NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۳ کلمات تو، سرنوشت تو را به وجود می آورند. اندیشه های تو زندگی ات را می سازند و آنچه که به خود می گویی از زندگی ات می شنوی؛ از کلامت بر تو حٌکم می شود. تو همانی که می اندیشی... "جیمز آلن" مریم طوسی : رکورددار دوهای سرعت ایران (60 متر، 100 متر، 200 متر، 400 متر) دارنده اولین مدال طلای آسیا در طول تاریخ دو و میدانی ایران برترین ورزشکار سال و اخلاق در سال 92 :icon_gol: 14 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۳ براستی زن بودن کار مشکلی است: مجبوری مانند یک کدبانو رفتار کنی، همانند یک مرد کار کنی، شبیه یک دختر جوان به نظر برسی و مثل یک سالمند فکر کنی؛... "سیمین دانشور" :icon_gol: 14 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۹۳ کاش دنیا بهم یه دختر بده که هرچی نداشتمو بهش بدم کاش دنیا بهم یه دختر بده که بهش بگم چجوری محکم بره کاش دنیا بهم یه دختر بده که قول بده آدمارو باور نکنه زود دل نده آغوششو راحت نکنه مثه ابزار نشه برا یه شب نباشه عشقُ تجربه کنه بنده ی تن نباشه میخوام بدونه ، زمین ِ زراعتی نیس واسه نرای مومن صیغه ی یه ساعتی نیس کاش دنیا بهم یه دختر بده که بهش بگم صداشو جرعت بده بدونه با موهای اون کسی نسخ نمیشه اگه نتونه مادر شه مرد طلف نمیشه کاش دنیا بهم یه دختر بده که رحم کنه به زنی که متاهله میخوام بدون اجازه ی مرد نفس بکشه میخوام پرنده هارو بدون قفس بکشه میخوام فرشته نباشه خطا جزئی از زمینه میخوام زن باشه ، زن بمیره ، زنیت همینه برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام :icon_gol: 12 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۳ خشونت علیه زنان، علی رغم بسیاری از موضوعات دیگر که تعلق به یک جغرافیای خاص دارد، مرز و محدوده ای نداشته و یک پدیده جهانی است. پدیده ای است که در اشکال مختلف جسمی، روحی، روانی و اقصادی رخ می نماید و حوزه خصوصی و عمومی زندگی زنان از هر قشر و طبقه که باشند را در بر می گیرد. «تجاوز در بستر زناشویی» یکی از انواع خشونت علیه زنان است که علاوه بر جسم، روح و روانِ زن را نیز نشانه گرفته و صدمات جبران ناپذیری به بار می آورد که سلامت زنان و به تبع آن سلامت خانواده و جامعه را هم به خطر می اندازد. علی رغم هشدارهای سازمان ملل و جامعه بین المللی به لزوم توجه دولت ها به این مساله هنوز در بسیاری از کشورها از جمله ایران قانون خاصی برای ممنوعیت تجاوز در بستر زناشویی وجود ندارد. در قانون مجازات اسلامی سخنی از تجاوز شوهر به همسر نیست و بالتبع مجازاتی هم برای چنین عملی در نظر گرفته نشده است. به طور کلی قانون کیفری ایران در این مورد ساکت است. اما قانون مدنی راهی دیگر در پیش گرفته و تمکین را از وظایف زن دانسته است. تمکین در معنای خاص آن انجام وظایف زناشویی از طرف زن است. یعنی هر وقت شوهر اراده کرد، زن بایستی نیازهای جنسی وی را، حتی بر خلاف میل باطنی خودش، برآورده کند.دردناکتر آنکه در قشرهای سنتی جامعه بسیاری از زنان، خود نیز از پدیده تجاوز زناشویی نا آگاهند، از اینرو علی رغم درد و رنج جسمی و روحی، خود را به دست شوهر می سپارند و ظاهرا نیز مشکلی پیش نمی آید. چرا که اصولا فرد ناراضی در این رابطه یعنی زن، حقی برای خود در ابراز ناراحتی اش نمی بیند. 14 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۳ این پست رو تقدیم میکنیم به شیر زنان کردِ کوبانی که نه تنها پا به پای مردانشون در جنگ علیه وحشی ترین انسان ها در حال مقاومت هستن بلکه در خیلی از موارد گوی سبقت غیرت و مردانگی رو از مردان ربودن و با تمام وجود از موجودیت، سرزمین و داشته هاشون دفاع میکنن. :icon_gol: بسیاااااااااااار زیبا و سپاس از این پست بی نظیرتان امیر جان این فرشتگان و شیر دختران را با هیچ دختر و زنی در جهان نمیشود مقایسه کرد سراسر غرور و ایمان راسخ به هدفشان 12 لینک به دیدگاه
behe 2545 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۹۳ پستاتون فوق العاده بود :girl_angel: 2 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۹۳ در ۱۳ سالگی، مثل همه نوجوانان دیگر غرق در دنیای مُد بودم. هر لباسی که میخریدم، سعی میکردم روی آخرین مد باشد. دوست داشتم زیبا و امروزی به نظر برسم و خیلی وقتها هم نسبتاً زیاد پیش میرفتم. با همان لباسها سوار دوچرخهام میشدم و در محل گشت میزدم. واقعاً فاجعه بود. و پدرم فکر میکرد که من واقعاً زیبا هستم. اگر راستش را بخواهید، او اشتباه میکرد (و باید به من میگفت که کمی سنگینتر لباس بپوشم). اما پدر من همیشه فکر میکرد که من فوقالعاده زیبا هستم. کار من هم شده بود که لباسهای مختلف را مثل مانکنها برایش میپوشیدم و هرچقدر هم که آن لباس مسخره بود، او با تعجب میگفت، «وای! تو فوقالعادهای دخترم». اما نظر من درمورد خودم کمی فوق میکرد. من هم مثل هر دختر نوجوان دیگر تقریباً از خودم متنفر بودم. اما در عمق وجودم میدانستم که باید دوست داشته شوم. چون پدرم واقعاً عاشق من بود. آقایان عزیز! شما مهمترین فرد در زندگی دخترتان هستید. هیچکس حتی مادر، دوستان، نامزد و معلمهایشان به اندازه شما مهم نیستند. هیچ رابطهای مهمتر از رابطه شما با او نیست. شخصیت او بعنوان یک زن در بزرگسالی تا حد زیادی به طریقه برخورد شما با او بستگی دارد. به همین دلیل است که میخواهم ۵ اصل برای رفتار شما با دخترانتان مطرح کنم. ۱. دوستش داشته باشید. میدانم که این خیلی بدیهی است و نیازی به گفتن آن نیست. اما آقایون باید طوری دخترتان را دوست داشته باشید که انگار زندگیتان به او وابسته است. چون برای او همینطور است. امیدوارم که به نظر شما دخترتان زیباترین، باهوشترین و باارزشترین دختر روی زمین باشد اما اگر اینطور نیست، یاد بگیرید که او را اینطور ببینید. عشق یک احساس نیست، یک انتخاب است. اگر شما تصور نکنید که دخترتان (چه هنوز جنینی در شکم همسرتان باشد و چه زنی ۶۰ ساله) فوقالعاده است، یاد بگیرید که چطور اینطور فکر کنید. لیستی از همه خصوصیات مثبت او که دوست دارید تهیه کنید. آلبوم عکسهای او را از کودکی تا بزرگی نگاه کنید و ببینید چطور رشد کرده است. همه خاطرات خوبتان با او را بنویسید. هر روز برایش دعا کنید. اگر دخترتان اذیتتان کرده و دلتان را شکسته، از شما توقع دارم که گذشت کنید. دوست داشتن یک دختر نوجوان کلهشق کار سختی است میدانم. این فقط یک احساس نیست، یک جنگ تمامنشدنی برای لذت بخشیدن به موجودی است که خلق کردهاید. هر کاری از دستتان برمیآید برای دوست داشتن این دختر انجام دهید. چون اگر این کار را نکنید، او کس دیگری را برای این کار پیدا خواهد کرد. ۲. به او بگویید که دوستش دارید. مهم نیست که فکر میکنید این را میداند. به او بگویید. هر روز این را به او بگویید. هیچوقت شنیدن آن برای یک زن کافی نیست. این برای آن است که اگر دخترتان روزی احساس کرد که هیچکس او را دوست ندارد و نتوانست با هیچ جنس مخالفی وارد رابطه شود، ته دل خود بداند که شما دوستش دارید. همه زنها به این نیاز دارند. اگر شما به دخترتان این عشق را ندهید، هر کاری که از دستش برآید انجام میدهد تا آن را از مرد دیگری بگیرد. پس به او بگویید که دوستش دارید. اما این کار را به هزاران روش مختلف انجام دهید. به او بگویید که بسیار زیباست. بگویید که این لباس چقدر به او میآید یا شعری که نوشته است چقدر زیباست. لازم نیست تحسینهای شما فقط محدود به ظاهر او شود اما تایید ظاهر برای دخترها اهمیت زیادی دارد. او باید بداند که عشق شما به او فقط بخاطر گرفتن نمرات بالا در مدرسه نیست. هیچوقت حتی پشت سرش درمورد او بدگویی نکنید. یا حرفهای مثبت و سازنده بزنید یا اصلاً حرفی نزنید. برای او گل بخرید. برایش نامه بنویسید. اگر میتوانید حتی برایش شعر بگویید. گاهی اوقات فقط به چشمانش نگاه کنید و بگویید دقیقاً همان چیزی است که همیشه دوست داشتید باشد. وقتی کوچک است با گفتن این حرف بغلتان میکند. وقتی نوجوان میشود احتمالاً سرش را پایین میاندازد و گونههایش سرخ میشود. اما این کلمات زندگی او را تغییر میدهد. او باید بداند که همیشه و تا ابد دوستش دارید. ۳. به او نشان دهید که دوستش دارید. اگر دوست داشتنتان را به او نشان ندهید هرچقدر هم که آن را بر زبان بیاورید کافی نخواهد بود. وقتی کوچک است او را در آغوش بگیرید، حتی اگر خیلی اهل بغل کردن نیستید. اگر میخواهد همه جا او را با خودتان ببرید. همه چیز را به او نشان دهید. هر بازی که میخواهد بکند، هر جایی که میخواهد برود، با او همراه شوید. هیچ جلسه کاری آنقدرها مهم نیست. هر چیزی که لازم است را برای او کنسل کنید. هیچ چیز مهمتر از این نیست که کنار او باشید. هیچوقت نمیدانید تا چه زمان پیش او خواهید بود. تنها با او بیرون بروید. به باغوحش، موزه یا سینما بروید. وقتی بزرگتر میشود، او را به اولین قرار ملاقات عاشقانهاش ببرید. به او یاد بدهید که چطور باید در چنین روزی رفتار کند. در روز به او تلفن کنید و با او حرف بزنید. با او مثل یک خانم رفتار کنید -- در را برایش باز کنید، وسایلش را حمل کنید ، … - بگذارید ببیند که رفتار یک آقا چطور باید باشد. متقاعدش کنید که برای مردان بیارزش وقت نگذارد. وقتی شکایت میکند به حرفهایش گوش دهید و سعی نکنید آن را برایش درست کنید. بیشتر زنها فقط دوست دارند کسی به حرفهایشان گوش دهد نه اینکه مشکلاتشان را برایشان حل کند. وقتی گریه میکند، در آغوشش بگیرید. پیشانیاش را ببوسید. برایش هدیه بگیرید اما سعی نکنید برایش عشق بخرید. لاستیک پنچر ماشینش را عوض کنید و به او یاد دهید که چطور باید روغن ماشینش را عوض کند. زمانهایی ممکن است برای او خستهکننده و بد باشد اما بگذارید یادش بماند که چقدر دوستش داشتهاید. سعی کنید او را بشناسید و آنطور که دوست دارد دوستش داشته باشید. او به هیچ چیز دیگری جز این نیاز ندارد. ۴. مادرش را دوست بدارید. همانطور که جان وودن میگوید، «بهترین کاری که یک پدر میتواند برای بچههایش انجام دهد این است که مادرشان را دوست داشته باشد». رابطهای که با مادر دخترتان دارید، پایه و اساس هر رابطهای که بخواهد با یک مرد داشته باشد را شکل میدهد. او باید بداند که یک زن باید تحسین شده و از او مراقبت شود. به همین خاطر اگر سر همسرتان فریاد میکشید یا او را تحقیر میکنید، دست از این کار بردارید. شاید گاهی لازم باشد داد و بیداد اتفاق بیفتد اما این نباید جلو چشم دخترتان باشد. باید با همسرتان طوری رفتار کنید که دوست دارید دامادتان با دخترتان رفتار کند. اگر دوست ندارید دخترتان با مردی مثل شما ازدواج کند، مرد بهتری باشید. اینکه به او نشان دهید با یک خانم چطور باید رفتار شود شامل عشق ورزیدن هم میشود. همسرتان را بیرون ببرید. هرازگاهی او را جلو فرزندانتان ببوسید. باید به فرزندتان نشان دهید که عشق یک ازدواج میتواند پردوام باشد. دختر شما باید ازدواج را اتفاقی زیبا و رمانتیک ببیند. او باید مطمئن شود که شاهزاده رویاهایش که با اسب سفید میآید فقط برای بار اول او را با بوسهای بیدار نمیکند، بعد از آن هر روز صبح او را با بوسههایش بیدار خواهد کرد. او لیاقتش را دارد که عشقهای داستانهای پریان را باور کند. همسرتان هم همینطور. اگر از مادر دخترتان جدا شدهاید، باز هم همیشه با احترام با او برخورد کنید و هیچوقت از او بدگویی نکنید. اگر مادر دخترتان فوت شده است و الان با زن دیگری زندگی میکنید، با او هم مثل یک ملکه رفتار کنید. اما مدام از عشقی که به مادر دخترتان داشتهاید بگویید. او باید بداند که هر اتفاقی هم که بیفتد شما باز او را دوست خواهید داشت. مادر فرزندانتان شایسته این است که با او در حضور آنها با احترام رفتار شود. اینکار را بخاطر فرزندانتان بکنید. ۵. همه زنان را دوست بدارید. با همه زنان با احترام رفتار کنید. زن فروشنده، دختری که کنار دخترتان در پارک بازی میکند، زن سیاستمدار در تلویزیون و … این احترام برای زنان باید همیشگی باشد. اگر مشکل پورنوگرافی دارید همین الان از متخصص کمک بگیرید. حتی اگر او هیچوقت این مسئله را متوجه نشود، پورنوگرافی باعث میشود نگاه شما به زنان متفاوت شود و او کمکم تصور خواهد کرد که مردان باید به زنان مثل یک شیء نگاه کنند. پس اگر برنامه ناجوری در تلویزیون پخش میشود کانال را عوض کنید. همیشه درمورد نکات مثبت زنها حرف بزنید، و درمورد زیبایی آنها بگویید حتی اگر چاق و بیتناسب باشند. اگر تصور کنید که فقط دختران لاغر زیبا هستند، دخترتان حتی اگر متناسب باشد باز تصور خواهد کرد که چاق و زشت است. همه زنان را تحسین کنید نه فقط آنها که زیبا هستند. به زنها نگاهی برابر با مردها داشته باشید. اگر نمیتوانید به بقیه زنها طوری نگاه کنید که به دخترتان نگاه میکنید، او میفهمد که یک مرد واقعی چطوری است و در نظرش فرد کثیفی دیده خواهید شد. با این کارها نه تنها برای روابط او با مردهای دیگر استاندارد تعیین میکنید، برای پدر بودن هم استاندارد میگذارید. پدر بودن چیزی نیست که بتوانید از آن شانه خالی کنید. اینکه پدر محبوب دخترتان باشید تلاش زیادی میخواهد اما شما از پس آن برمیآیید. هرچه که باشد میدانید که دخترتان ارزش اینهمه تلاش شما را دارد. 11 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۳ در ۱۳ سالگی، مثل همه نوجوانان دیگر غرق در دنیای مُد بودم. هر لباسی که میخریدم، سعی میکردم روی آخرین مد باشد. دوست داشتم زیبا و امروزی به نظر برسم و خیلی وقتها هم نسبتاً زیاد پیش میرفتم. با همان لباسها سوار دوچرخهام میشدم و در محل گشت میزدم. واقعاً فاجعه بود. و پدرم فکر میکرد که من واقعاً زیبا هستم. اگر راستش را بخواهید، او اشتباه میکرد (و باید به من میگفت که کمی سنگینتر لباس بپوشم). اما پدر من همیشه فکر میکرد که من فوقالعاده زیبا هستم. کار من هم شده بود که لباسهای مختلف را مثل مانکنها برایش میپوشیدم و هرچقدر هم که آن لباس مسخره بود، او با تعجب میگفت، «وای! تو فوقالعادهای دخترم». اما نظر من درمورد خودم کمی فوق میکرد. من هم مثل هر دختر نوجوان دیگر تقریباً از خودم متنفر بودم. اما در عمق وجودم میدانستم که باید دوست داشته شوم. چون پدرم واقعاً عاشق من بود. آقایان عزیز! شما مهمترین فرد در زندگی دخترتان هستید. هیچکس حتی مادر، دوستان، نامزد و معلمهایشان به اندازه شما مهم نیستند. هیچ رابطهای مهمتر از رابطه شما با او نیست. شخصیت او بعنوان یک زن در بزرگسالی تا حد زیادی به طریقه برخورد شما با او بستگی دارد. به همین دلیل است که میخواهم ۵ اصل برای رفتار شما با دخترانتان مطرح کنم. ۱. دوستش داشته باشید. میدانم که این خیلی بدیهی است و نیازی به گفتن آن نیست. اما آقایون باید طوری دخترتان را دوست داشته باشید که انگار زندگیتان به او وابسته است. چون برای او همینطور است. امیدوارم که به نظر شما دخترتان زیباترین، باهوشترین و باارزشترین دختر روی زمین باشد اما اگر اینطور نیست، یاد بگیرید که او را اینطور ببینید. عشق یک احساس نیست، یک انتخاب است. اگر شما تصور نکنید که دخترتان (چه هنوز جنینی در شکم همسرتان باشد و چه زنی ۶۰ ساله) فوقالعاده است، یاد بگیرید که چطور اینطور فکر کنید. لیستی از همه خصوصیات مثبت او که دوست دارید تهیه کنید. آلبوم عکسهای او را از کودکی تا بزرگی نگاه کنید و ببینید چطور رشد کرده است. همه خاطرات خوبتان با او را بنویسید. هر روز برایش دعا کنید. اگر دخترتان اذیتتان کرده و دلتان را شکسته، از شما توقع دارم که گذشت کنید. دوست داشتن یک دختر نوجوان کلهشق کار سختی است میدانم. این فقط یک احساس نیست، یک جنگ تمامنشدنی برای لذت بخشیدن به موجودی است که خلق کردهاید. هر کاری از دستتان برمیآید برای دوست داشتن این دختر انجام دهید. چون اگر این کار را نکنید، او کس دیگری را برای این کار پیدا خواهد کرد. ۲. به او بگویید که دوستش دارید. مهم نیست که فکر میکنید این را میداند. به او بگویید. هر روز این را به او بگویید. هیچوقت شنیدن آن برای یک زن کافی نیست. این برای آن است که اگر دخترتان روزی احساس کرد که هیچکس او را دوست ندارد و نتوانست با هیچ جنس مخالفی وارد رابطه شود، ته دل خود بداند که شما دوستش دارید. همه زنها به این نیاز دارند. اگر شما به دخترتان این عشق را ندهید، هر کاری که از دستش برآید انجام میدهد تا آن را از مرد دیگری بگیرد. پس به او بگویید که دوستش دارید. اما این کار را به هزاران روش مختلف انجام دهید. به او بگویید که بسیار زیباست. بگویید که این لباس چقدر به او میآید یا شعری که نوشته است چقدر زیباست. لازم نیست تحسینهای شما فقط محدود به ظاهر او شود اما تایید ظاهر برای دخترها اهمیت زیادی دارد. او باید بداند که عشق شما به او فقط بخاطر گرفتن نمرات بالا در مدرسه نیست. هیچوقت حتی پشت سرش درمورد او بدگویی نکنید. یا حرفهای مثبت و سازنده بزنید یا اصلاً حرفی نزنید. برای او گل بخرید. برایش نامه بنویسید. اگر میتوانید حتی برایش شعر بگویید. گاهی اوقات فقط به چشمانش نگاه کنید و بگویید دقیقاً همان چیزی است که همیشه دوست داشتید باشد. وقتی کوچک است با گفتن این حرف بغلتان میکند. وقتی نوجوان میشود احتمالاً سرش را پایین میاندازد و گونههایش سرخ میشود. اما این کلمات زندگی او را تغییر میدهد. او باید بداند که همیشه و تا ابد دوستش دارید. ۳. به او نشان دهید که دوستش دارید. اگر دوست داشتنتان را به او نشان ندهید هرچقدر هم که آن را بر زبان بیاورید کافی نخواهد بود. وقتی کوچک است او را در آغوش بگیرید، حتی اگر خیلی اهل بغل کردن نیستید. اگر میخواهد همه جا او را با خودتان ببرید. همه چیز را به او نشان دهید. هر بازی که میخواهد بکند، هر جایی که میخواهد برود، با او همراه شوید. هیچ جلسه کاری آنقدرها مهم نیست. هر چیزی که لازم است را برای او کنسل کنید. هیچ چیز مهمتر از این نیست که کنار او باشید. هیچوقت نمیدانید تا چه زمان پیش او خواهید بود. تنها با او بیرون بروید. به باغوحش، موزه یا سینما بروید. وقتی بزرگتر میشود، او را به اولین قرار ملاقات عاشقانهاش ببرید. به او یاد بدهید که چطور باید در چنین روزی رفتار کند. در روز به او تلفن کنید و با او حرف بزنید. با او مثل یک خانم رفتار کنید -- در را برایش باز کنید، وسایلش را حمل کنید ، … - بگذارید ببیند که رفتار یک آقا چطور باید باشد. متقاعدش کنید که برای مردان بیارزش وقت نگذارد. وقتی شکایت میکند به حرفهایش گوش دهید و سعی نکنید آن را برایش درست کنید. بیشتر زنها فقط دوست دارند کسی به حرفهایشان گوش دهد نه اینکه مشکلاتشان را برایشان حل کند. وقتی گریه میکند، در آغوشش بگیرید. پیشانیاش را ببوسید. برایش هدیه بگیرید اما سعی نکنید برایش عشق بخرید. لاستیک پنچر ماشینش را عوض کنید و به او یاد دهید که چطور باید روغن ماشینش را عوض کند. زمانهایی ممکن است برای او خستهکننده و بد باشد اما بگذارید یادش بماند که چقدر دوستش داشتهاید. سعی کنید او را بشناسید و آنطور که دوست دارد دوستش داشته باشید. او به هیچ چیز دیگری جز این نیاز ندارد. ۴. مادرش را دوست بدارید. همانطور که جان وودن میگوید، «بهترین کاری که یک پدر میتواند برای بچههایش انجام دهد این است که مادرشان را دوست داشته باشد». رابطهای که با مادر دخترتان دارید، پایه و اساس هر رابطهای که بخواهد با یک مرد داشته باشد را شکل میدهد. او باید بداند که یک زن باید تحسین شده و از او مراقبت شود. به همین خاطر اگر سر همسرتان فریاد میکشید یا او را تحقیر میکنید، دست از این کار بردارید. شاید گاهی لازم باشد داد و بیداد اتفاق بیفتد اما این نباید جلو چشم دخترتان باشد. باید با همسرتان طوری رفتار کنید که دوست دارید دامادتان با دخترتان رفتار کند. اگر دوست ندارید دخترتان با مردی مثل شما ازدواج کند، مرد بهتری باشید. اینکه به او نشان دهید با یک خانم چطور باید رفتار شود شامل عشق ورزیدن هم میشود. همسرتان را بیرون ببرید. هرازگاهی او را جلو فرزندانتان ببوسید. باید به فرزندتان نشان دهید که عشق یک ازدواج میتواند پردوام باشد. دختر شما باید ازدواج را اتفاقی زیبا و رمانتیک ببیند. او باید مطمئن شود که شاهزاده رویاهایش که با اسب سفید میآید فقط برای بار اول او را با بوسهای بیدار نمیکند، بعد از آن هر روز صبح او را با بوسههایش بیدار خواهد کرد. او لیاقتش را دارد که عشقهای داستانهای پریان را باور کند. همسرتان هم همینطور. اگر از مادر دخترتان جدا شدهاید، باز هم همیشه با احترام با او برخورد کنید و هیچوقت از او بدگویی نکنید. اگر مادر دخترتان فوت شده است و الان با زن دیگری زندگی میکنید، با او هم مثل یک ملکه رفتار کنید. اما مدام از عشقی که به مادر دخترتان داشتهاید بگویید. او باید بداند که هر اتفاقی هم که بیفتد شما باز او را دوست خواهید داشت. مادر فرزندانتان شایسته این است که با او در حضور آنها با احترام رفتار شود. اینکار را بخاطر فرزندانتان بکنید. ۵. همه زنان را دوست بدارید. با همه زنان با احترام رفتار کنید. زن فروشنده، دختری که کنار دخترتان در پارک بازی میکند، زن سیاستمدار در تلویزیون و … این احترام برای زنان باید همیشگی باشد. اگر مشکل پورنوگرافی دارید همین الان از متخصص کمک بگیرید. حتی اگر او هیچوقت این مسئله را متوجه نشود، پورنوگرافی باعث میشود نگاه شما به زنان متفاوت شود و او کمکم تصور خواهد کرد که مردان باید به زنان مثل یک شیء نگاه کنند. پس اگر برنامه ناجوری در تلویزیون پخش میشود کانال را عوض کنید. همیشه درمورد نکات مثبت زنها حرف بزنید، و درمورد زیبایی آنها بگویید حتی اگر چاق و بیتناسب باشند. اگر تصور کنید که فقط دختران لاغر زیبا هستند، دخترتان حتی اگر متناسب باشد باز تصور خواهد کرد که چاق و زشت است. همه زنان را تحسین کنید نه فقط آنها که زیبا هستند. به زنها نگاهی برابر با مردها داشته باشید. اگر نمیتوانید به بقیه زنها طوری نگاه کنید که به دخترتان نگاه میکنید، او میفهمد که یک مرد واقعی چطوری است و در نظرش فرد کثیفی دیده خواهید شد. با این کارها نه تنها برای روابط او با مردهای دیگر استاندارد تعیین میکنید، برای پدر بودن هم استاندارد میگذارید. پدر بودن چیزی نیست که بتوانید از آن شانه خالی کنید. اینکه پدر محبوب دخترتان باشید تلاش زیادی میخواهد اما شما از پس آن برمیآیید. هرچه که باشد میدانید که دخترتان ارزش اینهمه تلاش شما را دارد. حرفای بابام... تو اصالت داریتو رفتار و شخصیتت اصالت داره تو از یه خونواده آبرو دار و نجیبی هستی تو هنوز توی این جامعه گرگ, نجابتت لکه دار نشده . تو آدم منطقی و قویی هستی میدونی چقدر اون عزت نفستو تحسین می کنم نمیخوام تورو هرگز تو موضع ضعف و زبونی ببینم همیشه تورو تو اوج بی نیازی دیدم نزار اون تصویر ذهنیم خدشه دار بشه میدونی وقتی مغرورو مطمئن راه میری چقدر بهت افتخار می کنم تا الان نزاشتی کسی اشک های تورو ببینه بعد از اینم نزار این همه نه گفتی بازم نه بگو ! هرگز نه گفتن هاتو ترک نکن من تورو جوری تربیت کردم که روی پاهای خودت وایسی به خودت متکی باشی من همیشه تورو بی نیاز میخوام ببینم من به عقل و شعور تو اطمینان کامل دارم من به توانایی های تو ایمان دارم تو می تونی ! ولی ..... گاهی تو خودتو توی آیینه ای که دست دیگرانه می بینی و هر روز خودتو بابازتاب های این آیینه ها تطبیق میدی بدون اینکه از درون احساس رضایت کنی گاهی هم فقط چشم دوختی به آیینه ای که دست خودته و فقط از زاویه دید خودت , خودتو تحلیل می کنی . درحالی که دیگرون از عملکرد تو ناراضین تو شیفته خودتی و خودت تو اولی افتادی روی یه روند پرنوسانی و پر افت و خیز درحالی که تو دومی افتادی تو یه بهینه موضعی خیلی ناجور ...... مرسی امیر آقا پست هات خیلی قشنگن :icon_gol: 9 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۹۳ خانم مایر که ۳۹ سال دارد لیسانس سیستمهای نمادین و فوق لیسانس علوم کامپیوتر را در زمینهٔ هوش مصنوعی از دانشگاه استنفورد دارد. اگر از سرویسهای جیمیل و گوگلمپ استفاده میکنید خانم مایر که در گذشته در گوگل کار میکرد از طراحان و برنامهنویسان اصلی این برنامهها بوده است. اکنون نزدیک به دو ساله که او مدیرکل شرکت یاهو است. :icon_gol: 10 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۹۳ ممنون امیر جان تاپیکت عالیه یه مطلبی رو نوشتم و فکر کنم بهترین جا همین تاپیکه اما تو بخش گاه نوشته ها زدم #6907 13 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۹۳ همیشه به ایرانی بودنم افتخار میکردم و از اینکه ایرانیم به خودم می بالیدم چون از ایران گذشته پر شکوهش و مردم با رهنگ چ خردمندش در ذهنم تدائی میشد. وقتی دانشگاه رفتم تا حدودی باز هم بر همین عقیده بودم اما قبول داشتم ما ایرانی ها هم مثله هم خوب و بد داریم مرد و زنای ایرانی هم تز این قاعده مستثنی نیستن گاهی رفتاری دوستام رو نکوهش میکردم و بهشون تذکر میدادم . ولی انقدر این رفتارها تکرار شد که دیدنشون برام عادت شد اینکه یه دختر از دور داره میاد و چند تا پسر واسادن ترس و دلهره داشته باشه که بهش تیکه نندازن یا راهش رو کج کنه. سوار ماشین که میشه هم از مسافرا ترس داشته باشه هم از راننده و خودشو به در بچسپونه و با ترس فقط به این فکر باشه زودتر به مقصدش برسه و پیاده شه. این رفتارهارو که میدیدم از اینکه زن مملکت خودم باید از مردهای مملکت خودش اینطوری بترسه افسوس می خوردم اما این رفتارها تو قشر جوون تر قابل هضم تره تا افراد سن و سال بالاتر.دخترا هم به نسبت افراد بد توشون هست اما حرف من سر ما مردهاست. افرادی رو میدیدم که زن و بچه داشتن اما باز هم چشمشون دنبال ناموس مردم بود . چندتا اداره ای که بودم به عینه میدیدم که همه تو نخ یک یا دوتا خانومی بودن که اونجا شاغل بودن بنده خدا ها به حدی اذیت میشدن که راهی جز تسویه نداشتن..... این بین مردهایی رو دیدم که نمونه یه آدم کامل بودن ولی فوق العاده کم بودن ناگفته نمونه بعضی زنا و دخترا هم بودن که خودشون جرقه هارو روشن میکردن اما به نسبت ما مردها خیلی کمتر بودن. کم کم این رفتارا عادی شده بود تا اینکه تجربه زندگی تو چند کشور خارج از ایران رو پیدا کردم. مردا و زنا خیلی راحت کنار هم کار میکردن بدون اینکه برای همدیگه مشکلی ایجاد کنن اگه دختر و پسری هم باهم بودن به میل و دلخواه جفتشون بود. حقوق شهروندی رو بدون تبعیض جنسیت رعایت میکردن بین من مرد ایرانی با دختر و زن ساکن همون کشور یا حتی مهاجر در شرایط برابر برای تصاحب شغل تفاوتی نداشت و مهارت وعلم طرف ملاکه. نخست وزیر کشور از بغل دستت رد میشه و هیچ کس سرشو هم بر نمیگردونه . زنها کار میکنن بدون هیچ گونه دغدغه فکری و بدون هیچ واهمه ای از همکار مردش. ....... وقتی اینارو میبینم تاسف میخورم از اینکه چی بودی و چی شدیم . از اینکه تو مملکتم رو صورت دختراش اسید میپاشن. از اینکه همکاراشون چقدر باعث آزاو روحی و روانیشونن. از اینکه وقتی میگی ایرانیم ترس رو تو چشای طرف مقابلت میبینی. وقتی تو جمعی عنوان میکنی ایرانیم به عنوان مردمی تروریست و دور از فرهنگ میشناسنت....... از اینکه مرد ایرانی رو به عنوان مردهای هوس ران بشناسن که پاتوقشون دیسکو کازینو و حمام های چینی و تایلندیه ...... مردهایی که به خاطر کار شرکت های ایرانی خارج از کشور شاغل هستن .با اینکه متاهل هستن و معمولا زیر سی چهل روز مرخصی میرن اما باز هم خیانت میکنن ....... گاهی از ایرانی بودنم خجالت میکشم که چرا باید به این سمت و سو بریم. چه به سرمون اومده که انقدر حقیر شدیم؟؟؟.... خودمون رو برتر میدونیم در حالیکه ادعای توخالیی بیش نیست. فکرمون تو یکسری عقاید و خرافه پرستی ها گیر کرده که روز به روز بهشون پر و بال میدیم و معتقدیم که بهترین عقاید رو داریم اما دریغ از کمی تاثیر این عقاید رو رفتارمون. این عقاید نه تنها باعث پیشرفت نبوده بلکه عامل پسرفتمون هم هست. جالبیش این بود اکثر اون افراد به شدت مذهبی بودن و از دین و مذهب دم میزدن. ببخشید طولانی شد میخواستم به عنوان تاپیک بیان کنم اما اینجارو مناسب دیدم . ............ 11 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 دی، ۱۳۹۳ اوست خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید و از (نوع) او نیز جفتش را مقرر داشت تا به او انس و آرام گیرد ... سوره اعراف آیه 189 :icon_gol: 14 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۴ خانم لیلا عراقیان در سال 89 و زمانی که تنها 26 سال داشت طراحی پل 270 متری طبیعت را آغاز کرد. این پل جزء 5 انتخاب برتر 300 معمار برجسته جهان در مسابقه معتبر معماری شهری " جوایز معماری (A+ (architizer awards در سال 2015 که مقر آن در نیویورک است ، انتخاب شد. :icon_gol: 20 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۴ چراغهای عابر پیاده در بلژیک. :icon_gol: 14 لینک به دیدگاه
NYC 20977 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۴ کسی از او پرسید ....... آیا شما زنی شاغل هستید یا خانه دار؟؟ او پاسخ داد: بله من یک خانه دارِ تمام وقت هستم. من 24 ساعت در روز کار می کنم ..... من یک "مادر" هستم، من یک همسر هستم، من یک دختر هستم، من یک عروسِ خانواده ی همسرم هستم من یک ساعت زنگ دار هستم، من یک آشپز هستم، من یک پیشخدمت هستم، من یک معلم هستم، من یک گارسون هستم، من یک پرستار بچه هستم، من پرستار هستم، من دستیار هستم، من یک مامور امنیتی هستم، من یک مشاور هستم، من یک آرام بخش هستم، من تعطیلات ندارم، مرخصی استعلاجی ندارم، روزِ استراحت ندارم شبانه روز کار می کنم .... و بیست و چهار ساعته گوش به زنگم تمام ساعات و دستمزدم این است: . " مگه چکار کردی از صبح تا حالا ؟ " :icon_gol: 14 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده