رفتن به مطلب

سرگذشت هزار و یک شب شاه‌کار هنری دوران قاجار


ارسال های توصیه شده

بدری آتابای

 

بنابر مطالعات خاورشناسان کتاب هزار و یکشب در اصل مجموعه ای از افسانه های هندی بوده است، که در آنها از حکمت و سیاست کشورداری به سبک کلیله و دمنه یعنی قصه اندر قصه و اغلب از زبان حیوانات سخن می رفته است.

 

 

این کتاب در حدود چهار صد سال قبل از زایش مسیح به ایران آمد و از زبان سانسکریت به فرس قدیم (هخامنشی) برگردانده شد و بمرور زمان داستانهای حماسی و مذهبی ایرانی و سرگذشت برخی از شاهان و پهلوانان ایران به آن اضافه گشت و هزار افسان یا هزار دستان نامیده شد.

 

 

یوسیفوس مورخ اسراییلی معتقدست که هزار افسان قبل از حملۀ اسکندر مقدونی در زمان پادشاهی «بهمن» اردشیر اول هخامنشی بتوسط دخترش همای یعنی شهرزاد قصه گوی تصنیف شد.

 

 

برخی خاورشناسان اروپایی مانند «دگویه» هلندی و «اُسترُپ» دانمارکی معتقدند که هزار افسان از بسیاری جهات با استر در تورات و با قسمتی از داستانهای اساطیری شاهنامه شباهت دارد.

 

 

مسعودی (مرگ 340 ه.ق) صاحب مروج المذهب و جهشیاری (مرگ 331 ه.ق) مصنف الوزراء و ابن الندیم (مرگ 378 ه.ق) صاحب الفهرست بارها از نام شهرزاد قصه گو و خواهرش «دنیا زاد» یاد کرده اند.

 

 

این مورخان همه شهرزاد قصه گو را همان دختر اردشیر درازدست می دانند که از طرف پدر نوه اِستر ملکه یهودی خشایارشاه هخامنشی ست.

 

 

در تاریخ طبری نیز از دختر اردشیراول هخامنشی هما یا شهرزاد قصه گو بعنوان مصنف هزار افسان یاد شده است.

 

 

فردوسی نیز در شاهنامه هما دختر بهمن اردشیراول را همان شهرزاد قصه گوی داستانهای ایرانی هزار افسان می شناسد:

 

دگر دختری بود نامش همای

هنرمند و با دانش و نیک رای

همی خواندندی ورا چهرزاد

ز گیتی به دیدار او بود شاد

 

 

جالب است که نخستین داستان هزارافسان به نام «حکایت ملک شهریار و برادرش شاه زمان»، با داستان اِستر در تورات مشابهت فوق العاده ای دارد.

 

 

در هزار افسان، ملک شهریار بواسطۀ نافرمانی ملکه یا به دلیل خیانتی که از وی دید، او را بقتل می رساند و شهرزاد قصه گو را به زنی می گیرد. ملکه جدید با خوشرفتاری و پندشنوی از خواهرش «دنیازاد» یا «دینارزاد»، که مستحفظ زنان شاه بود می تواند از کشته شدن زنان و دختران جلوگیری کند و پدرش نیز به وزارت می رسد.

 

 

در داستان اِستر خشایارشاه هخامنشی از ملکۀ خود خواست که با آرایش جالبی با زینتها و گوهرهای گرانبها در جشن عمومی نوروز حاضر شود، تا مردم زیبایی و جلال او را ببینند. ملکه از این خودنمایی و ظاهرسازی امتناع کرد شاه در غضب شد و ملکه را طرد کرد یا بقتل رساند. آنگاه برادرزاده مَردُخای یهودی دربان قصر شاه را به زنی گرفت، و او را پس از آنکه ملکه شد اِستر نامیدند. ملکه جدید با فرمانبرداری از مستحفظ زنان شاه، که بانویی دانا بود، روزبروز نزد شاه محبوب تر شد. در نتیجه عموی وی مردخای نیز صاحب نفوذ فراوان گشت و توانست از حکم قتل قوم یهود که به دستور «هامان» وزیر پادشاه صادر شده بود جلوگیری کند و هامان وزیر را برکنار سازد و خود به وزارت رسد.

 

 

آنچه مسلم است هزارافسان تا اواخر قرن چهارم هجری قمری وجود داشته است، زیرا در فرهنگ جهانگیری ابیاتی از قطران تبریزی (مرگ 440 ه.ق) آورده شده که مؤید این نظرست:

 

 

هزار و یک صفت از هفت خوان رویین تن

فرو شنیدم و خواندم من از هزارافسان

 

 

در دوران ساسانیان هزار افسان از زبان فرس قدیم به زبان پهلوی ساسانی برگردانده و افسانه های پهلوانی و عشقی برآن افزوده شد.

 

 

پس از هجوم اعراب هزارافسان هم چون سایر نفایس دیگر به دست اعرب افتاد و در قرن سوم هجری قمری به زبان عربی برگردانده شد و الف خرافة یا خُرافة نزهة نام گذاری گردید.

 

 

از قرن چهارم هجری قمری به بعد این کتاب به فرهنگ اسلامی منتسب گشت و بتدریج حکایاتی از دوران جاهلیت اعراب و صدراسلام و دورانهای شکوفایی خلفای اموی و عباسی بر آن افزوده شد و از قصه های هندی و ایرانی آن حذف گردید. به این ترتیب اثر اصلی با افزودن اشعار و امثال و اسامی عربی تغییر شکل یافت. از آن پس نویسندگان عرب بخصوص در مصر و مراکش و دمشق داستانهای بیشتر بر آن افزودند.

 

 

در اواخر قرن نهم هجری قمری این کتاب به مصر رفت و با تغییرات زیادی در حدود قرن دهم هجری قمری برابر قرن شانزدهم میلادی بصورت کتاب کنونی الف اللیلة و اللیلة تدوین یافت. اکثر قصه های آن حکایاتی است که بتدریج در کشور مصر در عهد سلاطین ممالیک و از نقالان یهودی بر آن افزوده شده است.

 

 

 

 

نخستین ترجمه «الف لیلة و لیلة» در غرب

 

از اواخر قرن هفدهم میلادی توجه بعضی از محافل ادبی کشور فرانسه به این کتاب جلب شد. برای نخستین بار «آنتوان گالان» استاد مدرسه زبانهای شرقی که بتوسط «ژان باتیست کُلبر» در دوران لویی چهاردهم در شهر پاریس احداث گردید، حکایات سندباد بحری را زا آن کتاب به زبان فرانسه ترجمه کرد.

 

 

بعداً در قرن نوزدهم میلادی مستشرق انگلیسی «ادوارد وی لین» حکایت چراغ جادوی علاءالدین را ترجمه کرد و از آن پس تا اواسط قرن بیستم این کتاب به بیشتر زبانهای اروپایی و اسیایی برگردانده شد، و در واقع مأخذ و منبع مهمی در موضوعات مختل تفننی و ادبی شرقی برای نویسندگان و سرایندگان اروپایی گردید.

 

 

 

 

ترجمه «هزار و یکشب» به زبان فارسی

 

در مقدمۀ کتاب کنونی هزار و یکشب ذکر شده که نخستین ترجمه فارسی آن در حدود سال 1260 ه.ق (1840م) بنا به اشارۀ بهمن میرزا، فرزند عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه قاجار انجام شد. مترجم آن عبداللطیف تسوجی تبریزی از نویسندگان و مترجمان مسلط به ادب زبانهای فارسی، عربی و ترکی بود. میرزا محمدعلی سروش اصفهانی شاعر نیز مأموریت یافت تا بجای اشعار عربی ضرورت ابیات موردنیاز را خود بسراید و جانشین اشعار عربی سازد.

 

 

این ترجمۀ فارسی برای اولین بار در سال 1260 هجری قمری، با چاپ سنگی بسعی و اهتمام آقا محمدرضاباقر کاشانی در دارالطباع آقامیر انتشار یافت.

 

 

ترجمۀ منظوم هزار و یکشب بوسیلۀ ابوالفتح خان دهقان سامانی اصفهانی در اوایل قرن چهاردهم هجری سروده شد. شاعر در این منظومه از ترجمۀ فارسی کتاب استفاده کرده و در سراسر داستانها، روزها و ماهها را به فارسی نام برده و این منظومه را به نام هزاردستان نامیده است.

 

 

از کتاب هزار و یکشب فارسی نسخه های متعددی چه به صورت دستنویس و احیاناً مصور و منقش و چه به صورت چاپ وجود دارد، ولی شاید بتوان گفت شش مجلد کتاب هزار و یکشب خطی کتابخانه کاخ گلستان، از نظر هنرهایی که در آفرینش بکار رفته، نسخه ای منحصر به فرد باشد. این شاهکار هنری سبک قاجار در مجمع الصنایع یا دارالصنایع یا نقاش خانه مبارکه، همایونی ناصری که همواره پیوستگی و ارتباط با کتابخانه سلطنتی داشت آفریده شده است.

 

 

مجموعۀ شش جلدی هزار و یکشب به قطع رحلی بزرگ در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار طی هفت سال (1269 تا 1276 ه.ق) با همکاری سی و چهار تن از چهره پردازان، نگارگران، مُذهبان، زرافشانان، نقاشان، صحافان، جلدسازان، خوشنویسان و طلااندازان ماهر و چیره دست زمان بوجود آمد.

 

 

امتیاز این نسخه بر سایر نسخه های خطی مصور کتاب هزار و یکشب قدیمی و یا همزمان مربوط به مجالس نقاشی آن است که با قلم سحرنگار میرزا ابوالحسن خان صنیع الملک استاد مسلم نقاشی و صورتگری دوران قاجار آفریده شده و یکی از بهترین نمونه های عصر قاجار بشمار می رود. شایسته یادآوری ست که کاتب این نسخه محمد حسین تهرانی خوشنویس نیز با خامه شیوای خود در آراستگی این مجموعه سهمی بسزا دارد.

 

 

این اثر ارزشمند هنری از هنرنماییهای کتاب آرایی تذهیب و جلدسازی و صحافی استادان غلامعلی مذهب باشی، میرزا احمد مذهب، میرزا جانی جلدساز، و میرزا یوسف صحاف و مذهب باشی بهره ای بتمام دارد. تصاویر مجالس و تجسم مناظر و طرح داستانها در نهایت مهارت انجام شده و نمایانگر آرایش لباس و طرز زندگی خانوادگی و اجتماعی و حکومتی عصر قاجارست.

 

 

این مجموعه در شش مجلد به قطع رحلی و ابعادی در حدود 45×30 سانتیمترست. کاغذ آن در متن خانبالغ و حواشی دولت آبادی آهار مهره شده نخودی رنگ است. هر صفحه سی سطر کتابت دارد که در آن رقمهای نستعلیق، رقاع، شکسته نستعلیق خفی و جلی بکار گرفته شده است.

 

 

روی جلدها: مقوای روغنی بوم مشگی منقش به گل و بوته زرین و رنگین با ترنجهای بیضی شکل مذهب است. در حواشی در میان یک کتیبه تزیینی، اشعاری در مدح ناصرالدین شاه بخط نستعلیق جلی با سفیداب نگاشته شده که با پیچک ها و اسلیمیهای زرین تزیین یافته است.

 

 

توی جلدها: بوم گلی رنگ، با طرح اسلیمیهای دهن اژدی مزین و مرصع است. در وسط ترنج دور کنگره و دو سر ترنج زمینه مشگی مزین به گل و بوته های رنگین و زرین است.

 

 

تمامی صفحات مجدول کمندکشی تسمه اندازی زرین و شنگرفی و لاجوردی ست. بین السطور تمامی صفحات کتابت طلااندازی دندان موشی با تحریر مشگی ست. در هر شش مجلد بر یک صفحه متن داستان نوشته شده و بر صفحۀ مقابل آن مجلس نقاشی مربوط به داستان است.

 

 

برخی از صفحات، سه یا چهار مجلس نقاشی دارد که با ترسیم جداول تزیینی تسمه ای مذهب از یکدیگر متمایز شده است.

 

 

مجموعاً در این شش مجلد 1144 صفحه کتابت و 1134 صفحه مجالس نقاشی به شرح زیر وجود دارد:

 

 

ـ جلد اول- کتابت 128 صفحه- نقاشی و تصویر 214 صفحه.

 

ـ جلد دوم- کتابت 170 صفحه- نقاشی و تصویر 170 صفحه.

 

ـ جلد سوم- کتابت 160 صفحه- نقاشی و تصویر 160 صفحه.

 

ـ جلد چهارم- کتابت 208 صفحه- نقاشی و تصویر 208 صفحه.

 

ـ جلد پنجم- کتابت 220 صفحه- نقاشی و تصویر 218 صفحه.

 

ـ جلد ششم- کتابت 168 صفحه- نقاشی و تصویر 168 صفحه.

 

 

فهرست تحقیقی و توصیفی این شش مجلد هزار و یکشب با ارائۀ هشتاد و اندی عکسهای رنگین از مجالس نقاشی و نمونه هایی با عکسهای سیاه و سفید از خطوط آن بوسیلۀ نگارنده فراهم آورده شد، که ضمیمۀ جلد دوم فهرست دیوانهای خطی مصور و مذهب کتابخانه کاخ گلستان در اردیبهشت ماه 1355، در هزار مجلد در تهران بچاپ رسید.

 

 

منبع: کتاب«سرگذشت‌ها»

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...