S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۲ مراد از تفويض مهر اينست که در ضمن عقد نکاح ،اختيار تعيين مهريه را مي توان به يکي از زوجين يا شخص ثالث واگذار کرد و در اين صورت به زن مفوضه المهر گفته مي شود . احکام تفويض مهر 1) اگر اختيار به مرد داده شده باشد مي تواند هر مقدار که بخواهد تعيين کند . ۲) اگر اختيار به زن داده شده باشد نمي تواندبيشتر از مهر السنه تعيين کند . مهر السنه ، مهري است که پيامبر براي همسران خويش تعيين مي کرد . 3) اگر اختيار به شخص ثالث داده شده باشد مي تواند مهر را هر قدر که بخواهد تعيين کند . زمان مالکيت مهر عقد نکاح ، عقد رضايي است بنابراين ملکيت مهر براي زن به محض عقد است منتهي اگر عين خارجي باشد مالک است اما اگر دين باشد يعني ما في الذمه باشد مرد بگويد در مقابل صد سکه طلا، به محض عقد مرد مديون زن است . وقتي عقد ازدواج انجام مي شود دو مرحله اساسي را مي توان براي آن نام برد. 1) مرحله عقد : زن مالک تمام مهر مي شود . ۲) مرحله بعد از زفاف ملکيت 2 نوع است : 1) ملکيت مستقر 2) ملکيت متزلزل زن نسبت به 100 سکه ، ملکيت 50 سکه مستقر است و 50 سکه متزلزل است و منوط به زفاف است.حتي اگر زن دريافت کرده باشد تمام مهريه و اگر ازدواج بهم خورد ، بايد نيمي از آن را پس بدهد. بررسي مشکلات ماده 1085 قانون مدني و راهکارهاي جلو گيري از آن : طبق ماده 1085 : زن مي تواند تا زماني که مهري دريافت نکرده از ايفاي وظايفي که در برابر شوهر دارد امتناع ورزد مشروط بر اينکه مهر او حال باشد و اين امتناع ، مسقط نفقه نخواهد بود . مشکلات اين ماده عبارتند از : 1) سوءاستفاده زن از اين حق: نيمي زنان مي توانند پسران را فريب دهند ،اظهار عشق و علاقه و تمايل بکند و پسري که از نظر مالي شرافت داشته باشد به اين عشق و علاقه تمايل مثبت نشان مي دهد و زني که قصد سوء استفاده دارد مي تواند مرد را به زندان ببرد. 2) با وجودي که زن وظيفه اش را انجام نمي دهد . اما مستحق نفقه نخواهد بود . راهکارهاي جلوگيري از اين مشکلات عبارتند از : 1) با تعيين مهر ، چنانچه مرد توانايي عند المطالبه را نداشته باشد مي تواند مرد مهر را مؤجل کند مثلاً اگر 100 سکه است چند تاي آنرا به محض عقد ، و چند سال ديگر چند عدد را به زن مي دهد يعني تقسيط و موجل بشود و به اين ترتيب مانع افراد فرصت طلب مي شود . پس از طلاق مهر ، حال نمي شود و بايد آنرا در طي اقساط بدهد .با فوت مرد ، مهر حال مي شود زيرا هر مديوني که بدهي هاي مؤجل دارد اگر از دنيا برود تمام بدهي هايش حال مي شود. بنابراين بهترين راه حل براي ماده 1085 در درجه اول مؤجل کردن مهر است دوم اينکه مهر عين باشد نه دين . ابراي مهريه ملکيت زن بر مهر به محض عقد است مهر مي تواند عين خارجي يا دين باشد . در اين جلسه ابراي مهر در خصوص دين مطرح مي شود . منظور از ابراي مهر اين است که زن در مهر تصرف کند . زيرا زن به محض عقد ، مالک مهر مي شود . يکي از انواع تصرف زن در مهر ، ابراي آن يا بخشيدن به مرد است . منتها بخشيدن به اين معنا که زن ، مرد را بري الذمه کند . اين امر بيشتر ريشه در آيات و روايات دارد . در آيه شريفه اي آمده که : اگر زن مهر را به مرد ببخشد ، تمجيد شده و پسنديده است .البته بخشش مهر شايد از جهاتي مطلوب باشد اما از جهات ديگرپيامدهاي نامطلوبي نيز دارد . زيرا در صورت بخشش مهر به مرد ، اگر زماني اين مرد ورشکسته شود ، زن هيچ حقي ندارد گر چه زن مي تواند پس از مرگ شوهر ، مهر را به مرد ببخشد . احکام ابراي مهر 1) پيش از عقد 2) در فاصله زماني پس از عقد و پيش از زفاف تصرف زن در مهر ، پيش از عقد نکاح ، هيچ اثري برآن ندارد .زيرا هنوز مالک نشده است . اگر زن مهر خود را ابراء کند و مرد پيش از زفاف ، زن را طلاق بدهد دو نظريه وجود دارد: 1) اگر زن مهر خود را پيش از زفاف ابراء کند مرد مي تواند مثلاً اگر مهريه 100 سکه است 50 سکه از زن بگيرد . درست مثل اينکه مرد مثلاً هر 100 سکه را به زن داده است و قبل از زفاف مرد زن را طلاق مي دهد و کشف مي شود که مرد بايد نصف مهريه را مي داد. پس نصف ديگر را که بخشيد، مرد از زن مي گيرد . و اين با سيره عقلا کمتر سازگار است . 2) زن مستحق مهر نيست چون آن را ابراء کرده است . ضمن عقد مي توان هر شرطي را از جمله زمان قرارداد .به آقايان پيشنهاد مي شود مهر را مؤجل قرار دهند . شرط اجل در مهر در عقد نکاح مي توان هر شرط صحيح و جايزي را قرار داد . نيمي مهريه را تقسيط کنند بدين صورت که سال اول مثلاً 50 سکه ، سال دوم 50 سکه ، سال سوم 50 سکه و ....... و در زمان رسيدن سررسيد هر قسط ، زن مي تواند آنرا طلب کند . البته زن نمي تواند شرط کند که در صورت عدم پرداخت مهر سال ديگر نکاح من باطل است . زيرا چنين شرطي باطل است و مرد را مجبور مي کنند به تأديه مهر و براي زن حق فسخ بوجود نمي آيد . اگر زن مهر خود را ابراء کند و بعد ابراي خود انکار کند انکار وي پذيرفته نيست ، زيرا ابراء اسقاط است ، چيزي که ساقط شد بر نمي گردد و براي برگشت آن دليل باشد و دليل هم نيست . ضمن اينکه اگر زن بيان مي کند که ابراء کردم و حالا نمي کنم ، همان حرف اولش اقرار محسوب مي شود . و پس از انکار اقرار هيچ تأثيري ندارد. مرد براي اثبات انکار زن يا از طريق شهود يا از طريق نوشته کتبي بايد اين امر را اثبات کند. اقرار شاهد دليل محسوب مي شود بهترين دليل براي اثبات يک امر اقرار شخصي است . بهترين راهکار اين است که مرد به گفته زن مبني بر ابراء مهر اکتفا نکند . بلکه ابراء زن را در دفاتر ثبت در عقد نامه ثبت کنند . 24 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده