رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

1468.jpg

 

چكیده‌ : تعارف‌ یكی‌ از مسائل‌ مهمی‌ است‌ كه‌ دانستن‌ آن‌ برای‌ فارسی‌آموزان‌ خارجی‌ ضروری‌ به‌ شمار می‌رود. در این‌ مختصر، نگارنده‌ قصد دارد مشخص‌ كند چرا فارسی‌آموزان‌ خارجی‌ نمی‌توانند تعارف‌ فارسی‌ را بفهمند یا خوب‌ متوجه‌ شوند.ابتدا دربارة‌ نظریه‌ ادب‌ همگانی‌، كه‌ توسط‌ براون‌ و لوینسون‌ مطرح‌ شد سخن‌ می‌رود و بعد پدیدة‌ تعارف‌ براساس‌ این‌ نظریه‌ مورد بررسی‌ قرار می‌گیرد. در این‌ بخش‌ به‌ این‌ پرسش‌ پاسخ‌ داده‌ می‌شود كه‌: آیا تعارف‌ فارسی‌ در چارچوب‌ نظریة‌ ادب‌ قرار می‌گیرد؟ بخش‌ سوم‌ به‌ دستگاه‌ ضمیر و فعل‌ می‌پردازد و مهم‌ترین‌ نقش‌های‌ تعارف‌ و فرق‌ آن‌ با ادب‌ عمومی‌ را آشكار می‌كند. سرانجام‌، سه‌ علت‌ اصلی‌ برشمرده‌ و راه‌حل‌ ممكن‌ ارائه‌ می‌شود.

 

 

كلید واژه‌ها: تعارف‌، نظریة‌ ادب‌، حیثیت‌، فارسی‌آموزان‌ خارجی‌، دستگاه‌ ضمیر، دستگاه‌ فعل‌، وجه‌ هم‌كنش‌.

 

 

مقدمه‌

یكی‌ از شركت‌كنندگان‌ دورة‌ دانش‌افزایی‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ جمله‌ای‌ را گفت‌ كه‌ به‌خوبی‌ دیدگاه‌ یك‌ خارجی‌ را دربارة‌ تعارف‌ در زبان‌ فارسی‌ نشان‌ می‌دهد. این‌ خانم‌ می‌گوید: «قبل‌ از آمدن‌ به‌ ایران‌ فكر می‌كردم‌ كه‌ یك‌ سلام‌ گفتن‌ برای‌ یك‌ روز كافی‌ است‌، اما حالا می‌بینم‌ كه‌ سلام‌ گفتن‌ و تشكر كردن‌ اینجا حد ندارد ».

 

معمولاً فارسی‌آموزان‌ خارجی‌ تعارف‌ فارسی‌ را نمی‌شناسند و این‌ مسأله‌ باعث‌ می‌شود كه‌ آن‌ها در تعارف‌ تفریط‌ ــ یا گاهی‌ اوقات‌ حتی‌ افراط‌ ــ كنند. از طرف‌ دیگر، كافی‌ است‌ به‌ یك‌ ایرانی‌ بگویید خسته‌ نباشید تا او بگوید: «چقدر با استعدادید، تعارف‌ را بلد هستید». این‌ نكته‌ به‌خوبی‌ ارزش‌ و اهمیت‌ تعارف‌ را در زندگی‌ ایرانیان‌ منعكس‌ می‌كند.

 

هر زبانی‌ ویژگی‌های‌ خاصی‌ دارد و یكی‌ از ویژگی‌های‌ زبان‌ فارسی‌ وجود عبارات‌ مؤدبانه‌ای‌ است‌ كه‌ عمدتاً برای‌ فارسی‌آموزان‌ خارجی‌ مشكلاتی‌ پیش‌ می‌آورد و هنگام‌ ارتباط‌ با فارسی‌زبانان‌، باعث‌ سوءتفاهم‌ می‌شود. عبارات‌ مؤدبانه‌ در همة‌ زبان‌های‌ جهان‌ وجود دارد و تنها این‌ نكته‌ نمی‌تواند باعث‌ مشكلات‌ و سوءتفاهم‌ شود. با این‌ حال‌ می‌بینیم‌ كه‌ خارجیان‌ مقیم‌ در ایران‌ در هم‌كنش‌ با ایرانیان‌ با سختی‌های‌ زبانی‌ روبه‌رو می‌شوند و بیشتر آن‌ سختی‌ها متعلق‌ به‌ این‌ عبارات‌ است‌. هدف‌ این‌ مقاله‌ پیدا كردن‌ مهم‌ترین‌ علت‌های‌ چنین‌ مشكلاتی‌ است‌ كه‌ فارسی‌آموزان‌ خارجی‌ در ایران‌ با آن‌ روبه‌رو می‌شوند. برای‌ این‌ كه‌ كاملاً این‌ موضوع‌ را بفهمیم‌، اول‌ باید به‌ نظریة‌ ادب‌ عمومی‌ بپردازیم‌.

 

بنابراین‌، در بخش‌ اول‌ به‌ بررسی‌ این‌ نظریه‌ می‌پردازیم‌. در بخش‌ دوم‌ خواهیم‌ دید چه‌قدر «تعارف‌» در زبان‌ فارسی‌ وارد قالب‌ نظریة‌ ادب‌ می‌شود و آیا این‌ نظریه‌ به‌ همه‌ پرسش‌های‌ زمینه‌ خود جواب‌ می‌دهد یا خیر. در این‌ بخش‌ نظرات‌ بعضی‌ از زبان‌شناسان‌ ایرانی‌ و خارجی‌ را راجع‌ به‌ این‌ موضوع‌ می‌آوریم‌ و هم‌چنین‌ ترجمة‌ كلمة‌ «تعارف‌» را به‌ زبان‌ انگلیسی‌ بررسی‌ می‌كنیم‌. مقاله‌های‌ زیادی‌ دربارة‌ تعارف‌ از جنبة‌ زبان‌شناسی‌ به‌ رشتة‌ تحریر درآمده‌ ــ بعضی‌ از آن‌ها به‌ قلم‌ خود ایرانی‌ها و بعضی‌ دیگر به‌ قلم‌ خارجی‌ها ــ اما كم‌تر كسانی‌ هستند كه‌ به‌ قضیة‌ تعارف‌ و فهمیدن‌ آن‌ از طرف‌ غیرفارسی‌زبانان‌ توجه‌ كرده‌ باشند. ترجمة‌ انگلیسی‌ كلمة‌ «تعارف‌» و سعی‌ برای‌ گذاشتن‌ آن‌ در قالب‌ نظریه‌ای‌ كه‌ از آن‌ تنگ‌تر است‌، باعث‌ فهمیدن‌ نادرست‌ این‌ پدیده‌ شده‌ است‌ كه‌ دلیل‌ آن‌ ارائه‌ خواهد شد. در بخش‌ سوم‌ مقاله‌، با ارائة‌ نمونة‌ افعال‌ و ضمایر زبان‌ فارسی‌ نشان‌ خواهیم‌ داد كه‌ خود زبان‌ بهترین‌ پاسخ‌ را به‌ این‌ پرسش‌ می‌دهد و جنبه‌های‌ دیگر مسأله‌، اگرچه‌ قابل‌ توجه‌ است‌ و نمی‌توان‌ از آن‌ها چشم‌پوشی‌ كرد، به‌ اندازة‌ عامل‌ زبان‌ اهمیت‌ ندارند.

 

 

منظور از خارجی‌ها در این‌ مقاله‌، غربی‌ها و اروپایی‌هایی‌ هستند كه‌ با زبان‌ فارسی‌ سر و كار دارند، زیرا بیشتر غربی‌ها در این‌باره‌ تحقیق‌ كرده‌اند و دیگر آن‌ كه‌ در شرق‌ ممكن‌ است‌ زبان‌ یا زبان‌هایی‌ پیدا شود كه‌ بیشتر از فارسی‌ این‌ نكته‌ را شامل‌ شود، اگرچه‌ از محتوای‌ كتاب‌ها و گفت‌وگو با شرقی‌ها به‌ نظر می‌رسد كه‌ از این‌ لحاظ‌ نظیر زبان‌ فارسی‌ در كل‌ جهان‌ كم‌تر پیدا می‌شود.

 

 

1. نظریة‌ ادب‌

نظریة‌ ادب‌ را می‌توان‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از مهم‌ترین‌ و مؤثرترین‌ نظریه‌های‌ زبان‌شناسی‌ در 20 سال‌ اخیر معرفی‌ كرد. گرایش‌ به‌ این‌ نظریه‌ چندان‌ است‌ كه‌ می‌توان‌ آن‌ را زیرشاخة‌ مستقل‌ منظورشناسی‌ دانست‌. درحقیقت‌ می‌توان‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ پیوندی‌ میان‌ منظورشناسی‌ و جامعه‌شناسی‌ زبان‌ خواند. نظریة‌ ادب‌ توسط‌ براون‌ و لوینسون‌ (1987) تبیین‌ و عرضه‌ شده‌ است‌. ادب‌، راهكار عباراتی‌ است‌ كه‌ در محاورة‌ روزمره‌ بین‌ همة‌ مردم‌ و در همة‌ فرهنگ‌ها به‌كار می‌رود. بنابر این‌ نظریه‌، هدف‌ از به‌كار بردن‌ راهكارهای‌ مذكور، حفظ‌ حیثیت‌ مخاطب‌ است‌.

 

كلمة‌ «حیثیت‌» ترجمة‌ كلمة‌ انگلیسی‌ Face ، به‌ معنی‌ تصویری‌ است‌ كه‌ شخصی‌ از هویت‌، ارزش‌ و استعداد خود دارد. این‌ كلمه‌ در زبان‌ انگلیسی‌ پیشینة‌ بسیار جالبی‌ دارد. می‌گویند در قرن‌ هیجدهم‌ میلادی‌ مردها و زن‌های‌ متعلق‌ به‌ سطح‌ بالای‌ جامعه‌، صورت‌ خود را بسیار آرایش‌ می‌كردند و مواد آرایشی‌ زیادی‌ روی‌ صورت‌ می‌گذاشتند، همه‌ به‌ این‌ امید كه‌ به‌همدیگر مهر بورزند و از آن‌ جایی‌ كه‌ به‌ندرت‌ به‌ حمام‌ می‌رفتند، آن‌ ساخت‌ مواد آرایشی‌ روزبه‌روز روی‌ صورتشان‌ ضخیم‌ و ضخیم‌تر می‌شد. درجشن‌ها، اگر نزدیك‌ به‌ آتش‌ می‌شدند، مواد آرایشی‌ آب‌ می‌شد و صورت‌ و حیثیتشان‌ را به‌ خطر می‌انداخت‌. آن‌وقت‌ خدمتكاران‌، پرده‌ای‌ بین‌ آن‌ها و آتش‌ می‌گذاشتند تا صورت‌ و حیثیتشان‌ حفظ‌ شود .

 

 

براون‌ و لوینسون‌ ادعا می‌كنند كه‌، در زندگی‌ روزمره‌ حیثیت‌ ما به‌ خطر انداخته‌ می‌شود و هدف‌ از به‌كار بردن‌ عبارات‌ مؤدبانه‌، حفظ‌ حیثیت‌ است‌. این‌ مسأله‌ شبیه‌ داستان‌ بالاست‌. براساس‌ نظریة‌ آن‌ها، در هر ارتباط‌ زبانی‌، متكلم‌ و مخاطب‌، حیثیت‌ و نیازهای‌ حفظ‌ حیثیت‌ را درنظر می‌گیرند. بنابر نوشتة‌ براون‌ و لوینسون‌، حیثیت‌ دو جنبه‌ دارد: مثبت‌ و منفی‌. حیثیت‌ مثبت‌، نیاز انسان‌ به‌ مورد قبول‌ و تأیید واقع‌ شدن‌ است‌؛ به‌ عبارت‌ دیگر، همة‌ ما می‌خواهیم‌ دیگران‌ نیازها و خواهش‌هایمان‌ را قبول‌ كنند و به‌ آن‌ احترام‌ بگذارند. انتظار هم‌ داریم‌ نیازها و خواهش‌هایمان‌ مورد پسند دیگران‌ باشد. حیثیت‌ منفی‌، نیاز انسان‌ به‌ استقلال‌ و خودداری‌ دیگران‌ از ورود به‌ قلمرو شخصی‌ اوست‌. یعنی‌، هر آدمِ به‌بلوغ‌رسیده‌، نیاز به‌ آزادی‌ كنش‌ دارد و دیگران‌ از كنش‌های‌ او نباید جلوگیری‌ كنند.

 

چنانچه‌ یكی‌ از حیثیت‌ها، چه‌ مثبت‌ و چه‌ منفی‌، نادیده‌ گرفته‌ شود، عملكردی‌ به‌ نام‌ «كنش‌ به‌ خطر انداختن‌ حیثیت‌ » صورت‌ می‌گیرد. وقتی‌ كه‌ چنین‌ كنشی‌ پیدا شود، گوینده‌ از عبارات‌ مؤدبانه‌ به‌ هدف‌ جبران‌ كردن‌ حیثیت‌ مخاطب‌ استفاده‌ می‌كند. اگر حیثیت‌ مثبت‌ به‌ خطر انداخته‌ شود، برای‌ جبران‌ كردن‌ آن‌ ادب‌ مثبت‌ به‌كار می‌رود؛ و اگر حیثیت‌ منفی‌ در خطر باشد، ادب‌ منفی‌ صورت‌ می‌گیرد. مردم‌ معمولاً در هم‌كنش‌ (تعامل‌ با یكدیگر) تلاش‌ می‌كنند تا حیثیت‌ مخاطب‌ را به‌ خطر نیندازند؛ به‌ عبارت‌ دیگر، از گفته‌های‌ مؤدبانه‌ استفاده‌ می‌كنند. مهم‌ اینجاست‌ كه‌ بدانیم‌ گوینده‌، حیثیت‌ مخاطب‌ را به‌ خطر نینداخته‌ و درعین‌حال‌ از حیثیت‌ خود نیز پشتیبانی‌ می‌كند .

 

نمونة‌ به‌كار بردن‌ ادب‌ مثبت‌ توجه‌ به‌ موضوعات‌ مورد علاقة‌ مشترك‌ متكلم‌ و مخاطب‌ است‌. متكلم‌ و مخاطب‌ می‌توانند آرزوها یا مشكلات‌ مشترك‌ داشته‌ باشند و با به‌كار بردن‌ ادب‌ مثبت‌، آن‌ها به‌ این‌ موضوعات‌ مشترك‌ توجه‌ می‌كنند. مانند كنش‌گفتار زیر:

 

عروس‌، پارچة‌ تشكچه‌ها را نگاه‌ كرد:

 

ـ چه‌قدر قشنگند! خیلی‌ خوش‌سلیقه‌اند خاله‌ جان‌.

 

مادر سبد گل‌ را گذاشت‌ روی‌ چهارپایة‌ گوشه‌ اتاق‌:

 

ـ چشم‌هایتان‌ قشنگ‌ می‌بینند. چه‌ گل‌هایی‌! چه‌ سبد گلی‌! چرا زحمت‌ كشیدید.

 

جعبة‌ شرینی‌ را از دست‌ بابا گرفت‌:

 

ـ ای‌ بابا، شیرینی‌ هم‌ آوردید. حسابی‌ خجالتی‌ دادید .

 

در ادب‌ منفی‌ گوینده‌ سعی‌ می‌كند با گفته‌های‌ غیرمستقیم‌ و نشان‌ دادن‌ ناآگاهی‌ از آرزوهای‌ خصوصی‌ مخاطب‌، حیثیت‌ منفی‌ او را به‌ خطر نیندازد. گوینده‌ در این‌ حالت‌ حیثیت‌ خود را پایین‌ می‌آورد و درعین‌حال‌ مخاطب‌ را بالا می‌برد. پیشنهادها، حیثیت‌ منفی‌ را به‌ خطر می‌اندازند؛ زیرا به‌ مخاطب‌ فشار می‌آورند تا به‌ گوینده‌ اجازه‌ دهند كاری‌ را بكند كه‌ مورد قبول‌ مخاطب‌ نباشد. گوینده‌ در چنین‌ مواردی‌ معمولاً از عبارت‌ «ببخشید...» استفاده‌ می‌كند، مانند مثال‌ زیر:

 

(در گفت‌وگوی‌ تلفنی‌) ببخشید ملیح‌ جون‌، محمود یك‌ كار فوری‌ با من‌ دارد. دوباره‌ زنگ‌ می‌زنم‌، حتماً. قربانت‌. (گوشی‌ را می‌گذارد) فرمایش‌ ؟

 

علاوه‌ بر جنبة‌ منظورشناختی‌ ادب‌، این‌ نظریه‌ سه‌ جنبة‌ اجتماعی‌ را نیز برای‌ این‌كه‌ كنش‌ به‌ خطر انداختن‌ حیثیت‌ صورت‌ بگیرد یا خیر، در نظر می‌گیرد: (1) قدرت‌ یا موقعیت‌ اجتماعی‌ طرفین‌ گفت‌وگو، (2) فاصله‌ و یا رابطة‌ اجتماعی‌ طرفین‌ گفت‌وگو از لحاظ‌ آشنایی‌ یا نزدیكی‌ و (3) میزان‌ سنگینی‌ تقاضا . بنابراین‌، هرچه‌ طرف‌ متقابل‌ گفت‌وگو با قدرت‌تر، ناآشناتر و تقاضا سنگین‌تر باشد، براساس‌ این‌ نظریه‌، سخنِ گوینده‌ مؤدبانه‌تر عرضه‌ می‌شود.

 

طولی‌ نكشید كه‌ نظریة‌ ادب‌ مورد نقد زبان‌شناسان‌ بسیاری‌ قرار گرفت‌. لازم‌ به‌ ذكر است‌ كه‌ انتقاد به‌ نظریة‌ براون‌ و لوینسون‌ عمدتاً از طرف‌ كسانی‌ بود كه‌ با زبان‌های‌ شرقی‌ سروكار داشتند. بعضی‌ از آن‌ها ادعا می‌كردند كه‌ این‌ نظریه‌، تعریف‌ دقیقی‌ از ادب‌ نمی‌دهد تا بتوان‌ براساس‌ آن‌، این‌ پدیده‌ را به‌طور میان‌فرهنگی‌ مورد بررسی‌ قرار داد. مهم‌ترین‌ دلیل‌ مخالفتشان‌ با این‌ دو مؤلف‌، جهانی‌ بودن‌ آن‌ حیثیت‌ بود و به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدند كه‌ حیثیتی‌ را كه‌ براون‌ و لوینسون‌ ایجاد كردند در جامعه‌های‌ شرقی‌ مصداق‌ ندارد. بنابر نوشته‌های‌ این‌ مخالفان‌، «حیثیت‌» براون‌ و لوینسون‌ كاملاً شخصی‌ است‌ و تنها به‌ فرد نگاه‌ می‌كند. برعكس‌، «حیثیت‌» در جامعه‌های‌ شرقی‌ بیشتر جنبة‌ همگانی‌ دارد و راهكارهای‌ ادب‌، با به‌ خطر انداختن‌ حیثیت‌ مرتبط‌ نیست‌ . در دو بخش‌ آینده‌ به‌ این‌ موضوع‌ بیشتر خواهیم‌ پرداخت‌.

 

 

2. تعارف‌ و نظریة‌ ادب‌

تردیدی‌ نیست‌ كه‌ مفهوم‌ كلمة‌ تعارف‌ در زبان‌ فارسی‌ فوق‌العاده‌ پیچیده‌ است‌. برای‌ اثبات‌ پیچیدگی‌ این‌ مفهوم‌، تنها این‌ نكته‌ كافی‌ است‌ كه‌ یك‌ معنای‌ آن‌ چیزی‌ به‌ كسی‌ دادن‌ و معنای‌ دیگر هدیه‌ را نپذیرفتن‌ است‌. برای‌ نمونه‌ معناهای‌ آن‌ را از یك‌ فرهنگ‌ می‌آوریم‌:

 

خوشامد گفتن‌ به‌ یكدیگر، احوالپرسی‌ كردن‌ از یكدیگر، تكلف‌ و اسباب‌ ضیافت‌ فراهم‌ كردن‌، دعوت‌ به‌ ضیافت‌، پیشكش‌ دادن‌، هدیه‌، اغراق‌ در ادای‌ احترام‌ و سایر تشریفات‌ به‌ حدی‌ كه‌ اسباب‌ ناراحتی‌ طرف‌ مقابل‌ را فراهم‌ سازد .

 

ملاحظه‌ می‌شود كه‌ برخی‌ از معانی‌، متضاد و متقابل‌ معانی‌ دیگر است‌. بنابراین‌، مفهوم‌ كل‌ تعارف‌ برای‌ غیرایرانیان‌ می‌تواند بسیار مشكل‌ و دشوار باشد. متأسفانه‌، فهمیدن‌ نادرست‌ معنای‌ لغوی‌ تعارف‌ باعث‌ فهمیدن‌ غیرصحیح‌ این‌ پدیده‌ شده‌ و حتی‌ بعضی‌ از محققان‌ ایرانی‌ به‌ اشتباه‌ افتاده‌اند. ویلیام‌ بی‌من‌، مردم‌شناس‌ مشهور آمریكایی‌، كه‌ حدود ده‌ سال‌ مشغول‌ پژوهش‌ در ایران‌ بوده‌ ، تعارف‌ را با گروه‌ اسمی‌ Ritual politeness به‌ زبان‌ انگلیسی‌ ترجمه‌ كرده‌ و سایر محققان‌ عمدتاً از این‌ ترجمه‌ تقلید كرده‌اند . می‌توان‌ گفت‌ كه‌ این‌ ترجمه‌ از دو جنبه‌ اشتباه‌ است‌: یكی‌ آن‌ كه‌ مفهوم‌ تعارف‌ حتی‌ از مفهوم‌ كل‌ نظریة‌ ادب‌ وسیع‌تر است‌ و بی‌من‌ آن‌ را فشرده‌تر می‌داند، و دیگر آن‌كه‌ خود معنای‌ این‌ گروه‌ اسمی‌ را به‌ طوری‌ می‌توان‌ به‌ عنوان‌ یك‌ معنای‌ منفی‌ فهمید. از كلمات‌ خود بی‌من‌ نكتة‌ مطرح‌ شده‌، فهمیده‌ می‌شود:

 

«در واقع‌ به‌ اعتقاد من‌، تعارف‌، تجسم‌ عملی‌ و آیینی‌ شدة‌ ادراكات‌ متفاوت‌ از فرادستی‌ و فرودستی‌ در تعامل‌ است‌. تعارفْ انسجام‌ نقش‌های‌ تعریف‌ شدة‌ فرهنگی‌ را ــ آن‌ گونه‌ كه‌ هر ایرانی‌ به‌ انحاء مختلف‌ در زندگی‌ روزمره‌ ایفا می‌كند ــ حفظ‌ كرده‌ و بر آن‌ تأكید می‌گذارد. جوانان‌ ایرانی‌ نومیدانه‌، از فراگیر بودن‌ تعارف‌ شِكوِه‌ می‌كنند، اما كاری‌ علیه‌ آن‌ نمی‌توانند بكنند و حتی‌ در عین‌ نارضایتی‌، خودشان‌ هم‌ تعارف‌ می‌كنند ».

 

از این‌ كلمات‌ چنین‌ برمی‌آید كه‌ تعارف‌ برای‌ ایرانی‌ها سخت‌ می‌نماید، اما درعین‌حال‌ آن‌ها ــ اگر چه‌ می‌خواهند ــ نمی‌توانند خودشان‌ را از چنگ‌ آن‌ رها كنند. البته‌ این‌ نگاه‌ كاملاً نادرست‌ است‌؛ چون‌ در هیچ‌ زبانی‌ نكته‌ای‌ وجود ندارد كه‌ برای‌ اهل‌ آن‌ زبان‌ دشوار باشد. اگر چنان‌ پدیده‌ای‌ به‌وجود می‌آمد، به‌ زودی‌ از زبان‌ بیرون‌ می‌رفت‌. همین‌ قاعده‌ یكی‌ از مهم‌ترین‌ قواعد زبانی‌ به‌ شمار می‌رود. زبان‌، مانند هر پدیدة‌ طبیعی‌ دیگر، با گذر زمان‌ تغییر می‌كند و علت‌ اصلی‌ این‌ تغییرات‌ رها شدن‌ از سختی‌ها و تنگناهایی‌ است‌ كه‌ مشكلات‌ را ایجاد می‌كنند. خود بی‌من‌ باید این‌ را دانسته‌ باشد و اگر دانسته‌ باشد، این‌ سؤال‌ مطرح‌ می‌شود كه‌ چرا اینطور نوشته‌ است‌. به‌ نظر ما، خودش‌ در جای‌ دیگر به‌ این‌ پرسش‌ جواب‌ می‌دهد:

 

«از سوی‌ دیگر شخص‌ با دوستان‌ صمیمی‌ خود تعارف‌ نمی‌كند، و اگر یك‌ طرف‌، از صورت‌های‌ زبانی‌ محترمانه‌ استفاده‌ كند، طرف‌ دیگر باید گفته‌های‌ او را این‌گونه‌ تعبیر كند كه‌ احترام‌ حقیقی‌ و خالصانة‌ گوینده‌ نسبت‌ به‌ شنونده‌، استعمال‌ آن‌ها را ایجاد كرده‌ است‌. البته‌ چنین‌ احساسی‌ فی‌نفسه‌ در روابط‌ بین‌ غیرصمیمی‌ها وجود ندارد (كه‌ به‌ اعتقاد من‌ این‌ حقیقت‌ به‌ درستی‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ ابراز صریح‌ احترام‌ تعارف‌ محسوب‌ نمی‌شود ».

 

 

بنابر نوشتة‌ بی‌من‌، اگر بخواهیم‌ به‌ كسی‌ احترام‌ بگذاریم‌ كه‌ دوست‌ صمیمی‌ یا عضو خانوادة‌ ما به‌ شمار نمی‌رود، راهی‌ نداریم‌ آن‌ را به‌ زبان‌ فارسی‌ ابراز كنیم‌؛ چون‌ تعارف‌ تنها وسیلة‌ نشان‌ دادن‌ احترام‌ به‌ غیر نزدیكان‌ در زبان‌ فارسی‌ است‌. نتیجة‌ این‌ كار برای‌ یك‌ خوانندة‌ ناآگاه‌ این‌ است‌ كه‌ فارسی‌زبانان‌ ــ یا به‌ عبارت‌ دیگر ایرانی‌ها ــ اصلاً به‌ زبان‌ مادریشان‌ نمی‌توانند به‌ دیگران‌ احترام‌ بگذارند و معلوم‌ است‌ كه‌ اگر وسیله‌ وجود ندارد، نیاز هم‌ وجود ندارد. قصد بی‌من‌ از این‌ روش‌ همان‌ است‌ كه‌ تعدادی‌ از مستشرقان‌ دیگر قبل‌ از وی‌ داشتند، و آن‌ این‌ كه‌ ایرانی‌ها ملتی‌ پس‌رفته‌ و عقب‌مانده‌ هستند و هرگز به‌ پای‌ غربی‌ها نمی‌توانند برسند، چنان‌كه‌ حتی‌ در زبانشان‌ اندیشه‌های‌ پیشرفته‌ وجود ندارد؛ بنابراین‌ اساساً در مغزشان‌ نیز چنین‌ پدیده‌ای‌ موجود نیست‌. اما از لحاظ‌ زبان‌ و نشان‌ دادن‌ احترام‌ به‌ دیگران‌ و حتی‌ به‌ كسانی‌ كه‌ منزلتشان‌ پایین‌تر باشد، اوضاع‌ درست‌ برعكس‌ آن‌ است‌؛ یعنی‌ واقعاً به‌ زبان‌ فارسی‌ می‌توان‌ احساساتی‌ را ابراز كرد كه‌ به‌ بیشتر زبان‌های‌ دیگر ممكن‌ نیست‌. اصل‌ فهمیدن‌ یك‌ پدیده‌ وابسته‌ به‌ فهمیدن‌ معنای‌ لغوی‌ آن‌ است‌؛ اگر معنای‌ لغوی‌ كلمه‌ به‌ درستی‌ فهمیده‌ نشود، معنا و ارزش‌ واقعی‌ آن‌ را هم‌ به‌خوبی‌ نمی‌توان‌ دریافت‌.

 

 

بعد از چنین‌ آغازی‌ عجیب‌ نیست‌ اگر كسی‌ جمله‌های‌ زیر را بنویسد:

 

«امروز وقتی‌ شما با پنجاه‌ نفر ایرانی‌ صحبت‌ می‌كنید، ملاحظه‌ می‌نمایید كه‌ همگی‌ مخلص‌ و دوست‌ و حتی‌ بنده‌ و چاكر شما هستند، ولی‌ همین‌ كه‌ پشت‌ كردید، اگر به‌ شما ناسزا نگویند، قطعاً احساسات‌ خوبی‌ نسبت‌ به‌ شما ندارند. این‌ موضوع‌ همواره‌ یكی‌ از نكات‌ مورد توجه‌ اروپاییان‌ بوده‌ كه‌ نمی‌دانستند چگونه‌ با این‌ ملت‌ رفتار كنند » .

بی‌من‌ در جای‌ دیگر اعتراف‌ می‌كند كه‌ تعارف‌ از زبان‌ مؤدبانة‌ عادی‌ بسیار پهناورتر و گسترده‌تر است‌ . منظور وی‌ از زبان‌ مؤدبانة‌ عادی‌ همان‌ ادبی‌ است‌ كه‌ بیشتر ملل‌ جهان‌ به‌كار می‌برند، ولی‌ اضافه‌ می‌كند كه‌ خود ایرانی‌ها آن‌ را به‌ دلیل‌ آن‌ كه‌ بسیار گسترده‌ و وسیع‌تر است‌، كاملاً درك‌ نمی‌كنند. به‌ نظر ما بدیهی‌ است‌ كه‌ مردم‌ در گوشه‌ و كنار كشور، مشكلی‌ با تعارف‌ ندارند. در غیر این‌ صورت‌ برقراری‌ ارتباط‌ بین‌ مردم‌ دشوار و غیرممكن‌ می‌شد.

 

از سوی‌ دیگر، رحمان‌ صحراگرد چارچوبی‌ برای‌ تعارف‌ فارسی‌ ارائه‌ كرده‌ است‌ كه‌ به‌خوبی‌ می‌توان‌ آن‌ را پذیرفت‌. وی‌ براساس‌ فرازبان‌ معناشناختی‌ طبیعی‌ قالب‌ تعارف‌ را به‌دست‌ داده‌ و تعارف‌ را شامل‌: ادب‌، رودربایستی‌، احترام‌، مهمان‌نوازی‌ و تواضع‌ می‌داند. به‌ نظر صحراگرد «رفتار تعارف‌» معانی‌ زیر را منعكس‌ می‌كند:

 

1. نفر الف‌ با نفر ب‌ است‌؛

 

2. نفر الف‌ با نفر ب‌ با ادب‌ رفتار می‌كند؛

 

3. نفر الف‌ به‌ نفر ب‌ احترام‌ می‌گذارد؛

 

4. نفر الف‌ با نفر ب‌ با رودربایستی‌ رفتار می‌كند؛

 

5. نفر الف‌ نسبت‌ به‌ نفر ب‌ مهمان‌نواز است‌؛

 

6. نفر الف‌ به‌ نفر ب‌ تواضع‌ می‌كند؛

 

7. مردم‌ به‌ این‌ علت‌ حرف‌های‌ خوبی‌ دربارة‌ نفر الف‌ می‌زنند؛

 

8. نفر اول‌ خوب‌ احساس‌ می‌كند .

 

در اینجا می‌بینیم‌ كه‌ ادب‌ تنها یكی‌ از جنبه‌های‌ تعارف‌ است‌ و علاوه‌برآن‌، چهار جنبة‌ دیگر هم‌ ذكر می‌شود. از آن‌ گذشته‌، جمله‌های‌ 7 و 8 هم‌ جنبة‌ اجتماعی‌ و هم‌ فردی‌ تعارف‌ را نشان‌ می‌دهند. همچنین‌ باید اعتراف‌ كرد كه‌ دو مفهوم‌ محبت‌ و چاپلوسی‌ نیز با استفاده‌ از عبارات‌ تعارف‌ در زبان‌ فارسی‌ بیان‌ می‌شود. از زندگی‌ روزمره‌ مثال‌های‌ زیادی‌ را می‌توان‌ آورد و ما برای‌ شاهد، یك‌ مثال‌ برای‌ محبت‌ و مثال‌ دیگری‌ برای‌ چاپلوسی‌ می‌آوریم‌. مثال‌ محبت‌:

 

اقدس‌: خاله‌ جان‌، سلام‌، پای‌ شما را بوسیدم‌.

 

عفت‌الملوك‌: سلام‌ به‌ روی‌ ماهت‌، روی‌ ماهت‌ را بوسیدم‌ .

 

مثال‌ چاپلوسی‌ و تملق‌:

 

كارمند: بنده‌ خدمتتان‌ شرفیاب‌ شدم‌ تا استدعا كنم‌ با تقاضاهای‌ انتقالی‌ كه‌ خدمتتان‌

 

تقدیم‌ كردم‌، موافقت‌ بفرمایید.

 

رئیس‌: من‌ نامة‌ شما را با نظر موافق‌ به‌ كارگزینی‌ فرستادم‌ .

 

اما هنوز خیلی‌ زود است‌ كه‌ بتوانیم‌ راجع‌ به‌ «فرازبان‌ معناشناختی‌ طبیعی‌» اظهارنظر قاطعی‌ كنیم‌. شاید تحقیقات‌ بیشتر نشان‌ دهد كه‌ این‌ فرازبان‌ نتواند آن‌ چه‌ را كه‌ باید، انجام‌ بدهد. تا به‌ امروز نمی‌توان‌ ادعا كرد اجزاء آن‌ واقعاً جهانی‌ هستند، ولی‌ برای‌ توصیف‌ تعارف‌ مناسب‌تر از «نظریة‌ ادب‌ همگانی‌» می‌نماید.

 

بنابراین‌ ادب‌ یا احترام‌ تنها یكی‌ از معانی‌ چندگانة‌ واژة‌ تعارف‌ است‌ و همین‌ تعدد معنایی‌ یكی‌ از علت‌های‌ اشتباه‌ در فهم‌ خارجیان‌ از این‌ واژه‌ شده‌ است‌. اولین‌ اشتباه‌ زمانی‌ پیش‌ می‌آید كه‌ غیر فارسی‌زبانان‌ فرهنگ‌ رفتار تعارف‌ را با همان‌ فرهنگ‌ و تربیت‌ خود مقایسه‌ و دربارة‌ آن‌ اظهار نظر و داوری‌ می‌كنند و در نوشته‌های‌ خود نیز همان‌ را نقل‌ كرده‌اند . البته‌، آن‌ نوع‌ تعارف‌ كه‌ معادل‌ انگلیسی‌ آن‌ Ritual politeness است‌، در زبان‌ فارسی‌ «تعارف‌ شاه‌عبدالعظیمی‌»، یعنی‌ تعارف‌ سرزبانی‌ و ظاهری‌، نام‌ گرفته‌ است‌ . بنابراین‌ گروه‌ اسمی‌ انگلیسی‌ تنها می‌تواند ترجمة‌ این‌ كلمه‌ باشد و این‌ تنها یكی‌ از جنبه‌های‌ تعارف‌ به‌ شمار می‌رود. در حالی‌ كه‌ تعارف‌ مفهومی‌ بسیار گسترده‌تر از این‌ دارد. لذا ایرانیان‌ می‌گویند: «تعارف‌ اومد و نیومد داره‌».

  • Like 1
لینک به دیدگاه

3. بررسی‌ سیستم‌ ضمیر و فعل‌ زبان‌ فارسی‌ از جنبة‌ تعارف‌

همة‌ زبان‌های‌ جهان‌ بسته‌ به‌ شرایط‌ متغیری‌ كه‌ در آن‌ها به‌كار برده‌ می‌شوند و بسته‌ به‌ وظیفه‌های‌ متنوعی‌ كه‌ به‌ عهده‌ می‌گیرند، گونه‌های‌ مختلفی‌ پیدا می‌كنند؛ به‌ این‌گونه‌ها، كه‌ از تفاوت‌ كاربرد ناشی‌ می‌شود، سبك‌ گفته‌ می‌شوند. در اینجا با سبك‌ ادبی‌ كاری‌ نداریم‌، مفهوم‌ سبك‌ در اینجا عام‌تر از آن‌ به‌كار می‌رود. سبك‌ چه‌ ربطی‌ به‌ ضمایر و افعال‌ فارسی‌ دارد؟ سبك‌ زبان‌ به‌ سه‌ عامل‌ بستگی‌ دارد: موضوع‌، وسیلة‌ بیان‌ و (نكته‌ای‌ كه‌ به‌ویژه‌ مورد توجه‌ این‌ بخش‌ مقاله‌ خواهد بود:) رابطة‌ اجتماعی‌ میان‌ گوینده‌ و شنونده‌ .

 

سبك‌ بسته‌ به‌ موضوع‌ تغییر می‌كند؛ مثلاً زبان‌ یك‌ سخن‌رانی‌ مذهبی‌ با گزارش‌ یك‌ مسابقة‌ فوتبال‌ تفاوت‌ می‌كند. باز این‌ هردو، با سبك‌ یك‌ سخن‌رانی‌ علمی‌ تفاوت‌ پیدا می‌كند. فرض‌ كنیم‌ كه‌ گوینده‌ای‌ برای‌ گزارش‌ یك‌ مسابقة‌ فوتبال‌ از سبك‌ یك‌ سخن‌رانی‌ مذهبی‌ استفاده‌ كند؛ كار او چه‌قدر موجب‌ خنده‌ و یا تعجب‌ خواهد شد؟! بنابراین‌، موضوع‌ یك‌ عامل‌ مهم‌ سبك‌ است‌.

 

منظور از وسیلة‌ بیان‌، زبان‌ گفتاری‌ و نوشتاری‌ است‌. در هر زبان‌ بین‌ سبك‌ گفتار و سبك‌ نوشتار تفاوت‌هایی‌ وجود دارد كه‌ باید رعایت‌ نمود. این‌ تفاوت‌ها بسته‌ به‌ زبان‌ فرق‌ می‌كند؛ ولی‌ تفاوت‌ بین‌ گفتار و نوشتار به‌طور كلی‌ در هر زبانی‌ وجود دارد. یكی‌ از دلایل‌ این‌ فرق‌، دگرگونی‌ سریع‌تر زبان‌ گفتار نسبت‌ به‌ نوشتار است‌. تعارف‌ فارسی‌ زمینه‌ای‌ است‌ كه‌ در آن‌ تفاوت‌ بین‌ گفتار و نوشتار به‌خوبی‌ دیده‌ می‌شود. اما عامل‌ سوم‌ در تعیین‌ سبك‌ بیشتر این‌ تفاوت‌ را آشكار می‌كند و آن‌ رابطة‌ اجتماعی‌ موجود بین‌ گوینده‌ و شنونده‌ است‌.

 

اختلاف‌ سطح‌ اجتماعی‌ در همة‌ جوامع‌ یافت‌ می‌شود؛ اما در بعضی‌ از زبان‌ها چندان‌ به‌ چشم‌ نمی‌آید و در بعضی‌ به‌طور بارزی‌ آشكار می‌شود. به‌طور كلی‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ زبان‌های‌ شرقی‌ بیشتر از زبان‌های‌ غربی‌ اختلاف‌ سطح‌ اجتماعی‌ گویندگان‌ خود را منعكس‌ می‌كنند. مثلاً زبان‌ انگلیسی‌ و به‌خصوص‌ انگلیسی‌ آمریكایی‌، چندان‌ نشان‌دهندة‌ اختلاف‌ سطح‌ اجتماعی‌ گوینده‌ و شنونده‌ نیست‌؛ درحالی‌كه‌ زبان‌ ژاپنی‌ و به‌خصوص‌ زبان‌ جاوه‌ای‌، دارای‌ سطوح‌ اجتماعی‌ متفاوتی‌ است‌ كه‌ به‌سرعت‌ وضع‌ گوینده‌ را نسبت‌ به‌ شنونده‌ یا كسی‌ كه‌ دربارة‌ او صحبت‌ می‌شود، مشخص‌ می‌نماید.

 

زبان‌ فارسی‌ كم‌تر از زبان‌هایی‌ چون‌ جاوه‌ای‌ یا ژاپنی‌ و بیشتر از زبانی‌ چون‌ انگلیسی‌، اختلاف‌ سطح‌ گوینده‌ و شنونده‌ را آشكار می‌كند . از طرف‌ دیگر، مؤلفانی‌ چون‌ م‌. هیلمان‌ ادعا می‌كنند كه‌ تعارف‌ در زبان‌ فارسی‌ فضای‌ استفاده‌ای‌ حتی‌ گسترده‌تر از keigo (كه‌ معادل‌ آن‌ در زبان‌ ژاپنی‌ است‌) دارد. زبان‌ فارسی‌ بیشتر از دیگر واحدهای‌ كلمه‌ای‌، ضمایر و افعال‌ را در خود منعكس‌ می‌كند . فراموش‌ نكنیم‌ كه‌ عامل‌ دوم‌، یعنی‌ مسألة‌ زبان‌ گفتاری‌ و نوشتاری‌ نیز تأثیر می‌گذارد. تعارف‌ فارسی‌ ویژة‌ گفتار است‌ و در زبان‌ نوشتاری‌ بسیار كم‌ و به‌ندرت‌ دیده‌ می‌شود.

 

 

در ارتباط‌ با قدرت‌، منزلت‌ و همبستگی‌ عبارات‌ تعارف‌ در فارسی‌ دارای‌ دو بعد اصلی‌ است‌:

 

1. كاربرد عام‌ آن‌، یعنی‌ فروتنی‌ عمومی‌؛

 

2. كاربرد ویژة‌ آن‌ كه‌ با مقولات‌ سلطه‌ و همبستگی‌ رابطه‌ دارد .

 

به‌كار بردن‌ عبارات‌ احترام‌آمیز بین‌ گویندگان‌ زبان‌ فارسی‌ به‌ عنوان‌ یك‌ ویژگی‌ مقبول‌ اجتماعی‌، جایگاه‌ خاص‌ خود را دارد. درعین‌حال‌ استفاده‌ از صورت‌های‌ فاقد نشانة‌ احترام‌ هم‌ دیده‌ می‌شود؛ ولی‌ نشان‌ دادن‌ درجه‌ای‌ از احترام‌ از سوی‌ بالادست‌ هم‌، قابل‌ درك‌ است‌ و در كنش‌های‌ گفتاری‌ متعددی‌ ملاحظه‌ می‌شود كه‌ نشانة‌ چیزی‌ متفاوت‌ از سلطه‌ و قدرت‌ است‌. جهانگیری‌ ادعا می‌كند كه‌ این‌ مسأله‌ می‌تواند بیان‌كنندة‌ شخصیت‌ آزاداندیش‌ فرد باشد؛ اما نگارنده‌ با این‌ گفته‌ها موافق‌ نیست‌. به‌كار بردن‌ صورت‌های‌ محترمانه‌ از سوی‌ بالادست‌، یك‌ هنجار همگانی‌ بین‌ فارسی‌زبانان‌ است‌. البته‌ نشانة‌ آزاداندیشی‌ هم‌ می‌تواند باشد؛ ولی‌ تعارف‌ در زبان‌ فارسی‌ یك‌ هنجار اجتماعی‌ است‌ و هنجار را با هیچ‌گونه‌ آزاداندیشی‌ یا ناآزاداندیشی‌ نمی‌توان‌ مقایسه‌ كرد. تعارف‌ یا احترامی‌ كه‌ از حد هنجار بالاتر رود، می‌تواند نشانة‌ آزاداندیشی‌ از سوی‌ فرادست‌ و همچنین‌ چاپلوسی‌ و تملق‌ از سوی‌ فرودست‌ باشد.

 

 

3 ـ 1: دستگاه‌ ضمیر

وقتی‌ كه‌ دانشجویان‌ خارجی‌ سیستم‌ ضمایر زبان‌ فارسی‌ را یاد می‌گیرند، همان‌ ضمایر زبان‌ نوشتاری‌ را می‌آموزند؛ ولی‌ وقتی‌ با فارسی‌زبانان‌ ملاقات‌ می‌كنند، به‌ زودی‌ درمی‌یابند كه‌ ضمایر نوشتاری‌ در زبان‌ گفتاری‌ روزمره‌، مورد استفاده‌ قرار نمی‌گیرند و باید از ضمایر دیگری‌ استفاده‌ كنند. شاید این‌ نكته‌ برای‌ فارسی‌زبانان‌ جالب‌ نباشد، اما حتماً این‌ نكته‌ قابل‌ توجه‌ فارسی‌آموزان‌ است‌ كه‌: تنها ضمایر اول‌ شخص‌ جمع‌ و سوم‌ شخص‌ جمع‌ با زبان‌ نوشتاری‌ فرق‌ نمی‌كنند؛ همة‌ ضمایر دیگر در نوشتار با گفتار تفاوت‌ می‌كنند. آن‌ها مجبور نیستند از این‌ ضمایر گفتاری‌ استفاده‌ كنند؛ ولی‌ بدینسان‌، هرگز به‌ زبان‌ فارسی‌ تسلط‌ نمی‌یابند و علاوه‌ براین‌، فارسی‌زبانان‌ آن‌ها را به‌كار می‌برند و این‌ نكته‌ را باید قبول‌ كنند.

 

ضمایر فارسی‌ معمولاً دارای‌ سه‌ سطح‌ است‌: سطح‌ خنثی‌، سطح‌ پایین‌ و سطح‌ بالا. لازم‌ است‌ اضافه‌ كنیم‌ كه‌ سطح‌ خنثی‌ برابر زبان‌ نوشتاری‌ است‌، سطح‌ پایین‌ برای‌ متكلم‌ و سطح‌ بالا برای‌ مخاطب‌ یا سوم‌ شخص‌ به‌كار برده‌ می‌شود.

 

 

اول‌ شخص‌

این‌ ضمیر دارای‌ دو سطح‌ است‌: خنثی‌ یا ضمیر من‌ ، و پایین‌.

 

بنده‌؛ این‌ واژه‌ به‌ عنوان‌ صورت‌ مؤدبانه‌ دارای‌ گسترده‌ترین‌ كاربرد در جایگاه‌ ضمیر اول‌ شخص‌ مفرد است‌.

 

«اگر 25 درصد كل‌ قیمت‌ باشد كه‌ بنده‌ باید یك‌ چیزی‌ هم‌ از جیبم‌ تقدیمشان‌ كنم‌ ».

 

برخی‌ محققان‌ می‌گویند اصطلاحات‌ دیگری‌ هم‌ برای‌ اول‌ شخص‌ مفرد پیدا می‌شود؛ مثل‌ حقیر، دعاگو یا چاكر . به‌ نظر ما این‌ سه‌، ضمیر محسوب‌ نمی‌شوند، چون‌ معمولاً با فعل‌ سوم‌ شخص‌ مفرد مطابقت‌ می‌كنند؛ درحالی‌كه‌ ضمیر اول‌ شخص‌ مفرد باید با فعل‌ اول‌ شخص‌ مفرد مطابقت‌ كند. به‌هرحال‌، هدف‌ این‌ مقاله‌ جمع‌ كردن‌ عبارات‌ تعارف‌ نیست‌؛ به‌ نظر نگارنده‌ (نگارنده‌ را هم‌ بنابر نظر بالا می‌توان‌ به‌ عنوان‌ ضمیر اول‌ شخص‌ مفرد دانست‌!) این‌ كار بر عهدة‌ ایرانیان‌ است‌. هدف‌ از این‌ مقاله‌ تنها بررسی‌ سیستم‌ ضمیر و فعل‌ و براساس‌ آن‌ اشاره‌ كردن‌ به‌ یك‌ ویژگی‌ خاص‌ زبان‌ فارسی‌ است‌، كه‌ در بیشتر زبان‌ها وجود ندارد.

 

به‌ عنوان‌ یك‌ قاعدة‌ كلی‌ در نظام‌ صورت‌های‌ محترمانه‌، گوینده‌، هرقدر هم‌ كه‌ سلطه‌ داشته‌ باشد، صورت‌ سطح‌ بالا برای‌ اول‌ شخص‌، برای‌ او وجود ندارد. این‌ بس‌ دلیلی‌ است‌ كه‌ به‌كار بردن‌ تعارف‌، رابطة‌ مستقیم‌ با قدر و منزلت‌ ندارد. تنها نقش‌ اجتماعی‌ای‌ كه‌ در اینجا تأثیر می‌گذارد، می‌تواند نقش‌ گوینده‌ و مخاطب‌ باشد. بنابراین‌، اگر گویندة‌ زبان‌ فارسی‌ نسبت‌ به‌ شنونده‌ بالادست‌ باشد، نمی‌تواند با ضمیر خاصی‌ آن‌ را برای‌ خودش‌ ابراز كند، بلكه‌ امكان‌ دارد خود را تنها به‌ عنوان‌ یك‌ فرودست‌ یا برابر شنونده‌ معرفی‌ كند. این‌ نكته‌ را هیچ‌ تعارف‌شناس‌ و هیچ‌ فارسی‌آموزی‌ هرگز نباید فراموش‌ كند.

 

 

دوم‌ شخص‌

در سطح‌ خنثی‌ دو ضمیر، مثل‌ هر زبان‌ دیگر، پیدا می‌شود: «تو» برای‌ مفرد و «شما» برای‌ جمع‌.

 

تو؛ این‌ ضمیر بسیار پربسامد است‌ و می‌تواند شاخص‌ رابطة‌ همبستگی‌ میان‌ سخنگو و مخاطب‌ در یك‌ طبقة‌ اجتماعی‌ باشد، مانند:

 

«اولاً، هیچ‌ لازم‌ نیست‌ بیان‌ كنی‌، نازكی‌ طبع‌ لطیف‌ تو احساست‌ را توی‌ نگاهت‌ منعكس‌ می‌كند » .

 

در چنین‌ مواردی‌ به‌ ضمیر «تو» به‌ عنوان‌ ضمیر سطح‌ خنثی‌ نگاه‌ می‌شود. به‌علاوه‌، این‌ ضمیر در گفت‌وگوی‌ روزمرة‌ سطح‌ پایین‌ هم‌ گاهی‌ اوقات‌ به‌كار می‌رود و ممكن‌ است‌ مشكلاتی‌ بین‌ متكلم‌ و مخاطب‌ ایجاد كند.

 

شما ؛ كاربرد این‌ ضمیر به‌جای‌ دوم‌ شخص‌ مفرد تقریباً در همة‌ زبان‌های‌ جهان‌ یكی‌ از معمول‌ترین‌ شیوه‌های‌ احترام‌ است‌. این‌ ضمیر در زبان‌ فارسی‌ نشان‌دهندة‌ همبستگی‌ كم‌تر و احترام‌ بیشتری‌ نسبت‌ به‌ «تو» است‌. احترامی‌ كه‌ «شما» در بردارد، به‌ هیچ‌ وجه‌ گویای‌ تملق‌ نیست‌. مثلاً این‌ ضمیر می‌تواند به‌ نشانة‌ احترام‌ فرزند به‌ پدر در خانه‌ به‌كار رود . در بیشتر زبان‌های‌ دیگر، دست‌كم‌ بین‌ بسیاری‌ از گویشوران‌، این‌ كاربرد ضمیر، یعنی‌ بین‌ پدر و فرزند، موجود نیست‌. معمولاً «شما» در زبان‌های‌ جهان‌ فقط‌ ضمیری‌ برای‌ نشان‌ دادن‌ احترام‌ است‌، ولی‌ مطابقت‌ آن‌ در زبان‌ فارسی‌ با فعل‌ دوم‌ شخص‌ مفرد نشان‌ می‌دهد كه‌ نقش‌ این‌ ضمیر برای‌ فارسی‌زبانان‌ بانقش‌ آن‌ در زبان‌های‌ دیگر متفاوت‌ است‌:

 

«خیلی‌ خیلی‌ ممنون‌، اما شما اول‌ به‌ من‌ بگو آیا خردل‌ اینجا نه‌ آمد؟ »

 

البته‌، «شما» با دوم‌ شخص‌ جمع‌ هم‌ مطابقت‌ می‌كند:

 

«دیگر خجالتم‌ ندهید. خب‌ عروس‌ خانم‌، بفرمایید شما چند تا خواهر و برادرید؟ »

 

شماها؛ متكلمانی‌ كه‌ از واژة‌ «شما» به‌صورت‌ احترام‌ به‌ مخاطب‌ دوم‌ شخص‌ مفرد استفاده‌ می‌كنند، برای‌ ایجاد تقابل‌، علامت‌ جمع‌ «ها» را به‌ آن‌ می‌افزایند: «شماها». همة‌ طبقات‌ اجتماعی‌ از این‌ واژه‌ به‌طور گسترده‌ای‌، هم‌ در گفتار و هم‌ در نوشتار روزمرة‌ غیررسمی‌ استفاده‌ می‌كنند .

 

«بدری‌ جان‌، خواهش‌ می‌كنم‌ شماها دیگر در صحبت‌ من‌ و آقای‌ دكتر هیچ‌ دخالت‌ نكنید! »

 

برای‌ بسیاری‌ از فارسی‌آموزان‌ خارجی‌، جمع‌ بستن‌ ضمیر جمع‌ خیلی‌ عجیب‌ و گاهی‌ اوقات‌ حتی‌ خنده‌دار به‌ نظر می‌رسد و علت‌ آن‌ این‌ است‌ كه‌ تقریباً هیچ‌ زبانی‌ در جهان‌ امكان‌ جمع‌ بستن‌ ضمیر «شما» را ندارد؛ مثلاً در زبان‌ انگلیسی‌ حتی‌ دوم‌ شخص‌ مفرد با دوم‌ شخص‌ جمع‌ فرق‌ نمی‌كند.

 

عالی‌؛ این‌ واژه‌ بین‌ همة‌ فارسی‌زبانان‌ كاربرد گسترده‌ای‌ دارد و نشانة‌ احترام‌ و یا گاهی‌ اوقات‌ سلطه‌ است‌.

 

«الو جناب‌ محمدی‌، سلام‌ عرض‌ می‌كنم‌... خیلی‌ ممنون‌... بله‌، خوب‌، خوب‌، چی‌... كی‌؟ همین‌ امروز؟ آخر چه‌ موقع‌؟ چرا آقای‌ اریكسون‌ فوری‌ به‌ ما خبر نداد؟.... تلفن‌ ما؟ چه‌ موقع‌؟ عجب‌ است‌. به‌هرحال‌، از ایشان‌ تشكر كنید. لطف‌ عالی‌ زیاد .»

 

اما ضمیر «عالی‌» به‌ندرت‌ در این‌ شكل‌ می‌آید و بیشتر قبل‌ از آن‌ یا «جناب‌» یا «حضرت‌» چسبیده‌ می‌شود (جنابِعالی‌، حضرتِعالی‌) كه‌ نشانة‌ احترام‌ بیشتر است‌:

 

«بله‌ بله‌، حكم‌ تخلیه‌ رو كه‌ توسط‌ نمایندة‌ قانونی‌ وَرَثه‌، یعنی‌ جنابِعالی‌، صادر شده‌ بود،دریافت‌ كردیم‌ .»

 

عموماً «جناب‌» و «حضرت‌» قبل‌ از عنوان‌ و نام‌ برای‌ خطاب‌ رسمی‌ و همراه‌ با احترام‌ برای‌ مردان‌ به‌كار می‌رود. برای‌ خانم‌ها معمولاً از واژة‌ «سركار» استفاده‌ می‌شود.

 

 

سوم‌ شخص‌

ضمیر سوم‌ شخص‌ مفرد دارای‌ هر سه‌ سطح‌ است‌. سطح‌ پایینش‌ «اون‌» یا «این‌» است‌ و در سطح‌ خنثی‌ «او» یا «وی‌» در زبان‌ نوشتاری‌ به‌كار می‌رود. برای‌ ابراز احترام‌ به‌ مخاطب‌ سوم‌ شخص‌ مفرد در زبان‌ فارسی‌، به‌جای‌ «او» ضمیر سوم‌ شخص‌ جمع‌ «ایشان‌» (ایشون‌) می‌آید و با فعل‌ سوم‌ شخص‌ جمع‌ مطابقت‌ می‌كند.

 

ـ مامان‌ چه‌طور ند ؟

 

ـ الحمد لله، بد نیستند، اینجا نشسته‌اند سرِنماز.

 

ـ گوششان‌ چطوره‌؟

 

ـ خراب‌. گاهی‌ سمعكشان‌ را می‌گذارند، گاهی‌ نمی‌گذارند، چون‌ اذیتشان‌ می‌كند...

 

ـ خوب‌ چرا یك‌ سمعك‌ حسابی‌ نمی‌گیرند؟ امروز دیگر سمعك‌هایی‌ ساخته‌اند اندازة‌ یك‌ بادام‌، به‌ گوش‌های‌ صددرصد كر هم‌ مقداری‌ صدا می‌رساند. مامان‌ چرا به‌ این‌ سمعك‌ عهد بوقی‌ چسبیده‌ اند ؟

 

ـ بیا از خودش ان‌ بپرس‌! هر چه‌ التماسش ان‌ كرده‌ایم‌، فایده‌ نكرد. می‌گوی ند این‌ سمعك‌ را آسید صالح‌ رمال‌ خرج‌ راهش‌ را داده‌اند برده‌.... بعد گذاشته‌ توی‌ گوشش ان‌ .

 

 

اگر كلمة‌ مادر در ابتدای‌ این‌ گفت‌وگو وجود نداشت‌، همه‌ این‌ طور می‌فهمیدند كه‌ صحبت‌ دربارة‌ جمع‌ است‌. به‌كار بردن‌ ضمیر سوم‌ شخص‌ جمع‌ بجای‌ مفرد، برای‌ شخص‌ خیلی‌ نزدیك‌، دلیلی‌ دیگر است‌ برای‌ اثبات‌ دو نكته‌؛ یكی‌ این‌كه‌ زبان‌ فارسی‌ امكانات‌ بسیاری‌ برای‌ نشان‌ دادن‌ احترام‌ به‌ دیگران‌ دارد و دیگر این‌كه‌ در فارسی‌ برای‌ احترام‌ واقعی‌ نیز از عبارات‌ تعارف‌ استفاده‌ می‌شود. زبانی‌ (انگلیسی‌) كه‌ گویندة‌ آن‌ ادعا می‌كند تعارف‌ برای‌ ابراز احترام‌ صادقانه‌ به‌كار نمی‌رود ، از ضمیر ویژة‌ دوم‌ شخص‌ نمی‌تواند حتی‌ مستقیماً برای‌ مخاطب‌ استفاده‌ كند. منظور از ذكر این‌ نكته‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ ضعف‌ زبان‌ انگلیسی‌ نیست‌، چون‌ هر زبان‌ به‌ طوری‌ كامل‌ است‌؛ اگرچه‌ اگر می‌خواستیم‌ مانند آقای‌ بی‌من‌ تحلیل‌ كنیم‌، می‌توانستیم‌ از این‌ نكته‌ سوءاستفاده‌ كنیم‌.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

3-2: دستگاه‌ فعل‌

 

تنوع‌ حیرت‌انگیز دستگاه‌ فعلی‌ زبان‌ فارسی‌ یكی‌ از جالب‌ترین‌ ویژگی‌های‌ به‌كار بردن‌ احترام‌ است‌. این‌ تنوع‌ در فعل‌ حتی‌ بیشتر از دستگاه‌ ضمیر قابل‌ توجه‌ است‌. این‌ گوناگونی‌ فعلی‌، گاهی‌ تا نه‌ صورت‌ مختلف‌ را برای‌ یك‌ فعل‌ امكان‌پذیر می‌كند . صورت‌های‌ زبانی‌ ذكر شده‌ «اتیكت‌» نامیده‌ می‌شود و دو شاخة‌ زبان‌شناسی‌، یعنی‌ جامعه‌شناسی‌ زبان‌ و منظورشناسی‌ را، به‌ هم‌ پیوند می‌زند. پیوند آن‌ با منظورشناسی‌ در این‌ نكته‌ است‌ كه‌ استفاده‌ از یكی‌ از صورت‌ها بستگی‌ به‌ نقش‌ آن‌ در كنش‌گفتار دارد و از نظر جامعه‌شناسی‌ زبان‌ بسیار درخور توجه‌ است‌؛ زیرا منعكس‌كنندة‌ روابط‌ اجتماعی‌ نهفته‌ و ظریفی‌ است‌ كه‌ میان‌ گوینده‌ و شنونده‌ وجود دارد. محمدرضا باطنی‌ مدعی‌ است‌ كه‌ این‌ صورت‌ها روابط‌ بین‌ طبقات‌ مختلف‌ یك‌ جامعه‌ را می‌سازند كه‌ تا حدودی‌ درست‌ است‌، ولی‌ كاملاً درست‌ نیست‌. به‌كار بردن‌ این‌ صورت‌ها میان‌ طرفین‌ گفت‌وگو كه‌ از نظر سلسله‌مراتب‌ اجتماعی‌، هم‌طبقه‌ هستند، نشان‌ می‌دهد كه‌ مهم‌ترین‌ نقشی‌ كه‌ تعارف‌ فارسی‌ آن‌ را می‌سازد، نقش‌ متكلم‌ یا مخاطب‌ است‌؛ چرا كه‌ صورت‌ مؤدبانه‌ را نه‌ فقط‌ برای‌ شنونده‌ به‌كار می‌برند، بلكه‌ برای‌ همة‌ آن‌هایی‌ كه‌ گوینده‌ نیستند. نیز بدیهی‌ است‌ كه‌ این‌ یكی‌ دیگر از دلایلی‌ به‌ شمار می‌رود كه‌ تعارف‌ در زبان‌ فارسی‌ در درجة‌ اول‌ احترام‌ و تواضع‌ عمومی‌ را منعكس‌ می‌كند.

 

افعالی‌ كه‌ در كنش‌ روزمره‌ بین‌ فارسی‌زبانان‌ بیشتر رواج‌ دارد، مانند ضمایر سه‌ سطح‌ دارند: سطح‌ خنثی‌ یا برابر زبان‌ نوشتاری‌، سطح‌ پایین‌ كه‌ به‌ گوینده‌ یا اول‌ شخص‌ اشاره‌ می‌كند و سطح‌ بالا كه‌ معمولاً برای‌ دوم‌ و سوم‌ شخص‌ به‌كار می‌رود. در اینجا چند فعل‌ و صورت‌هایشان‌ را مورد بررسی‌ قرار می‌دهیم‌ تا نشان‌ دهیم‌ كه‌ نقش‌ فعل‌ از نظر تعارف‌، مانند همان‌ نقشی‌ است‌ كه‌ ضمیر دارد.

 

 

*آمدن‌؛ سطح‌ بالای‌ این‌ فعل‌، «تشریف‌ آوردن‌» است‌:

 

«بابا، خانم‌ اخوان‌ با شما كار دارد. دم‌ در است‌ و می‌گوید چند دقیقه‌ تشریف‌ بیاورید » .

 

دستگاه‌ فعل‌ با دستگاه‌ ضمیر رابطه‌ای‌ مستقیم‌ دارد. بنابر این‌ رابطه‌، با سطح‌ بالای‌ فعل‌ فقط‌ سطح‌ بالای‌ ضمیر مطابقت‌ می‌كند. جملة‌ «* من‌ تشریف‌ آوردم‌» را هر ایرانی‌ جمله‌ای‌ نادرست‌ می‌داند .

 

سطح‌ پایین‌: «(به‌) خدمت‌ رسیدن‌»:

 

«بله‌، طبق‌ اظهار تمایل‌ خود آقایان‌، خدمت‌ رسیدیم‌ » .

 

همان‌طور كه‌ سطح‌ بالای‌ فعل‌ با سطح‌ بالای‌ ضمیر مطابقت‌ می‌كند، سطح‌ پایین‌ آن‌ هم‌ با سطح‌ پایین‌ ضمیر مطابقت‌ می‌كند. بنابراین‌، نمی‌توان‌ گفت‌: «* شما (یا جناب‌عالی‌) به‌ خدمت‌ رسیدید». البته‌ صورت‌های‌ محترمانه‌ و متواضعانة‌ بسیاری‌ از این‌ فعل‌ ــ و هم‌ فعل‌های‌ دیگر ــ پیدا می‌شود و این‌ مثال‌ها، تنها نمونه‌هایی‌ برای‌ نشان‌ دادن‌ سلسله‌مراتب‌ افعال‌ زبان‌ فارسی‌ است‌.

 

 

*رفتن‌؛ سطح‌ بالای‌ این‌ فعل‌ همان‌ ساختار سطح‌ بالای‌ فعلِ آمدن‌ را دارد؛ تنها تفاوت‌ آن‌ است‌ كه‌ به‌جای‌ فعل‌ كمكیِ آوردن‌ ، فعلِ بردن‌ به‌كار می‌رود: «تشریف‌ بردن‌».

«الان‌ هم‌ تشریف‌ ببرین‌ پایین‌ مزدتونو از خودشون‌ بگیرین‌. بفرمایین‌ » .

 

سطح‌ پایین‌: «مرخص‌ شدن‌»:

 

«خاله‌ جان‌، خیلی‌ زحمت‌ دادیم‌. دیگر با اجازه‌تان‌ مرخص‌ می‌شویم‌ » .

 

نكتة‌ دیگری‌ را در اینجا اضافه‌ می‌كنیم‌: قبلاً گفتیم‌ كه‌ ضمیر «شما» گاهی‌ با صورت‌ مفرد مطابقت‌ می‌كند. بنابراین‌ جملة‌ «شما رفتی‌» در زبان‌ فارسی‌ درست‌ است‌، اما: «* شما تشریف‌ بردی‌» نادرست‌. یعنی‌ فعل‌ سطح‌ بالا صورت‌ مفرد نمی‌پذیرد، اگرچه‌ فاعل‌ آن‌ مفرد است‌؛ «جناب‌عالی‌»: * جناب‌عالی‌ رفتی‌. جناب‌عالی‌ تشریف‌ بردی‌. اما: جناب‌عالی‌ تشریف‌ بردید.

 

بنابراین‌ می‌توان‌ نتیجه‌ گرفت‌ كه‌ ضمیر «شما» در زبان‌ فارسی‌ مانند اكثر زبان‌های‌ جهان‌ همیشه‌ نشانة‌ سطح‌ بالا نیست‌.

 

 

*بودن‌؛ سطح‌ بالا: «تشریف‌ داشتن‌»:

 

ـ اصلاً، شام‌ باید تشریف‌ داشته‌ باشید.

ـ متشكرم‌، شام‌ كه‌ اصلاً مهمانم‌ .

 

سطح‌ پایین‌: «(در) خدمت‌ بودن‌»:

 

«یادتان‌ هست‌ این‌ دفعة‌ آخری‌ كه‌ خدمتتان‌ بودیم‌، ضمن‌ صحبت‌ گفتید كه‌... ».

 

*دادن‌؛ سطح‌ بالا: «لطف‌ كردن‌ (یا لطف‌ فرمون‌)»:

 

ـ این‌ اظهاریه‌ كافیه‌؟

 

ـ بله‌، خیلی‌ دقیقه‌. (می‌گیرد) اگر چِكِش‌ هم‌ لطف‌ كنید .

«مرحمت‌ كردن‌ (یا فرمودن‌)»:

 

«سلام‌، آقای‌ مهندس‌. می‌بخشید. به‌ آقا بفرمایید روز تمام‌ شده‌، بی‌زحمت‌ مزد ما رامرحمت‌ بفرمایید

 

سطح‌ پایین‌: «تقدیم‌ كردن‌»:

 

ـ دیگه‌ به‌ شما اطمینان‌ ندارم‌. پول‌ اینجاس‌، ولی‌ اول‌ چكو باید ببینم‌.

 

ـ (ترسان‌) تقدیم‌ می‌كنم‌ . عصبانی‌ نشید، تقدیم‌ می‌كنم‌ .

 

 

*گفتن‌؛ این‌ فعل‌ هم‌ دارای‌ سه‌ سطح‌ است‌. علاوه‌ بر سطح‌ خنثی‌، چند عبارت‌ سطح‌ پایین‌ دارد:

 

«مهندس‌ خدمت‌ شما خیلی‌ سلام‌ رساند، گفت‌ به‌ شما عرض‌ كنم‌ موضوع‌ خانه‌، قابلِ حله‌ .

 

از سر اون‌ خیابون‌، از فلكة‌ بستان‌آباد تا اینجا، این‌ خونة‌ نوزدهمیه‌. عرض‌ به‌ حضور مباركتون‌ كه‌: این‌ می‌شه‌ بیست‌ و یكم‌، بعد اینجا بیستم‌ و سوم‌ تا اون‌ آخر » .

«من‌ كه‌ می‌دانم‌ نمازتان‌ تمام‌ شده‌، الا´ن‌ داشتید كتاب‌ دعا می‌خواندید. سمعكتان‌ را بگذارید، عرض‌ دارم‌ ».

 

«اما، نه‌این‌قدر كه‌ مدرسه‌ تعطیل‌ بشود خانم‌، و لابد به‌ عرضتون‌ رسیده‌ كه‌ همكارهای‌ شما خودشان‌ نشسته‌اند و تصمیم‌ گرفته‌اند كه‌ هجده‌ ساعت‌ درس‌ بدهند. بنده‌ هیچكاره‌ام‌ ».

 

سطح‌ بالای‌ این‌ فعل‌ كه‌ به‌ غیرگوینده‌ اشاره‌ می‌كند، فعل‌ «فرمودن‌» است‌:

 

«دیگر خجالتم‌ ندهید. خب‌ عروس‌ خانم‌، بفرمایید شما چند تا خواهر و بردارید ؟»

 

غیر از گفتن‌، این‌ فعل‌ می‌تواند معناهای‌ افعال‌ دیگری‌ را هم‌ به‌ عهده‌ بگیرد، اما تنها به‌ عنوان‌ جانشین‌ فعلی‌ كه‌ بتوان‌ آن‌ را با شكل‌ سطح‌ بالا نشان‌ داد. مثلاً، یكی‌ از معناهای‌ آن‌ «نشستن‌» است‌:

 

«چرا خانم‌ همین‌طور وایستاده‌اند؟ چرا نمی‌فرمایید، خانم‌ جان‌ »؟

 

به‌ علاوه‌، فعل‌ «فرمودن‌» به‌ عنوان‌ فعل‌ كمكی‌ در بسیاری‌ از فعل‌های‌ مركب‌ یا عبارت‌های‌ فعلی‌ به‌جای‌ فعل‌های‌ كمكی‌ دیگر می‌آید. در مثال‌ ذیل‌ جانشین‌ فعل‌ «دادن‌» شده‌ است‌:

 

«این‌ هم‌ به‌ خاطر شما به‌ سلامتی‌، اما باید اجازه‌ بفرمایید مرخص‌ بشوم‌ چون‌ خانه‌ مهمان‌ دارم‌.

 

ـ اِوا، چرا به‌ این‌ زودی‌؟

 

ـ عرض‌ كردم‌ كه‌، آمدم‌ سرپا خدمت‌ شما یك‌ سلام‌ بكنم‌. ان‌شاءالله، مفصل‌ دست‌بوستان‌ می‌آیم‌ .»

 

اما در بیشتر موارد، «فرمودن‌» جای‌ فعل‌ كمكی‌ «كردن‌» را می‌گیرد. این‌ پدیده‌ در زبان‌ مردم‌ در هر گوشة‌ ایران‌ ملاحظه‌ می‌شود: در خیابان‌ها، اتوبوس‌ها، داخل‌ ساختمان‌ها و بسیاری‌ از جاهای‌ دیگر؛ برای‌ مثال‌ چند نمونه‌ می‌آوریم‌ كه‌ در آن‌ها «فرمودن‌» به‌ عنوان‌ فعل‌ كمكی‌ وجه‌ امر به‌كار رفته‌ است‌؛ گفتنی‌ است‌ كه‌ این‌ فعل‌ در جملات‌ زیر نقش‌ نرم‌ كردن‌ (تعدیل‌ و تعطیف‌) امر مستقیم‌ را منعكس‌ می‌كند:

 

ـ میهمانان‌ عزیز! لطفاً بهداشت‌ عمومی‌ و نظافت‌ را رعایت‌ فرمایید . متشكرم‌.

 

ـ جهت‌ حفظ‌ سلامتی‌ خواهشمند است‌ از وارد شدن‌ با كفش‌ جداً خودداری‌ فرمایید . با تشكر.

 

ـ خواهشمند است‌ حجاب‌ و شئونات‌ اسلامی‌ را رعایت‌ فرمایید.

ـ لطفاً قبل‌ از گرفتن‌ شمارة‌ موردنظر، عدد 9 را شماره‌گیری‌ فرمایید.

ـ میهمانان‌ گرامی‌! خواهشمند است‌ برای‌ دریافت‌ بسته‌های‌ ویژة‌ بیست‌ و پنجمین‌ جشنوارة‌ فیلم‌ فجر، در ساعت‌ مقرر به‌ روابط‌ عمومی‌ مراجعه‌ فرمایید.

ـ مشتری‌ گرامی‌، در هنگام‌ خرید دقت‌ فرمایید: مرجوعی‌ و تعویض‌ كتاب‌ به‌ هیچ‌ عنوان‌ پذیرفته‌ نمی‌شود.

 

ـ لطفاً از اجناس‌ داخل‌ دیدن‌ فرمایید.

ـ لطفاً ابتدا فیش‌ تهیه‌ فرمایید.

ـ ورود هر گونه‌ فرش‌، زیرانداز و گاز پیكنیكی‌ به‌ محوطة‌ باغ‌ اكیداً ممنوع‌ می‌باشد. لطفاًهمكاری‌ فرمایید.

ـ هنگام‌ استفاده‌ از آب‌ به‌ علائم‌ هشداردهنده‌ توجه‌ فرمایید.

ـ لطفاً از درب‌ پاساژ مراجعه‌ فرمایید.

 

هم‌چنین‌ «فرمودن‌» به‌ عنوان‌ فعل‌ كمكی‌ وجه‌ نهی‌ پیدا می‌شود و نقش‌ آن‌ در چنین‌ جمله‌ها همان‌ نقشی‌ است‌ كه‌ در فعل‌ امر:

 

ـ لطفاً جلوی‌ درب‌ پارك‌ نفرمایید. در غیر این‌ صورت‌ پنچر می‌شوید.

 

ـ لطفاً مقابل‌ پل‌ توقف‌ نفرمایید.

ـ شهروندان‌ گرامی‌! لطفاً كتاب‌ها را از اتوبوس‌ خارج‌ نفرمایید.

از همة‌ این‌ نمونه‌ها پیداست‌ كه‌ در هم‌كنش‌ میان‌ فارسی‌زبانان‌، صورت‌های‌ ویژه‌ای‌ از فعل‌ها به‌كار می‌رود. یاد گرفتن‌ این‌ صورت‌ها را برای‌ فارسی‌آموزان‌ خارجی‌ می‌توان‌ آسان‌ كرد؛ باید به‌ آن‌ها یادآوری‌ كرد كه‌ در زبان‌ فارسی‌ گفتاری‌، فعل‌ها وجه‌ هم‌كنش‌ دارند. درست‌ همان‌طور كه‌ از وجه‌ معلوم‌ با استفاده‌ از فعل‌ «شدن‌» به‌جای‌ فعل‌ كمكی‌ «كردن‌» وجه‌ مجهول‌ ساخته‌ می‌شود، می‌توان‌ گفت‌ كه‌ وجه‌ هم‌كنش‌ نیز از صورت‌های‌ نوشتاری‌ فعل‌ به‌ طوری‌ ساخته‌ می‌شود كه‌ به‌جای‌ فعل‌ كمكی‌ «كردن‌» فعل‌ «فرمودن‌» می‌آید. به‌ عبارت‌ دیگر، نگارندة‌ این‌ مقاله‌ پیشنهاد می‌كند كه‌ در آموزش‌ زبان‌ فارسی‌ یك‌ وجه‌ فعل‌ جدید اضافه‌ شود. البته‌ وجه‌ هم‌كنش‌ تنها در زمینة‌ آموزش‌ زبان‌ فارسی‌ به‌ غیرفارسی‌زبانان‌ قابل‌ استفاده‌ است‌؛ زیرا خود فارسی‌زبانان‌، مثل‌ گویشوران‌ همة‌ زبان‌های‌ جهان‌، آن‌ را به‌ آسانی‌ و بدون‌ هیچ‌ اشكالی‌ یاد می‌گیرند. بنابراین‌، وجه‌ فعل‌ كه‌ پیشنهاد این‌ مقاله‌ است‌، می‌تواند قاعدة‌ زیر را داشته‌ باشد:

 

در هم‌كنش‌ با فارسی‌زبانان‌ برای‌ چند فعل‌ پربسامد از صورت‌های‌ خاص‌ آن‌ها استفاده‌ كنید و در فعل‌های‌ مركبی‌ كه‌ از فعل‌ كمكی‌ «كردن‌» ساخته‌ می‌شوند، به‌جای‌ «كردن‌» فعل‌ «فرمودن‌» را به‌كار ببرید.

 

 

 

4. به‌جای‌ نتیجه‌: چشم‌انداز

 

به‌ نظر نگارندة‌ این‌ مقاله‌، سه‌ علت‌ اصلی‌ وجود دارد كه‌ فهمیدن‌ تعارف‌ فارسی‌ را برای‌ فارسی‌آموزان‌ خارجی‌ دشوار می‌سازد:

 

اول‌: نظریة‌ ادب‌ عمومی‌ حداقل‌ آن‌قدر كه‌ براون‌ و لوینسون‌ تصور كرده‌اند، جهانی‌ نیست‌. گفته‌ می‌شود مفاهیمی‌ چون‌ ادب‌ و حیثیت‌ در فرهنگ‌های‌ مختلف‌ با هم‌ اختلاف‌ اصولی‌ دارند . مفاهیمی‌ كه‌ منظورشناسی‌ با آن‌ها رابطه‌ دارد، بیشتر با فرهنگ‌ غربی‌ دم‌سازی‌ دارند؛ لذا فارسی‌آموزانی‌ كه‌ از شرق‌ جهان‌ می‌آیند، (نه‌ فقط‌ غربی‌ها) تعارف‌ فارسی‌ را با فرهنگ‌ خود مقایسه‌ می‌كنند و این‌ اولین‌ اشتباه‌ آن‌هاست‌. در فرهنگ‌ ایرانی‌ لازم‌ نیست‌ حیثیت‌ مخاطب‌ به‌هیچ‌وجه‌ به‌ خطر انداخته‌ شود تا متكلم‌ از صورت‌های‌ مؤدبانه‌ استفاده‌ كند. از این‌رو، تعارف‌ فارسی‌ با هدف‌ جبرانِ حیثیتِ به‌ خطر انداخته‌ شده‌، به‌كار نمی‌رود. تعارف‌ یك‌ هنجار اجتماعی‌ است‌ كه‌ در میان‌ ایرانی‌ها چشمگیر می‌نماید و این‌ نكته‌ را هر فارسی‌آموز در جهان‌ باید بداند. علاوه‌بر آن‌ باید به‌ آن‌ها توضیح‌ داد كه‌ عبارات‌ تعارف‌، معنای‌ ضمنی‌ دارند كه‌ در بسیاری‌ از پدیده‌های‌ دیگر هم‌ به‌ چشم‌ می‌خورد و این‌ امر در همة‌ زبان‌ها مشترك‌ و جهانی‌ است‌. گذشته‌ از فعل‌ و ضمیر، تعارف‌ در جمله‌ها، عبارت‌ها، گروه‌های‌ اسمی‌ و صفت‌ها نیز جلوه‌ دارد و فعل‌ و ضمیر تنها نمونه‌ای‌ است‌ از بخش‌ وسیع‌تری‌ از زبان‌ كه‌ كاربردی‌ گسترده‌تر دارد.

 

دوم‌: تعارف‌پژوهان‌ خارجی‌ هم‌ نقش‌ مهمی‌ در این‌ مسأله‌ داشته‌اند. بعضی‌ از آن‌ها ــ چنین‌ به‌ نظر می‌آید ــ به‌عمد، تعارف‌ را پدیده‌ای‌ بیگانه‌ و شگفت‌انگیز جلوه‌ داده‌اند. در گوشه‌ و كنار جهان‌ امور ویژه‌ای‌ وجود دارد كه‌ نشانة‌ تنوع‌ ملت‌ها و زبان‌ها محسوب‌ می‌شود؛ به‌هیچ‌وجه‌ این‌ ویژگی‌ها، ضعف‌ یا امتیاز بعضی‌ به‌ شمار نمی‌رود، بلكه‌ آن‌ها نكته‌هایی‌ جالب‌ و قابل‌ تحقیق‌ و تطبیق‌ (یا مقابله‌) هستند. كار این‌ پژوهشگران‌ تأثیر بزرگی‌ بر فارسی‌آموزان‌ خارجی‌ گذاشته‌ است‌؛ چرا كه‌ آن‌ها اول‌ به‌ گفته‌ها و نوشته‌های‌ هم‌وطنان‌ خود مراجعه‌ می‌كنند و در آغاز كار خود، تعارف‌ را به‌طور نادرست‌ و غیرصحیح‌ می‌فهمند.

 

سوم‌: خود ایرانی‌ها هم‌ در این‌ میان‌ بی‌تقصیر نبوده‌اند. همه‌ قبول‌ دارند كه‌ تعارف‌ از مسائل‌ بسیار مهم‌ و ضروری‌ برای‌ تحقیق‌ در فرهنگ‌ است‌؛ با وجود این‌، كم‌تر فعالیتی‌ در این‌ زمینه‌ صورت‌ پذیرفته‌ است‌. پس‌ چه‌ باید كرد؟

 

راهی‌ برای‌ فهماندن‌ پدیدة‌ تعارف‌ به‌ غیر ایرانیان‌ وجود دارد. آن‌ را با اطمینان‌ می‌توان‌ اثبات‌ كرد. زبان‌شناسی‌ كاربردی‌ راه‌حل‌های‌ زیادی‌ برای‌ حل‌ مشكلات‌ یادگرفتن‌ زبان‌های‌ خارجی‌ ایجاد كرده‌ و این‌ راه‌ها را می‌توان‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ هم‌ ایفا كرد. كتاب‌های‌ آموزش‌ زبان‌ فارسی‌ به‌ این‌ نكته‌ توجه‌ كافی‌ نمی‌كنند. اگر كتابی‌ در آیندة‌ نزدیك‌ پیدا شود كه‌ به‌ قواعد به‌كار بردن‌ تعارف‌ بپردازد، آشنایی‌ درست‌ و هم‌چنین‌ یادگرفتن‌ صحیح‌ آن‌ را بسیار آسان‌ خواهد ساخت‌. این‌ مقاله‌ یك‌ قاعده‌ را ایجاد كرده‌ و امید است‌ قواعد دیگری‌ هم‌ به‌ زودی‌ در نوشته‌های‌ زبان‌شناسان‌ ایرانی‌ پیدا شود. روی‌هم‌رفته‌، از نقش‌ خارجیان‌ در این‌ كار به‌هیچ‌وجه‌ نباید چشم‌پوشی‌ كرد.

 

 

 

منابع‌

آل‌ احمد، جلال‌: مدیر مدسه‌ ، تهران‌: نشر هنر پارینه‌، 1385.

 

باطنی‌، محمدرضا: چهار گفتار دربارة‌ زبان‌ ، تهران‌: انتشارات‌ آگاه‌، 1352.

 

بیضایی‌، بهرام‌: سگ‌ كشی‌ ، تهران‌: انتشارات‌ روشنگران‌ و مطالعات‌ زنان‌، 1381.

 

بی‌من‌، ویلیام‌: زبان‌، منزلت‌ و قدرت‌ در ایران‌ ، ترجمة‌ رضا ذوقدار مقدم‌، تهران‌: نشر نی‌، 1381.

 

پزشك‌نژاد، ایرج‌: خانوادة‌ نیك‌اختر ، تهران‌: نشر آبی‌، 1380.

 

جهانگیری‌، نادر: «گونه‌های‌ احترام‌، سلطه‌ و همبستگی‌ در زبان‌ فارسی‌ امروز» در: زبان‌: بازتاب‌ زمان‌، فرهنگ‌ و اندیشه‌ (مجموعه‌ مقالات‌)، تهران‌: انتشارات‌ آگاه‌، 1378.

 

دانشگر، محمد: «تعارف‌ و فرهنگ‌ آن‌ نزد ایرانیان‌»، نامة‌ پارسی‌، شمارة‌ دوم‌، 1381.

 

دانشور، سیمین‌: به‌ كی‌ سلام‌ كنم‌؟ ، چاپ‌ پنجم‌، تهران‌: انتشارات‌ خوارزمی‌، 1380.

 

شهری‌، جعفر: قند و نمك‌ (ضرب‌المثل‌های‌ تهرانی‌ به‌ زبان‌ محاوره‌) ، چ‌ 2، تهران‌: انتشارات‌ معین‌، 1384.

 

مرادی‌ كرمانی‌، هوشنگ‌: مهمان‌ مامان‌ ، تهران‌: نشر نی‌، 1385.

 

مهرجویی‌، داریوش‌: اجاره‌نشین‌ها ، تهران‌: انتشارات‌ تیراژه‌، 1374.

 

یارمحمدی‌، لطف‌الله: «مقابلة‌ منظورشناختی‌ در زبان‌های‌ انگلیسی‌ و فارسی‌ با عنایت‌ به‌ چارچوب‌های‌ فكری‌ راهبردهای‌ تلویحی‌ فرهنگی‌»، نشریة‌ دانشكدة‌ ادبیات‌ و علوم‌ انسانی‌ دانشگاه‌ شهید باهنر كرمان‌، دورة‌ جدید، شماره‌ سوم‌، 1377.

 

Asjodi, Minoo, A Comparison between Ta'arof in Persian and Limao in Chinese ,International Journal of Sociology of Language, 148, (2001) 71-92.

 

Beeman, Michael, Double demons: Cultural impediments to US-Iranian understanding , Brown University (2003).

 

Brown, P. & LEVINSON, S. C., Politness. Some Unversals in language usage .Cambridge Ubiversity Press (1987).

 

Byran, Michael, Routledge Ecyclopaedia of Language teaching and learning , Routledge, London and New York (2004).

 

Hillman, Michael, Language and social distinctions in Iran, State University og New Yoek Press (1981).

 

Koulaki, Sofia A., effers and wxpressions of thanks as fae enhancing acts: toe'arof in Persian , Journal of Pragmatics, (2002) 34, 1733-1756.

 

Leech, Geoffrey, Politeness, Is there an East-West Divide? , Journal of Foregin Languages, No. 6 (2002).

 

Mao, l. r., Beyond politeness theory: face revised and renewed, Journal of Pragmatics , 21, (1993) 451-486.

 

Sahraghard, Rahman, Semantic primitives in persian , Humanities and Social Sciencesof Shiraz Unversity, Special issue on Language (2003).

 

Verscheren, Jef, Understanding Pragmatics , Arnold, London (2003).

 

Yule, George, Pragmatics , Oxford University Press (2000).

 

Zohrabi, Mohammad, A Dictionary of Language and Linguistics (English-Farsi, Farsi-English) , Forouzesh Publications, Tabriz (2005).

 

Yarmohammadi, Niloufar, Politenes strategies in English and Persian in contrast , Unpublished doctoral thesis, Allameh Unversity, Tehran (2003).

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...