Amir R. Haddadi 9164 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۸۹ فرسايش 1-1- مقدمه 1-2- زمينه هاي اجرائي كاهش فرسايش در منطقة سد گلستان 1-3- نتيجه -1- مقدمه انسان براي اينكه بتواند به حيات خود ادامه دهد به دو عنصر آب و خاك نيازمند است ، به طوريكه حذف يكي از اين دو منبع يا هردوي آنها ، زندگي را براي او غيرممكن ميسازد . عاملي كه اين مخاطره را ايجاد ميكند فرسايش است ، كه توسط آب ، باد و ... انجام ميگيرد . سالانه ميلياردها تن مواد فرسايش يافته در گسترة خشكي ها از نقطهاي به نقطة ديگر انتقال مييابد . به همين دليل مبارزة انسان براي حل اين مسئله در سطح ملي و بينالمللي امري منطقي و حياتي به نظر ميرسد . براي مبارزه با هر پديدة زيانبخش ، ابتدا بايد آن را شناخت و سپس راه حلهاي مناسبي براي مقابله با آن پيدا نمود . فرسايش و حمل مواد رسوبي توسط رودخانه ها و ترسيب آن در مخازن آبي نظير سدها و بندها ، باعث كاهش عمر اقتصادي اين مخازن و از بين رفتن سرمايههاي ملي ميشود . زمينهاي كشاورزي در نتيجة فرسايش از بين رفته و به بيابانهاي غير قابل كشت تبديل ميگردند . اهميت اين موضوع هنگامي روشن ميشود كه بدانيم 30 تا 40 سانتيمتر خاك زراعي طي چندين هزار سال بوجود ميآيد ، در حالي كه از بين رفتن خاك ميتواند طي يك سال يا يك فصل و يا حتي يك ماه و يك هفته صورت بگيرد . 2-1- زمينه هاي اجرائي كاهش فرسايش در منطقة سد گلستان تناسب و تعادل بين شدت فرسايش و ضرورت به كارگيري شيوه ها و زمينه هاي اجرائي امري اجتناب ناپذير است . با انجام حداقل موارد اجرائي ميتوان عوامل فرسايش را مهار نمود . زمينه هاي اجرائي لازم با توجه به كلاس فرسايش و ظهور صورتهاي مختلف فرسايش در نواحي مختلف منطقه به شرح زير ميباشد : (به علت كمبود اطلاعات از بيان زمينههاي بيولوژيك و فني مهندسي خودداري شده و به زمينة آموزشي و ترويجي و حفاظتي بسنده شده است ) . 1 -2-1- فعاليت هاي آموزشي و ترويجي از مهمترين مسائل و مشكلات منطقه ، فقر فرهنگي و عدم وجود سياست درست بهرهبرداري از اراضي در زمينه هاي توليدي ميباشد . با افزايش جمعيت و ضرورت تأمين مايحتاج اوليه از طريق كشاورزي ، اراضي مزروعي روز به روز وسيعتر گشته و عرصه و جايگاه تعليفدامها محدودتر ميگردد به طوريكه بهترين مراتع منطقه به علت عدم قابليت و استعداد كشاورزي و نيز استفاده از شيوههاي نادرست كشت به بدترين اراضي مزروعي تبديل شده است . بايد توجه داشت كه تمامي اين موارد در واقع از روي ناعلاجي و ناآگاهي و براي رفع حوائج روزمره تحقق يافته و قصد تخريب و تجاوز در كار نبوده است . گذشت زمان و افزايش جمعيت نياز ساكنين را افزايش داده و شيوههاي معمول متناسب با احتياجات ، مورد دگرگوني و تغيير سازنده و مفيد قرار نگرفته است . در شرايط كنوني و با توجه به سياستهاي غيرنفتي دولت ، خودكفائي روستائيان نه تنها يك امر بديهي به نظر ميرسد ، بلكه جايگزيني منابع طبيعي تجديد شونده به جاي منابع نفت و گاز يك حقيقت كاملاً پذيرفته شده مي باشد . در اين صورت استعداد بالقوة زراعي منطقه فرصت مناسبي را براي حصول اين سياست بوجود آورده است . با توجه به اين امر ضرورت انتقال طرز تفكر سنتي ساكنين به تفكري اينگونه يك اصل مهم به نظر ميرسد . اين عمل نياز به همكاري و هماهنگي آحاد مردم و همت والاي دستگاههاي اجرائي در منطقه دارد . اولين گام براي توسعة منابع طبيعي و حفظ آن در منطقه ، ايجاد زمينة مساعد فرهنگي از طريق فعاليتهاي سمعي و بصري واحد ترويج و آموزش ميباشد . برگزاري كلاسهاي كوتاه مدت براي كشاورزان ، برگزاري مجالس سخنراني و ياري جستن از استادان دانشگاهي و مجامع علمي در رابطه با آموزش مسائل مربوط به حفظ و احياء منابع طبيعي ، ضروري به نظر ميرسد . استفاده از امكانات نسبتاً وسيع و همه جانبه ، واحد ترويج آموزش جهاد سازندگي گرگان و گنبد بهترين پشتوانه براي اجراي اين امر خواهد بود . با توجه به زمينه هاي اجرائي جهاد سازندگي در جهت عمران و خدمت رساني به روستاهاي منطقه ، عملكرد اين سازمان عملكرد اين سازمان بيش از هر دستگاه مسئول ديگري در سالهاي پس از انقلاب رضايت مردم را فراهم نموده است . با توجه به زمينه هاي توليد در روستا و همبستگي آن با عرصههاي منابع طبيعي دومين مورد از فعاليتهاي آموزشي- ترويجي لازم و ضروري در منطقه ، مسئلة دامداري ميباشد كه در كنار اهداف احياء و توسعة منابع طبيعي بايد مورد توجه قرار گيرد . با توجيه عوامل محدود كنندة دامداري در منطقه و بيان نقائص شيوههاي سنتي برشمردن و مزاياي دامداري صنعتي ، (تغيير نظام دامداري با كاهش دام آزاد) زمينة احداث واحدهاي دامداري بسته را فراهم نمود . اين كار نياز به فعاليتهاي ترويجي طولاني مدت دارد و با پيشرفتهاي حاصله در بخش جنگل و مرتع طبعاً زمينه هاي لازم در مورد تغييرات ترويجي در نظام دامداري و دامپروري بوجود خواهد آمد . در اين زمينه مساعدت بخش دامپروري و دامپزشكي جهاد سازندگي گنبد ميتواند مثمر ثمر باشد . در شرايط فعلي قسمت عمدة درآمد مردم منطقه از طريق كشاورزي تأمين ميشود . اقدامات غير مسئولانه در اين بخش بيشترين زيان را به منابع آبي و خاكي منطقه وارد نموده است ، لذا آموزش برنامههاي بهزراعي نظير نحوة صحيح شخم و آمادهسازي بستر كاشت ، اقدامات مراقبتي و استفاده از سم و كود ، نحوة صحيح آبياري ، استفاده از بذر اصلاح شده ، كشت گياهان حافظ خاك ، رعايت تناوب زراعي ، تلفيق علوفهكاري و زراعت غلات ، تخصيص اراضي شيب دار به كشت دائمي و ... ميتواند آمادگي لازم را در مورد پذيرش بيشترين تحولات اساسي در استفادة بهينه از اراضي مزروعي در مردم ايجاد نمايد . 2-2-1- فعاليتهاي حفاظتي به دنبال آموزش شيوههاي صحيح بهرهبرداري از اراضي ، مسلماً اجراي درست و به موقع موارد فوق واجب ميباشد . در حقيقت نتايج كاربخش ترويج و آموزش از طريق اعمال سياستهاي حفاظتي تكميل و به ثمر مي رسد . اقدامات حفاظتي نظير قرق مراتع ، ممنوعيت ورود دام به جنگلهاي طبيعي و در دست كاشت ، جلوگيري از انجام كشت گياهان يكساله در ديم زارهاي پرشيب ، ضرورت به كارگيري ادوات مناسب كشت ، ضرورت اجرائي تناوب زراعي طبق نظر شوراي كشت و اجراي سياست تلفيق علوفهكاري و غلات و دانههاي روغني ، مبارزة به موقع و اصولي با آفات و علفهاي هرز و ... يك اصل لازم و ضروري در اين رابطه ميباشد . لازم به ذكر است كه عليرغم هزينة اجرائي بسيار كم اينگونه فعاليتها ، تأثير حياتي و زيربنايي آن متضمن به ثمر رسيدن كلية اهداف اصلاحي ميباشد . پس به طور خلاصه ميتوان براي كاهش فرسايش در منطقة سد گلستان به نكات زير اشاره نمود : 1- مبارزه با وضعيت كنوني فرسايش با توجه به شدت عوامل فرسايش دهنده ناشي از عملكرد نادرست مديريت بهرهبرداري از اراضي . 2-كنترل جمعيت ، كاهش نرخ رشد جمعيت با اجراي برنامة تنظيم خانواده ، خانه بهداشت و ... به منظور يافتن برنامههاي اصولي در آينده براي كاهش تقاضا . 3- افزايش بازده توليد در واحد سطح ، جهت تأمين نيازهاي اصولي ساكنين و جلوگيري از زياده طلبي ، اجراي برنامههاي اصلاحي زراعت . 4- جايگزيني زمينه جديد درآمد يعني پرداختن به صنعت زنبورداري ، ريسندگي و بافندگي ، روغن كشي و خوراك دام و طيور و ... 5- تغيير نظام بهره برداري و بهره گيري از تكنولوژي موجود براي حصول درآمد معقول به جاي روشهاي سنتي نظير تبديل اراضي ديم به آبي با استفاده از تاسيسات آبي و لزوم اجراي بندهاي انحرافي , ذخيره اي , حفر چاه , هدايت چشمه سارها , صرفه جويي در مصرف آب و استفاده از پرواربندي , پرورش ماهي و طيور و ... به جاي استفاده از دامداري باز و سنتي . لذا با آنچه كه در مورد استراتژي كلي مبارزه با فرسايش در حال حاضر و پيش بيني آينده و روند رو به رشد جمعيت گفته شد , لزوم اتخاذ تدابير مهم آبخيزداري در منطقه ضروري به نظر مي رسد . جداول زير برنامه و روشهاي پيشنهادي براي مبارزه با فرسايش و رسوب دهي در مراتع و اراضي ديم و آبي ارائه مي دهد . 1-3- نتيجه فرسايش كه توسط آب انجام مي شود ضمن به مخاطره انداختن دو عنصر حياتي براي انسان كه آب وخاك هستند موجب پر شدن مخازن سدها از رسوب و غير قابل كشت شدن زمينهاي مزروعي مي شود . فرسايش آبي , از نظر چگونگي عمل و شاخصهاي ظاهري كه از خود به جا مي گذارد به فرسايش توسط قطرات باران , فرسايش ورقه اي , آبراهه اي , دره اي , ... طبقه بندي مي گردد . با توجه به اقليم منطقه سد گلستان كه نيمه خشك و نيمه مرطوب مي باشد و تشكيلات لسي آن , انواع فرسايش به طور مشهود ديده مي شود . براي تخمين فرسايش در منطقه مورد مطالعه روشهاي كيفي فائو , كميته مديريت آب آمريكا , معادله جهاني فرسايش و پتانسيل فرسايش مورد بررسي قرار گرفت . براي تعيين فرسايش منطقه مورد مطالعه ( حوضه آبريز قرناوه ) از روش كيفي فائو استفاده شد كه نوع فرسايش آن كلاس پنج و نمره شصت و هفت مي باشد كه اين مقدار بيانگر آن است كه منطقه مورد نظر , تغييرات وسيع و همه جانبه اي را در مديريت اراضي و عمليات ساختماني طلب مي نمايد . در مناطقي كه بتوان عوامل مساحت حوضه , ميانگين درجه حرارت , ضريب فرسايش , ضريب حساسيت خاك , ضريب استفاده از اراضي , شيب متوسط حوزه و ميانگين بارندگي سالانه آن را تعيين نمود , به علت سهولت و رواني محاسبه فرسايش از روش پتانسيل فرسايش استفاده به عمل آمد . براي حوزه زاو در بالادست سد گلستان از نوع كلاس دو با شدت فرسايش كم استفاده گرديد . به منظور كاهش فرسايش در حوزه آبريز سد گلستان و مبارزه با وضعيت كنوني آن , لزوم اتخاذ تدابير آبخيزداري در منطقه در زمينه هاي اجرائي نظير فعاليتهاي ساختماني , آموزشي , ترويجي , حفاظتي و بيولوژيكي ضروري مي باشد . 4 لینک به دیدگاه
anthonio montana 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۸۹ مقاله کامل در مورد فرسایش خاک یکی از مشکلاتی که بشر از آغاز زراعت بر روی زمین با آن مواجه بوده، فرسایش سریع خاکها می باشد. فرسایش خاک هنوز هم در آمریکا و بسیاری از مناطق حاره ای و نیمه خشک دنیا از معضلات به شمار می رود و در کشورهایی که آب و هوای معتدل دارند _ از جمله انگلستان، بلژیک و آلمان _ به عنوان یکی از مسایل خطرناک تلقی می شود. این مشکل در ایران که بخش وسیع آن را کویر ها در بر گرفته اند و خاک از پوشش مناسبی برخوردار نیست بسیار بارز و چشمگیر است. جلوگیری از فرسایش خاک که در واقع معنی آن کاهش میزان تلفات است، به حدی که سرعت فرسایش تقریبا برابر سرعت طبیعی تلفات خاک گردد، بستگی به انتخاب استراتژیهای مناسب در حفاظت خاک دارد. این امر مستلزم شناخت تمامی فرایند های فرسایش است. اثر فرسایش تنها به مناطقی که خاک سطحی آن توسط باد و آب از بین رفته و سنگ مادر یا خاک زیر در معرض دید قرار گرفته و سطح زمین توسط آب بریدگیها چاک چاک شده است مربوط نمی شود، بلکه مناطق پایین باد و کف دره ها را که در آن سطح زمین پوشیده از نهشته های شن و ماسه بوده و کانالها و نهر هایی که از رسوب پر شده اند را نیز در بر می گیرد. شدت فرسایش در زمانها و مکان های مختلف متغیر است. رسوباتی که در اثر یک واقعه آب و هوایی معین ایجاد می شود به شرایط توپوگرافی، نوع خاک و نحوه استفاده از زمین بستگی دارد و این امر موجب تغییرات موضعی فرسایش می شود. از آنجایی که آب و هوا مرکب از مجموعه وقایعی با شدت های مختلف است در نتیجه مهمترین عامل در تغییرات زمانی کوتاه مدت فرسایش را می توان آب و هوا به شمار آورد. در هر حال خصوصیت های اقلیمی، بخصوص مقدار بارندگی، شدت بارندگی و سرعت باد در جاهای مختلف متغیر است. از این گذشته تغییرات زمانی درازمدت نیز ممکن استدر فرسایش اتفاق افتد. بنابراین، نقش متقابل تغییرات زمانی و مکانی فرسایش تا حد زیادی پیچیده است. علی رغم بهم پیوستگی این دو بهتر است آنها را به طور مجزا مورد بررسی قرار دهیم. فرسایش فرسایش که به آلمانی Abtrage و به فرانسه و انگلیسی Erosion گفته می شود، از کلمهلاتینگرفته شده و عبارت است از فرسودگی و از بین رفتن مداوم خاک سطح زمین ( انتقال یا حرکت آن از نقطه ای به نقطه دیگر در سطح زمین ) توسط آب یا باد. از آغاز پیدایش کره زمین، باد و باران قشر سطحی آن را شسته یا از جا کنده و اجزای آن را از نقطه ای به نقطه دیگر حمل کرده است. به این تریتب بستر نهرها، مخروط افکنه ها و دلتای رودخانه ها بعضی از چاله ها و خلاصه تپه های شنی به وجود آورده و در نتیجه سطح زمین تدریجا دچار تغییر شکل شده است. فقط در سایه حمایت پوشش نباتی ( درختان یا سایر گیاهان انبوه ) بوده که فرسایش بسیار کند شده و تعادلی در تشکیل و فرسایش خاک ایجاد گردیده است. این تعادل مساعد که تحت تأثیر شرایط طبیعی حکمروا شده بود، از زمانی که بشر زمین را به منظور تهیه محصول و بدست آوردنغذا و دیگر مایحتاج خود، مورد کشت و زرع قرار داد یا از آن به عنوان مرتع استفاده کرد، بر هم خورد و زمینها در معرض فرسایش شدید و سریع قرار گرفت. Erodere بنابراین، فرسایش قبل از آن که زمین مورد بهره برداری انسان قرار گیرد نیز اتفاق می افتاده ( فرسایش طبیعی ) ولی از وقتی که انسان در آن به کشت و زرع، دامداری و غیره مشغول شده، باعث فرسایش بیش از حد ( فرسایش سریع و شدید ) خاک شده است. انسان، ابتدا به فرسایش خاک و مسایل ناشی از آن توجهی نداشته است ولی افزایش سریع جمعیت و همچنین عدم توجه به بهره برداری صحیح از زمین، سبب شد که انسان در روی دامنه های پرشیب و ارتفاعات زیاد نیز کشت و زرع کند و برای سیر کردن احشام خود، مراتع را هم بیش از حد و بی موقع مورد چرا قرار دهد. این عملیات او سبب شد که خاک مقاومت خود را از دست بدهد و بر اثر باران های شدید و آبیاری بی رویه و بادهای تند، بشدت فرسایش یابد، به طوری که زمین بر اثر فرسایش، در بسیاری از موارد حاصلخیزی خود را از دست داده یا بکلی ویران شد. این وضع سبب شد که انسان متوجه شود که چگونه با اعمال بی رویه خود موجب فرسایش و نابودی خاک شده است. فرسایش خاک، با اینکه در آغاز کمتر احساس می شود، ولی با گذشت زمان اهمیت تخریبی آن بحدی زیاد می شود که ممکن است پس از چندین سال مثلاً در دوره یک نسل که سی سال فرض شود، خاکی به عمق حدود 30 سانتیمتر از سطح زمین معدوم گردد. جبران خاک فرسایش یافته، برای طبیعت بویژه در مناطق خشک که شرایط برای تشکیل خاک بسیار نامساعد می باشد بسیار دشوار و طولانی است. از این رو بخصوص ساکنان مناطقخشک باید در حفظ و جلوگیری از فرسایش آن سعی و همت بیشتری مبذول دارند زیرا به طورطبیعی در این مناطق، هم فرسایش شدید تر است و هم همان طور که ذکر شد، امکانتشکیل خاک کمتر می باشد. طبق محاسباتی که صورت گرفته است، به طور کلی برای تشکیل یک سانتیمتر خاک 500 تا800سال زمان لازم است، و اگر حساب کنیم که خاک زراعتی 25 سانتیمتر عمق داشته باشد پس این ضخامت خاک، طی 20 هزار سال کار مداوم طبیعت بوجود آمده است. با از دست رفتن این خاک به وسیله یک عامل مخرب نظیر سیل یا بی مبالاتی زارع و غیره بهصورت فرسایش، در حقیقت زحمت چندین هزار ساله طبیعت برای بشر هدر می رود و تازههزاران سال دیگر هم وقت لازم است، تا شاید خاک از دست رفته، جبران گردد. علت عمده اختلافاتی که از نظر فرسایش بین نقاط خشک و مرطوب وجود دارد، پوشش گیاهی زیاد در نقاط مرطوب است که نقش عمده ای در حفظ خاک ایفا می نماید. در مناطق جنگلی و نقاطی که نباتات مرتعی سطح خاک را پوشانیده اند عوامل فرسایش کمتر تأثیر می کند. در این مناطق، آبهای باران و برف توسط گیاهان در زمین نگهداری می شود. نباتات با حفظ آب و نفوذ دادن آن در خاک، مانع جاری شدن آب در سطح زمین، و در نتیجه مانع از فرسایش خاک می گردند. پوشش گیاهی، خاک را در مقابل فرسایش بادی نیز حفظ می کند. تغییرات مکانی مطالعاتی که در زمینه رابطه تلفات خاک و آب و هوا در مقیاس جهانی انجام شده است، نشان می دهد که فرسایش در جاهایی به حداکثر خود می رسد که میانگین بارندگی موثر سالانه آن 300 میلی متر باشد. منظور از بارندگی موثر مقدار بارانی است که در شرایط مشخص درجه حرارت بتواند مقدار معینی رواناب ایجاد نماید. در وضعیتی که مقدار بارندگی کمتر از 300 میلی متر باشد با افزوده شدن بارندگی، فرسایش نیز افزایش می یابد. البته افزایش بارندگی باعث بهتر شدن پوشش گیاهی نیز می شود و این خود سطح خاک را بهتر محافظت می کند. اما در وضعیتی که مقدار بارندگی سالانه بیشتر از 300 میلی متر باشد، نقش حفاظتی پوشش گیاهی بر عوامل فرسایش فزونی گرفته، در نتیجه با افزوده شدن بارندگی میزان تلفات خاک کاهش پیدا می کند. شاهد هایی نیز در دست است، که اگر نزولات جوی افزایش یابد، بارندگی و رواناب ناشی از آن ممکن است به حدی زیاد باشد که خود باعث افزایش تلفات خاک گردد. در 20 ساله اخیر اطلاعات زیادی در زمینه بار رسوب در رودخانه ها جمع آوری شده است. هر چند این داده ها به دلیل اشکالات فنی در اندازه گیری بار بستر و کمبود اندازه گیریهای املاح محلول آب بیشتر مربوط به مواد معلق می باشد ولی از نظر شناخت معقول الگوی فرسایش آبی در دنیا به خوبی می توان از آنها استفاده کرد. عمده ترین نتیجه ای که از این شناخت حاصل شده، آن است که مناطق نیمه خشک و نیمه مرطوب دنیا بخصوص در چین، هندوستان، غرب آمریکا، روسیه مرکزی و نواحی مدیترانه ای ، سخت در معرض فرسایش قرار دارند. مشکل فرسایش خاک در این مناطق همراه با نیاز شدید به حفاظت آب و موضوع حساس بودن شرایط اکولوژیکی محیط است. به طوری که حذف پوشش گیاهی، چه به صورت چرای دام و چه به صورت برداشت محصول، باعث کاهش سریع مواد آلی شده که خراب شدن خاک و خطر کویری شدن را در پی خواهد داشت. از دیگر مناطقی که با فرسایش شدید روبرو می شوند نواحی کوهستانی مانند آند، هیمالایا قره قوم، بخشی از کوههای راکی، بریدگیهای دره ای آفریقا و مناطق پوشیده از خاکهایآتشفشانی، مانند جاوه، جزیره جنوبی نیوزلند، گینه جدید پایو و قسمتهایی از آمریکای مرکزی را می توان نام برد. سومین مناطق دنیا که با خطر فرسایش روبرو بوده، مناطقی هستند که در آنها شکل زمین و خاک نتیجه اقلیمهای گذشته است. هر چند این زمینها در حال حاضر ظاهرا پایدار به نظر می رسند ولی کوچکترین کار تخریبی این پایداری را از بین می برد. باتلر از روی اصول چینه شناسی و کاربرد آن در لایه میانی خاک در دشتها و تپه ماهورهای جنوب شرقی استرالیا شاهدهایی را پیدا کرد که دلالت بر وجود دوره های ثبات، که در آن خاک روی زمین تشکیل شده است، و دوره های عدم ثبات، که در آن خاک فرسایش یافته و یا در آن محل رسوب گذاری شده است، دارد. از جایی که فرسایش با شدت زیاد صورت گرفته است و آثار آن امروزه به صورت خندقهایی در حوالی کانبرا یا فرسایش بادی در گندمزارهای سوان هیل در ویکتوریا مشاهده می شود ولی احتمالا این فرسایش، که نتیجه تغییر شدید در آب و هوا بوده است، قبل از اسکان گرفتن انسان در این نواحی به وقوع پیوسته است. در تحلیل داده های فرسایش باید دقت کافی به عمل آید. زیرا سرعت فرسایش بستگی به وسعت منطقه مورد مطالعه نیز دارد. قسمتی از رسوبات جداشده از تپه ها، خاکریزها، و یا خاکبرداریها، همراه با آب، راهی رودخانه ها می شوند. اما بخشی از آنها در طول مسیر در دامنه تپه ها و یا دشت ها بجا مانده و موقتا در آن جا ذخیره می شوند. چون حوضه های بزرگ، نسبتا، زمینهای بیشتری را که مناسب رسوب گذاری است دارند، لذا میزان فرسایش در واحد سطح در حوضه های کوچک زیاد تر بوده و با افزایش وسعت حوضه از مقدار آن کاسته می شود. نسبتی از مقدار خاک فرسایش شده که بصورت رسوب وارد رودخانهمی شود به نام نسبت انتقال رسوب نامیده میشود. متاسفانه در این مورد مطالعات زیادی انجام نشده است، زیرا غالبا فقط مقدار تولید رسوب مورد نظر بوده است حال آنکه نسبتحمل رسوب بسته به وسعت حوضه بین 3 تا 90 درصد متغیر است. تغییرات زمانی اکثر ژئومورفولیستها معتقدند که قسمت عمده فرسایش در اثر وقایعی صورت می گیرد کهشدت و فراوانی وقوع آنها متوسط است، زیرا وقایع بسیار شدید بقدری دیر اتفاق می افتند که نقش آنها در فرسایش خاک در یک دوره زمانی معین عملا ناچیز است. مفهوم فراوانی " وقوع _ مقدار " توسط ولمن و میلر در مطالعات حمل رسوب رودخانه به کار برده شده است. این پژوهشگران دریافتند که عامل اصلی رسوب، بارانهایی است که شدت آنها از شدت وقایعی که بالاترین فراوانی را دارند بیشتر است. علاوه بر تغییرات فرسایش به دلیل مقدار و فراوانی وقوع بارشها، شدت فرسایش دارای نوسانات فصلی می باشد. این موضوع را از نحوه اثر رژیم بارندگی در فصلهای خشک و مرطوب می توان بخوبی درک کرد. پوشش گیاهی با کمی تاخیر چرخه ای مشابه بارندگی را دنبال می کند. حساس ترین زمان از نظر فرسایش اوایل فصل مرطوب است. که در آن بارندگی زیاد ولی پوشش گیاهی که بتواند خاک را محافظت کند فقیر است. بنابراین نقطه اوج فرسایش نسبت به نقطه اوج بارندگیها زودتر اتفاق می افتد. در مورد زمین های زراعتی و در شرایطی که رژیم بارندگی نامشخص باشد الگوی تغییرات فصلی فرسایش نیز کم و بیش پیچیده خواهد بود. معمولاً اگر فاصله بین شخم تا سبز کردن گیاه مواجه با بارندگی ها یا باد شدید باشد، خطر فرسایش افزایش می یابد. لذا در اروپا و از جمله انگلستان بهار را می توان فصل حداکثر فرسایش به شمار آورد. نوع بهره وری زمین و فرسایش با یکدیگر رابطه نزدیک دارند. در صورتی که از زمین استفاده نامعقول به عمل آید میزان فرسایش به شدت افزایش می یابد. در چنین شرایطی اثرات وقایع ژیومورفولوژیکی متوسط و شدید بسیار خطرناک خواهد بود. در هر حال از تحلیل های تاریخی و ژئومورفولوژیکی چنین نتیجه گیری می شود که فرسایش یک فرایند طبیعی است و اگر انسان از زمین استفاده نامعقول به عمل آورد میزان آن افزایش می یابد. لذا در فرسایش خاک هم جنبه های محیطی طبیعی دخالت دارد و هم جنبه های فرهنگی. انواع فرسایش الف - تقسیم بندی انواع فرسایش بر اساس انواع عوامل فرسایشی در طبیعت دونیرو، یا دو عامل وجود دارد که باعث جابجایی خاک یا به عبارت دیگر فرسایش خاک می شود ؛ آب و باد. بنابراین عامل فرسایش یا آب است یا باد. ولی امکان دارد که به علل مختلف از جمله فقر یا عدم پوشش گیاهی، شیب تند، ریزدانه یا یکنواخت بودن خاک دانه ها و غیره، خاک به وسیله باد یا آب بشدت فرسایش یابد و اشکال مختلف فرسایش مانند سطحی، شیاری، خندقی و غیره را بوجود بیاورد. ب - تقسیم بندی انواع فرسایش بر اساس تأثیر طبیعت و دخالت انسان قبلا بطور اختصار توضیح دادیم که فرسایش از آغاز پیدایش کره زمین و قبل از پیدایش بشر اتفاق می افتاده است، ولی از وقتی که انسان زمینها را مورد کشت و زرع و بهره برداری قرار داده است، با اعمال بی رویه خود، موجب برهم زدن تعادل طبیعت ( از آن جمله، تشکیل خاک به مقدار کم ولی فرسایش خاک به مقدار زیاد ) و در نتیجه باعث فرسایش شدید خاک شده، به حدی که در بسیاری از نقاط، آن را به ویرانی کشانیده است. بنابراین فرسایش را از این نظر که به طور طبیعی صورت گرفته یا انسان در آن دخالتی داشته است نیز می توان بر دو نوع تقسیم کرد ؛ فرسایش طبیعی یا بطنی و فرسایش سریع یا مخربفرسایش طبیعی یا بطنی که فرسایش عادی هم نامیده می شود پیوسته در طبیعت بهوسیله آب و باد صورت گرفته و می گیرد و نتیجه تأثیر قوه ثقل، سرازیری دامنه ها، جریان آب سطحی در روی زمین، وجود نهرها و رودها و یخچالها و غیره است. عمل این نوع فرسایش کند و هماهنگ با تولید خاک است. فرسایش سریع یا مخرب همانطور که ذکر شد نتیجه تأثیر اعمال بشر است. فرسایش ناشی از اعمال انسان باعث کاهش حاصلخیزی خاک و حتی نابودی آن شده است. انسان آنچنان باعث فرسایش سریع و شدید و در نتیجه کاهش حاصلخیزی و نابودی خاک شده است که امروزه وقتی صحبت از فرسایش و راههای مبارزه با آن می شود بیشتر منظور همین فرسایش سریع یا فرسایش ناشی از دخالت انسان است. مراحل مختلف فرسایش فرسایش خاک چه توسط باد صورت بگیرد و چه توسط آب، خواه عادی باشد یا سریع، دارای سه مرحله است ؛ الف - مرحله کنده شدن خاک از جای خود : در این مرحله، ابتدا خاکدانه ها بر اثر از بین رفتن هوموس و کلوییدهای خاک چسبندگی خود را از دست می دهد و از هم می پاشد، در نتیجه خاک آماده فرسایش می گردد. در چنین وضعی، خاک سطح الارض که حاصلخیزترین قسمت خاک است، به طور ناگهانی با تدریج به وسیله آب یا باد از جای خود کنده می شود. پس از فرسایش خاک رویی، خاک غیر حاصلخیز زیری یا سنگ مادر آن ظاهر می گردد. ب - مرحله حمل یا انتقال خاک به وسیله آب یا باد : چون ذرات چسبندگی خود را از دست داده است نمی تواند در مقابله جریان های شدید آب ها یا بادهای تند مقاومت کند، درنتیجه از جای خود کنده می شود و به نقطه دیگری منتقل می شود. در مورد فرسایش آبی معمولاً مواد از منطقه مرتفع تر به محل پست تر منتقل می شود. ج - مرحله تجمع و انباشته شدن مواد : بادرفتها ( موادی که توسط باد حمل می شود ) هر جا به مانعی ( گیاه، دیوار، سنگ و غیره ) برخورد کند فورا بر روی زمین می افتد. و در همانجا بر روی هم انباشته می شود. این مواد در شرایط فوق العاده تشکیل تپه های بزرگ و حتی توده های عظیم شنی یا ماسه ای شبیه کوه را می دهد، مانند توده های عظیم ماسه ای جنوب شرقی ایران که با ارتفاع حدود 200 متر سطحی به طور متوسط 162 کیلومتر در 52 کیلومتر را اشغال کرده است. آبرفتها ( رسوباتی که توسط آب حمل می شود ) بتدریج که از شدت جریان آب و شیب زمین کاسته می شود از حرکت باز می ماند و در سطح زمین رسوب می کند. ( ابتدا ذرات درشت تر و بعد ذرات ریزتر ) در بعضی موارد تجمع مواد آبرفتی بقدری زیاد است که یک طبقه رسوبی قابل توجهی را تشکیل می دهد. همان طور که قبلا هم ذکر شد فرسایش موجب تخریب و نابودی خاک می شود ولی نباید فراموش کرد که بسیاری از خاکهای خوب کشاورزی هم رسوبات حاصل از فرسایش است. و بدیهی است که برای تشکیل یک چنین رسوبات حاصلخیز، باید خاک هکتارها زمین که چندین برابر سطح تشکیل شده می باشد نابود شود. اشکال مختلف فرسایش شکل ظاهری فرسایش آبی با شکل ظاهری فرسایش بادی فرق دارد. بعلاوه فرسایش آبی یا بادی خود بر اثر شدت و ضعف عوامل فرسایشی و مساعد بودن یا نامساعد بودن شرایطمحیطی برای فرسایش به اشکال مختلف در می آید. روی همین اصول است که در نقاط مختلفودر شرایط متفاوت، زمین به درجات مختلف و به اشکال مختلف فرسایش یافته است. الف - فرسایش سطحی یا سفره ای : عمل عامل فرسایشی در این فرسایش، در تمام سطح زمین است. این شکل فرسایش بیشتر منشأ بادی دارد ولی طبیعی است که فرسایش آبی نیز ابتدا به طور سطحی اتفاق می افتد که به علت فرسایش یکنواخت در تمام سطح، کمترمحسوس می گردد. این نوع تخریب با ظهور لکه های سفید و روشن در سطح نمودار می شودکه نشان دهنده تخریب و از بین رفتن سطحی ترین قسمت زمین آن هم به صورت لکه لکه است. اختلاف رنگ بین قسمت های فرسایش یافته و فرسایش نیافته علامت این تخریب استزیرا قسمت رویی به علت دارا بودن مواد آلی، غالبا تیره رنگ می باشد. البته ظهور این لکه های روشن اغلب در نقاطی که عاری از پوشش گیاهی است یا در نواحی که تازه شخم زده شده است بیشتر دیده می شود. در کشور ما این شکل فرسایش بادی در کلیه نواحی بیابانی بویژه دشت لوت و حواشی دشت کویر جلگه سیستان و بلوچستان مشاهده می شود. علامت دیگر این شکل فرسایش وجود ریگ و سنگریزه های آزاد در سطح زمین است مانند سطح دشتهای سنگی ریگی. در این نقاط باد ذرات ریز را برده و ذرات درشت تر باقی مانده است. جمع شدن خاک نرم در پای بعضی از بوته ها و تجمع آن در محل های گود، علامت دیگری از این نوع فرسایش است. ب - فرسایش شیاری یا آبراهه ای : منشأ این شکل از فرسایش اغلب باران است و در پیدایش آن عامل شیب بسیار موثر است. و در دامنه کوهها و حتی در سطح زمینهای کم شیب نیز بسهولت دیده می شود. این شکل فرسایش، پیشرفته تر از فرسایش سفره ای بوده و ممکن است به صورت خطوط موازی نیز ظاهر شود که ابتدا کم عمق است ولی به سرعت عمیق تر می شود. این شکل فرسایش تا زمانی که سنگ مادر ظاهر نشده است به نام فرسایش شیاری خوانده می شود، فرسایش شیاری زمین های لخت، مراتع کم گیاه، اراضی و زمینهای مزروعی بویژه دیمزارها را بیشتر مورد حمله قرار می دهد. این شکل از فرسایش در اغلب نقاط ایران به عنوان مثال در کوههای هزاردره و در راه لشکرک و کوهپایه های بختیاری در راه بین شوشتر و اهواز زیاد دیده می شود. در نقاطی از نواحی بیابانی که تحت تأثیر بادهای شدید قرار می گیرد فرسایش شیاری دیده می شود. این شکل از فرسایش در اثر بهم پیوستن چاله های ریزی که خاک آنها را باد برده است، بوجود می آید که البته به وضوحی شیارهای آبی ، مشخص نیست. ج - فرسایش چاله ای : این شکل تخریب بیشتر منشا بادی دارد. چاله ها در اثر توسعهفرسایش سطحی و بزرگتر شدن چاله های کوچک نخستین، بوجود می آید. در بسیاری از نقاط دشت لوت و حواشی دشت کویر سطح های وسیعی از زمین دیده می شود که بر اثر باد به صورت چاله - چاله در آمده است. این چاله ها نشان دهنده فرسایش بادی شدید در این نواحیاست. بادهای شدید، موادی را که از کندن این چاله ها بدست می آورد، کیلومتر ها با خود میبرد. این شکل فرسایش و انتقال ماسه از نقطه ای به نقطه دیگر نه تنها در ایران بلکه در سایر نواحی خشک و بیابانی جهان نیز دیده می شود.، به عنوان مثال ماسه های سرخ رنگ بیابانلیبی که به سوی شمال تا سواحل ایتالیا حمل شده است. د - فرسایش خندقی یا نهری : منشأ این فرسایش، آب است. در این فرسایش عمق و عرض زمینهای فرسایش یافته بیشتر از فرسایش شیاری است. و بر اثر پیشرفت فرسایش شیاری بوجود می آید، به این نحو که شیارها به هم می پیوندد و در نتیجه زمین بیشتر شسته می شود و نهرها یا خندق هایی در سطح زمین تشکیل می گردد. در این تخریب سنگ مادر ظاهر می شود و آنقدر عمیق و عریض است که گاو آهن قادر به عبور از آنها نیست. عمق خندقها به یک متر یا بیشتر می رسد و بتدریج شکل آنها تغییر می کند. این عمل در صخره های سست، خاکهای رسی، رسی آهکی بیشتر دیده می شود. و بیشتر در محدوده آب و هوای خشک و نواحی که تغییرات درجه حرارت در فصول مختلف در آنجا شدید است ظاهر می گردد. این شکل از فرسایش در اکثر نواحی ایران به عنوان مثال در اصفهان، شیراز، کوهپایه های استان خراسان دیده می شود. بهترین نمونه های آن نواحی کویری و بیابانی ایران بخصوص در سطح کوههای لخت و گنبدهای نمکی مشاهده می گردد. ه - فرسایش سیلابی : فرسایش سیلابی یک تخریب ساده نیست. در مناطق کوهستانی وحتی در زمینهای سست جلگه ای فرسایش شیاری و خندقی ممکن است به فرسایش سیلابی تبدیل گردد. در این فرسایش جریان آب بویژه آبهای گل آلود، حامل ریگ و شن و غیره،موجب شسته شدن اطراف آن و حمل مواد بیشتر با خود می گردد. با این عمل، زمین هایدیواره بستر، استحکام و قدرت خود را از دست می دهد و بتدریج در مواقع جاری شدنسیلابهای شدید حتی به طور ناگهانی ریزش می کند. و امکان دارد که موجب تخریب و ویرانیمزارع و دهاتی که در جوار این مسیل ها واقع شده اند بشود. با افزایش مواد خاکی در آب، وزنمخصوص آن بیشتر و قدرت و نیروی درهم کوبنده آن زیادتر می گردد. در ایران این شکلفرسایش یبشتر در مواقعی که آب بر اثر بارندگی ها افزایش می یابد، دیده می شود. هر ساله به اکثر رودخانه های ایران، براثر سیلابهای شدید خسارات زیادی وارد می آید. این شکلفرسایش نه تنها در مناطق کوهستانی و تپه ماهورها زیاد دیده می شود بلکه در جلگه ها ودشتها هم امکان بوجود آمدن آن هست. از آن جمله لاتها و کوچه ها را می توان نام برد. لاتها وکوچه ها بیشتر بر اثر جاری شدن سیلابهای شدید در سطح زمینهای رسی و یا آهکی به طورکلی زمینهای ریزدانه بوجود می آید. فرسایش سیلابی به عنوان مثال در جلگه ها و دشتهایورامین و گرمسار دیده می شود. مانند لات سوداغلان، لات کردوان، لات شاهبداغ و... درگرمسار. و - فرسایش توده ای : این نوع فرسایش در روی زمین اغلب به شکل عوارض زمین که معرف حرکات خاک در گذشته است ظاهر می گردد. این حرکات عبارتست از تورم و بالا آمدن خاک،سرخوردگی، خزیدن زمین و ریزش خاک. در فرسایش توده ای قسمتی از خاک دامنه کوهها بهحرکت در می آید که یا ممکن است بر اثر اشباع شدن خاک طبقه رویی از آب و نفوذناپذیری خاکطبقه زیری، خاک رویی به حرکت در می آید یا ممکن است بر اثر لغزش این عمل اتفاق بیفتد. بهاین معنی که توده ای از کوه از محل اولیه خود جدا می شود و در محل دیگری قرار می گیرد یاممکن است در نتیجه ریزش باشد که در این حالت قسمتی از کوه ریزش می کند و در سطحهای پایین تر روی هم انباشته می شود. فرسایش بهمن نیز از این شکل فرسایش محسوبمی شود که در مناطق کوهستانی بوقوع می پیوندد و علاوه بر این که خسارات جانی و مالیزیادی ممکن است ببار بیاورد، باعث از بین رفتن خاک هم می شود. منبع : "به نقل از khakzad.com" 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده