FARHUD 3117 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۲ در دهه 1970 اتحاد جماهیر شوروی علاقه زیادی به استفاده از لیزر در مصارف نظامی از خود نشان می داد و بسیار علاقمند بود تا از لیزر در ساختار تسلیحاتی خود استفاده کند. در سال 1976 سرگئی گروچکوف (از فرماندهان ارشد نیروی دریایی شوروی) یک پروژه سری با کد 10030 و با نام رمز “Foros” را به اجرا گذاشت که هدف آن بازسازی ناو آبی خاکی قدیمی SDK-20به منظور قابلیت نصب یک سلاح لیزری با نام Akvilon بر روی آن بود. هدف اولیه روس ها از این اقدام تنها کسب تجربه برای گسترش استفاده از لیزر در مصارف نظامی بود. پروژه “Foros” در اکتبر 1984 تکمیل شد. از آنجایی که سلاح لیزری Akvilon برای تابش لیزر به انرژی بسیار زیادی نیاز داشت ، بخش های داخلی ناو به منظور قرار گرفتن سوخت بیشتر ، نصب دیگ های بخار بزرگتر و قویتر و ژنراتور های پرقدرت تر به کلی تغییر کرد. این حجم بالای دیگ بخار و ژنراتور نیز سر و صدا و امواج و نویزهای فراوانی ایجاد می کرد که باعث شد طراحان شوروی اتاق های استقرار پرسنل و همچنین محفظه های استقرار سیستم های ناوبری و الکترونیکی ناو را از نو طراحی کنند و دیوار های اتاق های استقرار پرسنل را به کلی ایزوله کنند. این اقدامات هر چند اجتناب ناپذیر بود ، اما هزینه های پروژه را به شدت افزایش داد. طراحی خود سلاح لیزری نیز هزینه های گزافی را در پی داشت. به هر حال پروژه “Foros” در اکتبر 1984 آماده تست های میدانی شد. این اولین باری بود که ناوهای شوروی به تسلیحات و تجهیزات لیزری مجهز می شدند. ناو مزبور به منطقه فئودوسیا منتقل شد و در آنجا تست های عملیاتی بر روی آن انجام شد. در این عملیات این ناو موفق شد که از فاصله چهار کیلومتری از ساحل ، هدفی در عمق چهار کیلومتری در ساحل (یعنی در مجموع هشت کیلومتر) را با دقت بالا و با موفقیت مورد هدف قرار داده و نابود کند. هرچند سلاح لیزری Akvilon در این تست عملیاتی عملکرد قابل قبولی از خود برجای گذاشته و دانشمندان شوروی از عملکرد تسلیحاتی آن راضی بودند ، اما نتایج این پروژه ناامید کننده بود. بازدهی سلاح Akvilon بسیار اندک بود (تنها در حد 5 درصد) و تنها برای شلیک مداوم چند ثانیه ای لیزر ، نیاز به 24 ساعت آماده سازی کلی اسلحه بود. سلاح Akvilon نیاز به انرژی بسیار زیادی داشت که می بایست توسط دیگ های بخار ، ژنراتورهای پرقدرت تهیه شده و در باتری های بزرگ و سنگین انباشته می شد تا سلاح Akvilon بتواند تنها برای چند ثانیه شلیک لیزر با استفاده از اینهمه انرژی ذخیره شده در باتری ها ، به سمت اهداف خود شلیک کند. هزینه های پروژه نیز بسیار سنگین و سرسام آور بود و استفاده گسترده از آنرا به هیچوجه توجیه نمی کرد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ناو SDK 20 قبل از بازسازی مجدد و نصب سلاح لیزری Akvilon ناو SDK 20 در بندر فئودوسیا ، پس از بازسازی مجدد و نصب سلاح لیزری همانطور که در تصویر مشخص شده است ، دایره قرمز رنگ سلاح Akvilon را نشان می دهد. فلش های قرمز رنگ نیز تجهیزات تولید و ذخیره سازی انرژی و تجهیزات جانبی و ملزومات سلاح Akvilon را نشان می دهد. همانطور که در تصویر دیده می شود ، ساختار ناو به کلی تغییر کرده است. پروژه “Foros” تنها پروژه شوروی در این زمینه نبود. در سال 1978 پروژه دیگری با نام “Aidar” به اجرا گذاشته شد که طی آن ناو قدیمی دیکسون در بندر سواستوپول مورد به روز رسانی قرار گرفته و یک سلاح لیزری بر روی آن نصب شد. این پروژه به صورت کاملا سری به اجرا درآمد. هرچند پناهندگان از شوروی به غرب اجرای این پروژه را به اطلاع غربی ها رساندند. این پروژه در سال 1980 به اجرا درآمد و طی آن یک هدف در فاصله 4 کیلومتری از ساحل مورد هدف قرار گرفت. کارآیی تسلیحاتی این سلاح نیز بسیار خوب ارزیابی شد. اما بازدهی بسیار ضعیف در کنار هزینه های سنگین ، بازدهی کل پروژه را بسیار ضعیف می نمود. بازدهی این سلاح بسیار پایین بود. به طوریکه بیش از 70 درصد از فضای مفید ناو دیکسون به استقرار تجهیزات لازم برای تامین انرژی این سلاح اختصاص یافت. از آنجایی که دیگر جای خالی برای نصب پیشران اصلی ناو وجود نداشت ، روس ها سه دستگاه موتور جت نصب شده بر روی هواپیماهای توپولف 154 را بر روی این ناو نصب کردند. به هر حال علیرغم اینکه تست این سلاح لیزری موفقیت آمیز بود ، مشکلات فنی بسیار زیادی که بر سر راه آن وجود داشت ، اجرای عملیاتی و گسترده این سلاح را منتفی می ساخت. ناو دیکسون در بندر سواستوپول برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ناو دیکسون و سلاح لیزری نصب شده بر روی آن این اولین تجربه روس ها در بکار گیری لیزر در مصارف نظامی بود. خود سلاح عملکرد قابل قبول و موفقی داشت. اما کل پروژه نتیجه قابل قبولی در بر نداشت. هر چند طراحان نظامی شوروی از نتایج این آزمایش ناراضی بودند ، اما امید خود را از دست ندادند و شروع به استفاده از تجربیات پروژه “Foros” در مقیاس کوچکتر و کم هزینه تر کردند. اما بحران اقتصادی سنگین و پیچیده شوروی در دهه1980 دیگر اجازه گسترش چنین طرح ها و پروژه ها و آزمایشات پر هزینه ای را به نظامیان ارتش شوروی نداد. از اوایل دهه 1980 شوروی به فکر استفاده از تجربیات استفاده از لیزر بر ناوهای خود ، در نیروی زمینی خود نیز افتاد. فضانوردان شوروی در فضا به اسلحه های لیزری (RayGun) مجهز می شوند. شوروی به فکر افتاد که تسلیحاتی مشابه تسلیحات لیزری نصب شده بر روی ناو ها و همچنین سلاح های فضانوردان خود را در نیروی زمینی خود نیز استفاده کند. مقامات نظامی شوروی در این فکر بودند که یک سلاح لیزری مجتمع به صورت ترکیبی از لنزهای چندگانه لیزر افکن را در کنار هم بر روی شاسی زرهی یک خودرو نصب کنند. به عبارتی یک تانک طراحی کنند که به جای توپ اصلی ، بتواند لیزر شلیک کند. اما از آنجا که سران شوروی تصمیم داشتند سیستمی طراحی کنند که لیزر آن قدرت انهدام یک تانک را داشته باشد ، یک مجموعه از لنزهای لیزر افکن را به صورت مجتمع طراحی کردند. به صورتی که مجموع لیزر تابانده شده از لنزهای مجتمع قابلیت انهدام یک تانک را داشته باشد. شاسی بهینه شده هویتزر مستا برای این منظور در نظر گرفته شد. بر روی شاسی اصلی مستا اس ، یک برجک زرهی بزرگ نصب شده بود که بر روی آن در داخل تیوب های حفاظت شده ، در دو ردیف بالا و پایین ، دو ردیف شش تایی لنز تابش لیزر تعبیه شده بود. هر یک از این لنزهای دوازده گانه قادر بودند هدف جداگانه ای را در یک راستا مورد اصابت قرار دهند. به عنوان مثال اهدافی را که در یک راستا ولی در مسافت های مختلف قرار داشتند را می توانستند مورد هدف قرار بدهند. همچنین این خودرو قادر بود که تابش لیزر همه لنزهای 12 گانه خود را بر روی یک هدف متمرکز کند که در این صورت قادر بود یک تانک نسل سومی (مثل آبرامز) را از فاصله ای دورتر از قدرت شناسایی تانک هدف نابود کند. در بین این دو ردیف نیز سه لنز دیگر تعبیه شده بود. این لنزها به منظور هدفگیری و هدف یابی و مسافت یابی و همچنین دید در شب سیستم استفاده می شدند. همچنین این لنزها برای هدفگیری در شب مجهز به کانال جداگانه ای بودند که فرایند هدفگیری در شب را به خوبی انجام می داد. برد این سیستم دو برابر برد تانک های مدرن (در آن دوره) بود و تانک های مدرن پیش از آنکه به محدوده برد توپ اصلی خود برسند ، توسط این سیستم نابود می شدند. قدرت لیزر این تانک به راستی به حدی بود که می توانست یک تانک نسل سومی را نابود سازد. (توجه کنید که سلاح های لیزری متعارف بیشتر دارای قدرتی در حد کور کردن یک سرباز و یا از پای درآوردن وی دارند. در حالیکه لنزهای تابش لیزر این تانک در صورت تمرکز می توانستند یک تانک را نابود کنند) ژنراتور و موتور فرعی در قسمت پشت خودرو نگهداری می شدند و برجک نیز باتری ها و تیوب های نگهدارنده لنزها و کانال های الکترواپتیکی لیزری را در خود حمل می کند. همچنین یک تیربار کالیبر 12.7 میلیمتری نیز بر بالای برجک نصب شده است که به وسیله آن می توان به منظور دفاع از خودرو استفاده کرد. همچنین در طرفین جلوی برجک نیز نارنجک های دودزا نصب شده است. بر روی دهانه لنزها نیز یک کاور زرهی نصب شده است که در صورت عدم نیاز به استفاده از سیستم می توان با باز کردن آن ، لنزهای لیزری را از گزند صدمه حملات دشمن مصون داشت. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام تصاویری از این تانک لیزر افکن این سیستم دارای یک سری مزایایی بود. این سیستم به صورت مستقیم به اجرای آتش می پرداخت. وزش باد بر دقت آن تاثیر منفی نمی گذاشت. نیازی به کامپیوتر برای اصلاح مسیر بالستیک نداشت. این سیستم در بدترین شرایط جوی و منطقه ای نیز قابل استفاده بود. برد درگیری و اجرای آتش آن دو برابر برد تانک های مدرن بود. از نظر دقت به مراتب دارای دقت بیشتری نسبت به تانک ها همرده خود بود و دقت آن بسیار بهتر از دقت توپ های متعارف بود که بر روی تانک های معمولی نصب می شدند. اما در کنار این نقاط قوت نقاط ضعفی نیز وجود داشت. اجرای آتش مستقیم اگرچه از یک سو نقطه قوت این سیستم به شمار می رود ، اما از سویی نقطه ضعف آن نیز به شمار می رود. چرا که عملا به ندرت یک پوزیشن یافت می شود که بتوان از آن در مسافت های دوردست به اجرای آتش مستقیم پرداخت. یعنی در عمل به ندرت پیش می آید که این سیستم با تانک دشمن در یک زمین مسطح در مسافت بیش از 8000 متر مستقیم درگیر شود. به طوریکه تانک دشمن این سیستم را نبیند ، اما این سیستم کاملا متوجه حضور تانک دشمن از فاصله ای دورتر شود. بازدهی این سیستم بسیار پایین و قیمت تمام شده آن نیز بسیار بالا بود و برای عملکرد خود نیاز به انرژی فراوانی داشت. شاسی مستا اس برای این سیستم در نظر گرفته شده بود. این سیستم به قدری انرژی بالایی مصرف می کرد که به جز موتور اصلی شاسی ، یک موتور دیگر و یک ژنراتور پرقدرت دیگر بر روی آن نصب شد که وظیفه تامین انرژی این لیزر را برعهده داشت. اما باز هم این ژنراتور قادر به تامین کامل نیاز انرژی این سیستم نبود. به همین دلیل از مجموعه باتری های مجزا نیز به منظور تکمیل عملیات شارژ لیزری استفاده می شد. وقتی که سیستم یک بار لیزر شلیک می کرد ، باتری ها کاملا خالی می شدند. در این صورت ژنراتور شروع به کار می کرد و باتری ها را برای شلیک مجدد شارژ می کرد. بازدهی لیزر این سیستم بسیار پایین بود. بازدهی این سیستم تنها 5 درصد بود که تولید انبوه و استفاده گسترده از آن را با چالش جدی روبرو می ساخت. باتری ها و ژنراتور به سرعت نیاز به شارژ مجدد پیدا می کردند و مصرف بالای انرژی کانال های لیزری سبب می شد که باتری ها به سرعت تخلیه شوند و خودرو به سرعت نیاز به شارژ مجدد پیدا می کرد. هزینه تولید و نگهداری چنین سیستمی نیز بسیار سرسام آور بود و به دلیل پیچیدگی بسیار آن ، نگهداری آن نیز بسیار دشوار بود. عیب دیگر این سیستم ریتم آتش پایین آن بود. زمانی که یک بار کانال های لیزری این سیستم شلیک می کردند و یک تانک را نابود می کردند ، نیاز به شارژ مجدد پیدا می کردند. یعنی پس از هر بار شلیک می بایست خودرو به عقب جبهه منتقل شده و یک بار کل سیستم مجددا شارژ می شد که این کار با مقدورات عملی میدان نبرد نه تنها سازگار نبود ، بلکه در عمل استفاده از آنرا غیر ممکن می نمود. دو دستگاه از این سیستم به تولید رسید. یکی مربوط به مدل اولیه این سیستم با نام 1K11 Stilet می باشد که هم اکنون در گورستان زرهی شهر سن پیترزبورگ قرار دارد و دیگری مربوط به مدل جدیدتر 1K17 Sjatie می باشد که در روستای ایوانوفسکو در نزدیکی مسکو قرار دارد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بقایای لاشه 1K11 Stilet که در گورستان زرهی سن پترزبورگ نگهداری می شود. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام هرچند هیچ تصویری از 1K11 Stilet به صورت سالم و متلاشی نشده وجود ندارد ، اما تصویر فوق یک طرح گرافیکی از سلاح 1K11 Stilet است که برخلاف مدل جدیدتر 1K17 تنها دارای یک لیزرافکن بود و گویا صرفا یک سلاح لیزری اخلالگر بود و قابلیت انهدام تانک ها را نداشت (مثل 1K17) البته شاید هم وظیفه اصلی آن ایجاد اخلال در سامانه های اپتیکی دشمن و یا کور کردن سربازان دشمن بود. اطلاعات دقیق و معتبری از این گونه وجود ندارد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام تصویری گرافیکی از به کار گیری از تاتک در افغانستان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام البته می بایست در نظر داشت که این ها تنها سلاح های لیزری شوروی نبودند. سلاح لیزری Sangvin (و یا Sunguine) نیز یک سلاح لیزری بود که به جای توپ های چهارگانه 23 میلیمتری بر روی سامانه شیلیکا نصب میشد. اطلاعات دقیقی از این سلاح در دسترس نیست. اما گویا هدف آن استفاده از تابش لیزر به جای توپ های 23 میلیمتری برای سرنگون کردن هواگردهای دشمن بود. به احتمال زیاد این سلاح یک سلاح آزمایشی بود. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام سران شوروی تصمیم داشتند در صورت کارآیی این سلاح لیزری ، با فیت کردن آن با رادارهای پدافندی از آن یک سلاح پدافندی به جای موشک و توپ استفاده کنند. منبع:Military.ir نویسنده : علی محمدی لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده