رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

برگرفته از:

فصلنامه نامه ی پارسی شماره 43-42

 

عبدالحمید اسماعیل‌ پناهی‌

 

چكیده‌ : حالت‌ موسیقیایی‌ یك‌ وزن‌ ممكن‌ است‌ شاد و سبك‌ و یا غم‌انگیز و سنگین‌ باشد. این‌ موضوع‌ مرهون‌ عوامل‌ ذیل‌ است‌ كه‌ ما در این‌ نوشته‌ به‌ شرح‌ هریك‌ از آن‌ها خواهیم‌ پرداخت‌ :

 

1ـ نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ به‌ هجاهای‌ بلند؛

 

2ـ ترتیب‌ قرار گرفتن‌ هجاهای‌ كوتاه‌ و بلند؛

 

3ـ تغییر طولی‌ مصراع‌های‌ شعر .

 

كلیدواژه‌ها: وزن‌، موسیقایی‌، شاد، تند، ضربی‌، غم‌انگیز، سنگین‌، هجای‌ كوتاه‌، هجای‌ بلند، اركان‌ عروضی‌، مَفاعیلُن‌، فاعِلاتُن‌، فَعَلاتُن‌، مُستَفعِلُ، مَفعولُ و فاعِلاتُ.

 

مقدمه‌

وزن‌

«وزن‌ نوعی‌ تناسب‌ است‌». تناسب‌ كیفیتی‌ است‌ حاصل‌ از ادراك‌ وحدتی‌ در میان‌ اجزای‌ متعدّد كه‌ اگر در مكان‌ واقع‌ شود، آن‌ را قرینه‌ می‌خوانند و اگر در زمان‌ اتّفاق‌ افتد، وزن‌ نامیده‌ می‌شود.

 

اهمّیّت‌ وزن‌ در شعر

 

همان‌گونه‌ كه‌ می‌دانیم‌، وزن‌ یا موسیقی‌ یكی‌ از سه‌ عنصر مهم‌ پدیدآورندة‌ یك‌ شعر خوب‌ به‌ شمار می‌رود. یعنی‌ وزن‌ یا موسیقی‌ می‌تواند در كنار دو عنصر تصویر یا خیال‌، و عاطفه‌ نقشی‌ معجزه‌آسا در ابلاغ‌ مؤثّر پیام‌ شعر به‌ مخاطب‌ ایفا كند و بدیهی‌ است‌ كه‌ این‌ مهم‌ بر ظریف‌طبعان‌ و صاحب‌نظران‌ شعر و ادب‌ پارسی‌ پوشیده‌ نیست‌؛ تا جایی‌ كه‌ دكتر شفیعی‌ كدكنی‌ استاد دانشگاه‌ تهران‌ و شاعر خوش‌ ذوق‌ معاصر، در كتاب‌ موسیقی‌ شعر خود می‌نویسد اگر در كتاب‌ صور خیال‌ در شعر فارسی‌ شعریّتی‌ برای‌ به‌ اصطلاح‌ «شعر سپید» یا بی‌وزن‌، قائل‌ شده‌ام‌، در اینجا حرفم‌ را پس‌ می‌گیرم‌.

 

هدف‌ كلی‌

می‌دانیم‌ كه‌ هر شعری‌ با توجّه‌ به‌ محتوا و حالت‌ عاطفی‌اش‌ به‌طور طبیعی‌ پذیرای‌ وزنی‌ سبك‌ یا شاد و سنگین‌ یا غم‌انگیز است‌. یعنی‌ شاعر خوب‌ هرگز وزنی‌ را آگاهانه‌ برای‌ شعر خود برنمی‌گزیند، بلكه‌ وزن‌ شعر با محتوای‌ آن‌ هم‌زمان‌ به‌ او الهام‌ می‌شود. اكنون‌ ما برآنیم‌ تا عواملی‌ را كه‌ در پیدایش‌ وزن‌های‌ سبك‌ یا شاد و سنگین‌ یا غم‌انگیز مؤثّرند، در این‌ نوشته‌ به‌ تفصیل‌ بازنماییم‌.

 

 

پیشینة‌ تحقیق‌

تا آنجا كه‌ بندة‌ حقیر جست‌وجو كرده‌ است‌، كاری‌ مستقل‌ در زمینة‌ «عوامل‌ مؤثّر در چگونگی‌ و حالت‌ موسیقایی‌ وزن‌ شعر پارسی‌» نوشته‌ نشده‌ و تنها در برخی‌ از آثار، اشاراتی‌ پراكنده‌ در این‌باره‌ به‌ چشم‌ می‌خورد.

 

عوامل‌ مؤثّر در چگونگی‌ و حالت‌ موسیقیایی‌ وزن‌ شعر پارسی‌ عبارتند از:

 

الف‌ ـ نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ به‌ هجاهای‌ بلند:

اصولاً در زبان‌ فارسی‌ واژگانی‌ كه‌ شمارة‌ نسبی‌ هجاهای‌ كوتاه‌ «شدید» در آن‌ها نسبت‌ به‌ هجاهای‌ بلند بیشتر باشد، حالت‌ عاطفی‌ شدیدتر یا مهیّج‌تری‌ را به‌ شنونده‌ یا خواننده‌ القاء می‌كنند و به‌ عكس‌، واژگانی‌ كه‌ شمارة‌ نسبی‌ هجاهای‌ بلند «ضعیف‌» در آن‌ها نسبت‌ به‌ هجاهای‌ كوتاه‌ بیشتر است‌، موجب‌ حالت‌ عاطفی‌ ملایم‌تر و سنگین‌تری‌ در مخاطب‌ می‌شوند. از آنجا كه‌ ساختمان‌ واژگان‌ زبان‌ فارسی‌ به‌ گونه‌ای‌ است‌ كه‌ هجاهای‌ كوتاه‌ آن‌ كم‌تر از هجاهای‌ بلند است‌، معمولاً زیادترین‌ حد هجاهای‌ كوتاه‌ نسبت‌ به‌ هجاهای‌ بلند در اوزان‌ شعری‌ نصف‌ به‌ نصف‌ است‌. اینك‌ برای‌ نمونه‌ دو وزن‌ گوناگون‌ را در ابیات‌ ذیل‌ با هم‌ مقایسه‌ می‌كنیم‌:

 

1. مُرده‌ بُدم‌، زنده‌ شدم‌؛ گریه‌ بُدم‌، خنده‌ شدم‌ دولت‌ عشق‌ آمد و من‌ دولت‌ پاینده‌ شدم‌

 

2. روزگارست‌ این‌ كه‌ گه‌ عزّت‌ دهد، گه‌ خوار دارد چرخِ بازیگر ازین‌ بازیچه‌ها بسیار دارد

 

وزن‌ نخست‌ كه‌ هر مصراع‌ آن‌ از چهار «مفتعلن‌» تشكیل‌ شده‌، نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ به‌ بلندش‌ هشت‌ به‌ هشت‌ است‌؛ اما وزن‌ دوم‌ در هر مصراع‌ چهار «فاعلاتن‌» دارد كه‌ این‌ نسبت‌ در آن‌ چهار به‌ دوازده‌ است‌؛ یعنی‌ هجاهای‌ بلند آن‌ سه‌ برابر هجاهای‌ كوتاه‌ است‌. پس‌ وزن‌ نخست‌ باید تندتر و مهیج‌تر باشد و چنین‌ است‌.

 

همچنین‌ وزن‌ «مُفتعِلُن‌، فاعِلُن‌، مُفتعِلُن‌، فاعِلُن‌» بیت‌:

 

آه‌ كه‌ دریای‌ عشق‌ بار دگر موج‌ زد وز دل‌ من‌ هرطرف‌ چشمة‌ خون‌ برگشاد

 

با نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ به‌ بلندِ شش‌ به‌ هشت‌ تندتر و شادتر است‌ از وزن‌ «فاعلاتن‌، فاعلن‌، فاعلاتن‌، فاعلن‌» بیت‌:

 

گر به‌ بستان‌ بی‌تویم‌، خار شد گلزار ما ور به‌ زندان‌ با توایم‌، گل‌ بروید خار ما

 

زیرا نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ به‌ بلند آن‌ كمتر از بیت‌ پیشین‌ (یعنی‌ چهار به‌ ده‌) است‌.

 

 

ب‌ ـ ترتیب‌ قرار گرفتن‌ هجاهای‌ كوتاه‌ و بلند:

دیدیم‌ كه‌ هجاهای‌ كوتاه‌ مانند آهنگ‌های‌ تند، شاد و هیجان‌انگیزند؛ ولی‌ آیا تنها همین‌ عامل‌ در حالت‌ موسیقایی‌ وزن‌ دخالت‌ دارد؟ آیا زیاد بودن‌ شمارة‌ نسبی‌ هجاهای‌ كوتاه‌ همیشه‌ و به‌طور یكسان‌ وزنی‌ تند و شاد پدید می‌آورد؟ پاسخ‌ این‌ سؤال‌ منفی‌ است‌؛ اگر دو وزن‌ ذیل‌ را كه‌ نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ به‌ بلند، در هر دو، شش‌ به‌ هفت‌ است‌، مورد توجّه‌ قرار دهیم‌، موضوع‌ بهتر روشن‌ می‌شود:

 

1. دی‌ سحری‌ بر گذری‌ گفت‌ مرا یار شیفته‌ و بی‌خبری‌، چند ازین‌ كار؟!

 

ـ «مُفتعِلُن‌، مُفتعِلُن‌، مُفتعِلُن‌، فَعْ»؛

 

2. ای‌ ستاره‌ها كه‌ بر فراز آسمان‌ بر جهان‌ ما نظاره‌گر نشسته‌اید!

 

«فاعِلاتُ، فاعِلاتُ، فاعِلاتُ، فَعْ».

 

می‌بینیم‌ كه‌ علی‌رغم‌ یكسان‌ بودن‌ نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ به‌ بلند در هر دو، وزن‌ بیت‌ نخست‌، شاد و ضربی‌ و رقص‌انگیز است‌؛ در حالی‌ كه‌ وزن‌ بیت‌ دوم‌، سنگین‌ و غمناك‌ به‌ نظر می‌رسد. پس‌ عامل‌ دیگری‌ نیز در حالت‌ موسیقایی‌ وزن‌ دخالت‌ دارد و آن‌، ترتیب‌ قرار گرفتن‌ هجاهای‌ كوتاه‌ و بلند است‌؛ زیرا در بیت‌ نخست‌، ترتیب‌ هجاهای‌ كوتاه‌ و بلند به‌صورت‌ دو هجاهای‌ كوتاه‌ در میان‌ دو هجای‌ بلند است‌، ولی‌ در بیت‌ دوم‌، به‌طور متناوب‌، یعنی‌ یك‌ هجای‌ بلند و یك‌ هجای‌ كوتاه‌، یك‌ هجای‌ بلند و یك‌ هجای‌ كوتاه‌ و اختلاف‌ دو وزن‌ تنها در همین‌ عامل‌ است‌. مقایسة‌ این‌ دو وزن‌ با سه‌ وزن‌ زیر كه‌ در تعداد و نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ و بلند، با آن‌ دو وزن‌ یكسانند، بر نقش‌ عامل‌ ترتیب‌ هجاهای‌ كوتاه‌ و بلند در حالت‌ موسیقایی‌ وزن‌ بیشتر تأكید می‌كند.

 

1ـ كو آنكه‌ ز غم‌ دست‌ به‌ جایی‌ زدمی‌؟ یا در طلب‌ وصل‌ تو راهی‌ زدمی‌؟

 

«مَفعولُ، مَفاعیلُ، مَفاعیلُ، فعَلْ» كه‌ مساوی‌ است‌ با وزن‌:

 

«مُستفعِلُ، مُستفعِلُ، مستفعِلُ، فعْ»؛ این‌ وزن‌ كه‌ وزن‌ اصلی‌ رباعی‌ است‌، وزنی‌ شاد و خوش‌ است‌.

 

2ـ بنفشه‌ رُسته‌ از زمین‌ به‌ طرف‌ كُهسار و یا گسسته‌ حور عین‌ ز زلف‌ خود تار «مَفاعِلُن‌، مَفاعِلُن‌، مَفاعِلُن‌، فَعْ»؛ این‌ وزن‌، ضربی‌ و یكنواخت‌ و نسبتاً شاد است‌. 3ـ خُنك‌ آن‌ را كه‌ به‌ علم‌ و به‌ عمل‌ هر شب‌ به‌ سرای‌ اندر با فرش‌ و ازار آید

 

«فَعَلاتُن‌، فَعَلاتُن‌، فَعَلاتُن‌، فَعْ»؛ كه‌ وزنی‌ سنگین‌ است‌. چون‌ در این‌ اوزان‌، نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ و بلند یكسان‌ (یعنی‌ شش‌ به‌ هفت‌) است‌، با درنظر گرفتن‌ ترتیب‌ توالی‌ هجاها، می‌توان‌ نتایج‌ زیر را گرفت‌:

 

الف‌ ـ هجاهایی‌ كه‌ دارای‌ نظم‌های‌ ذیلند، شادند:

 

1ـ دو هجای‌ كوتاه‌ میان‌ دو هجای‌ بلند «مُفتَعِلُن‌»؛

 

2ـ دو هجای‌ كوتاه‌ بعد از هجای‌ بلند «مُستَفعِل‌»؛

 

3ـ هجاها متناوب‌ و در آغاز هجای‌ كوتاه‌ «مَفاعِلُن‌».

 

ب‌ ـ هجاهایی‌ كه‌ دارای‌ نظم‌های‌ ذیلند، سنگین‌ و ناشادند:

 

1ـ دو هجای‌ بلند بعد از دو هجای‌ كوتاه‌ «فَعَلاتُن‌»؛

 

2ـ هجاها متناوب‌ و در آغاز هجای‌ بلند «فاعِلاتُ».

 

به‌ هر حال‌ عامل‌ «نظم‌» در حالت‌ موسیقایی‌ وزن‌ بسیار تأثیر دارد. برای‌ بهتر دریافتن‌ رابطة‌ ترتیب‌ هجاهای‌ كوتاه‌ و بلند با حالت‌ موسیقایی‌ وزن‌، دو بیت‌ زیر را كه‌ وزن‌ آن‌ها متفاوت‌ امّا واژگان‌ و مضمونشان‌ یكسان‌ است‌، در نظر می‌گیریم‌:

 

1ـ یار ز من‌ دل‌ ربود، یار ز من‌ رخ‌ نهفت‌ یار ز من‌ جان‌ بخواست‌، یار دل‌ از من‌ برُفت‌

 

2ـ ز من‌ دل‌ ربود یار، ز من‌ رخ‌ نهفت‌ یار ز من‌ جان‌ بخواست‌ یار، دل‌ از من‌ برُفت‌ یار

 

شعر نخست‌ كه‌ بر وزن‌ «مُفتَعِلُن‌، فاعِلُن‌، مُفتَعِلُن‌، فاعِلُن‌» است‌، بسیار تند و ضربی‌ و سبك‌ و شاد است‌ و وزنِ بیت‌ دوم‌ (مَفاعیلُ، فاعِلُن‌، مَفاعیلُ، فاعِلُن‌)، سنگین‌تر و آرام‌تر است‌.

 

دو بیت‌ زیر كه‌ نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ و بلند آنها یكسان‌ (هردو هشت‌ به‌ هشت‌) است‌، نیز رابطة‌ ترتیب‌ هجاهای‌ كوتاه‌ و بلند را با حالت‌ موسیقایی‌ وزن‌، به‌خوبی‌ نشان‌ می‌دهد:

 

1ـ نه‌ شبم‌، نه‌ شب‌پرستم‌، كه‌ حدیث‌ خواب‌ گویم‌ چو غلام‌ آفتابم‌ همه‌ زآفتاب‌ گویم‌

 

2ـ صنما! خرگه‌ توام‌ كه‌ بسازیّ و بركَنی‌ قلمیّم‌ به‌دست‌ تو كه‌ تراشیّ و بشكنی‌

 

وزن‌ نخست‌ (فَعَلاتُ، فاعِلاتُن‌، فَعَلاتُ، فاعِلاتُن‌) تند و پر جذبه‌ است‌، ولی‌ وزن‌ دوم‌ (فَعَلاتُن‌، مَفاعِلُن‌، فَعَلاتُن‌، مَفاعِلُن‌)، ضربه‌ای‌ و مقطّع‌ با مضمونی‌ شاد و در عین‌حال‌ با صلابت‌؛ زیرا در دو بیت‌ فوق‌، اركان‌ متفاوتند.

 

اهمیت‌ ترتیب‌ هجاهای‌ كوتاه‌ و بلند تا به‌ آن‌ پایه‌ است‌ كه‌ وزن‌: «مَفعولُ، مَفاعیلُن‌، مَفعولُ، مَفاعیلُن‌» بیت‌:

 

كی‌ شعر تر انگیزد خاطر كه‌ حزین‌ باشد یك‌ نكته‌ ازین‌ دفتر گفتیم‌ و همین‌ باشد

 

با نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ به‌ بلندِ چهار به‌ ده‌، علی‌رغم‌ مضمون‌ حزن‌انگیزش‌، تندتر و شادتر است‌ از وزن‌: «فَعَلاتُن‌، مَفاعِلُن‌، فَعَلاتُن‌، مَفاعِلُن‌» بیت‌:

 

صنما! خرگه‌ توام‌ كه‌ بسازیّ و بركَنی‌ قلمیّم‌ به‌دست‌ تو كه‌ تراشیّ و بشكنی‌

 

كه‌ نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ به‌ بلندش‌ هشت‌ به‌ هشت‌ است‌.

 

 

ج‌ـ تغییر طولی‌ مصراع‌ها:

با بررسی‌ بیشتر درمی‌یابیم‌ كه‌ عامل‌ دیگری‌ نیز در تعیین‌ حالت‌ و كیفیت‌ موسیقایی‌ وزن‌، نقشی‌ بسزا ایفا می‌كند؛ چنان‌كه‌ این‌ عامل‌، دو عامل‌ پیشین‌ را در این‌ موضوع‌ تحت‌الشّعاع‌ خود قرار می‌دهد و آن‌، چیزی‌ جز تغییر طولی‌ مصراع‌ها نیست‌. برای‌ مثال‌ اگر وزن‌ «هزج‌ مثمّن‌ سالم‌» را با «هزج‌ مسدّس‌ سالم‌» مقایسه‌ كنیم‌، می‌بینیم‌ كه‌ اوّلی‌ وزنی‌ شاد و خوش‌ است‌ و نیز كاربردی‌ بیشتر دارد، ولی‌ دومی‌ چندان‌ شاد نیست‌ و كاربردی‌ بسیار كم‌ دارد.

 

1ـ وزن‌ «هزج‌ مثمّن‌ سالم‌» (مَفاعیلُن‌، مَفاعیلُن‌، مَفاعیلُن‌، مَفاعیلُن‌):

 

به‌ مژگان‌ سیه‌ كردی‌ هزاران‌ رخنه‌ در دینم‌ بیا كز چشم‌ بیمارت‌ هزاران‌ درد برچینم‌

 

2ـ وزن‌ «هزج‌ مسدّس‌ سالم‌» (مَفاعیلُن‌، مَفاعیلُن‌، مَفاعیلُن‌):

 

شب‌ دوشینه‌ در سودای‌ او خفتم‌ وزان‌ امروز با تیمار و غم‌ جفتم‌

 

این‌ موضوع‌ در مورد دیگر اركان‌ عروضی‌ مانند «فاعِلاتُن‌»، «مُستَفعِلُن‌» و «فَعَلاتُن‌» نیز صدق‌ می‌كند. به‌طور كلّی‌ وزن‌ «مثمّن‌ سالم‌» از «مسدّس‌ سالم‌» خوش‌تر است‌.

رابطة‌ طول‌ مصراع‌ها با كیفیّت‌ موسیقایی‌ وزن‌، در بحوری‌ كه‌ دارای‌ اركانی‌ گوناگون‌ هستند، بیشتر محسوس‌ است‌. مثلاً وزن‌: «مَفعولُ، مَفاعِلُن‌، مَفاعیلُن‌، فَعْ» كه‌ از گونه‌های‌ وزن‌ رباعی‌ است‌، وزنی‌ خوش‌ و نرم‌ است‌:

 

از شمع‌ سه‌ گونه‌ كار می‌آموزم‌ می‌گریم‌ و می‌گدازم‌ و می‌سوزم‌

 

حال‌ اگر از آخر این‌ وزن‌ یك‌ هجا حذف‌ كنیم‌، (مَفعولُ، مَفاعِلُن‌، مَفاعیلُن‌)، وزنی‌ سنگین‌ و باصلابت‌ می‌شود:

 

ای‌ خواجه‌! جهان‌ بس‌ حیلی‌ داند از غدر همی‌ به‌ جادوی‌ ماند

 

ولی‌ اگر از آخر آن‌ دو هجای‌ بلند حذف‌ كنیم‌ (مَفعولُ، مَفاعِلُن‌، فَعولُن‌)، وزنی‌ تند و ضربی‌ و شاد به‌دست‌ می‌آید:

 

ای‌ غرّه‌ شده‌ به‌ پادشاهی‌! بهتر بنگر كه‌ خود كجایی‌

 

چنان‌كه‌ می‌بینیم‌ در این‌ سه‌ وزن‌، تغییر نسبت‌ هجاهای‌ كوتاه‌ به‌ بلند بر تغییر طولی‌ وزن‌، عاملی‌ فرع‌ است‌ زیرا از وزن‌ نخست‌ یك‌ هجا كاستیم‌، وزنی‌ خوش‌ به‌ وزنی‌ با صلابت‌ و سنگین‌ بَدَل‌ شد، امّا بار دیگر كه‌ دو هجا كم‌ كردیم‌، وزنی‌ تند و ضربی‌ و شاد به‌دست‌ آمد؛ حال‌آن‌كه‌ اگر تغییرِ نسبت‌، عامل‌ اصلی‌ می‌بود، می‌بایست‌ با حذف‌ یك‌ هجای‌ بلند دیگر، وزن‌ سنگین‌تر می‌شد.

 

 

منابع‌

رجایی‌، احمدعلی‌: پلی‌ میان‌ شعر هجایی‌ و عروضی‌، انتشارات‌ قدس‌، 1355.

 

شفیعی‌ كدكنی‌، محمّدرضا: موسیقی‌ شعر، تهران‌: سخن‌، 1358.

 

شمیسا، سیروس‌: عروض‌ سال‌ چهارم‌ دبیرستان‌ ، 1359.

 

فرزاد، مسعود: مجموعة‌ اوزان‌ شعر فارسی‌، مجلّة‌ خِرد و كوشش‌، دفتر چهارم‌، شیراز: 1349.

 

...: معیارالاشعار، تهران‌: 1320.

 

ناتل‌ خانلری‌، پرویز: وزن‌ شعر فارسی‌، تهران‌: انتشارات‌ دانشگاه‌ 1345.

 

نجفی‌، ابوالحسن‌: «دربارة‌ طبقه‌بندی‌ وزن‌های‌ شعر فارسی‌» ، مجلّة‌ آشنایی‌ با دانش‌، ش‌ 7، فروردین‌ 1359.

 

وحیدیان‌ كامیار، تقی‌: وزن‌ و قافیه‌ شعر فارسی‌، چاپ‌ اوّل‌، تهران‌: مركز نشر دانشگاهی‌، 1367.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...