Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 خرداد، ۱۳۹۲ من منکر وضعیت داغون کشور و گرسنگی و کاراجباری کودکان و بد رفتاری با کودکان نیستم،اما وقتی یه عالمه مشکل داریم دلیل نمیشه که بخوایم یه سری از مشکلاتو که خودشون در آینده میتونن باعث مشکلات بزرگتری بشن کنار بذاریم یا نادیده بگیریم.ما که نمیتونیم اون مشکلات بزرگو به صورت کامل حل کنیم پس علاوه بر تلاش برای حل اون مشکلات در حد توانمون به فکر حل مشکلات کوچیک هم باشیم. یکی از نمونه ی بازی ها یا فیلمها یا عکسها یا مطالبی که به صورت ناخودآگاه رو ذهن کودکان تاثیر میذارن این بازیه. این که تو این بازی نشانه هایی از کشور ما مورد هجوم قرار میگیرن اونم توسط کودکان خودمون شاید در ظاهر مسئله ی مهمی نباشه و فقط بگیم خب یه بازیه دیگه،اما جای فکر کردن داره که پشت پرده ی خیلی از فیلمها و بازیهایی که هر روز بچه هامون باهاشون وقتشونو پر میکنن چه چیزی میگذره. اگه بچه ی شما بازی انجام بده که توش کار و فعالیت کنه و پول بدست بیاره و بعد بتونه کارشو گسترش بده،یا بازی انجام بده که توش یه سری مسائلو و معما رو حل کنه (به روش های مختلف و بازی های مختلف) این روش تو ذهنش جا میفته و باعث میشه که ذهنش درگیر پیدا کردن راه حل های مختلف بشه،درگیر فکر ساختن بشه.(نمونشم دیدم) این بازی ها هیجان ندارن،خب میتونه برای ارضای این نیاز هم بازی هایی انجام بده که توشون مسابقه بده و بعد هم یه جایزه ای برنده بشه. مثل اینکه وقتی بچه ی شما تو خونتون میبینه که شما همیشه به دیگران کمک میکنین و احترام میذارین، حتی اگه به صورت مستقیم هم بهش این مسائلو نگین این خصلت و تفکر توش رشد میکنه و در آینده بهش کمک میکنه و تو زندگیش تاثیر میذاره. مثلا سرود ملی کشور چین رو من یه بار تو تلویزیون شنیدم که یه چینی ترجمش کرده بود به فارسی،همش حرف جنگیدن و تلاش کردن بود برای یه زندگی بهتر،وقتی این مرتب به گوش یه بچه میرسه معلومه که توی زندگیش تاثیر میذاره. البته افرادی هم هستن که با وجود این مسائل و تاثیرات خوب اونها زندگی بدی دارن و اون هم جنبه ی انتخاب انسانو نشون میده. اینکه چطور برنامه ای برای یه کودک درست بشه که بتونه هم نیاز به هیجانش رو ارضا کنه و هم به صورت مستقیم یا غیر مستقیم یه سری مسائلو بهش یاد بده (مثل تلاش کردن و به نتیجه رسیدن) وظیفه ی پدر و مادره که با تهیه ی بازی های مناسبی که میدونن توش چی میگذره و هدفش چیه این شرایطو فراهم کنن. مسائل خیلی کوچیک هم تو زندگی تاثیرات خیلی بزرگی میذارن. هر بازی کامپیوتری یه جذابیت خاصی برای خودش داره و هر کس بنا به سلیقه اش نوع بازی رو انتخاب میکنه. بیاید سعی کنیم برای همه سلیقه ها احترام قائل بشیم. حتما اون چیزی که ما فکر میکنیم درست نیست. ممکنه برای خودمون درست باشه. سلیقه و علائق یه بچه که میخواد نوعی از بازی کامپیوتری رو انجام بده که نباید توسط ما بایکوت بشه. اگر اینطوری بود اینهمه تولیدات متنوع فرهنگی در دنیا وجود نداشت. همون آمریکای جنایتخوار میومد یه نوع بازی رو تولید میکرد که فقط ایران و ایرانی رو نابود میکرد. یه بار هم گفتم. این بازی برای پرورش ذهن و آموزش فیزیک خیلی چیز خوبیه و قرار نیست در حد کتب آسمانی رسالت داشته باشه. یه بازی کامپیوتریه و در حد یه بازی کامپیوتری در موردش بحث کنیم بهتره. 2 لینک به دیدگاه
عمو سام 1166 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ بازی کالاف دیوتی حدیثی از امام صادق(ع) که در قاب عکس کار شده است به محل نصب تابلو دقت کنید!!!!!!؟ 3 لینک به دیدگاه
عمو سام 1166 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۲ بخش دوم : بازی مورد علاقه و بسیار پرطرفدار قارچ خور ماریو، کمونیست، ماسون یا همجنسگرا؟ نویسنده: محمود بلالی حتم دارم اکثر شما شخصیت ماریو را به خوبی می شناسید و دوران خوشی را با این کاراکتر فانتزی که در کشورمان به "قارچ خور" معروف شده بود سپری کرده اید. این که ماریو کیست و از کجا آمده، مسئله ای است که بارها و بارها در مقالات مختلف به آن پرداخته شده و با یک جستجوی ساده اینترنتی می توان مطالب زیادی درمورد تاریخچه ساخت آن یافت. اما چیزی که من در این متن به دنبال طرح آن هستم، ارائه نگاهی جدید، از زاویه ای دیگر است که می تواند دیدگاه ها نسبت به این شخصیت جهانی و فوق محبوب را دچار دگرگونی نماید! شخصیت ماریو در ابتدا به عنوان یک نجار در بازی رایانه ای Donkey Kong معرفی شد که برای نجات دختری که توسط یک میمون غول آسا گرفتار شده بود تلاش می کرد. سپس این شخصیت در سال 1983 در بازی آرکید Mario Brothers، به عنوان یک لوله کش آمریکایی- ایتالیایی معرفی شد و از آن پس، با همین شغل کار خود را ادامه داد!!! اما پیرامون این شخصیت دوستداشتنی صحبت ها و تئوری های عجیبی وجود دارند که بررسی آن ها خالی از لطف نیست. یکی از جدی ترین این بحث ها، ارتباط شخصیت ماریو با کمونیست هاست!!!! به عقیده خیلی ها شخصیت ماریو پروپاگاندای کمونیست ها در دنیای بازی های رایانه ای است. این که این موضوع صحت دارد یا خیر، چیزی است که در ادامه این متن قصد داریم صحت و سقم آن را با هم مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. ماریوی کمونیست!!! برای بررسی دقیق این موضوع ابتدا لازم است که ابتدا کمی با واژه کمونیست و حواشی آن آشنا شویم. کمونیسم یک ایدئولوژی است که میکوشد بر اساس مالکیت مشترک روشها و ابزارهای تولید و در غیاب مالکیت خصوصی یک سازمان اجتماعی ضد دولتگرایی فاقد طبقههای اجتماعی را ترسیم کند. کمونیسم را شاخهای از مکتب سوسیالیسم میدانند. در برخی کشور ها که شامل چین و خاور جنوبی هستند کمونیسم را دین و مذهبی نو پایه می دانند. اشکال اولیه سازمانهای اجتماعی انسانی در مکتب مارکسیسم به «کمون اولیه» مشهور است. با این وجود، کمونیسم یک نوع سازمان اجتماعی را ترسیم میکند. در میان کمونیستها مکتبهای جدیدی شکل گرفته است که میتوان به مائوئیسم، تروتئیسم، کمونیسم مشورتی، لوگزامبورگیسم، کمونیسم آنارشیست، کمونیسم مسیحی و در نهایت انواع جریانهای کمونیسم چپ اشاره کرد که دارای تنوع فراوانی است. اما کمونیسم از کجا و چگونه به وجود آمد؟ نیکلای الکساندروویچ رومانوف یا نیکلای دوم (زاده ۱۸مه ۱۸۶۸- مرگ ۱۷ ژوئیه ۱۹۱۸) واپسین تزار روسیه، پادشاه لهستان و گرانددوک فنلاند بود. لقب کاملش نیکولای دوم، امپراتور و فرمانروای مطلق سراسر روسیه بود. او از ۱۸۹۴ تا ۱۹۱۷ - که ناچار به کنارهگیری شد - به فرمانروایی پرداخته بود. که از اداره کشور آشوب زدهاش و نیز ارتشش که درگیر جنگ جهانی یکم بود ناتوان است. در سال ۱۹۱۵ سنپترزبورگ دچار آشوب شد و گروهی از سربازان سر به شورش برداشتند. تزار به اندرز کسانی که او را به انجام اصلاحات برای پیشگیری از انقلاب میخواندند توجهی نکرد. در ۱۹۱۷ پتروگراد (نام تازه سنپترزبورگ) کمبود خوراک، مردم را به شورش برای یافتن نیازهایشان بر انگیخت و آن ها طی انقلابی نیکلای را وادار به کنارهگیری کردند (انقلابی که به فوریه معروف شد). او در آغاز میخواست به سود پسرش الکسی کنار برود، ولی چون او و خانوادهاش ناچار بودند به تبعید بروند، پزشکان بدو هشدار دادند که پسرش دور از پدر و مادر زمان درازی نخواهد زیست، پس تزار خواست برادرش گراند دوک میخائیل را به جانشینی خود بگمارد. ولی میخائیل پذیرش تاج و تخت را به رای مردم سپرد و پیشنهاد تزار را نپذیرفت. ولی با انقلاب بلشویکی بنیاد سه سده فرمانروایی دودمان رومانوف بر روسیه برچیده شد. در آغاز ماه مارس دولت موقت، تزار و خانوادهاش را در کاخی در ۱۵ کیلومتری جنوب پتروگراد بازداشت نمود. در اوت ۱۹۱۷ دولت الکساندر کرنسکی تزار و خانوادهای را به توبولسک در کوههای اورال فرستاد. در اکتبر که بلشویکها بر سر کار آمدند به سخت گیری بر خانواده تزار پرداختند. در این هنگام جنبش سفید به ستیز با انقلاب پرداخت و جنگ درونی همه سویهای آغاز شد. پس تزار و خانوادهاش را به دژ جنگی یکاترینبورگ که در دست نیروهای بلشویک بود فرستاند و در ۱۷ ژوئیه همان سال در ساعت ۲:۳۳ بامداد نیکلای دوم، همسرش الکساندرا، دخترانش و پسر بیمارش الکسی، به همراه پزشک خانوادگیشان و سه خدمتکار ایشان را در زیرزمین آن دژ تیرباران نمودند. پیکرهاشان را در اسید گذاشتند و بازمانده لاشهیشان را به خاک سپردند. هشتاد سال پس از آن در ۱۹۹۸ پیکرهای ایشان شناسایی گردید و در آیینی با حضور بوریس یلتسین با آیین مسحیان دوباره و این بار در سنپترزبورگ به خاکسپرده شدند. رابطه شخصیت ماریو با کمونیست یکی از مسائلی که در رابطه کمونیسم و شخصیت ماریو مطرح است، مربوط به نوع رنگ آمیزی لباس های اوست. رنگ اصلی به کار رفته در طراحی لباس ماریو (کلاه و پیراهن)، رنگ قرمز است. این رنگ از لحاظ سازمانی، رنگ اصلی حزب کمونیست به حساب می آید و در طراحی پوسترهای تبلیغاتی و سازمانی آن ها و حتی در پرچم اتحاد جماهیر شوروی بیشترین کاربرد را دارد. درمورد رنگ سرخ به کار رفته در پرچم اتحاد جماهیر شوروی که رنگ قالب است، اینطور توضیح داده شده است که: در فرهنگ روسی رنگ سرخ همواره نمادی نیک بوده است. واژه "سرخ" از نظر ریشهشناسی با واژه روسی "زیبا" مرتبط است و این اعتقاد به نیک بودن رنگ را میتوان در میدان سرخ مسکو و عید پاک سرخ (از جشنهای کلیسای ارتدکس روسیه) دید. رنگ سرخ پرچم شوروی نماد خون ریختهشده کارگران و کشاورزان است و احترامی است به پرچم سرخ کمون پاریس در ۱۸۷۱. ایدئولوژی کمونیسم در این پرچم مشهود است. ستاره سرخ و داس و چکش نماد کمونیسم وسوسیالیسم هستند. البته این مورد به تنهایی نمی تواند دلیلی بر این ادعا باشد، به همین دلیل لازم است تا رنگ دیگر لباس ماریو، زمانی که به گل آتش زن مجهز می شود را نیز بررسی کنیم. در این حالت لباس ماریو از دو رنگ سفید و قرمز تشکیل شده است. شاید در ابتدا این تصور حاصل شود که این دو رنگ هیچ ارتباطی به رنگ سازمانی کمونیست ها ندارد، اما با کمی جستجو متوجه خواهید شد که چنین ترکیب بندی رنگی ای درواقع ترکیب رنگ سازمانی بولشویک های لنین است. می بینید که از لحاظ رنگ بندی، ماریو دقیقا بر اساس ایده آل های رنگی کمونیستی طراحی شده است. اما همه موضوع در رنگ ها خلاصه نمی شود. بیایید با هم نگاهی به کلاه ماریو داشته باشیم. در نگاه اول شاید این تصور ایجاد شود که کلاه ماریو طرحی از یک کلاه ورزشی است. اما با کمی دقت درخواهید یافت که میان این دو نوع کلاه، تفاوت های اساسی چه از لحاظ شکل و چه از لحاظ فرم وجود دارد. پس با این حساب کلاه ماریو به کدام یک از مدل های کلاه شباهت دارد؟ با توجه به تئوری ارتباط ماریو با حزب کمونیست، بهتر است یکبار دیگر به سراغ آن ها برویم و به دنبال الگویی از این کلاه در میان افراد این حزب بگردیم. با یک بررسی ساده می بینیم که این کلاه شباهت عجیبی به کلاه نظامی کمونیست ها دارد! این طراحی، هم از لحاظ فرم و هم از لحاظ پیکر بندی با کلاه استالین (کلاه نظامی کمونیست ها) مطابقت کامل دارد! حتی دایره موجود در وسط کلاه ماریو هم همانند کلاه نظامی استالین طراحی شده است، با این تفاوت که به جای نشان ستاره پنج پر، نشان M روی آن حک شده است. مسئله بعدی درمورد سبیل های ماریوست. به نظر شما چرا کاراکتری که در ابتدا برای کودکان طراحی شده بود، سبیل هایی اینچنینی دارد؟ آیا این سبیل ها هم با حزب کمونیست در ارتباط است؟ همانطور که می دانید یکی از سنت های مرسوم در میان اعضای حزب کمونیست، گذاشتن سبیل های بلند و پرپشت است. حال اگر با دیدی جستجوگرانه، نگاهی به پنج رهبر مشهور کمونیست ها بیندازیم و به سبیل های آن ها دقت کنیم، خواهیم دید که با توجه به یونیفورم وکلاه ماریو، سبیل های او هم شباهت زیادی به استالین دارد! پس تا به اینجا دیدیم که ظاهر ماریو و رنگ های به کار رفته در لباس های او، ارتباط وی با کمونیست ها را تا حد زیادی تایید می نماید. اما برای نتیجه گیری قطعی این دلایل کافی نیست و نیاز است تا شواهد بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. برای ادامه تحقیق، بیایید نگاهی به یکی دیگر از شخصیت های این بازی محبوب داشته باشیم. در سری بازی های ماریو، شخصیت واریو، رقیب کلاسیک وی محسوب می شود. این شخصیت منفی دارای ویژگی های منحصر به فردی است که لازم است مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند: او فردی بسیار چاق و حریص است، زیاد می خورد و به پول و جواهرات علاقه زیادی دارد. واریو در اکثر بازی های خود به دنبال جمع آوری پول، جواهرات و خوراکی است. به عقیده طرفداران نظریه کمونیست بودن ماریو، خصایص و رفتارهای واریو یادآور نظام کاپیتالیسمی حاکم بر کشور آمریکا است و می توان او را به نوعی نماینده نظام سرمایه داری در این بازی دانست. حال ببینیم کاپیتالیسم (نظام سرمایه داری) چیست؟ سرمایهداری یک نظام اقتصادی است که در آن مالکان خصوصی مالکیت ابزارهای تولید را در اختیار دارند و معمولا از این ابزار برای کسب سود در بازارهای رقابتی استفاده میشود. اقتصاد سرمایه داری عملا بین قرن های ۱۶ و ۱۹ میلادی در انگلیس به تدریج رسمیت یافت. اگرچه شواهدی از دوران بسیار دور نشان می دهد برخی ویژگی های این نظام در دوران خیلی گذشته نیز وجود داشته است. شکلهای ابتدایی سرمایه داری تجاری (Merchant Capitalism) در اواخر قرون وسطی شکوفا شد. سرمایه داری از پایان دوره فئودالیسم در دنیای غرب نظام غالب بوده است. به تدریج این نظام از انگلیس به سراسر اروپا گسترش پیدا کرد و مرزهای سیاسی و فرهنگی را از پیش رو برداشت. در قرن های 19 و 20 میلادی سرمایه داری ابزار غالب صنعتی شدن را در دنیا فراهم آورد، اما این ابزار انحصاری نبود. در مقابل كاپيتاليسم، كمونيسم، لنينيسم و استالينيسم قرار دارند. نکات یاد شده می توانند موید این حقیقت باشند که شخصیت واریو به عنوان نماد نظام کاپیتالیسمی، در تقابل و رقابت همیشگی با شخصیت ماریو، به عنوان نماد نظام کمونیستی قرار دارد و در اصل به همین منظور طراحی شده است. دلیل دیگر بر این ادعا شغل ماریو است. وی در ابتدا یک نجار بود و سپس شغل او به یک لوله کش تغییر پیدا کرد. هر دوی این مشاغل نماینده سندیکای کارگری در حزب کمونیست هستند!! و اما دلایل بیشتر... به سلاح ویژه ماریو توجه کنید... ماریو از چکش برای مبارزه علیه دشمنانش استفاده می کند که این وسیله یکی از اصلی ترین نمادهای حزب کمونیست به شمار می رود. این نماد را می توان در پرچم اتحاد جماهیر شوروی (داس و چکش) به وضوح مشاهده کرد. درمورد نماد های داس، چکش و ستاره سرخ در پرچم اتحاد جماهیر شوروی اینطور شرح داده می شود که: چکش نماد کارگران کارخانجات (پرولتاریا) و داس نماد کارگران بخش کشاورزی (دهقانان) بود که در کنار یکدیگر دولت را تشکیل میدادند. ستاره سرخ نماد حکومت حزب کمونیست بود. پشت پرچم بهطور رسمی فقط سرخ بود و فاقد نماد با این حال در عمل پرچم معمولاً طوری ساخته میشد که یک روی آن در روی دیگرش نیز دیده شود و بدین ترتیب نماد آن در روی دیگر پرچم و بهصورت معکوس دیده میشد. اما علاوه بر موضوعات مطرح شده در بالا، همچنان دلایل بیشتری برای اثبات این مدعا وجود دارد. موضوع قابل بررسی دیگر درمورد دشمن قسم خورده ماریو، لاکپشتی درنده خو به نام "باوزر" یا "پادشاه کوپا" است. طبق مستندات موجود در تاریخ شکل گیری کمونیسم در شوروی، شاهد هستیم که مردم علیه خودکامگی ظلم پادشاه (نیکلای دوم ) قیام کردند و در نهایت با سرنگونی وی، نظام کمونیستی را شکل دادند. یعنی کمونیسم با سرنگونی حکومت پادشاهی به ثمر نشست و اصل نبرد میان رهبران کمونیست با نظام پادشاهی حاکم بود. خب، حال بیایید نگاهی به بازی بیندازیم، ماریو در انتهای هر مرحله چه می کند؟ او پرچم سبز رنگی را پایین کشیده و به جای آن پرچم خودش را بالا می برد. روی این پرچم جدید، ستاره سرخی طراحی شده که یکی دیگر از نمادهای حزب کمونیست به شمار می رود. نمادی که نمونه آن را در موارد زیادی از جمله ادوات متعلق به ارتش سرخ روسیه هم می توان به وضوح مشاهده کرد. خب، به نظر شما نماد حک شده روی پرچمی که ماریو در پایان هر مرحله آن را پایین می کشد چیست؟ به نظر می رسد این نماد، الگویی از نماد صلح باشد که به صورت پیکسلی کار شده است. اگر این فرضیه درست باشد آنوقت موضوع را می توان اینگونه تفسیر کرد که: ماریو با ساقط کردن پرچم صلح، پرچم نظام کمونیست را بر دنیا حاکم می کند. اما برای بررسی دقیق تر موضوع ارتباط این بازی با حزب کمونیست لازم است تا باز هم موارد بیشتری را مورد بررسی قرار دهیم. موضوع بعدی درمورد قارچ نیروزایی است که باعث بزرگ شدن ماریو و افزایش قدرت او در طول بازی می شود. این قارچ خاص با نام علمی آمانیتا موسکاریا (Amanita Muscaria)، نوعی قارچ سمی و توهم زا است که در برخی نواحی سیبری می روید و شیره آن حاوی مواد شیمیایی روانگردان است. مصرف این قارچ حالتی از سرخوشی و توهم را در فرد ایجاد كرده ولی در كنار آن اثرات جانبی ناخوشایندی همچون حالت تهوع، انقباض های عضلانی و افزایش بزاق دهان و عرق بدن نیز اتفاق می افتد. همانطور که می دانید، سیبری هم بخشی از روسیه بزرگ (کشور کمونیستی) است. و چرا این قارچ سمی و توهم زا به ماریو قوت می دهد؟ شاید علت آن خاصیت توهم زایی است که در ماریو ایجاد توهم کرده و با خوردن آن خودش را بزرگ و قدرتمند می پندارد!! نکته دیگر درمورد محل تولید بازی ماریو است. اگر بازی ماریو در کشور روسیه و یا آمریکا تولید می شد شاید می شد به راحتی نظریه های مطرح شده را پذیرفت. اما همانطور که می دانید این بازی در کشور ژاپن تولید شده است. حال ببینیم آیا کشور ژاپن هم با کمونیست ارتباطی دارد؟ با کمی تحقیق و جستجو متوجه خواهید شد که در سال 1950 جنبش کمونیستی در ژاپن از بیشترین طرفدار برخوردار بوده و در این کشور قدرت قابل توجهی داشته و در سال 1970 و 1980 این قدرت به اوج خود در این کشور رسیده بود. با نگاهی به سال تولید اولین بازی ماریو در ژاپن (1981)، می توان حدس زد که شاید شیگرو میاموتو، طراح این شخصیت، نیز دارای تفکرات و گرایش های کمونیستی بوده و بر این اساس بازی خود را طراحی نموده است. لازم به ذکر است که علاوه بر موضوع ارتباط این بازی با کمونیسم، بحث های دیگری از جمله تشویق پنهان هواداران آن به همجنسگرایی نیز مطرح است که این بحث پس از رونمایی از لوگوی قسمت اول بازی Super Mario Galaxy حالتی جدی پیدا کرد. در این لوگو، بالای برخی از حروف، ستاره ای قرار داده شده است که با کنار هم قرار دادن حروف ستاره دار، این جمله نمایان می شود که: You Are Mr Gay شما آقای همجنسگرا هستید!! بحث دیگر هم درمورد ارتباط این بازی با فراماسون هاست. این که چرا یک شخصیت لوله کش دستکش سفید به دست دارد، سوالی است که پاسخ قابل قبولی برای آن وجود ندارد. اما عده ای بر این باورند که این دستکش سفید نمادی از گروه ها و انجمن های سری فراماسونری است که ماریو هم نمایندگی آن ها را به عهده دارد. البته اثبات دقیق این موضوع که ماریو کومونیست، فراماسونر و یا همجنسگراست، تقریبا غیر ممکن است و همه این موارد در حد یک تئوری قابل طرح هستند و نمی توان با قدرت آن ها را تایید و یا به کلی تکذیب نمود. اما مطرح شدن چنین تئوری هایی (هر چند عجیب و غریب) می تواند مجالی باشد برای این که یاد بگیریم تا به مقوله های ساده اطرافمان با دیدی تازه و تیزبینانه تر بنگریم و از کنار همه چیز به سادگی عبور نکنیم. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده