رفتن به مطلب

دژاوو یا آشنا پنداری.....!


3Tilla

ارسال های توصیه شده

سلام

 

میخوام در مورد تجربه هاتون در مورد دژاوو بپرسم.احتمالا شما میدونید منظورم چیه! مثلا وارد یه محیطی میشین و یه سری از رخداد های اونجا رو انگار قبلا دیدین یا افرادی رو برای اولین بار میبینید ولی فکر میکنید قبلا دیدین یا میشناسید در حالی که اینطور نیست.

 

بعضی از دانشمندان میگن که دژاوو ناشی از واکنش‌های عاطفی به وقایع مشابه است؛ برخی دیگر معتقدند که مدارهای کوتاهی در مغز ایجاد می‌شود که رویدادی را کسری از ثانیه زودتر واردشدن آن به خودآگاهی فرد به حافظه او می‌فرستند و در نتیجه فرد احساس می‌کنه که این واقعه قبلا برای او رخ داده .یا به زبان ساده تر حافظه طولانی مدت و کوتاه مدت یه لحظه با هم تداخل میکنن:ws3:

 

جالبه ،من خودم هر از گاهی اینطور میشم ولی نه زیاد

میخوام بدونم شما اصلا دژاوو رو تجربه کردین؟

 

بیشتر افراد هستن یا رخداد ها؟

 

معمولا چند وقت یه بار این اتفاق میوفته براتون؟

 

پیشاپیش ممنونم:icon_gol:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

تا وقتی که یه سری اعتقادای مذهبی داشتم و تو توهمات بودم، چندباری واسم اتفاق افتاده بود.

اما از وقتی مذهب رو کنار گذاشتم تقریبا یه بار هم واسم اتفاق نیوفتاده.

به نظرم رابطه زیادی با توهم داشته باشه، اینم مشخصه که هیچ آدمی فکر نمیکنه خودش متوهمه.

 

بیشتر هم رخدادها بود، مثل کلاس درسی که تا حالا توش نرفته بودم بعد که رفتم، حس کردم رفتم، بعدا به خاطر اعتقاد به روح و اینا فکر میکردم چه خبره و نظرکرده شدم.

این بخش از مغز که اینکارو میکنه، هرچی آدم مذهبی تر باشه و به روح اینا بیشتر اعتقاد داشته باشه، به نظرم بیشتر کار میکنه و فرد بیشتر دزاوو بشه.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

با سلام..بله من خیلی تجربه میکنم..بیشتر رخداد هستش تا افراد..راستی چرا همون اشناپنداری نمیگین..مگه چشه:ws52:دژاوو یه کلمه فرانسوی هستش که انگلیسیها فقط تلفظش رو عوض کردن..حالام ما داریم ازش استفاده میکنیم:5c6ipag2mnshmsf5ju3

  • Like 2
لینک به دیدگاه

آره من خیلی زیاد تجربه کردم.

بیشتر صحنه ها بوده. مثلاً دارم از یه جایی رد میشم یا دور هم نشستیم یهو متوجه میشم من این صحنه رو مثلاً 2 ماه پیش تو خواب دیده بودم.

من هر 2-3 ماه یباری دژاوو رو تجربه میکنم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
تا وقتی که یه سری اعتقادای مذهبی داشتم و تو توهمات بودم، چندباری واسم اتفاق افتاده بود.

اما از وقتی مذهب رو کنار گذاشتم تقریبا یه بار هم واسم اتفاق نیوفتاده.

به نظرم رابطه زیادی با توهم داشته باشه، اینم مشخصه که هیچ آدمی فکر نمیکنه خودش متوهمه.

 

بیشتر هم رخدادها بود، مثل کلاس درسی که تا حالا توش نرفته بودم بعد که رفتم، حس کردم رفتم، بعدا به خاطر اعتقاد به روح و اینا فکر میکردم چه خبره و نظرکرده شدم.

این بخش از مغز که اینکارو میکنه، هرچی آدم مذهبی تر باشه و به روح اینا بیشتر اعتقاد داشته باشه، به نظرم بیشتر کار میکنه و فرد بیشتر دزاوو بشه.

 

دوست عزیز ربطی به مذهب نداره..از لحاظ روانشناسی هم ثابت شده و بیشتر به ضمیر ناخوداگاه مربوط میشه..توهم نیست..بیشتر در اثر خوابهایی که دیدیم و یادمون نیست شکل میگیره

  • Like 4
لینک به دیدگاه

منم تجربه کردم

هم آدما هم رویداد ها

خوشم میاد باحاله

خیلی زیاد هم اینجوری میشم

به نظرم اینطوری نیست که کسی مذهبی باشه اینجوری بشه و غیر مذهبی اینجوری نشه

  • Like 2
لینک به دیدگاه
دوست عزیز ربطی به مذهب نداره..از لحاظ روانشناسی هم ثابت شده و بیشتر به ضمیر ناخوداگاه مربوط میشه..توهم نیست..بیشتر در اثر خوابهایی که دیدیم و یادمون نیست شکل میگیره

 

من تجربه زندگی خودم رو گفتم.

روانشناسی هم میاد روی آدما بررسی میکنه، روی هوا نظر نمیده، اکثریت مردم دنیا هم مذهبین و به روح و اینا اعتقاد دارن چه مسیحی چه مسلمان.

از وقتی به روح و مذهب ذره ای اعتقاد ندارم، یک بار هم نه دژاو دیدم نه دچار خیال شدم.

 

قدیما اینجوری زیاد میشد، ضمیر ناخودآگاهی هم که میگین بخش زیادیش تحت تاثیر مذهب و آموزه های جامعه و خانوادس.

چندتا از دوستام رو هم که اینطوری مذهب رو کنار گذاشتن ازشون پرسیدم، تقریبا هیچ دژاوویی نداشتن.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
تا وقتی که یه سری اعتقادای مذهبی داشتم و تو توهمات بودم، چندباری واسم اتفاق افتاده بود.

اما از وقتی مذهب رو کنار گذاشتم تقریبا یه بار هم واسم اتفاق نیوفتاده.

به نظرم رابطه زیادی با توهم داشته باشه، اینم مشخصه که هیچ آدمی فکر نمیکنه خودش متوهمه.

 

بیشتر هم رخدادها بود، مثل کلاس درسی که تا حالا توش نرفته بودم بعد که رفتم، حس کردم رفتم، بعدا به خاطر اعتقاد به روح و اینا فکر میکردم چه خبره و نظرکرده شدم.

این بخش از مغز که اینکارو میکنه، هرچی آدم مذهبی تر باشه و به روح اینا بیشتر اعتقاد داشته باشه، به نظرم بیشتر کار میکنه و فرد بیشتر دزاوو بشه.

 

فکر نمیکنم به مذهب ربطی داشته باشه:ws38: من خودمم دلیل اصلیشو نمیدونم فقط میخوام بدونم بقیه هم اگه براشون پیش میاد چند وقت یه باره ؟اصلا به مشغله ذهنی ربطی داره یا نه یا حتی مرحله بعد یه ماجرایی رو میتونم حدس بزنم، بعضی وقتا عذاب آور میشه:sad0:

 

 

با سلام..بله من خیلی تجربه میکنم..بیشتر رخداد هستش تا افراد..راستی چرا همون اشناپنداری نمیگین..مگه چشه:ws52:دژاوو یه کلمه فرانسوی هستش که انگلیسیها فقط تلفظش رو عوض کردن..حالام ما داریم ازش استفاده میکنیم:5c6ipag2mnshmsf5ju3

 

شاید چون دژاوو بیشتر جا افتاده.بله آشنا پنداری قشنگتره:a030:

 

آره من خیلی زیاد تجربه کردم.

بیشتر صحنه ها بوده. مثلاً دارم از یه جایی رد میشم یا دور هم نشستیم یهو متوجه میشم من این صحنه رو مثلاً 2 ماه پیش تو خواب دیده بودم.

من هر 2-3 ماه یباری دژاوو رو تجربه میکنم.

 

منم حدودا همینطور....مثلا دیروز تو اتوبوس یه آقایی به نظرم آشنا بود هرچی بیشتر بهش نگاه میکردم آشناتر به نظر میومد:ws52:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

واسه من خیلی اتفاق افتاده بیشتر هم در مورد رخدادها هست.

نمیشه گفت یه مدت زمان مشخصی داره.مثلا چند وقت خیلی اتفاق می افته به فاصله ی چند روز و بعد چند ماه اتفاق نمی افته.

الان چند ماهی هست که اتفاق نیفتاده.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

اخیرا واس من دو بار ی اتفاق جالبتر افتاده...:w58:

وقتی تو اون موقعیت خاص قرار گرفتم بنظرم میاد اون شرایط یه بار قبلا اتفاق افتاده و همونموقع هم احساس میکردم که تکراریه.... انگار ک ی اتفاق سه یا چهار بار تکرار شده باشه. و شک میکنم(هنوز هم شک دارم) ک اصلا واقعی بوده یا تو خیالم بوده قبلی ها :w58:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...