sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۹۲ فرهاد حسنزاده، نویسنده رمان «هستی» میگوید، توجه بیش از حد نویسندگان کودک و نوجوان به نوشتن اثری که صرفاً قابلیت انتشار داشته باشد و خودسانسوری ایجاد شده به واسطه آن در نویسندگان، اصالت ادبیات کودک و نوجوان در کشور را تهدید میکند. فرهاد حسنزاده در گفتگو با خبرنگار مهر با انتقاد از رواج جشنوارهزدگی در ادبیات کودک و نوجوان کشور گفت: جشنوارههای ادبی کودک و نوجوان به ویژه آنهایی که با موضوعی خاص برگزار میشود و نهاد خاصی جوایز آن را میدهد، سیاستهایی دارد که برای آن جشنواره مهم است و شرکتکنندگان در جشنواره نیز موظف هستند، این ضوابط را رعایت کنند و خودشان را به آن محدود کنند. من فکر میکنم اگر قرار باشد نویسندگان کودک و نوجوان در جشنوارهها حضور یابند، باید مراقب باشند که خودشان را به خطوط قرمز محدود نکنند و ذهنشان را رها بگذارند تا به راه خودش برود.حسنزاده ادامه داد: برخی نویسندگان کودکان و نوجوان این روزها به قدری خود را اسیر چارچوبها و ضوابط کردهاند که ناخودآگاه دچار نوعی خودسانسوری در تالیف شدهاند و نگران هستند که مبادا چیزی بنویسند که چاپ نشود. این نویسنده تاکید کرد: واقعیت این است که نویسندگان حرفهای امروز وقتی داستانی مینویسند به قصد چاپ مینویسند و از همان ابتدای نوشتن به انتشارش فکر میکنند و شاید کمتر مانند نویسندگان جوان که صرفا به دنبال نوشتن هستند، بیپروا میاندیشند. همین موضوع باعث شده که عموم نویسندگان صاحب قلم کودک و نوجوان به سراغ موضوعاتی که ممکن است انتشار اثرشان را به تاخیر بیندازد نروند و به نظرم این موضوع اصالت نویسندگی برای کودکان و نوجوانان را در کشور تهدید میکند.نویسنده رمان «هستی» ادامه داد: برخی از تابوها و مرزهای موجود در ادبیات کودک و نوجوان را باید شکست. نویسنده میتواند اجازه بدهد دیگران به او بگویند که وارد خط قرمز و مرز شده است، ولی خودش نباید پیشاپیش برای نوشتن خط قرمز تعیین کند. حسنزاده افزود: وقتی ناشر امروز میگوید که فلان کتاب را نمیپذیریم، چون میدانیم که ارشاد مجوز انتشارش را نمیدهد و به لیست سیاه میرویم، یعنی ناشران امروز خود به خود کارگزار وزارت ارشاد شدهاند و نظرات آن را اعمال میکنند. به نظر من نویسنده باید خودش را از این پروسه بیرون بکشد و وارد این چرخه نشود. این نویسنده در ادامه با اشاره به افزایش جریان ترجمه در ادبیات کودک و نوجوان کشور گفت: مخاطب کودک و نوجوان امروز ایران خودش را در ادبیاتی که برایش در داخل تولید میشود، پیدا نمیکند و نمیتواند حس همذات پنداری با آن داشته باشد. واقعیت این است که ما همیشه در ادبیاتمان سعی داریم نوجوانمان را تربیت و نصیحت کنیم؛ همین مسئله باعث میشود که کودک حس کند در برخی داستانها به شعور او توهین میشود و به سراغش نرود. وی ادامه داد: ما موضوعی مانند عشق را از داستانهایمان بیرون میآوریم و هیچ نوجوانی در کتابهای ما عاشق نمیشود. در حالی که نه عشق جرم است و نه عاشق بودن. تاسفانگیزتر این است که وقتی همین موضوع در یک اثر ترجمه میآید، حتی ارشاد هم به آن کاری ندارد و میگوید چون متعلق به فرهنگ دیگری است، انتشارش بلامانع است ولی وقتی در کتاب نویسنده داخلی میآید، باید سانسور شود. طبیعی است که در این فضا ذائقه مخاطب و ناشر به سوی ترجمه بیش از تالیف سوق پیدا کند. حسنزاده در پایان تاکید کرد: نویسندگان کودک و نوجوان امروز ایران به نوعی در حال وفق دادن خود با شرایطی هستند که ناگزیر از بودن در آن هستند و اگر فضا کمی تغییر کند، به نظرم آنها هم میتوانند آثاری جذابتر تولید کنند. چه عیبی دارد که وقتی میدانیم در مدارس ما کتابهای عامهپسند عاشقانه غیرایرانی در مدارس ما دست به دست میان دانشآموزان میچرخد، چنین متنهایی را رقیقتر و البته سالمتر در دراخل تالیف کنیم و به مخاطب بدهیم. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4 لینک به دیدگاه
..!Alfa!.. 2854 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۹۲ یه پاراگراف اولو خوندم و به نظرم این جوری بچه ها بیشتر دلزده بشن از کتاب! کتابایی رنگارنگ برا قفسه ها! جایزه و لوح هم می خوان! فرهنگ کتابخونی چی بود که بعد این چی بشه؟؟ 3 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۹۲ منم یه زمانی خودسانسوری می کردم تو دوران تحصیل(تا قبل از سوم دبیرستان) وقتی معلم سوالی می نوشت پای تخته همیشه اولین نفر حل می کردن ولی همیشه اینقدر جواب ساده و احمقانه بود برام فکر می کردم راه حلم غلطه بعدا از بچه ها پرسیدم چند تا دیگه از بچه ها همچین مشکلی داشتند و می ترسیدن جواب رو بگن 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده