رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

توی این صفحه میتونین حرف دلتون رو بزارید

 

و یا جمله های قشنگی که جایی خوندین و تحت تٱثیرش قرار گرفتینو بنویسید تا بقیه بچه ها هم بخوننش

  • Like 38
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 114
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

روزی دروغ به حقیقت گفت برویم دریا شنا کنیم؟

حقیقت ساده پذیرفت و آنها کنار دریا رفتند حقیقت تا لباسهایش را در آورد دروغ آنها را دزدید و فرار کرد

از آن پس حقیقت عریان و زشت است ولی دروغ در لباس حقیقت زیباست.

  • Like 19
لینک به دیدگاه

مینـــویســــم سـرشـــار از عـشـــق بـــرای تـــویــی کـــه همیــشـــــــه ... تنهـــا مخـاطـبـــ ِ خـــاصّ ِ دل نـــوشـتـه هــــای ِ منــــی ! بــــرای تــــو کـــه بـخـوانـــی ... و بـــدانـــی دوستـــــ داشتـنـتــ در مــــن بــــی انتـــهـاستــ . .

  • Like 21
لینک به دیدگاه

یه دفترچه پیدا کن..تمام ارزوهاتو توش بنویس

چون...

خدا یادش نمیره چه چیزایی بهت داده ولی تو یادت می ره داشته های امروزت همون ارزوهای دیروزت بوده.hanghead.gif

  • Like 23
لینک به دیدگاه

دل نوشته هامو ترجیح میدم نزارم آخه شاید از نواندیشان بندازنم بیرون:w16:

ولی متنِ زیبا رو پایه م انقدر میزارم که اینجا بترکه:whistle:

 

نپرس...هیچ نپرس از دلم...همین "چه خبر؟!" ...همین "چه میکنی این روزها؟!" سوال بدی ست...:w58:

(از من بعیده این حرفا:ws3:)

  • Like 16
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
  • 2 هفته بعد...
  • 3 هفته بعد...

ما چون ز دری پای کشیدیم،کشیدیم

امید ز هرکس که بریدیم،بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست،نشیند

از گوشه ی بامی که پریدیم،پریدیم

رم دادن این صید از آغاز غلط بود

حالا که رماندی و رمیدیم، رمیدیم

  • Like 13
لینک به دیدگاه

یه جایی خوندم خسته ام کاش میشد گفت خدایا خیلی خسته ام فردا صبح بیدارم نکن

چند بار این اومد رو زبونم اما یاد معجزه هاش که افتادم پشیمون شدم

ولی خداییش نا ندارم

دو روزه که همه زندگیم شبه

خیلی وقته ها ولی این دو روز خیلی شبه

اونم شبای خیییییس

  • Like 13
لینک به دیدگاه

می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود. همان دل های بزرگی که جای من در آن است، آن قدر تنگ می شود که حتی یادت می رود من آنجایم.

دلتنگی هایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش!

هنوز من هستم.

هنوز خدایت همان خداست!

  • Like 13
لینک به دیدگاه

بدترین حالت ماجرا این است که طاقتمان تمام شود؛

 

به روی خودمان نیاوریم و تا زمان مرگ ادامه دهیم...

 

خیلی ها اینطور زندگی می کنند...

 

دست انداز کم طاقتی را رد کرده اند و افتاده اند توی سرازیری عادت..:hanghead:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

حس میکنم کل زندگی جبره...هر کاری میکنم باز برمیگردم جای اول (نقطه سر خط)

حس میکنم همون سرنوشتی که از قبل تعیین شده اتفاق میافته و من هیچ نقشی توش ندارم(نمی تونم تغییرش بدم)

زندگی شده مثل یه باتلاق که هرچی بیشتر تقلا میکنم تغیرش بدم بیشتر فرو میرم و نتیجه ای نداره!!!!

 

 

  • Like 11
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...