armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ سلام ای ارمین عزیز و دلبندتشکر می کنم که می دهی پند:icon_gol: نمی کنم همی تکیه به غیره ولیکن چونکه مظلومان بیایند نمی شود ببینیم ما که اغیار:ws46: دمار از کار مظلومان برآرند:vahidrk::vahidrk: ای حمید ای شاعر بهشهر ما ای که یاور گشته ای زن های ما شادیِ تو دوری از زن ها بود داده این پند،سعدی شیراز ما 4 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ ای حمید ای شاعر بهشهر ماای که یاور گشته ای زن های ما شادیِ تو دوری از زن ها بود داده این پند،سعدی شیراز ما آرمین بهتر از جانم درست است که پیمان های زن از پایه سست است ولیکن دشمنی هم کار زشتی ست ولی در کل حرف شما درست است:icon_gol: 4 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ بیا جانم برایت آب آوردم و قند :there:بنوش و تو گسل از دامنش بند چنین دل دادنی انصاف نباشد که افتد این دلت هر دم به یک سمت واي بر من شدم ديوانه و مجنون رويت خرابات و خمار رو سوي كويت به صد مرجان و ياقوت زمرد نمي خواهم دهم يك تار مويت به جان جرعه دمنوش شبانه چو كودك مي دوم با سر به سويت اگر صد روز و سال و ماه و شب رفت خوشم در آروزي جست و جويت :dancegirl2: 6 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ الا ای قاصدک چون شد تو عشقت ؟ بدین زودی بکندی دل ز مرجان ؟ ولی محزون نشو، اشکال نداره مبارک باشدت عشق فری جان پ.ن: مرسیییییی ایلیا ... خیلی تاپیک توپی شده :2rqfst4: 7 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ الا ای قاصدک چون شد تو عشقت ؟بدین زودی بکندی دل ز مرجان ؟ ولی محزون نشو، اشکال نداره مبارک باشدت عشق فری جان پ.ن: مرسیییییی ایلیا ... خیلی تاپیک توپی شده :2rqfst4: هلا اي تك مدير و شاهِ تالار چه خوش گفتي از اين هجران و ديدار به شعر اول سرم اندر هوس بود ولي عشقم كنون پاك است و سالار پ.ن : سلاااام ملكه ، كم پياادا .. خواهش مي شودددد .. يه متخصص كه بيشتر نداريم :2rqfst4: 8 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ هلا اي تك مدير و شاهِ تالار چه خوش گفتي از اين هجران و ديدار به شعر اول سرم اندر هوس بود ولي عشقم كنون پاك است و سالار پ.ن : سلاااام ملكه ، كم پياادا .. خواهش مي شودددد .. يه متخصص كه بيشتر نداريم :2rqfst4: مگر مرجان چه عیبی داشت جیگر که رفتی در پی یک عشق دیگر گمانم که تو ترسیدی ز تهدید که رنگ از روی تو یکباره پرید ترسیدی که چشمت را در بیارد زیر چشمت بادمجانی بکارد 4 لینک به دیدگاه
Occ.Health 1065 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ ولي عشقم كنون پاك است و سالار من در این تاپیک پی عقچی بودم پی مجنونی شاید گله ای نیست تخصیر خودمه که دیر رسیدم پ.ن: خو طبع شعر ندارم گفتم با کمک سهراب یه چی بپرونم 4 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ من در این تاپیک پی عقچی بودم پی مجنونی شاید گله ای نیست تخصیر خودمه که دیر رسیدم پ.ن: خو طبع شعر ندارم گفتم با کمک سهراب یه چی بپرونم در محفل ما دير چه معنا دارد اين آتش عقچ است زمان خواهد برد ... 5 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ در محفل ما دير چه معنا دارد اين آتش عقچ است زمان خواهد برد ... الا ای قاصدک بیچاره گردی مبادا عاشق این یکی گردی اگر تنبان تو دوتا بگردد:girl_blush2: باید بری پی مسجد بگردی( عاقبت مرد دوزنه اینه که بره توی مسجد بخوابه):ws28::ws28: 6 لینک به دیدگاه
Occ.Health 1065 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ در محفل ما دير چه معنا دارد اين آتش عقچ است زمان خواهد برد ... :jawdrop: وا !!!! این عقچ پاك بود قاصدک اين اتش عچق ارزانی خودت پ. ن: خدا به دور 5 لینک به دیدگاه
Peyman 16150 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ الا ای قاصدک بیچاره گردیمبادا عاشق این یکی گردی اگر تنبان تو دوتا بگردد:girl_blush2: باید بری پی مسجد بگردی( عاقبت مرد دوزنه اینه که بره توی مسجد بخوابه):ws28::ws28: نَه جانا قاصدک جرات ندارد که مرجان بر سر او بیل همارد تو را از بهر چه آشفته گشتی بدان تنبان فُزودن چاره دارد پ.ن. متخلص به پیمان 10 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ نَه جانا قاصدک جرات ندارد که مرجان بر سر او بیل همارد تو را از بهر چه آشفته گشتی بدان تنبان فُزودن چاره دارد پ.ن. متخلص به پیمان تو ای پیمان نبینم چاره داری بهر تُنبان مگر سیر گشته ای ناگه تو از جان همی گویم من این صحبت به همسر که با جارو کند،تو را در خانه مهمان 5 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ الا ای قاصدک بیچاره گردیمبادا عاشق این یکی گردی اگر تنبان تو دوتا بگردد:girl_blush2: باید بری پی مسجد بگردی( عاقبت مرد دوزنه اینه که بره توی مسجد بخوابه):ws28::ws28: چه خوش گفتي حميدم جان به قربان كنون نه تنبان ماندم و ني بندِ تنبان طمع بردم،به تك تنبان قناعت من نكردم چنين شد آخرم، بي بند و تنبان ! تو از من بشنو اين صحبت حميدم كه زن حكمش بود چون بندِ تنبان اگر شل باشدت عوري و عريان چو اندام ِ درخت در ماه ِ آبان و اگر تنگت بود حكمش بهِ هجران كنون گير و مگو ديگر حديثي وگرنه بسترت چون من خيابان ! به صد البت خيابان جاي خوبي است :imoksmiley: وليكن عورم و بي بند و تنبان ! بياور شب برايم چادري چند :girlhi: كه بر سر در كشم از ترس ِ باران ! مبادا رهگذاري ره گزيند :banel_smiley_52: ببيند عوري اين مرد عريان !:icon_pf (34): خدايا چارقدي شالي كلاهي رسان از درگهت در اين بيايان خدايا شب شد است در كوچه خوابي ز ترس لشكر و خار ِ مغيلان ؟! خدايا جان ستان از بنده ي خود وليكن حجب ِ او مسپار به تنبان !! 16 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ مخور غصه کنم تو را حمایت که تا محفوظ مانی از جنایت اگر بد خواه تو گیرم بیفتد:167::167::167: قربانی می کنم در زیر پایت:w139::w139::ws53: چنین باشد؟ کنم جان را فدایت فدای این مرام و این صفایت که تا باشد تو این دنیا جوانمرد نباید غصه خورد از این خیانت 6 لینک به دیدگاه
Peyman 16150 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ تو ای پیمان نبینم چاره داری بهر تُنبان مگر سیر گشته ای ناگه تو از جان همی گویم من این صحبت به همسر که با جارو کند،تو را در خانه مهمان الا ای آرمینم، جانه قربان مرا همسر گزیدن نیست بدین سان همه شوخی بُوَد آنچه بیان شد حذر باید مرا از بند تنبان پ.ن. ابوخالد بیابانی متخلص به پیمان 8 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ گویم من این رباعی بهر تلنگری چندگر تو نمی پسندی سنگی بزن به من چند گفتم که گفته باشم،حمید بیا عاقل باش تکیه مکن بر هیچ زن،بشنو از آرمین این پند تو ای آرمین ِ آرم ِ استرانگی تو را بهر چه باشد این دو رنگی کنون یک کس که کرد از من حمایت تو میخواهی که باشد در ندامت؟ 7 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ هر آنکس این کند نامرد باشد روانش تیره ، تن پردرد باشد:w165::w165: مرام ما عزیز نامردمی نیست بروجانم که حمید مرد باشد:ws3: حمید جان حرف تو باشد همی نوش دو رویی و دو رنگی کن فراموش حمایت از ستمدیده یک کار نیکست خدایت رهنما و کار سازست 6 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ آرمین بهتر از جانم درست است که پیمان های زن از پایه سست است ولیکن دشمنی هم کار زشتی ست ولی در کل حرف شما درست است:icon_gol: :shame: حمید جانم بیا پیشم برادر که کار تو نباشد حِیل و نیرنگ که گر از آرمین کردی اطاعت همی او چاه نماید نه هدایت 6 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ واي بر من شدم ديوانه و مجنون رويت خرابات و خمار رو سوي كويت به صد مرجان و ياقوت زمرد نمي خواهم دهم يك تار مويت به جان جرعه دمنوش شبانه چو كودك مي دوم با سر به سويت اگر صد روز و سال و ماه و شب رفت خوشم در آروزي جست و جويت :dancegirl2: در این دنیا دمی بی غم نباشد دلی که میدهی ارزان نباشد بمانم در ره و رسم زمونه :JC_thinking: چگونه این حدیث، پر غصه باشد؟ :ws54: 6 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۸۹ الا ای قاصدک چون شد تو عشقت ؟بدین زودی بکندی دل ز مرجان ؟ ولی محزون نشو، اشکال نداره مبارک باشدت عشق فری جان پ.ن: مرسیییییی ایلیا ... خیلی تاپیک توپی شده :2rqfst4: اوا زهرا جونم دیگر چه حرفیست؟ حدیث این حکایت پر ز حرفیست که این دلدادۀ مست ِ مَلَنگوش(ایلیا ) دمادم میکند بازی به یک گوش (بازیگوش ) از این سمت دلبری بگزیده چون جان پرندش من بخوانم یا که مرجان؟ 7 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده