NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۵ یک شب در خیابان کنار چند مسافر غریبه دیگر منتظر تاکسی ایستاده بودم. یک پراید آمد و راننده آن که خانمی همسن معلمهای دوره دبستانم بود، برایمان بوق زد. من مقصدم را گفتم و سرش را به نشانه پاسخ مثبت تکان داد. وقتی داشتم سوار میشدم، دیدم بقیه مردها نگاهی به راننده انداختند و سرشان را به سمت دیگری چرخاندند. به این معنی که نمیخواهند سوار شوند. به همین دلیل سه مسافر خانم سوار شدند. من پشت سر راننده نشسته بودم و داشتم به این فکر میکردم که چه دلایلی باعث شد تا مسافران مرد سوار آن خودرو نشوند. وقتی به خودم آمدم، دیدم داخل خودرویی هستم که چهار خانم دیگر آنجا نشستهاند. برای نخستینبار در زندگیام، در اقلیت بودن را از نزدیک احساس کردم. ناگهان خودم را به جای خانمی گذاشتم که سوار تاکسی شده و 4 سرنشین مرد آنجا هستند. در تمام طول مسیر بسیار معذب بودم و بیش از هر زمان دیگری احساس تنهایی میکردم. با خودم فکر کردم برخلاف خانمهایی که در چنین وضعیت قرار میگیرند، نگران نیستم کسی بخواهد به من شماره بدهد یا برایم مزاحمتی ایجاد کند و هیچ دلهرهای ندارم. اما به خوبی میتوانم درک کنم که خیلی از خانمها وقتی در بیرون از خانه هستند، درباره چه چیزهای کوچکی و بزرگی باید نگران باشند. یکی از بدترین اتفاقاتی که میتواند برای یک خانم رخ دهد، کار کردن برای رئیسی است که محل کار را حرمسرای خودش میبیند و کارمندانش را نیز همسران خودش... من برای چند دقیقه داخل یک پراید نشستم که بقیه سرنشینهای آن خانم بودند و تا وقتی به مقصد نرسیده بودیم به خاطر فضای سنگین آنجا نتوانستم نفس بکشم، حالا خانمهایی که در همهجا از خیابان گرفته تا مترو و اتوبوس و محل کار بیش از هر چیزی مردهای مختلف را میبینند، چه احساسی دارند. به خصوص در شهری مانند تهران که هرچی بیکار و علاف و بیربط است از همه نقاط کشور در اینجا جمع شدهاند. برگرفته از کانال تلگرام فرورتیش رضوانیه: farvartishr @ 3 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۵ اشکهای ملانی آوانسیان نوازنده زن گروه بنیامین پس ازممانعت از حضورش روی صحنه در هنگام معرفی در سالن عکس: حقشناس ملانی همون خواننده معروفه که با اسم هنری ملانی فعالیت میکنه. 3 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۵ یک وقت هایی فکر می کنم مرد بودن چقدر می تواند غمگین باشد. هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید. هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمی کند. هیچ انجمنی با پسوند«... مردان» خاص نمی شود. مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند. این روزها همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و درد ها و دنیای زنان می گویند. در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است. یکی از همین مرد هایی که دوستمان دارند. وقتی می خواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند. حتی همان مرد هایی که دوستمان داشتند ولی رفتند... یکی از همین مردهای همیشه خسته. از همین هایی که از 18 سالگی دویدن را شروع می کنند. و مدام باید عقب باشند. مدام باید حرص رسیدن به چیزی را بخورند. سربازی، کار، درآمد، تحصیل... همه از مرد ها همه توقعی دارند. باید تحصیل کرده باشند. پولدار، خوش تیپ، قد بلند، خوش اخلاق، قوی... و خدا نکند یکی از اینها نباشند... ما هم برای خودمان خوشیم! مثلا از مردی که صبح تا شب دارد برای درآمد بیشتر برای فراهم کردن یک زندگی خوب برای ما که عشقشان باشیم به قولی سگ دو می زند، توقع داریم که شبش بیاید زیر پنجره مان ویولن بزند و از مردی که زیر پنجره مان ویولن می زند توقع داریم که عضو ارشد هیأت مدیره شرکت واردات رادیاتور باشد. توقع داریم همزمان دوستمان داشته باشند، زندگی مان را تامین کنند، صبور باشند و دلداریمان بدهند، خوب کار کنند و همیشه بوی خوب بدهند و زود به زود سلمانی بروند و غذاهای بد مزه ما را با اشتیاق بخورند و با ما مهمانی هایی که دوست داریم بیایند و هر کسی را که ما دوست داریم دوست داشته باشند و دوست های دوران مجردی شان را فراموش کنند و نان استاپ توی جمع قربان صدقه مان بروند و هیچ زن زیباتری را اصلا نبینند و حتی یک نخ هم سیگار نکشند! مرد ها دنیای غمگین صبورانه ای دارند. بیایید قبول کنیم. مرد ها صبرشان از ما بیشتر است. وقت هایی که داد می زنندوقت هایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوندوقت هایی که چک شان پاس نمی شودوقت هایی که جواب اس ام اس شب بخیر را نمی دهندوقت هایی که عرق کرده اندوقت هایی که کفش شان کثیف استتمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین . و ما موجودات کوچک شگفت انگیز غرغروی بی طاقت را دوست دارند. دوستمان دارند و ما همیشه فکر می کنیم که نکند من را برای خودم نمی خواهد برای زیبایی ام می خواهد، نکند من را برای شب هایش می خواهد؟ نکند من را برای چال روی لپم می خواهد؟ در حالی که دوستمان دارند؛ ساده و منطقی... مرد ها همه دنیای شان همین طوری است. ساده و منطقی... درست بر عکس دنیای ما.بیایید بس کنیم. بیایید میکرفون ها و تابلو های اعتراضیمان را کنار بگذاریم. من فکر میکنم مرد ها، واقعا مرد ها،آنقدر ها که داریم نشان می دهیم بد نیستند. مرد ها احتمالا دل شان زنی میخواهد که کنارش آرامش داشته باشند. فقط همین. کمی آرامش در ازای همه فشار ها و استرس هایی که برای خوشبخت کردن ما تحمل می کنند. کمی آرامش در ازای قصر رویایی که ما طلب می کنیم... بر خلاف زندگی پر دغدغه ای که دارند، تعریف مرد ها از خوشبختی خیلی ساده است. ****************************** اما یک نکته واقعا مــَــردانه ...مردای محترم !بیایید کمی هم مرد باشیم! زیر بارون اگر دختری رو سوار کردید جای شماره به او امنیت بدهیداو را به مقصد مورد نظرش برسانید نه به مقصد مورد نظرتان !بگذارید وقتی زن ایرانی مرد ایرانی را در کوچه ای خلوت می بیند احساس امنیت کند ؛ نه احساس ترسبیایید فارغ از جنسیت ... کمی هم مــَــرد باشیم !مردای غیور فقط محارم خودشونو ناموس نمی دونن... همه خانوما ناموس ما هستند وازآنها باید حمایت و مراقبت کرد و نگذاشت دست وچشم طمع هوسبازان شهوتران به آنها برسد... ارتباط خارج از چارچوب شرع ممنوع! 2 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۵ خیلی چیزهای دیگر هم میگویند که غلط است. بدیهی است که هر کس چنین حرفهایی میزند و به اسلام اتهام وارد میکند، خودش باید برود دلیل و سند و بیاورد و نظراتش را به صورت عقلی و مستند به اثبات رساند، نه این که چون «میگویند»، ما به دست و پا بیافتیم که ثابت کنیم والا به خدا این طوری نیست. اجازه دهید که به جای منفعل شد و ارائه یک مباحث اندک و آن هم کلیشهای در دفاع از نقش و جایگاه زن در اسلام، به واقعیت دیگری اشاره کنیم و کمی بیتعارف سخن گوییم: الف - دقت کنید که مسئله «زن – مرد»، وجوه اشتراک، وجوه افتراق و حقوق برابر یا غیر برابر، تفاوت تساوی حقوق با تشابه حقوق و ...، مقولهای نیست که با دو تا شعار ژورنالیستی طرح و نقد شود. ما را عادت دادهاند که همیشه نظر مخالف را نه تنها بدون هیچ دلیل و سندی قبول کنیم، بلکه حتماً به مخالف چنان نگاه کنیم که گویی عالم دهر است و همه چیز را میداند، لذا اول حکم میدهد که اسلام زن را نقش دوم داده و بعد میپرسند: چرا؟ حال اگر بخواهیم از این تعارفات دیکته شدهی ضد تبلیغ خارج شویم، به صراحت بیان میداریم که کسانی که چنین میگویند: نه زن و مرد را میشناسند و نه اسلام را میشناسند و نه اساساً تعریف درستی از انسان و نظام هستی دارند. اگر باور نمیکنید، از خودشان بپرسید. بفرمایید لطفاً انسان را تعریف کن – زن را تعریف کن – مرد را تعریف کن – وجوه اشتراک و افتراق آنها را تعریف کن و ... – میبینید که جز نگاهی جزئی به ظاهر و چند شعار چیز دیگری نمیدانند. ب - حال اگر به اینان بگویید که اسلام در بٌعد «انسانی» که وجه مشترک است، هیچ اختلافی بین زن و مرد قائل نیست، چنان چه میفرماید: من هر دوی شما را خلق کردم – قوانین حاکم من شما را مؤنث و مذکر نمود و همگان را از یک مرد و زن آفریدم ...، قبول نمیکنند – اگر بگویید: زن تجلی جمال الهی است و جمال همیشه پرده در پرده در حجاب است، مگر برای هر کس که نزدیکتر و محرمتر گردد، چنان چه زمین، ماه، خورشید و ... را همه میبینند، اما هر کس دانشمندتر است، هر کس هنرمندتر است، هر کس آگاهتر و بصیرتر است، به آنها محرمتر میشود و حجابها برایشان کنار میرود؛ اصلاً نمیفهمند که چه میگویید – اگر بگویید: تساوی حقوق با تشابه حقوق متفاوت است و هر گاه مرد و زن به لحاظ خلقت و جایگاه و نقش در کارگاه هستی عین هم شدند، حقوقشان نیز عین هم میشود ...؛ اصلاً گوش نمیدهند، چرا که نه تنها از نقش و زن و مرد در نظام خلقت نمیدانند، بلکه از حقوق نیز چیزی نمیدانند و اصلاً نمیخواهند بدانند. ج – وقتی نگاه به عالم مادی شد، همین است. زن و مرد دو موجود زنده هستند و مرد نیز چون بدن قویتری دارد، بر زن غالب است و به هر شکلی او را به استثمار کشیده و سوء استفاده میکند، هر چند که نامش را «آزادی زنان یا حقوق زنان» بگذارند. فقط شعار(؟!) میگویند: «اسلام زن را برای سرویس دادن به مرد میداند»، خب این یک شعار است و میتوان شعار داد مرد را هم برای سرویس دادن به زن میداند و هر دو را برای سرویس دادن به فرزندان میداند و کل خانواده را برای سرویس دادن به جامعه میداند و ... . الحمدلله، فعلاً در اندیشه و جامعهی الحادی در غرب و شرق است که زن هیچ ارزشی جز همان جمسش ندارد، حتی خودش هم باور کرده است که تنها امتیاز، سرمایه و ارزشاش به این است که مردان او را بپسندند. د - حال آیا باید بیاییم برای اینها، آن هم در موضع متوقعانهای که دارند، «نظام حقوق زن در اسلام» را تبیین نماییم و یا از حقوق در ابعاد متفاوتش و از جمله حقوق زن در اسلام بگوییم؟ البته که باید بگوییم، باید علم افزایی کنیم، باید اطلاعرسانی کنیم، باید تبلیغ کنیم ...، منتهی در جایی که گوش شنوا هست و نه جایی که عقل، فکر، منطق و ... همه تعطیل شده و فقط شعار داده میشود. در چنین مواقفی فقط باید به طرف مقابل اثبات کرد که چیزی نمیداند و فقط شعار میدهد و شعارش نیز هیچ پشتوانه و منطقی جز هوای نفسش ندارد. و - حالا اگر مردان به میدان آیند و بگویند: در اسلام مرد جنس دوم است، چرا که اولاً پس از توحید احترام به مادرش و سپس به پدرش بر او واجب شده است – وقتی ازدواج میکند باید مهریه دهد – وقتی به زندگی مشترک وارد شد، باید نفقه دهد – زن ریحانه است، مرد باید از او مراقبت کند - مرد حق ندارد به همسرش کار دهد، در واقع او باید حکم ملکهای را داشته باشد که محور خانواده است – زن حتی اگر به فرزند خود شیر دهد میتواند مزدش را شوهر (پدر) بگیرد، چون نفقه فرزند بر عهدهی پدر است – نقش مرد در کارگاه آفرینش و انسان سازی چند دقیقه هم نمیشود، اما زن بیش از 9 ماه فرزند را حمل میکند و بیش از دو سال او را شیر میدهد – اصلاً در اصل خلقت مرد دست دوم شده است، چرا که اگر بخواهد از فرزندش نگهداری کند، حتماً نیاز به غیر دارد، اما تغذیه نوزاد، در بدن مادر فراهم شده است - کلید بهشت نه در دست مادر، بلکه زیر پای مادر است – پدر اگر برای فرزندان هدیه میخرد، ابتدا باید به فرزند دختر بدهد و ...، نه میفهمند، نه دوست دارند بفهمند و نه اصلاً گوش میدهند. ز - حالا حتماً باید زن در خیابان از داربست بالا رود و دیوارها را نقاشی کند، یا جین بپوشد و به عنوان سرکارگر پیمانکار شهرداری جدولکشی کند ...، در کوچه و خیابان وسیله تفریح و لذت و شهوت عموم مردان رهگذر باشد ... تا بگوییم: حقوق اجتماعی زنان احیا شده است؟! جالب و قابل توجه آن که چه در غرب، چه در شرق و حتی چه در جمهوری اسلامی ایران، پرچمداران حمله به اسلام در مورد جایگاه و حقوق زن و هم چنین مدافعان آزادی جنسی، بدحجابی و ... غالباً مردان هستند. چرا که بهتر میتوانند زن را استثمار کنند. نتیجه: پس هر کس گفت: «زن در اسلام ...»؛ به او میگوییم: ابتدا انسان را تعریف کن، بعد زن و مرد را تعریف کن، بعد جایگاه هر کدام را تعریف کن ... و بالاخره «زن در غیر اسلام ...» را تعریف کن و وضعیت زنان در جوامع به اصطلاح پست مدرن را تشریح کن، بعد بگو از حقوق چه میدانی، سپس راجع به زن در اسلام و حقوق او وارد مطالعه شو و سپس اگر به مطلبی برخوردی، نقد کن، تا با بررسی پاسخها یک بحث علمی در خصوص جایگاه و حقوق زن در اسلام انجام پذیرد. 2 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۵ دوتا پست اخیر منو بخونید... اومد خودم بنویسم دیدم کاملش در نت وجود داره منم همونو کپی کردم لطفا...لطفا بخونید و کمی فکر کنید بعضی واقعیتها اونقدر واضحه که نمیشه کتمانش کرد... لطفا با تحریک احساسات زنانه کاربران سعی در مغلطه نکنید اگه برابری وجود داره باید هردو طرف گفته بشه این مقاله رو هم بخونید...زیاد بود کپی نکردم: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۵ جایگاه و حقوق انسان ها به خصوص زنان در اسلام رو میتوانید در کشورهای اسلامی به خصوص عربستان و همچنین در میان گروه هایی مثل داعش به درستی پیدا کنید که بی واسطه ترین و خالص ترین تعریف رو از اسلام دارن و همیشه ادعای حفظ شریعت و عمل به متن قرآن رو دارن. چون مردم ما بواسطه حکومت پهلوی خداروشکر کمی ناخالصی در مورد اعتقاداتشون بوجود اومد وگرنه چیزی مثل افغانستان و پاکستان و عراق و عربستان بودیم! اینکه قانون شما رو مجبور کنه با یه خانم درست رفتار کنی و جایگاه اون رو با شما برابر کنه خیلی متفاوته با اینکه شما بر اثر تعالیمی که الزاماْ هیچ ربطی به اسلام نداره یاد بگیری با یه خانم ردست رفتار کنی. تفاوتش فرق بین سوئیس و افغانستانه. البته من مثل شما انسان متفکری نیستم و مجبورم با مغلطه کارم رو پیش ببرم. ولی لطفاْ قضاوت رو واگذار کنید به خواننده. مرسی بابت نظرتون ولی حقیقتش هیچ تمایلی به ادامه این بحث تو این تاپیک ندارم. 2 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۵ جایگاه و حقوق انسان ها به خصوص زنان در اسلام رو میتوانید در کشورهای اسلامی به خصوص عربستان و همچنین در میان گروه هایی مثل داعش به درستی پیدا کنید که بی واسطه ترین و خالص ترین تعریف رو از اسلام دارن و همیشه ادعای حفظ شریعت و عمل به متن قرآن رو دارن. چون مردم ما بواسطه حکومت پهلوی خداروشکر کمی ناخالصی در مورد اعتقاداتشون بوجود اومد وگرنه چیزی مثل افغانستان و پاکستان و عراق و عربستان بودیم!اینکه قانون شما رو مجبور کنه با یه خانم درست رفتار کنی و جایگاه اون رو با شما برابر کنه خیلی متفاوته با اینکه شما بر اثر تعالیمی که الزاماْ هیچ ربطی به اسلام نداره یاد بگیری با یه خانم ردست رفتار کنی. تفاوتش فرق بین سوئیس و افغانستانه. البته من مثل شما انسان متفکری نیستم و مجبورم با مغلطه کارم رو پیش ببرم. ولی لطفاْ قضاوت رو واگذار کنید به خواننده. مرسی بابت نظرتون ولی حقیقتش هیچ تمایلی به ادامه این بحث تو این تاپیک ندارم. جایگاه و حقوق انسان ها به خصوص زنان در اسلام رو میتوانید در کشورهای اسلامی به خصوص عربستان و همچنین در میان گروه هایی مثل داعش به درستی پیدا کنید که بی واسطه ترین و خالص ترین تعریف رو از اسلام دارن و همیشه ادعای حفظ شریعت و عمل به متن قرآن رو دارن. اگه شما روزی پلیسی رو درحال ارتکاب جرم ببینید به قانون شک میکنید یا مجری قانون؟ واقعا سطحی نگر نباشید و واقعا...واقعا سعی کنید با دید بازتری به مسایل نگاه کنید نظراتتون محترمه.....من قبول ندارم شادباشید 1 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 بهمن، ۱۳۹۵ بنا به گزارشهایی که تائید نشده، دونالد ترامپ برای کارمندان کاخ سفید مقرر کرده است که کارمندان زن "باید مانند یک زن لباس بپوشند". این با واکنش شدیدی در رسانههای اجتماعی مواجه شده است. بسیاری از کاربران اینترنت با استفاده از هشتگ #DressLikeAWoman واکنش شدیدی به این درخواست نشان دادهاند. دکتر جودی ملینک توییت کرده است: "بله، من با گردنبند مروارید به گردن، دارم کالبدشکافی میکنم" "هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم، من لباس غرور، شرافت، وظیفهشناسی و آزادی میپوشم". ---------- "این شیوه لباس پوشیدن مانند یک زن است وقتی زبالههای خطرناک وجود دارند" ---------- "من میخواهم زنان در هرجا با تواناییهایشان سنجیده شوند، نه با آن چیزی که میپوشند. من به این باور دارم، مهم نیست چه کسی برای قواعد پوشش دستورصادر میکند". ---------- الیزابت رونی، افسر پلیس، احساس کرده که چنین اظهار نظرهایی "زنستیزانه و خلاف شئون ریاست جمهوری" است -------- در این عکس من مانند یک زن لباس پوشیدم. تو کی میخوای شروع کنی به رفتار مانند یک رئیس جمهور؟!؟ ---------- پوشیدن لباس مخصوص پرواز و لباس پوشیدن مانند یک زن. ---------- من اینجوری مانند یک زن لباس میپوشم. ---------- ترامپ! آیا این به عنوان لباس پوشیدن مانند یک زن قبوله؟ ---------- من و پسرم; او مثل یک مرد لباس پوشیده و من مثل یک زن لباس پوشیدم. ---------- این هم لباسی که ما در قطب شمال میپوشیم موقعی که داریم در مورد تغییرات آب و هوایی تحقیق میکنیم. ---------- من اینجوری مانند یک زن لباس میپوشم. تو کی میخوای شروع کنی مانند یک رئیس جمهور رفتار کنی؟ ---------- مادرم رو نگاه کن! اون کسی هست که به من یاد داد چجوری مثل یک زن لباس بپوشم. 1 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 بهمن، ۱۳۹۵ بنا به گزارشهایی که تائید نشده، دونالد ترامپ در مجموعه های کاری خودش مقرر کرده است که کارمندان زن "باید مانند یک زن لباس بپوشند".این با واکنش شدیدی در رسانههای اجتماعی مواجه شده است. بسیاری از کاربران اینترنت با استفاده از هشتگ #DressLikeAWoman واکنش شدیدی به این درخواست نشان دادهاند. وقتی این رفتار ها و واکنش ها و اعتراض های اجتماعی مردم آمریکا به رئیس جمهورشون رو میبینم (رئیس جمهوری که طبق یک روند کاملاْ قانونی انتخاب شده) و با مردم خودمون مقایسه میکنم میشه فهمید چرا یک ملتی لایق زندگی در شرایط کشور سوئیس هست و یک ملت در شرایط ما. هر ملتی لایق همان حاکمانی هست که بر آنها حکومت میکنند. مولا علی (ع) لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۵ AFC برترین بازیکنان زن فوتبال آسیا درهر منطقه از این قاره را معرفی کرد که الهام فرهمند به عنوان بهترین بازیکن منطقه غرب آسیا معرفی شد. 4 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۵ نعیمه ظفر بازیکن سابق و مربی بسکتبال؛ اولین زنی که یک مسابقه ورزشی را به طور زنده از رادیو گزارش کرد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۵ مدرسه ی پسرم فرم فرستاده بابتِ امتحانِ تیزهوشان[فرم سراسری است ظاهرا در همه ی کشور]. توش گزینه ی نام پدر و نام پدربزرگ هست فقط. به پسرم می گم مثل اینکه مامان نداری!. یک جوری نگاهم می کند. می گویم این فرم یک طوری است انگار تو از بابا یا بابابزرگ شبیه سازی شده باشی منم نخودی..... پ.ن: تیزهوشانی که از یک پدر و یک پدربزرگ به وجود آمده اند... پ.ن: برای پسرم حالا راحت تر استدلال کردم چرا نباید برود مدرسه تیزهوشان. 2 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۵ مژگان و گیسو حریری، معماران برجسته جهانی. خواهران حریری، به عنوان معماران برتر جهان در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۱۲ شناخته شدند. 4 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۵ صغری خانی تنها بانوی پاکبان ايران که در شهر خراسان شمالی به مدت 12سال است که با تکيه بر دستانش خانواده ی 8 نفره اش را سرپرستی میکند. 3 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۵ برابری برای زنان پیشرفتی به نفع همه است. 2 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۹۵ امروز #هشتم_مارچ و روز جهانی #زن است. نمیدانم از کی وچرا این مساله در فرهنگ ما جاافتاد که روز زن با یک بسته مالی گره بخورد و کاسبجماعت میداندار انتظار برای ۸ مارچ! این ولنتاینیزه کردن روز زن و تقلیل آن به هدیه و پولی در پاکت و... اتفاقن در تعارض و تضاد جدی با روز زن است. روز زن حتا در تعبیری آرمانیتر، روز یک جنس نیست، تقویت اندیشه عدالت و برابری است که با توجه به این مقوله در حق زن، موضوعیت مییابد. @sahandiranmehr 3 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۶ از زبان یک خانم: ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺶ، ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﯼ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺷﯿﮑﯽ، ﺳﺲ ﺳﺎﻻﺩ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻧﺘﻮﯾﻢ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﺑﺎﻻ ﮔﻔﺘﻢ: " ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ و خنديدم "! ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺧﻼﻗﺖ،ﻧﻤﯽﺗﻮﻧﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺷﻮﻫﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯽ!!! ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻏﺶ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ.ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﮑﻮﺕ ﻭ ﻓﮑﺮ! ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻤﺴﯽ ﺧﺎﻧﻢ، ﺗﻮﯼ ﺩﻭﺭﻩﯼِ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﺩﻋﺎﯼِ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ،ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻣﯽﺩﻫﺪ، ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ! ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﯽ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ، ﻓﻮﻕﻟﯿﺴﺎﻧﺲ، ﮐﺎﺭﻣﻨﺪ ﻭ ﺑﻮﺗﺎﮐﺲ ﮐﺮﺩﻩ ﺷﻨﯿﺪﻡ! ﺯﻧﯽ ﮐﻪ "ﺟﺪﺍﯾﯽ ﻧﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﺳﯿﻤﯿﻦ" ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﺳﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺯﻧﺪﻩﯼِ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺴﻠﻂ ﺍﺳﺖ!!! ﺍﻣﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺗﺘﻮﯼِ ﻫﺎﺷﻮﺭﯼ ﺍﺑﺮﻭﯾﺶ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﻮﺩ، ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ! ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ، ﻫﻤﺴﺮ "ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﯽ" ﻧﯿﺴﺖ، ﻋﺎﺑﺮﺑﺎﻧﮏ ﻧﯿﺴﺖ، ﺩﺭﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﯼ ﭼﺸﻢ ﺑﻘﯿﻪ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﺩﻥ ﺭﮊ ﻗﺮﻣﺰ ﻧﯿﺴﺖ، ﺭﺍﻩ ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ " ﺳﺎﻋﺖ ۸ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎﺵ ِ " ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ!!! ﺷﻮﻫﺮ ﺩﻭﺳﺘﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺴﯽ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺩﻡ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ! ﭘﺲ ﺑﺤﺚ ﻧﮑﺮﺩﻡ! ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻃﺮﺯ ﺗﻔﮑﺮﺵ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ! ﻓﻘﻂ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻨﻢ... ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ! ﺩﻭﺳﺘﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﻣﻦ "ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﻢ" ﺭﺍ ﺗﺎ ﻣﺮﺣﻠﻪﯼِ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﮐﻔﺶ ﻭ ﺧﺎﺭﺍﻧﺪﻥ ﮐﻒِ ﭘﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ! ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺍﮐﺜﺮ ﺟﻤﻊﻫﺎﯼ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﺳﺖ، ﻣﺘﺎﻫﻞﻫﺎ ﯾﺎ ﭘﺰ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ ﯾﺎ ﻣﯽﻧﺎﻟﻨﺪ، ﻣﺠﺮﺩﻫﺎ ﯾﺎ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﯾﺎ ﺑﻐﺾ ﮐﺎﺕ ﮐﺮﺩﻥ! ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻻﯾﻞ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻥ ﻃﻼﻕ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺁﺩﻡﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ. ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﯾﺶِ "ﻣﻦ ﭼﻘﺪ ﺑﺎﮐﻼﺳﻢ" ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ! ﺩﺭﻭﻥ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺗﺮﺳﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ "ﺧﻮﺩ ﻭﺍﻗﻌﯽ". ﺗﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺖ ﮔِـﻦ، ﮐﻔﺶ ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺑﻠﻨﺪ، ﺍﺳﭙﺮﯼ ﭘﺮﭘﺸﺖ ﮐﻨﻨﺪﻩﯼِ ﻣﻮ، ﺭﮊﯾﻢﻫﺎﯼ ﻓﻼﻧﯽ ﻭ ... ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﻣﺎ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﻭﺳﺘﯽ، ﻧﺎﻣﺰﺩﯼ، ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ، ﺩِﻣـﻮﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﯿﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﻓﻼﻥ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﺮﺍﯾﻤﺎﻥ ﮔﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻣﺎﻥ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ، ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﻭ ﻫﻤﻪﯼِ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﻣﺎ ﻧﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﯿﻢ!!! ﻣﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﯿﮏ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺰ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﯿﻢ، ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﭼﺸﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﻢ ﺑﺎﺑﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥﻫﺎﯾﻤﺎﻥ، ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﺎﻧﯿﻢ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ! ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ، ﯾﮏ ﭘﻮﻝ ﺳﯿﺎﻩ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﺍﺭﺯﺩ....!!!! یه نفر میگفت که چرا زنان ایرانی به خودشون نمیرسند. ايا انها راه را به اشتباه نرفته اند؟ ايا مفهوم واقعى زيبايى رو درست درك كرده اند؟ شايد بايد به انها متذكر شد كه به خود رسيدن به معنى هر ماه عوض كردن رنگ مو و كاشتن مژه و ناخن و اكستنشن نيست. به معنى تزريق ژل و بوتاكس و تاتو و كاشت گونه نيست. اينها نه تنها موجب زيبايى نميشوند چه بسا مصداق بارز نازيبايى هستند. به خود رسيدن يعنى ورزش كردن، نوشيدن اب، تغذيه صحيح. يعنى بعد از چهل سالگى و بعد از زايمان مراقب هيكلت باشى و لباس شيك و مد روز بپوشى. يعنى كتاب بخوانى، موزيك گوش كنى، فيلم ببينى و مسافرت برى. يعنى با بچه هات كارتون ببينى و سربه سرشون بذارى، يعنى با شوهرت زير باران قدم بزنى حرف بزنى و از ته دل بخندى. مراقب سلامت پوست ،مو و دندانت باشى و هميشه اراسته و شكيل به نظر برسى. به خود رسيدن يعنى ارزش دادن به خود يعنى وقت صرف كردن براى خود. يعنى بالا بردن اطلاعات يعنى بالا بردن اعتماد به نفس. چرا اينقدر مفهوم زيبايى در ايران تغيير كرده ؟ ماهرانه زندگی کن... قدرتمند و پر انرژی... خودت را برای تغییر و تبدیل به هرآنچه بهترین تو میباشد آماده کن. خالق همه ی زیبایی هایی باش که آینه وجود پروردگارت میشود. وقتی خداوند به تو حیات بخشیده پس حق نداری خودت را دست کم بگیری. تو یک تکه از پازل آفرینشی که اگر نبودی پازل هرچقدر هم بزرگ، اما کامل نبود. منبع : کانال تلگرامی مجله موفقیت @msuccess 3 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۶ من دیگه با چه زبونی باید به شما خانوم ها بفهمونم که وقت ندارید؟ چرا یک سال عمرتون رو برای یه رابطه ی جاست فرندی هدر میدید؟ چرا با کسی که رابطه ی عاطفی داشتید قبلا، رابطه ی جاست فرندی شروع میکنید؟ چرا وقتی از خانواده ی پسر جواب منفی میگیرید، بازم منتظر معجزه هستید؟ نکنید با خودتون این کارا رو نکنید با جوونی اتون این کارا رو نکنید ما مردا تا ۷۰ سالگی ام وقت برای ازدواج داریم شما چی؟ شما چرا اینقدر راحت بهار زندگیتون رو به پای جاست فرند بازی و حماقت از دست میدید؟ نکنید نکنید این کارا رو نکنید ملکه برای خودش ارزش قائله آدم باشید تا به ساحت ملکه گی نائل بشید من ازتون تمنا دارم که این جاست فرند بازی هاتون رو تعطیل کنید اینا به دردتون نمیخوره فقط وقتتون رو تلف میکنه هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمیگیره اون پسری که جاست فرند شماست، مشکل داره چون پسر آدم حسابی اهل جاست فرند بازی نیست یا داره با داداشی گری زیر پاتون رو خالی میکنه که مخ اتون رو بزنه و کارو بکشونه به جاست س.ک.س، یا آدم دوزاری و ضعیفیه پس نکنید وقت خودتون رو تلف آدمای این جنسی نکنید و در پی آدم حسابیا باشید. #مهردادآقاجانی 1 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۶ نظرات یک دختر ۱۱ ساله که مدرسهاش را به ارتکاب جنایت جنگی متهم کرده، بارها در شبکههای اجتماعی همرسانی شده است.اوا بل در فرم نظرسنجی مدرسه از مجازات کردن کل کلاس برای اشتباه یک نفر انتقاد کرده و گفته است: "معلمان نباید برای شاگردان از مجازات جمعی استفاده کنند چون چنین مجازاتی برای عده زیادی که کار بدی نکردهاند عادلانه نیست و این کار بر اساس کنوانسیون ۱۹۴۹ ژنو جنایت جنگی به شمار میرود." پدر این دختر گفته است"باید این را روشن بگویم که او فکر میکند معلمش محشر است. دخترم فقط با این جنبه از نظام آموزشی مشکل دارد."آقای بل در گفتگویی با بیبیسی گفت که او در جلسه اولیا و معلمان متوجه نظر دخترش شد. در این جلسه بعضی از کارهای دانشآموزان روی دیوارها نصب و در معرض نمایش قرار گرفته بود.او با خنده گفت: "او در خانه هم همینطور است، هیچوقت در بحث عقبنشینی نمیکند."او گفت دخترش عاشق تحقیق در مورد مسائل است: "او به گوگل کردن عادت دارد، بیشتر در مورد مسائل علمی و فنآوری تحقیق میکند."اوا گفته است که معلمش خیلی از نظر او خوشش آمده است.پدر او گفته است نمیداند باید دخترش را تنبیه کند یا برایش بستنی بخرد.بسیاری از کاربران توییتر در واکنش به سوال پدرش نوشتهاند که حتما برای او بستنی بخرید.یکی از کاربران نوشته است: "من خودم حاضرم خرج بستنی تمام سال او را بدهم."آقای بل هم عکسی از دخترش اوا در حالیه که دو بستنی قیفی در دست دارد در توییتر خود منتشر کرده و نوشته "مردم رای خود را دادند." -------------------------------------- لذت تربیت کردن و داشتن همچین دختری. به نظرتون چندتا از آقایون و خانم های این انجمن قادر به تربیت همچین بچه ای هستن؟ به نظرتون این دختر در آينده اجازه خواهد داد کسی بخواد اون رو از حقوقش محروم کنه؟! 3 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۶ قبل از افطار، برنامه « ماه عسل» را تماشا میکردم. امسال اول بار بود که قبل از اذان مغرب، فرصت پیدا کرده بودم که در خانه باشم و مخاطب این برنامه. موضوع برنامه، زندگی پر از مشقت و فقر خانواده سمیرمی «منصوریان» بود که وضعیت بد اقتصادی، پدر را مجبور کرده بود برای اینکه طلبکاران مزاحم خانواده نشوند، آنها را ترک کند و حالا خانوادهی پرجمعیت که غالب آنها جز یک تن، همگی زن بودند، راوی دردها، نداشتنها و سختیهایی بودند که با خون دل، پشت سر گذاشته بودند. دختران بر سبیل اتفاق، با ورزشی رزمی آشنا شده بودند و مدالآوریهای قارهای و جهانی از فقر و فاقه نجاتشان داده بود. الهه منصوریان تعریف میکرد که برای اینکه به مدال وجوایزش برسد، چطور با صورت ترکیده و خونی که مدام قورت میداد -تا داور، بازی را قطع نکند- مبارزه میکرده است، چون تصویر فقر، مادر رنجور، خواهر بیپناه و هزاران درد ناشی از محرومیت از جلو چشمانش رژه میرفتهاند و به مزایای مدالآوری سخت محتاج بوده است. برنامهی ماه و عسل بخاطر اشکو آهی که از چشم و نهاد آدم درمیآورد همواره مورد انتقاد و مثل همهچیزهای مورد انتقاد ما ایرانی، در عینحال، مورد توجه و علاقه است. برنامه که به پایان رسید، مجری توانای برنامه خطاب به پدر دختران که حالا بهبود اوضاع زمینهساز بازگشتش شده بود، تاکید کرد که دخترانش واقعن « مرد»اند. امروز فقط روز ماه عسل نبود، سند ۲۰۳۰ هم همچنان موضوع روز بود و یکی از موضوعاتی که در نمازجمعه سراسر کشور بالاخص یزد و اصفهان ومشهد، موضوع صحبت بوده و تعابیر مختلفی در مورد آن بکار رفته است. تعابیری همچون: قانون همجنسبازی، نقشه استکبار، تهاجم به ارزشها و ... اما ربط برنامه ماه عسل به سند ۲۰۳۰ چیست؟ احسان علیخانی تقریبن همسن من است. او، من، شما و حتا تهیهکنندگان برنامه، محصول آن نظام آموزشی هستیم که در آن سخنی از « برابری جنسیتی» نبوده است، هرچند الزام زمانه در حوزههایی ما را با آن روبرو کرده . پیداست که وقتی از « جنسیت» حرف میزنم، منظورم « همجنسبازی» به تعبیر برخی اصحاب تریبون نیست که معلوم نشد در کجای سند۲۰۳۰ چنین مفهومی را برداشت کردهاند بلکه منظورم برابری در حقوق شهروندی بدون لحاظ جنسیت است. اگر احسان علیخانی( نه شخص حقیقی وی که شخصیت حقوقی وی به عنوان تریبون سیما در این برنامه) دریافت درستی از مفهوم برابری جنسیتی داشت و بازتاب نظام آموزشی تکامل یافته ای بود، این برنامه تنها به اشک و گریه ختم نمیشد. شاید در چنان حالتی، مجری برنامه بهجای این همه حرف که شنیدیم، خطاب به ببیندگان میگفت: ببیندهی عزیز! به یاد میآورید، چندی پیش عالم بزرگوار دینی گفته بود « لگد پرتاب کردن زنان افتخار نیست» ، هرچند ماجرای مدال آوری بانوان ما ربط ارگانیک به سند ۲۰۳۰ ندارد اما مرتبط با الزام نانوشتهای است که جامعه در فراهم آوردن نسبی برابری جنسیتی بدان متعهد شده، حالا بیایید یک لحظه تصور کنیم که نگاه آن عالم دینی و تصور « لگد شرمآور به جای ورزش و افتخار» ملاک زندگی اجتماعی ما بود و مخالفت با برابری جنسیتی در جامعه هم امکان بروز مییافت. بیایید تصور کنیم که تعریف ما از جنسیت بهگونهای بود که این دختران فرصت برابر برای ورزش وحضور در میدان رقابت را نداشتند، در آن صورت چه اتفاقی میافتاد؟ احتمال زیاد الهه و شهربانو و سهیلا، نه تنها افتخاری برای کشورمان کسب نمیکردند بلکه قطعن ساکن همان بیغولهای بودند که طلبکارها هم نشانیاش را میدانستند. بزرگواری که برابری جنسیتی را فقط همجنسگرایی میدانی و به خطر افتادن ارزشها و ایمان مردم، اگر چنین بود، استفاده برابر از حق حضور در اجتماع، حق ورزش، حق حضور در میادین ورزشی برای مردم ایران، سمیرم و این خانواده مایه مباهات و راه رهایی از فقر و تلاشی یک خانواده نبود . اگر قرار بود همین برابری نسبی جنسیتی را برای این دختران قائل نباشیم آنها نه تنها همچنان در فقر و فاقه بودند که پدر نیز ترجیح میداد همچنان از خانواده خود کناره بگیرد. مردم عزیز، برابری جنسیتی، آن چیز خوفناکی نیست که از روی ناآگاهی و گاه ملاحظات سیاسی، ساختهاند. برابری جنسیتی یعنی همان چیزی که باعث میشود الههها، شهربانوها و سهیلاها، به جای کرایه دادن اسب در دشتوکوه، به جای محصور و منکوب ماندن در خانه به انتظار بازگشت « مرد» خانواده، توانمندیهای بالقوه خود را به حالت بالفعل درآورند و نه تنها برای کشور افتخار بیافرینند که انسجام و گرما را به خانواده پراکنده وپریشان خود بازگردانند. علیخانی در چنین شرایطی شاید این را هم میگفت که: «مردم مومن و ارزشمدار، حضور زن در اجتماع و برابری جنسیتی ضد ارزش نیست، ارزش این است که امکان حضور برابر در جامعه، ورزش و رقابت، خانوادهای را از فقر نجات داد و جمع پراکنده آنان را سامان داد. اگر همه ما ورزش وحضور زن را در حد« لگد پرتاب کردن » میدیدیم و آنان را از این حق محروم میکردیم، به جای افتخار به اینخانواده بابت سرنوشتشان در مواجهه با طاعون فقر، سرافکنده بودیم و خدا میداند چه اتفاقات ضد ارزشی دیگری بعد از آن میافتاد. مردم عزیز، خانواده منصوریان از ثمرات برابری جنسیتی در ورزش استفاده کردند، هزاران زن دیگر هستند که در رشتهها و حوزههای دیگر با افتخار مشغولند و ارزشهایی که ممکن بود بخطر بیفتد، به این واسطه حفظ شده است، ارزش سرپاماندن آدمها و خانوادههایشان، ارزش حفظ کرامتشان، ارزش مفید بودنشان برای جامعه، ارزش سربار نبودن، ناتوان و محدود نبودن». احسان علیخانی و من و شما اگر محصول نظام آموزشی بودیم که این نگاه را در ما نهادینه میکرد، نه تنها اینگونه سخن میگفتیم و به اشک و آه بسنده نمیکردیم بلکه دست آخر به جای آنکه زیر فشار ذهنی تبعیض زده ، بگوییم:« آقای منصوریان، دخترانت واقعن مرد(!) هستند»، میگفتیم:« آقای منصوریان، دخترانت، مصداق کامل دختر هستند و قابل افتخار». اینها همه ممکن بود در برنامه ماه عسل، اتفاق بیفتد اما نیفتاد تا ماحصل همه آن چیزهایی که ما از این برنامه دیدیم گریه باشد و راه دشوار موفقیت از طریق کبودی چشم و زنهایی که مرد بودن، نجاتشان داد. ما سالهاست که جهان را اینگونه میبینیم و از چیزهایی که نمیشناسیم و نمیخوانیم و نمیفهمیم آنقدر میترسیم که دیگر ملاک تشخیص ارزش وضد ارزش را هم از دست دادهایم. ما سالهاست که بر فقر جیبها و سفره هایمان میگرییم ،فقر ذهنمان و نظام آموزشیمان را اما، نمیبینیم. telegram.me/sahandiranmehr 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده