رفتن به مطلب

اطلاعات حقوقي و قضائي راجع به فرزند خواندگي(الهام میرزاآقایی)


ارسال های توصیه شده

مقدمه :

خانواده واحد بنیادین جامعه و كانون اصلی رشد و تعالی انسانی است ، و به تجربه ثابت گردیده كه كودك در محیط و فضای خانوادگی سالم بهتر رشد نموده و تكامل و تعالی می یابد . بدیهی است فرزندانی كه در محیط خالی از عشق و دلبستگی خانوادگی تربیت و بزرگ شوند در معرض بحرانهای عاطفی و روحی بسیاری قرار خواهند گرفت . لذا با وصف آنكه مؤسسات خیریه قانوناً مؤظف به نگهداری كودكان بی سرپرست می باشند مقنن با تصویب مقررات قانونی خاص سرپرستی كودكان بی سرپرست را تحت شرایطی به زوجین فاقد فرزند واگذار تا آنان در دامان پرمهر و عطوفت پدر و مادر مجازی خود پرورش یافته و انشاء الله بتوانند در آینده پذیرای مسئولیتی خطیر در جامعه اسلامی گردند.

* مفهوم فرزند خواندگی

هر زن و شوهر مقیم ایران درصورت توافق با یكدیگر می توانند سرپرستی طفل صغیر را بعهده بگیرند مشروط بر آنكه منافع مادی و معنوی طفل را تأمین نمایند

افرادی که نمی‌توانند بچه‌دار شوند، کسانی که احتمالا اختلال ژنتیکی‌ای را انتقال می‌دهند، با آنهایی که مسن و مجرد هستند، ولی دوست دارند خانواده‌ای داشته باشند، بطور فزاینده‌ا‌ی به فرزند خواندگی روی می‌آورند. آژانسهای فرزند خواندگی معمولا سعی می‌کنند والدینی را بیابند که از نظر پیشینه قومی و مذهبی مشابه پیشینه کودک باشند. در صورت امکان ، آنها سعی می‌کنند والدینی را برگزینند که همسن اغلب والدین تنی باشند. چون دستیابی به نوزادان سالم کاهش یافته است. پديده کودکان بدون سرپرست يکي از مشکلات جدي جوامع فعلي بشري است. متأسفانه در کشور ما نيز زشت به چشم مي خورد. گرچه وجود چنين کودکاني هميشه نشانه بزهکاري والدين يا ديگران نيست ولي نوعاً وجود چنين کودکاني با پديده بزهکاري برخي اشخاص و يا والدين کودکان ارتباط دارد.

گرچه يکي از وظايف سازمان بهزيستي کشور نگهداري، تربيت و سرپرستي اين گونه کودکان است و کانونهاي تربيت نيز در اين زمينه فعال هستند. اما بايد عنايت داشت يک مؤسسه تربيتي هرچند هم داراي مسئولين دلسوز و برنامه ريزي صحيح و مديريت مقتدر و با تدبير داشته باشد بازهم کمبود عاطفي کودکان نيازمند محيط خانواده است. بر همين اساس قانونگذار موضوع فرزند خواندگي را پيش بيني کرده است تا از يک طرف چنين کودکاني در آغوش مهر و محبت يک خانواده پرورش و رشد کنند و نيز منافع مادي و معنوي طفل تأمين شود و از طرف ديگر پاسخي به نياز روحي زوجين سرپرست به فرزند باشد.

در جمهوري اسلامي ايران راجع به مسئله فرزند خواندگي قانون و مقررات خاصي وضع و تصويب نگرديده است ليکن در قوانين ايران مقررات فرزند خواندگي پيش بيني شده است که اين مقررات تاکنون وسيله قوه مقننه صراحتاً نسخ نگرديده و مبانيت آنها با شرع مقدم اسلام اعلام نشده است، بنابراين در حال حاضر حکومت قانوني داشته و در دادگاهها مورد عمل قرار مي گيرد.

 

هر زن و شوهر مقيم ايران که داراي شرايط قانوني باشند مي توانند با توافق يکديگر و بنا به درخواست، طفلي را با تصويب دادگاه مطابق قانون سرپرستي نمايند.

 

شرایط زوجین برای فرزند خواندگی

1- پنج سال تمام از تاریخ ازدواج آنها گذشته و آنها در این مدت صاحب فرزندی نشده باشد

2- سن یكی از آنها حداقل ۳۰ سال تمام باشد .

3- زوجین سابقه محكومیت كیفری مؤثر نداشته باشد .

4- هیچ یك از زوجین محجور نباشند.

5- زوجین صلاحیت اخلاقی داشته باشند .

6- زوجین یا یكی از آنها امكان مالی برای نگهداری كودك بی سرپرست را داشته باشد .

7- هیچیك از آنان مبتلا به بیماری واگیر صعب العلاج نباشند .

8- معتاد به الكل ، مواد مخدر و یا سایر اعتیادات مضر نباشد .

 

● شرایط طفلی كه به سرپرستی واگذار می شود :

1- سن طفل كمتر از ۱۲ سال باشد.

2- هیچیك از والدین و یا جد پدری كودك شناخته نشده یا در قید حیات نباشد و یا آنكه از كودكانی باشند كه به مؤسسات خیریه سپرده شده و سه سال تمام پدر و مادر یا جد پدری او مراجعه نكرده باشند.

● دادگاه صالح و نحوه اعطاء سرپرستی از سوی دادگاه به زوجین متقاضی كودك

دادگاه صالح برای رسیدگی ، دادگاه خانوادهٔ محلِ اقامتِ متقاضی است و دادگاه در دو مرحله به تقاضای فرزند خواندگی رسیدگی و مبادرت به صدور رأی می كند.

1- صدور قرار برای دوره آزمایشی :

دادگاه پس از بررسی جهات اخلاقی و مادی زوجین چنانچه آنها را صالح تشخص دهد قراری تحت عنوان سرپرستیِ آزمایشیِ زوجین صادر و كودك را موقتاً به آنان تحویل می دهد و در مدت آزمایش چنانچه دادگاه در اثر تحقیقات زوجین را صالح برای سرپرستی كودك تشخیص ندهد می تواند قرار صادره را فسخ نماید و البته زوجین نیز در مدت آزمایشی می توانند انصراف خود را از سرپرستی كودك اعلام نمایند.

 

2- صدور حكم سرپرستی دائم

چنانچه دادگاه زوجین را از جهات اخلاقی و مادی واجد شرایط تشخیص دهد و زوجین نیز به ترتیب اطمینان بخشی هزینه تربیت و نگهداری و تحصیل طفل را تا سن بلوغ وی فراهم نمایند دادگاه مبادرت به صدور حكم سرپرستی دائمی نموده و مراتب به اداره ثبت احوال ابلاغ تا شناسنامه ای با مشخصات زوجین و طفل تحت سرپرستی صادر و به آنان تحویل گردد.

توضیح آنكه خروج از كشور طفلی كه به سرپرستی آزمایشی واگذار شده است منوط به موافقت دادستان محل خواهد بود.

موارد فسخ حكم سرپرستی

1- تقاضای دادستان از دادگاه در صورت سوء رفتار و عدم صلاحیت زوجین .

2- تقاضای سرپرست بعلت سوء رفتار كودك یا از دست دادن استطاعت مالی .

3-توافق كودك با سرپرست پس از رسیدن به سن قانونی یا موافقت سرپرست با والدین واقعی كودك

 

● نكات ضروری از این قانون

1- باردار شدن زوجه یا تولد كودك در خانواده سرپرست موجب فسخ حكم سرپرستی نخواهد بود.

2- چنانچه زوجین به دلایل پزشكی نتوانند صاحب فرزند شوند از بند ۱ و ۲ شرایط زوجین برای فرزند خواندگی معاف خواهند بود.

3- وجوه و اموالی كه زوجین به طفل تحت سرپرستی خود صلح نمودند در صورت فوت طفل به زوجین تملیك خواهد شد .

4- متقاضیان فرزند خواندگی با رعایت این قانون و در صورت واجد شرایط بودن می توانند فرزندان متعددی را سرپرستی نمایند .

5- در فرزند خواندگی كودك از حیث احوال شخصیه و ارث و وصیت تابع عادات و قواعد مذهبی پدر و مادر خواهد بود .

6- دعوی مطروحه دعوی غیرمالی است .

در ذیل نمونه ای از دادخواست تكمیل شده جهت اطلاع آورده می شود :

● مواد قانونی

1- مواد ۱ الی ۱۷ از قانون حمایت از كودكان بدون سرپرست مصوب ۱۳۵۳ .

2- قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیرشیعه در محاكم مصوب ۱۳۱۲ .

● برگ دادخواست به دادگاه عمومی

محل اقامت شهر- خیابان- كوچه- شماره - پلاك شغل نام پدر نام خواندگی نام مشخصات طرفین

مشخصات زوجین در این قسمت نوشته می شود. خواهان

1- دادستان دادسرای عمومی

2- مؤسسه خیریه ای كه طفل بی سرپرست در آنجا نگهداری می شود. خوانده

مشخصات وكیل زوجین در صورتی كه وكیل داشته باشند. وكیل یا نماینده قانونی

تقاضای صدور حكم فرزندخواندگی تعیین خواسته و بهای آن

1- فتوكپی عقدنامه

2- مدارك پزشكی دائر بر نازائی

3- مدارك مربوط به استطاعت مالی

4- مدارك مربوط به صلاحیت اخلاقی (عدم سوء پیشینه – استشهادیه محلی)

5- فتوكپی وكالتنامه در صورت داشتن وكیل) دلایل و منضمات دادخواست

 

ریاست محترم دادگاه عمومی

احتراماً به استحضار می رساند ؛ اینجانبان خواهانهای فوق مدت …. سال است كه ازدواج نموه و با توجه به مدارك پزشكی كه ضمیمه می باشد تاكنون صاحب فرزندی نشده ایم به مؤسسه كودكان بی سرپرست مراجعه و كودك دختر/ پسر ….ماهه ای را با نام انتخاب و علاقمند به نگهداری و حضانت وی می باشیم ، نظر به اینكه از صلاحیت اخلاقی و مالی طبق مدارك پیوست برخوردار می باشیم تقاضای صدور حكم بر فرزندخواندگی مورد تقاضا است.محل امضاء- مهر- انگشت

شعبه دادگاه عمومی رسیدگی فرمائید .نام و نام خانوادگی مقام ارجاع كننده تاریخ / / امضاء شماره و تاریخ ثبت دادخواست شماره

تاریخ .....................

دوره آزمايشي و حکم سرپرستي دائم :

دادگاه پس از وصول پرونده رسيدگيهاي قانوني را انجام مي دهد براي شش ماه بصورت آزمايشي طفل را در اختيار سرپرستان قرار مي دهد چنانجه زوجين دوران آزمايشي را با موفقيت سپري نمودند دادگاه بنا به درخواست کتبي آنان حکم قطعي سرپرستي صادر مي کند و موضوع را به اداره ثبت احوال ابلاغ مي کند تا در شناسنامه زوجين و طفل درج و شناسنامه جديد براي طفل مورد سرپرستي صادر شود. البته اين شناسنامه راي زوجين نسب ايجاد نمي کند و موجب ايجاد حق توارث بين زوجين و طفل نخواهد بود. یعنی زوجين و طفل در صورت فوت از يکديگر ارث نمی برند.

سرپرستي زوجين :

سرپرست شامل يک دوره شش ماهه آزمايشي است چنانچه آنان اين دوره را با موفقيت به پايان ببرند دادگاه حکم قطعي سرپرستي را صادر مي کند و موضوع را به اداره ثبت احوال ابلاغ تا در شناسنامه زوجين و طفل مراتب سرپرستي را درج نمايند و شناسنامه جديد براي طفل مورد سرپرستي صادر شود.

 

حقوق متقابل زوجين سرپرست و فرزند خوانده :

1- وظايفي که براي والدين در قانون مدني، نسبت به فرزندان پيش بيني شده اعم از دادن نفقه و تربيت و احترام به والدين براي سرپرستان نيز برقرار مي شود.

2- زوجين سرپرست تکليف دارند نسبت به ثبت موضوع فرزند خواندگي در فرزند خواندگي در شناسنامه هاي خود و طفل و دريافت شناسنامه جديد براي طفل، فقط با مشخصات زوجين سرپرست استفاده از نام خانوادگي زوج اقدام نمايند.

3- در موردي که بين زوجين سرپرست اختلاف زناشويي بوجود آيد که منجر به طلاق شود هر يک از زوجين سرپرست از جهت نحوه برخورد با کودک بايد تابع نظر و حکم دادگاه باشند.

4- زوجين سرپرست حق همراه بردن طفل تحت سرپرستي خود را به خارج از کشور با جلب موافقت دادستان دارند.

5- اگر طفل داراي اموالي باشد، اداره اموال او و نمايندگي قانوني وي برعهده زوجين سرپرست است مگر آنکه دادگاه ترتيب ديگري اتخاذ نمايد.

6- طفل مورد سرپرستي نيز وظيفه دارد مانند فرزند واقعي، حقوقي که والدين واقعي بر فرزندان خود دارند از جمله احترام به آنها و تربيت پذيري و عدم اقدام به امور مختلف بدون اجازه و صلاحديد آنان براي زوجين سرپرست قائل باشند.

حکم سرپرستي دائم زوجين در موارد زير فسخ مي شو د:

1- در صورتي که سوء رفتار يا عدم اهليت و شايستگي هر يک از زوجين سرپرست براي نگاهداري و تربيت طفل تحت سرپرستي، محرز باشد اين موضوع در دادگاه نيز ثابت شود به تقاضاي دادستان حکم سرپرستي فسخ مي شود.

2- در صورتيکه سوء رفتار طفل براي هر يک از زوجين قابل تحمل نباشد، همچنين در موردي که سرپرست، قدرت و استطاعت مالي براي تربيت و نگاهداري طفل را از دست داده باشد سرپرست مي تواند تقاضاي فسخ سرپرستي را از دادگاه نمايد.

3- موافقت زوجين سرپرست با پدر و مادر واقعي طفل صغير که بعداً پيدا شده باشند.

 

شرایطی راحتتر برای فرزندخواندگی :

بر اساس قانون مصوب سال 1353 تنها کودکی که فاقد پدر و مادر و جد پدری باشد یا 3 سال در مراکز بهزیستی نگهداری شده و والدین وی مراجعه نکرده باشند می‌تواند به فرزند‌خواندگی سپرده شود. اما لایحه اصلاحیه قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست، کودکانی را که والدین آنها صلاحیت نگهداری از فرزند را ندارند یا کودکی که جد پدری یا مادری آنها توانایی، علاقه و امکانات نگهداری از وی را ندارد نیز مشمول فرزند‌خواندگی قرار داده است. این در حالی‌است که پیش از این برای حضانت فرزند‌خوانده راه‌های بی‌شماری پیش روی متقاضیان قرار داشت. دکتر امامی استاد حقوق دانشگاه امام صادق (ع) درباره این موضوع می‌گوید: ما در ایران به صورت ساده که تنها روش دادن فرزند‌خوانده به متقاضیان است روبهرو هستیم در این روش مسئولان بهزیستی بعد از تحقیقات لازم از متقاضیان، کودک را به آنها واگذار می‌کنند. این در حالی‌است که باید طبق نظر دادگاه و با توجه به شرایط مالی متقاضیان حتماً مالی برای کودک در جایی معتبر اندوخته گردد و نیز به نام و نام خانوادگی همان خانواده در‌آید. دکتر امامی در ادامه گفت: اگرچه به نظر بسیاری از متقاضیان اینها شرایط را برای گرفتن فرزند‌خوانده سخت می‌کند اما در خصوص مسائل مالی باید گفت که این مسئله امنیت بیشتری را برای کودکی که اصلاً سرپرستی ندارد تضمین می‌کند.

از آنجا که قانون ارث در اسلام هم به فرزند خوانده تعلق نمی‌گیرد چرا که فرزند خوانده فرزند نیست این بخش از قوانین به ظاهر سخت می‌تواند آینده کودک را تا حدودی تضمین کند. به هر حال در تمامی دنیا شاهدیم که کودکان بسیاری بر اثر سیل، زلزله، بمباران و حوادث دیگر والدین خود را از دست می‌دهند بنابراین باید طوری قوانین و قواعد را مدون کرد که کودکان بی‌سرپرست و حتی در بسیاری مواقع بد سرپرست از دیگر افراد جامعه جدا نشوند.

الوند هم با اشاره به این که بیش از بیست ویک هزار کودک در کشور واجد شرایط فرزند‌خواندگی هستند، گفت: در صورت تصویب کامل این لایحه، تعداد زیادی از این کودکان حائز شرایط لازم برای فرزند‌خواندگی خواهند شد. همچنین از دیگر ویژگی‌های این لایحه این است که امکان سپردن کودکان بی‌سرپرست به زنان مجرد هم فراهم شده است و این یعنی افزایش تعداد متقاضیان برای سرپرستی کودکان، حق انتخاب مسئولان نگهداری کودکان را در واگذاری آنها به خانواده یا محیط‌های شبه خانواده افزایش می‌دهد.

5/7 خانواده متقاضی به ازای هر کودک

الوند به ماده20 کنوانسیون جهانی حقوق کودک اشاره کرد و گفت : براساس این ماده، دولت‌های عضو مکلفند برای کودکان فاقد سرپرست قانونی، خانواده جایگزین مناسب پیدا کنند، اما با توجه به آسیب‌های اجتماعی موجود و روند رو به ‌رشد تعداد کودکان فاقد سرپرست قانونی در ایران، قانون قبلی پاسخگوی این نیاز نبود و این موضوع باعث شد تا اصلاح و بازنگری قانون با جدیت بیشتری دنبال شود.

دکتر اسدالله امامی در ادامه گفت : به نظر می‌رسد اگر هر چقدر هم شرایط برای کودکان در مراکز بهزیستی فراهم باشد باز هم همواره کودکانی که در این مراکز یعنی به دور از جمع خانواده رشد پیدا میکنند در بزرگسالی دچار مشکلات روحی بسیاری هستند و نمی‌توان آنها را قطعاً انسانهایی آرام به لحاظ روحی دانست بنابراین خوب است که باتوجه به پدید آمدن حوادث بسیار برای خانواده‌ها در این سالهای پر‌التهاب اخیر فکری برای راحت‌تر شدن قوانین کرد تا زوج‌های بسیاری بتوانند از نعمت داشتن فرزند برخوردار شوند.

این درحالی است که مسئولان بهزیستی نیز کاملاً با این نظر موافق هستند و معتقدند اگرچه در حال حاضر تعداد خانواده‌های متقاضی فرزند‌خواندگی از تعداد کودکان بی‌سرپرست بیشتر است اما شاید تا 10 یا 20 سال آینده این نسبت تغییر کند و نیازمند تسریع روند واگذاری فرزندان چه به طور موقت و چه به طور دائمی به خانواده‌های متقاضی باشیم.

سرپرست دفتر امور شعبه‌ خانواده سازمان بهزیستی کشور با اشاره به این که حدود 87 درصد از کودکان تحت سرپرستی این سازمان، دارای پدر یا مادر و جد پدری هستند که صلاحیت نگهداری فرزند خود را بر اساس مصادیق قانونی ندارند، گفت: بر اساس قانون فعلی، کودکانی واجد شرایط سرپرستی دائم هستند که فاقد پدر، مادر و جد پدری بوده و با گذشت سه سال از پذیرش آن‌ها در سازمان، هیچ کدام از اقوام درجه یک به عنوان ولی به سازمان مراجعه نکرده باشند.

 

بنابر اعلام سازمان بهزیستی هم اکنون کودکان بی‌سرپرست تحت پوشش بهزیستی تنها 15 درصد از فرزندان بهزیستی را تشکیل می‌دهند، و بنابراین با توجه به تغییر شرایط جامعه به نظر می‌رسد که قانون فرزندخواندگی به تنهایی پاسخگوی تحقق نیازهای کنونی نبوده و ضرورت بازنگری قانون قبلی با توجه به افزایش تعداد کودکان بی‌سرپرست و تقویت برنامه خانواده احساس می‌شود.

آمارهای منتشر شده از سوی سازمان بهزیستی نشان می‌دهند که سالانه تنها هزار کودک به خانواده‌ها واگذار می‌شود و در حال حاضر به ازای هر کودک، 5/7 خانواده متقاضی فرزند‌خواندگی تشکیل پرونده داده‌اند.

 

به گفته الوند، این مشکل از آنجا ناشی می‌شود که براساس قوانین موجود در کشور ولایت قهری غیرقابل سلب است و 87 درصد کودکان تحت حمایت بهزیستی والدینی دارند که به علت اعتیاد، بزهکاری، انواع بیماری‌ها و یا مسایل اخلاقی به طور موقت صلاحیت سرپرستی کودک خود را از دست داده‌اند به همین دلیل امکان واگذاری سرپرستی آنها به دیگران وجود ندارد.

امین موقت؛ راه چاره

طبق قانون 1187 قانون مدنی، قضات به این نتیجه رسید‌ه‌اند که می‌توان فردی را به عنوان «امین موقت» برای فرزندانی که شرایط واگذاری به صورت فرزند‌خوانده را ندارند، معرفی کرد. به این ترتیب در سال 86، حکم «امین موقتی» برای دو هزار و700 نفر از فرزندان ساکن در مراکز شبه خانواده صادر شد و هم اکنون بیش از نیمی از حضانت فرزندان بدسرپرست مراکز شبه خانواده این سازمان، از طریق طرح «امین موقت» به خانواده‌های متقاضی واگذار شده است که حدود10 درصد این خانواده‌ها را خانواده‌های دارای فرزند تشکیل می‌دهد.

 

الوند گفت: در واگذاری کودکان بی‌سرپرست به خانواده‌های متقاضی و فرزند‌پذیر مشکلی وجود ندارد، اما مشکل عمده، در مورد فرزندان بد‌سرپرست است که به دلیل داشتن والدین، جد پدری و یا خویشاوندان در مراکز بهزیستی رسوب می‌کنند. در صورتی که ایجاد شرایط قانونی برای صدور احکام «سرپرستی موقت» برای کودکان بی‌سرپرست و سوق دادن آن‌ها به درون نهاد خانواده از نقاط قوت این لایحه به شمار می‌رود.

به گفته الوند، در حال حاضر، تنها 15 درصد از21 هزار فرزندی که در مراکز شبه خانواده به سر می‌برند، به دلیل مشخص نبودن پدر، مادر و جد پدری، قابلیت واگذاری به خانواده‌ها به عنوان فرزند‌خوانده را دارند که چهار درصد از این تعداد نیز، دچار معلولیت جسمی و ذهنی هستند. به این ترتیب، از این 15 درصد، تنها10 تا 11 درصد فرزندان، شرایط لازم برای واگذاری به خانوداه‌های متقاضی به عنوان فرزند خوانده را دارند

چند نکته

1- زن و شوهري که نوزادي را به عنوان فرزند خوانده مي پذيرند هنگامي که وي به سن بلوغ مي رسد؛

2- نحوه محرميت او با ناپدري و نامادري چگونه است؟

3- با ساير بستگان چطور؟

4- اگر فرزند دختر باشد و ازدواج کند آيا نامادري دختر به داماد محرم است؟ لازم به توضيح است که فرزند هيچ گونه اطلاعي از فرزند خواندگي خود ندارد و آنها را پدر و مادر اصلي خود مي داند.

ـ فرزند خوانده گرچه فرزند اصلي نمي باشد، ليکن چون اطلاع دادن و متوجه شدن او به فرزند خوانده بودن، براي او حرج و مشقف ولو روحي (که معمولا هم چنين است) دارد، از جهت محرميت، حکم فرزند اصلي را داشته و همه محارم فرزند اصلي، به او محرم مي باشند و جزء محارمش از حيث محرميت محسوب مي شوند و در محرميت ذکر شده فرقي بين نسبي مانند دايي و عمه و يا سببي مانند مادر زن و يا مادر شوهر و يا پدر شوهر و غير آنها نبوده و نيست و اسلام نه تنها دين نفي حرج است بلکه قبل از آن دين سهولت است. (بعثني بالحنيفيه السهله السمحه.)

● تبني يا پسر خواندگي

منظور از تبني يا (پسر خواندگي ) آن است که شخصي با تشريفات خاصي کسي را به فرزند ي برگزيند. رسم و سنت فرزند خواندگي در ميان اکثر جوامع و ملل گذشته و حاضر به صورت هاي گوناگون معمول بوده و هست. در تمام جوامع وقتي کسي ديگري را به فرزندي پذيرفت حقوق و تکاليفي فيما بين مقرر مي گردد از جمله فرزند خوانده همانند فرزند نسبي ارث مي برد و تمام حقوق براي او محفوظ خواهد بود.

 

عواملي که موجب تبني مي گردد ممکن است يکي از عوامل ذيل باشد :

۱) عقيده هاي مذهبي، از جمله ثواب بردن، زرتشتيان معتقد بودند براي طلب آمرزش و ثواب بردن متوفي، فرزند خوانده اي را انتخاب مي کردند. امروز، زرتشتيان اين سنت را رعايت مي کنند.

۲) در برخي از اقوام و قبائل جهت استحکام دوستي و تحکيم مباني دو قبيله، فرزند ان يکديگر را فرزند خود مي خواندند. عقد اخوت اسلامي در آغاز بين مهاجرين و انصار بر همين اساس جاري گرديد.

۳) گاهي عامل اقتصادي و عاطفي باعث فرزند خواندگي مي شود.

۴) در بين عرب جاهلي به خاطر ميل مفرط به داشتن پسر، تبني به وجود مي آيد. در جنگ ها و کارهاي هنري و آنچه که باعث برتري نسبت به ديگران مي شد فرهنگ پسر خواندگي رشد کرد. در تمام اين موارد قبل از اسلام فرزند خوانده ارث مي برد و فرقي با فرزند نسبي نداشت.

تبنی در عصر جاهلیت

تبنی در عصر جاهلیت معمول بوده که بعضی از کودکان را به عنوان فرزند خود انتخاب می کردند و آن را پسر خود می خواندند و به دنبال این نام گذاری تمام حقوقی را که یک پسر از پدر داشت برای وی قائل می شدند، از پدر خوانده اش ارث می برد و پدر خوانده نیز وارث او می شد، و تحریم زن پدر یا همسر فرزند در مورد آنها حاکم بود.

● اسلام و مبارزه با خرافات

در عصر جاهليت، خرافات و موهومات زيادي در ميان ملل و اقوام عرب جاهلي ديده مي شد که با آمدن اسلام و با زحمات طاقت فرساي پيامبر اعظم(ص) با خرافه ها مبارزه شد و اسلام راه صحيح را به آنان تعليم داد. خرافات زمان جاهليت شامل زمينه هاي عقيدتي و تجارتي و خانوادگي و اجتماعي بود و اسلام با موارد زيادي که جنبه خرافي داشت مبارزه نموده است. از جمله «ظهار ، تبني» (پسر خواندگي ) کهانت، طيره، خلع و طرد و خرافات مسائل نکاح که هرکدام از اين موارد جزوه اي مستقل مي طلبد. براي اطلاع بيشتر در اين زمينه به کتب معتبره مراجعه شود.

 

 

● فرزند خواندگي زيد بن حارثه :

پيغمبر اسلام قبل از بعثت، پسر خوانده اي بنام «زيد» داشت که حتي پس از مقام رسالت و قبل از الغاء و نسخ سنت فرزند خواندگي در اسلام، او را زيد بن محمد مي گفتند. جريان اجمالي بدين صورت در کتب شيعه و اهل سنت آمده و همه فرق اسلامي متفق القولند؛ زيد فرزند حارثه کلبي به همراه مادرش (سعدي) به ديدن اقوام مادرش با قبيله «بني معن» رفته بودند. گروهي از قبيله «بني القين» به غارت «بني معن» پرداخته، از جمله زيد را اسير کردند و در بازار عکاظ براي فروش عرضه داشتند. حکيم بن حزام، زيد را به مبلغ چهارصد درهم براي عمه خود خديجه خريد. موقعي که خديجه به ازدواج پيغمبر در آمد، زيد را به او بخشيد. اين غلام تحت تربيت پيغمبر قرار گرفت، پدر و اقوام زيد سراغ او را در مکه گرفتند و خدمت پيغمبر رسيدند مبلغي بها و فديه آورده بودند و به پيغمبر گفتند از ما بستگان و منت بگذار و زيد را به ما بده، پيغمبر(ص) فرمود من زيد را صدا مي زنم اگر خودش مايل بود نزد شما بيايد و احتياجي به فديه و بها ندارد. پيغمبر، زيد را حاضر کرد و از او پرسيد شما اين افراد را مي شناسيد؟ زيد، يکايک آنان را معرفي کرد. پيغمبر فرمود اگر ميل داري نزد ما بمان و اگر نميخواهي با اين اقوام و خويشانت برو. زيد گفت هرگز از شما جدا نمي شوم. خويشان وي عصباني شدند. به او پرخاش نمودند. زيد گفت اگر شما اين شخص را مي شناختيد و کرامات و بزرگواري او را مي ديديد و مثل من بوديد هرگز از او جدا نمي شديد. حضرت با کسان زيد در کنار کعبه آمدند و در حضور مردم اظهار داشت که زيد پسر خوانده من است. او از من ارث مي برد و من از او، بدين ترتيب زيد را پسر خوانده پيغمبر مي دانستند ولي موقعي که آيات ابطال تبني و نسخ اين سنت نازل گرديد او را زيد بن حارثه مي گفتند منسوب به پدر نسبي او که حارثه بود.

در تعاليم درخشان اسلامي که ناظر به واقعيات و حقايق است پسر خواندگي يک اسم بيش نيست لذا تمام التزامات آن که در زمان جاهليت مطرح بود، اسلام عزيز، آن را نسخ کرد و مقرر شد تمام فرزند خوانده هاي زمان تشريع اين حکم به نام پدر و مادرهاي واقعي خود خوانده شوند نه به نام هاي پدر خوانده يا مادر خوانده.

 

● نگاهي به آيات تبني (پسر خواندگي )

سه آيه در قرآن در سوره احزاب وجود دارد که جزء آيات متشابهات قرآني نيست و جزء محکمات به شمار مي رود به صورتي که نام زيد بن حارثه در آيه ۳۷ سوره احزاب آمده و آن قدر آيات صراحت دارد که هيچ دليلي نمي تواند در مقابل صراحت آيات مطرح باشد مگر آنکه آيات ناديده گرفته شود و با مراجعه به تفاسير و اقوال علما، کسي قائل نشده که قانون تبني زمان جاهليت نسخ نشده و هنوز باقي است. براي روشن شدن مطلب، متن آيات را آورده و نگاهي به تفاسير و اقوال علما در اين زمينه خواهيم داشت؛

 

آیه ای که در مورد ابطال تبنی جاهلیت نازل شد این چنین است: (وَ مَا جَعَلَ اَدعِیائکُم اَبنَائکُم ذَلِکُم قَولکُم بِاَفوَاهِکُم وَ الله یَقُولُ الحَقّ وَ یَهدِی السّبیل اُدعُوهُم لِاَبَائِهِم هُوَ اَقسَط عِندَ الله فان لَم تَعلَمُوا آبائهم فإخوانکم فی الدِین و مَوالیکُم)

یعنی : خداوند پسر دیگری را که فرزند بخوانید، پسر شما قرار نداده، این گفتار شما زبانی و بی واقع است و خدا سخن به حق می گوید و شما را به حقیقت راهنمائی می کند. شما پسر خوانده ها را به پدرانشان نسبت دهید که این نزد خدا به عدل و راستی نزدیک تر است و اگر پدرانشان را نشناسید در دین برادران و یاران شما هستند.

و نیز گفته اند که ابو حذیفه غلامی به نام سالم داشت او را آزاد کرد، و فرزند خود نامید، هنگامیکه آیه فوق نازل شد او را به نام سالم مولا ابوحذیفه نامیدند

و همچنین خطّاب پدر حضرت عمر رضی الله تعالی عنه، عامر بن ربیعه را به پسر خواندگی قبول کرده بود و اسود بن عبد یغوث مقداد ابن عمرو را به پسر خواندگی قبول کرده بود بعد از دستور فوق اینان را به نام پدر اصلیشان صدا می کردند

▪ آيات :

ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه و ما جعل ازواجکم اللائي تظاهرون منهن امهاتکم و ما جعل ادعياء کم ابناء کم ذلکم قولکم بافواهکم و الله يقول الحق و هو يهدي السبيل(۴) ادعوهم لابائهم هو اقسط عند الله فان لم تعلموا آبائهم فاخوانکم في الدين و مواليکم و ليس عليکم جناح فيما اخطاتم به و لکن ما تعمدت قلوبکم و کان الله غفورا رحيما(۵) و اذ تقول للذي انعم الله عليه و انعمت عليه امسک عليک زوجک و اتق الله و تخفي في نفسک ما الله مبديه و تخشي الناس و الله احق ان تخشاه فلما قضي زيد منها و طرا زوجناکها لکي لايکون علي المومنين حرج في ازواج ادعيائهم اذا قضوا منهن و طرا و کان امر الله مفعولا.(۳۷ سوره احزاب.)

در آيات 54 خداوند تبارک و تعالي دو موضوع اساسي که در زمان جاهليت معمول بوده و آثار تخريب اجتماعي و اخلاقي در برداشته را نسخ فرموده؛ يکي «ظهار» و ديگري فرزند خواندگي. در ظهار اگر شوهر به همسرش اين عبارت را مي گفت (انت مني کظهر امي يا ظهرک علي کظهر امي) اين جملات به منزله صيغه طلاق بوده و زن بر شوهرش حرام موبد مي شد. اسلام اين سنت جاهلي را لغو و ابطال نمود. با دادن کفاره ظهار، آن زن بر مردش حرام موبد نمي شود. (توضيح مفصل اين معني در آيات آغازين سوره مجادله آمده است.)

 

● اما فرزند خواندگي در تفاسير :

تفاسير زيادي در اين زمينه از شيعه و اهل سنت بررسي گرديده، هيچ کس قائل نشده که فرزند خوانده، فرزند واقعي است و ارث مي برد و همه فرق و ملل اسلامي معتقدند مسئله فرزند خواندگي که در زمان جاهليت معمول بوده طبق صريح آيات، نسخ و ابطال گرديده است. جهت روشن شدن بيشتر، چند نقطه از نقطه نظرهاي مفسرين شيعه اهل سنت را متذکر مي شوم؛

ادعياء جمع «دعي» است، در زمان جاهليت و همچنين بين ملت هاي پيشرفته مثل کشور روم و فارس، فرزند خواندگي وجود داشت. احکام فرزند نسبي اعم از ارث و حرمت ازدواج و . . . وجود داشته است. با آمدن اسلام همه آن عقايد خرافي ابطال گرديد. علامه طباطبايي مي نويسد از عبارت: لکي لا يکون علي المومنين حرج في ازواج ادعيائهم، استفاده تعليل ازدواج و مصلحت حکم فهميده مي شود و کان امر الله مفعولا، اشاره به تحقق وقوع جريان و تاکيد حکم دارد.

صراحتا آيه۳۷ جريان ازدواج پيغمبر با همسر فرزند خوانده خود (زيد بن حارثه) را بيان کرده که اصلا جاي شک و شبهه اي نيست و همه مفسرين متذکر شده اند. رواياتي وجود دارد که زينب بنت حجش افتخار مي کرد که اين ازدواج به دستور خداوند و با پيام جبرئيل صورت گرفته است. مرحوم طبرسي در تفسير مجمع البيان چنين مي نويسد: الادعياء جمع دعي (کسي را به فرزند ي انتخاب کردن) و خداوند بيان داشته که فرزند حقيقي نيست و آيه در ارتباط با زيد بن حارثه بن شراحيل الکلبي نازل شده که پيغمبر قبل از وحي، او را فرزند خوانده قرار داده بود. بعد از ازدواج پيغمبر با زينب همسر زيد بن حارثه، يهود و منافقين به پيغمبر ايراد گرفتند که پيغمبر با همسر پسرش ازدواج کرده است. اين آيه در رد قول منافقين و يهود نازل گرديد؛ «ذالک قولکم بافواهکم.» اين مسائل به زبان هاي شما صادر شده ولي نزد خداوند، حقيقتي ندارد که فرزند خوانده، فرزند واقعي است.

ازدواج پيغمبر با همسر فرزند خوانده خود، با فرمان خدا بوده (زوجناکها اي اذنا لک في تزويجها) و اين کار صورت گرفت که مومنين در توسعه باشند و بتوانند با همسر فرزند خوانده هاي خود ازدواج کنند و گناهي بر آنان نيست زيرا فرزند خوانده به منزله فرزند نسبي و رضاعي نيست. در تفسير کشاف در تفسير آيه ۴ ۵ چنين آمده: خداوند دو قلب در يک جوف يک انسان قرار نداده، و نه زوجيت و مادر بودن در يک زن، نه پسر واقعي بودن و پسر خواندگي را. اينها با هم جمع نمي شوند. چون حکمت خدا اقتضا مي کند انسان داراي يک قلب باشد زيرا اگر دو تا شد ممکن است قلب هم مريد و هم کاره و هم عالم و هم ظان باشد و هم داراي يقين و شک در يک حالت باشد. در ارتباط با رد سنت ظهار در زمان جاهليت مي نويسد؛ ديده نشد که يک زن هم مادر باشد و هم زوجه، زيرا مادر مخدومه است نه مستخدمه و جمع اين دو حالت متنافي است. در ارتباط با سنت فرزند خواندگي مي نويسد؛ بنوت و فرزند داشتن در نسب و ريشه اصالت دارد ولي فرزند خواندگي يک چيز عارضي است، فقط اسم است يک چيز اصيل، و با غير اصيل يکجا جمع نمي شود. اين مثل جريان زيد بن حارثه است که خدا قرار داد... آنان مي گفتند زيد بن محمد، تا اينکه اين آيه نازل گرديد.

در تفسير مراغي چنين آمده: شيخان و ترمذي و نسائي از ابن عمر نقل کرده اند که زيد بن حارثه را زيد بن محمد خطاب مي کرديم تا اينکه آيه (ادعوهم لابائهم) نازل گرديد. پيغمبر فرموده: انت زيد بن حارثه بن شراحيل ... اين آيه ابطال کرد آنچه را در زمان جاهليت و صدر اسلام بود که اگر مردي فرزند ي را به عنوان فرزند خواندگي قبول مي کرد، همه احکام فرزند نسبي بر او جاري مي شد و پيغمبر قبل از بعثت (زيد بن حارثه) را فرزند خوانده خود قبول کرد (ذلکم قولکم بافواهکم) يعني سنت ظهار و تبني در زمان جاهليت، حقيقت ندارد و با ظهار، زن، مادر نمي شود و با فرزند خواندگي نمي توان ادعاي نسب کرد.

در تفسير کبير فخر رازي آمده: قوله تعالي: (قالت النصاري المسيح ابن الله ذلک قولهم بافواههم) يعني نسبت شخص به غير پدر حرفي است که حقيقت ندارد و از قلب خارج نمي شود و نيز داخل قلب هم نمي گردد که حقيقت ندارد. اين حرفي است خالي از حقيقت، فقط از دهان خارج شده مثل صداهاي چهارپايان. سپس اشاره به معناي لطيفي مي کند که عاقل بايد سخنش يا روي عقل و يا بر پايه شرع استوار باشد. موقعي گفته شود فلان بن فلان يا بايد داراي حقيقت باشد و يا شرع امضاء کند که ابن و پسر او باشد. ايشان در چند جا اشاره مي کند سخني که بر اساس افواه باشد شبيه صوت بهائم است .سخني که از قلب خارج و داراي حقيقت باشد تعبير به اقوال مي شود نه افواه. ازدواج پيغمبر با زينب همسر پسر خوانده خود که مورد طعن منافقين و کفار قرار گرفت بر اساس افواه بوده نه بر اساس اقوال. ايشان در تفسير آيه ۳۷ مي گويد: در آيه اشاره به اين است که پيغمبر بر اساس شهوت، با همسر پسر خوانده خود ازدواج نکرده است بلکه براي بيان شريعت بوده و حکم شرعي از فعل پيغمبر استفاده مي گردد.

محرميت تبني از مسائلي است که بعد از نزول آيات، يک نفر از مسلمين هم به عنوان قول شاذ و نادر در طول تاريخ قائل نشده است.

محرميت از سه راه؛ نسب، رضاع و مصاهرت به وجود مي آيد که از آيات و روايات منصوصه استفاده مي گردد محرميت غير از اين سه راه، روشي جعلي و خروج از روش استنباط شرعي است. عسر و حرج در افعال بايد به حدي باشد که قابل تحمل نباشد. عسر و حرج جايي است که ضرر به عرض و مال يا نفس مکلف وارد شود. اگر قاعده لاحرج آن قدر باز باشد که تالمات روحي شخص، باعث اطلاق عسر وحرج شود، هر فردي مي تواند براي پيشبرد کار خويش و نجات از فشارهاي روحي و حل مشکلات به اين قاعده استدلال کند. مثلا اگر خانمي سوال کرد در تابستان، در هواي گرم، اگر حجاب اسلامي داشته باشم اذيت مي شوم آيا به اين قاعده استدلال مي شود که حجاب نداشته باشد؟ و همين طور در مسائل روزه و نماز و جهاد، بلکه مي توان گفت همه احکام اسلامي داراي يک سلسله مشقات و مشکلاتي است. انسان با تحمل مشکلات و مشقات جسمي و روحي درجات کمال را مي پيمايد تا رضايت خداوند تبارک و تعالي را جلب کند.

 

 

 

● يک نکته :

مسئله نامحرم بودن فرزند خواندگي از مسلمات فقه شيعه و اهل سنت است و کسي قائل به محرميت در هيچ شرايطي نيست. از همين جاست براي جامعه اسلامي شک و شبهه اي به وجود نيامده که از محرميت يا عدم آن سوالي کنند. از همه کتب استفتايي از قدما، متأخرين و معاصرين بررسي به عمل آمد، سوالي در اين زمينه نشده که بزرگان فقه جواب دهند زيرا عدم محرميت فرزند خواندگي مفروغ عنه بوده و جاي سوال نيست.

 

فرزندخواندگی و موانعی که حل ناشدنی است

پذیرش کودکان بی‌سرپرست و یتیمان به فرزندی، خواه به منظور کمک به آنان و خواه در جهت رفع نیازهای معنوی پدران و مادرانی که به هر دلیل فاقد فرزند هستند، از دیرباز در جوامع بشری معمول و مرسوم بوده است. از این‌رو، پذیرفتن فردی که فرزند واقعی و طبیعی زوجین محسوب نمی‌گردد، تحت عنوان فرزندخواندگی در جوامع گوناگون از سابقه‌ای طولانی برخوردار است و در زمان‌ها و نظام‌های مختلف حقوقی، شرایط و آثار متفاوتی دارد.

با توجه به دیدگاه‌های مختلف و شیوه‌های متفاوت با موضوع، پذیرش فرزند خوانده در یک خانواده به ایجاد روابط حقوقی منجر می‌شود که به ویژه در صورتی که فرزندخوانده و فرزند‌پذیر تبعه یک یا دو کشور بیگانه باشند، و یا دارای مذهب متفاوتی باشند مشکلات عدیده‌ای حاصل می‌گردد که بر این مبنا، فرزندخواندگی از دیدگاه تعارض قوانین حاکم از نظر مقررات داخلی و حقوق بین‌الملل خصوصی ایران نسبت به موضوع، مورد بررسی قرار می‌گیرد.

از لحاظ عملی به دلیل اینکه از یک طرف سیر تحولات اقتصادی و اجتماعی، رشد صنعت توریسم و تجارت بین‌الملل موجب گسترش مراودات بین‌المللی گردیده است و از طرف دیگر، میلیونها افغانی، عراقی و اتباع سایر کشورها در میهن عزیز ما ایران، به عنوان مهاجر و پناهنده حضور دارند، قانون حاضر در مورد فرزندخواندگی، از آن قانون‌هایی است که همیشه بحث‌ها و مشکلات زیادی را پیرامون خود داشته است. اینکه سال به سال به جای اینکه شرایط فرزندخواندگی از سوی خانواده‌ها تسهیل شود، سخت‌تر نیز می‌شود از آن مسائلی است که توجه بسیاری از کارشناسان و حقوقدانان را به خود جلب کرده و نظرات بسیاری از آنان این است که باید این شروط سخت از این قانون برداشته شود و یا به عبارتی این قانون نیازمند اصلاح فوری است.

اما از سوی دیگر از سال‌های قبل از انقلاب، این مسئله مطرح بوده که اگر ما بخواهیم قانون فرزندخواندگی را به صورت کامل اجرا کنیم باید بگوییم پس دو مسئله ارث و محرمیت که به صراحت در قرآن کریم و در اساس شریعت آمده است، چه می‌شود.

طبق صراحت شریعت ما فرزندخواندگی مجاز است ولی دو مسئله در این میان مطرح است: اول اینکه کودکی که فرزندخوانده شده نمی‌تواند از پدر و مادرش ارث ببرد و دوم اینکه این فرد نمی‌تواند به محرمیت پدر و مادر جدیدش در بیاید. برای مشکل اول سازمان بهزیستی راه‌حلی پیش‌بینی کرده است، اینکه پدر و مادری که فرزندی را به فرزندی قبول کرده‌اند باید مالی را به نام فرزند جدیدشان کنند که راه‌حل مناسبی است ولی برای مشکل دوم هیچ راه‌حلی پیش‌بینی نشده و توجه به آن ضروری به نظر می‌رسد.

اما در چند روز اخیر خبری منتشر شده مبنی بر اینکه طبق لایحه‌ای که سازمان بهزیستی و سازمان ثبت احوال تنظیم کرده‌اند و قرار است در صحن مجلس به آن پرداخته شود، شرایط واگذاری فرزندان به خانواده‌ها تسهیل می‌شود و طبق آن همه کودکان مقیم خانه‌های کودکان، خانه موقت و دیگر واحدهای شبانه‌روزی بهزیستی، می‌توانند جهت مراقبت و زندگی به شبه‌‌خانواده انتقال یابند. در اینجا لازم است ابتدا به ایراداتی که به قانون فعلی فرزندخواندگی وارد است، اشاره‌ای کنیم.

طبق قانون حمایت از کودکان که فعلاً در کشور اجرا می‌شود و مصوب سال 53 است، اما ایرادات زیادی به این قانون وارد است مانند اینکه طبق این قانون عموماً کسانی می‌توانند کودکی را به فرزندخواندگی قبول کنند که خود دارای فرزندی نباشند، در حالی که ممکن است بسیاری از خانواده‌هایی که دارای فرزند هستند مایل باشند، کودک دیگری را به فرزندخواندگی قبول کنند.

از دیگر ایرادات وارده به این قانون این است که کودکی به فرزندخواندگی داده می‌شود که زیر12 سال سن داشته باشد، در حالی که هستند نوجوانان بی‌سرپرستی که بالای 12 سال سن دارند و این برایشان بهتر است که وارد محیط گرم خانواده بشوند و چه بسا از زندگی جدیدشان لذت هم ببرند و این یک بی‌لطفی بزرگ در حق آنهاست.

در مقام مقایسه باید گفت که در کشورهای دیگر، حتی فرزندانی که دارای پدر و مادر هستند اما به دلایلی دادگاه تشخیص می‌دهد که لیاقت سرپرستی آنها را ندارند، سرپرستی فرزندانشان، حتی به صورت موقت هم گرفته می‌شود و تا این والدین، شرایط لازم را به دست نیاورند، این کودکان به این خانواده برنمی‌گردند.

منظور از این مقایسه این است که اگر قانون جدید، شرایطی را بگنجاند که به صورت موقت هم که شده، کودکان از محیط سرد بهزیستی و پرورشگاه‌ها بیرون بیایند و به یک خانواده وارد شوند، شرایط بسیار بهتری برای آنها فراهم می‌شود. در پیش‌نویس این لایحه جدید، قرار است به زنان مجرد بالای 30 سال نیز که دارای شرایط لازم باشند، کودکانی به عنوان فرزندخوانده داده شود که در این صورت هم کار پسندیده‌ای صورت می‌گیرد که شرط ازدواج و سابقه آن از این قانون برچیده شود، حال اینکه چرا فقط این قانون شامل زنان مجرد بالای 30 سال و نه مردان می‌شود نیز جای بحث دارد.

در اینکه باید قانون فرزندخواندگی توسعه داده شود تا شاید کمی بتوان از تعداد کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست کاست، هیچ شکی نیست اما نباید از این نکته غافل شد که ما درحالی از این قانون دفاع می‌کنیم که هیچ پشتوانه بنیادی محکمی نداریم و هرچه جلوتر می‌رویم باز به همان دو مشکل که در بالا به آن اشاره شد برمی‌خوریم که حل آن نیاز به کوشش بیشتری دارد.

حقیقتاً ضایع شدن انساب و اختلاط آن منجر به مفاسد اخلاقی و اجتماعی شده و موجب خلل در اجتماع و انحلال در اخلاق می شود، به این جهت دین اسلام برای محافظت انساب و صیانت آن به شدت حریص بوده و به همین علت است که خداوند، زنا را حرام گردانیده و همچنین ادعا کردن فرزند خوانده را در نسب حرام گردانیده است. قبل از اسلام این کار رواج داشت حتی رسول اکرم صلی الله تعالی علیه و سلم قبل از بعثت زید بن حارثه را به عنوان فرزند خواندگی قبول کرده بود. تا اینکه آیه ای نازل شد و آن ادعاها را حرام گردانید. زیدی که قبلاً زید بن محمد نامیده می شد بعد از نزول آیه زید بن حارثه خوانده شد. پیامبر اکرم صلی الله تعالی علیه و سلم به شدت ادعای نسب غیر حقیقی را منع نمود و حتی آن را از گناهان کبیره برشمرد و می گفت: (مَن ادّعی الی غیر ابیه فالجنة علیه حرام). حدیث متفق علیه است.

فواید و علل تحریم تبنی جاهلیت در اسلام

1- باعث اثبات نسب پدر و فرزندی است نه اینکه با فرزند خواندگی تمامی این حقوق زیر پا گذاشته شده و بالکل این نسب فراموش شده و نسب آن فرزند خوانده از نا پدری اش ثابت شود.

2- باعث سد باب ادخال عنصر غریب در خانواده و عدم اختلاط آن با خانواده بعد از بلوغ است، چون همان فرزند خوانده در حقیقت اجنبی بیش نیست. اگر فردی بچه را در دوران شیرخوارگی گرفته و او را شیر داده باشد پس حکم رضاع را باید در حق آن جاری کرد. و اگر بعد از دوران شیرخوارگی گرفته باشد پس کلاً آن پسر بر آن خانواده نا محرم است.

3- تضییع حقوق وارثین اصلی در صورت قبول نسب آن فرزند خوانده از ناپدری اش، بدون اینکه حقی داشته باشد.

تبنی جاهلیت حرام است یعنی تبنی که در عصر جاهلیت معمول بود. اما در تبنی که در این عصر معمول است اگر به چند نکته توجه شود هیچ مشکلی بوجود نخواهد آورد.

نباید شناسنامه پسر یا دختری که او را به عنوان پسر خوانده یا دختر خوانده گرفته است به نام خود کند. چون در این صورت مشکل ایجاد شده، و حقوق وارثین اصلی ضایع می شود و بین آنها اختلاف و نزاع رخ می دهد.

اگر بعد از دوران شیرخوارگی به فرزندی گرفته شود چون او نامحرم است باید در این صورت نکات محرمیت و نامحرمیت را رعایت کند تا منجر به فساد اخلاقی و اجتماعی نشود.

همچنین از لحاظ شرعی پسر خوانده نمی تواند از پدر خوانده خود ارث ببرد و فقط می تواند از پدر و مادر حقیقی خود ارث ببرد، پس باید از لحاظ تأمین مالی وی، تدابیری اندیشیده شود.

 

 

به هرحال با رعایت نکات فوق، اگر به دیده ی انصاف نگاه کرده شود هیچ کس درهر حال نمی تواند یک پدر و مادر واقعی برای یک فرزند غیر خونی خود شود؛ چون مهر والدین به فرزند خود چیز دیگریست که با هیچ اسم و نام گذاری حاصل نمی شود. خداوند به هر کسی بخواهد فرزندی را عطا می کند و اگر نخواهد نمی دهد و حکمتی را که در این کار خداست، بشر عاجز از درک آن است. پس انجام دادن چنین چیزی خلاف مقررات و قانون طبیعت بشری و تقدیر خداوندی است.

 

مشکلات روانی فرزند خوانده‌ها

با وجود این ، فرزند خوانده‌های کودک و نوجوان خواه در یک کشور خارجی متولد شده باشند یا در کشور والدین اختیاری خود از جمعیت کلی کودک ، مشکلات یادگیری و عاطفی بیشتری دارند. برای این روند چندین علت وجود دارد. مادر تنی به خاطر مشکلات هیجانی که تصور می‌شود تا اندازه‌ای ژنتیکی باشند، مثل الکلیسم یا افسردگی شدید ، ممکن است نتوانسته باشد از فرزند خود مراقبت کند. شاید او این گزینش را به فرزند خود منتقل کرده باشد یا اینکه شاید او در مدت حاملگی دچار استرس ، سوء تغذیه ، یا مراقبت پزشکی ناکافی بوده باشد

علاوه بر این ، کودکانی که بعد از نوباوگی به فرزندی پذیرفته می‌شوند. اغلب سابقه روابط خانوادگی پر از تعارض و کمبود محبت دارند. بالاخره اینکه ، والدین یا کودکان اختیاری ، که ارتباط ژنتیکی ندارند، از نظر هوش و شخصیت کمتر از خویشاوندان تنی بهم شباهت دارند، تفاوتهایی که می‌توانند سازگاری خانواده را تهدید کنند. به رغم این مخاطرات ، اغلب فرزند خانواده‌ها به نحو شگفت انگیزی خوب رفتار می‌کنند.

در یک بررسی طولی سوئدی ، پژوهشگران بیش از 600 نوباوه را که موارد مناسبی برای فرزند خواندگی بودند تا نوجوانی دنبال کردند. برخی از آنها مدت کوتاهی بعد از تولد به فرزندی پذیرفته شده بودند، و برخی دیگر توسط مادران تنی خود پرورش یافته بودند که عقیده خودشان را در مورد ترک کردن فرزندشان تغییر داده بودند. معمولا در نوجوانی ، کنجکاوی حل نشده درباره اصل و نسب ، زندگی فرزند خوانده‌ها را آشفته می‌کند. برخی از آنها به سختی می‌توانند قبول کنند که شاید هرگز والدین تنی خود را نبینند.

برخی دیگر نگران هستند که اگر والدین آنها ناگهان پیدا شوند چه کاری خواهند کرد. با این حال ، تصمیم به یافتن والدین تنی معمولا تا اوایل بزرگسالی ، زمانی که ازدواج و بچه‌دار شدن ممکن است آن را برانگیزد، به تعویق می‌افتد. اغلب فرزند خوانده‌ها به رغم نگرانی درباره اصل و نسب ، در بزرگسالی خوب سازگار می‌شوند.

و اگر والدین اختیار شده این فرزند خوانده‌ها به آنها کمک کنند تا از میراث خود در کودکی باخبر شوند، عمدتا هویتی را پرورش می‌دهند که آمیزه‌ای از پیشینه تولد و تربیت آنهاست.

اغلب افراد از کشورهای خارجی فرزند خوانده می‌پذیرند. یا کودکانی را می‌پذیرند که بزرگتر هستند یا مشکلات رشدی دارند. گزینش والدین اختیاری هم است، زیرا گاهی بین والدین اختیاری و فرزند خوانده آنها روابط مناسبی برقرار نمی‌شود. خطر شکست فرزند خواندگی برای کودکانی که در سنین بالاتر به فرزندی پذیرفته شده‌اند و کودکان معلول بیشتر است، اما خیلی زیاد نیست، بیش از 85 درصد این کودکان در خانه‌های اختیاری خوب عمل می‌کنند

  • Like 4
لینک به دیدگاه
من شنیده بودم باید واسه گرفتن بچه بهش یه پشنوانه مالی بدیم؟ درسته؟ مثلا یه ملک به نامش بزنیم یا خمچین چیزی :ws52:

 

بله

گرفتن تعهد یکسوم اموال از طریق یکی از دفاتر رسمی

  • Like 2
لینک به دیدگاه
بله

گرفتن تعهد یکسوم اموال از طریق یکی از دفاتر رسمی

 

اگه اموال نداشته باشیم و فقط حقوق داشته باشیم که میشه داشتن تمکن مالی ، اونوقت چی؟ :hanghead:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
اگه اموال نداشته باشیم و فقط حقوق داشته باشیم که میشه داشتن تمکن مالی ، اونوقت چی؟ :hanghead:

 

عزیزم

نوشتم تعهد میگیرن که اموال یک سومش پشتوانه فرزند بشه

حتمآ نباید که موقع درخواست اموال داشته باشی

از نظر ارث گفته شده

  • Like 2
لینک به دیدگاه
عزیزم

نوشتم تعهد میگیرن که اموال یک سومش پشتوانه فرزند بشه

حتمآ نباید که موقع درخواست اموال داشته باشی

از نظر ارث گفته شده

 

اهااااا ، متوجه شدم مرسی ارزو جونمممممممممم :hapydancsmil:

 

  • :icon_gol:
     

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...