رفتن به مطلب

تحقیق در مورد تعادل خودرو؟؟


hamid_shahrsaz

ارسال های توصیه شده

من یک تحقیق درباره تعادل خودرو میخواستم....

 

مثلا چه کارهایی باید انجام دهیم تا خودرو در حالت تعادل باشد؟؟؟؟؟

 

ویا اینکه شرکت های مختلف مثل ایران خودرو از چه روش هایی برای تعادل خودرو استفاده میکنند؟؟؟؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه

خب اولین و مهمترین چیز اینه که ماشین هرچی سبکتر باشه , تعادل بهتری داره , چون جابجایی وزنش در حالت های ترمزگیری و شتابگیری و شتاب جانبی هنگام پیچ کمتره

به این عکس دقت کن

6l0k0v4.jpg

7xac2fp.jpg

 

حالا هرچی وزن کمتر باشه, وزن کمتری هنگام حرکتهای ناگهانی منتقل میشه که خیلی توی شتاب جانبی تاثیر داره

 

عامل دوم تقسیم وزن درسته! یعنی وزن سرنشینان و موتور و باک و گرباکس و دفرانسیل به طوری روی ماشین تقسیم شده باشه, که در حالت سکون روی هر 4 چرخ دقیقا" یک نیرو وارد بشه

 

عامل دیگه هم پایین بودن مرکز ثقله...در واقع هرچی فاصله اجزای ماشین و سرنشینان تا زمین کمتر باشه , تحمل شتاب جانبی بیشتر میشه به دلیل انتقال وزن کمتر روی محور ها...

 

زاویه کمبر هم یکی دیگه از عواملیه که روی تعادل و حتی چسبندگی در پیچ خیلی تاثیر داره , ولی اگر به صورت فابریک بخوایم ماشین دارای کمبر منفی باشه چند تا مشکل بوجود میاد که عبارتند از:

 

-شعاع گردش خیلی زیاد میشه

-ترمز گیری خیلی خیلی بدتر میشه (در واقع خط ترمز بیشتر میشه به علت چسبندگی کمتر لاستیک ها)

-لاستیک سائئ بوجود میاد

 

برای همین پیشنهاد میکنن ،استفاده از یه سیستم تعلیقیه که در حالت استاندارد کمبر رو دقیقا" صفر درجه نگه داره و سر پیچ یا بهتر بگم هنگام اعمال نیرو بتونه زاویه کمبر رو به سمت منفی ببره

بهترین چیزی که پیشنهاد میشه تعلیق مستقل double A arm هستش

double_a-arm.gif

 

هرچی طول طبق بالا کمتر باشه باعث میشه هنگام اعمال نیرو , کمبر به سمت منفی بره

دقیقا" برعکس این جمله هم صدق میکنه

 

 

یکی دیگه از عوامل خیلی مهم مساحت سطح اتکای ماشینه

یعنی چرخها به صورت عرضی و طولی هرچی فاصلشون بیشتر باشه , ماشین تعادل بهتری داره

 

در مورد رینگ و لاستیک:

همه میدونیم که لاستیک هرچی پهنتر و از جنس بهتری باشه ماشین از تعادل بهتری برخورداره

ولی یکی از چیزهایی که جا افتاده اینه که مجموع رینگ و لاستیک از نظر ارتفاع هرچی کوتاهتر باشه(مثل ماشین های کارت) ماشین دارای تعادل بهتریه, ولی زیاد نمیشه این اندازه رو کوچیک گرفت چون در اینصورت ماشین از راحتی در میاد

 

ببخشید کامل نیست:w16:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...

نيروهاي مختلف دريك خودروي درحال حركت بصورت زيرنمايش داده ميشوند: درگ آيروديناميكي بزرگترين مانع براي رسيدن به سرعتهاي بالا درهروسيله نقليه است ودرواقع ميتوان آنرامانعي نامشهود دربرابرسرعت گرفتن وسيله نقليه دانست. بنابراين ميتوان آنرا يكي از مهمترين فاكتورهاي طراحي آيروديناميكي وسايل نقليه به حساب آورد.براي سرعتهاي بالاتراز70كيلومتر در ساعت، نيروي درگ آيروديناميكي معمولا50درصد از مقاومت كل را شامل ميشود و اين مقاومت بصورت راديكالي با افزايش سرعت افزايش مي يابد كه اين افزايش در نمودار پايين به تصوير كشيده شده است.اينكه درگ از كجا ناشي ميشود و با استفاده از پاسخ اين سوال، چگونگي كمتر ساختن اين اثر نامطلوب در ساخت يك خود روي پرسرعتتر از جمله مسائلي است كه در مقاله حاضر مطرح شده است. همانطوركه در تصوير ملاحظه مي كنيد نيروي درگ در جهت مخالف نيروي موتور خودرو بر آن اعمال مي شود و موازنه اين دو نيرو تعيين خواهد كرد كه آيا شما مي توانيد با خودرو به سرعت شتاب بگيريد و يا اصلا نمي توانيد با آن شتاب بگيريد ويا اصلا نميتوانيد باآن حركت كنيد و اصطكاك موجود به همراه دستگاه درگ يك خودرو تاثير گذارند كه مي توانيم آنها را در يك معادله بياوريم ولي درابتدا بهتراست كمي در رابطه با هدف ما از كاهش نيروي جريان مخالف يا همان درگ(Darg) بگوييم.طراحي خودرويي با مقاومت درگ كمتر، مزاياي اقتصادي و اجرايي بيشماري به همراه خواهد داشت. در حقيقت مقاومت كمتر در حركت به جلو، باعث مي شود كه خودرو با قدرت خروجي موتور برابر، سرعت بيشتري داشته باشد. بنابراين بيشترين انگيزه كاهش مقاومت درگ در خودرو شامل موارد زير است:

- كاهش مصرف سوخت

- افزايش كارايي خودرو

فرمول محاسبه درگ :

مقدار نيروي درگ براي يك جسم در حال حركت توسط معادله زير بدست مي آيد:

D = 1/2.CD.A.P.V2

كه در آنCD ضريب درگ،A، مساحت بخش جلويي و واحدش متر مربع، p چگالي(غلظت) هوا و واحدش كيلوگرم بر متر مكعب وV سرعت و واحدش متر بر ثانيه است، حال اين پارامترها را بيشتر مورد بحث قرار مي دهيم:

p(Density): چگالي و تراكم هوا):

چگالي هوا از فاكتورهاي مهم در تعيين درگ است چرا كه هرچقدر اين مقدار كمتر باشد، در نتيجه درگ كمتري نيز وجود خواهد داشت.

V(Speed: سرعت):

همانطور كه از فرمول پيدا است. درگ با مجذور سرعت رابطه مستقيم دارد، يعني اينكه مثلا در صورت2برابر شدن سرعت خودرو، ميزان درگ4 برابر خواهد شد. پس تاثير آن بسيار زياد است.

A(area: مساحت):

مساحت بخش جلويي يكي ديگر از فاكتورهاي تاثير گذار در درگ است.

 

CD(Drag Cofficient: ضريب درگ):

اين عددمخصوص درواقع ميزان طراحي آيروديناميك رامشخص ميكندو خصوصيات فيزيكي مختلفي را در بر مي گيرد و مي توان با طراحي مناسب آن را كاهش داد.از آنجا كه سرعت در فرمول بالا، بخشي است كه هيچگاه نمي توان به فكر كاهش آن بود و غلظت هوا نيز بوسيله ما قابل تغيير نيست، بنابراين مقاومت آيروديناميكي تنها مي تواند با ايجاد تغييرات و دستكاري در مشخصه هاي طراحي و يا حتي كاهش مساحت جلويي خودرو كاهش يابد تا بتوان به اين بوسيله به ضريب درگ كمتري دست يافت.

حال ببينيم چگونه نيروي نامطلوب درگ مانع از هرچه سريعتر راه رفتن خودروي خود مي شود؟ در نمودار زير چگونژي رشد درگ را با افزايش مجذور سرعت مشاهده مي كنيد. خط ممتد افقي نشان دهنده ماكزيمم نيروي موتور مي باشد.(البته بايد توجه داشت كه در اين نمودار براي ساده تر كردن كار، از اثر اصطكاك صرفنظر شده است. خط چين مشخص شده در نمودار براي يك خودروي با نيروي درگ بالا است و با استفاده از اين نمودار، بيشترين سرعت قابل دسترسي توسط چنين خودرويي در نقطه اي كه خط افقي ماكزيمم نيروي موتور، اين خط چين را قطع مي كند است، كه در نمودار توسط پيكان عمودي در سمت چپ نمايش داده شده است. خط ممتد موجود در اين نمودار، مربوط به يك خودرو با همان قدرت موتور ولي با نيمي از درگ خودروي قبلي است. مهمترين نكته اي كه در اينجا بايد به آن توجه داشت، اين است كه چنين خودرويي با قدرت موتور مشابه مي تواند به سرعت بالاتري دست پيدا كند. در نمودار زير اين سرعت بيشتر، توسط پيكان سمت راستي نشان داده شده است. هر چه ما به سمت سرعت هاي بالاتر حركت كنيم، تفاوت بين درگ بالا و پايين در خودرو، افزايش مي يابد و دو منحني بيشتر از يكديگر دور مي شوند.

مزاياي كاهش درگ در خودروها بديهي و آشكار است و به همين دليل در زمينه رقابتي جالب در ساخت توليدات آينده كمپاني هاي خودروسازي جهان بوجود آمده است.

 

ضريب درگ و انواع مختلف درگ:

همانطور كه اشاره شد، ضريب درگ، مشخصه ي ويژه اي از آيروديناميك خودرو را در بر ميگيرد. اين ضريب خود به سه جزء مختلف تقسيم مي شود:

1- درگ ناشي از اصطكاك سطح

2- درگ ناشي از فشار يا ناشي از شكل جسم

3- درگ اعوا كننده(تحريك شده)(induced Drag)

دو بخش اول از عوامل مهم و تاثير گذار در خودروها هستند. در حاليكه مورد سوم، تنها براي بالهاي هواپيماها حائز اهميت است و در طراحي آيروديناميك هواپيماها بيشترين اهميت را دارد. از اين رو در ادامه به بررسي دو مورد اول كه مخصوص خودرو است مي پردازيم:

1- درگ ناشي از اصطكاك سطح:

درگ حاصل از اصطكاك سطح، به سبب چسبناكي هوا بوجود مي آيد. چسبناكي در اينجا يعني اينكه هوا به چه ميزان غلظت دارد. براي مثال شيره قند داراي غلظت زيادي است در حاليكه آب كمتر از آن غلظت دارد وهوا نيزكمتر از هر دو. بنابراين هوايي كه تمامي اطراف ما را فراگرفته است بدليل داشتن اين خصوصيت تمايل دارد تا به اجسام در حال حركت بچسبد. وقتي هم كه جريان هوا از جسمي برخورد و عبور مي كند، قسمتي از آن بدليل تماس مستقيم با سطح جسم از حركت باز مي ماند.( كه بستگي به سطح دارد)جريان هوايي كه كمي از سطح فاصله دارد، با سرعت كمي بيشتر حركت ميكند وهرچقدركه از اطراف جسم فاصله بگيريم، مشاهده مي كنيم كه جريان هوا با سرعت تمام خود درحركت است. منطقه اي كه درست در بالاي سطح قرار دارد و در آن جريان هوا نميتواند با تمام سرعت خود به حركت ادامه دهد، معروف به لايه مرزي يا(boundary Layer) است. براي همين است كه گرد و خاك و يا حتي حشرات به كاپوت خودرو مي چسبند، چرا كه اصلا هوا بر روي سطح خودرو ثابت و بي حركت است. مواد بكار برده شده در ساختسطح نيز تاثيري در درگ حاصل از اصطكاك سطح ندارند، بلكه اين زبري يا صافي سطح است كه در اين زمينه تاثير گذار است. همانطور كه ممكن است حدس زده باشيد، سطوح صاف و هموارتر، در اين زمينه بهتر از سطوخ زبر خواهند بود. همچنين مقدار سطح در تماس با هوا نيز از ديگر فاكتورهاي مطرح است. بنابراين كاهش اين مقدار در كاهش درگ حاصل از اصطكاك سطح مفيد واقع خواهد شد.

2- درگ ناشي از اختلاف فشار و شکل:

در حاليکه درگ ناشي از اصطکاک سطح، تابعي از زبري سطح و طول در تماس خودرو است. درگ ناشي از درگ خودرو، همانگونه که از نامش پيدا است، به فرم خودرو و يا هر جسم ديگر در حال حرکت بستگي دارد. بنابراين ايجاد تغييرات در شکل خودرو و کاستن از اين نوع درگ، اصليترين راه براي کاهش اين نيروي مزاحم در خودرو در بين خودرو سازان و طراحان است. بنابراين سوالي که در اينجا مطرح است اين است که چه عاملي باعث بوجود آمدن اين نوع درگ مي شود؟ کليد پاسخ به اين سوال در نام اين نوع درگ نهفته است.تصوير زير جريان هواي عبوري از يک صفحه صاف(همانند يک درب) را نشان مي دهد که از پهلو در مقابل جريان هوا قرار گرفته است.همانطورکه ممکن است حدس زده باشيد،اين جسم به هيچ وجه،آيرو ديناميکترين شکل موجود در دنيا نخواهد بود. تصوير خطوطي را نشان مي دهد که مشخص کننده مسير عبوري جريان هوا هستند. جريان هوا پس از برخورد با اين صفحه صاف، به سمت اطراف آن متمايل ميشود تا ازآن عبورکند. نيمي از اين جريان به بالا و نيمي به پايين صفحه هدايت ميشوند.درامتداد مرکز اين صفحه، جريان هوا تقريبا متوقف مي شود.(در نقطه اي که به نقطه ايستايي يا(Stagnation point) معروف است) که به اين خط ايجاد شده خط جدايي ميگويند.

تئوري- برنولي:

بر طبق تئوري برنولي، وقتي از سرعت جريان هوا کاسته مي شود، فشار آن در جهت مخالف، افزايش مي يابد. با کاهش سرعت جريان هوا در امتداد خط مرکزي صفحه، ناحيه اي پرفشار در جلوي صفحه ي تخت بوجود ميآيد که آنرا بهد عقب حل ميدهد.

در پشت صفحه ي تخت، جريان هوا قادر نيست تا سطح صفحه را دنبال کند و در نتيجه گرد بادهايي در آن قسمت بوجود مي آيد که به صورتهاي مختلف و تصادفي در حال چرخش هستند. اين اثرباعنوان«جريان هواي جدا شده(Separated Flow)» شناخته شده است و باعث بوجود آمدن يک ناحيه کم فشار در پشت صفحه تخت مي شود. اين ناحيه همانند يک جارو برقي عمل مي کند و در واقع صفحه را با مکش به عقب هدايت مي کند. اين فشار بالا در صفحه و فشار پايين در پشت آن در کل«درگ فشاري» نامند. شکل ديگري که ميتوان ازآن انتظار درگ کمتري داشتيک: استوانه اي است که براي شروع مناسب بنظرميرسد. جريان هواي اطراف استوانه شبيه خطوط نشان داده شده در تصوير زير است:فشار بالا در جلوي استوانه و فشار پايين پشت آن همانند همان صفحه تخت مورد بحث در بالا است ولي توجه داشته باشيد که جريان هوا توانسته است تا منحني سيلندر را قبل از آغاز چرخش و ايجاد گرد باد تا حدودي دنبال کند. تاثير اين اتفاق اينست که فشار پايين پشت اين استوانه به کمي فشار پشت صفحه تخت نخواهد بود و درگ در اينجا در حدود نصف درگ در صفحه تخت است. بنابراين تا اينجا پيشرفت قابل ملاحظه اي داشته ايم. پس شکل ديگري را امتحان مي کنيم.

بال دو بعدي و شکلStreamlined :

در پايين تصوير يک ايروفويل(يا بال دو بعدي) را مشاهده ميکنيد. توجه کنيد که جريان هوا توانسته است کاملا منحني اين بال دو بعدي را دنبال کرده و در انتهاي آن دو جريان هواي بالايي و پاييني دوباره بهم رسيده اند. در اين مورد، هنوز يک ناحيه پر فشار در جلو وجود دارد ولي ناحيه کم فشار در پشت بسيار نزديک به فشار اتمسفر است. از اين رو در ايروفيل درگ درحدود20برابر کمتر از يک صفحه تخت و10 برابرکمترازيک استوانه است.محققين به اين چنين شکلي اصطلاحا شکل «Streamlined» گويند، يعني جسمي داراي شکلي که مقاومت هوا در مقابل خود کم مي کند. درحاليکه شکل بدنه در کاستن نيروي درگ موثر است.

لايه هاي مرزي و انواع آن:

حالت لايه مرزي نيز از اهميت ويژه اي برخوردار است. لايه هاي مرزي به دو نوع لامينار(Laminar) و توربولنت(Turbulent) تقسيم ميشوندکه هر کدام مشخصات مخصوص و متناوبي دارند. بطوريکه لايه هاي مرزي لامينار(داراي ورقه هاي نازک) از لايه هايي از مولکولهاي هوا که بر روي يکديگر در جريان اند تشکيل شده است. بنابراين هوا درهرنقطه اي از اين لايه هاي مرزي در جهت اصلي خود در حال حرکت است.لايه هاي مرزي توربولنت(متلاطم،اکتيو)بي نظم ترازلامينارها هستند. گردبادهاي کوچک باعث چرخش مولکول به سمت بالا از سطح به سمت لبه لايه مرزي و در جهت مخالف مي شوند. در تصوير پايين مي توانيد اين توضيحات را بيشتر درک کنيد:

نيروهايLife وDownforce و رابطه آنها باDrog:

وقتي صحبت از طراحي هواپيما مي شود، معمولا به فکر توليد هر چه بيشتر نيروي ليفت(بالا برنده) هستيم تا بتوانيم از زمين بلند شويم. ولي احتياجات ما در اتومبيلها بسيار متفاوت از هواپيما است. بطوري که در خودرو نيروي ليفت که يک نيروي خطرناک به حساب مي آيد، چرا که خودرويي که از زمين بلند شده باشد را نه مي توان به فرمان هدايت کرد و نه ترمز کردن با آن ثمر بخش است. بنابراين در کل در خودرو همواره بدنبال توليد نيروي ليفت منفي هستيم که اين نيروي ليفت منفي را«DownFroce» يا نيروي رو به پايين گويند. براي خودروهاي معمولي معمولا به دنبال نيروي ليفت نزديک به صفر و يا مقدار کمي نيروي رو به پايين«Downforce» ايجاد کند که سبب چسبندگي مناسب خودرو به جاده مي شود. براي همين است که اتومبيلهاي مسابقات فرمولاوان مي توانند پيچهاي تند را با سرعتهاي طي کنند. البته بايد گفت افزايش نيروي رو به پايين خودرو باهزينه افزايش نيروي نامطلوب درگ همراه خواهد بود. بنابراين در اين زمينه بايد تنظيمات دقيقي در جهت ميزان کردن حدود مطلوب اين دو نيرو( در جهت نيروي درگ و افزايش نيروي رو به پايين) صورت پذيرد. يعني بايد محاسبه کرد براي پيروزي در مسابقه نياز مند سرعت بيشتر در مسيرهاي مستقيم هستيم(با کاهش نيروي نامطلوب درگ) يا نيازمند چسبندگي مناسب تايرها و خودرو به سمت جاده؟(افزايش نيروي رو به پايين) بنابراين بايد گفت بزرگترين دقدقه محققين علم آيروديناميک اتومبيل هاي مسابقه ايF1(فرمولاوان)، طراحي خودرويي است که بيشترين نيروي رو به پايين را درازاي کمترين افزايش نيروي نامطلوب درگ داشته باشد.

کاهش درگ خودرو:

حال در اينجا مي خواهيم به راه هاي کاهش درگ در خودرو بپردازيم. خودروسازان جهان از زمان معرفي«Chrysler Airflow» در سال1943ميلادي، توجه ويژه اي به بحث آيروديناميک خودرو نشان دادند و به دليل جنبه هاي مالي و کم مصرفتر ساختن خودرو، اين مسئله را يکي از مهمترين نکات در طراحي خودرو در نظر گرفتند. البته ساده ترين راه براي کم مصرف ساختن يک خودرو، کوچک و سبکتر ساختن آن است تا در آن از موتور کوچکتري استفاده شود ولي آدمي همواره بدنبال قدرت و سرعت بيشتر در خودروها بوده است و از خودورهايي با400 اسب بخار قدرت،SUVهاي(خودروهاي بياباني شاسي بلند)بزرگ7 نفره وخودروهايي با ظرفيت5000پوند استقبال ميکند، بعلاوه اينکه دوست دارد خودرويي کم مصرف نيز داشته باشد.البته بايدتوجه داشت که نميتوان به محاسبه آيرو ديناميک خودرو پرداخت و خودسازان از همان مراحل ابتدا و مرحله اي که خودروي مورد بحث تنها بصورت يک ايده است. با تکيه بر نرم افزارهاي خاص و استفاده از ماکتهاي مختلف در تونلهاي باد، اهداف آيروديناميکي خود را دنبال ميکنند.راه هاي بيشماري براي کاهش ضريب درگ خودرو وجود دارد. شکل خودرو بيشترين اثر مستقيم را بر مقدار نهايي ضريب درگ دارد. بايد گفت دقت در جزئيات طراحي از قبيل طراحي آينه هاي بغل خودرو، قسمت زير خودرو و يا استفاده از برخي لوازم، ممکن است طراحان را در رسيدن به ضريب درگ کمتر ياري کند.به هر حال اين نکته را بياد داشته باشيم که طراحي آيروديناميک بايد با در نظر گرفتن طرح کلي خودرو صورت پذيرد و جزئيات افزوده شده در جهت کاهش درگ بايد به عنوان مکمل مجموعه اصلي بدنه در نظر گرفته شوند.حال به بررسي قسمت هاي مختلف خودرو که در کاهش يا افزايش درگ تاثير گذار هستند مي پردازيم:

شکل بدنه خودرو :

شکل کلي بدنه خودرو، تعيين کننده عملکرد آيروديناميکي متوسط ان است. بنابراين مهمترين بخش از طراحي خودرو بحساب ميآيد. مهمترين لازمه طراحي، اين است که شکل کلي بدنه بايد جريان هوا را برروي تمامي سطوح خود حفظ کند. اين هدف تنها با طراحي خودرويي که داراي کمترين اصطحکاک با هوا( به اصطلاح« استريم لايند»)باشد عملي خواهد شد. ساده ترين شکل براي رسيدن به يک بدنه با ضريب درگ پايين، همان استفاده از شکل ايروفويل ( بال دوبعدي) و يا چيزي شبيه به يک اشک است ولي اين نوع بدنه، زيبا و مشتري پسند نيست و همچنين منجر به ايجاد ايراداتي در جنبه هاي عملکردي و بازدهي خودرو چون فضاي مناسب براي سرنشينان و بار و پايداري ديناميکي خواهند شد. با وجود اين براي کاهش درگ، طراحي خودرو بايد بار عليت تمامي موارد عملکردي و غيره تا انجا که امکان دارد به اين شکلها نزديک باشد، کل خودرو بايد شکلي صاف و يکنواخت داشته باشد و بايد از ايجاد لبه هاي تيز اجتناب کرد. طراحي شکل بدنه خودرو بايد به صورتي باشد که کمترين خطوط انحناي ممکن را داشته باشد و بر فرض مثال، بيشترين زاويه ممکن را بين کاپوت و شيشه جلويي (Rake Angle ) داشته باشد. قسمت انتهايي خودرو بايد بدقت و بصورتي ساخته شود که باعث کاهش نيروي درگ شود چراکه جريان هواي جدا شده و درواقع گردبادهاي ايجاد شده در اين قسمت و در نتيجه فشار پايين اين ناحيه تاثير زيادي در افزايش نيروي درگ داردو اين قسمت از خودرو بايد به صورت مايل و آهسته آهسته به انتهاي خود، شيب داشته باشد تا تقريبا کمي به شکل بال دوبعدي( ايروفويل) نزديک شود.يکي از منابع ايجاد نيروي درگ زياد، جريان هواي داخل محل قرار گيري چرخها( wheel house )است. بنابراين پوشاندن اين فضا و هرچه نزديکتر ساختن چرخها به بدنه و گلگير، باعث خواهد شد تا جريان هوا درآن منطقه از خودرو تثبيت شده و باعث کاهش قابل توجه درگ گردد. با وجود اين ازآنجا که يک طرح بايد علاوه بر در نظر داشتن خصوصيات ديناميکي خودرو به مقوله هاي کاربردي و حرکتي آن نيز بپردازد، بنابراين رفع کردن اين مشکل و کاهش درگ به خصوص در چرخهاي جلوبه علت حرکت داشتن انها به چپ و راشت، سخت خواهد بود. بزرگترين کاهش درگ، مساحت جلويي خودرو بايد کاهش يابد ولي کاهش مساحت ديد از جلوي خودرو يکي از راه حلهاي محدود در کاهش نيروي مخالف باد است. چرا که اين مساحت تحت تاثير اندازه کلي خودرو است و با کاهش ان در واقع مجبور به کاهش اندازه کلي خودرو خواهيم شد.

آينه هاي جانبي :

آينه هاي جانبي قسمت هايي از خودرو هستند که سهم زيادي در ايجاد درگ دارند. چرا که پيش امدگي هايي از خودرو هستند و باعث بوجودآمدن شکستگي در هواي جلوي خود مي شوند. اين شکستگي به وجود امده توسط آينه هاي جانبي همانطور که در تصوير مشاهده مي کنيد شبيه به شکاف هواي به وجود آمده توسط يک نيمکره است. وقتي جريان هوا به ايينه هاي جانبي برخورد ميکند، هوا به اطراف لبه آنها رفته و با يک گراديان مخالف فشار در پشت مواجه ميشود و در اين ناحيه، جريان هوا جدا مي شود.در برخي آيينه هاي جانبي، مجاورت بدنه اتومبيل حتي سرعت سيال را بيشتر کاهش خواهد داد و بنابراين شکستگي هوا بيشتر خواهد شد.با طراحي دقيق آيينه هاي جانبي، درگ اين قسمت از بدنه اتومبيل نزديک به 50 درصد بهبود مي يابد و باعث کاهش 93 و يا90 درصدي نيروي مورد نياز خواهد شد.( نتايج به دست امده در قدرت مربوط به سرعت هاي بالا است، با وجود اين در سرعتهاي پايين، کاهش نيروي مورد نياز براي جلو بردن خودرو بايد مورد توجه قرار گيرد.)البته بهترين راه حل در زمينه آيينه هاي جانبي بدون شک، حذف آنها و جايگزيني دوربين هايي در عقب و دو صفحه نمايشي در داخل کابين است. با انجام چنين تغييراتي، درگ به وجودآمده از آيينه هاي جانبي به کلي حذف مي گردد و منجر به بهبود قابل توجه در ضريب درگ( CD ) خودرو خواهد شد. امروزه تمامي خودروهاي تحقيقاتي براي رسيدن به پايين ترين ميزان مصرف سوخت، مجهز به دوربين هايي به جاي آيينه هاي جانبي هستند.بنابراين اين شيوه را ميتوان يکي از راههاي عملي کاهش درگ در طراحي خودروها در آينده اي نزديک بحساب آورد.

قسمت زير خودرو( Vndov body) :

يکي از قسمتهاي خودرو که طراحان معمولا از آن غفلت مي کنند، قسمت زيرين آن است. تنها عده کمي از سازندگان خودرو در جهان به طراحي زير خودرو د رنمونه هاي آزمايشي مخصوص تونل باد اهميت مي دهند، چرا که تا به حال اين قسمت از خودرو اصلا به عنوان يک مسئله ايرو ديناميکي مطرح نبوده است. با آگاهي يافتن کمپاني هاي خودرو سازي از پتانسيل بالاي بهبود نيروي درگ ايروديناميکي با ايجاد بهسازي ها در قسمت زير خودرو، برخي مدلهاي جديد ارائه شده، داراي طراحي بهينه در اين قسمت از خودرو هستند که اين بهسازي ها باعث کاهش بيش از 25 درصدي نيروي درگ کلي خودرو شده است و با طراحي دقيق مي توان به برابر با -0/02 در خودروهاي توليد سريالي دست يافت.ساختار هاي ناهموار و شکاف دار در زير خودرو موجب جدا سازي جريان هوا و توربولانس مي شود. در نتيجه جريان هوا آرام مي شود و گراديان فشاري نامطلوبي به وجود مي آيد که باعث افزايش درگ خواهد شد. اين نيروي مخالف، با هرچه نزديکتر بودن سطح خودرو با زمين بيشتر خواهد شد. طراحي هرچه دقيقتر و اجتناب از قطعات زائد و پوشاندن نواحي باز زير خودرو، باعث کاهش توربولانس و حفظ جريان هواي عبوري آن قسمت خواهد شد که اين موارد کاهش درگ خودرو را موجب خواهد شد.کار گذاشتن يک اسپويلر در زير سپر خودرو بعنوان يک سد هوايي ميتواند باعث بهبود شرايط شود. اين اسپويلر راستاي کاهش جريان هواي عبورب زير خودرو که در نتيجه منحصر شدن در فضاي بين جاده و خودرو و سرعت بالايي نيز گرفته شده است به کار گرفته مي شود. و باعث کاهش فشار زير خودرو( که سبب پديدار شدن ليفت و در گ گردبادي ممتد مي شود) خواهد شد. همچنين نمي توانيم براي اينکه جريان هواي ورودي کمتري به زير خودرو هدايت شود، نقطه ايستايي(stagnation point)خودرو را پايين بياوريم، کاهش نيروي ليفت،براي سرعتهاي رانندگي معمولي آنچنان مطرح نيست.بلکه امروزه تحقيقات در زمينه کاهش اين نيرو در خودروهاي سران پرسرعت و اتومبيلهاي مسابقه اي به موضوعي جالب براي محققين تبديل شده است. البته بايد گفت بجاي کار گذاشتن يک اسپويلر در زير سپر جلويي خودرو، يک طراحي خوب براي اين قسمت از خودرو مي تواند نتايج مشابهي را حتي بدون افزايش فشار درگ به همراه داشته باشد.در اتومبيلهاي مسابقه، متداول است که بخش زيرين خودرو، بطور کامل توسط پنلهاي صاف و يکنواخت پوشانده شود(همانگونه که تصوير سمت چپ از هوندا NSX مشاهده ميکنيد). البته اين راه، گزينه بهينه اي براي خودروهاي معمولي نيست. پوشاندن سيستم اگزوز، باعث بوجود آمدن ايراداتي جديد در بحثهاي ترموديناميکي خواهد شد. همچنين در خودروهاي معمولي طراحي قسمت زير بايد به گونه اي باشد که نگهداري و تعميرات آن به راحتي صورت پذيرد و اين يکي از نکاتي است که در طراحي اين قسمت بايد مد نظر طراحان قرار گيرد و تاثير زيادي در طرح اصلي اين قسمت دارد،( همانگونه که در طراحي آئوديA8(شکل پاييني بزرگ)مي بينيد). و تمامي سيستمها و قسمتهاي تعليق، در ايولاين و... بايد به سادگي قابل دسترسي باشند. صفحه جلويي خودرو، هواي خنک کننده و قسمت موتور را به جرياني در زير خودرو تبديل ميکند.اين صفحه شامل يک اسپويلر چرخ است. اين قطعه کوچک جريان هوا را به اطراف چرخ هدايت ميکند و باعث کاهش تربولانس و فشار در مکان قرار گيري چرخها ميشود.(به تصوير اتومبيل لکسسLS430 توجه کنيد). با همرديف ساختن قطعات مختلف موجود در زير خودرو و طراحي صاف قسمت انتهايي و آزاد آنها، ميتوان زير بدنه خودرو را صاف و بدون برآمدگي ساخت روزنه ها، شيارها و تمامي قطعات دوار اين قسمت توسط صفحه هايي پوشانده شده اند و آن قسمتهاي بالايي که به دلايل مسايل کاربردي امکان پوشاندن آنها وجود ندارد(مثل محور عقب) بصورت آيروديناميکي باسطوح صاف زير خودرو هماهنگ مي شوند. همچنين صداگيرها و قسمت انتهايي خودرو نيز به سمت بالا متمايل هستند تا به نوعي ديفيوزر دست پيدا کنند و باعث کاهش نيروي ليفت در عقب شوند.اين شکل و ترکيب زير بدنه آئوديA8s، در رسيدن به ضريب درگ پايين 27/5 اين خودرو تاثير فراواني داشته است.

4-2) سيستم خنک کننده :

خنک کردن موتور خودرو يک لازمه بزرگ است. يکي از بزرگترين مشکلات در طراحي خودرو اين است که از عدم بيش ازحد گرم شدن موتور(يا به اصطلاحver

heat) حتي در سختترين شرايط و مثلا در هنگام گذر از سربالايي هاي تند يک تپه در يک روز گرم و با استفاده از تمام قواي يک سيستم تهويه مطبوع خودرو اطمينان کافي داشته باشيم. راه حل متداول و آشکار که کار گذاشتن يک جلو پنجره بزرگ براي ورود هواي بيشتر به داخل و استفاده از پروانه پر قدرت است، هميشه بهترين نيست. در حقيقت اگر هوا بيش از حد وارد شود، باعث آسيب رساندن به خصوصيات آيروديناميکي خودرو و در نتيجه افزايش10 درصدي مصرف سوخت خواهد شد. بر همين اساس بايد بين خنک نگهداشتن موتور، حفظ درگ کم و کاهش هزينه انرژي مصرفي سيستم خنک کننده تناسبي خاص برقرار کنيم.تصوير پايين سيستم خنک کننده داخلي يک اتومبيل مرسدس بنز را نمايش مي دهد. کاهش درگ و قدرت از مهمترين فاکتورها در طراحي خودروهاي مسابقه بحساب ميآيند. کاهش قابل ملاحظه درگ زماني بدست خواهد آمد که از يک سيستم خنک کننده کاملا مجرادار (Ducteal) در خودرو استفاده شود.اغلب خودروها داراي شکلي از جلو پنجره هستندکه جريان هوا رامجبوربه گذر از رادياتورها ميکند.در طراحي جلو پنجره خودرو بايد دقت زيتدي بعمل آيد. اين نکته در طرلحي بسيار ضروري است. چرا که گراديان فشار در اينجا(افزايش فشار در مسير جريان هوا) نامطلوب است و اين ناحيه است که اغلب ضررهاي غير ضروري ممکن است به وقوع بپيوندد. مجراهاي موجود بايد طوري طراحي گردند که از گراديانهاي داراي فشار مخالف و همچنين مقطع بودن سطوح در اين ناحيه، جلوگيري جدي نمايند.

قسمتهاي بيروني اين ناحيه از خودرو معمولا تاثير زيادي در افزايش درگ خودرو دارند.بعلاوه طراحي خوب و مناسب سيستم خنک کننده مي تواند باعث کاهش چشمگير صدا و وزن نشود. جريانهاي هوايي بيشماري در يک وسيله نقليه زميني مورد نياز است که از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره کرد:

- خنک ساختن آب موتور.

- خنک ساختن روغن موتور.

- خنک ساختن روغنهاي انتقال قدرت(مخصوصا در گونه هاي اتوماتيک).

- خنک ساختن ترمزها.

- خنک ساختن داخلي توربوشارژر.

- ورود هوا به موتور.

اغلب سيستمهاي خنک کننده خودرو براي تامين مقدار خنکي لازم بوسيله هواي ورودي در شرايط هواي نرمال طراحي شده اند.( براي مثال بدون کمک پروانه) ولي در سرعتهاي پايين و مثلا زمان گذر از تپه ها و... به پروانه نيازمندند. سيستم خنک کننده برخي خودروهاي مسابقه اي معمولا اصلا داراي پروانه نيست و تنها بر پايه فشار هواي عبوري طراحي شده است. امروزه اغلب خودروها از يک پروانه الکتريکي که تنها در مواقع نياز شروع بکار مي کند استفاده مي کنند. بازده سيستم پروانه الکتريکي پايين است و در شرايط رانندگي نرمال ممکن است مورد استفاده قرار گيرد.

مکان قرار گيري چرخها(wheel house) :

اصلي ترين وظيفه تاير يک خودرو انتقال نيروي موتور به زمين به همراه تامين قدرت جابجايي و زمان پذيري و ترمز گيري مناسب است. از ديد آيروديناميکي مهمترين فاکتورها در تاثير خودرو به قرار زير است:

- ايجاد نيروي درگ

- ايجاد نيروي لينت و ياDownFroce

- خنک سازي ترمزها

-Soiling

براي شناخت و درک اين فاکتورها، مهم است که نگاهي به جريان هواي اطراف چرخها و همچنين مکان قرارگيري آنها بکنيم. عکس زير نشان مي دهد که جريان هوا رابطه زيادي با گردش چرخهاي خودرو دارد، با داخل شدن هوا از جلو، قسمتي از آن شعاع چرخ را در يک حلقه دنبال مي کند و قسمتي از آن در واقع در کنار خودرو در رفته وسر مي خورد. جريان هواي اطراف چرخ، به شدت سه بعدي است، اين جريان هوا در حفره هاي قرارگيري چرخها در اطراف خود چرخها مي تواند بيش از30 درصد از درگ کلي را شامل شود. يکي از بزرگترين دلايل اين اندازه تاثير گذاري اين قسمت از خودرو در اين است که اين قسمت در واقع مهم باعث انحراف جريان هواي زير و هم قسمت کناري خودرو مي گردد.سوال اينجاست که تا چه اندازه ميتوان درگ را در اين نقطه از خودرو پايين آورد؟ در کاهش درگ و خنک سازي ترمزها يک معادله وجود دارد. چرا که اغلب ديسکهاي ترمز مدرن، براي خنک سازي ترمزها به جريان هوا نيازمندند. بنابراين در اينجا نياز به محاسبه جنبه هاي بهينه و به حالت مطلوب در آوردن اين دو فاکتور هستيم. ما نياز مند جريان هوا در اطراف ديسک هاي ترمز هستيم ولي برايمان مطلوب است که تاثير اغتشاش جريان هوا را که توسط قسمتهاي ديگر خودرو بوجود مي آيد را به کمترين حالت ممکن در آوريم. براي مثال پوششهاي چرخ هموار به تنهايي مي توانند به کاهش3 درصدي درگ منجر شوند. و تايرهاي پهن مي توانند بيش از4 درصد افزايش را در درگ موجب شوند.

توليد نيروهاي ليفتDown force، در خودروهاي معمولي مسافربري آنچنان مهم نيستند. در خودروهاي فرمولاوان که چرخها در آنها يکسان نيستند، نيروي ليفت ايجاد شده در چرخهاي جلو مي توانند نيروي دادن فورس را تا حدود11 درصد در يک دور متوسط تند کاهش دهند ولي ليفت و دادن فورس در خودروهاي معمولي و سرعتهاي عادي، تاثير کمي دارند.راههاي زيادي وجود دارد تا بتوان از طريق تايرها درگ خودرو را کاهش داد. سطح جلويي و پيش آمده تايرها اولين قسمت مشهود و قابل تغيير است. در خودورهاي کوچک و کم مصرف، شاهد کوچک سازي اين قسمت از خودرو هستيم. در خودروي فولکس واگنLup03L(تصوير پايين سمت چپ) پهنا و ارتفاع تاير کوچکتر از اندازه استاندارد است. همچنين در تصوير شاهد سطح صاف کناره هاي تاير هستيد. با همگون ساختن قسمت کناري چرخها و همچنين مکان قرار گيري چرخها با مشکل بدنه، جريان هواي کمتري منحرف خواهد شد. تصوير سمت راست پايين، خودوري آئوديA8 را نشان مي دهد. فضاي بين تاير و گلگير در اين خودرو براي رسيدن به درجه کمتري از توربولانس جريان هوا در کناره هاي خودرو کاهش يافته است. استفاده از اسپويلرهاي چرخ، در خودروي ولووS60، باعث بهبودCD و رسيدن به اختلاف ضريب درگ-0/003 در تستهاي تونل باد شده است. تصوير زير تغييرات ايجاد شده باوبدون اسپويلر را در اين خودرو نمايش ميدهد.

نتيجه گيري:

در قسمتهاي گذشته به شرح آيروديناميک خودروها و راههاي کاهش مقاومت درگ در آنها پرداختيم و در برخي موارد نيز حتي تکنيکهاي تئوريکال ايده آل نيز سفارشي شد. با وجود اين وقتي سازندگان يک اتومبيل طراحي مي کنند نمي توانند تنها به جنبه هاي آيروديناميکي آن توجه کنند بلکه بايد به جنبه هاي اجرايي، عملکردي و استيل خودرو نيز توجه کنند که برخي از انها در ناسازگاري با جنبه هاي آيروديناميکي هستند، برخي از اين ناسازگاريها به دليل اينکه امکان تغيير در آن وجود ندارد را نمي توان دستکاري کرد. استيل خودرو آشکارترين مثال براي اين محدوديت است. خريداران خودروها اغلب دنبال يک خودروي زيبا و در برخي موارد خاص از نظر استيل و طراحي مي گردند، و اين انتظار از ظاهر خدرو، امروز تفاوت فاحشي با يک خودرو ايده آل آيروديناميکي دارد. طراحي آيروديناميک خودرو هم اکنون در مرحله اي قرار دارد که درآينده اي نزديک شاهد پيشرفت هاي بزرگي در آن خواهيم شد و سازندگان خودرهاي مدرن در حال کار برروي کاهش درگ خودروهاهستند.

در پايان به صورت مختصر به راههاي کاهشي درگ خودرو اشاره مي کنيم:

- شکل يکنواخت و صاف خودرو به همراه گوشه هاي گرد.

- زاويه بزرگ بين شيشه جلو و کاپوت( زاويهRake angle بالا).

- کاهش يکنواخت قسمت عقب خودرو.

- درزهاي بدنه کم .

- آيينه هاي بغل بهينه و در صورت امکان، حذف آنها.

- يکنواخت و هموار بودن قسمت زير خودرو.

- داخل سازي ديفيوزر.

- صاف و هموار ساختن کناره ها و پوشش چرخها.

- گرد ساختن لبه جلويي خودرو.

- کاهش فاصله بين چرخ ها و گلگير.

- وصل نمودن دامن هاي کناري (اسپويلرهاي مخصوص براي کنار خودرو).

- استفاده از اسپويلرهاي چرخ.

- طراحي بهينه سيستم خنک کننده.

- هواي ورودي کنترل شده.

- توجه به روي جزئيات ريز طراحي.

- بهينه سازي طراحي کانالهاي آب روي ستونهاي جلويي خودرو.

با رعايت موارد فوق در طراحي خودرو شاهد خودرويي با ضريب درگ بين20/0 تا 25/0 خواهيم بود.

نظرات تني چند از مهندسين کمپانيهاي خودرو سازي بزرگ جهان در رابطه با کاهش درگ خودرو:

- در رابطه با هدف از کاهش درگ:

- آقاي «ماکس شنکل» متخصص آيروديناميک کمپاني جنرال موتورز ايالات متحده:

«اصلي ترين انگيزه براي رسيدن به درگ آيروديناميکي کمتر، جنبه هاي مصرفي سوخت است؛همانگونه که استانداردهاي ملي براي صرفه جويي در سوخت همه روزه درحال افزايش است وقيمت سوخت نيز پي درپي بالا ميرود،درگ ايروديناميکي خودروها نيز بايد بهبود يابد.»

- آقاي« ريک آينروس» نايب رئيس شاخه جيپ و طراحي کاميون گروه خودرو سازي کراسيلر:

« بهبود وضعيت آيروديناميکي خودرو تاحد مجاني است، فقط کافي است دقت کنيد که چگونه و تا چه حد فلز را خم کنيدو اتصالات و فواصل مختلف را به وجود آوريد که همگي در طراحي خودرو آورده شده اند. اگر تمايل داريد با استفاده از مواد اوليه بهتر و البته گرانتر خودرويي سبکتر بسازيد، و يا کارايي موتور را بهبود بخشيد، کار آساني پيش رو نخواهيد داشت، بنابراين استراتژي بهتر آن است که تا آنجا که ممکن است به بهبود شرايط آيروديناميک و کاهش درگ در خودرو بپردازيد»

- در رابطه با رابطه درگ با ديگر فاکتورها در خودرو:

- آقاي« دوگ فراشر» مدير طراحي استراتزيک در مرکز کنترل و ايده کمپاني ولوو:

« درآيروديناميک خودرو، علاوه بر درگ بايد به پارامترهاي ديگر نيز توجه شود. نيروهايDown Force و ليفت وضربه هاي منحرف کننده در عبور از بادف تاچه اندازه خودرو توسط باد منحرف مي شود؟ و سر و صداي ايجاد شده توسط خودرو، بنابراين ما به دنبال بهبود تمامي فاکتورهاي فوق هستيم».

- در رابطه با رابطه بين درگ و صرفه جويي در سوخت:

- آقاي« ماکس شنکل» متخصص آيروديناميک کمپانيGM ايالات متحده :

« براي يک کاميون، تغيير 01/0 در ضريب درگ، تقريبا برابر با بهبود مصرف سوخت تا 1/0 مايل براي هر گالن خواهد شد.( در يک چرخه مرکب از رانندگي در شهر و اتوبان) همچنين کاهش 01/0 ضريب درگ در يک خودرو سواري، مي تواند باعث بهبود در مصرف سوخت تا 2/0 مايل براي هر گالن شود.»

- در رابطه با پيشرفت هاي متخصصان در کاهش درگ:

- آقاي« بيل وونگ» مدير روابط توليد کمپاني ژاپني تويوتا:

« در سالهاي نه چندان دور، هر خودرويي با ضريب درگ کمتر از 3/0 خودروي اسپرت و مسابقه اي به حساب مي امد، ولي هم اکنون تويوتا چندين خودرو با ضريب درگ کمتر از 3/0 دارد که شامل مدلهاي آوالون و کمري با ضريب درگ 28/0 و سولارا با 29/0 است.»

- در رابطه با ضريب درگ براي کاميونها، سواري ها و SUV ها:

- اقاي« استيو وگرين» رئيس بخش آيروديناميکز کمپاني فورد:

« محدوده ضريب درگها براي کاميونها، بين 40/0 تا 43/0، 44/0 براي خودروهاي سواري بين 30/0تا34/0 و براي SUV ها( خودروهاي بياباني شاسي بلند) چيزي در حدود 36/0 تا 41/0 است».

- مسئولين کمپاني مرسدس بنز:

« در اکثر خودرهاي سواري کمپاني ها ضريب درگي بين 27/0تا32/0 دارندو خودروهاي کلاسM داراي ضريب درگي 34/0 هستند».

- در رابطه با همکاري متخصصين علم آيروديناميک و طراحان خودرو:

- آقاي « هيتوشي تاکاگي» مهندس بخش آيروديناميک کمپاني سينان:

« ماهمواره به دنبال پيشنهاد طرحها و مدلهاي آيروديناميکي به طراحان هستيم. هدف ما اين است که ايده هاي جديدي براي طراحي پيشروي طراحان قرار دهيم نه اينکه منتظر بمانيم تا برروي طرح ارائه شده توسط آنها به دنبال حل مشکل آيروديناميکي برآييم.»

- در باره طراحي آيروديناميک و جلب نظر خريدار:

- سخنگوي کمپاني مرسدس بنز:

« مهندسين و طراحان کمپانيها همواره پيشرفتهايي در فعاليتهاي خود دارند ولي فشاري که از طرف سليقه مشتريان برآنها وارد مي شود و همچنين قوانين و تکنولوژيهاي توليد، مانع از برداشتن گامهاي بلند در اين زمينه مي شود.

- آقاي« ريک آينروس» نائب رئيس شاخه جيپ و طراحي کاميون گروه خودرو سازي کرايسلر:

« ما به دنبال ساخت برترين خودرو از جنبه هاي آيروديناميکي نيستيم که هيچ خريداري در جهان نداشته باشد».

خودروي« Bionic car » از کمپاني مرسدس بنز باضريب درگ 19/0:

وقتي مهندسين کمپاني دايملر- کرايسلر، به دنبال يافتن نمونه اي در طبيعت افتادند که تقريبا آيروديناميک باشد و شکل ظاهري آن شبيه يک خودروي راحت و متداول باشد و ترکيب وسازه اي يک پارچه داشته باشد، به ماهي جعبه اي يا« Box fish » درآبهاي مناطق حاره اي برخوردند. اين ماهي عليرغم بدنه مکعبي و جعبه اي شکل يکي از برجسته ترين مثالهاي فرم آئروديناميکي بوده بطوريکه مهندسين مرسدس در اشتوتگارت، توانستند سازه اي را همشکل اين ماهي توليد کرده و با کمال تعجب ملاحظه کردند که ضريب مقدار آن در مقابل باد يا همان CD آن تنها 06/0 است. به منظور استفاده از چنين پتانسيل بالايي در توسعه صنعت خودرو، متخصصين کمپاني دايملر- کرايسلر مدلي از اتومبيل را بر اساس يک، چهارم ابعاد واقعي ساختند که شکل ظاهري آن بر اساس ماهي صندوقي فرم گرفته بود، و در طول انجام آزمايش در تونل باد به ضريب درگ 095/0 دست يافتند که در دنياي اتومبيل بي سابقه بوده است. دايملر- کرايسلر از اين يافته خود در انجام تحقيق براي توليد اتومبيل زيستاري خود استفاده زيادي نمود که در نهايت منجر به توليد اتومبيلي ايده اي به طول 424 سانتي متر گرديد که درآن فضاي کافي براي چهار سرنشين به همرا بارهايشان وجود دارد و ضريب مقاومت آن در مقابل باد، تنها 19/0 است که از بهترينهاي حال حاضر جهان به حساب مي آيد. اتومبيل زيستاري يا همان( Bionic car )مرسدس بنز چند ماه پيش در سنپوزيومي که به همين منظور در شهر واشنگتن آمريکا برگزار شد به جهانيان معرفي گرديد. علاوه بر خصوصيات آيروديناميکي اين اتومبيل داري خصوصيات و تکنولوژيهاي نوآورانه ديگري نيز است که از آن جمله مي توان به پيشرانه ديزلي با توان توليدي 140 اسب بخار با استفاده از تکنولوژي( selective calalytic veduction)SCR اشاره کردکه کاهش20درصدي درمصرف سوخت و کاهش 80 درصدي اکسيد نيتروژن را براي اين خودروي ايده اي به همراه داشته است، که به علت دور بودن موضوع اين بحث با موضوع مقاله، از بيان جزئيات آن صرفنظر مي شود.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...