رفتن به مطلب

سلام بر «ذبح عظیم»


z.b

ارسال های توصیه شده

[CENTER][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][COLOR=#00B050][FONT=Tahoma][B]وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ[/B]
[/FONT][/COLOR][/FONT][/COLOR][/CENTER]
[COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]

[/FONT][/FONT][/COLOR][CENTER][IMG]http://www.khoy-ag.ir/portals/khoy-ag.ir/image%2090/8/%D8%B9%DB%8C%D8%AF%20%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86.jpg[/IMG][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
[/FONT][/FONT][/COLOR][/CENTER]
[COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]

سلام بر آدم؛ آن هنگام که خدایت نور تو را در صلبش قرار داد و ملائک به جهت تعظیم نور تو بر وی سجده کردند.[/FONT]
[/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]سلام بر نوح؛ آن هنگام که با کوبیدن میخی به نام تو بر کشتی نجاتش، کشتی و اهلش را از طوفان حوادث ایمن ساخت.[URL="http://www.mohammadivu.org/index.php/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA%D9%87%D8%A7/164-%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86/423-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%B1-%C2%AB%D8%B0%D8%A8%D8%AD-%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85%C2%BB#_ftn3"]
[/URL][/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]سلام بر ابراهیم؛ آن هنگام که در میان آتش، خدا را به نام تو خواند؛
و به جهت وجود نور تو در صلبش آنچنان به استجابت دعایش یقین داشت که در پاسخ به جبراییل که پرسید «آیا به من نیازی داری؟» فرمود: «به تو، نه!»[URL="http://www.mohammadivu.org/index.php/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA%D9%87%D8%A7/164-%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86/423-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%B1-%C2%AB%D8%B0%D8%A8%D8%AD-%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85%C2%BB#_ftn5"]
[/URL][/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]و سلام بر تو؛ آن هنگام که در صُلب اسماعیل قرار گرفتی و ربّ تو اراده کرد تا با ذبحی عظیم، اسماعیل را و نوری که از تو و خاندان پاکت در صلبش بود، حفظ کند! [URL="http://www.mohammadivu.org/index.php/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA%D9%87%D8%A7/164-%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86/423-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%B1-%C2%AB%D8%B0%D8%A8%D8%AD-%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85%C2%BB#_ftn6"]
[/URL][/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]آری؛ یکتای حکیم، ابراهیم را امر کرده بود تا پس از فراقی دیرین، دلبند خویش به قربانگاه بَرَد! امر، امر پروردگار بود و ابراهیمِ [B]خلیل[/B] که از هر چه جز خدا [B]خالی[/B] بود، به دنبال کسب رضایت خالق، به راه افتاد.
[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]آنگاه که ابراهیم، اسماعیل را به قربانگاه می‌بُرد دل در دل هاجر نبود. مهر هاجر به اسماعیل، نه فقط مهر یک مادر بود به فرزند دلبندش؛ که اسماعیل هر فرزندی نبود! پاره‌ی تن او، حامل انواری بود که خداوند آدم و نوح و ابراهیم و اسماعیل را به طفیلی آنها آفریده بود! و اگر اسماعیل نباشد، زمینیان از هدایت شجره طیبه محروم خواهند ماند.
[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]ابراهیم تسلیمِ امر پروردگار خَنجر بر حَنجر اسماعیل نهاد ...
[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]ضجه فرشتگان، عالم را فرا گرفت:[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]

[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]"بارالاها؛ آخر، نور حبیبت محمّد، در صلب اوست.[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
پروردگارا؛ گل سر سبد خلقت در صلب اسماعیل است.[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
خداوندا؛ با قربانی شدن اسماعیل، هدف خلقتت اَبتر می‌ماند!
[/FONT][/FONT][/COLOR]
[COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma] "[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]و ناگاه از سوی ربّ جلیل چنین ندا برخاست:
[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]"چه کسی حاضر است خود را قربانی و پیش مرگ اسماعیل سازد تا حبیبم محمّد که در صلب اوست سلامت مانَد؟"[/FONT][/FONT][/COLOR]
[COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]"سکوت و سکون عرش و فرش را فرا گرفت و همگان به هم نگریستند!"[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
[/FONT][/FONT][/COLOR]
[COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma] و آنگاه ندایی برخاست:
[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]"لبّیک لبّیک، یا ربّ یا ربّ."[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][B][FONT=Tahoma]

و آن ندا، ندای تو بود؛ ای گوشواره‌ی عرش خدا![/FONT][/B][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
از ندای تو فرشتگان، جامه دریدند؛ رو خراشیدند و صحنه های عاشورایت دیدند.[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
آخر، تو را خوب می‌شناختند، در بهشت برین آشنای‌شان بودی. بهشت و فرشتگانش از نور تو خلق شده بودند.
[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]نام تو بر تارک عرش کبریا چنین می‌درخشید:[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
"اِنّ الحُسین مِصباحُ الهُدی وَ سفینه النجاه"[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]

در مقابل عظمت اسماعیل، چگونه قوچی «ذبح عظیم» باشد؟![/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
حسین فِدیه‌ی جان رسول الله و ذبح عظیم خدا شد، تا پیام آور رحمت - محمّد مصطفی - در میان آدمیان ظاهر گردد و رحمت و هدایت را به کام‌شان ریزد.[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
و این چنین، سخن رحمت عالمیان، سیّد کَو نِین معنا شد که:[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
"حُسینُ مِنیّ و اَنا مِن حُسین" حسین از من و من از حسین [B]حیات[/B] دارم![/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]

برای قربانی، هفتاد و دو اسماعیل نیز همراه آوردی؛ و در راه رضای خالق، هیچ کم نگذاشتی آنچنانکه در قربانگاهت قربانی شش ماهه و یازده ساله و سپید مویانی سپید روی هم داشتی و بدین مضمون بانگ برداشتی:[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
"این زمین کربلا امروز میدان من است؛ عید قربان من است."

[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]تا آنکه سرانجام، نوبت به تو، ای «ذبح عظیم خدا» رسید.[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
آری؛ ظهر عاشورا آن هنگام که تَنت زیر سُم اسبان کوبیده شد و سَرت بر نیزه آرام گرفت، آیه‌ی:

[/FONT][/FONT][/COLOR][CENTER][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][RIGHT][FONT=Tahoma]«[COLOR=#00B050]وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ[/COLOR]» ،[/FONT]

[/RIGHT]
[/FONT][/COLOR][/CENTER]
[COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]معنا شد.

[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]تو بر کَون و مکان امیر گشتی؛ [B]خون بهایت خدا شد؛ در تربتت شفا، تحت قُبّه‌ات استجابت و در ذُریه‌ات باقی مانده‌ی خویش مهدی را قرار داد[/B]. همو که با ظهورش خدا به هِیمنه‌ی خدایی‌اَش در زمین پرستش شود.
[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]باشد تا با ظهورش رحمت خدا بر عالمیان جاری گردد و آدمیان، طعم عدالت چشند.
[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]اَللّهُمَ عجّل فَرجَه و سهّل مَخرَجَهُ[/FONT][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
آمین... [/FONT][/FONT][/COLOR]:icon_gol:
[COLOR=#000000][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma]
[/FONT][B][COLOR=black][FONT=Tahoma]نویسنده: [/FONT][/COLOR] مسعود بسیطی[COLOR=black][FONT=Tahoma][B]؛[/B] [email]m.basiti@mohammadivu.org[/email][/FONT][/COLOR][/B][FONT=Tahoma]؛ [URL="http://www.mohammadivu.org/index.php/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA%D9%87%D8%A7/164-%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86/423-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%B1-%C2%AB%D8%B0%D8%A8%D8%AD-%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85%C2%BB"]منبع[/URL]
[/FONT]
[/FONT][/COLOR]

لینک به دیدگاه

عید قربان است و تو باید اسماعیلت را قربانی کنی اسماعیل تو چیست؟معشوقت؟ خانواده ات؟ آبرویت؟ ، شغلت؟ پولت؟ جانت؟ نفست؟نیازی نیست كه كسی بداند ، باید خود بدانی و خدا .

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...