Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ با هم بودن، کنار هم بودن، با هم خوش بودن، هم دیگه رو درک کردن، کلا با هم شادتر زندگی کردن وقتی پیش همیم ، همش انرژی مثبت بینمونه، هوای هم دیگه رو داریم، کلی هم بهمون خوش میگذره. تو این تاپیک از لحظه های شادِ کنار هم بودنمون میخوایم بنویسیم این اسمم امروز انتخاب کردیممممممممممممممم این تاپیک فقط برای اعضای گروهه و اسپم ممنوعه دوستان گل 44 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۲ یه روز خیلیییی خوب. با دوستای خیلی خوب. صب با مریم (فلوید) تو ایستگاه میرداماد همو دیدیم و ازونجا اومدیم تا به میم شیمی و مینا (یوسفی) رسیدیم و بعدش رفتیم سرای محله پیش فاطمه (شاروک) . بعدشم که یکم نشستیم و بعدشم سوار ماشین شدیم و رفتیم برقان خیلیییییییییییییییییییییییییی خووووووووش گذشتتتتتت. رسیدیم برقان. کلی جشن و سوت و رقص و جیغ و یه عالمه عکس انداختیم. خیلییییییییییی خوووووووو ب بوددددددد. ادم تو دل طبیعت و پیش دوستاش فقط میتونه خوش بگذرونه. اونم دوستایی که همه جوره هواتو دارن نهار خوردیم و خوراکی خوردیم و باز هم کلی عکس تکی انداختیم حالا عکسامون رو میذاریم بعدا خلاصهههههه که خیلی خوش گذشت. حالا بعدا میام کامل میگم. الان خسته ام دوشنبه 27 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۲ یه روز بسیار عالی همرا با دوستایی که مجازی بودن اما الان جزئی از زندگی ات شدن شنبه و یکشنبه سختی و پشت سر گذروندم طوری خسته بودم که نمیخواستم برغان و بیام اما وقتی انرژی دوستان و دیدم دلم نیومد نه بیارم و اینطوری شد که من نیز راهی شدم . . . رفتم و رفتم تا با استقبال گرم دوستان تو مترو مواجه شدم همه از من زودتر رسیده بودن بعد دوباره رفتیم و رفتیم تا به شاروک و اقوام رسیدیم . .. . از اونجا هم با یه اکیپ کاملا پایه رفتیم بسوی برغان . . . حالا بماند که تو راه چه اتفاقایی افتاد خلاصه رسیدیم و رسیدیم به باغ و بزن و بکوب شروع شد کلی هم عکس تکی انداختیم بعدم ناهار و رفتن تو دل طبیعت با دوستای مهربونت که همه جوره هواتو دارن و بعد باز هم کلی عکس تکی روز خیلی خیلِییییییییییییییییییییی خوبی و داشتیم:hapydancsmil:کلی انرژی مثبت گرفتم و خوشحال از اینکه رفتم:hapydancsmil: از دست اندر کاران این سفر هم مچکریم 27 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۲ رد پای دوستی ها را همه جا می توان یافت...مهم لحظات خوبی است که پس از این رد پاها + عکس های کاملا تک نفره ای است که ثبت می شود. برغان ، روستایی زیبا در نزدیکی تهران که گروه ردپا از سمت سرای محله به همراه دو اتوبوس پر از دختر و پسر به انجا رفت...یک روز زیبا در کنار دهه هشتادی ها هم عالمی داره...صبح وقتی همسفرامون رو دیدیم همه از تعجب شوکه شدیم....ما با اتوبوس پسرها رفتیم بعضی ها خیلی شلوغ و پر جنب و جوش و شیطون...بعضی ها سر به زیر و آروم..ما ردیف جلو نشسته بودیم و بچه ها رو تشویق میکردیم.. جدیدا یک سبک عکاسی توسط گروه ردپا به اسم سبک خبرگزاری مهر یا سبک لیلایی کشف شده در انتها نیز با این گروه شلوغ یک عکس سیاحتی و یک عکس زیارتی گرفتیم که خیلی دوستش دارم در کل خیلی عالی بود....دوستان از همگی متشکرم:icon_gol: 25 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۲ این عکس واسه روز چهارشنبست. گروه رد پا نمایشگاه ننه حسن. خانه هنرمندان 12 تیر 27 لینک به دیدگاه
mim-shimi 25686 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۲ قسمت اول تور برغان سلام خیلی عالی بود دیروز خوش گذشت حسابی من که قرار نبود با دوستان همسفر شم این سری، ساعت 8شب روز یک شنبه یهویی تصمیم گرفتم برم و پس از تلاش به برقراری تماس با شاروک که به شکست انجامید، داشتم دلسرد میشدم که زنگید و گفت بزار ببینم جا داریم یا نه(خواست غیر مستقیم بگه که اونقدا هم کلاس کار پایین نیس، یهو یکی شب قبل یادش بیفته و بخواد بیاد...به هر حال بیمه حوادث قرار بود باشیم و بیمه هم ساعت کاریش اون موقع نیس) بعدش خبر داد که میتونم برم:hapydancsmil: یه ذره میوه شستم که با خودمون ببرم و شبش سعی کردم زود خودمو بخوابونم چون قرار بود صبح زود بیدار شم:icon_pf (34): صبح آفتاب که زد با همسر زدیم بیرون و تا یه جایی هم مسیر بودیم، به محل قرار که رسیدم، دیدم 20دقیقه مونده تا بچه ها بیان بعد از حدود 10دقیقه مریم و صبا اومدن، مینا هم 5دقیقه بعد با هم رفتیم به سمت سرا و معلوم نشد راننده تاکسی سرمون کلاه گذاشت یا نه رفتیم تو، صابخونه که نیمده بود هنوز(مثلا شاروک) یه کم گشتیم و دیدم دهه هفتادی و شصتی پیدا نمیشه و فهمیدیم بــــــــــــــــــــــــــــــــله سفر از اون سفرای خاطره انگیزه و با دهه هشتادیا همسفریم تازه فهمیدیم ما دعوت شدیم برا جمع و جور کردن دهه مذکور تازه مختلط هم بود بعد از رسیدن شاروک و همراهانش، یه ذره نشستیم و فکر کنم 4600 سرمون کلاه رفت...عوضش یه 50تومنی رو خرد کردیم:gnugghender: گفتن سوار اتوبوس شین، ما هم دیدیم دور هم بیشتر خوش میگذره، دیدیم پا نشیم، جایی نمی مونه برامون صبا سفارش آخر اتوبوس رو به یه دختر 10-12 ساله داد که اصن ندیدیم دختر ه کجا رفت!!!! یه خاله مهربون هم داشتیم که انصافا هوامونو داشت همه جوره گفت برین اتوبوس پسرا ....................... منتظر قسمت های بعدی باشید 25 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۲ اسمشــــو گذاشتیم ردِپا ... پیدا کردن دوستایی که یه دنیا ارزش دارن و همه جوره پایه این هستن که باهات هرجایی که میخوای بری بیان ..... امیدوارم دوستیمون مستدام باشه .... اینم رد پای ما پنج نفـــــــر .... به ترتیب از راست به چپ : مریم fluid ،من شاروک ،mim-shimi ،مینا yosefi و صبا kolah-ghermezi 23 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۲ اینم آلـــــــو های برغان :hapydancsmil: فقط به خاطــــــــــــــر صبای عزیزم 25 لینک به دیدگاه
mim-shimi 25686 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۹۲ قسمت دوم تور برغان سلام مجدد آقا ما دویدیم بریم که جا نمونیم حداقل از اتوبوس! دیدیم پشت راننده دو ردیف صندلی خالیه برای ما من و مریم، مینا و صبا، شاروک و فامیل پیش هم نشستیم دیدیم همه از اون ته میگن "توکلی توکلی" گفتیم توکلی کیه؟رانندس؟خاله رو میگن؟کی؟ما توکلی هستیم عایا؟؟؟؟ دیدیم یهو یه پسر 10 ساله پا شد و شروع کرد به رقصیدن هیچی دیگه تا مقصد رو اینطوری طی کردیم و کلی عکس تکی تو اون فضای 1*2 انداختیم!!! تا رسیدیم رفتیم تو یه باغ که با تخت پر شده بود اول یه تخت پیدا کردیم و هی جامونو عوض کردیم تا بالاخره نشستیم یه گوشه شروع کردن آهنگ گذاشتن و همه مشغول بودن بنده نیز هم همراه برخی دوستان، مشغول خوردن حدودای ظهر بود که خاله مهربون اومد و گفت که ناهار چه میکنین مینا و مریم زحمت ناهارو کشیده بودن و گفتیم نمیرسه و از طرفی شاروک که علاقه زیادی به الویه داره، ممکنه به بقیه نرسه، من و شاروک سفارش دادیم غذا که همه با هم بخوریم حدودای 2بود که شاروک و فامیل رفتن زحممت ناهارو کشیدن و آوردن سفره رو بازکردیم و قروقاتی مشغول خوردن انصافا دستپخت همسفریا محشر بود بازم میام پ.ن: کلیشو فاکتور گرفتم که خسته نشین 19 لینک به دیدگاه
asiabadboy 510 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۲ به ترتیب از راست به چپ : مریم fluid ،شاروک ،mim-shimi ،مینا yosefi و صبا kolah-ghermezi 25 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ منم به این گروه خوش قلب تبریک میگم ، ایشالا همیشه شاد باشید . شادی دوستان شادی ماست 12 لینک به دیدگاه
3Tilla 3844 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۲ کلی خوشحالم براتون پس این ننه حسن که گفتین اینجاها بود؟ خب چرا به من نگفتین میرین برغان؟ آلو هم میخورین! اصلا برغان کجاست؟ دفعه دیگه وسط هفته نمیذاریناااا گفته باشم:gnugghender: 10 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۲ خانه ی هنرمندان نمایشگاه عکس ننه حسن 92/4/12 رنج قیمت تابلوهای ننه حسن هم از 1.5 میلیون شروع میشد تا به بالا 17 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۲ اینم چند تا دیگه از تابلوهای ننه حسن 16 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۲ این تابلو تا اونجا که حضور ذهن دارم با قیمت 2.5 میلیون تومان به فروش میرفت . 15 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ خوش ب حالتون بچه ها مینااااااا:icon_razz: پس کو عکساتون؟؟؟؟پا میذارید واسمون؟؟؟؟ 9 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۲ این دستنبد ها رو برای صبای نازنینم بافتم ( همین امروز ) تقدیم به تو دختر نازنین پیش من محفوظ اند تا ببینمت 19 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۲ این ننه حسن خانوم رو من تو تی وی دیدم ..داشتن باهاش مصاحبه میکردن... 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده