيه شده بود. در شرائط اضطراري، هردو خدمهء درون كابين، درون آن باقي ميماندند، سپس مادهء منفجره، باعث جدا شدن اطاقك كابين از بدنهء هواپيما ميشد. پس از آن، اطاقك به وسيلهء چتر نجات، پائين ميآمد. اطاقك نجات، داراي يك قسمت صيقلي كوچك به شكل بال است تا به هنگام جداشدن از هواپيما، دچار بيثباتي نشود. كيسههاي هوا به اين اطاقك كمك ميكنند تا در سطح آب شناور باقي بماند. اين اطاقك نجات را ميتوان در هر سرعت و ارتفاعي، حتا زير آب، آزاد نمود. براي نجات در زير آب، كيسههاي، پس از جداسازي كامل اطاقك از بدنه، باعث بالا آمدن اطاقك به سطح آب ميشوند. درون بالهاي هواپيما و همچنين قسمت اعظمي از بدنهء پشت كابين خدمه، تانكهاي سوخت تعبيه شده است. تنها با استفاده از مخازن سوخت داخلي، اف111 قادر است به راحتي بردي فراتر از 2500 ناتيكال مايل (4000 كيلومتر) را طي نمايد؛ ضمن اينكه از مخازن سوخت خارجي نيز ميتوان در جايگاههاي مخصوص زير بالها استفاده كرد و در صورت لزوم آنها را پرتاب نمود. هر چند كه اف111 به جهت انجام بمباران اتمي اتحاد شوروي طراحي گشت، اما قادر است انواع تسليحات معمول را نيز به خوبي بمبهاي هستهاي حمل نمايد. اف111 قادر است دو بمب يا سوخت اضافي را در محل تسليحات درون بدنه حمل كند. اما تسليحاتي كه در بيرون بدنه ميتوانستند حمل شوند، شامل تركيبي از انواع بمبها، موشكها و تانكهاي سوخت بود. جايگاههاي بارگذاري مهمات در دو محل زير بالهاي نزديك به بدنه، هنگام چرخش بالها، طوري ميچرخند كه تسليحات نصب شده، همواره موازي بدنه باشند. دو جايگاه بيرونيتر نسبت به بدنه، قابليت چرخش ندارند، اما براي پرواز مافوقصوت، ميتوان آنها را رها ساخت. سيستمهاي الكترونيك اف111، شامل تجهيزات مخابراتي، ناوبري، رادار تعقيب عوارض زمين، سامانهء هدفيابي و حمله و سيستمهاي از كارانداز دفاع هوايي دشمن ميباشد. ضمن اينكه يك رادار مخصوص بمباران، جهت افزايش دقت آزادسازي تسليحات بر روي هدف در شب يا شرائط نامساعد آب و هوايي به كار گرفته ميشود. اف111 مجهز به رادار تعقيب خودكار عوارض طبيعي زمين ميباشد كه به هواپيما اين امكان را ميدهد بدون ترس از برخورد به تپه،كوه يا سطح زمين، در يك ارتفاع ثابت پرواز كند و خطوط تراز زمين را تعقيب نمايد. اين سيستم همچنين امكان پرواز ايمن درون شكاف درهها يا ميان كوهها را در شب يا روز بدون توجه به وضعيت آب و هوا را فراهم ميسازد. هرگاه يكي از سيستمهاي مربوط به اين قابليت، دچار نقص شوند، هواپيما به طور خودكار، ارتفاع ميگيرد. پروژهء TFX چه بود؟ شروع ساخت F-111 به زمانی باز میگردد که برنامهء ساخت هواپیمای TFX در پنتاگون آغاز شده بود. طی این برنامهء جاهطلبانه که در اوائل دههء 1960 کلید خورده بود، پنتاگون و شخص وزیر دفاع، رابرت مک نامارا، قصد داشت تا از یک طرح واحد، دو ماموریت کاملن متفاوت را بهره بگیرد. یعنی هواپیمایی که برای نیروی هوایی یک جنگنده - بمب افکن باشد و برای نیروی دریایی یک جنگندهء ناونشین با قابلیت دفاع هوایی بسیار دوربرد. در آن زمان چنین جنگندهای قرار بود در نیروی دریایی جایگزین هواپیماهای F-4B و F-8 Crusader شود. فلسفهء مورد نظر نیروی دریایی برای یک جنگندهء رهگیر این بود که هواپیمای جدید، دارای قابلیت شکار و رهگيري دوربرد با موشکهای هوا به هوا، از فاصلهء بسیار دور و سرعت زیاد باشد. سر فرماندهی تاکتیکی نیروی هوایی، (Tactical Air Command یا TAC) به دنبال طرحی شکاری – بمب افکن بود که قادر باشد در عمق خاک دشمن، عملیات ضربتی انجام دهد، اما تمرکز عمدهء عملیات ضربتی مورد نظر، در اوائل دههء 1960 و پس از وقوع بحران موشکی کوبا، بر روی بمباران هستهای مراکز مهم اتحاد شوروی قرار گرفت. هواپیمایی که قرار بود جایگزین جتهای قدیمی F-105 Thunderchief شده و در ارتفاع کم، قادر باشد بمبهای اتمی را رها کند، سریع و دورپرواز باشد. اما وقوع نبردهای هوایی در دههء 1960 با جنگنده های چابک و سریع MiG-17/19/21 در ویتنام، نیروی هوایی را به تعمق بیشتر واداشت. به تاریخ ژوئن 1960، نیروی هوایی ایالات متحده، اقدام به صدور اطلاعیهای کرد و در آن نیاز خود به یک هواپیما با قابلیت نفوذ در عمق پدافند هوایی شوروی و در ارتفاع پائین با سرعت زیاد را جهت رهاسازی بمبهای هستهای اعلام کرد. این بمبهای هستهای میبایست بر روی تاسیسات حیاتی روسها، نظیر فرودگاهها و مراكز نظامی پرتاب شوند؛ ضمن اینکه هواپیما میبایست قادر به پرواز با سرعت 1.2 ماخ در ارتفاع کم و 2.5 ماخ در ارتفاع بالا بوده و دارای شعاع عمل رزمی فراتر از 890 مایل (1430 کیلومتر) باشد. این هواپیما همچنین می بایست قابلیت عمل در محدودهء کوچک را نيز داشته و دارای برد عبوری کافی جهت رسیدن به اروپا بدون سوختگیری هوایی باشد. همزمان، نیروی دریایی نیز از سال 1957، به دنبال یک شکاری رهگیر بردبلند بود تا بتواند در برابر بمبافکنهای جدید شوروی که مجهز به موشکهای دوربرد ضدکشتی با کلاهک اتمی بودند، از ناوگان خود دفاع کند. نیروی دریایی به یک ناوگان دفاع هوایی (Fleet Air Defense یا FAD) نیاز داشت که چابک بوده، توانایی حمل سلاح آن از اف4 فانتوم بیشتر بوده و مجهز به یک رادار بسیار پرقدرت به همراه موشکهای دوربرد هوا به هوا باشد تا هم بمبافکن ها و هم موشکهای شلیک شده را منهدم نماید. F-111B همان طور که گفتیم، نیروی دریایی، جنگندهای شکاری رهگیر را در نظر داشت تا از ناوگان جنگی خود در برابر موشکهای کروز دوربرد و همچنین شکاری بمبافکنهای شوروی محافظت نماید. میدانیم که رزمناوها، دارای توانایی دفاع از خود با استفاده از سیستمهای پدافندی هستند. یعنی یک حباب حفاظتی را به دور مجموعهء ناوها ایجاد میکنند. چنین سیستمی نسبت به حملات دشمن، حالت دفاعی و واکنشی پیدا میکند و هرچه برد محدودهء دفاعی کمتر باشد، امکان نفوذ بمبافکنها یا موشکهای کروز ضدکشتی دشمن به درون آن، افزایش مییابد. به کارگیری ناو هواپیمابر و تشکیل مجموعه ناوهای جنگی دفاعی، امکان گسترش کمربند دفاعی را به اندازهء شعاع عمل هواپیماهای موجود، افزایش میدهد. این مجموعه که بدان Carrier Battle Group میگویند، مجهز به حدود 100 فروند هواپیما میباشد که حدود نیمی از آنها را هواپیماهای دفاع هوایی تشکیل میدهند. با این حال، ناو هواپیمابر به اندازهء پایگاههای هوایی و شاید خیلی بیشتر از آنها، آسیبپذیر است. بنابراین بدست آوردن برتری هوایی در دریا، بسیار حیاتی است. ستون فقرات گروه ناوگان جنگی هواپیمابر ایالات متحده را تا پایان سال 2006، جنگنده های بسیار توانمند F-14 Tomcat تشکیل می دادند. این جنگنده ها قادر بودند موشکهای ضدکشتی دشمن را از فواصل بیش از 100 مایل، با موشکهای دوربرد AIM-54 (فونیکس) هدف قرار دهند. بسیاری از موشکهای ضدکشتی پرتابی هواپیماهای عراقی در جریان جنگ با ایران، طعمهء فونیکسهای پرتابی از تامكتهاي ایراني گشتند. یک موشک ضدکشتی مانند AM-39 (اگزوسه) یا Sunburn به راحتی میتواند توسط موشک فونیکس جنگندهء اف14 منهدم شود، امری که در دههء 1960 از عهدهء هواپیماهایی چون F-4B و F-8 به هیج وجه برنمیآمد. در دههء 1950، نیروی دریایی ایالات متحده بدین نتیجه رسیده بود که برای مقابله با تهدیدات شوروی، هواپیمایی زیرصوت با توانایی شلیک همزمان چندین موشک به سوی چندین هدف در فواصل بسیار دور مورد نیاز است. پاسخ به چنین نیازی در ابتدا منجر به ساخت جنگندهء مادون صوت F-6D Missileer، و سپس در اواسط دههء 1960 منجر به ساخت F-111B و در اواخر دههء 1960 منجر به ساخت F-14 Tomcat شد. جنگندهء تنبل و زیرصوت F-6D قادر بود موشک دو مرحلهای XAAM-M-10 (ایگل) را که مجهز به سیستم هدایتپذیری از نوع نیمهفعال راداری بود حمل و پرتاب کند؛ ضمن اینکه در این هواپیما از یک رادار پالس – داپلر بسیار نیرومند که دارای توانایی رهگیری به هنگام جستجو (Track While Scan) بود، استفاده شده بود که توانایی شلیک پشت سرهم و هدایت همزمان چندین موشک ایگل را به F-6D میبخشید. بال مستقیم و بدون زاویهای که همانند Cessna 172 در بالای بدئه نصب شده بود، امکان نصب 6 موشک ایگل را فراهم مینمود. موتور جدید توربوفن TF30-P-2 ساخت پرات اند ویتنی، پیشرانهء F-6D را تشکیل میداد. این موتور توربوفن، بسیار کم مصرف بود و نسبت به موتورهای توربوجت مرسوم در آن زمان، بسیار پیشرفته محسوب میگردید. بدنهء F-6D ساخت کمپانی داگلاس بود. اما برنامهء جنگندهء F-6D مجهز به موشکهای ایگل، از آنجا که تنها قادر به انجام یک ماموریت بود، در دسامبر 1960 به دستور پنتاگون لغو گردید. اما شوروی با دارای بودن انبوهی از موشکهای کروز ضدکشتی و بمبافکنهایی چون Tu-95، همچنان تهدید بسیار بالقوه برای ناوگان ایالات متحده به شمار میرفت، تهدیدی که بیشتر متوجه ناوهای هواپیمابر بیدفاع بود. موشکهای کروز سطح به سطح قادرند در ارتفاع بسیار پائین پرواز کرده و خود را در پشش انحنای طبیعی کرهء زمین، پنهان نمایند. در نتیجه، کشف این موشکها به وسیلهء رادار کشتیهای دفاعی محافظ ناوهای هواپیمابر، تا پیش از نزدیک شدن بیش از حد موشک، غیرممکن میشود. هرچند که موشکهای کروز ضدکشتی در ابتدا ساده بودند، اما با گذشت زمان، دارای سیستمهای الکترونیکی بسیار پیشرفته شدند که آنها را قادر میساخت در مسیرهای متغیری به سمت هدف رهسپار شوند؛ امری که بازهم بر دشواری رهگیری آنها میافزود. این نوع موشکها را میتوان از طریق زیردریاییها، ناوهای جنگی و بمبافکنها شلیک نمود. بدین ترتیب بود كه تهدید علیه ناوهای هواپیمابر چند برابر شد. آن زمان شوروی مجهز به بمبافکنهای سنگین و دوربردی چون Tu-95، Tu-16 و Tu-22 بود که از طریق این هواپیماها میتوانست چندین موشک کروز بسیار دوربرد را به سمت ناوگان ایالات متحده شلیک نماید. این موشکها دارای بردی بین 50 تا بیش از 250 مایل بودند و به هنگام شلیک از فواصل دور، رادار کشتی نمیتوانست هیچگاه هواپیمای دشمن را در صفحهء رادار خود مشاهده نماید. به دلیل برد بالای موشکهای کروز و همچنین انحنای طبیعی کرهء زمین، استفاده از یک جنگندهء شکاری مجهز به ترکیب رادار قدرتمند و موشکهای دوربرد هوا به هوا، تنها راه منطقی جهت دفاع در برابر چنین تهدیدی بود. یک رادار پرقدرت با توانایی دید پائین شلیک پائین، میتوانست با موشکهای مناسب هوا به هوا، موشکهای کروز را به راحتی کشف کرده و منهدم نماید. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام معرفی رسمی F-111B برنامهء TFX یا Tactical Fighter eXperimental یکی از برنامههایی بود که در پنتاگون جهت ساخت یک هواپیمای مشترک برای نیروی دریایی و هوایی بود که منجر به ساخت F-111B گشت. هواپیمایی که قرار بود برای نیروی دریایی مجهز به رادار AWG-9 و موشکهای AIM-54A Phoenix شود و برای نیروی هوایی نیز نقش F-105 را ایفا کند. اما این در حالی بود که شرح وظائف مورد نیاز هریک از دو نیروی هوایی و دریایی، لزوم ساخت دو هواپیمای کاملن متفاوت را ايجاد كرده بود. پنتاگون و شخص وزیر دفاع قصد داشتند تا با ساخت F-111B، نیازمندیهای هر دو نیرو را برآورده سازند و بدین طریق، صرفهجویی قابل ملاحظهای در هزینههاي پنتاگون انجام دهند. در آن زمان، گروه بررسي نیروی دریایی تحقیقاتی انجام داد و بدین نتیجه رسید که حمل و شلیک فونیکس از طریق F-111B امکان پذیر است. F-111B نخستین پرواز خود را به تاریخ 18 می 1965 به انجام رساند. اما همان موقع بود که ایرادات فراوان آن، سر باز نمودند: برای مثال شکل ورودیهای هوای موتور و همچنين طراحي ضعيف سيستم سوخترساني موتورها در برخی شرائط خاص، باعث خفگی کمپرسور میگردید؛ ضمن اینکه وزن F-111B برای حمل بر روی ناوهای هواپیمابر بیش از حد سنگین بود. برنامهء F-111B به هیچ وجه راضی کننده از آب در نیامد. خلبانان آزمایشگر نیروی دریایی از این هواپیما اصلن رضایت نداشتند. برای مثال نوع زاویهء شیشهء نصب شده در مقابل خلبان، در برخی زوایای خاص حمله یا به هنگام نزدیک شدن به سمت عرشهء ناو جهت فرود، باعث بازتابش نور می شد و دید خلبان را بسیار محدود میکرد. همچنین کابلهای نگهدارندهء هواپیما بر روی عرشهء ناو هواپیمابر، قادر به توقف هواپیمایی به وزن و ابعاد F-111B نبودند، ضمن اینکه فشار سیستم کاتاپولت موجود در ناوهای هواپیمابر، برای پرتاب F-111B، توان لازم را نداشت. به دلیل این همه مشکل پیش آمده، به تاریخ می 1968، کنگرهء ایالات متحده، پس از بررسی گزارش کمیتهء تحقیق، پروندهء ساخت F-111B را برای همیشه لغو نمود. تکنولوژی Variable geometry یا شکل هندسی متغیر يك بدنهء هواپيما كه ايدهآل پرواز مافوقصوت باشد، بايد مجهز به بالهايي متمايل به عقب با حداكثر زاويه باشد، اما اين نوع طراحي، همچنان كه باعث افزايش سرعت گشتزني ميگرديد، برد پروازي و ميزان بارگذاري مهمات را به شدت كاهش ميداد، ضمن اينكه سرعت بسيار بالايي را براي فرود نياز داشت. به عبارتي ديگر، هواپيمايي كه داراي بالهاي بدون زاويه يا اندكي متمايل به عقب باشد، ضمن اينكه داراي هدايتپذيري آساني است، قادر است حجم سنگيني از مهمات را حمل كند و به علت مصرف سوخت كمتر، فواصل دورتري را بپيمايد. طرح بدنهء موسوم به «هندسي متغير» يا Variable geometry كه نيروي دريايي ايالات متحده پيشتر آن را در طراحي جنگندهء XF10F Jaguar آزموده و سپس آن را به سال 1953 كنار گذارده بود، تنها راهحل امكانپذير براي يك بدنهء واحد بود. بمبافكن F-111 اولين توليد رسمي در زمينهء هواپيماهايي مجهز به سيستم «شكل هندسي متغير» به شمار ميرفت. (با توجه به اينكه پيش از آن، طرح جنگندهء XF10F Jaguar نيروي دريايي، به سال 1953 لغو شده بود) طرح هندسي متغير يا بال متغير، تا دههء 1980 در بسيار از هواپيماها به كار گرفته شد، اما طرح قديمي بال رو به عقب، به دليل هزينههاي بالاي ساخت بالهاي متغير، هنوز به طور كامل منقرض نشده بود، زيرا هواپيماهايي كه داراي طرح هندسي متغير بودند، ضمن اينكه هزينههاي بيشتري را لازم داشتند، دچار اضافه وزن فراتر از حد معمول ميگشتند. با اين حال، انواع بسيار گوناگوني از هواپيماها، به تقليد از طرح هندسي متغير به كار گرفته شده در F-111 پرداختند كه از جملهء آنها ميتوان به جنگندههاي ساخت شوروي Su-17 (به سال 1966)، MiG-23 (به سال 1967)، بمبافكن Tu-22 (به سال 1969)، بمبافكن Su-24 (به سال 1970) و بمبافكن سنگين Tu-160 (به سال 1981) اشاره نمود. اما هواپيماهاي آمريكايي مجهز به تكنولوژي هندسي متغير، اينها هستند: F-14 Tomcat (به سال 1970) و بمبافكن سنگين B-1B Lancer (به سال 1974). در اروپا نيز ميتوان به هواپيماي Panavia Tornado (به سال 1974) اشاره كرد. ضمن اينكه، در جنگندهء Su-24، همانند F-111، دو صندلي خدمهء پرواز در كنار هم قرار داشتند. ویرایش:FARHUD 2 لینک به دیدگاه
FARHUD 3117 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۲ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام گونه هاي مختلف اف111 F-111A نوع A، اولين اف111 اي بود كه به تاريخ سپتامبر 1964 پرواز نمود. ضمن اينكه اولين اف111 عملياتي محسوب ميشد كه به تاريخ اكتبر 1967 به خدمت پايگاه هوايي Nellis (واقع در نوادا) درآمد. اين مدل از اف111 جهت انجام بمباران تاكتيكي در منطقهء آسیای جنوب شرقي، مورد استفاده قرار گرفت. اين هواپيما مجهز به دو موتور توربوفن TF30-P-3 بود كه هركدام كششي برابر 12000 پوند فيت (53 كيلونيوتن) در حالت خشك، و 185000 پوند فيت (82 كيلونيوتن) در حالت استفاده از پسسوز ايجاد ميكردند. همچنين داراي وروديهاي هوايي موسوم به Triple Plow I بود. اين بمبافكن به راحتي قادر بود به سرعت 2.2 ماخ در ارتفاع بالا دست پيدا كند. (1450 مايل بر ساعت يا 2300 كيلومتر بر ساعت) در نوع Mark I اين بمبافكن، از سامانههاي زير بهره گرفته شده بود: * رادار آتش: AN/APQ-113 ساخت جنرال الكتريك * رادار پرواز در پناه عوارض طبيعي زمين: AN/APQ-110 ساخت Texas Instruments * رادار ناوبري اينرسيايي: AJQ-20 ساخت Litton جمعا تعداد 158 فروند از F-111A توليد گشت. ضمن اينكه قبل از توليد استاندارد، 17 پيش نمونه ساخته شد. اولين F-111A توليد شده، به تاريخ 18 جولاي 1967، به اسكادران 429 و 430 تاكتيكي جنگنده متعلق به هنگ 474 يگان تاكتيكي هوايي تحويل شدند. اين هواپيماها ابتدا در پايگاه هوايي Cannon (نيومكزيكو) استقرار يافتند، سپس به پايگاه هوايي Nellis منتقل شدند. پس از انجام چند آزمون اوليه، يك دستهء 6 فروندي از اين هواپيماها به تاريخ مارس 1968 به آسياي جنوب شرقي اعزام شدند تا جهت انجام آزمون موسوم به Combat Lancer در شرائط جنگی واقعي در ويتنام، مورد سنجش قرار بگيرند. در مدت زماني حدود يك ماه، سه فروند از اين هواپيماها به دلیل نقائص فنی ساقط شدند و بدين جهت آزمونهاي رزمي به سرعت متوقف گشتند. سه فروند باقيمانده، به سرعت بازگردانده شدند، زيرا نقص فني مهمي در سيستم رادار ارتفاع پست مشاهده شده بود. اين نقص فني، باعث شد تا طوفاني در سناي آمريكا دربگيرد و سناتورها از مكنامارا (وزير دفاع وقت) براي پروسهء ساخت هواپيما به دادگاه فدرال شكايت كردند. پشت اين جنجالهاي سياسي، درسهايي كه از نواقص هواپيما آموخته شد، باعث گشت مشكلات فني به سرعت رفع شوند، اما عملياتي شدن اين بمبافكنها تا جولاي 1971 به طول انجاميد و پس از اين تاريخ، هواپيماها در اسكادران تاكتيكي 474 كاملن عملياتي شدند. آزمونهايي كه بر روي اين هواپيما به سال 1969 انجام گرفتند، مشخص نمودند كه پيمانكار توليد هواپيما، به بازرسان پنتاگون مبالغي را پرداخت كرده است تا كار زير سطح استانداردي را كه بر روي ساختمان بدنه و اجزاء بالها انجام گرفته است، مورد تاييد قرار دهند؛ بدين جهت تمامي هواپيماهاي كه از چنين اجزائي استفاده شده بود، جايگزين شدند؛ منجمله هواپيماهاي F-111A اي كه تا آن موقع تكميل شده بودند. بازگشت مجدد به عرصهء جنگ ویتنام به سال 1972، اف111 ها مجددن به ويتنام بازگشتند، و در عمليات Operation Linebacker II بر عليه كمونيستهاي ويتنام شمالي شركت جستند. در آن زمان، مهمترين خصيصهء F-111A آن بود كه جهت انجام ماموريت رزمي، به هواپيماي سوخترسان يا پشتيباني جنگ الكترونيك نيازي نداشت، و در هر شرائط آب و هوايي كه باعث زمينگير شدن ساير هواپيماها ميشد، ميتوانست پرواز كرده و عمليات انجام دهد. يك فروند F-111A قادر بود به ميزان 4 برابر يك فروند اف4 فانتوم، مهمات حمل كند. ارزش اين هواپيما زماني آشكار شد كه بيش از 4000 ماموريت جنگي بر عليه ويتنام شمالي انجام داد و تنها 6 فروندشان ساقط گشتند. به سال 1977، باقيماندهء ناوگان F-111A ها به هنگ تاكتيكي 466 هوايي منتقل گشتند و در پايگاه هوايي Mountain Home AFB استقرار يافتند و در اختيار اسكادرانهاي 389 و 391 قرار گرفتند. به سال 1982، چهار فروند F-111A كه هنوز در خدمت بودند، به سطح استاندارد مدل C تبديل گشتند و به نيروي هوايي استراليا پيشنهاد شدند تا جايگزين برخي مدلهاي فرسودهء C در اين نيرو شوند. در این هواپیماها، از بالهایی با سطح بیشتر استفاده شده بود و سیستم ارابهء فرودشان نیز تقویت گشته بود و بدین ترتیب F-111C های جدید متمایز میشدند. معدود مدلهای A که تحویل استرالیا شدند، از جمله هواپیماهای شرکت کننده در ویتنام بودند و در بدنهء آنها، جای گلولهء توپهای ضدهوایی مشهود بود. 42 فروند F-111A باقیمانده، بعدها به مدل جنگ الکترونیک EF-111A Raven تبدیل شدند. این مدلها، به وسیلهء آنتن نصب شده در زیر هواپیما و همچنین بالای سکان عمودی از نوع A قابل تشخیص میشدند. مدل جنگ الکترونیک با نام مستعار Fat Tail نیز شناخته میشود. AFTI سه فروند از اولین نمونههای مدل A، جهت انجام آزمایشات گوناگون، تحویل سازمان NASA شدند. یکی از آنها تحت عنوان قسمتی از برنامهء «یکپارچهسازی تکنولوژی جنگندههای پیشرفته» (Advanced Fighter Technology Integration) به بالهای متحرک خمیده تجهیز شد. این هواپیما امروزه در خدمت قرار ندارد و از سال 1989 در یکی از مکانهای متعلق به موزهء نیروی هوایی واقع در پایگاه هوایی Wright Patterson AFB در معرض دید عموم قرار گرفته است. مابقی F-111A های باقیمانده، همگی به سال 1992 از خدمت خارج شده و در محلی به نام AMARC واقع در پایگاه هوایی Davis (مونتانا) مومیایی شدهاند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
FARHUD 3117 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۲ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام F-111C Aardvark نوعي كه توسط نيروي هوايي سلطنتي استراليا خريداري شد (Royal Australian Air Force) و قرار است تا سال 2010 نيز در خدمت باقي بماند. F-111C گونهای صادراتی از بمب افکن اف111 بود که تنها به استرالیا صادر گشت. در نوع C، ترکیبی از سامانههای الکترونیکی مدلهای A و E نصب شده است. همچنین مساحت بالها افزایش یافته و سیستم ارابهء فرود نیز تقویت گشته است؛ بدین جهت از سیستم ارابهء فرودی که جهت جنگندهء ناونشین F-111B توسط گرومن طراحی شده بود، در نوع C عینن مورد استفاده قرار گرفته است. استرالیا، در ابتدا به سال 1963، تعداد 24 فروند اف111 را سفارش داد، اما مشکلات بروز کرده حین طراحی و نقائص ساختاری، باعث شدند تا سال 1973، ورود این هواپیماها به خدمت، به تاخیر افتد. چهار فروند از اف111 های استرالیا، ضمن حفظ توان عملیات ضربتی، به گونهء شناسایی RF-111C تبدیل شدند. در RF-111C یک مجموعه سامانه شناسایی با چهار دوربین عکاسی بسیار قدرتمند و یک اسکنر خطی حساس به حرارت، جهت شناسایی اهداف زمینی تعبیه شده است. F-111C همچنین قادر است غلاف خارجی موسوم به Pave Tack را که دارای سامانهء FLIR (سیستم فرانگر حساس به حرارت) و نشانه گذاری لیزری میباشد، حمل کند. بعدها این هواپیماها، تحت برنامههای بهروزرسانی و ارتقاء سامانههای الکترونیک واقع شدند و در آنها تغییرات زیر، اعمال گردید: * نصب رادار تهاجمی AN/APQ-169 (به جای رادار قدیمی AN/APQ-113) * نصب رادار جدید تعقیب عوارض زمین AN/APQ-171 ساخت تگزاس اینسترومنت * نصب سامانهء جدید و بسیار پیشرفتهء ناوبری H423 ساخت Honeywell مجهز به گیرندههای INS و GPS از نوع لیزر حلقهای (ring-laser gyro) * نصب خطوط انتقال دادهای دیجیتال و بسیار پیشرفته * نصب رادار برنامهریزی ماموریت * نصب سیستم مدیریت تسلیحات بارگذاری شده * نصب نمایشگرهای رنگی چندکاره (MFD) * بهبود و ارتقاء موتورها به سطح استاندارد TF30-P-108/109RA (با کشش خشک 21000 پوند یا 93 KN ) چهار فروند از F-111A های مازاد نیروی هوایی ایالات متحده، پس از ارتقاء به سطح استاندارد C، تحویل نیروی هوایی سطلنتی استرالیا شدند تا جایگزین برخی مدلهای فرسودهء C شوند. در اواخر سال 2001، مشکلاتی ناشی از خستگی فلز در بالهای یک فروند F-111C ایجاد شد. در نتیجه، نیروی هوایی استرالیا به تاریخ می 2002 بر آن شد تا از قطعات انبار شده و از رده خارج F-111F ها که در آرامگاه ابدی اف111 های آمریکایی واقع در AMARC قرار داشتند، استفاده کند. اما بالهای کمسطحتر F-111F نسبت به نوع C، نیروی هوایی استرالیا را وادار ساخت تا برنامهای را جهت افزایش سطح بالها و رساندن ابعاد آن به سطح C، اجرا کند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام عمر خدمتی قرار است اف111 تا سال 2010 در خدمت نیروی هوایی سطلنتی استرالیا باقی بماند، اما با توجه به تاخیرهای طولانی در برنامهء تولید F-35 و احتمال زیان در به خدمتگیری این هواپیما، زمان خروج از خدمت اف111 حداقل تا پایان سال 2012 تمدید شده است؛ اما با توجه به برنامههای بهبودسازی فراوانی که جهت ارتقاء و بهروزرسانی سیستمهای آویونیکی اف111 در استرالیا اعمال میشود، انتظار میرود این هواپیماها، بین سالهای 2015 تا 2020 از خدمت خارج شوند. با توجه به اینکه عمر بدنهء این هواپیماها، در حال افزایش میباشد، و قطعات یدکی این هواپیماها نیز دیگر تولید نشده و در دسترس نمیباشد، استرالیا، برنامههای متعدد بومی نظیر مهندسی معکوس را جهت ساخت قطعات مورد نیاز، آغاز کرده است. ضمن اینکه بازدیدهای فنی و از نزدیک تمام قطعات بدنه را به جهت آگاهی از خستگی فلزات، همان طور که هر هواپیمای فرسودهای نیازمند آن است، جهت احتیاط به انجام میرساند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
FARHUD 3117 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۲ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام F-111D مدلي از اف111 كه سيستمهاي الكترونيك آن بهبود يافتهاند: داراي سامانهء ناوبري بهتر، مجهز شده به سيستم شليك و هدفگيري تسليحات هوا به هوا و موتورهاي توربوفن جديد. اين هواپيما توسط اسكادران 27 ام، واقع در پايگاه هوايي Cannon (ايالت نيومكزيكو) به كار گرفته شد. F-111D يك نمونهء ارتقاء يافته F-111A بود كه به تجهيزات جديد آويونيكي Mark II، موتورهاي پرقدرتتر، شكل هندسي ورودي هواي موتورها بهبود يافته بود، مجهز شده بود و در واقع كابين آن، از انواع ابتدايي يك Glass Cockpit يا كابيني كه در آن كمتر از ادوات آنالوگ استفاده شده بود، به شمار ميرفت. اين مدل از اف111 ابتدا به سال 1967، سفارش داده شد، اما مشكلات گستردهء طراحي، ورود به خدمت آن را تا سال 1974 به تاخير انداخت و تنها 96 فروند از اين مدل توليد گشت. در F-111D از يك شكل جديد براي ورودي هواي موتورها استفاده شد كه در اصطلاح Triple Plow 2 ناميده ميشد كه حدود 4 اينچ (100 ميليمتر) از سمت چسبيده به بدنه، عريضتر شده بود تا مانع مكش رطوبت موجود در لايههاي هواي سطح زمين شوند؛ زيرا در عمل ثابت شده بود كه عامل اصلي خفگي كمپرسور در موتورهاي TF30 همين رطوبت سطحي مكيده شده به موتورها هستند. در F-111D از موتور پرقدرت TF30-P-3 استفاده شده بود كه در حالت خشك، كششي براي 12000 پوند يا 53 كيلونيوتن و در حال پسسوز، كششي برابر 18500 پوند يا 82 كيلونيوتن را ايجاد ميكرد. اما مسئلهء بسيار مهم و حائز اهميت، سيستمهاي آويونيكي Mark II بودند. برخي از اين سيستمها، كه به صورت ديجيتالي، با ريزپردازندهها، يكپارچه شده بودند، اولين بار بود كه در نيروي هوايي ايالات متحده، به كار گرفته ميشدند و توانايي بسيار فوقالعادهاي را ارائه ميكردند، هرچند كه در ابتدا, با مشكلاتي همراه بودند. رادار اصلي اين هواپيما، AN/APQ-114 نام داشت و ساخت جنرالالكتريك بود. اين رادار، مجهز به آنتن داپلر بود و داراي قابليت نمايش اهداف متحرك (MTI يا Moving Target Indicator) بود، ضمن اينكه داراي حالت ارسال امواج پيوسته بود كه به رادار، امكان هدايت موشكهاي هدايت نيمهفعال راداري (semi-active radar homing) را ميبخشيد. (در حالي كه رادار قديمي نصب شده كه AN/APQ-113 نام داشت، فاقد چنين قابليتي بود) يك مطابقت و هماهنگي بين رادار ناوبري اينرسيايي Autonetics ساخت «هانيول»، رادار مخصوص ناوبري و از نوع داپلر ساخت «ماركني»، يك نمايشگر موقعيت افقي، يك پردازندهء ساخت IBM، يك سامانهء رهاسازي دقيق بمب به نام Norden يكپارچه شده با صفحات نمايشگر، با صفحات نمايشگر چندكاربره يا MFD ايجاد شده بود. اما مشكلات بروز كرده در برخي از سيستمها، مانع از توليد انبوه اين سيستم ميشد. ضمن اينكه اختلافات بروز كرده بين پيمانكاران مختلف، سالها حل اين مسائل را به تعويق انداخته بود. خدمهء اف111 اعتقاد داشتند كه مدل D، تواناترين و سهلالستفادهترين نوع از يك هواپيما بوده است كه تا آن موقع، يعني قبل از سال 1980، عملياتي شده بود. اتفاقن F-111D قادر به حمل غلاف نشانهگذاري Pave Tack، كه توسط اغلب اف111 حمل ميشد، نبود. اين غلاف كه AN/AVQ-26 نيز ناميده ميشود، جهت هدايت بمبها و موشكهاي هدايت ليزري مورد استفاده قرار ميگيرد. به دنبال طولاني شدن طراحي و آمادهسازي هواپيماي F-111D، جنگندهء F-111E به عنوان ميانبر و يك جايگزين موقت تا رفع مشكلات F-111D سفارش داده شد. در F-111E، از همان وروديهاي هواي نوع D و موتورهاي پرقدرتتر TF30-P-3 استفاده شد، اما آويونيك كه همانند مدل A و از نوع Mark I بود، دست نخورده باقي ماند. هرچند كه F-111E پس از نوع D طراحي شد، اما قبل از نوع E وارد خدمت گشت. اولين پرواز نوع E به تاريخ 20 آگوست 1969 انجام پذيرفت و در كل 94 فروند از اين هواپيما ساخته شد. برخي از هواپيماهاي F-111E در محل پايگاه نيروي هوايي انگلستان به نام Upper Heyford واقع در آكسفوردشاير، مستقر شدند و تا سال 1993 در آنجا بودند. اين هواپيماها در عمليات «طوفان صحرا» به كار گرفته شدند. تمامي هواپيماهاي F-111E بين سالهاي 1993 تا 1994، از خدمت خارج شدند. در این مدل از اف111، ورودی های هوا، به جهت بهبود عملکرد موتورها در سرعتهای فراتر از 2.2 ماخ، دچار تغییر گشتند. اغلب اف111 های نوع E در اسکادران 20 ام نیروی هوایی سلطنتی در Heyford انگلستان جهت پشتیبانی ناتو، عمر خدمتی خود را سپری کردند. این هواپیماها در پایگاه اینجرلیک ترکیه نیز استقرار داده شدند و در عملیات طوفان صحرا، مورد استفاده قرار گرفتند. سابقهء عملیات رزمی در بامداد مورخ 17 ژانویهء 1991، بمب افکن های اف111 جهت انجام ماموریت خود که اولین عملیات رزمی طوفان صحرا محسوب می شد، رهسپار اهداف از پیش تعیین شده گشتند. بیش از 100 فروند از انواع گوناگون این هواپیما شامل بمب افکن و اخلالگر رادار، در اولین ماموریت رزمی بر علیه عراق، شرکت جستند. منابع جهت اطلاعات بیشتر و دقیق تر: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
FARHUD 3117 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۲ F-111F F-111F آخرين گونهء توليد شده بر اساس بمبافكن اف111 بود كه در اختيار فرماندهي تاكتيكي هوايي قرار گرفت. اين مدل داراي سيستمهاي آويونيكي نوع Mark IIB بود. در كل تعداد 106 فروند از اين هواپيما بين سالهاي 1971 تا 1976 توليد شد. اغلب اين هواپيماها، تحويل اسكادران 48 ام جنگنده، واقع در پايگاه هوايي Lakenheath (انگلستان) شدند؛ هرچند معدودي نيز در اختيار اسكادران 57 ام تسليحات جنگنده واقع در پايگاه هوايي Nellis و اسكادران 366 ام مستقر در Mountain Home AFB (آيداهو) قرار گرفتند. در سامانه هاي آويونيكي Mark IIB، نوع ساده شدهاي از رادار جنگندهء FB-111A به نام AN/APQ-144 مورد استفاده قرار گرفته بود. عليرغم اينكه رادار مورد استفاده در F-111F، فاقد برخي حالتهاي خاص مورد نياز يك بمبافكن استراتژيك بود، اما به آن قابليت عمل در محدودهء فاصلهء 4 كيلومتري اضافه شده بود. با وجو اینکه در ابتدا، قابليت شاخصسازي اهداف متحرك (MTI يا digital moving-target indicator) در F-111F، مورد آزمايش قرار گرفته بود، اما هيچگاه در نمونههاي توليدي، نصب و استفاده نشد. برخي سيستمهاي آويونيكي نصب شده در F-111F عبارتند از : * رادار بسيار پيشرفتهء تعقيب عوارض زمين به نام AN/APQ-146 ساخت تگزاساينسترومنت * سامانهء ناوبري اينرسيايي ساخت Litton * تابلوي ويژة كنترل تسليحات سیستمهای الکترونیک به کار رفته در مدل F ترکیبی از سیستمهای مدلهای D و E بودند. آخرین مدل F به تاریخ نوامبر 1976 تحویل نیروی هوایی ایالات متحده شد. مدل F به نحوی دگرگون شده بود که بتواند از غلافهای نشانهگذاری (هدفگیری) Pave Tack در محل دریچهء تسلیحات خود استفاده کند. سيستم Pave Tack، امكان هدفگيري دقيق را بسيار افزايش ميداد، به جستجوي اهداف زميني ميپرداخت و بر روي آنها علامتگذاري ميكرد. بدين جهت، خدمهء اف111 قادر ميشدند در تاريكي شب به وسيلهء بمبهاي هدايت ليزري، بمبهاي حساس به حرارت و بمبهاي هدايت الكترواپتيكالي، به اهداف مورد نظر خود حملهور شوند. اگرچه تمامي اف111 ها قادر بودند تا بمبهاي هدايت ليزري (LGB) را حمل و پرتاب كنند، اما تنها دو مدل F و C توانايي حمل غلافهاي نشانهگذاري Pave Tack را داشتند. ساير مدلهاي اف111، براي هدايت بمبهاي ليزري، نيازمند ساير سامانههايي بودند كه در بهينهسازيهاي اف111 ها، درون آنها نصب ميشد. AVQ-26 Pave Tack در محل دروني ذخيرهسازي تسليحات، به طور معمول، غلاف نشانهگذاريAVQ-26 موسوم به Pave Tack نصب ميگردد؛ اين غلاف، داراي سامانههاي حساس به حرارت ميباشد و از اين نظر، يك غلاف FLIR به شمار ميآيد. اين سامانه، قادر به نشانهگذاري اهداف زميني به وسيلهء اشعهء ليزر است و بدين ترتيب، اف111 قادر ميشود تا بمبهاي هدايت ليزري را با دقت بسيار زیاد به سمت اهداف مورد نظر، رها كند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام غلاف هدفگیری Pave Tack رادار بمبافكن F-111F در نهايت به نوع AN/APQ-161 ارتقاء داده شد. جهت اينكار، از مجموعهء رادار تعقيب عوارض زمين AN/APQ-171 استفاده شد. در آخرين برنامهء ارتقاء سامانههاي آويونيك كه Pacer Strike نام داشت، سيستمهاي الكترونيكي ديجيتال جديد و همچنين كانالهاي انتقال داده به هواپيما افزوده شدند. بهبود موتورها و دهانهء مكش هوا در مدل F، از موتورهای بهبود یافتهء توربوفن استفاده شده بود که این موتورها، باعث افزایش کشش به میزان 35% نسبت به مدل اولیهء F-111A و همچنین مدل E میگشتند. در F-111F همچنين از وروديهاي جديد و اصلاح شدهء هواي موسوم به Triple Plow 2 استفاده شد؛ ضمن اينكه موتور بسيار پرقدرت TF30-100 با كشش در حالت پسسوز 25100 پوند (112 كيلونيوتن) در اين هواپيما نصب شد. اين تغييرات، در اصل باعث بهبود قابليتهاي پروازي F-111F شدند، به طوري كه اين هواپيما، به راحتي به سرعت 2.5 ماخ در ارتفاعات بالا دست پيدا ميكرد و در حالت خالي از مهمات، به راحتي قادر به پرواز سوپركروز ميگشت. (يعني پرواز در سرعتهاي مافوقصوت، بدون نياز به استفاده از پسسوز موتورها) بين سالهاي 1985 تا 1986، موتور هواپيماهاي F-111F به نوع TF30-P-111 ارتقاء داده شد. سابقهء عمليات جنگي F-111F در عملياتهاي زير شركت داشت: * عمليات «الدورادوكانيون» بر ضد رژيم ليبي به سال 1986. (Operation El Dorado Canyon) * حضور بسيار موفق در عمليات «طوفان صحرا» عليه رژيم بعث عراق به سال 1991. (Operation Desert Storm) در عمليات طوفان صحرا، اين هواپيماها، در نقش يك جنگندهء ضدزره وارد عمل شدند و به شكار تانكهاي عراقي پرداختند. توانايي رزمي F-111F به واسطهء بمباران سال 1986 ليبي و جنگ 1991 خليج فارس، به اثبات رسيد. اگرچه خدمهء F-111F در جريان عمليات طوفان صحرا بر عليه عراق، در ابتداي جنگ، تنها پروازهاي شبانه انجام ميدادند، اما سپس در يك عمليات روزانهء مهم شركت جستند و با استفادهء از بمبهاي GBU-15 (Guided Bomb Unit) خطوط لولهء نفت را بمباران كردند. دليل اين كار نيز، مسدود كردن جريان ورود نفت به خليج فارس بود كه به عنوان عمليات خرابكارانه توسط عراقيها اجرا شده بود. عمر خدمتي برنامههاي گوناگوني جهت ارتقاء هواپيماهاي F-111F مطرح شد كه از جملهء آنها، پيشنهاد نصب موتور F110-GE-400 ساخت جنرال الكتريك (همان موتور جنگندهء F-14D) بر روي اين هواپيماها بود؛ اما اين كار هيچگاه صورت نگرفت زيرا اين امر، ميتوانست نوعي اخلال در كار توليد جنگندهء F-22 Raptor را پديد آورد و نيروي هوايي را تا مدتي، از خريد هواپيماهاي جديد و گرانقيمت اف22، بينياز نمايد؛ بنابراين، بنا بر مصالح سياسي (و شايد اقتصادي) كارخانههاي درگير در توليد جنگندهء اف22، اين امر كنار گذاشته شد. در نهايت، نيروي هوايي بر آن شد تا اف111 ها را از خدمت خارج كند. اولين يگاني كه مشمول اين تغيير شد، اسكادران 27 ام بود كه در اواخر سال 1995، تعداد 74 فروند از هواپيماهاي F-111E/F را بازنشست نمود به جاي آنها 54 فروند F-15C/D را وارد خدمت نمود. سرانجام، آخرين اف111 نيروي هوايي ايالات متحده، به تاريخ 27 جولاي 1996، از خدمت خارج گشت و به جاي آن، جنگندهء F-15E Strike Eagle وارد سرويس شد. امروزه، تمامي اف111 هاي موجود در نيروي هوايي ايالات متحده، بازنشسته شده و تحويل «مركز تعمير و بازسازي هوافضا» (Aerospace Maintenance and Regeneration Center) واقع در پايگاه هوايي Davis (واقه در آريزونا) گشته اند؛ و در نهايت تا اكتبر 1996، اين مركز به عنوان استراحتگاه ابدي باقيماندهء F-111E/F ها شناخته شد. 2 لینک به دیدگاه
FARHUD 3117 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۲ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام FB-111A / F-111G 66 فروند از اين مدل ساخته شد و توسط يگان فرماندهي هوایی تا سال 1990 مورد استفاده قرار گرفت. پس از آن، این هواپیماها تبدیل به F-111G شده و تحویل فرماندهی تاکتیکی نیروی هوایی گشتند. این هواپیماها نیز تحویل اسکادران 27 ام واقع در پایگاه هوایی Cannon شدند و تنها برای انجام پروازهای تمرینی به کار گرفته شدند. تغییرات انجام شده در این مدل، شامل ارتقاء اندکي در سیستمهای الکترونیک و همچنین نیرومندتر کردن سازهء بدنه بود تا هواپیما قادر باشد همانند یک جنگنده، توانایی دینامیکی افزونتری داشته باشد. به تاريخ دسامبر 1966، كمپاني جنرال دايناميكز، برندهء مناقصهاي جهت طراحي و ساخت يك نمونهء استراتژيك بر پايهء جنگنده – بمبافكن اف111 شد. مطابق برنامه، قرار بود FB-111A جايگزين بمبافكنهاي B-58 شود تا بتواند خلاء وجود B-58 را در ماموريتها پر نمايد. طرح موسوم به بالهاي رو به عقب، راهحل كليدي نيازمنديهاي نيروي هوايي جهت يك ساخت هواپيمايي با قابليت پرواز مافوقصوت، برد متوسط و توانا در بمباران ارتفاع پست و بالا بود. اولين پرواز هواپيماي ساخت جنرال دايناميكز، به تاريخ جولاي 1967 به انجام رسيد و اولين هواپيماي توليد شده، به تاريخ آگوست 1968، تحويل نيروي هوايي گشت. F-111/FB-111 همانند بمبافكنهاي B-58 و XB-70، با مشكلات عديدهاي دست و پنجه نرم ميكرد و در نيروي هوايي، به بدنامي، مشهور گشته بود، بدين جهت از 210 هواپيمايي كه مطابق برنامهء FB-111 قرار بود ساخته شوند، تنها 76 فروند به توليد رسيدند. FB-111 بمبافكني ميانبر محسوب ميشد و قرار بود تا زمان جايگزيني با B-52، ماموريت نفوذ و بمباران پست را انجام دهد. FB-111A بمبافكني با دو موتور توربوجت مجهز به پسسوز بود و بر خلاف بمبافكنهاي استراتژيك قبلي، موتورها به جاي نصب در جايگاههاي زير بالها، در داخل بدنه نصب شده بودند. بالهاي متغير نصب شده در بالاي بدنه، توانايي تغيير زاويه از 16 تا 72.5 درجه را داشتند. خدمه كه دو نفر، يك خلبان و يك افسر ناوبر بودند، در كنار يكديگر مينشستند و كابين خدمه نيز به يك اطاقك فرار جهت مواقع اضطراري مجهز بود. FB-111A قادر بود با وزن ناخالص 114000 پوند، برخاست كند. اين هواپيما، 75.5 فوت طول، 17 فوت ارتفاع و داراي دهنهء بال در حالت كاملن باز به ميزان 70 فوت بود. بر خلاف نوع جنگندهء اف111، گونهء بمبافكن استراتژيك FB-111A داراي 3.5 فوت اضافهء بال در قسمت نوك بالها بود كه اين امر باعث بهبود برد پروازی ميشد. به جز اينها، سيستمهاي الكترونيكي افزونتر، موتورهاي جديد، يك مجموعهء ارابهء فرود مستحكمتر و بدنهاي كه در برابر وزنهاي سنگين مقاومت بيشتري داشت، از جمله مشخصات FB-111A بودند. اگرچه برد پروازي بمبافكن FB-111A از نوع جنگندهء اف111، بيشتر شده بود، اما هنوز يك بمبافكن فاصله متوسط محسوب ميشد كه براي مداومت پرواز، هم نياز به حمل تانكهاي سوخت اضافي داشت و هم نياز به سوختگيري در پايگاههاي بين راه. به دليل جثهء كوچك FB-111A نسبت به ساير بمبافكنها، فضاي اندكي براي تغييرات و افزودن امكانات جديد در اختيار بود و بدين جهت، داراي سازگاري و قابليت انعطاف كمي بود. براي مثال، افزودن سيستمهاي اقدام متقابل الكترونيك (ECM) جهت مقابله با سامانههاي جديد پدافند هوايي، در اين هواپيما غيرممكن بود. ضمن اينكه به علت محدوديت فضا، افزودن سامانههاي جديد آويونيكي در كابين كه در ساخت آنها از تكنولوژيهاي نوين الكترونيك بهره گرفته شده بود، امكانپذير نبود. همانند بمبافكن B-58، اغلب تغييرات اعمالي، تنها در حوزهء زيرسيستمها قابل اجرا بودند، كه اين امر، بسيار پرخرج بود و نيازمند تكنولوژي مناسب و جديدتري بود كه بتواند سامانههاي جديد الكترونيكي را در همان قالبهاي قديمي جاي دهد. ضمن اينكه يكپارچهسازي سيستمهاي الكترونيكي جديد، به دليل افزايش وزن اطاقك فرار خدمه، كار را بسيار محدود كرده بود. با وجود اين مشكلات و محدوديتها، بازهم FB-111A نسبت به ساير بمبافكنهاي برد متوسط، داراي مزيتهاي فراواني بود. طراحي اين هواپيما، براي انجام عمليات در شب و ارتفاع پست بسيار مطلوب بود. FB-111A داراي سطح مقطع راداري اندكي بود (RCS)، ضمن اينكه به رادار پرواز در پناه عوارض طبيعي زميني يا Terrain Following Radar تجهيز شده بود كه امكان نفوذ اين هواپيما در عمق خطوط پدافندي دشمن و در ارتفاع پست را هموار ميكرد. در اين هواپيما همچنين از سامانهاي جهت افزايش ضريب امنيتي و بقاپذيري استفاده شده بود، بدين شكل كه خدمه را از تهديدات هوايي به فوريت آگاه ميساخت و از نقاطي در زمين كه در آنها سامانههاي رهگير و موشكهاي ضدهوايي مستقر بود، خدمه را مطلع ميساخت. دو موتور نصب شده در FB-111A به سرعت ميتوانستند روشن شوند، ضمن اينكه بر خلاف بمبافكنهاي اسلاف اين هواپيما، به سرعت بمبافكن را قادر به برخاست در باندي كوتاه ميكردند. به جز اين مسائل، ميزان بارگذاري مهمات همانند B-58 محدود نبود و FB-111A قدر بود تا 24 بمب متعارف را حمل كند. با اين حال، حمل اضافه بر سازمان مهمات، نيازمند بارگذاري در محل جايگاههاي زير بالها بود كه اين امر، باعث افزايش پسا و بالطبع كاهش برد پروازي را در پي داشت. جايگاههاي مخصوص حمل كلاهكهاي هستهاي، دو جايگاه داخلي بودند كه در آنها موشكهاي SRAM و بمبهاي سقوط آزاد نصب ميشدند و تا 4 جايگاه خارجي نيز در محل زير بالها موجود بود. مجموعهء چنين طرحي در FB-111A، باعث افزايش هزينهها ميشد، زيرا به علت قيمت گران، برد پروازي محدود، ميزان حمل مهمات كم، باعث ضعيف ديده شدن قابليتهاي اين هواپيما در قياس با B-52 و B-1 اي ميگشت كه آن زمان بر روي برد طراحي بودند؛ در نتيجه، برنامهء FB-111، در يك سطح نازلتر قرار ميگرفت. هرچند FB-111 قادر بود انواع گوناگوني از نقشهاي رزمي را به انجام برساند، زيرا در طراحي آن، سازگاري در انجام ماموريتهاي مختلف پيشبيني شده بود، اما نكتهء مهم اين بود كه به علت جثهء كوچك، برد پروازي كمي داشت و داراي فضاي اندك براي تغييرات فني و همچنين بارگذاري مهمات بود. براي حل چنين مشكلاتي، برخي طرحها، نظير كشيدهتر كردن بدنهء FB-111A مورد مطالعه و تحقيق قرار گرفت تا قابليتهاي اين هواپيما افزايش يابد، اما هيچ تغييري در برنامه اعمال نشد. طرح جديد متحول شده بر پايهء FB-111A اي بود كه كمي بدنهء آن طويل گشته بود تا قادر باشد حجم بيشتري سوخت را حمل كند و فضاي كافي براي سيستمهاي جديد الكترونيكي موجود، ايجاد شود. ضمن اينكه ميزان بارگذاري مهمات هم در درون و هم در جايگاههاي بيروني، افزايش يابد. همچنين موتورهاي قدرتمندتر F-101 به جاي موتورهاي قبلي قرار بود نصب شوند. تخمين زده شده بود كه برد پروازي FB-111 با اين بدنهء كشيده، به حدود 1200 ناتيكال افزايش يافته و اين تغييرات باعث خواهند شد تا هواپيما قادر باشد همزمان مجموع 15 عدد بمب هستهاي را در تمامي جايگاههاي خود حمل كند. طرح جالب توجه جديد، مجددن به سال 1980 در محل «تحقيقات هواپيماهاي رزمي برد بلند مورد» (Long Range Combat Aircraft يا LRCA) بررسي قرار گرفت. در اين مركز، دو هواپيماي FB-111A و F-111D جهت تبديل به نمونهء FB-111B/C مورد آزمايش قرار گرفتند. يك بار ديگر، بدنه جهت افزايش حجم سوخت ذخيره شده، توسعهء سيستمهاي الكترونيك و موتور جديد پركشش، طويل گشت؛ اما اين طرح توسعه، به دليل ارجح داده شدن بمبافكن B-1 نسبت به FB-111B/C توسط نيروي هوايي، كنار گذاشته شد. اين طرح ميبايست كنار گذاشته شود و انتخاب نيروي هوايي نيز بيدليل نبود زيرا FB-111 بهبود يافته، قادر نبود در زمينههاي برد پروازي و ميزان بارگذاري مهمات، با بمبافكنهاي دوربرد B-52 و B-1 برابري كند. هواپيماي FB-111A يك نوع بمبافكن استراتژيك محسوب ميشود كه به طور موقت جهت فرماندهي استراتژيك هوايي ساخته شد، تا جايگزين بمبافكن خوشاستيل اما پردردسر B-58 Hustler و مدلهاي اوليهء B-52 شود. Advanced Manned Strategic Aircraft برنامهء تدوين شده جهت جايگزيني، به كندي پيش ميرفت و نيروي هوايي به شدت نگران بروز نقص فني به دليل فرسودگي ناوگان B-52 خود بود. از دست اين ناوگان پرقدرت، باعث حذف بمبافكن استراتژيك در نيروي هوايي تحليل شديد قدرت ايالات متحده ميشد. اگرچه در ابتدا 263 طرح مورد بررسي قرار گرفت، اما در نهايت تعداد 76 طرح باقي ماند و بقيه كنار گذاشته شدند. اولين هواپيماي توليدي، به سال 1968 تحويل شد. هواپيماي FB-111 هيچگاه داراي يك نام رسمي و خاص نگرديد، هرچند كه از اين هواپيما، عمومن با نام Switchblade ياد ميشد. FB-111A مقدار 2 فوت و 1.5 اینچ (650 م م) از F-111A طویلتر بود. همچنین این هواپیما قادر بود تا 585 گالن (2214 لیتر) سوخت اضافی را حمل کند، که این مقدار سوخت اضافی، در بالهای درازتری که پیشتر برای گونه،های F-111B و F-111K ساخته شده بود و جهت افزایش برد پروازی و توانایی بارگذاری کاربرد داشت، ذخیره میشد. سیستم ارابهء فرود بسیار مستحکمتر، چرخهای بسیار مقاومتر، جبران کنندهء وزن افزایش یافتهء حین برخاست بودند. (وزن ناخالص این هواپیما، بالغ بر 119250 پوند یا 54105 کیلوگرم بود) اما به جز اینها، FB-111A اولین اف111 ای بود که از نوع جدید ورودیهای هوای موتور موسوم به Triple Plow 2 و موتورهای توربوفن TF30-P-7 با کشش خشک 12500 پوند (56 کیلونیوتن) و کشش با پسسوز 20350 پوند (90 کیلونیوتن) بهرهمند شد. آویونیک FB-111A دارای سامانهء الکترونیکی جدیدی بود که با نام SAC Mk IIB شناخته میشدند. در مجموعه سامانهء Mk IIB، رادار پرواز در ارتفاع پست AN/APQ-134 ساخت تگزاساینسترومنت و رادار ارتفاعسنج AN/APN-167 ساخت «هانیول» ابقاء شده بودند. رادار کنترل آتش هواپیما، AN/APQ-114 و ساخت جنرالالکتریک بود. این رادار دارای یک نمایشگر جدید و رو به بالا بود و دارای حالت ویژهء شناسایی چراغ بیکن (Beacon) سایر هواپیماها و همچنین حالت ثبت تصویر بود. سایر تجهیزات الکترونیک نصب شده در FB-111A : * سامانهء ناوبری اینرسیایی به نام AN/AJN-16 ساخت «هانیول» * رادار داپلر AN/APN-185 ساخت Singer-Kearfott * رادار ناوبری به وسیلهء اجرام آسمانی (astrocompass) به نام AN/ASQ-119 ساخت Litton (مشابه مدل نصب شده در هواپیمای جاسوسی SR-71 Blackbird) * نشان دهندهء تغییر مکان افقی در نمایشگر AN/AYK-6 * یکپارچهسازی رادار پرواز در ارتفاع پست (TFR) با سامانهء خلبان اتوماتیک، که امکان پرواز دست آزاد (Hands-Off) را در سرعتهای بسیار زیاد و ارتفاع بسیار کم (کمتر از 200 فوت)، حتا به هنگام پرواز در برابر باد مخالف، امکان پذیر میسازد. تسلیحات از جمله تسلیحاتی که برای بمباران استراتژیک استفاده میشود، موشک اتمی AGM-69 SRAM ساخت بوئینگ است که دارای سرعتی برابر 3 ماخ و بردی برابر 110 مایل میباشد. دو عدد از این موشکها در جایگاههای حمل سلاح درون هواپیما میتواند تعبیه شود و چهار عدد دیگر، در جایگاههای زیر بالها نصب میشود. به سال 1990، موشک SRAM از خدمت خارج شد. دلیل این امر نیز احتمال بروز آتشسوزی در سرجنگی این موشکها بود؛ بنابراین تنها بمبهای غیرمسلح در اختیار این بمبافکن قرار داشتند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام FB-111A در حال رهاسازی تعداد زیادی بمب Mk 82 بمبهای سقوط آزاد اتمی، از جمله تسلیحات معمول FB-111 به شمار میروند. تانکهای خارجی حمل سوخت، به طور معمول در جایگاه سوم غیرمتحرک زیر بالها نصب میشوند. تصاویری که بعدها از FB-111 منتشر شد، نشان داد که این بمبافکن با 50 عدد بمب متعارف 750 پوندی (340 کیلوگرمی) نوع M117 بارگذاری شده است. این بمبها در 8 جایگاه و دریچهء داخلی مهمات نصب میشوند، اما هیچگاه چنین استفادهء متعارفی از FB-111 انجام نپذیرفت. پس از معرفی و ورود به خدمت بمبافکن B-1B Lancer، هواپیماهای FB-111 مازاد نیاز فرماندهی استراتژیک هوایی محسوب میشدند، بدین جهت، باقیماندهء هواپیماهای FB-111 با انجام تغییراتی، به گونهء تاکتیکی تبدیل شده و به نام F-111G اسمگذاری شدند. این هواپیماها، ابتدا جهت مقاصد آموزشی به کار گرفته شدند. F-111G تحت برنامهء ارتقاء سامانههای آویونیک واقع گشت و به آن، یک کامپیوتر دیجیتال افزوده شد؛ که شامل دو سامانهء ناوبری لیزر حلقهای از نوع INS به نام AN/ASN-41 و سامانهء ناوبری داپلر به نام AN/ASN-218 و یک رادار بهبود یافتهء تعقیب عوارض زمین بود. سیستم ناوبری به وسیلهء اجرام آسمانی (astrocompass) نیز حذف گردید. مدلهای G مدت زمان زیادی در خدمت نیروی هوایی ایالات متحده باقی نماندند و به سال 1993، مومیایی گشتند؛ اما 15 فروند از این هواپیماها، به وسیلهء استرالیا خریداری شدند تا مکملی برای ناوگان هواپیماهای F-111C این کشور باشند. در اواخر دههء 1970، برخی مدلهای کشیدهتر FB-111، نظیر FB-111B که مجهز به موتور F101 و بدنهای کشیده بود و همچنین مدل FB-111H که به شکل زیادی بزرگتر شده بود، جهت پر کردن خلاء ناشی از لغو ساخت بمبافکن B-1A معرفی شدند، اما هیچکدام به مرحلهء تولید نرسیدند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
FARHUD 3117 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۲ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام EF-111 Raven مقدمه طراحي EF-111A موسوم به Raven، به تاريخ ژانويهء 1975 آغاز گشت. در آن زمان، نيروي هوايي، قراردادي را با كمپاني هواپيماسازي گرومن، جهت تغيير دو فروند بمبافكن F-111A به نمونهء هواپيماي جنگ الكترونيك منعقد ساخت. اف111 جديد، ميبايست داراي سرعت زياد، برد پروازي بالا، بارگذاري ذاتي و قيمت مناسب باشد تا قادر باشد ماموريت دفاع در برابر سامانههاي پدافند هوايي و رادارهاي رهگير دشمن را براي ناوگان تاكتيكي نيروي هوايي به انجام برساند. هنگام تبديل هواپيما به نمونهء جنگ الكترونيك، در ابتدا، سامانههاي زير بر روي آن نصب شدند: * اخلالگر رادار ALQ-99 * سيستم خودمحافظتي N/ALQ-137 * سيستم اخطارگر تهديد نهايي AN/ALR-62 براي تطبيق سازي مقدار 6000 پوند از سامانههاي جديد الكترونيكي، كمپاني گرومن يك ميلهء باريك به طول 16 فوت را در قسمت زير بدنه و يك غلاف الكترونيك را در محل بالاي سكان عمودي نصب كرد. نمونهء اوليهء جنگندهء EF-111A ساخت گرومن، اولين پروازش را به سال 1977 به انجام رساند. دو سال بعد از اين پرواز آزمايشي، نيروي هوايي ايالات متحده، به دليل كيفيت بسيار بالاي مهندسي كمپاني گرومن، قراردادي را جهت تبديل 42 فروند اف111 ديگر به نمونهء EF-111A با گرومن منعقد ساخت. اين تبديل، براي هر فروند، حدود 25 ميليون دلار هزينه ايجاد ميكرد و كل برنامه، بالغ بر 1.5 ميليارد دلار گشته بود. اولين EF-111 توليد شده براي نيروي هوايي، به تاريخ نوامبر 1981، به اسكادران 338 ام تاكتيكي جنگ الكترونيك مستقر در پايگاه هوايي Mountain Home واقع در Idaho تحويل گشت و به سال 1983 كاملن عملياتي شد. برنامه مدرنيزه كردن سيستمهاي آويونيكي (The Avionics Modernization Program يا AMP)، شامل نصب 10 زيرسيستم جديد بود كه از جملهء آنها ميتوان به سيستم رادار داپلر و سيستم ناوبري داخلي (در داخل هواپيما نصب شده) اشاره كرد. اين تغييرات و سامانههاي جديد، بر روي 42 هواپيماي EF-111 اعمال شده و نصب گشتند و كل اين برنامه، تا سال 1994 تكميل گشت. به دنبال برخي سوانح هوايي پي در پي كه به علت نقص در سيستم كنترل پرواز قديمي و آنالوگ F-111 ها به وقوع پيوست، كار نصب سيستم كنترل پرواز ديجيتال به سال 1990 آغاز شد و در سال 1997 پايان پذيرفت. آخرين اسكادران عملياتي EF-111 كه در خدمت باقي مانده است، و در پايگاه هوايي Cannon واقع در نيومكزيكو استقرار دارد، و ماموريتهاي «توقف دفاع هوايي دشمن» (Suppression of Enemy Air Defense يا SEAD) را بر عهده دارد. وزارت دفاع ايالات متحده (DOD)، تصميم دارد تا سامانههاي اخلالگر قديمي اين هواپيماها با سيستمهاي جديد نيروي هوايي جايگزين سازد. از جملهء اين سيستمها، موشكهاي «سرعت بالاي ضدرادار» موسوم به HARM يا High Speed Anti-Radiation Missile هستند كه توسط F-16CG و همچنين هواپيماهاي جنگ الكترونيك EA-6B نيروي دريايي به كار گرفته ميشوند. با توجه به تعداد اندك هواپيماهاي جنگ الكترونيك EA-6B، اين هواپيماها قادر نيستند همزمان به دو نيروي هوايي و دريايي سرويس دهند، بدين جهت وزارت دفاع قصد دارد، 12 فروند از EF-111 ها را تا به خدمت گيري EA-6B هاي بهينه شده، همچنان در خمت نگه دارد. EA-6B ها نيز در سال 2009، جاي خود را به جنگندهء بسيار پيشرفتهء EA-18G Growler خواهند داد. شرح جنگندهء EF-111A RAVEN ساخت شده توسط دو شركت جنرالدايناميكز و گرومن، يك هواپيماي جنگ الكترونيك محسوب ميشد كه جهت جايگزيني هواپيماهاي قديمي و فرسودهء Douglas EB-66 متعلق به نيروي هوايي ايالات متحده، ساخته شده بود. به سال 1972، نيروي هوايي ايالات متحده، قراردادي را با شركت گرومن جهت تبديل برخي از هواپيماهاي F-111A موجود به نمونهء جنگ الكترونيك و اقدام متقابل الكترونيك، منعقد ساخت. هرچند نيروي هوايي ابتدا قصد داشت جنگندهء جنگ الكترونيك ويژهء نيروي دريايي، يعني EA-6B Prowler را به خدمت بگيرد، اما براي در اختيار گرفتن يك هواپيما ویژهء نيروي دريايي، بسيار بيميل بود. نكتهء طنزآميز اين است كه پس از بازنشستگي EF-111 ها در دههء 1990، نيروي هوايي مجبور به استفادهء مشترك هواپيماي EA-6B با نيروي دريايي شد تا خلاء ناشي از يك هواپيماي جنگ الكترونيك را پر نمايد! طراحي و توسعه قرارداد توليد EF-111A به سال 1974 با كمپاني گرومن منعقد گشت. اين قرارداد، شامل تغييراتي بر روي بدنهء هواپيماهاي F-111A موجود بود. اولين هواپيمايي كاملن تجهيز شده، به تاريخ 10 مارس 1977 پرواز نمود. اين هواپيما در آن زمان با نام Electric Fox شناخته ميشد و تحويل آن به واحدهاي رزمي، از سال 1981 آغاز شد. در كل تعداد 42 فروند از هواپيماهاي F-111A تبديل به گونهء جنگ الكترونيك شدند، تحويل آخرين آنها تا پايان سال 1985 به طول انجاميد و كل قرارداد، بالغ بر 1.5 ميليارد دلار بود. جنگندهء EF-111A، نام رسمي Raven را دريافت كرد، اگرچه در حين خدمت، نام مستعار Spark 'Vark به آن اطلاق ميشد. آويونيك در اين هواپيما، سامانههاي ناوبري به كار رفته در F-111A حفظ شدند، ضمن اينكه رادار بهبود يافتهء AN/APQ-160 جهت نقشهبرداري از سطح زمين در آن نصب شد. مهمترين سامانهء به كار رفته در اين هواپيما، اخلالگر رادار AN/ALQ-99 بود از از روي سامانهء ALQ-99 به كار رفته در جنگندهء Prowler نيروي دريايي اقتباس شده بود. سامانههاي اوليهء الكترونيك، در محل داخلي نصب مهمات، تعبيه شدند، آنتن فرستنده نيز كه 5 متر طول داشت، در داخل محفظهء مخصوصي در زير بدنهء هواپيما نصب شد. در نهايت، پس از نصب كليهء تجهيزات، وزني برابر 6000 پوند (2723 كيلوگرم) به وزن هواپيما افزوده شد. گيرندهها، همانند EA-6B، درون غلافي كه در نوك سكان عمودي تعبيه شده بود، نصب شدند. سيستمهاي خنك كننده و الكتريكي هواپيما، به طور مداوم، ارتقاء و بهبود مييافتند تا قادر باشند از اين تجهيزات، پشتيباني كنند. كابين نيز دچار بازچيني ادوات شد و تمامي سيستمهاي ناوبري پرواز و نمايشگرها، در محل جديدي كه كنار خلبان بود، نصب شدند. كنترلهاي پروازي، به جز اهرم كنترل گاز، از محل صندلي كنار خلبان حذف شدند، زيرا در آن مكان، قرار بود تجهيزات و آلات ويژهء افسر جنگ الكترونيك نصب شوند. هواپيماي EF-111 غيرمسلح بود، اگرچه برخي منابع نظامي بر اين موضوع دلالت داشتند كه در محل دروني حمل مهمات، امكان نصب و حمل موشكهاي AIM-9 (سايدوايندر) جهت منظورهاي دفاعي، وجود دارد؛ اما مهمترين وسيلهء دفاعي هواپيما، همانا سرعت و شتاب قابل توجه اين هواپيما بودند. EF-111 قادر به شليك موشكهاي ضدرادار و انجام ماموريت موسوم به SEAD (شكستن پدافند هوايي) نبود كه اين امر، يك محدوديت تاكتيكي به حساب ميآمد. در سال 1986، موتورهاي EF-111A به نوع پرقدرتتر TF30-P-9 كه پيشتر در مدل D به كار رفته بودند، ارتقاء يافتند. اين موتورها، در حالت خشك، كششي برابر 12000 پوند (53.4 كيلونيوتن) و در حالت پسسوز، كششي برابر 18500 پوند (83.3 كيلونيوتن) را ايجاد ميكردند. Avionics Modernization Program بين سالهاي 1987 تا 1994، اين هواپيماها، مشابه برنامهء Pacer Strike كه براي مدل F به اجرا درآمد، تحت يك برنامهء مدرنيزاسيون سامانههاي آويونيكي به نام AMP قرار گرفتند. تحت اين برنامهء ارتقاء، يك سامانهء ناوبري دوگانه، شامل سامانهء ناوبري ليزر حلقهاي INS به نام AN/ASN-41 و رادار داپلر AN/APN-218 به هواپيما اضافه شد، ضمن اينكه رادار پرواز پست به نام AN/APQ-146 مورد ارتقاء قرار گرفت. نمايشگرهاي درون كابين با نصب نمايشگرهاي چندكارهاي كه دقيقن همان نمايشگرهاي به كار رفته در جنگندهء F-16 بودند، مورد ارتقاء قرار گرفتند. سابقهء حضور در جنگ * عمليات «الدورادو كانيون» به سال 1986 بر ضد رژيم ليبي (Operation El Dorado Canyon) * عمليات «جاست كاوس» به سال 1989 بر ضد رژيم پاناما (Operation Just Cause) * عمليات «طوفان صحرا» بر ضد رژيم صدام (Operation Desert Storm) به تاريخ 17 ژانويهء 1991، يك فروند EF-111 نيروي هوايي ايالات متحده، با يك فروند شكاري ميراژ اف1 عراقي مواجه شد. خدمهء باتجربهء EF-111 تنها با انجام مانور، باعث اصابت ميراژ عراقي بر زمين شدند و تنها پيروزي هوايي را در برابر يك هواپيماي ديگر در تاريخ ناوگان اف111 به ثبت رساندند. به تاريخ 13 فوريهء 1991، هواپيماي EF-111 به شمارهء سريال 0023 – 66 جهت پرهيز از افتادن در تيررس پدافند عراق، با انجام يك مانور سريع، بر زمين كوبيده شد و خلبان آن كاپيتان Douglas L. Bradt و افسر جنگ الكترونيك كاپيتان Paul R. Eichenlaub هردو كشته شدند. اين تنها مورد سقوط EF-111A در طول جنگ ميباشد و بين سه مورد سقوط EF-111، تنها موردي نيز به شمار ميرود كه هردو خدمهء آن كشته شدند. در اواسط دههء 1990، هواپيماهاي EF-111 به پايگاه هوايي Aviano در ايتاليا اعزام شدند تا جهت پشتيباني عمليات Operation Deliberate Force شركت جويند. خروج از خدمت آخرين آرايش نظامي اين هواپيماها مربوط ميشد به EF-111 هايي كه تا آوريل 1998 در پايگاه هوايي Al Kharj در عربستان سعودي استقرار داشتند. اندكي بعد، مطابق برنامه، به تاريخ مي 1998، نيروي هوايي ايالات متحده، آخرين فروند EF-111A را از خدمت خارج نمود و آنها در محل انبار نيروي هوايي به نام AMARC جاي داد. (Aerospace Maintenance and Regeneration Center) در اين مكان، اف111 هاي از رده خارج نيروي هوايي نگهداري ميشوند. امروزه هواپيماهاي EA-6B Prowler در همان نقش جنگ الكترونيك، هم در نيروي هوايي و هم در نيروي دريايي به كار گرفته ميشوند؛ هرچند كه نيروي دريايي، قصد دارد به زودي هواپيماهاي EA-18G Growler را در همان وظيفهء جنگ الكترونيك به خدمت بگيرد و EA-6B ها را از رده خارج نمايد. محل استقرار از 42 هواپيماي اف111 تبديل شده به نمونهء جنگ الكترونيك، 36 فروند به AMARC فرستاد شدند، 3 فروند در طول خدمت از بين رفتند و 3 فروند نيز در مكانهايي براي نمايش قرار داده شدهاند. هواپيماي 0016 – 66 در محل پايگاه هوايي Cannon در نيومكزيكو در معرض نمايش گذاشته شده است و بر روي آن اسامي خدمهء كشته شدهء هواپيماي 0023 - 66 در جنگ خليج فارس، درج شده است. (Pilot Capt. Douglas L. Bradt and EWO Capt. Paul R. Eichenlaub) ضمنن اين همان هواپيمايي است كه باعث سرنگوني ميراژ اف1 عراقي شد. هواپيماي 0049 – 66 اولين پيش نمونهء EF-111 محسوب ميشود و در محل اصلي پايگاه هوايي Mountain واقع در آيداهو در معرض نمايش گذاشته شده است. هواپيماي 0057 – 66 در محل موزهء ملي نيروي هوايي ايالات متحده واقع در ديتون (اوهايو) در معرض نمايش قرار گرفته است. هواپيماي 0039 – 66 بر روي سكوي نمايش ساختمان AMARC قرار داده شده است و بدل به جاذبهاي توريستي شده است. به تاريخ جولاي 2006 و بر طبق آماري كه وب سايت AMARC در اختيار گذارده است، 32 هواپيماي EF-111A، در دو محل 23 و 24 نگهداري ميشوند. 3 فروند ديگر نيز به دليل اوراق شدن، از بين رفتهاند. مشخصات تعداد خدمه: 2 نفر (خلبان و افسر جنگ الكترونيك) قيمت: 15 ميليون دلار براي هواپيما + 25 ميليون دلار جهت تبديلات انجام شده طول: 76 فوت = 23.27 متر گستردگي بالها: 63 فوت در حالت باز و 32 فوت در حال بسته = 19.2 متر تا 9.74 متر ارتفاع: 20 فوت = 6.1 متر مساحت بالها: 657.4 فوت مربع در حال باز و 525 فوت مربع در حالت بسته = 61.07 و 48.77 متر مربع وزن خالي: 55.275 پوند (25.072 كيلوگرم) وزن بارگذاري شده: 70.000 پوند (31.751 كيلوگرم) حداكثر وزن قابل برخاست: 89000 پوند (40.370 كيلوگرم) پيشرانه: در ابتدا دو موتور TF30-P-3 ساخت پرات اند ويتني كه بعدها به موتور TF30-P-9 ارتقاء داده شد؛ با كشش 20840 پوند (92.7 كيلونيوتن) براي هر موتور TF30-P-9 قابليت حداكثر سرعت: 2.5 ماخ = 1650 مايل بر ساعت = 2985 كيلومتر بر ساعت در ارتفاع 30000 فوتي برد: 2000 مايل (1740 ناتيكال مايل) = 3200 كيلومتر سقف پرواز خدمتي: 45000 فوت = 13715 متر درجهء اوج گيري: 11000 فوت بر دقيقه = 3353 متر بر دقيقه نسبت كشش به وزن: 0.598 نسبت برا به پسا: 15.8 تسليحات هيچ سلاح متعارفي پيشبيني نشده است و تنها احتمال حمل دو فروند موشك AIM-9 (سايدوايندر) ميرود. دو مخزن 600 گالني سوخت هواپيماهاي مشابه: Panavia Tornado ECR EA-6B Prowler EA-18G Growler منبع جهت اطلاعات بیشتر: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
FARHUD 3117 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۲ عمر خدمتي فرماندهي استراتژيك نيروي هوايي، بمبافكنهاي F-111 موسوم به Aardvarks را بين سالهاي 1969 تا 1990 در خدمت داشت. نيروي هوايي نيز بين سالهاي 1967 تا 1998 از اين هواپيما استفاده نمود. اين هواپيما، به تاريخ 1973 وارد خدمت در نيروي هوايي سلطنتي استراليا گشت و اين نيرو، قصد دارد حداقل تا سال 2010، اين هواپيماها را در خمت نگه دارد. طولاني شدن عمر خدمتي اف111 در نيروي هوايي استراليا نسبت به نيروي هوايي ايالات متحده، به دليل تاخير در پروژهء ساخت و تحويل F-35 Lightning II و همچنين عدم موافقت كنگرهء آمريكا با صادرات جنگندهء F/A-22 بوده است. تسليحات با در نظر گرفتن نقشي كه يك جنگندهء چندكاره ايفا ميكند، اف111 به عنوان يك هواپيماي ضربتي دوربرد درنظر گرفته ميشود كه با تسليحات هوا به زمين مسلح شده است. محل دروني ذخيره سازي تسليحات اف111 داراي يك محل كوچك و دروني ذخيره سازي تسليحات در زير بدنه است كه در آن، انواع گوناگوني از تسليحات تعبيه ميشود. * مسلسل: تمامي مدلهاي رزمي به جز مدلهاي EF-111A، FB-111A و F-111G، قادرند يك مسلسل 20 م م نوع M61 Vulcan را با تعداد زيادي فشنگ (2084 گلوله) حمل نمايند. اين مسلسل، با يك روكش زرهي مخصوص، به هنگامي كه استفاده نميشود، پوشانده ميگردد. اگرچه حمل مسلسل در اغلب هواپيماهاي نيروي هوايي ايالات متحده مرسوم است، اما عملن كاربرد زيادي در جنگ ندارد، به همين دليل اين مسلسل در اوائل دههء 1980، از هواپيماهاي اف111 حذف گرديد. در F-111C هاي استراليا نيز، محل پيشبيني شده جهت نصب مسلسل، حذف شده است. * بمب: در محل دروني ذخيرهسازي تسليحات، ميتوان دو عدد بمب متعارف 750 پوندي (340 كيلوگرمي) از نوع Mk 117 را نصب نمود؛ ضمن اينكه نصب بمبهاي قويتر 3000 پوندي (1400 كيلوگرمي) نوع Mk 118 نيز امكانپذير است. * تسليحات هسته اي: تمامي مدلهاي اف111 به جز EF-111A و F-111C هاي استراليا، قادرند انواع گوناگوني از بمبهاي سقوط آزاد تسليحات هستهاي را حمل نمايند. در گونههاي تاكتيكي اف111 به طور معمول از بمبهاي اتمي B43، B57 يا B61 و در مدل استراتژيك FB-111A به جز بمبهاي ذكر شده، از بمب B83 نيز ميتوان استفاده نمود. همچنين بمبافكن تاكتيكي FB-111A قادر است يك يا دو موشك هستهاي كوتاهبرد نوع AGM-69 SRAM را در محل دروني ذخيرهسازي تسليحات حمل نمايد. * محفظهء سنسورها: F-111C و F-111F طوري مجهز شده بودند تا قادر به حمل غلاف نشانهگذاري AN/AVQ-26 Pave Tack باشند. اين غلاف در محل چرخشي زير بالها نصب ميشد تا محل دروني ذخيرهسازي تسليحات آزاد بماند. غلاف Pave Tack يك سامانهء جستجوگر مادون قرمز (FLIR) و هدفياب / نشانهگذار ليزري ميباشد كه به اف111 اجازه ميدهد بمبهاي هدايت ليزري را هدفگيري و رها كند. * سامانهء شناسايي: هواپيماهاي استراليايي RF-111C، يك مجموعهء مخصوص اكتشافاتي، مشتمل بر انواع سنسورها و دوربينهاي عكاسي را جهت ماموريتهاي شناسايي حمل ميكنند. اين مجموعه، شامل دو دوربين ويديويي جهت تصويربرداري، يك اسكنر خطي حساس به امواج مادون قرمز به نام AN/AAD-5 ساخت Honeywell، يك دوربين عكاسي ارتفاع پائين به نام KA-56E و يك دوربين عكاسي ارتفاع بالا به نام KA-93 A4 ساخت Fairchild از نوع پانوراما، و يك جفت دوربين عكاسي دوتكه كنندهء افق از نوع CAI KS-87C ميباشد. اين مجموعه همچنين قادر است از صفحهء رادار تهاجمي، تصوير ثبت نمايد. * موشكها: در جنگندهء F-111B، حمل دو موشك دوربرد هوا به هواي AIM-54A (فونيكس) در محل محفظهء دروني تسليحات در نظر گرفته شده بود. كمپاني جنرالدايناميكز پيشنهاد كرده بود كه در محل ذوزنقهاي شكل درون محفظهء تسليحات، به جاي مسلسل M61، امكان نصب دو موشك كوتاهبرد AIM-9 (سايدوايندر) به موازات يك بمب (عمومن هستهاي) فراهم شود. اما اين امر، يعني نصب موشك به جاي مسلسل، توسط نيروي هوايي ايالات متحده و نيروي هوايي سلطنتي استراليا، پذيرفته نشد. امكان نصب موشكهاي هوا به هواي AIM-7 (اسپارو) و يا AIM-4 Falcon كه از تسليحات استاندارد اف4 فانتوم به شمار ميرفتند، هيچگاه ميسر نشد، اگرچه مدلهاي جديدتر اف111، مجهز به رادارهايي بودند كه امكان هدايت موشك اسپارو را فراهم ميآوردند. * ساير تجهيزات: تانكهاي سوخت كمكي و محفظه هاي حمل بار محل خارجي ذخيره سازي تسليحات طراحي بدنهء اف111 به نحوي است كه مانع از بارگذاري تسليحات در زير بدنه ميشود. هرچند كه دو محل، يكي در زير قسمت محفظهء دروني تسليحات و ديگري در قسمت پشت بدنه، بين دو موتور، وجود دارد كه جهت نصب غلافهاي اقدام متقابل الكترونيك (ECM) يا غلافهاي ارتباط دادهاي (Datalink) جهت هدايت تسليحات، به كار گرفته ميشوند. تمامي مدلهاي اف111، داراي 8 جايگاه خارجي تعبيه شده در زير بالها هستند (4 جايگاه در زير هر بال) كه هر جايگاه، توانايي حمل 6000 پوند (2700 كيلوگرم) را دارد. جايگاههاي طرف داخل، (3، 4، 5 و 6 ) به همراه بال، ميچرخند، اما تنها يكي از جايگاهها در هر طرف، قابليت بارگذاري حداكثر را دارد. جايگاههاي بيرونيتر، (1، 2، 7 و 8 ) ثابت هستند (به همراه بالهاي متحرك نميچرخند) و تنها در صورتي قابل بارگذاري هستند كه بالها كمتر از 26 درجه باز شده باشند، كه در اين صورت هم باعث افزايش شديد پسا به هنگام برخاست هواپيما ميشوند. دورترين جايگاههاي حمل مهمات (1 و 8 )، هرگز عملياتي نشدند و دو جايگاه ديگر (2 و 7 ) به ندرت و آن هم براي حمل تانكهاي سوخت بارگذاري ميشوند. در دو مدل FB-111 و F-111G، پيشبيني شده است تا به هنگام پرواز و جهت كاهش پسا، جايگاههاي خالي خود را رها سازند. محدوديت بارگذاري در جايگاههاي چرخندهء زير بالها، باعث كاهش حداكثر ميزان بارگذاري در اف111 گشته است، بدين جهت، در اين هواپيما، به جهت امكان بسته شدن حداكثر بالها، نميتوان به ميزان كامل، مهمات بارگذاري نمود در حالي كه در قياس با هواپيماهايي نظير اف14 تامكت و تورنادو، اين هواپيماها در حالت بسته بودن كامل بالها نيز قادرند حداكثر ميزان بمب را حمل نمايند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام يك فروند اف111 بارگذاري شده با بمبهاي BLU-107 Durandals بارگذاري مهمات در جايگاه هاي خارجي اف111 هاي تاكتيكي نيروي هوايي ايالات متحده به شرح زير ميباشد: بمب هاي سقوط آزاد: بمب 500 پوندي (227 كيلوگرمي) Mk 82 بمب 1000 پوندي (454 كيلوگرمي) Mk 83 بمب 2000 پوندي (907 كيلوگرمي) Mk 84 بمب 750 پوندي (340 كيلوگرمي) Mk 117 بمب هاي خوشه اي: * بمب استحكام شكن 2000 پوندي (907 كيلوگرمي) BLU-109 بمب هاي هدايت ليزري سري Paveway : * بمب 2000 پوندي (907 كيلوگرم) GBU-10 * بمب 500 پوندي (227 كيلوگرمي) GBU-12 * بمب بسيار ويژه و پرقدرت استحكام شكن 4800 پوندي (2200 كيلوگرمي) GBU-28 كه به صورت شتابزده جهت جنگ 1991 خليج فارس طراحي شد. * بمب BLU-107 Durandal ويژهء نابودي باندهاي خزش هواپيما * بمب الكترواپيتكالي GBU-15 كه همان بمب Mk 84 يا BLU-109 ميباشد كه همانند موشك AGM-65 (ماوريك) با استفاده از نمايشگر تلويزيوني و توسط غلاف الكترونيكي AXQ14 يا كانال ارتباط دادهاي ZWS-1 هدايت ميشود. * بمب (موشك) دورپرتاب AGM-130 كه بر اساس بمب سقوط آزاد Mk 84 يا BLU-109 با نصب سامانهء هدايت پذيري استفاده شده در بمب GBU-15 و يك موتور ساخته شده است كه به آن، بردي در حدود 40 مايل (64 كيلومتر) ميدهد. از اوائل دههء 1980 به اين سو، بمبافكنهاي تاكتيكي اف111 به دو ريل جديد در جنب جايگاههاي چرخنده جهت حمل و پرتاب موشكهاي هوا به هواي سايدوايندر مجهز شدند. اين دو جايگاه جديد، به اسامي 3A و 6A نامگذاري شدند. موشك استانداردي كه براي اين جايگاههاي جديد در نظر گرفته شده بود، به جاي انواع جديدتر سايدوايندر، همان موشك قديمي AIM-9P بود؛ زيرا موشكهاي جديدتر AIM-9L و AIM-9M داراي بالچههاي بزرگتري بودند كه امكان نصب آنها در ريلهاي جديد نصب شده، ميسر نبود. نيروي هوايي سلطنتي استراليا، به جاي سايدوايندر، استفاده از موشكهاي ASRAAM را در نظر گرفت. بمب افکن استراتژیک FB-111A از همان تسلیحات متعارفی که توسط دیگر مدلهای تاکتیکی اف111 به کار گرفته میشد، استفاده میکرد، اما عمومن در محل جایگاههای زیر بالها، تانکهای سوخت و بمبهای سقوط آزاد هستهای نصب میشدند. تا قبل از بازنشستگی FB-111A در سال 1990، این هواپیماها قادر بودند تا چهار بمب هستهای نوع AGM-69 SRAM را در محل جایگاههای زیر بالها حمل نمایند، اگرچه حمل دو بمب هستهای به عنوان ترکیب متعارف شناخته میشد. بمبافکنهای استرالیایی F-111C، طوری ساخته شده بودند تا بتوانند موشکهای ضدکشتی AGM-84 Harpoon (هارپون) و موشکهای دوربرد AGM-142 Popeye را حمل و پرتاب نمایند. فروش خارجی استرالیا دولت استرالیا، 24 فروند اف111 را به سال 1963 سفارش داد. قرار بود این بمبافکنها، جایگزین هواپیماهای قدیمی در نیروی هوایی سلطنتی استرالیا شوند و در ماموریتهای بمباران و ایراد ضربات تاکتیکی شرکت جویند. هنگامی که به طور رسمی، اولین فروند از این هواپیماها به سال 1968 وارد خدمت در نیروی هوایی ایالات متحده گشت، مسئلهء مشکلات ساختمانی ناوگان اف111 ها در نیروی هوایی آمریکا پدیدار شد و این امر باعث شد ورود به خدمت اف111 در استرالیا، تا سال 1973 به تاخیر افتد. بدین جهت، استرالیا، اقدام به اجارهء موقتی جنگندههای «اف4 فانتوم» از ایالات متحده به همان تعداد نمود. از بین اف111 هایی که تحویل استرالیا شدند، چهار فروند مجهز به تجهیزات و ترکیببندیهای مورد نیاز یک هواپیمای شناسایی شدند و RF-111C نام گرفتند، ضمن اینکه قابلیت رزمی آنها حفظ گشته بود. تعدادی از اف111 های از رده خارج نیروی هوایی ایالات متحده، به استرالیا تحویل شدند تا هم جایگزین هواپیماهای فرسوده شوند و هم ناوگان هوایی این کشور را تقویت نمایند. چهار هواپیما بدین شکل، مطابق مشخصات F-111C تغییر یافتند و به سال 1982 تحویل استرالیا شدند. ضمنن تعداد 18 فروند F-111G بین سالهای 1992 تا 1994، به استرالیا تحویل داده شدند. هواپیماهای از رده خارج نیروی هوایی ایالات متحده نیز به عنوان منبعی جهت تهیهء قطعات یدکی در نظر گرفته شدند. از زمان ورود اف111 به نیروی هوایی سلطنتی استرالیا، این هواپیماها توسط اسکادران شمارهء 1 در نقش ضربتی و توسط اسکادران شمارهء 6 در نقش واحد آموزش پرسنل با هواپیمای جدید (OCU یا Operational Conversion Unit) به خدمت مشغول بودهاند. اولین 12 فروند از اف111 های استرالیا، طی پروازی که Washington Flying Unit نام گرفت، به سال 1973 و به طور مستقیم از ایالات متحده پرواز کرده و تحویل «واحد پژوهش و توسعهء هواپیمایی نیروی هوایی سلطنتی استرالیا» (Aircraft Research and Development Unit) گشتند. اف111 های استرالیا، تا سال 2010 در خدمت باقی خواهند ماند و پس از آن تاریخ قرار است از رده خارج شوند. اسکادرانهای شمارهء 1 و 6 قرار است مطابق برنامه با هواپیماهای پیشرفته و رادارگریز F-35 تجهیز شوند. هرچند اف111 های استرالیایی، در طول دوران خدمت خود، هیچگاه در یک نبرد واقعی شرکت نجستند اما به سال 1999 و به هنگام حضور نیروهای حافظ صلح استرالیایی در «تیمور شرقی» که فرماندهی آنها نیز بر عهدهء یک ژنرال ارشد استرالیایی بود، بمبافکنهای اف111 در وضعیت آمادهباش حداکثر قرار گرفتند. در طول جنگ اول خلیج فارس به سال 1991، ایالات متحده از دولت استرالیا درخواست نمود تا هواپیماهای شناسایی – جاسوسی RF-111 خود را به منطقهء خلیج فارس گسیل نماید. اما این درخواست با مخالفت مقامات دولت استرالیا مواجه شد، زیرا استرالیاییها بر این عقیده بودند که وجود این هواپیماها برای امنیت ملی آنها بسیار مهم است و صلاح نیست در منطقهای بسیار دور نظیر خلیج فارس مورد استفاده قرار بگیرند. ناوگان اف111 های نیروی هوایی سطلنتی استرالیا در طول زمان، دچار موضوعات بحث برانگیز بسیاری بودهاند، که برخی از آنها عبارتند از : * تاخیر در تحویل به موقع این هواپیماها، در اواخر دههء 1960 و اوائل دههء 1970، باعث بحثهای سیاسی داغی شده بود. * از این هواپیماها به دستور نخست وزیر وقت استرالیا (Hawke) جهت تهیهء تصاویر و نظارت بر کار پروژه احداث سد فرانکلین در جزیرهء تاسمانی استفاده گردید. * شرائط کاری نامناسب کارکنان پرسنل زمینی درگیر برای درزگیری و اتصال مخازن سوخت، باعث شد تا قبل از بهبود و رفع نقص این مشکل، برخی از آنان دچار ضربهء مغزی شوند. در بین نظامیان استرالیایی و همچنین دست اندرکاران امور هوایی این کشور، اف111 هواپیمایی بسیار محبوب است و به نام Pig (خوک) نیز شناخته میشود، زیرا همانند خوک، شکار خود را از میان اهداف زائد و هرز انتخاب میکند و این امر به دلیل ویژگی بیهمتای اف111 در استفاده از قابلیت «رادار تعقیب عوارض زمین» میسر میگردد. نام دیگری که کمتر مورد استفاده قرار میگیرد Pigs Might Fly یا «خوک پرنده» میباشد. سومین نامی که از روی کلمهء انگلیسی Aardvark اقتباس شده است، Earth Pig میباشد. به تاریخ سپتامبر 2006، وزارت دفاع استرالیا، اطلاعیهای مبنی بر استخدام یک تیم متخصص ویژهء موتورهای TF30 را اعلام نمود. این قرارداد، جهت ثبت تجاری «واحد مربوط به تعمیر و نگهداری موتورهای اف111» (F-111 Engines Business Unit یا EBU) بود که این قرارداد در نهایت با شرکتهای زیر منعقد گردید: * صنایع هوافضای تاسمان (Tasman Aviation Enterprises یا TAE) * دفتر مدیریت برنامهء سامانههای شناسایی و ضربتی (Strike Reconnaissance Systems Program Office یا SRSPO) * پایگاه هوایی Amberley (یکی از پایگاههای نیروی هوایی سلطنتی استرالیا) شرکت TAE به عنوان واحد کارگاهی تعمیراتی شناخته شد و بر این اساس، عهدهدار نگهداری ماشینآلات، سیستمهای آبکاری و امور مهندسی معمول جهت نگهداری و پشتیبانی هواپیماهای اف111 گردید. واحد EBU به عنوان یکی از چهار شرکت غیردولتی، عهدهدار پشتیبانی امور مربوط به سامانههای تسلیحاتی اف111 ها گردید. شرکت EBU، پس از برنده شدن در مناقصهء مربوط به نگهداری موتورهای TF30، در سال 2001 تشکیل گردید. این شرکت از سال 1997 و پس از اجرای برنامهء بهسازی وزارت دفاع، به صورت یک شرکت خانگی اما مستقل مشغول فعالیت بود. بریتانیا دولت بریتانیا، پس از لغو پروژهء ساخت هواپیمای BAC TSR-2 به سال 1965، با در نظر گرفتن هزینههای کاسته شدهء برنامهء TFX - که در آن برنامه، قرار بود بر اساس یک طرح واحد، دو هواپیما با دو کاربری متفاوت ساخته شود و از این طریق در هزینهها صرفهجویی گردد – به سال 1967، سفارش تعداد 50 فروند هواپیمای F-111K را ارائه کرد. با این حال، تنها پس از یک سال، سفارش خود را پس گرفت زیرا قیمت اف111 بیشتر از مقدار تعیین شده گشته بود، ضمن اینکه هواپیماهای «اف4 فانتوم» و «بوکانیر» (Buccaneer) به جای آنها، وارد خدمت شده بودند. ایرانموقعیت خطیر ایران با دارا بودن مرزهای طولانی با ابرقدرت شرق و همچنین همسایگی با کشور شروری چون رژیم بعث عراق، دولت ایران را همواره مجاب میکرد ارتش نیرومند و نیروی هوایی به روز و کارآمدی داشته باشد. «کیم روزولت» که از افسران سابق سازمان سیا بود، شرکتی جهت انجام معاملات با کشورهای خاورمیانه تاسیس کرده بود. کمپانی او، «کرمیت روزولت و شرکاء» نام داشت. کرمیت روزولت، به تاریخ ژانویهء 1965 به تهران آمد و با دوست قدیمیاش، زندهیاد ژنرال محمد خاتمی (فرمانده وقت نیروی هوایی ایران) صحبت کرد و پیشنهادهایی مبنی بر فروش چندین اسکادران جنگندهء «اف5 تایگر» ارائه داد. روزولت بدین جهت، به دیدار ش ا ه رفت. ش ا ه فقید ایران که در جریان خرید بمبافکنهای دورپرواز Tu-16 از جانب رژیم بعث قرار گرفته بود، بسیار مایل بود در عوض هواپیماهای تایگر، و در مقام مقابله، هواپیماهای اف111 ساخت جنرال داینامیکز را خریداری نماید. ش ا ه اعتقاد داشت ایران به یک بمبافکن دورپرواز نیاز دارد و اف111 نیز هواپیمایی دورپرواز است. روزولت مجددن شش ماه بعد دوباره به ایران آمد تا دربارهء برنامههای آموزش الکترونیک برای نیروی هوایی، با مقامات ایران مذاکره کند و با توجه به مشکلات فنی اف111، ایران در آن زمان هواپیماهای F-5E را خریداری نمود. در جریان سفر ژانویهء 1977 ارتشبد حسن طوفانیان به تلآویو و دیدار با عزر وایزمن، وزیر دفاع اسرائیل، خطرات تسلیح عراق به بمبافکنهای سنگین و دوربرد Tu-22، شکاریهای MiG-23 و موشکهای دوربرد زمین به زمین SCUD-B را به وی گوشزد کرد، برخی از خلبانان ارشد نیروی هوایی ایران، پروازهای مشترک و آزمایشی را با F-111A به انجام رساندند، اما با وقوع انقلاب اسلامی، ش ا ه موفق نشد قراردادی را جهت خرید اف111، اف18 و موشکهای زمین به زمین پرشینگ به امضاء برساند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مشخصات ویژگیهای عمومی تعداد خدمه: 2 نفر (یک خلبان و یک اپراتوار سامانههای تسلیحات) طول: 73.5 فوت = 22.4 متر گستردگی بالها: 63 فوت در حالت باز و 32 فوت در حال بسته (19.2 تا 9.74 متر) ارتفاع: 17.13 فوت = 5.22 متر مساحت بالها: 657.4 فوت مربع در حالت باز و 525 فوت مربع در حالت بسته (61.07 و 48.77 متر مربع) وزن خالی: 47481 پوند = 21537 کیلوگرم وزن بارگذاری شده: 82843 پوند = 37577 کیلوگرم حداکثر وزن قابل برخاست: 98979 پوند = 44896 کیلوگرم پیشرانه: دو موتور توربوفن TF30-P-100 ساخت پرات اند ویتنی مجهز به پس سوز کشش: 25100 پوند = 112 کیلونیوتن برای هر موتور ضریب پسای حالت صفر کشش: 0.0186 ناحیهء پسا: 9.36 فوت مربع = 0.87 مترمربع قابلیت حداکثر سرعت: 2.5 ماخ = 1650 مایل بر ساعت = 2985 کیلومتر بر ساعت برد رزمی: 1330 مایل = 2140 کیلومتر برد عبوری: 3220 مایل = 5185 کیلومتر سقف پرواز خدمتی: 56650 فوت = 17270 متر نرخ اوج گیری: 25890 فوت در دقیقه = 131.5 متر در ثانیه نسبت کشش به وزن: 0.61 نسبت برا به پسا: 15.8 تسلیحات یک مسلسل 20 م م از نوع M61 Vulcan 31500 پوند انواع مهمات (14300 کیلوگرم) منابع جهت اطلاعات بیشتر: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام کتاب «شنود اشباح» نوشتهء رضا گلپور – صفحۀ 155 و صفحات 176 تا 177 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده