رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ماری کوری:

 

 

 

 

marie_curi.jpg

ماریا اسکلودووسکا فیزیکدان لهستانی الاصل در سال 1867 در ورشو دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در کشور خودش دیده به جهان گشود.

تحصیلات مقدماتی را در کشور خودش طی کرد و سپس در 1890 به پاریس رفت و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته ی علوم پی گرفت. سپس در 1895 با پرفسور پیرکوری استاد فیزیک و شیمی ازدواج کرد و از آن پس ماری کوری نامیده شد.

وی برای اخذ مدرک دکترا دست به آزمایشاتی زد که هدف آنها کشف و شناسایی عناصری با خواص اورانیوم بود. در 1898 پس از سه سال تلاش شبانه روزی و طاقت فرسا به یاری همسرش موفق به کشف پولونیوم و رادیوم گردید. این زوج دانشمند در 1903 به دریافت جایزه نوبل نائل شدند اما اندکی بعد پیرکوری در تصادفی جان باخت.

ماری کوری به مطالعات خود ادامه داد و در سال 1910 توانست رادیوم خالص بدست آورد. سپس به سمت استادی دانشگاه مفتخر شد و نیز عضویت در آکادمی طب را بدست آورد و یکسال بعد دومین جایزه نوبل را دریافت داشت.

وی به سال 1934 بر اثر تماس با تشعشعات اتمی و کم خونی شدید دارفانی را وداع گفت.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

روبرت کخ:

 

 

Robert%20Koch.jpg

روبرت کخ در سال 1843 در هانوور در خانواده ای که اولاد زیادی داشتند چشم به جهان گشود وی یکی از سیزده فرزند خانواده بود.

کخ در سال 1866 در دانشگاه گوتینگن تحصیلات خود را به پایان رسانید و درجه دکترای خود را دریافت کرد. او یکی از بزرگترین میکروب شناسان جهان است در ابتدا نبوغی در وی دیده نمی شد و به نظر نمی رسید که بتواند روزی همراه با پاستور علم جدید باکتری شناسی را بر پایه و اساس محکم بنا نهد او پیوسته مایل به تحقیق بود و دوست داشت که مکتشف شود، اما همسرش با این ایده مخالفت می کرد.

او در ابتدای مطالعات و آزمایشات خود، خون حیوان مبتلا را آزمایش کرد و متوجه شد که باسیلهایی در آن وجود دارد و به کمک باسیلها سرم سیاه زخم را درست کرد. او در سال 1876 باکتری مولد بیماری سیاه زخم را کشف کرد، سپس باکتری را به بدن موشی انتقال داد و مرتباً از موشی به موش دیگر منتقل کرد که پیوسته با باسیل واحد روبه رو شد. او توانست میکروب را در خارج از بدن موجود زنده کشف کند.

این اولین بار بود که میکروب را در خارج از بدن حیوان تولید می کردند، او نتیجه مطالعات خود را منتشر کرده و نشان داد که به چه طریق می توان با رنگ کردن میکروبها آنها را در زیر میکروسکوپ مشاهده کرد. وی بواسطه کشف خود پزشک مشهوری شده بود و دیگر گمنام نبود.

کخ اصول و قواعدی را بنیان نهاد و مشخص کرد که ابتدا باید میکروب را در بدن تشخیص داد و سپس آن را کشت داده و وارد بدن دیگری کرد، اگر بیماری اصلی مجددا بروز کرد در اینصورت می توان میکروب اولیه را عامل بیماری زا دانست. او در سال 1882 میکروب سل را کشف کرد و یکسال بعد اظهار کرد که با تلقیح سرم می تون از مبتلا شدن جانداران دیگر جلوگیری کرد. با تکنیکهای خاص خود موفق به شناخت بسیاری از بیماریهای عفونی گشت و در سال 1861 ریاست انستیتوی امراض عفونی را به دست آورد. کخ در سال 1893 برای تشخیص و مطالعه بیماری طاعون و وبا به آسیا سفر کرد وی همچنین در زمینه بیماری خواب مطالعاتی انجام داد و متوجه شد که علت بیماری خواب مگس تسه تسه می باشد.

او در سال 1905 به اخذ جایزه نوبل نائل آمد.

کخ به بیماری سل مبتلا شد و 27 مه سال 1910 در سن شصت و پنج سالگی دیده از جهان فرو بست.

لینک به دیدگاه

[h=2]آبه ژرژا دوارلومتر:[/h]

 

Devar%20lomter%20.jpg

فیزیکدان و منجم بلژیکی به سال 1894 در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی به خدمت کلیسا در آمد. اما در 1922 به آمریکا رفت و دکترای نجوم گرفت.

وی بر این باور بود که صورت فعلی جهان نتیجه یک انفجار بزرگ است که میلیاردها سال پیش رخ داده و باعث گسترش و انبساط جهان شده است.

با انتشار این نظریه، توجه دانشمندان دیگر را برانگیخت، آزمایشها و مطالعات ایشان، صحت فرضیه لومتر را ثابت کرد.

ادینگتن انگلیسی نظریه انفجار بزرگ و فشردگی کهکشانها را با دلایل بسیار شرح داد. والتر باده آلمانی، توانست زمان این اتفاق را در پنج میلیارد سال قبل مشخص کند. همچنین تحقیقاتی که به کمک رادیواکتیو صورت گرفت، عمر قشر جامد زمین را بیش از دو میلیارد سال تخمین زد.

لینک به دیدگاه

[h=2]الکساندر فلمینگ:[/h]

Alexander-Fleming.JPG

الکساندر فلمینگ، پزشکی که در سال 1881 میلادی در لاودون (ولایت ایرشایر) به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در مدرسه پزشکی بیمارستان سنت مری پوینگتن و در دانشگاه لندن به انجام رساند و در سال 1908 موفق به دریافت درجه دکترا در طب گردید.

از ابتدای فعالیت علمی، فلمینگ علاقه بارزی به مباحث باکتری شناسی و علی الخصوص درمان شیمیایی باکتری شناسی و علی الخصوص درمان شیمیایی باکتری ها از خود نشان می داد به طوری که از اولین کسانی بود که با سالوارسان (Salvarsun) اقدام به درمان سیفلیس نمود.

تحقیقات او د 1922 منتهی به کشف و نامگذاری نوعی پروتئین تجزیه کننده باکتری ها که در اشک و مخاطات موجود است بنام لیزوزیم، شد. فلمینگ به صورت تصادفی کشف خود را انجام داد. وی در 1928 تحقیقات باکتری شناسی خود را در آزمایشگاه همان مدرسه ای که طب را آموخته بود انجام می داد. در عین حال به عنوان استاد در آنجا مشغول به تدریس بود. او در آزمایشگاه بر روی محیط کشت میکروب ها به تحقیق می پرداخت. اتفاقاً یکی از محیط های کشت را که محیط رشد جرمهای استافیلوکوکی بود به مدت چند روز از یاد برده بود پس هنگامی که به سراغ محیط کشت رفت، تصمیم گرفت که آن را دور بیاندازد ولی مشاهده کرد که مجموعه ای از باکتری های مرده، گرداگرد کپک های بوجود آمده را احاطه کرده است و باکتری جدیدی هم رشد نکرده است.

 

Alexander-Fleming-bozorg.JPG

 

 

 

 

 

 

فلمینگ کپک را جدا کرد و دریافت که جنس آن، همان جنس کپک نان مانده یعنی پنیسیلیوم نوتاتوم می باشد. فلمینگ دریافت که آنچه که موجب از بین رفتن عده ای از باکتری ها و عدم رشد باکتری تازه شده، ماده ای است که کپک ترشح کرده که آن را پنی سیلین نام نهاد. وقتی کپک را در مجاورت باکتری های دیگر قرار داد مشاهده کرد که بعضی از باکتری ها به خوبی رشد کردند و بعضی دیگر از فاصله مشخصی به آن نزدیکتر نمی شدند پس نتیجه گرفت که پنی سیلین بر برخی از میکروب ها مؤثر و بر پاره ای دیگر تأثیر ندارد. سپس آزمایشی برای تعیین تأثیر پنی سیلین بر گلبولهای سفید خون انجام داد که مشخص شد پنی سیلین به میزانی که برای انهدام باکتری ها مصرف می شود برای گلبولهای سفید خون مضر نیست.

 

 

 

Alexander-Fleming-bozorg2.JPG

 

 

فلمینگ چون شیمی دان نبود و نمی توانست به صورت مجزا ماده مورد نظری بدست آورد به نتیجه نهایی نرسید. یعنی قدرت آنتی بیوتیکی (پادزهری) آن به اثبات نرسید تا اینکه ارنست چین، هاوئرفلاری و همکارانشن آن را تثبیت کردند. فلمینگ به همراه چین و فلاری در سال 1945 موفق به اخذ جایزه نوبل شدند.

 

فلمینگ در سال 1955 در لندن وفات یافت.

لینک به دیدگاه

[h=2]شیخ الرئیس ابو علی سینا:[/h]

 

abo%20ali%20sina.JPG

شیخ الرئیس حجة الحق ابو علی حسین بن عبدالله بن حسین بن علی بن سینا مشهور به ابن سینا که در سال 370 هجری در افشنه، نزدیک بخارا متولد شد و در آنجا به کسب علم پرداخت. او تحصیلات مقدماتی از جمله ادبیات، قرآن، فقه و حساب را نزد پدر آموخت و برای فرا گرفتن منطق و هندسه و نجوم نزد ابو عبدالله ناتلی رفت.

او از همان اوان کودکی بسیار خارق العاده بود و دانش زمان خود را با سرعت فرا می گرفت. او در سن شانزده سالگی به طبابت پرداخت. وی پس از درمان کردن نوح بن منصور سامانی به دربار او راه یافت. به دنبال شهرت روز افزون او که آوزه این شهرت به گوش سلطان محمود نیز رسیده بود محمود او را دعوت کرد تا به غزنین برود، اما ابن سینا به دلیل خشونت و تعصب دینی سلطان محمود دعوت او را رد کرد و از خوارزم فرار کرد.

مدتی را در ترکستان و خراسان بسر برد و سپس وارد گرگان شد و در آنجا مشغول به طبابت گشت. سپس به ری رفت و در آنجا مجدالدوله دیلمی را که به بیماری مالیخولیا مبتلا شده بود او را درمان کرد. او در همدان، مقام وزارت شمس الدوله را به دست آورد و از حمایت علاءالدوله کاکویه برخوردار گشت.

سرانجام در همدان در سال 428 هجری قمری در گذشت. از جمله معروفترین آثار او می تون به دانشنامه علائی که به زبان فارسی است و همچنین مهمترین اثر فلسفی او به نام شفاء که شامل چهار بخش (منطق، طبیعیات، ریاضیات و ما بعدالطبیعه) است را نام برد این اثر و کتاب بعدی به نام قانون که دایرةالمعارف طبی می باشد هر دو زبان عربی است.

لینک به دیدگاه

الکساندر ولتا:

 

 

alexandro%20volta.jpg

الکساندرو ولتا فیزیکدان ایتالیایی است که در 18 فوریه 1745 در شهر کومو چشم به جهان گشود. او از همان اوان کودکی وضع بسیار رقت انگیزی داشت او تا چهار سالگی نمی توانست حرف بزند، والدینش می پنداشتند که او عقب مانده است. اما در سن 7 سالگی شرایط جسمی و فکری او بهتر شد و آنچنان پیشرفتی کرد که حتی توانست از سایر بچه ها پیشی بگیرد وی پس از مطالعه کتاب پریستلی که درباره شیمی نوشته شده بود به مبحث برق علاقمند شد.

ولتا در سال 1774 معلم مدرسه عالی کومو شد و سال بعد الکتروفور را اختراع کرد و در سال 1779 سمت استادی دانشگاه(پاوی) را بدست آورد. ساختن وسایل الکتریکی از جمله الکتروسکوپ و الکتروفور و غیره سبب شهرت وی گشت.یکی از کارهای علمی او تحقیقاتی است که در زمینه مبحث برق انجام داده است.

 

در سال 1780 لوئی گالوانی استاد تشریحی دانشگاه(بولونی) آزمایشاتی را بر روی قورباغه انجام داد به اینصورت که قورباغه ای را به برق گیر آویزان کرد و متوجه شد که در هنگام عبور برق پنجه های قورباغه منقبض می شود. گالوانی برای اطمینان بیشتر در بالکون فلزی خانه اش قورباغه ای را آویزان کرد، مدتی سپری شد اما نتایج روزهای قبل را مشاهده نکرد بنابراین در حالیکه حوصله اش سر رفته و ناراحت بود قورباغه را با گازانبری از جائیکه او را آویزان کرده بود جدا کرد در این حین در اثر تماس گازانبر که قورباغه را با آن گرفته بود، تکانی در قورباغه دیده شد، گالوانی می پنداشت که واقعا الکتریسیته حیوانی را کشف کرده است. اما ولتا با او به مخالفت برخاست و اعلام کرد که الکتریسیته ای که از این طریق بوجود آمده است فقط در اثر تماس گازانبر با بالکن فلزی است. بر اثر تحقیقات و آزمایشهایی که به عمل آورد سعی کرد ثابت کند که قورباغه دخالتی در ایجاد الکتریسیته ندارد.

او سکه ای از نقره و قطعه ای روی را به کار برد و آن دو را با پارچه پشمی اسیددار از هم جدا کرد و بدین طریق پیل الکتریکی به وجود آمد.

کشف باتری شهرت ولتا را به اوج خود رسانید این دانشمند برجسته در 20 مارس 1800 در نامه ای اکتشاف خود را به انجمن سلطنتی اطلاع داد با این کشف، او بیش از پیش در اروپا مشهور شد. در سال 1801 ناپلئون سمت کنت و سناتور را به وی اعطاء کرد و بدین ترتیب به افتخار وی و به پاس خدمات و کشفیاتی که انجام داده واحد نیروی برق، ولت نامیده شد.

او در 5 مارس 1827 در کومو از دنیا رفت.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...