رفتن به مطلب

کاریکلمـــــــــــــــاتو ر...کوتاه و عمیق...


ارسال های توصیه شده

چه امتحان سختیست خیابان ، همه در آن رد میشوند.

.

.

بیل بیاورید ؛ می خواهم دل بکنم.

.

.

دیروز رفته که فردا بیاید ، حالا کجاست ؟

.

.

بالاخره گل مصنوعی نفهمید که بهار به چه درد می خورد.

.

.

عاشق خربزه ام زیرا مثل هندوانه تخمه هایش را در سلول انفرادی حبس نمی کند.

.

.

مرگ به رسم یادبود با زندگی عکس گرفت !

.

.

ماهی چشمم در اشکهایم شنا میکند.

.

.

تنها کشیدنی که اعتیاد نمی آورد ، نفس است.

.

.

از وقتی شنیدم زندگی چشم به هم زدنی است ، دیگر پلک نمی زنم.

.

.

بلبلی که تارهای صوتی اش را از دست داده بود ، انگشت پایش را داخل دهانش کرده بود و سوت بلبلی می زد.

.

.

آدمهای یک دنده سرعتشان کم است !

:whistle:"one gear= یک دنده":whistle:

.

.

هشت به هفت گفت : من روی پاهای خودم ایستاده ام اما تو خیلی سر به هوایی.

.

.

نقاش با عصبانیت رو به مدادش کرد و گفت : هرچی “میکشم” از دست توئه.

.

.

من دست به دامان تو بودم ولی تو دست به سرم کردی.

.

.

مرگ ، آخر خط نیست ؛ آغاز بی خطی است.

.

.

بین گچ و تخته سیاه ، مسئله تبعیض نژادی حل شده.

.

.

اگر کاریکاتوریست بودم ،‌ فریاد می کشیدم.

.

.

در امواج نگاهش این کشتی دلم بود که غرق شد.

.

.

سطل زباله در اثر مسمومیت درگذشت.

.

.

ولخرجی های زیاد ، دخلم را درآورد.

.

.

هنگام وزیدن باد های شدید ، چراغ های خاموش هستند که هراسی ندارند.

.

.

ستاره شناسان معمولا آدمهای سر به هوایی هستند.

.

.

مرگ ، یک پای زندگی است.

.

.

گفتنی ها را باید گفت چون بیات می شود و از دهن می افتد.

.

.

قرص ماه در داروخانه پشت دخل نشسته بود.

.

.

در مواقع بیکاری مشغول قتل عام ایام هستم.

.

.

خبرهای داغ تو زمستون میچسبه.

.

.

کسی نمی‌تواند دست به “دامن” مردان شود.

.

.

سمت راستم نشسته بود ، نمی توانست چپ چپ نگاهم کند.

.

.

گوسفند بیچاره از شدت گرسنگی صبر کرد شاید زیر پایش علف سبز شود.

.

.

تیمم ماهی ، تباهی است.

.

.

عاشق کاغذ سیاهم با نکته های سفید !

.

.

اعدادی که به صفر پشت پا نمی زنند بزرگ می شوند.

.

.

من در سر شور دارم و او شوره سر..

.

صدای قلبم نمی گذارد صدای پایت را بشنوم.

.

.

سقوط آبشاری شرافتمند تر از ثبات مردابی است. .

.

نادانی ام در این است که زبانم همیشه در رقص است و گوشهایم در مکث..

.

از تنگی دل ماست که کسی دلتنگ ما نیست.

  • Like 10
لینک به دیدگاه

سر جلسه امتحان ، مدادم تنها کسی است که از مغزش استفاده میکند !

.

.

فقرا از اینکه به دنیا اومدن غصه میخورن و ثروتمندان از اینکه باید از این دنیا برن !

.

.

سر خورشید همیشه گرم است !

.

.

بهترین جا برای سر و گوش آب دادن حمام است !

.

.

گیرم که بزرگ شده باشیم ولی هنوز هم کوچک شما هستیم !mf_ymca.gif

.

.

آینه هم از من کارت شناسایی می خواهد !

.

.

در نمایشگاه سنگ های قیمتی ، جای دلت خالی بود !

.

.

شب را در داروخانه دیدم که داشت قرصِ خواب آور میخرید !.

.

تا کلاه ایمنی بر سر نمی گذاشت ، صفحه حوادث روزنامه را نمی خواند !

.

.

به محض این که میله های قفس خمیازه کشیدند ، پرنده از قفس فرار کرد !

.

.

آنقدر ناز طرف را کشید که جوهر خودکارش تمام شد !

.

.

بی کلسیم نگاهت ، شعر هایم پوکی استخوان گرفته اند !

.

.

زمان اگر “شهروند” خوبی بود ، پشت خط عابر پیاده ، توقف میکرد !

.

.

سبیلش را برای “تاب” دادن ، جمعه ها به پارک می برد !

.

.

گفتند چرا آبغوره میگیری ؟ گفت لیمو گیرم نیومد !

.

.

همه خرها خر نیستند همانطور که همه آدم ها آدم نیستند !

.

.

زیر بغل “اتفاق” را می گیرم که نیفتد !

.

.

توی جنگل که حیوانات برای هم لطیفه تعریف میکنن ، گاو یه ساعت بعد میخنده !

.

.

دو خط موازی ، در ایام نوروز همدیگر را در آغوش گرفتند !

.

.

هیچکس به اندازه ی قطره چکان اشک نریخت !

.

.

زن دلش “شور” میزند ، دل مرد “چهارگاه” می خواند !

.

.

عکسبرداری نشان داد که دست تقدیر ، چند جایش شکسته است !

.

.

جراح باند را در شکم بیمار جا گذاشت ، 9 ماه بعد جیمز باند متولد شد !

.

.

نگاه آدم سحرخیز سرشار از طلوع خورشید است !

.

.

یکی می گفت : چون از این بدتر هم هست ، بگو از این بهتر نمیشه !

.

.

یک روز دو چشمش با هم قهر کردند و از آنروز به بعد لوچ شد !

.

.

می گفت برای اینکه آدم خوش بینی شوم ، احتیاج دارم بینی ام را عمل کنم !

.

.

کاشکی کفش بودم ؛ آنوقت پایت را می زدم نه دلت را !

.

.

باور کن تا آخر “خط” می رفتم اگر سر راهم “نقطه” نمی گذاشتی !

.

.

نقاشی بهانه بود ، عاشق قلم “مویت” شدم !

  • Like 9
لینک به دیدگاه

شکوه علفزار را در شکم گوسفند دیدم !

.

.

برای پولدارها زندگی «جاری» است و برای بی پول ها «زن بابا» !

.

.

لب هایم آلزایمر گرفته و لبخند را فراموش کرده است !

.

.

چون عرضی نیست ، مدام طــــــــول میدهیم !

.

.

چشمانش شور بود اما خودش بی نمک !

.

.

اگر حال بد باشد ، اتاق خواب که بدتر است !

.

.

کاسه صبرم در برخورد با مشکلات شکست !

.

.

آنقدر دست روی دست گذاشت که پا روی دمش گذاشتند !.

.

موش توی سوراخ نمی رفت ، گربه گفت آخ جون !

.

.

باز هم فراموش کردم فراموشش کنم !

.

.

قند خون مزه تلخی به زندگی می دهد !

.

.

بعضی ها با هم می خورند و بعضی ها به هم !

.

.

پلیس شخصی است که نبودن او باعث ایجاد امنیت برای مجرمان خواهد شد !

.

.

وقتی نوشته هایش را نقد کردم ، چک کشید !

.

.

بعضی ها صدایشان ضعیف است و بعضی ها گوش هایشان کثیف !

.

.

آن ها که بلند فکر می کنند ، هیچوقت کوتاه نمی آیند

.

.

قورباغه ها به دلیل لکنت زبان قوری را قورقور می خوانند !

.

.

با بی رحمی ، برگهای غنچه گل را باز کردم اما او به من لبخند زد !

.

.

سایه ها در هوای ابری خستگی در می کنند !

.

.

آن هایی که زبانشان دراز است شخصیتی کوتاه دارند !

.

.

گل شیپوری ، نوازنده بزرگ ارکستر باغ است !

.

.

من با رویا زندگی می‌کنم و رویا با دیگری !

.

.

بهانه شب برای نماندن ، طلوع خورشید است !

.

.

گل را زیر پایش له کرد ، اما زورش به بوی آن نرسید !

.

.

هشت به هفت گفت : من روی پاهای خودم ایستاده ام اما تو خیلی سر به هوایی !

.

.

فریاد از سکوت تقاضای پناهندگی کرد !

.

.

برای باز شدن بختش کلید ساز آورد !

.

.

کمربند سکوتم همیشه بسته است مگر به هنگام فریاد !

.

.

ساعت لاشه ی زمان است که بر روی مچ سنگینی می کند !

.

.

آنقدر در خودم فرو رفتم که سر از قوزک پایم درآوردم !

  • Like 8
لینک به دیدگاه

بارش سراب ، آواز ناودانها را برنمی انگیزد !

.

.

مرگ کجایی که زندگی مرا کشت ؟؟؟

.

.

حوصله که سر برود ، اجاق زندگی خاموش میشود !

.

.

ماهی در آسمان واژگون پرواز میکرد !

.

.

در انتخاب واحد زندگی ، صداقت پیش نیاز همه درسهاست !

.

.

جاده عمر جاودان ، بن بست است !

.

.

بهترین جا برای تبعید زنبوران مجرم ، گلهای قالی است !

.

.

تاریکی ، تنهایی را به آینه تحمیل میکند !

.

.

گل آفتابگردان طلوع را تا غروب مشایعت میکند !.

.

چه بی خویشتن است آینه !

.

.

اسرارم را به سکوت سپرده ام !

.

.

افسون گل ، از یاد ریشه غافلم کرد !

.

.

سرطان ستم باید عشق درمانی شود !

.

.

فروتنی دروغین ، خودستایی به عبارت دیگر است !

.

.

خدا چشم را برای چشم و همچشمی نیافریده است !

.

.

چشم سطل زباله به دست جاروست !

.

.

کاری ترین زخمها ، با نیزه زبان زده شده اند !

.

.

رشته کلامش طناب پیچم کرد !

.

.

دریا غرق در خود است !

.

.

با آب و تاب تمام ، محاسن استفاده از عینک دودی را برای گلهای آفتابگردان شرح میداد !

.

.

خشم ، چشم دیدن خنده را ندارد !

.

.

دلم تنگ می شود ، آن را قالب کفاشی می زنم !

.

.

برای اینکه حرف های بزرگ بزنم ، همیشه آنها را متر می کنم !

.

.

با مخالفت باد ، رضایت بادبادک برای پرواز جلب می شود !

.

.

بچه را که از شیر بگیری ، به تو حمله میکند !

.

.

اگر پرندگان اسم مترسک را می دانستند نمی ترسیدند !

.

.

پشه ها با پوست تنم دارت بازی می کنند !

.

.

دلم برای آدم های گرسنه کباب است !

.

.

با تکه های اعصاب خورد شده ام ، پازلی جدید ساختم !

  • Like 9
لینک به دیدگاه

درِ هر سکوتی را که بگشایی ، یک عالمه حرف از آن بیرون می ریزد.

.

.

مرگ ، کشیدن دندان لقی است به نام زندگی.

.

.

در “آی سی یو” ، عزرائیل به بیمار گفت : “آی سی یو”.

.

.

چون خودش «کر» بود ، خیال می کرد که مردم «لال» هستند.

.

.

حق نفس کشیدن را از ماهی سلب کردند تا زنده بماند.

.

.

هر وقت از خودش خجالت می کشید با چشم بسته به آیینه نگاه می کرد.

.

.

برنده یعنی کسی که کمتر از بقیه می بازد !

.

.

تا ساعتم پیژامه نپوشد شب نمیخوابد..

.

دلم هوای تازه میخواد ، همان طور که پشه های آن سوی پنجره خون تازه.

.

.

آرزو دارم که روزی با چشمان خودم فاصله بین دو چشمم را ببینم.

.

.

اگر ساکنین کره‌ زمین طاس بودند ، ماه از دیدن این همه ستاره لذت می برد.

.

.

ماهی های بد‌ اخلاق به «سگ ماهی» موسوم اند.

.

.

بی دست و پاترین موجود مار است ولی همه ازش میترسند.

.

.

گرسنه دعا میکند نمازش غذا شود.

.

.

تختخواب دونفره بعد از مدتی صاحب فرزندی به نام گهواره شد.

.

.

من او را به دل گرفتم ولی او از من به دل !

.

.

گاهی اوقات گونه هایم پیست سرسره بازی اشکهایم می شود.

.

.

وقتی هوس نقاشی به سرم می زند ، سیگار می کشم.

.

.

چون مادرش لال بود به زبان پدری صحبت میکرد.

.

.

«ناله» اگر «نا» نداشته باشد «له» می‌شود.

.

.

بازداشتگاه عکسها ، آلبوم است.

.

.

شب ٬ صبح را از خواب بیدار می‌کند !

.

.

پدربزرگ وقتی بزرگ نبود ؛ پدر بود.

.

.

هرچی فکر می‌کنم یادم نمیاد فردا چه اتفاقی افتاد.

.

.

در نزاع بین اعداد منفی و مثبت ، صفر خود را بی طرف اعلام نمود.

.

.

ماهی خوشبخت است چون هیچکس اشکش را نمی بیند.

.

.

وقتی دریای چشمهایش طوفانی میشد ، موج اشک بیرون می ریخت.

.

.

صدای پای مسافر خسته ، از زبان کفشهایش شنیدنیست.

.

.

به تعداد شکستهایم ، روزنه ‌امید دارم …

.

.

بعضی ها ، خودشان داد می زنند و بعضی قیافه هایشان.

  • Like 8
لینک به دیدگاه

برای اینکه پیر نشوی ، ساعتت را از کار بینداز.

.

.

.

برای آنکه نفهمد که نمی فهمد ، خودش را به نفهمی زد.

.

.

.

چه کسی گفته است که دو خط موازی به یکدیگر نمی رسند؟ مگر آخرش را دیده است ؟

.

.

.

غنچه ای که شکوفا نمی شود ، بهار را در خود احتکار کرده است.

.

.

.

یکی حواسشو جمع میکنه میبره جای دیگه پهن می کنه.

..

.

عده ای قانون را پیاده میکنند که خود سوار شوند.

.

.

.نیمه پر لیوان را دیدم ، خالی خالی بود !

.

.

.

شیر باغ وحش چکه می کرد !

.

.

.

شطرنج فقط دو اسب دارد تا در پایان فقط شاه و وزیر بگریزند !

.

.

.

ای کاش در بیشه زار مژگانت ، غزال نگاهت را دزدانه می پاییدم.

.

.

.

راستش را بخواهید بهتر است راستش را نخواهید …

چون معمولا راستش را نمی شنوید !!!

.

.

.

برای اینکه سر بسته حرف بزنم ، سرم را دستمال بستم.

.

.

.

گدای فرزانه ای گفته است : گدایی کن تا محتاج دیگران نشوی.

.

.

.

تصمیم داشت با یک گل به خواستگاری دختر مربی فوتبال برود..

.

.

بعضی ها خوب حرف می زنند و بعضی ها حرفِ خوب می زنند.

.

.

.

بعضی ها با هم جفتند ولی جور نیستند !

.

.

.

خیلی از موشها حتی به گربه ها هم محل سگ هم نمی گذارند.

.

.

.

خروپف همان پر حرفی کردن در خواب است !

.

.

.

آدمهای بی بته ، چهارشنبه سوری را دوست ندارند.

.

.

.

با کیش چشمانت ، دلم پرید !

.

.

.

در شهر کورها ، زیبایی تنها یک واژه است !

.

.

.

زن ، آدم نیست ؛ حواست !

.

.

.

ای کاش شطرنج تنها یک شاه داشت ، آنوقت این همه سرباز نابود نمی شد.

.

.

.

دلیرترین مردها ، عاشق ترین آنانند.

.

.

.

کرم شب تاب ، چراغ قوه حیوانات است.

.

.

.

وقتی گفتم حرف دلت را بزن ، گفت گرسنه ام.

.

.

.

خیلی از معتادها تابلو هستند اما ارزش هنری ندارند.

.

.

.

از بیم طلوع خورشید موهای شب یک پارچه سفید شد.

.

.

.

با مرگ مغزی افکارش یتیم شد.

.

.

.

قرص ماه ، مسکن عشاق است.

.

.

.

باد خیال ، حواسم را ربود.

.

.

.

بعضی از آدمها قبل از اتمام تاریخ مصرفشان فاسد میشوند.

.

.

.

من سیگار را آتش میزنم و سیگار هم به تلافی ، سلامتی ام را …

.

.

.

خشکسالی به ابرها قرص ضد بار داری هدیه داد.

.

.

.

برای جلو گیری از مسمومیت فکر ، افکارش را سمپاشی کرد.

.

.

.

خیلی ها از گرسنگی فقط حرص میخورند.

.

.

.

کفشم را در نمی آورم چون می ترسم کسی پا توی کفشم کند.

.

.

.

وقتی کاری از دست شما ساخته نیست ، از پاهاتون کمک بگیرید.

.

.

.

سعی کن مثل برق زندگی کنی ، چون عمر مثل باد می گذرد.

.

.

.

درخت باردار با خوردن سنگ ، فارغ شد.

.

.

.

سیب زمینی خاکی ترینِ میوه هاست.

.

.

.

پروانه برای اینکه نسوزد شمع را فوت کرد.

.

.

.

سرفه های آدم دلشکسته ، صدای خرده شیشه می دهد.

.

.

.

دکتر عاشق ، قرص ماه را به سیاهی شب تجویز کرد.

  • Like 7
لینک به دیدگاه

بر مزار بهار ، گل پرپر شده می روید.

.

.

بهار ، آرزوی بر باد رفته پاییز است.

.

.

برای مردن باید یک عمر صبر کرد.

.

.

بعضی از مردها هرگز با عیالات خود متحد نمی شوند.

.

.

لاک به غلط گیر میدهد.

.

.

آیینه را نشکن ، کوچکترت میکند.

.

.

پایمان دراز نیست ؛ گلیممان کوتاه است.

.

.

فواره خوب میداند چه خاکی به سرِ خود کند..

.

وقتی به بختم لگد زدم ، مچ پایم از ترس در رفت.

.

.

بیشتر اوقات موهای سرم را با لالایی سشوار می خوابانم.

.

.

پاک کن به راحتی اشتباه دیگران را میبخشد.

.

.

عاشق بهار هستم که در طول عمرش گلی نمی چیند.

.

.

معلم ادبیات فارسی به زور کتک به من فهماند : “از محبت خارها گل میشود”.

.

.

یک پدری ازت در بیارم که یک وجب روغن روش باشه !

.

.

سکوت از بلعیدن واژه ها لذت می برد.

.

.

چای شیرین برای فرهاد جذابتر از هر چای دیگری بود.

.

.

فراموشی قفلی بود برای صندوقچه ی خاطرات تلخم.

.

.

ترافیک سنگین ، راننده و ماشین را با هم به جوش می آورد.

.

.

خدا سایه مرگ را از زندگی ام کم نکند.

.

.

همه خاطرات فرهاد ، شیرین است.

.

.

انسان در طول زندگی اش شانس مردن دارد.

.

.

حتی یک جلسه کلاس خطاطی نرفته بود ولی‌ هفت خط قهاری بود.

.

.

چون حوصله خودکشی ندارم ، زندگی می کنم.

.

.

فضا پر از بوسه‌های به مقصد نرسیده است.

.

.

آنقدر از خودم راضی ام که برای خودم رضایتنامه نوشتم.

.

.

حتی موهایم هم میدانند که پایان شب سیه سپید است.

.

.

گدایی مرده بود و روی سنگ قبرش سوراخی به اندازه یک سکه ایجاد کرده بود که رهگذران به او کمک کنند.

.

.

میکروب متواضع در زیر میکروسکوپ هم اظهار کوچکی میکند.

.

.

مس همان طلای پشیمان است.

.

.

نمیدانم وقتی کره خاکی میمیرد کجا به خاکش میسپارند ؟

.

.

قبل از خوردن قرص خواب آور ، ساعتم را از مچم باز میکنم که نخوابد.

.

.

ستاره ، چراغ خواب فرشتگان است.

.

.

در باغ وحش تشنه بودم ، ترسیدم به شیری دست بزنم.

.

.

وقتی لحظه ها ساعتم را هل میدهند ، جلو میرود.

.

.

خیلی از کارهای دنیا هنوز مردونه اس …

مثل نامردی !!!

  • Like 7
لینک به دیدگاه

شیشه عمر ماهی همان تنگ آبش است.

.

.

یک عمر منتظر تولد مرگم می مانم.

.

.

آدم های با نمک ، حرف های شیرین می زنند.

.

.

می خواست در مصرف راه صرفه جویی کند ، برگشت !

.

.

همسرش اجازه نداد نامزد انتخابات شود.

.

.

جاده در اولین پیچ ، رانده ناشی را دور میزند.

.

.

قلبها در سراسر جهان به یک زبان تکلم می کنند.

.

.

آنقدر خسیس بود که حتی وقتی مرد ، عمرش را به شما نداد.

.

.

زندگی در جشن تولد مرگ شرکت نمی کند..

.

نقاش فقیر خجالت میکشید.

.

.

قلم زلزله نگار اندیشه است.

.

.

شبها با ستارگان بیلیارد بازی می کنم.

.

.

خودنویسم را از واژه ها پر میکنم.

.

.

در ایام پیری سایه ام سفید می شود.

.

.

ناف ، مهر استاندارد شکم !!!

.

.

با دل درد شدید ، شروع به درد دل کرد.

.

.

گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرنده محبوس است.

.

.

سایه ام حوصله ندارد مرا دنبال کند.

.

.

چشمم بیشتر از ماهی با آب سر و کار دارد.

.

.

ستارگان سکه هایی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس انداز کرده اند.

.

.

سر همه پادشاهان کلاه گذاشته اند.

.

.

دست انداز به سرعت اتوموبیل گیر می دهد.

.

.

برای اینکه پشه ها کاملا نا امید نشوند ، دستم را از پشه بند بیرون میگزارم.

.

.

گذشت زمان خیلی نامرده ، اصلا گذشت نداره !

.

.

فقیر یک حرف از غنی بیشتر دارد.

.

.

وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد ، ماهی ها صلوات فرستادند.

.

.

دستهایم حرفهای زیادی برای گفتن دارد.

.

.

دلم تصمیم دارد در خیابان چشمانت راهپیمائی کند.

.

.

آنقدر برایت کوتاه آمدم تا اینکه ناپدید شدم.

.

.

وقتی عشق را در وجودش کشت ، قلبش لباس سیاه پوشید.

.

.

از بس که روشنفکر بود از خاموشی برق ، هراسی نداشت.

.

.

گاهی به مهمانی لب هایم ، گل لبخند می آید.

.

.

تشنه اش بود ، رفت زندان کمی آب خنک بخورد.

.

.

آسمان وقتی سرما می خورد با صدای بلند عطسه می‏کند و از چشمهایش باران می‏بارد.

.

.

گلدان ، باغچه سیار خانه است.

.

.

کیف مدرسه بایگانی علم بچه هاست.

.

.

خودکار تا مغزش تمام نشده ، سواد دارد.

.

.

ساعتم وقتی می‏خوابد خُرخُر نمی کند.

.

.

تلفن همیشه حرفهای پنهانی دو نفر را گوش میکند.

  • Like 5
لینک به دیدگاه

آدم چهارشانه ای بود ولی حتی یک تار مو نداشت.

.

.

هشت به هفت گفت : من روی پاهای خودم ایستاده ام اما تو خیلی سر به هوایی.

.

.

یعضی ها صدایشان ضعیف است و بعضی ها گوش هایشان کثیف.

.

.

یک نخ سیگار کشیدم … هرکس دید گفت : چه نقاش زبردستی !!!

.

.

سایه ها در هوای ابری خستگی در می کنند.

.

.

اون هایی که شما را آدم حساب نمی کنند , ریاضی بلد نیستند.

.

.

برای آن که «آینده»اش را خراب کنند «حال»ش را گرفتند.

.

.

وقتی به «گذشته» بر می گردم از «حال» می روم.

.

.

آن قدر دوست داشتنی بود که ایستاده هم به دل می نشست..

.

شاید فکاهی همان فکر کاهی باشد.

.

.

چقدر خواستم اشک تو را بخندانم اما تو بغض کردی و نم نم از خودت گفتی !

.

.

بعضی ها خیاط نیستند اما خوب به آدم وصله میچسبانند.

.

.

واژه سکوت، نیازی به مترجم ندارد.

.

.

ترجیح می دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم.

.

.

دلی را شکستم و سنگها مرا به رسمیت شناختند.

.

.

نقاش فقیر ، خجالت می کشید !

.

.

گذشته ، “ضد حال” است !

.

.

موجودی یافت نمی شود که از عمرش جان سالم به در ببرد.

.

.

وقتی به مرگ می اندیشم ، زندگی سرزنشم می کند.

.

.

وقتی به تو می نگرم چشمم غرق تماشای نگاهم می شود.

.

.

پرنده گوشه‌گیر ، روی شانه مترسک لانه می‌سازد.

.

.

قلم کم حرف، عمرش طولانی است.

.

.

برای آنکه از خاطرات دوران مجردی لذت ببرد، ازدواج کرد.

.

.

گربه ها عاشق آدم هایی هستند که در زندگی دیگران موش می دوانند.

.

.

اسپند دود می کنم که چشمم کسی را نخورد.

.

.

به نارنجک بدون ضامن ، وام نمی دهند.

.

.

مسافر منزوی در جاده ی متروک سفر میکند.

.

.

وقتی اشکم میخواهد به گردش برود سوار نگاهم میشود.

.

.

خواستم دخل و خرجم را یکی کنم ، دخلم در آمد.

.

.

وقتی از ناراحتی منفجر شد ، همه به دنبال پیدا کردن جعبه سیاهش بودند.

.

.

عمرم را شکنجه کردم ولی تاریخ وفاتم را فاش نکرد.

.

.

آدم پروستاتی به شیلنگ آب هم حسودی میکند.

.

.

خروس فقیر با گالینا بلانکا ازدواج کرد.

.

.

با دیدن قبض آب، برق از سرش پرید.

.

.

در جاده زندگی ، صداقت راهی است هموار اما بعضی ها در این راه لیز میخورند.

.

.

با اخلاق سگی که داشت ، گربه ها هم از او می ترسیدند.

.

.

بیشتر اوقات قصابها آزادانه تر از روزنامه نگارها قلم می زنند.

.

.

کشاورز عصبانی بادمجان را زیر چشم میکارد.

  • Like 6
لینک به دیدگاه

خدایا، یارانه را از ما بگیر اما یار را نه.

.

.

شاید با «ارز» معذرت مشکل تورم حل شود.

.

.

حتی موهایم هم میدانند که پایان شب سیه سپید است.

.

.

گاهی اوقات «کلیه» امورم درد می کند.

.

.

بعضی آدم ها در ظلمات اندیشه خود غرق می شوند.

.

.

بعضی ها به پای هم پیر می شوند و بعضی ها به دست هم.

.

.

آنقدر دست روی دست گذاشت که پا روی دمش گذاشتند.

.

.

برای پولدارها زندگی «جاری» است و برای بی پول ها «زن بابا»

.

.

دروغگو آدم بدی نیست چون میداند حقیقت تلخ است، لذا باعث اوقات تلخی مردم نمی شود.

.

.

باز هم فراموش کردم فراموشش کنم..

.

پلیس شخصی است که نبودن او باعث ایجاد امنیت برای مجرمان خواهد بود.

.

.

دروغ یعنی تقدیم هدیه شیطان به دیگران.

.

.

قند خون مزه تلخی به زندگی می دهد.

.

.

لب هایم آلزایمر گرفته و لبخند را فراموش کرده است.

.

.

همه چیز بر وفق مراد است و بعضی ها سوار بر خر مراد.

.

.

آرشیو سکوت پر است از فریادهای منزوی.

.

.

بعضی ها پای حرفی که می زنند می ایستند و بعضی ها زانو می زنند.

.

.

فریاد از سکوت تقاضای پناهندگی کرد.

.

.

با “خون دل” زندگی ام در جریان است.

.

.

وقتی کاسه سرم داغ می شود، افکارم را فوت می کنم.

.

.

شاید حکیم نظامی پزشک ارتش بوده است.

.

.

در امواج نگاهش این کشتی دلم بود که غرق شد.

.

.

چشمانش شور بود اما خودش بی نمک.

.

گفتنی ها را باید گفت چون بیات میشود و از دهن می افتد.

  • Like 9
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...