رفتن به مطلب

بحث | بررسی ارتباط بین هوش و شخصیت | نگاهی متفاوت به اختلالات شخصیتی


ارسال های توصیه شده

سلام دوستان

 

 

مدتی بود ذهن من درگیر این موضوع بود ! بذارید ابتدا کمی در این مورد صحبت کنم

 

 

همونطور که اطلاع دارید افراد از نظر هوش و ویژگی های روانی و شخصیتی و انواع و اقسام ویژگی هایی که میتوان به انسان ها نسبت داد بسیار متفاوت هستند

 

 

البته در حال حاضر هوش به یک عنصر بسیار پیچیده برای جواعم علمی تبدیل شده و شاید آزمون های هوش سنجی که در حال حاضر رو به گسترش هستند با آزمون های هوش سابق بسیار متفاوت باشند

 

 

تا مدتی نظر جامعه ی علمی در مورد هوش این بود که به فرض فرد باهوش کسی هست که توان بالایی در حل مسائل ریاضی داشته باشه - بعد کم کم فاکتورهای دیگری هم به این موضوع اضافه شد که باعث شد هوش تعریف بهتری پیدا بکنه ! یعنی در حال حاضر هوش فقط مختص به یک ریاضیدان نیست ! چون یک ریاضیدان ممکنه هرگز در طول عمرش نتونه یک مقام ورزشی کسب بکنه

 

 

یا یک ورزشکاری که قهرمان المپیک هست ممکنه نتونه سمفونی های بتهوون رو درک بکنه - امیدوارم منظورم رو رسونده باشم ! هوش فاکتورهای زیادی داره که معمولا در افراد سرآمد چند تا از اون فاکتورها به صورت پیشرفته ظاهر میشن ! مثلا نفر اول المپیاد جهانی کامپیوتر ممکنه تلفیقی از سرعت عمل - خلاقیت و حافظه و استفاده ی بهینه از اونها رو در حل مسائل داشته باشه

 

 

و یا آقای هادی ساعی قهرمان تکواندوی المپیک ممکنه مهارت هایی مثل سرعت عمل و تصمیم گیری - قدرت تفکر استراتژیک و ... رو در حد بالایی داشته باشه که باعث پیروزیش در چنین میادینی میشه ( جدای از آمادگی بدنیش )

 

 

حالا بریم سراغ بحث اصلیمون ! اگر بخواهیم در مورد اون دسته از افرادی که توسط عوام جامعه باهوش و یا نابغه خطاب میشن رو بررسی کنیم - مثلا کسانی که در تست های IQ بسیار خوب عمل می کنند یا کارهای عجیب انجام میدن و اون دسته از افرادی که درکشون از دنیا و محیط پیرامون بسیار متفاوت هست | به هر چیزی با نگاه دیگری می نگرند . از هر چیزی تحلیل خودشون رو دارند و ...

 

 

اگر بخواهیم این قبیل افراد رو در بحثمون مورد بررسی قرار بدیم در بسیاری از موارد وارد شاخه ای میشیم که در روانشناسی از اون به عنوان اختلالات شخصیتی یا Personality Disorders یاد می کنند !

 

 

به فرض دیده شده که افراد بسیار باهوش علیرغم ذهن بسیار فعالی که دارند در خیلی از موارد ( مثل نیوتون ) بسیار منزوی و گوشه گیر هستند و هیچکس رو به محدوده ی خودشون راه نمیدن !

حتی شاید ازدواج نکنند یا ازدواج بکنند و به شکست منجر بشه ! که خوب در برخی از صحبت های روانشناسی از اونها به عنوان اسکیزوئید یاد میشه ! کسانی که مبتلا به جنون گوشه گیری هستند

 

 

یا افراد دیگری مثل پروفسور جان نش - به علت ذهن بسیار فعالی که دارند و تصویر سازی هایی که ذهنشون همیشه داره انجام میده و به کمکش مسائل رو حل می کنند - بعد از مدتی ذهنشون این روند رو حتی به صورت ناخودآگاه ادامه میده و به صورت غیر ارادی تصویر سازی می کنه ! و مثل ایشون مبتلا به یک اختلال به نام اسکیزوفرنی می شوند !

 

 

یا گونه ای دیگر از افراد که در کنار هوش بسیار بالا دارای احساسات بسیار حساس هم هستند پس از مدتی به دلیل اینکه افراد نمیتونن اونها رو درست درک بکنند و خوب اونها در مواقعی از نظر منطقی انتظار به فرض محبت رو از شخصی دارند ولی شخص مقابلشون به اونها بدی می کنه و اونها هم نمیتونن این موضوع رو درک کنند - و این رویه بارها و بارها تکرار میشه تا اینکه فرد احساس می کنه که همیشه همه چیز بده مگر اینکه عکسش ثابت بشه !

 

 

در اکثر موارد حق با اونهاست و منطق اونها که به صورت پیشرفته ای هم عمل می کنه با منطق عوام جور در نمیاد - پس از مدتی هم یک حس نفرت و بدبینی عجیبی به اونها دست میده و در این مورد هم اونها رو جز دسته ای از افراد مبتلا به یک بیماری شخصیتی به نام پارانویا قرار میدن ! مثل فیلسوف بزرگ آرتور شوپنهاور

 

 

یا اصلا فرد ذهن بسیار فعال و کنجکاوی داره و همیشه دوست داره همه چیز رو امتحان بکنه با حداکثر ریسک ! خرابکاری می کنه - ویران می کنه ! و در کل بدون هیچ زحمتی لقب دیوانه یا روانی به اونها داده میشه !

 

 

 

 

به نمودار زیر توجه کنید :

 

 

 

 

Mind%20Dist.jpg

 

 

 

 

این یک تابع نرمال مربوط به توزیع هوش در بین افراد یک جامعه هست ! همونطور که می بینید رنج طبیعی هوش بین 85 تا 115 هست ! افرادی که در محدوده ی زرد قرار می گیرند در سمت چپ افراد کانا و در سمت راست دانا نامیده می شوند و اگر از این مرزها هم به سمت مرزهای نمودار بریم - جایی که روی نمودار تعریفی ازشون نشده ! میرسیم به افراد بسیار کندذهن و از اون طرف نوابغ !

 

 

منتها در بسیاری از موارد فرق بین این دو مشخص نیست با اینکه بسیار با هم اختلاف دارند - و چون توسط عوام روی اونها نظر داده میشه - هر رفتاری که مطابق با طرز فکر عوام نیست ازش به عنوان یک ناهنجاری یاد میشه

 

 

 

 

 

 

سوال من در این بحث این هست که آیا ناهنجاری نسبی است ؟ یعنی چیزی که ما ازش به عنوان یک ناهنجاری یاد می کنیم آیا واقعا ناهنجاریست یا ممکن است برعکس نماد هوش بسیار بالا و شخصیت کامل باشد و چون ما قادر به درکش نیستیم اون رو ناهنجار یاد می کنیم ؟ آیا هنجارها واقعا هنجار هستند ؟ و آیا اختلالات شخصیتی افراد نابغه واقعا یک اختلال است یا یک کمبودی که ما دچارش هستیم و اونها دچار اون کمبود نیستند !

 

 

به نظر شما به اینگونه افراد بسیار باهوش که رفتاری دیوانه وار و یا خلاف عرف از خودشون نشون میدن باید به چشم یک روانی یا یک بیمار نگاه کرد و یا اینکه مشکل از ماست که توانایی درک اونها رو نداریم ؟ آیا تعاریف روانشناسی که در مورد این افراد استفاده میشن زاییده ی اذهانی با توانایی درک پایین هستند که به جای کار روی موضوع صورت مسئله رو پاک کردند یا واقعا درست هستند ؟

 

 

دوست دارم همه ی عزیزانی که لطف کردند تا به اینجای بحث با ما بودند در بحث شرکت کنند و نظرشون رو بیان کنند !

 

 

ممنونم

لینک به دیدگاه

همه چیز نسبی هستش مطمئنا وقتی تو رفتار های کسی رو دیوانه وار می بینی او هم رفتار های تو را دیوانه وار میبینه ولی از اونجایی که اکثریت مردم هوش متوسط دارن افراد باهوش دیوانه خوانده میشن و مبنا رفتار اکثریت قرار می گیره

خیلی از افراد باهوش روابط اجتماعی رو پوچ ,مسخره و خودفریبی می بینن برا همین انگیزه ی گوشه گیری دارن

این گوشه گیری موجب افسردگی و ... میشه

گوشه گیری بیماری نیست که درمان شه عقیده است

درمانش ناموفقه بار ها تلاش شده که در جمع قرار بگیرن ولی بعد از مدتی حس حماقت(به دلیل اینکه روابط اجتماعی احمقانه دیده میشه) ادمو فرا می گیره و باز بازگشت به تنهایی

لینک به دیدگاه

درسته ! شاید یکی از دلایلی که باعث میشه یک فرد به گوشه گیری دچار بشه همینه که بودن در جمع رو اتلاف وقت و یا پوچ و مسخره میدونه و به قول شما این یک عقیده هست در درجه ی اول که ممکنه بعدها به احساسات فرد هم غلبه بکنه

 

منتها چرا ازش به عنوان یک اختلال یاد می کنند ؟ چرا با اینکه انسان ها ویژگی های بسیار گوناگونی دارند در بحث های روانشناسی ویژگی های یک ادم نرمال محدود هستند و اینها اختلال به شما میان و سعی در درمانشون میشه ؟

لینک به دیدگاه

اسی یه جمله ای تو "گفته های تعمق برانگیز" گداشته بود:

 

"تنها تفاوت ما با دیوانه ها این است که ما در اکثزیت هستیم" و واقعاً هم همینطوره

اما دلیل اینکه این مسأله اختلال نامیده میشه احتمالاً به خاطر باور اکثریت هست که میگه "عاقل خودش رو همرنگ جماعت میکنه"

تا جایی که حتی گفته میشه که "از اونجایی که عاقل خودش رو همرنگ جماعت میکنه همه ی تغییر و تحولات در اجتماع حاصل تلاش دیوانه هاست" (این جمله هم از همون تاپیک اسی بود)

در کل هرچه میکشیم از دست همین اکثریت است...

+اگر داستان "تجاوز قانونی" از "کوبوآبه" رو بخونی بهتر متوجه منظور میشی

+ممنون از دعوت...:icon_gol:

لینک به دیدگاه

ممنون از توضیحات شما

 

پس با توجه به فرمایشات شما نتیجه می گیریم که ایده ها و تعاریف روانشناسی با توجه به پسند عوام ممکنه صورت بگیرن و چیزی که خلاف تصور و یا عرف عامه باشه ممکنه تعریف ناهنجاری یا اختلال روش بذارن !

 

منتها به فرض کسی که کارای عجیب می کنه - آتیش سوزی در محیط آزمایشگاه مدرسه ! هک سایت دانشگاه - فضولی بیش از حد و ... و در کنارش یه سری رفتارای عجیب غیر عادی از خودش نشون میده - آیا واقعا این فرد بیمار هست ؟ یا بیش فعال و بسیار باهوش ؟

 

آیا در بسیاری موارد به اشتباه چنین افرادی رو بیمار خطاب نمی کنند ؟ یا اینکه تعریف بیمار روانی از اینها جداست به کل و باید یک سری فاکتورهای خاضی داشته باشه که بیمار خطاب بشه ؟

 

لینک به دیدگاه
ممنون از توضیحات شما

 

پس با توجه به فرمایشات شما نتیجه می گیریم که ایده ها و تعاریف روانشناسی با توجه به پسند عوام ممکنه صورت بگیرن و چیزی که خلاف تصور و یا عرف عامه باشه ممکنه تعریف ناهنجاری یا اختلال روش بذارن !

 

منتها به فرض کسی که کارای عجیب می کنه - آتیش سوزی در محیط آزمایشگاه مدرسه ! هک سایت دانشگاه - فضولی بیش از حد و ... و در کنارش یه سری رفتارای عجیب غیر عادی از خودش نشون میده - آیا واقعا این فرد بیمار هست ؟ یا بیش فعال و بسیار باهوش ؟

 

آیا در بسیاری موارد به اشتباه چنین افرادی رو بیمار خطاب نمی کنند ؟ یا اینکه تعریف بیمار روانی از اینها جداست به کل و باید یک سری فاکتورهای خاضی داشته باشه که بیمار خطاب بشه ؟

 

راستش من روانشناس نیستم اما با توجه به قسمت قرمز و میزان غیر عادی بودن و نوع رفتارهاش ممکنه بیماری باشه...

مثلاً شما به کسی که یه هکر بسیار ماهر (یا یه متخصص در هر زمینه ای) هست اما بدون دلیل دست به خودکشی میزنه بیمار نمیگی؟!

طبق اطلاعات ناچیز من و همونطور که شما فرمودی، شخص باید یک سری فاکتورهای خاصی داشته باشه که بیمار تلقی بشه...

 

لینک به دیدگاه
راستش من روانشناس نیستم اما با توجه به قسمت قرمز و میزان غیر عادی بودن و نوع رفتارهاش ممکنه بیماری باشه...

مثلاً شما به کسی که یه هکر بسیار ماهر (یا یه متخصص در هر زمینه ای) هست اما بدون دلیل دست به خودکشی میزنه بیمار نمیگی؟!

طبق اطلاعات ناچیز من و همونطور که شما فرمودی، شخص باید یک سری فاکتورهای خاصی داشته باشه که بیمار تلقی بشه...

 

 

شاید قسمت آبی بتونه یک پاسخ مناسب داشته باشه

 

آیا کسی بدون دلیل دست به خودکشی میزنه ؟ و از کجا معلومه که یه نفر بی دلیل کاری رو انجام بده ؟ به خصوص افرادی که متخصص و نخبه هستند و معمولا کم پیش میاد کار بی دلیل انجام بدن و پشت هر کاری که انجام میدن چندین دلیل منطقی وجود داره !

 

این تصور عامه رو باز تعریف می کنه که یک رفتار رو بی دلیل میدونند و از اون به عنوان یک اختلال یاد می کنند در صورتی که اون فرد براش دلایل منطقی زیادی داره و فقط نمیتونه کاری بکنه که بقیه اون دلایل رو درک کنند چون نمیتونه به توانایی اونها در درک مسائل اضافه کنه

لینک به دیدگاه

خوب هر احتمالی‌ ممکنه

 

شاید شخصی‌ که از دید جوامع عادی بشر دیوانه خواند می‌شه واقعا یه دیوانست

شایدم یک نابغه

 

خوب نابغه بودن همونطو که خودت گفتی‌ در رشته‌های مختلف شرایط مختلفی‌ داره

 

من فکر می‌کنم این بحثی‌ که شما از نابغه داشتین بیشتر نابغه‌های بشری در زمینهٔ علمی‌ بود ،کسایی‌ که از هوش بالایی‌ برخوردارن تو تخیل و تجسم خیلی‌ زمینه‌های علمی‌

اینگونه افراد یک خصیصه دارن که خودشونو از علم و دانش جدا نمیبینن

یعنی‌ تشخیصشون کار پیچیدیی‌ نیست

کافیه چند روز با اونها باشی‌ و ببینی‌ روزشون رو چگونه و با چی‌ سر می‌کنن

و آیا تو کاری که دارن پر تلاش هستن یا نه؟

چون اصولاً یه فرد نادان اینگونه نیست.... و خوب واقعا رفتارای دیوانه هارو داره

اینکه اینجور افراد در انزوان به خاطره اینه که مث خودشون کم هست

مث اینکه شما وارد یه جم بچه‌هایی‌ بشید که باهاتون ۱۵ یا ۱۶ سال تفاوت سنی‌ دارن بشید خوب صد در صد اونا اصلا شمارو تحویل نمی‌گیرن چون خودشون کارای مهم تری از جمله بازی‌ کردن دارن پس شما خواه ناا خواه با بچه‌ها ارتباطی‌ بر قرار نمیکنید..... و بچه‌ها هم شاکی‌ از این هستن که چرا تو امر مهم زندگیشون همرهییشون نمیکنید.......در نتیجه شمارو گوش گیر خطاب می‌کنن

من فکر می‌کنم اینگونه افراد اگه از جنس خودشون افرادی رو پیدا کنند از دستش نمیدن.

البته این فکر منه....

لینک به دیدگاه

خوب با توجه به فرمایشات شما اگر با یک فرد نابغه مبتلا به اختلالات روانی نشست و برخواست کنیم متوجه میشیم که اون ابله هست یا نه !

 

ولی باز هم با این تفاسیر - تعاریف روانشناسی تغییری پیدا نمی کنند ! یعنی باز هم اونها رو یک بیمار میدونن !

 

مثلا شما ممکنه توی فیلم ها - به فرض یکی از قسمت ها ی فیلم جان سخت که در اون هکری بود به نام warlock ! اگر دیده باشید فیلم رو - اون هکر یه نابغه ی کامپیوتر بود که تمام زندگیش شده بود کامپیوترهاش و اصلا با افراد در زندگی عادی ارتباطی نداشت !

 

به شدت هم پارانویا داشت و کسی رو به محدوده اش راه نمیداد ! خوب این فرد از نظر هوشی که مشکلی نداره پس چی باعث میشه که ما اون رو بیمار خطاب کنیم ؟ آیا داره اشتباه می کنه ؟

لینک به دیدگاه
درسته ! شاید یکی از دلایلی که باعث میشه یک فرد به گوشه گیری دچار بشه همینه که بودن در جمع رو اتلاف وقت و یا پوچ و مسخره میدونه و به قول شما این یک عقیده هست در درجه ی اول که ممکنه بعدها به احساسات فرد هم غلبه بکنه

 

منتها چرا ازش به عنوان یک اختلال یاد می کنند ؟ چرا با اینکه انسان ها ویژگی های بسیار گوناگونی دارند در بحث های روانشناسی ویژگی های یک ادم نرمال محدود هستند و اینها اختلال به شما میان و سعی در درمانشون میشه ؟

منظور من از عقیده یعنی چیزی فراتر از احساسات

اختلال نامیده میشه چون با اکثریت همراه نیست

سعی در درمان؟

در روان درمانی اولین مرحله اینه که شخص بخواد وقتی کسی از چنین شرایطی لذت می بره درمانی هم صورت نمی گیره

لینک به دیدگاه
ممنون از توضیحات شما

 

پس با توجه به فرمایشات شما نتیجه می گیریم که ایده ها و تعاریف روانشناسی با توجه به پسند عوام ممکنه صورت بگیرن و چیزی که خلاف تصور و یا عرف عامه باشه ممکنه تعریف ناهنجاری یا اختلال روش بذارن !

 

منتها به فرض کسی که کارای عجیب می کنه - آتیش سوزی در محیط آزمایشگاه مدرسه ! هک سایت دانشگاه - فضولی بیش از حد و ... و در کنارش یه سری رفتارای عجیب غیر عادی از خودش نشون میده - آیا واقعا این فرد بیمار هست ؟ یا بیش فعال و بسیار باهوش ؟

 

آیا در بسیاری موارد به اشتباه چنین افرادی رو بیمار خطاب نمی کنند ؟ یا اینکه تعریف بیمار روانی از اینها جداست به کل و باید یک سری فاکتورهای خاضی داشته باشه که بیمار خطاب بشه ؟

 

 

موارد قرمز رو مربوط به هوش زیاد نمی دونم این موارد بیشتر به خاطر به گوشه رانده شدن اجباری است که شخص خود اگاه یا نا خود اگاه سعی در خود نمایی می کنه

در افراد باهوش واکنش ها فرق داره

لینک به دیدگاه
به نظر شما به اینگونه افراد بسیار باهوش که رفتاری دیوانه وار و یا خلاف عرف از خودشون نشون میدن باید به چشم یک روانی یا یک بیمار نگاه کرد و یا اینکه مشکل از ماست که توانایی درک اونها رو نداریم ؟ آیا تعاریف روانشناسی که در مورد این افراد استفاده میشن زاییده ی اذهانی با توانایی درک پایین هستند که به جای کار روی موضوع صورت مسئله رو پاک کردند یا واقعا درست هستند ؟

 

بنظر من بیمار نمیشه گفت ، آنرمال یا همونطور که خودت تو متن اشاره کردی نابهنجار واژه درست تریه برای اینجور افراد .

 

نرم ها همیشه بر اساس اکثریت (که بهش میگیم جامعه) تعریف میشن کسی که تو محدوده ی سفید (چه از چپ چه از راست) قرار میگیره آدم آنرمالیه درسته که از لحاظ هوش از اکثریت جامعه یه چیزی اضافه تر داره ولی همین چیز اضافه باعث آنرمال بودنش شده . بچه ای که با دُم بدنیا بیاد آنرماله درحالیکه دُم میتونه یه چیزی باشه که داشتنش مزیت باشه نسبت به نداشتنش ولی چون اکثریت بشر بدون دُم بدنیا میاد کسی که دُم داره آنرماله به همین ترتیب کسی هم که آی کیو 190 داره آنرماله

 

لینک به دیدگاه
موارد قرمز رو مربوط به هوش زیاد نمی دونم این موارد بیشتر به خاطر به گوشه رانده شدن اجباری است که شخص خود اگاه یا نا خود اگاه سعی در خود نمایی می کنه

در افراد باهوش واکنش ها فرق داره

 

ولی این واکنش ها معمولا قسمتی از وجود این افراده و در بسیاری از افراد بسیار باهوش دیده شده ! اصلا افلاطون جمله ای داره که میگه هیچ نابغه ای بدون افکار دیوانه وار وجود نداره ! نباید این موضوع رو به کمبود توجه و ... نسبت داد ! بیشتر از روی کنجکاوی هست ! مثلا توی محیط آزمایشگاه یک سری مواد رو با هم مخلوط می کنه که ببینه چه اتفاقی می افته ! یا متوجه این میشه که بدون داشتن دسترسی میتونه بره توی سیستم های سایتشون ! اینها به خاطر کنجکاوی و ذهن فعاله معمولا

 

 

بنظر من بیمار نمیشه گفت ، آنرمال یا همونطور که خودت تو متن اشاره کردی نابهنجار واژه درست تریه برای اینجور افراد .

 

نرم ها همیشه بر اساس اکثریت (که بهش میگیم جامعه) تعریف میشن کسی که تو محدوده ی سفید (چه از چپ چه از راست) قرار میگیره آدم آنرمالیه درسته که از لحاظ هوش از اکثریت جامعه یه چیزی اضافه تر داره ولی همین چیز اضافه باعث آنرمال بودنش شده . بچه ای که با دُم بدنیا بیاد آنرماله درحالیکه دُم میتونه یه چیزی باشه که داشتنش مزیت باشه نسبت به نداشتنش ولی چون اکثریت بشر بدون دُم بدنیا میاد کسی که دُم داره آنرماله به همین ترتیب کسی هم که آی کیو 190 داره آنرماله

 

 

 

درسته مورد جالبی بود مثال دم ! ولی خوب کسی که این ویژگی ها رو داره معمولا بیمار خطاب میشه و این قسمت زیاد جالب نیست ! باید یک فرقی باشه بین بیماری و تفاوت !

 

به نظر من که هرکدوم مشخصه ی خاص خودشون رو دارن و باید یکی از اساتید در این زمینه تشریف بیارن و توضیح بدن در این مورد - من خودم نرفتم دنبالش چون دوست دارم فعلا در موردش بحث کنیم - اگر تحقیق کنم راجع بهش بحثمون به پایان میرسه - دوست دارم شما نظراتتون رو ارائه بدید

 

ممنونم که در بحث شرکت کردید

لینک به دیدگاه

ولی این واکنش ها معمولا قسمتی از وجود این افراده و در بسیاری از افراد بسیار باهوش دیده شده ! اصلا افلاطون جمله ای داره که میگه هیچ نابغه ای بدون افکار دیوانه وار وجود نداره ! نباید این موضوع رو به کمبود توجه و ... نسبت داد ! بیشتر از روی کنجکاوی هست ! مثلا توی محیط آزمایشگاه یک سری مواد رو با هم مخلوط می کنه که ببینه چه اتفاقی می افته ! یا متوجه این میشه که بدون داشتن دسترسی میتونه بره توی سیستم های سایتشون ! اینها به خاطر کنجکاوی و ذهن فعاله معمولا

من که نگفتم رفتار دیوانه وار وجود نداره این موارد که شما اشاره کردین ربطی به هوش افراد نداره متعلق به افراد کنجکاوه مثلا اتش سوزی در ازمایشگاه شیمی و فضولی بیش از حد دلیلش کنجکاویه نه هوش زیاد

من رشته ام کامپیوتره و هکر ها رو اطرافم دیدم هکر ها بیشتر از اونی که باهوش باشن مشکلات روانی دارن هدفشون فقط اذیت کردن بقیه است (زیاد دیدم) در حالی نوابغ معمولا به بقیه اهمیتی نمی دن

یه نکته ی جالب دیگه هم هست می گن دیوانه چه دیوانه ببیند خوشش آید معمولا نابغه ها سریع می تونن همدیگه رو پیدا کنن

لینک به دیدگاه

2 نکته در فرمایشات شما وجود داره

 

یکی این که کنجکاوی بیش از حد یکی از خصوصیات افراد بسیار باهوشه که خوب ما هم بحثمون همینه ! کنجکاوی یکی از فاکتورهای هوشه

 

مورد دوم در مور هکر ها و اونهایی که دور و ور شما هستن ! باید عرض کنم که اونها هکر نیستن و به کل چیزی که شما از هکر متوجه شدید با معنای واقعی کلمه ی هکر تفاوت زیادی داره

 

هکرها سازنده هستند و خلاق - نه ویرانگر و عامل به وجود آمدن هزاران چیزی که مشاهده می کنید - از خود اینترنت گرفته تا هرچه که درونش هست همین نخبه های کامپیوتر هستند که معنی هکر رو میشه در اونها دید ! اون کسانی که برای خرابکاری و اعمال ناشایست و سرقت و ... از علمشون استفاده می کنند اسمشون هکر نیست ! اسامی دیگری دارن که موضوع بحثمون نیست ! به هر حال اگر نگاهی به زندگی دانشمندان بزرگ بندازیم متوجه این رفتارها دیوانه وار در اکثرشون میشیم

 

و اون هم از کنجکاوی بالای اونهاست - افراد نخبه معمولا راهشون رو در سوالاتی که براشون پیش میاد پیدا می کنند نه در پاسخ سوالات

لینک به دیدگاه
2 نکته در فرمایشات شما وجود داره

 

یکی این که کنجکاوی بیش از حد یکی از خصوصیات افراد بسیار باهوشه که خوب ما هم بحثمون همینه ! کنجکاوی یکی از فاکتورهای هوشه

 

مورد دوم در مور هکر ها و اونهایی که دور و ور شما هستن ! باید عرض کنم که اونها هکر نیستن و به کل چیزی که شما از هکر متوجه شدید با معنای واقعی کلمه ی هکر تفاوت زیادی داره

 

هکرها سازنده هستند و خلاق - نه ویرانگر و عامل به وجود آمدن هزاران چیزی که مشاهده می کنید - از خود اینترنت گرفته تا هرچه که درونش هست همین نخبه های کامپیوتر هستند که معنی هکر رو میشه در اونها دید ! اون کسانی که برای خرابکاری و اعمال ناشایست و سرقت و ... از علمشون استفاده می کنند اسمشون هکر نیست ! اسامی دیگری دارن که موضوع بحثمون نیست ! به هر حال اگر نگاهی به زندگی دانشمندان بزرگ بندازیم متوجه این رفتارها دیوانه وار در اکثرشون میشیم

 

و اون هم از کنجکاوی بالای اونهاست - افراد نخبه معمولا راهشون رو در سوالاتی که براشون پیش میاد پیدا می کنند نه در پاسخ سوالات

 

اینکه کنجکاوی بیش از حد نشونه ی هوشه رو قبول ندارم 4 تا نابغه می شناسم 2 تاش کنجکاوی کمی بیشتر از عادی دارن

تمام هکر ها اول مخرب شروع کردند بعد سازنده شدن به جز موارد خیلی معدود و نقطه ی شروعشون همون بیماری روانیشونه نه هوششون این افرادی که میگم همه همیجوری بودن

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...