mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ اهميت اينگونه درختان در باغ ايراني، بيشتر ايجاد سايه و زيبايي است. اينگونه درختان كه اكثراً غير مثمر هستند بيشتر در محور اصلي باغ كاشته ميشدند. در اينجا انواع درختان به ترتيب اهميت آنها در باغ ايراني معرفي ميگردند منابع مورد استفاده در اين مبحث، باغهاي ايراني ( پيرنيا، محمد كريم ) باغ ايراني (دانش دوست، يعقوب ) باغ ( ابوالقاسمي، لطيف ) گياهان پهن برگ مقاوم به شرايط نامساعد( يارايي، رامي) فلور ايران ( قهرمان، احمد ) و كتاب TREES Coombes,Allem هستند. 1- سروها: Cupressus Cupressaceae : تيره 1-1- سرو ناز:Cupressus sempervirns داراي تاج مخروطي شكل و زيباست و ميوه آن به صورت كروي است. برگهاي فلسي و متراكم دارد و نوك آن به سمت بالا قراردارد. زربين C.V var. horizon tallis با انشعابات فرعي و افقي و سرو شيرازC.v .var. Fastigiata كه بعنوان گياه تزئيني در باغهاي تاريخي و در محورهاي اصلي كاشته ميشده و به باغ زيبايي خاصي ميبخشيدهاند، از واريتههاي سروناز هستند. 1-2- سرو نقرهاي: Capressus arizonica داراي برگهاي نقرهاي است . بومي ايران نمي باشد. ولي در باغها كشت آن ديده شده است و ارتفاع آن به 8 متر مي رسد. 1-3- سرو خمرهاي Bieta orientalis داراي برگهاي فلسي شكل است. رنگ عمومي آن سبز و روشن است كه در زمستان كمي تغيير رنگ ميدهد. بعنوان پرچين هم از آن استفاده ميشود. ميوه آن مخروطي كوچك است. از2 الي 5 فلس تشكيل شده كه در كنار هر فلس دو دانه قرار گرفته است. سروها از گونههاي رايج در باغهاي ايراني هستند و در اكثر باغهاي تاريخي بويژه در باغهاي شيراز، باغ فين كاشان و باغ شاهزاده ماهان مشاهده ميشوند. 2- چنار درختي پهن برگ و خزان كننده، با پوست روشن (خاكستري) است. ارتفاع آن به 25 متر ميرسد. ميوه آن كركدار وگرد و داراي دنباله است. دنباله ميوهها اكثراً بين 6تا 8 سانتيمتر است .ميوه آن در پاييز ميرسد. برگها با پهنك داراي 5 تا 7 قطعه دندانهدار هستند. گرده آن باعث آلرژي در افراد ميشود مهمترين گونه آن P.orientalis است كه در باغهاي قديمي در مناطقي مانند تهران رواج بسيار داشته است و اصولاً تهران در قديم چنارستان بوده است. از گونههاي ديگر آن ميتوان به P.hispanica و P.aceiflia اشاره كرد. 3-كاج ايرانيPinus eldarica Pinaceae(Abistacaea) : تيره درختي بزرگ با ميوه مخروطي شكل است كه ارتفاع درخت به 20 تا30 متر ميرسد. شاخههاي آن نسبتاً بلند هستند برگهاي آن دائمي با يك رگبرگ ميباشد. دانه گرده ( ميكروسپور: اندام توليد مثلي نرگياه) آن داراي بادكنك است كه موجب تسهيل در عمل گرده افشاني ميگردد. دستگاه ماده مخروطي شكل و بر روي آن برگههاي متعددي موجود است كه آنها را برچه ( كوچكترين واحد مادگي) مي نامند، درون آن تخمك )مگاسپور: اندام توليد مثلي ماده گياه ( قرار دارد. چوب آن صمغي است و مصارف صنعتي دارد. اين گونه گياهي از حلب وارد ايران شده است. از گونههاي ديگر كاج كه در باغها كاشته ميشوند: كاج جنگلي P.sylvestris، كاج كاشفي P.longifolia، كاج سياه P.laricio ميباشد. كه اكثراً بومي ايران نميباشند. در بيشتر باغهاي تاريخي و در اكثر نقاط كشور به جز جنوب و حاشيه خليج فارس اين گونه گياهي وجود دارد. 4- صنوبرPopulus spp Salicacea : تيره اين درخت داراي ريشههاي سطحي بوده ولي رشد آنها بسيار عالي است و دركمتر از15 سال به ارتفاع 25 متر مي رسد. خزان كننده، پهن برگ و تك پايه(دانه گرده و مادگي روي يك گياه تشكيل و لقاح صورت مي گيرد) است. گلها منفرد، اكثراً كركدار، و با گل آذين(طرز قرارگرفتن گلها روي ساقه و يا شاخه) خوشهاي بوده و ميوهها كركدار است. گونه هاي آن عبارتند از: 4-1- سپيدار: P.alba درختي است ستوني شكل و بلند. پشت برگها روشنتر است و نقرهاي رنگ ميباشد ارتفاع آن 25-18 متر و بسيار مقاوم است. در باغهاي تاريخي و قديمي زياد كاشته ميشده است چه بعنوان باد شكن در حاشيهها و بعضاً در مسيرهاي اصلي نيز كاشته ميشد. 4-2- صنوبر خاكستري: P.canescens ارتفاع آن به 30 متر ميرسد. اندازه برگ آن با سپيدار تفاوت دارد. پوست تنه آن خاكستري مايل به زرد ميباشد. 4-3- تبريزي:( اشالك، صنوبرآسيايي، صنوبر لمباردي)P.nigra var Italica از درختان با ارتفاع زياد و زيبا ميباشد. معمولاً در كنار باغها كاشته ميشده است. برگهاي آن لوزي شكل و زيبا كه درازي برگها بيش از پهناي آن مي باشد. در پاييز به رنگ زرد قناري در ميآيد. 4-4- صنوبر لرزان: ( آشنگ ) P.tremula برگهاي آن شبيه نارون است. 4-5- پده P.eupratica مخصوص نواحي گرم است. 5- نارون ( وسك، قره آغاج )Ulmus Ulmaceae : تيره درختي است با پوست شكافدار، برگهاي متناوب، خزان كننده و رگبرگهاي شانهاي، دمبرگ كوتاه، پهنك معمولاً در قاعده مورب، حاشيهاي ارهاي مضاعف يا ساده. گوشوارك( زائده اي درقاعد ه برگ كه معمولاً زير برگ قرار دارد) ريزان دارد. گلهانر- ماده ( اندام جنسي نروماده روي يك گل قراردارد )يا تك جنسي(گلهاي نر و ماده از يكديگر جدا هستند)، قبل از ظهور برگ ظاهر ميشود. پوشش گل، استكاني ( منظور شكل گل آذين است) و داراي 4 تا 8 لوب است. پرچمها( اندام نر گياه) داراي ميله باريك و طويل هستند، ميوه فندقه بالدار( سامار: دراين نوع ميوهها ( اپيدرم (پوست خارجي) يك تخمدان رشد كرده و به صورت زائدههاي بال مانند در ميآيند) بوده بالها در انتها شكافدارهستند. تشكيل ميوه 3 تا 4 هفته بعد ازگل دهي انجام ميگيرد. در نواحي شمال، شمال غرب و شمال شرق ايران بيشتر ديده مي شود . خصوصاً درتهران بسيار زياد كشت مي شود. 5-1- نارون چتري:Ulmus umbraculifera برگها متقارن و داراي قاعده تقريباً قلبي شكل بوده و نوك داندنه ها تيز نيست. فصل گلدهي اواخر زمستان بوده و گياه متعلق به بخشهاي مركزي فلات ايران است. گونههاي نارون 5-2- ملج U. Montana 5-3- اوجا U. Campestris ساير درختان سايهدار: 1- آزاد: Zelkova Carpini folia Ulmaceae : تيره درختي بلند به ارتفاع تا 35 متروداراي برگهاي بيضي شكل به طول حدود 8 و عرض 4 سانتي متر است.برگها اكثراً نوك هستند اما انواع نوك تيز نيز درآنها مشاهده شده است. حاشيه برگها ساده بدون كنگره، اما گاهي دندانههاي هلالي كند درآنها مشاهده ميشود. سطح فوقاني برگ نرم وسطح زيرين آن تقريباً بدون كرك است. پوست درخت خاكستري تيره است. دمبرگها كوتاه1،2و حداكثر 3 ميلي متر است. فصل گلدهي آنها اوايل بهار است. در شمال ايران زياد به چشم ميخورد و بيشتر درختي جنگلي محسوب ميشود. 2- داغداغان (تا): Celtis spp. Ulmaceae: تيره درخت يا درختچهاي با پوست صاف است كه پوست آن به آساني جدا نميشود. برگها متناوب، خزان كننده، داراي 3 رگبرگ مشخص در قاعده هستند. دمبرگ آنها مشخص است. گلها نرو ماده و از هم جدا يا به صورت هر ما فروديت (نرماده) ميباشد. زمان پيدايش آنها تقريباً همزمان با زمان پيدايش برگهاست.گلها در مادهها منفرد و در نرها مجتمع هستند. ميوه آن شفت، (داراي ميانبر ضخيم و گوشتي درونبر استخواني)، كروي يا تخم مرغي بوده، دمگل آن مشخص وهسته آن سخت است. از درختان قديمي بومي ايران است. 3- زبان گنجشگ: (ون) Fraxinus excelsior Oleaceae : تيره شاخههاي آن به سرعت به صورت عرضي رشد مي كنند. برگهاي آن ريز و كوچك بوده و به برگچههايي تبديل ميشوند. در بهار به برگ مينشيند. ارتفاع آن گاهي به 18 متر ميرسد. ميوه آن در تابستان ظاهر ميشود. درختي مقاوم با عمر طولاني است. دو واريته(Variety ) دارد: F.excelsior Var Jaspidea F.excelsior Var pendula در باغها در مسيرهاي فرعي كاشته ميشده است و سايه مناسبي دارد. 4- توس ( غان)Betula pendula Betu laceae : تيره درختي است خزان كننده و با رشد زياد. برگهاي آن نوك تيز و دندانهداراست. در پاييز رنگ برگها متمايل به زرد ميشوند. چوب اين درخت بسيار محكم است. بهتر است در نزديك درختان سبز خصوصاً سوزني برگان كاشته شود تا جلوه بيشتري پيدا كند. عمر اين درخت كم است. در هر نوع خاك بعمل ميآيد. محيط آفتابي يا نيم سايهدار را ميپسندد. پوست زيبايي دارد كه معمولاً به رنگ سفيد است 5- راش ( آلش، راج، مرس) Fagus sylvatica Fagaceae : تيره درختاني پهن برگ و خزان كننده با چوب صنعتي هستند كه برگهاي بيدندانه يا كم داندانه و گلهاي نر نزديك به هم دارند و همانند سنبلههاي توپي، 1 تا3 ميوه در گريباني(پوشش گل كه گلبرگها را در بر ميگيرد) چهار برگه خاردار بوجود ميآيد. ارتفاع آنها تا 30 متر و گاهي بيشتر مي رسد و شاخههاي فرعي زياد و برگهاي سبز براق آنها در پاييز زرد ميشوند. دندانه برگها ملايم است. بعنوان پرچين يا حصار هم ميتوان از آن استفاده كرد. 6- بيد معمولي:Salix alba Salicaceae : تيره بزرگترين بيد است كه ارتفاع آن به 15 متر ميرسد. برگهاي آن دراز و باريك و ميوه آن كم و بيش بدون كرك است. گونه S.chrysocoma يا بيد مجنون كه خيلي سريع رشد ميكند. در باغ ايراني كمتر مورد استفاده قرار ميگيرد به طور كلي از بيد در جاهايي كه سايه وجود داشته استفاده ميگرديده و هرگز كنار استخر يا در مسيرهاي اصلي باغ كاشته نميشده است. 7- بيدمشك : Salix aegyptica Sali caceae:تيره داراي گلهاي سفيد يا خاكستري بسيار معطر است. ازگل آن عرق بيدمشك تهيه مي شود كه استفاده داروئي دارد و استفاده از آن درگذشته بسيار معمول و متداول بوده است. اين درخت از جمله گياهاني است كه به جز جنبه زيبايي آن، داراي استفاده هاي فراوان ديگري نيز ميباشد. 8- درخت ابريشم:(شب خسب)Albizia julibrissin Mimosacae: تيره ارتفاع اين درخت به 8 متر ميرسد پوست آن خاكستري تيره است و برگهاي شانهاي دارد. محور برگ به طول 10تا 28 سانتي متر داراي يك غده در قاعده دمبرگ بوده و در محل بين آخرين جفت شانه،(برگهاي مقابل هم )گوشوارك دارد. شانه هاي برگ به تعداد 4 الي 14 جفت به طول 15 سانتي متر است كه تعداد برگچه هاي آن 10 الي 30 جفت مي باشد. طول برگچهها تا 18 و عرض آنها 3تا7 ميلي متر است. دانههاي گل به تعداد 8 تا 15 عدد بوده و فصل گلدهي آن بين خرداد تا مرداد ماه است و زمان رسيدن ميوه شهريور ماه تا مهرماه است .اين درخت در قديم بسيار استفاده بسيار مرسوم و متداول بوده است. بويژه در تهران كه اين درخت با آب و هواي اين شهر سازگاري دارد. اين درخت درشمال مركز ايران ديده ميشود. در شمال و مركز ايران ديده ميشود. 9-كهور ايراني: Prosopis Mimosaceae : تيره ارتفاع اين درخت به 10 متر و گاهي 15 متر ميرسد. پوست آن متمايل به خاكستري رنگ است. خارهايي بامنشأ اپيدرمي( خارجي ترين لايه گياه) دارد كه طول آنها بين 3 تا 7 ميلي متراست. خارها (اكثر درختان مناطق گرمسير خاردارند) معمولاً راست و گاهي خميده است. مخروطي شكل و قاعده آن پهن است.گل آذين آن شبه سنبله به طول 7تا 16 سانتي متر ميباشد گلهاي آن زرد، بدون كرك و كاسه گل كوچك است. طول گلبرگها 5/3 تا 5/4 سانتي مترو زمان گلدهي اسفند ماه تاس خرداد و زمان رسيدن ميوه خرداد و تير است. 10- ممرز( اولس):Carpinus betulus Mimosaceae : تيره بيشتر در نواحي شمال ميرويد و برگهاي آن دندانه داراست. گلهاي نر با خوشههاي دراز همراهند و ميوههاي آن شبيه ميوه رازك هستند. در هر نوع خاك حتي خاكهاي سنگين نيز بعمل ميآيد و در آفتاب يا نيم سايه بعمل ميآيد. 11-اقاقيا معمولي: Robinia psedo acaia Legaminosae :تيره ارتفاع اين درخت به 15 متر ميرسد تاج آن گسترده است و برگهاي آن متناوب، شاخهها شفاف و قهوهاي رنگ هستند، گل آن كاسه اي استكاني، جام سفيد، شيري رنگ معطر و موسم گل آن ارديبهشت مي باشد. اقاقيا درخت مقاومي است كه با انواع آب و هوا سازگاري يافته و در اكثر باغهاي قديمي نيز كاشته ميشده است. 12- ارغوانCeris siliquastrum Leguminoseae : تيره درخت يا درختچهاي به ارتفاع 5 تا 10 متر با برگهاي قلبي شكل با گل آذين صورتي ارغواني و به شكل خوشههاي كوچك است كه ميوه آن نيام (اين نوع ميوه از يك كارپل بوجود آمده و داراي دو رديف دانه است) نام دارد. موسم گلدهي آن فروردين و ارديبهشت قبل از پيدايش برگها مي باشد. درگرگان، گيلان، نواحي غرب كشور و زياد به چشم ميخورد. 13- بيد قرمز: Salix carmanica Salicaeae: تيره درخت كوچكي به ارتفاع 5 متر يا بيشتر است.و تنه آن ضخيم بوده و تا قطر 70 سانتي متر مي رسد. پوست آن خاكستري مايل به سياه با شكافهاي طولي عميق و شاخه هاي باريك كم و بيش آويخته است. پوست شاخه هاي جوان يكساله در پاييز و زمستان ارغواني و قرمز ميشود. گل اين درخت، تك جنسي، سنبله (به حالت خوشه سنبل)، تنك و سبز مات است. در نواحي خشك و كوهستاني، جنوب شرقي، بخش مركزي غرب آذربايجان و غرب ايران و كرمان، يزد، اصفهان، آذربايجان، اروميه و كرمانشاه انتشار دارد. 14- ختمي: Althea tehranica Malvaceae :تيره گياهي است پايا و پوشيده از كرك. ساقه آن به ظاهر فاقد كرك ولي پوشيده از كرك ستارهاي است. برگها به صورت سر نيزهاي پهن و گل به رنگ بنفش متمايل به قرمزاست. گلبرگها تخم مرغي واژگون و موسم گلدهي ارديبهشت تا تير ماه مي باشد. در تهران، شميرانات، قلهك، تپههاي ونك يافت ميشود. 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ درختان ميوه باغ ايراني مظهر نظم و ثمر بخشي است. درگذشته در باغهاي تاريخي، درختان ميوه بخشي مهمياز باغ بوده و كاشت آنها درميان كرتها طبق قاعده و قانون و نظم خاص صورت ميپذيرفت. علاوه بر اقليمهاي متفاوت ايران كه در كاشت و انتخاب درختان ميوه در يك باغ موثر هستند، در قديم كاشت درختان ميوه داخل يك باغ نيز بسته به شرايط هر قسمت از باغ متفاوت بود. به طور مثال انجير را جايي ميكاشتند كه سايهدار بوده و از گزند باد و بارانهاي شديد محافظت شود و يا انار را در قسمتهاي خشك تر ميكاشتند. براي تهيه مطالب در خصوص درختان ميوه از كتاب درختكاري عملي تاليف غلامعلي وزيري كمك گرفته شده ه است، همچنين در مورد نوع درختان از منابع باغهاي ايراني (پيرنيا، محمد كريم) باغ ايراني (دانش دوست، يعقوب) استفاده شده است. 1- زردآلو:Prunus armeniaca Rosaceae : تيره درختي است كه ارتفاع آن تا 5 مترميرسد با برگهاي خزان كننده و به شكل قلب. روي برگها صاف و رنگ آنها سبز روشن است. شكوفههاي زردآلو تك گله و داراي دنباله دراز هستند. درخت آن داراي گلهاي مذكر و مونث و ميوهاي گوشتي و كروي است. زادگاه اصلي اين درخت ارمنستان، ايران و مصر است. درخت زردآلو در نواحي گرم و معتدل بهتر محصول ميدهد. ميوه درخت بيشتر روي شاخههاي يك ساله قوي ديده ميشود. 2-گيلاس: prunus cerasus Rosaceae : تيره درخت گيلاس از تيره گل سرخيها است كه برحسب نوع آن 4 تا 8 متر ارتفاع دارد. برگهاي آن غير دائميكشيده، نوك تيز و مضرس است. ميوههاي آن گوشتي به رنگ قرمز و صورتي ميباشد. گيلاس داراي انواع مختلفي است. يكي از واريتههاي آن آلبالوP.C.var avium است. كه ميوه آنها شفت و به مصرف خوراكي ميرسد. درخت گيلاس داراي تنهاي صاف است كه چوب آن در صنعت مصرف دارد. دم گيلاس وبرگ آن هم به مصارف دارويي ميرسد. 3-گوجه :Prunus spinosa Rosaceae : تيره درخت گوجه غالباً زمين عميق و تقريباً زمينهاي با خاك تازه را دوست دارد.خاك كميآهكي براي آن مناسب است. ارتفاع درخت به 5 تا 6 متر ميرسد. برگهايش متناوب، بيضي شكل كنگرهاي ودندانه دار است. گلهاي سفيد آن در فروردين ماه بعد از ظهور برگها، باز ميشود. ميوههايش به شكل بيضي تا گرد و رنگ آن سبز است. اين درخت بوميشمال ايران بوده و ممكن است در مناطق سرد با سرمازدگي مواجه شود. 4- بادام:Prunus amygdalus Rosaceae: تيره از تيره گل سرخيها ميباشد. بيشتر در باغهاي مناطق سردسير كشت ميشود اما سرما نبايد آنقدر زياد باشد كه باعث سرمازدگي بادام شود. درخت بادام پيوند شده روي گوجه بهتر از پايههاي ديگر به عمل ميآيد. داراي واريتههاي فراواني است. 5- هلو:prunus persica Rosaceae :تيره درخت هلو در بيشتر نقاط دنيا وجود دارد و مشهور است كه اصل درخت از ايران آمده است ولي بعضي معتقدند اصل آن از چين ميباشد. ارتفاع آن بين 3 تا 5 متر است. برگهاي آن كنگرهاي و غالباً در قاعده غدهدار است. گلهايش به پنج قسمت و به رنگ صورتي كم رنگ و پررنگ است. پوست آن پرزدار ولي در واريته شليل صاف ميباشد. درخت هلو در زميني كه خاك آن رس آهكدار و يارس شني است محصول زياد ميدهد. هلو را به وسيله كاشتن هسته و پيوند زدن تكثير ميكنند. 6- سيب:Malus Rosaceae: تيره در بيشتر نواحي ايران ميرويد و بارور ميشود و هر ناحيهاي سيب مخصوص خود دارد. سيب گلاب، سيب دماوند، سيب شميران، سيب قندك، سيب ترش، سيب خراسان، سيب شيرين و غيره. گل آن در اواسط بهار ظاهر ميشود. در خاك رسي و غني شده خوب محصول ميدهد. تكثير آن از دو طريق تخم و پيوند است. 7- به:Cydonia vulgaris Rosaceae : تيره از چهار هزار سال قبل در ايران كاشته ميشده است. ارتفاع آن از سيب و گلابي كمتر است و به 2 تا 4 متر ميرسد.برگ آن كركدار و شبيه بيضي، گلهايش درشت و منفرد و ميوه آن مخروطي يا كروي است. روي ميوه هم قشري كرك وجود دارد. از تخم به كه معروف به (به دانه) است لعابي ميگيرند، كه در نساجي برا ي آهار زدن پارچه و در طب براي درمان سرفه استفاده ميكنند، شكل برگ آن بيضي است كه زير آن داراي كركهاي سفيد است. شكوفهاش سفيد و ميوهاش زرد ميباشد. تكثير آن بوسيله قلمه، پاجوش، پيوند و خواباندن شاخه است. خطر سرمازدگي براي آن وجود دارد. 8- گلابي:Pyrus communis Rosaceae : تيره ارتفاع آن بين 5 تا 15 متر و شكل ميوه آن تخم مرغي است كه انتهاي آن باريك ميشود. برگهايش بيضي شكل و نوك تيز و دم دار و شاخههاي آن به شكل هرم است. گلهاي آن بصورت دسته اي به رنگهاي سفيد تا صورتي است. آب و هواي مناسب براي گلابي آب وهواي، معتدل است. گلابي را روي پايه (به) پيوند ميزنند. پيوند آن بر روي زالزالك نيز ديده شده است. نياز زيادي به هرس وكود دهي زمستانه و پاييزه دارد. بهتر است در زمينهاي عميق كشت شود. ميوه آن داراي دو نوع تابستانه و پاييزه است. و داراي واريتههاي بسيار متنوعي ميباشد 9- انجير: Ficus Moraceae : تيره اين درخت بوميجنوب اروپا است. اما از قديم در ايران نيز كشت ميشده است. درخت انجيردر اكثر اوقات بيشتر از يك بوته نيست، بخصوص در مناطق معتدل،كميسرد كه بيشتر اين حالت را دارد. برگهاي آن متفاوت غير دائميو پنجه اي شكل است. آنچه كه ما به عنوان ميوه انجير ميشناسيم مجموعهاي از پرچم و مادگي و ديگر اندامها ميباشد، كه در داخل آن جاي خالي باروري و لقاح گلهاي كوچك نرو ماده متحد با هم تعبيه شده است. 10- انگور:Vitis vinifera Vitaceae (Ampelidaceae ) : تيره بوته مو از دير باز كاشته ميشده است. تاريخچه اصلي آن نامعلوم است و به نظر ميرسد از آسيا به يونان وسپس به فرانسه و ايتاليا برده شده است. واريتههاي مختلف آن در آب و هواهاي مختلف به عمل ميآيد. در آب و هواي گرم يا معتدل و خشك عموماً اين درخت بهتر عمل ميآيد. در باغهاي قديميبه دو صورت ( سواره( و (پياده (1 كاشته ميشده است. معمولاً رو به سمت شرق باغ كه آفتاب آن بهتر است، كاشته ميشد. مو از طريق خوابانيدن يا قلمه زدن به خوبي تكثير ميشود در درخت مو در بيشتر نواحي ايران به عمل ميآيد. اين درخت با داشتن پيچكها به داربست يا درختان مجاور پيچيده ميشود و از آنها بالا ميرود يا اينكه ساقههايش كوتاه است و روي زمين ميخزد. 11- توت: Morus alba Moraceae : تيره درخت توت از درختان بزرگ و تنومند با برگهاي پهن و مفيد است كه به مصرف تغذيه كرم ابريشم ميرسد. ميوه آن ريز و آبدار و شيرين است. نوع معروف آن توت هرات است. توت مجنون نيز نوعي توت است كه شاخههاي آن چتري و مانند بيد مجنون اندكي آويخته و سرازير است. 12- شاهتوت:Morus nigra Citraceae:تيره درختي است بزرگ و تناور كه پيوند آن را به درخت توت رسميميزنند. ميوه آن توتي است سياه رنگ و آبدار كه اندكي ترش مزه است. 13- پرتقال: Citrus auratium Citraceae: تيره شاخههاي اين درخت تيغ دارد و برگش بيضي شكل و گل آن خوشبو است. در باغهاي شهرهاي گرمسيري مثل شيراز گاهي از مركبات به جاي درختان بيثمر در مسيرهاي اصلي هم استفاده ميشد. تكثير آن بوسيله تخم، پيوند و خوابانيدن انجام ميشود. كاشتن بذر آن باعث بوجود آمدن درخت پربار و تنومند ميشود معمولاً پرتقال را روي پايه نارنج پيوند ميزنند. 14- ليموترش: Citrus limonum Citraceae : تيره ليموترش در برابر سرما حساس تر از پرتقال و نارنگي است. از چاشنيهاي معروف غذايي است. پوست آن فوق العاده معطر است و عصاره خوشبويي دارد كه از آن عطر ميگيرند. 15- ليمو شيرين: Citrus limonum var. dulcisCitraceae: تيره ارتفاع اين درخت به 6 متر ميرسد. شاخههايش دراز بيتيغ وگلهاي آن سفيد است ميوهاش درشت و پرآب و شيرين است. خاك مناسب آن خاك رس است. اين درخت كه واريتهاي از ليموترش است را به وسيله پيوند زدن روي پايه نارنج تكثير ميكنند. از ديگرگونههايي كه مربوط به تيره Citraceae ميباشد و كشت آن در ايران از قديم رواج داشته است ميتوان به نارنج Citraceae vulgaris، نارنگي Citrus delicivsusو دارابيCitrus decumana اشاره كرد. 16- خرما(نخل): Phoenix dactylifera Palmaceae: تيره از مهمترين محصولات نواحي جنوبي ايران ميباشد. درخت خرما همه جا ميرويد ليكن فقط درمناطق گرمسير و آب و هواي گرم محصول ميدهد. تكثير آن بوسيله هسته و يا با جوش ميباشد. آبياري آن از اوايل بهار هفتهاي يكبار ميباشد. و براي هر 25 نهال ماده يك نهال نر غرس ميكنند. در باغهاي تاريخي قسمتهاي جنوبي و نواحي گرمسير كشور كشت آن معمول بوده است. 17- پسته:Pistacia vera Anacardinaceae : تيره درخت پسته در آب و هواي معتدل و زمينهاي با خاك سبك بارور ميشود. در شهرهاي كرمان، دامغان، سمنان و قزوين به عمل ميآيد. درخت پسته را از طريق بذر و خوابانيدن شاخه و پيوند زياد ميكنند. بهترين پيوند براي پسته پيوند لولهاي است. بهترين پايه پيوند درخت بنه يا پسته كوهي P.mutica است. 18- انار:Punica granatum Punicaceae : تيره درخت انار درآب و هواي معتدل و در خاكهاي رسي، شني عميق محصول ميدهد. درجنگلهاي شمال خود به خود ميرويد. داراي انواع مختلف است كه معروفتر از همه انار ساده و انارگن، انار شيرين و انار ترش است. درخت انار شيرين از سرماي زياد آسيب ميبيند درحاليكه انار ترش به سرما مقاوم است. درخت انار در آب و هواي خشك مشروط به اينكه مرتب آبياري ميشود بيشتر و بهتر بار ميدهد. 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ درخت آهن نام علمي : Parrotia persica نام عمومي:ironwood ، درخت آهن ، توی ، انجیلی خانواده:Hamamelidaceae این درخت با شكوه و به طور طبيعي بيش از 20 متر رشد مي كند كه به نام F.W.Parrotia كه يك طبيعی شناس آلماني ، جهانگرد و پروفسور علوم دارويي كه اولين صعود را از كوه عرفات در سال 1829 داشت است، نام گذاری شده است. اهل جنگل هاي منطقه ي جنوب و جنوب غربي درياي خزر است ، اولين بار در Kew در سال 1841 معرفي شد. در جنگل ها گاهي به صورت بوته ديده مي شود ، ساقه هايش به شكل گروهي محكم هستند . بعضي اوقات با خودش پيوند ميدهد يا با ساير گياهان، حتي يك ساقه ي تنها هم قادر به رشد كامل است . درختي برجسته است و اخيرا در منابع به درختاني از اين گونه با 80 پا اشاره شده است. چوب آن بافت بسيار ظريف و بهم پيوسته اي دارد ، سخت ومحكم است ، از اين رو اسم رايج آن ironwood است. برگ ها بیضوی تا تخم مرغی، بطول حدود 12 سانتی متر و عرض 6 سانتی متر، در حاشیه مواج و در راس بصورت نوک تیز، سبز براق. پوست ساقه قهوه ای تا خاکستری. گل ها کوچک، فاقد گلبرگ، و دارای پرچم های قرمز رنگ بوده و در اواخر زمستان تا اوایل بهار ظاهر می شوند. میوه فندقه مانند، کپسولی قهوه ای بطول 8 میلی متر. 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ پرورش درخت برف درخت برف Chionanthus virginica درخت برف Chionanthus virginica L. گونه ای از گیاهان تیره زیتونها یا اولئاسه Oleaceae میباشد . اصل این گیاه از کشور آمریکا بوده و درختچه ای است به بلندی 3 تا 4 متر . خیلی پُرشاخه ، با برگهای کوچک متقابل کشیده و نوک تیز که در اردیبهشت و خردادماه گلهای خوشه ای راست سفید رنگ از بغل دمبرگها یا انتهای شاخه های آن بیرون می آید . این درخت را باید در زمین قوی و خاک تازه بکارند . تکثیر : برای زیاد کردن این گیاه ، می توان به دو روش کاشتن بذر آن و یا قلمه زدن شاخه ها اقدام کرد . همچنین چون این گیاه با درخت زبان گنجشک از یک تیره است گاهی آنرا روی زبان گنجشک پیوند می زنند . ولی این پیوندها بیش از چند سالی دوام ندارد . 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ژينكگو(Ginkgo) ـ بخش اول درخت ژينكگو بيلوبا (Ginkgo biloba) يك درخت منحصر به فرد ويكي از قديمي ترين گونه هاي زنده در جهان است. اين درخت بهترين مثال براي فسيل زنده است(اصطلاحي كه چارلز داروين در كتاب منشا گونه ها به كار برد). از نظر موقعيت تاكسونوميك، اين گياه در شاخه ژينكگوفيتا، در رده ژينكگوپسيدا،در راسته ژينكگوآلز ودرخانواده ژينكگوآسه قرار دارد. ژينكگوها وسيكادها تنها گروه گياهان دانه دار(اسپرماتوفيت) زنده هستند كه سلولهاي نر متحرك دارند و در طبقه بندي هاي تاكسونوميكي قبل از مخروطيان قرار مي گيرند. نخستين شواهد فسيلي برگ خانواده ژينكگو (Ginkgoaceae)به حدود 250ميليون سال پيش دوره پرمين مربوط مي شود. درآن زمان تاكسونهاي چندي در اين خانواده گياهي وجود داشتند. در طول ژوراسيك مياني تحول چشمگيري در تعداد گونه ها روي داد و تنوع وسيعي در طول دوره كرتاسه، در مناطقي كه امروزه آسيا، اروپا و آمريكاي شمالي ناميده مي شود صورت پذيرفت اما بعد از آن زمان به دليل وقوع پديده هاي زمين شناسي اين تنوع رو به افول رفت كه احتمالا انقراض دايناسورها و خزندگان بزرگ به عنوان پراكنش گران مهم دانه درا ين افول نقش داشته است. فسيلهاي شاخه ژينكگوفيتا در خانواده ها و جنسهاي زير طبقه بندي مي شوند: Ginkgoaceae : Arctobaiera, Baiera, Eretmophyllum, Ginkgo, Ginkgoites, Sphenobaiera, Windwardia Trichopityaceae : Trichopitys در پي عدم كشف شواهد فسيلي از ژينكگو از 5/2ميليون سال گذشته،دانشمندان تصور مي كردند كه نسل آن منقرض شده است اما در سال 1691، Engelbert Kaempfer آلماني آنرا در ژاپن يافت. ژينكگو در چين بقا يافته بود ودر آنجا عمدتا در كوهها و باغهاي معابد كه توسط راهبان كاشته شده بود(و از نظر آنان درختي مقدس بود) يافت مي شدو از چين به ژاپن و كره برده شده بود. همچنين دانه هاي آن در اوايل قرن هجدهم از ژاپن به اروپا برده شد و در اواخر قرن نيز به آمريكا انتقال يافت. زماني كه تاكسونوميست هاي اروپايي براي نخستين بار ژينكگو را شناختند آن را به عنوان يكي از مخروطيان در نظر گرفتند و در خانوادهTaxaceae قرار دادند، اما در سال 1895،هيراس كه گياهشناسي در دانشگاه توكيو بود كشف نمود كه تخمك ژينكگو توسط سلولهاي نر متحرك كه داراي لوله اي مشابه لوله گرده هستند تلقيح مي شود. سلولهاي نر متحرك تنها در گياهان پست تر، سرخسها و سيكادها وجود دارند. امروزه ژينكگو در دو منطقه كوچك در چين در حالت وحشي رويش دارد اما وضعيت وحشي آن كاملا قطعي نيست زيرا در اين مناطق هزاران سال است كه فعاليت هاي انساني صورت مي پذيرد. درخت ژينكگو در كشورهاي بسياري در دنيا و در اطراف اماكن مذهبي در كشورهاي آسياي شرقي به عنوان يك درخت تزئيني و مقدس كاشته شده است. علاوه بر زيبايي، ژينكگو يكي از متحمل ترين درختان شهري است كه به ندرت در گير بيماري مي شود يا در معرض حملات حشرات و قارچها قرار مي گيرد. بقاي ژينكگو مطمئنا به دليل ايمني طبيعي يا نوعي مزيت ژنتيكي است. اين درختان داراي عمرهاي طولاني هستند و يك درخت با عمر 3000سال در چين گزارش شده است. همچنين ژينكگوها موضوعات مناسبي در تهيه bonsai هستند گياهاني كه مي توانند به صورت مصنوعي كوچك نگه داشته شوند و بيش از چند قرن پايدار بمانند. برگ ژينكگوداراي تركيبات فلاوونوئيد و ترپنوئيد است كه داراي اثرات بسياري بر سيستم گردش خون، افزايش جريان خون به مغز بافتها و اندامها، سلامت چشمها و تقويت حافظه است (البته ممكن است كه در برخي افراد اثرات منفي هم داشته باشد). پس از بمباران اتمي هيروشيما در ژاپن به سال 1945كه تقريبا همه گياهان و جانوران در منطقه از بين رفتند، ژينكگوها از معدود موجودات زنده اي بودند كه در اين شرايط زنده ماندند. امروزه 4 درخت درفاصله 2- 1كيلومتري محل بمب گذاري رشد مي كنند. ژينكگو مقاومت نسبتا بالايي نسبت به عوامل جهش زا نظير تشعشعات دارد. 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ژينکگو ـ بخش دوم فرم رويشي(Habit) ژينكگوها درختان دوپايه با اندازه هاي متوسط تا بزرگ هستند (35-20متر) وبرخي نمونه ها نيز در چين به بيش از 50 مترمي رسند. داراي تاجي زاويه دار وانشعابات طويل هستند. تاج به موازات افزايش سن درخت پهن تر مي گردد. ريشه در ژينكگو طويل است. برخي از ژينكگوهاي پير ريشه هاي هوايي توليد مي كنند كه اين ريشه ها بر روي سطوح زيرين شاخه هاي بزرگ تشكيل مي شوند. ژينكگو داراي يك تنه مركزي است. شكل هرمي دارد وداراي انشعابات منظم جانبي نامتقارن باز است. از جوانب شاخه هاي بلند كه داراي فواصل منظم برگي هستند شاخه هاي كوتاه در سال دوم رشد توسعه مي يابند. شاخه هاي كوتاه ميانگره هاي كوتاهي دارند وبه دليل وجود همين ميانگره ها به نظر مي رسد كه برگها به صورت خوشه در انتهاي شاخه هاي كوتاه قرار مي گيرند. تشكيل برگهاي جديد در بخشهاي مسن تر تاج در شاخه هاي كوتاه صورت مي پذيرد.برگها دولبه و بادبزني شكل و داراي رگبرگهاي دوشاخه هستند. برگهاي ژينكگو شبيه برگ سرخس آديانتوم است. تنوع زيادي از نظر درجه لبه دار شدن در يك درخت وهمينطور در بين درختان مختلف وجود دارد. رنگ برگ خاكستري ـ سبز تا زرد تا سبز تيره در فصل تابستان است و در پاييز زرد مي شود. توليد مثل(Reproduction) ژينكگو دو پايه است. درختان نر استروبيلهاي آويزاني(به حالت شاتون) را توليد مي كنند كه حاوي ميكروسپوروفيلهايي است كه هر يك دو ميكروسپورانژ را كه به صورت مارپيچي در اطراف يك محور قرار گرفته اند ايجاد مي نمايند. گياهان ماده تخمكها را به صورت دوتايي در انتهاي يك محور توليد مي كنند و پس از گرده افشاني به دانه نمو پيدا مي كنند. دانه 2ـ5/1سانتي متر است. لايه بيروني آن ساركوتستا به رنگ قهوه اي ـ زرد روشن نرم و شبيه ميوه آلوست (اما ميوه نيست چون اين گياهان فاقد ميوه هستند و دانه توسط ديواره تخمدان احاطه نمي شود). در زير ساركوتستا، اسكلروتستاي سخت، اندوتستا وخورش قرار دارد. جنين داراي دو يا سه لپه است. فرآيندهاي مربوط به توليد مثل و توليد دانه رسيده در حدود 14ماه طول مي كشد. گرده افشاني، بلوغ گامتوفيت هاي نر و ماده و لقاح دربهار و تابستان اتفاق مي افتد اما تكميل جنين زايي به زمان بيشتري تا بهار آينده نيازمند است. 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ كاربرد بيوتكنولوژي در كاهش اثر تنش هاي غير زنده ي محيطي بر جنگل ها و مراتع چكيده : جنگل ها و مراتع ، سرمايه هاي سبز با ارزشي هستند كه تخريب آن ها ، بستر بسياري عوامل موثر بر سلامتي جوامع انساني را دچار چالش مي كند . در شرايط فعلي ، بسياري از كشور ها در صدد هستند كه به هر شكل ممكن اين گنجينه ي طبيعي را حفظ كنند . بيوتكنولوژي به عنوان روشي موثر مي تواند تنش هاي محيطي را به كنترل درآورد . توليد پايه هاي مقاوم در مقابل تنش هاي خشكي ، از طريق بكارگيري روش هاي بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك و انتقال ژن هاي مقاوم ، اهميت بسزايي در حفظ منابع طبيعي كشور دارد . براي مثال انتقال ژن هاي القا پذير در مقابل تنش كم آبي و ... به گياهان كه بتوانند شرايط كمبود آب را تحمل كنند ، قابل ذكر مي باشد . در مورد تنش شوري نيز بيوتكنولوژي با توليد پايه هايي كه بتوانند در شرايط شوري رشد و نمو كنند امكان زير كشت بردن ده ها هزار از اين اراضي بسيار مهم را فراهم مي آورد . همچنين نقش هورمون هاي گياهي و وجود آئرانشيم ها در مورد گياهاني كه تحت تنش غرقاب قرار دارند نيز از عواملي است كه توسط بيوتكنولوژي بررسي مي شود . گرچه تنش سرما به علت سازگاري طبيعي جنگل ها و مراتع از اهميت كمتري برخوردار است ، لكن بيونكنولوژي در اين زمينه نيز راهكارهايي را به در بر خواهد داشت . نتيجه گيري كلي اينكه تنش هاي محيطي تاثيرات زيادي بر عرصه هاي منابع طبيعي مي گذارد و تا كنون خسارات قابل توجهي نيز داشته است . توليد گونه هاي مقاوم به تنش هاي محيطي از طريق انتقال ژن هاي مقاوم به گونه هاي مختلف ، شايد از جمله بهترين روش هايي باشد كه بشر امروز مي تواند به خدمت بگيرد . مقاله حاضر اين هدف را دنبال مي كند كه نشان دهد بيوتكنولوژي ، مي تواند در خدمت حفظ جنگل ها و مراتع باشد . مقدمه : از جنگل ها و مراتع ، سرمايه هاي سبز با ارزشي هستند كه تخريب آن ها ، بستر بسياري عوامل موثر بر سلامتي جوامع انساني را دچار چالش مي كند . در شرايط فعلي ، بسياري از كشور ها در صدد هستند كه به هر شكل ممكن اين گنجينه ي طبيعي را حفظ كنند . براي دستيابي به اين هدف ، شيوه هاي گوناگوني به خدمت گرفته شده است . از آنجا كه تنش هاي محيطي غير زنده به نوعي بر عرصه هاي جنگلي تاثيرات منفي قابل توجهي مي گذارد ، كنترل اين تنش ها ، براي وجود محيط زيستي پايدار ، اجتناب ناپذير است . بيوتكنولوژي ، به عنوان روشي قدرتمند و موثر مي تواند تنش هاي مورد اشاره را به كنترل درآورد . تحقيقات بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك با هدف افزايش بازده از يك سو و جلوگيري از خسارات و ضايعات از سوي ديگر ، اين امكان را مي دهد تا با حداقل ضايعات زيست محيطي و صرف حداقل سرمايه ، مشكلات اين بخش را حل كرده و موجبات افزايش توليد اين بخش جنگل ها و مراتع را در سطح كلان و با هدف توسعه پايدار فراهم كرد . جنگل ها و مراتع كشور با گستره ي وسيع و پهناور از حيث تامين مواد غذايي جامعه ، مصنوعات چوبي و محصولات كاغذي ، تامين تعداد زيادي از مايحتاج عمومي جامعه ، جلوگيري از فرسايش و از بين رفتن خاك ، حفظ آب و نزولات آسماني ، نقش مهمي دارد و تلاش در جلوگيري از نابودي اين منابع براي رسيدن به خودكفايي از اهميت حياتي برخوردار است . در گذشته ، اولين رهيافت براي كاهش اثرات تنش هاي محيطي ، عموماً بر استفاده از كودها ، اصلاح خاك ، آبياري و آفت كش ها متكي بود . چنين رهيافت هايي ، اكنون به عنوان عوامل بي ثباتي اكوسيستم تلقي شده و مسلماً گزينه اي براي رفع اين محدوديت ها نخواهد بود . بنابراين هدف اصلي در علوم گياهي جديد براي سازگار نمودن گياهان به شرايط محيطي اين است كه مكانيسم هاي مقاومت گياهان به تنش ها درك گرديده و از اين دانش براي تغيير ژنتيكي گياهان و حتي به منظور افزايش مقاومت به تنش ها بهره برداري گردد . اين امر يكي از جالب ترين و پويا ترين زمينه هاي تنش هاي گياهي است كه جنبه هاي مختلفي از زيست شناسي مولكولي و سلولي را از طريق فيزيولوژي و اكولوژي گياهي تا قلمرو زراعت ، اصلاح نباتات و فن آوري زيستي ( بيوتكنولوژي ) در برمي گيرد .انجام تحقيقات بيوتكنولوژي در راستاي بهينه سازي استفاده از چوب ، فرآوري و افزايش بازده جنگل هاي طبيعي و دست كاشت و بهبود كيفي آن ها به منظور استفاده بهينه در بخش صنعت نقش به سزايي در رفع نيازهاي كشور خواهد داشت . و نيز در بحث مقاومت گونه هاي جنگلي در مقابل تنش هاي غير زنده به شكل چشمگيري مي تواند موثر واقع شود . مقاله ي حاضر قصد دارد در حد بضاعت اين مهم را مورد بررسي قرار دهد . تنش هاي محيطي : در يك تقسيم بندي كلي ، مي توان تنش ها را به دو گروه زنده و غير زنده تقسيم كرد و تنش هاي زنده شامل تاثير قارچ ها ، باكتري ها ، ويروس ها و حشرات بوده ، و تنش هاي غير زنده به تاثيرات سوء عواملي همچون خشكي ، شوري ، دما ، باد ، سرما و ... مربوط مي شود كه مجموع اين دو دسته تنش مي تواند تاثير منفي قابل توجهي بر عملكرد ، از بين رفتن حاصلخيزي خاك و در مواردي عدم امكان تداوم كشاورزي گردد. نوشتار حاضر بر تنش هاي غير زنده تاكيد خواهد داشت . گفتني است كه اصولاً تنش ها ، عواملي هستند كه به نوعي روند زندگي و زيستي گياهان اعم از زراعي و يا جنگلي را دچار اختلال مي كند . ذيلاً ضمن بررسي مختصر در مورد هر يك از عوامل تنش زا ، نقش بيوتكنولوژي در كاهش تنش مورد نظر روي جنگل ها نيز مورد كنكاش قرار مي گيرد . تنش خشكي : گياهان حدود 400 ميليون سال است كه از زمان ترك درياها و سكني گزيدن در خشكي هاي كره ي زمين همواره با تنش رطوبتي مواجه هستند . هنگامي كه خشكي روي مي دهد ، گياهان عالي هميشه مجبور بوده اند كه آن را تحمل نموده يا چرخه ي زندگي شان را جهت دوري جستن از آن تنظيم نمايند . لذا در تكامل گياهان خشكي زي ، نياز آن ها به جستجو ، جذب ، انتقال و نگهداري آب به عنوان يك نيروي عمده ي محرك عمل كرده است . با وجود اين ، خشكي ، هنوز عمده ترين محدوديت در توليد محصولات زراعي است . مكانيزم هاي متضمن مقاومت به خشكي ، كه در چنين دوره ي زماني طولاني به وجود آمده اند ، فراوان بوده و هنوز به طور كامل شناخته نشده اند . در خصوص جنگل ها و مراتع نيز گفتني است كه كمبود آب و نزولات آسماني ، به ويژه در جنگل هاي زاگرس از عوامل عمده ي كاهش رشد و استقرار گونه ها در اين عرصه هاست . با توجه به گستره ي وسيع اين جنگل ها و مراتع و اهميت آن ها از نظر اكولوژيكي و نيز حفظ خاك و نزولات آسماني ، جستار هاي پژوهشي در اين مورد كاملاً ضروري است . توليد پايه هاي مقاوم در مقابل تنش هاي خشكي ، از طريق بكارگيري روش هاي بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك و انتقال ژن هاي مقاوم ، اهميت بسزايي در حفظ منابع طبيعي كشور دارد . براي مثال انتقال ژن هاي القا پذير در مقابل تنش كم آبي و ... به گياهان كه بتوانند شرايط كمبود آب را تحمل كنند ، قابل ذكر مي باشد . اين مهم در حوزه ي فعاليت هاي بيوتكنولوژي قابل دستيابي است ، كه مي توان به انتقال ژن هايي همچون اسموتين اشاره كرد كه به منظور اصلاح و توليد گونه هايي كه در شرايط كمبود آب ، بهتر مستقر شده و رشد و نمو كنند ، راه حلي پويا و عملي در مبارزه با عارضه ي خشكي و عاري از پوشش شدن عرصه هايي است كه مقدار بارندگي در آن ها كم است . تنش شوري : وقتي كه خاك شور مي شود ، پتانسيل آب آن ( انرژي آزاد آب در يك سيستم ) توسط پتانسيل اسمزي ناشي از نمك هاي حل شده ، پايين مي آيد ، در نتيجه ، پتانسيل آب در كل گياه نيز در هر نقطه اي ، كم مي شود ( علامت مشخصه ي تنش آب ) كه در نهايت به صورت ترموديناميكي نسبت به شيب پتانسيل خاك به آب ، به حالت تعادل مي رسند . شوري نيز از ديگر عواملي است كه به خصوص در كاهش توليد بخش مرتع ( گونه هاي جنگلي طبيعي ، اگر ماندگار شده باشند ، با شرايط محيطي ، از جمله شوري سازگارند ) و بياباني شدن عرصه هاي مرتعي نقش اساسي دارد . عرصه هاي وسيعي از اراضي حاشيه كوير و اراضي حاشيه درياچه ها ( مانند درياچه اروميه ) به دليل شوري ، عاري از پوشش گياهي هستند ، كه راه حل مبارزه با اين مشكل ، اصلاح و توليد گياهاني است كه بتوانند در شرايط شوري رشد و نمو كنند ، كه اين مهم نيز از بيوتكنولوژي ساخته است . از سويي در مناطق وسيعي از كشور ، شرايط كشت براي توليد درختان سريع الرشد ، مناسب است . اين اراضي شامل سواحل درياچه اروميه و كناره ي رودخانه هاي پر آب جنوب كشور مي باشد . كاربرد بيوتكنولوژي براي توليد پايه هايي كه بتوانند در شرايط شوري رشد و نمو كنند ، امكان زير كشت بردن ده ها هزار هكتار از اين اراضي بسيار مناسب را فراهم مي آورد . بنابراين ، بهره گيري از بيوتكنولوژي براي توليد گياهان مقاوم به خشكي و شوري ، از نخستين عوامل موفقيت در امر بيابان زدايي است . تنش غرقاب يا نقش اكسيژن : به نظر مي رسد زنده ماندن ريشه ها در شرايط كمبود اكسيژن ، بسته به گونه گياهي ، مستلزم چندين مكانيسم مي باشد . دو مكانيسم متابوليكي مهم در اين خصوص وجود دارد . وجود آئرانشيم ها در گياهان مناطق مرطوب و مناطق غير مرطوب ، اثر قابل توجهي در مقاومت دراز مدت ريشه ها به شرايط بي هوازي با حمايت تنفس هوازي ريشه ها و رشد گياه در خاك هاي غرقاب دارد . نقش هورمون هاي گياهي در مقاومت به غرقاب هنوز روشن نيست . اطلاعات بشر در مورد غرقاب بودن و اثرات آن بر خاك يا نقش اكسيژن به واسطه ي مكانيسم هاي به كار گرفته شده در چند سال گذشته با استفاده از روش هاي مولكولي افزايش يافته است . گرچه برخي از آن ها جنبه هاي فرضيه اي داشته و نياز به شواهد بيشتري دارد . تنش سرما : اگر چه تنش سرما ، به ويژه به شكل يخ زدگي در اندام هاي گياهي ، همواره يكي از مشكلات جدي زراعت ها و باغ ها بوده است ، ليكن به نظر مي رسد در بخش جنگل و مرتع ، از اهميت كمتري برخوردار باشد ، چرا كه به ويژه در جنگل ها و مراتع طبيعي ، سازگاري طبيعي كه در طي زمان هاي طولاني صورت گرفته ، موجب گرديده كه اين گياهان از مقاومت لازم برخوردار باشند . معهذا در اينجا نيز بيوتكنولوژي با ايجاد و توليد گونه ها و ارقام مقاوم به سرما و تنش هاي دمايي پايين ، اين مشكل را تا حد زيادي كنترل نمايد . نتيجه گيري : تنش هاي محيطي غير زنده از قبيل : خشكي ، شوري ، سرما و ... مي تواند تاثيرات زيادي بر عرصه هاي منابع طبيعي ( جنگل ها و مراتع ) بگذارد و خسارات قابل توجهي را به همراه داشته باشد . يكي از بهترين شيوه هايي كه مي تواند اين تنش ها را كنترل كند ، بهره گيري از بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك است . اگر چه از اين فن آوري جديد در بخش جنگل ها و مراتع ، همپاي زراعت و باغباني استفاده نشده است ، اما به ناچار براي حفظ تعادل زيست محيطي و دستيابي به توسعه پايدار ، بايستي از اين دست مايه علم بشري استفاده شود . توليد گونه هاي مقاوم به تنش هاي خشكي ، شوري ، غرقابي شدن و سرما و يخ زدگي از طريق انتقال ژن هاي مقاوم به گونه هاي مختلف ، شايد از جمله بهترين روش هايي باشد كه بشر امروز مي تواند به خدمت بگيرد . مقاله حاضر اين هدف را دنبال كرد كه نشان دهد بيوتكنولوژي ، مي تواند در خدمت حفظ جنگل ها و مراتع باشد . 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ چنار مقدس ترین درخت ایران امروزه بسیار از اهمیت حفظ و نگهداری درختان به عنوان یكی از اصلیترین منابع زیستی سخن میرود. انسان امروزی چنان از طبیعت فاصله گرفته كه نسبت به منابع گیاهی از جمله درختان بیتوجه گشته و غالبا از یاد برده كه در روزگاری نه چندان دور، درختان نه فقط نقشی زیست محیطی بلكه اعتقادی در زندگی آدمی داشتهاند. در میان تمام ملتهای بشری درخت در باورهای اعتقادی چندان رسوخ كرده بود كه هالهای از تقدس پیرامون آن را فرا میگرفت. هر ملتی غالبا با توجه به اقلیم خود یك نوع درخت را بیش از سایر درختان محترم میشمرد. در ایران، درخت چنار و سرو از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و هستند. بلوط در میان سلتیها، بابونه در میان آلمانیها، زبان گنجشك در میان ملل اسكاندیناوی، زیتون در میان مسلمانان، درخت عرعر و غان در سیبری، همه جزو درختان مقدساند. همه این درختان در چند ویژگی مشتركاند. از همه بارزتر نوزایی هر ساله آنهاست. مرگ درختان در زمستان و تولد دوباره آنها با فصل بهار درخت را همواره به نمادی از زندگی و جاودانگی تبدیل كرده و جایگاه خاصی بدان بخشیده است. از طرفی، تمامی درختانی كه به نوعی مقدس بودهاند، معمولا درختانی بزرگ با عمری طولانی هستند. انسان از قدیم برای درختان وجود روان را قائل بوده است. اعتقادی كه به اساطیر و قصههای مردم نیز راه یافته است. مثلا در آفریقا، درخت نارگیل را دارای روان و زندگی بخش میدانند و افكندن یك درخت نارگیل برابر با مادركشی است. در میان بسیاری از ملل از جمله در فیلیپین اعتقاد بوده كه ارواح در گذشتگان بر نوك بلندترین درختان زندگی میكنند. در قصه های پریان، دختر شاه پریان از میوه درختی و غالبا درخت انار بیرون میآید. درخت انار و خرما نیز جزو درختان بركت بخش در ایران هستند. در مورد درخت خرما، كهنترین متنی كه وجود دارد، منظومه درخت آسوریك به زبان پهلوی است كه اصل آن را از پارتی میدانند. این منظومه، مناظرهای است میان درخت خرما و بز كه هر یك فواید خود را بر میشمرند و سرانجام درخت خرما در این مناظره پیروز می شود. باز هم تاكیدی دیگر بر بركت بخشی و اهمیت این درخت. مهمترین نتیجهای كه چنین باورهایی دارد، قائل شدن قدرتی خاص برای درختان است. هنوز هم در روستاهای ایران، درختان كهنسالی را میبینیم كه به آنها دخیل بستهاند. این درختان در اعتقادات مردمی قادرند باران بیاورند، خورشید را به درخشش وادارند، گلهها را افزایش بخشند، زنان را به بارداری و زایش یاری دهند و سرانجام نذری را بر آورده سازند. غالب این درختان مقدس از میان درختان چنار انتخاب شدهاند. چنار كهن چنان خصوصیاتی طبیعی دارد كه میتوان اعجاب مردم ساده را برانگیزد. چنار عظیمترین و از پرعمرترین درختان ایران است. چنار چنان بلند و افراشته است كه از دور دست دیده میشود. دهقانان ایران چنار را شاه درختان میدانند. اما عظمت چنار تنها دلیل تقدس آن نیست. چنار هر ساله پوست میاندازد و شاخههای تنومند آن رنگ سبز روشنی به خود میگیرد. این جوان شدن هر ساله چنار نیز قداست خاصی به آن بخشیده است. زیرا حفظ قدرت جوانی یكی از شرایط لازم برای باروری است و در نتیجه، آن را مظهر بركت و نعمت بخشیدن ابدی خدایان و ارواح میسازد. از آنجا كه مردم غالبا برای حفظ اعتقادات كهن رنگ و بویی از اعتقادات تازه به آن میبخشند، در مورد درخت چنار نیز این اتفاق افتاده است و در باورهای مردمی، در زیر هر چنار مقدس و كهنی امامزادهای مدفون است. این كه واقعا امامزادهای مدفون باشد یا خیر، معلوم نیست آنچه مهم است تقدس چنار است كه با این عنوان حفظ گشته است. حتی در یكی از روستاهای منطقه طالقان، درخت چنار مقدسی است كه بنابر اعتقادات مردم منطقه، روز عاشورا از آن خون میآید. در مورد پادشاهان هخامنشی نیز نقل است كه چنار از چنان تقدسی برخوردار بوده كه در خوابگاه شاهان چنار زرینی به همراه تاكی زرین آراسته به زیور نگهداری میشده است و گویی دستیابی به این چنار به معنای به دست آوردن سلطنت بوده است. ظاهرا چنار مظهر غنای طبیعت بوده اما همراه شدن آن با تاك چه توجیهی دارد؟ تنها مطلبی كه در مورد درخت اخیر میدانیم روایت هرودوت است كه آخرین شاه ماد در خوابی میبیند تاكی از شكم دخترش، ماندانا رویید و سراسر آسیا را پوشاند. خوابی كه به تولد كوروش و فتوحات وی تعبیر شد. از طرفی، انگور در اساطیر ایران مظهر خون است و خون نیروی اصلی حیات. از آنجا كه خون سلطنت از طریق زنان ادامه مییافت، شاید بتوان تاك زرینی را كه بر چنار زرین میپیچید مظهر خون و دوام سلطنت هخامنشیان دانست. در واقع چنار مظهر شاه و تاك مظهر همسر او بوده است. علاوه بر چنار، سرو افراشته و همیشه سبز نیز جایگاه خاصی در میان قوم آریا داشته است. گرچه سرو قداستی چون چنار نیافته اما از درختان مورد احترام ایرانیان بوده است. احترام به این درخت با باورهای میترا به اروپا رفت و همچون سایر اعتقادات مهرپرستی در مسیحیت ریشه دواند تا بدانجا كه امروزه جزو لاینفك جشن سال نو مسیحیان در هر گوشه جهان گشته است. اهمیت درختان به خصوص درختان چنار و سرو چنان بوده كه كاشتن درخت در ایران جنبه اعتقادی هم یافته بود و جزو ثوابهای بزرگ به شمار میآمد. سنتی كه پس از اسلام هم ادامه یافت و هنوز هم ادامه دارد. روز ۱۵ اسفند را سالیان سال است كه با عنوان جشن درختكاری میشناسیم و در این روز، میكوشیم با طبیعت آشتی كنیم. سنتی كه بنیان آن منسوب است به پیامبر و اندیشمند بزرگ ایران، اشو زرتشت. او با دست خود درخت سروی در شهر كاشمر غرس كرد كه سالیان سال پس از او هم این سرو زیست تا آنكه در دوره خلفای عباسی به درخت كهنسال و مقدسی بدل گشته بود كه مورد نذر و نیاز مردم ایران قرار میگرفت. شهرت این سرو را خلیفه عباسی تاب نیاورد و دستور داد تا آن را از بن درآورند. «باری، خلیفهی بغداد / آن برگزیده شیوهی شدادی / بر باد رفت، حتی / نام خلیفهی خودخواه خودپرست / از یاد رفت / اما / در كاشمر هنوز / در ذهن هر خردور ایرانی / سروی به پاست / آن سرو / سرفرازتر از هر چه سرو / پا برجاست.» (حمید مصدق) در پایان، در اهمیت درخت به جاست از دو درخت مهم اساطیری ایران نیز صحبت كنیم. درخت بس تخمه یا همه تخمه كه منشا تمامی گیاهان جهان است و همه نوع گیاه از او میروید. سیمرغ، پرنده اساطیری ایران، بر این درخت آشیان دارد و هر سال، بنا بر متن پهلوی گزیده های زاد سپرم، «آن درخت را بیفشاند، آن تخمهای (فرو ریخته) در آب آمیزد، تیشتر (ایزد باران در اساطیر ایران) آنها را با آب بارانی ستاند، به كشورها باراند» و به این ترتیب، همه نوع گیاه در همه جای زمین روید. این درخت در دریای فراخكرد، دریای بیانتهای كیهانی، به همراه درخت «گوكرن» یا «هوم سفید» قرار دارد. درخت گوكرن درخت مهم اساطیری دیگری است كه اكسیر جاودانگی را در هنگام بازسازی جهان به مردمان میبخشد و بر اثر آن، همه مردم جاودانه بیمرگ میشوند. بنابر متن پهلوی بندهشن، این درخت برای بازداشتن پیری بد دم است. اهریمن برای از بین بردن این درخت وزغی را در دریای فراخكرد به وجود میآورد اما در مقابل، اورمزد دو ماهی مینوی به نام «كر» میآفریند كه مامور نگاهبانی از این درخت میشوند و همواره یكی از این ماهیها وزغ را زیر نظر دارد. در آغاز آفرینش آدمی نیز درخت به یاری مشی و مشیانه، نخستین زوج بشر، میآید. مشی و مشیانه برای طبخ غذای خود نیازمند آتش بودند و آتش مورد نیاز آنان را دو درخت كنار و شمشاد كه بنابر اساطیر ایران آتش دهندهترند، فراهم كردند. درخت در دینهای دیگر هم از جایگاه خاصی برخوردار است. در دین یهود، خداوند در میان شعلههای آتشی كه از درون درختی سر بر میآورد، با حضرت موسی (ع) سخن گفت. حضرت مریم زیر درخت خرمایی با ریزش خرمای آن روزه خود را گشود و در اسلام، درخت طوبی درخت مقدسی است كه در بهشت جای دارد. نماد معرفت نیز در همه این دینها درختی است كه میوه آن، ممنوعه است و با خوردن آن، آدم و حوا هبوط میكنند و از بهشت رانده میشوند. 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ درخت ژینکوبیلوبا این درخت از کهنترین گونه های باقی مانده در روی زمین است که قدمت آن به حدود ۲۰۰ میلیون سال پیش در عصر دایناسورها باز میگردد. زمانی بر این باور بودند که درخت پرسیاوش مویی دارای قدرتهای جادویی است و امروزه این مطلب پذیرفته شده است که جینکو دارای نقش و اثر دارویی بر حقی است. ● مکانیسم عمل ترشحات ژینکو برای بهبود بعضی بیماریها ترشحات جینکو که به صورت قرص ، مایع یا تزریق درون رگی تهیه میشوند به دلایل بسیاری برای نارسایی مغزی مصرف میشوند. مکانیسم عمل آن به این صورت است که با افزایش دادن جریان خون به سمت مغز و توسعه و بهبود ارسال پیامهای عصبی موجب کاهش نارسایی مغز میشود. همچنین این محصول یک تنظیف کننده بدون رادیکال آزاد است. نارسایی مغزی میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در مهارتها و قابلیتهای معمولی فردی ، کاهش انرژی و توانایی فیزیکی ، افسردگی ، پرخاشگری ، سرگیجه ، سردرد و صدای زنگ در گوش شود. با آن که بعضی از افراد مبتلا به طنین صدا در گوش به مفید بودن جینکو ایمان دارند افراد دیگری اعتقاد دارند که جینکو رویهمرفته در این مورد بیاثر است. در مورد مکانیسم این عمل باید گفت مهمترین اجزای جینکو شامل فلاونوئیدها و ترپنوئیدها میشوند. جینکولید B ، ترپنوئیدی که تاکنون وجود آن در هیچ گونه دیگری گزارش نشده است. در شرایط آزمایشگاهی از عمل عاملهای فعال کننده پلاکتهای خونی جلوگیری میکند. این عاملها برای شروع تجمع یافتن پلاکتهای خونی ضروری هستند و این مرحله در حقیقت مرحله آغازین انعقاد خون است. پس بنابراین ممکن است جینکو بتواند در شرایط طبیعی بر روند لخته شدن خون تأثیر منفی بگذارد و این میتواند دلیلی باشد برای آنکه چرا روز به روز بر تعداد خونریزش بینی در میان افرادی که از جینکو استفاده میکنند افزوده میشود. ● اسامی ژینکو بیلوبا نام قدیمی جینکو بیلوبا Salisburia adiantifolia بوده است و نیز دارای نامهای رایج درخت پر سیاوش مویی و درخت چهل تاج میباشد و همچنین نامهای چینی زیادی برای آن وجود دارد. در ژاپن نیز به آن Icho و به میوه آن Ginnan میگویند. این درخت وقتی که جوان است دارای شکل هرمی با شاخههای بلند قائم و قلمی است و هنگامی که مسنتر شد تاج آن پراکنده و نامنظم میشود. این درخت میتواند تا ۳۵ متر طول و ۱۰ متر قطر ساقه داشته باشد. این درخت برگ ریز است و برگهای آن بر روی شاخههای بلند پراکنده هستند در حالی که در رأس شاخههای کوتاه تراکم یافتهاند. شاخههای کوتاه این درخت نمود بسیار جالبی از گیاه جینکو هستند که هر ساله تاجی از برگهای جدید درست میکنند و همچنین تولید میکروسپورانژیوم و تخمک توسط این شاخهای کوتاه صورت میگیرد. شاخههای کوتاه پس از چند سال که زمان آن در واریته های مختلف فرق میکند بلند شده و تولید برگهای پراکنده و غیر مجتمع مینمایند. شاخههای بلند معمولا یک شاخه کوتاه انتهایی برای چند سال بعد ایجاد مینمایند. این قابلیت تولید شاخههای کوتاه میتواند دلیل آن باشد که چرا مدت زمان رشد درخت در مقایسه با سایر نهاندانگان طولانی است. و همچنین میتواند روشن سازد که چگونه درخت میتواند از این قابلیت خوب برای بقا برخوردار باشد. برگهای جینکو دارای دمبرگ بلند بوده و در شکل و اندازههای متنوع هستند. در کل برگهای جینکو دارای دو لوب ، فاقد رگبرگ میانی و بطور غیر عادی کنگرهدار هستند. رگبرگها مکررا منشعب میشوند و بعضی از آنها درهم ادغام میگردند. این گیاه دوپایه بوده و اسپورانژیومهای آن روی شاخههای کوتاه تشکیل میشوند. میکرواسپورانژیومها با آرایش نگینی یا تسمهای به تعداد ۳ تا ۶ عدد بر روی شاخه قرار گرفتهاند و هر یک مانند یک محور نوسانی پرچمهای زیادی را که نزدیک بهم مرتب شدهاند، در بر میگیرند. پرچم در حقیقت یک برآمدگی با پایه کوتاه با ۲ تا ۴ کیسه گرده است که به صورت طولی شکاف میخورند. مگاسپورانژیومها معمولا به تعداد ۱تا ۳ عدد به صورت افراشته بر روی شاخه قرار میگیرند و هر یک شامل یک شاخه بلند هستند که یک تخمک را در هر سمت خود نگه میدارد. تخمک بدون پایه و صاف بوده و در پایه دارای یقه می باشد و برهنه است. میوه ی جینکو شفت مانند با گوشت نارنجی است که یک درون بر چوبی را می پوشاند. جنین معمولا ۲ تا ۳ لپه است. میوههای جینکو در پاییز در هنگام افتادن مقادیر زیادی بوتیریک اسید تولید میکنند که سبب ایجاد بوی نامطبوع و زنندهای میشود. ● پراکنش و خاستگاه خاستگاه راسته جینکوآلس متعلق به دوره پرمین (۲۰۰ تا ۲۲۵ میلیون سال پیش) میباشد. به نظر میرسد که تکامل این گیاه در دوره ژوراسیک (۱۰۰ میلیون سال پیش) به اوج خود رسیده باشد و فرم برگهای جینکو از آن زمان تغییر نکرده است. جینکو پراکندگی بسیار وسیعی در سطح کره زمین داشته است و فسیل آن تقریبا در هر مکانی از جمله استرالیا و نیوزیلند یافت میشود. شایان ذکر است که فسیل گونه دیگری به نام Baiera برگهایی بسیار شبیه به برگهای جوان جینکو و برگهایی که از پایه درخت تولید میشوند دارد. از این سابقه مشخص میشود که چرا جینکو با نام فسیل زنده نامیده میشود. تکامل این درخت در حدود ۱۲۵ میلیون سال پیش هنگامی که هنوز دایناسورها بر روی زمین پرسه میزدند پایان یافت و از آن زمان بدون تغییر باقی مانده است. جینکو بیلوبا در حقیقت یک عضو تنهای زنده از نژاد مقتدر گیاهان شاخه خود است و بنابراین پیوست با ارزش و دقیقی میان حال و گذشته دور زمین محسوب میشود. امروزه درخت جینکو بطور طبیعی در مناطق کوهستانی دور در چین شرقی میروید با این حال بطور مصنوعی در مناطق وسیعی از جهان از جمله چین ، کره و ژاپن کاشته میشود. قدیمیترین نمونههای جینکو در باغهای کهن معابد ، قصرها و پرستشگاههای ژاپن وحود دارد و چند درخت مشهور جینکو نیز در این مکانها قرار دارد. جینکو به دلیل مقاومت در برابر آلودگی هوا در شهرهای آلوده بسیرا مناسب است و نیز در برابر حملات قارچی و حشره ای و آفات مقاوم است. 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ تیره ی سرو : انواع این تیرهه به صورت درخت و درختچه هایی با برگ های پایاست . برگ ها در تیره سرو اشکالی از قبیل سوزنی و فلسی و یا درفش مانند دارند. این تیره تو دنیا 13-15 جنس داره و نزدیک به 140 گونه !! مهمترین جنس هاش سرو کوهی هستش در ايران داراى چهار گونه است: ارس - Juniperus polycarpus درخت ارس در قفقاز و آذربايجان و گرجستان انتشار دارد و در ايران هم مناطق استپى و ارتفاعات بختيارى و فارس و بلوچستان و خراسان و دامنههاى جنوبى البرز ديده مىشود و جامعهاى به اين نام تشکيل مىدهد و تصور مىرود در بعضى از مناطق با درخت اردوج مخلوط باشد. ارس درختى است روشنائىپسند و آهکجو که در مقابل خشکى بسيار مقاومت مىکند. رويش آن بسيار کند است. چوب ارس داراى چوب درون بسيار متراکم مىباشد، اين چوب در ايران به مصرف تيرهاى ساختمانى و يا سوخت مىرسد. بهعلت قطع بىرويه در نقاط مختلف کشور اين گونه، به صورت درختچه در آمده است ولى هنوز هم درختان قطور و کهن سال آن در جنوب کشور ديده مىشود. ارس يکى از جنگلهاى انبوه آن در گلستان بين مينودشت و بجنورد وجود دارد. درختى است دوپايه با قد متوسط و مخروطىشکل با برگهاى فلسى تخممرغى و مثلثى کشيده و نوکتيز در چهار رديف بر روى شاخهها تکيه نموده است. ميوهٔ آن گرد و نيلىرنگ متمايل به سياه است و بر سطح آن گرد سفيد رنگى ديده مىشود و تقريباً داراى چهار فلس و ۴ تا ۵ دانه تخممرغى شکل است. پيرو - Juniperus communis اين درخت در بالاى جنگلهاى شمال کشور و در حدفاصل جنگل و استپ مىرويد. اکثراً اين واريته به صورت درختچه و پشتهاى شکل ديده مىشود. آردوج - Juniperus excelsa اين درخت در شمال کشور تا ارسباران و همچنين شمال غرب و ارتفاعات البرز وجود دارد. درختى است يک پايه با تاج تخممرغى و پوست قهوهاى رنگ و پوستهاي. انشعابات آن باريک و داراى برگهاى فلسى تخممرغى شکل مىباشد. ميوهٔ آن گرد و به قطر ۹ تا ۱۲ ميلىمتر مىباشد و داراى فلس و ۴ تا ۸ دانهٔ تخممرغى شکل و شاهبلوطى رنگ است. ماىمرز - Juniperus sabina در مرز فوقانى جنگل و حدفاصل جنگلهاى مرطوب با مناطق خشک استپى کوههاى البرز ديده مىشود. درختى است پشتهاى شکل و بر روى دانههاى کوهستانى مىخزد. داراى برگهاى فلسى شکل به رنگ سبز تيره و ميوهٔ گرد کوچک و سياه رنگ است. برا دیدن عکسا می تونی تو گوگل اینو Juniperus سرچ کنی کلی عکس از این جنس بهت می ده !! 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ سروها: Cupressus Cupressaceae :تیره ۱-۱) سرو ناز:Cupressus sempervirns دارای تاج مخروطی شکل و زیباست و میوه آن به صورت کروی است. برگهای فلسی و متراکم دارد و نوک آن به سمت بالا قراردارد. زربین C.V var. horizon tallis با انشعابات فرعی و افقی و سرو شیرازC.v .var. Fastigiata که بعنوان گیاه تزئینی در باغهای تاریخی و در محورهای اصلی کاشته میشده و به باغ زیبایی خاصی میبخشیدهاند، از واریتههای سروناز هستند. ۱-۲) سرو نقره ای: Capressus arizonica دارای برگهای نقرهای است . بومی ایران نمی باشد. ولی در باغها کشت آن دیده شده است و ارتفاع آن به ۸ متر می رسد. ۱-۳) سرو خمرهای Bieta orientalis دارای برگهای فلسی شکل است. رنگ عمومی آن سبز و روشن است که در زمستان کمی تغییر رنگ میدهد. بعنوان پرچین هم از آن استفاده میشود. میوه آن مخروطی کوچک است. از۲ الی ۵ فلس تشکیل شده که در کنار هر فلس دو دانه قرار گرفته است. سروها از گونههای رایج در باغهای ایرانی هستند و در اکثر باغهای تاریخی بویژه در باغهای شیراز، باغ فین کاشان و باغ شاهزاده ماهان مشاهده میشوند. ۲) چنار: درختی پهن برگ و خزان کننده، با پوست روشن (خاکستری) است. ارتفاع آن به ۲۵ متر میرسد. میوه آن کرکدار وگرد و دارای دنباله است. دنباله میوهها اکثراً بین ۶تا ۸ سانتیمتر است .میوه آن در پاییز میرسد. برگها با پهنک دارای ۵ تا ۷ قطعه دندانهدار هستند. گرده آن باعث آلرژی در افراد میشود مهمترین گونه آن P.orientalis است که در باغهای قدیمی در مناطقی مانند تهران رواج بسیار داشته است و اصولاً تهران در قدیم چنارستان بوده است. از گونههای دیگر آن میتوان به P.hispanica و P.aceiflia اشاره کرد. ۳) کاج ایرانیPinus eldarica Pinaceae(Abistacaea : تیره درختی بزرگ با میوه مخروطی شکل است که ارتفاع درخت به ۲۰ تا۳۰ متر میرسد. شاخههای آن نسبتاً بلند هستند برگهای آن دائمی با یک رگبرگ میباشد. D دانه گرده (میکروسپور) : اندام تولید مثلی نرگیاه) آن دارای بادکنک است که موجب تسهیل در عمل گرده افشانی میگردد. دستگاه ماده مخروطی شکل و بر روی آن برگههای متعددی موجود است که آنها را برچه ( کوچکترین واحد مادگی) می نامند، درون آن تخمک )مگاسپور: اندام تولید مثلی ماده گیاه ( قرار دارد. چوب آن صمغی است و مصارف صنعتی دارد. این گونه گیاهی از حلب وارد ایران شده است. از گونههای دیگر کاج که در باغها کاشته میشوند: کاج جنگلی P.sylvestris، کاج کاشفی P.longifolia، کاج سیاه P.laricio میباشد. که اکثراً بومی ایران نمیباشند. در بیشتر باغهای تاریخی و در اکثر نقاط کشور به جز جنوب و حاشیه خلیج فارس این گونه گیاهی وجود دارد. ۴) صنوبرPopulus spp Salicacea : تیره این درخت دارای ریشههای سطحی بوده ولی رشد آنها بسیار عالی است و درکمتر از۱۵ سال به ارتفاع ۲۵ متر می رسد. خزان کننده، پهن برگ و تک پایه(دانه گرده و مادگی روی یک گیاه تشکیل و لقاح صورت می گیرد) است. گلها منفرد، اکثراً کرکدار، و با گل آذین(طرز قرارگرفتن گلها روی ساقه و یا شاخه) خوشهای بوده و میوهها کرکدار است. گونه های آن عبارتند از: ۴-۱) سپیدار: P.alba درختی است ستونی شکل و بلند. پشت برگها روشنتر است و نقرهای رنگ میباشد ارتفاع آن ۲۵-۱۸ متر و بسیار مقاوم است. در باغهای تاریخی و قدیمی زیاد کاشته میشده است چه بعنوان باد شکن در حاشیهها و بعضاً در مسیرهای اصلی نیز کاشته میشد. ۴-۲) صنوبر خاکستری: P.canescens ارتفاع آن به ۳۰ متر میرسد. اندازه برگ آن با سپیدار تفاوت دارد. پوست تنه آن خاکستری مایل به زرد میباشد. ۴-۳) تبریزی: ( اشالک، صنوبرآسیایی، صنوبر لمباردی)P.nigra var Italica از درختان با ارتفاع زیاد و زیبا میباشد. معمولاً در کنار باغها کاشته میشده است. برگهای آن لوزی شکل و زیبا که درازی برگها بیش از پهنای آن می باشد. در پاییز به رنگ زرد قناری در میآید. ۴-۴) صنوبر لرزان: ( آشنگ ) P.tremula برگهای آن شبیه نارون است. ۴-۵) پده P.eupratica مخصوص نواحی گرم است. ۵) نارون ( وسک، قره آغاج )Ulmus Ulmaceae : تیره درختی است با پوست شکافدار، برگهای متناوب، خزان کننده و رگبرگهای شانهای، دمبرگ کوتاه، پهنک معمولاً در قاعده مورب، حاشیهای ارهای مضاعف یا ساده. گوشوارک( زائده ای درقاعد ه برگ که معمولاً زیر برگ قرار دارد) ریزان دارد. گلهانر- ماده ( اندام جنسی نروماده روی یک گل قراردارد )یا تک جنسی(گلهای نر و ماده از یکدیگر جدا هستند)، قبل از ظهور برگ ظاهر میشود. پوشش گل، استکانی ( منظور شکل گل آذین است) و دارای ۴ تا ۸ لوب است. پرچمها( اندام نر گیاه) دارای میله باریک و طویل هستند، میوه فندقه بالدار( سامار: دراین نوع میوهها ( اپیدرم (پوست خارجی) یک تخمدان رشد کرده و به صورت زائدههای بال مانند در میآیند) بوده بالها در انتها شکافدارهستند. تشکیل میوه ۳ تا ۴ هفته بعد ازگل دهی انجام میگیرد. در نواحی شمال، شمال غرب و شمال شرق ایران بیشتر دیده می شود . خصوصاً درتهران بسیار زیاد کشت می شود. ۵-۱) نارون چتری:Ulmus umbraculifera برگها متقارن و دارای قاعده تقریباً قلبی شکل بوده و نوک داندنه ها تیز نیست. فصل گلدهی اواخر زمستان بوده و گیاه متعلق به بخشهای مرکزی فلات ایران است. گونههای نارون ۵-۲) ملج U. Montana ۵-۳- اوجا U. Campestris 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ نارگیل خاستگاه خاستگاه این گیاه یکی از موضوعات مورد بحث است بعضی از کارشناسان معتقدند نارگیل یکی از گیاهان بومی شبه جزیره جنوب شرقی آسیا است درحالیکه برخی دیگر شمال شرقی آمریکای جنوبی را خاستگاه این گیاه میدانند. فسیلهای بدست آمده در نیوزیلند نشان میدهد در حدود 15 میلیون سال پیش گیاهان کوچکی شبیه نارگیل در این ناحیه رویش میکردند. حتی سنگوارههای قدیمی تر که در راجستان در هند کشف شدهاند علیرغم خاستگاه نارگیل ها، در بیشتر این مناطق گرمسیری بخصوص درطول خطوط ساحلی استوایی پراکنده هستند. چون میوه نارگیل سبک و شناور است این گیاه به آسانی توسط جریانات دریایی تا مسافتهای طولانی حمل میشود. نخل نارگیل در خاکهای ماسهای و نمکدار و در مناطق دارای نور خورشید فراوان و بارندگیهای منظم (سالانه 100- 75 سانتیمتر) رشد میکنند بنابراین علت تجمع این گیاه در نواحی کرانهای تا حدی مشخص میشود. میوههایی که از دریا در نواحی شمالی مثل نروژ جمع آوری شدهاند بسیار زیستا بوده و سپس تحت شرایط مناسب مذکور رشد نموده اند. ازاینرو نارگیل در جزائر هاوایی یک پلی نزی وارداتی قلمداد میشود که ابتدا دریانوردان پلینزیایی آنها را از سرزمینهای مادریشان در اقیانوس آرام جنوبی به این جزایر آوردند.این گیاه به سمت آب خم میشود و هر چه بیشتر رشد میکند، بیشتر خم میشود در نتیجه، خشک میوه آن توسط آب دریا به اطراف پراکنده میشود. پوست سبک این میوه باعث میشود روی سطح آب شناور گردد. وقتی میوه نارگیل بهوسیله آب دریا به ساحل برده شد، شروع به سبز کردن برگ کرده سپس تعداد زیادی ریشه بلند در میآورد. این ریشههای بلند در میآورد. این ریشههای بلند محکم به درختهای در حال رشد میچسبند و در مقابل باد تند ساحلی مقاومت میکنند. كليات گياه شناسي نارگيل نارگيل در حدود سه هزار سال پيش در جنوب آُسيا كشت مي شده است . در حال حاضر درخت نارگيل در تمام مناطق استوائي وجود دارد . مردم اقيانس آرام نارگيل را بعنوان يك غذاي اصلي مصرف مي كنند و از تمام قسمت هاي اين درخت استفاده مي برند . ضرب المثلي در اين مناطق وجود دارد كه مي گويد هر كس كه درخت نارگيل مي كارد براي خودش و براي بچه هايش ،لباس ،ظرف ،نوشابه ،غذا و خانه درست مي كند . نارگيل معمولا از هندوراس ، پاناما و جمهوري دومينيكين به كانادا وارد مي شود .مقدر بسيار كمي نارگيل در فلوريدا توليد مي شود كه به مصرف داخلي مي رسد نارگيل درختي است كه بطور قائم بالا مي رود . ارتفاع آن به 30 متر و قطر تنه آن تا يك متر مي رسد برگهاي آن دراز و بطول 4 تا 5 متر و مركب از چند برگچه باريك و دراز است . طول برگچه ها حدود يك متر مي باشد . رنگ ها سبز روشن است درخت نارگيل در هر سال حدود پنجاه عدد نارگيل مي دهد . نارگيل هنگاميكه نارس است مقدر يبشتري شير دردولي بتدريج ميوه مي رسد مقدرشير آن كمتر مي شود . میوه نارگیل با بیان گیاه شناسی، نارگیل عبارت از یک میوه یکپارچه و خشک است که بصورت یک شفت لیف دار شناخته (نه مغز) شناخته میشود. پوسته (میان بر) نارگیل لیفی است و دارای یک هسته داخلی (درون بر) میباشد. این درون بر سخت سه روزنه جوانه زنی دارد که اگر پوسته برداشته شود به آسانی بر روی سطح خارجی قابل رویت است. ریشه اولیه هنگام روییدن رویان از یکی از این روزنهها بیرون میآیند. با بررسی زیاد متوجه میشوید درون بر و روزنههای جوانه زنی به شکل صورت میمون هستند و نام پرتغالی آن coco است. مردم اقيانس آرام نارگيل را بعنوان يك غذاي اصلي مصرف مي كنند و از تمام قسمت هاي اين درخت استفاده مي برند . ضرب المثلي در اين مناطق وجود دارد كه مي گويد هر كس كه درخت نارگيل مي كارد براي خودش و براي بچه هايش ،لباس ،ظرف ،نوشابه ،غذا و خانه درست مي كند . ميوه نارگيل مانند خوشه ، شامل چندين نارگيل با اندازه هاي مختلف است . ميوه نارگيل كروي شكل است كه قسمت خارجي آن ضخيم و سفت و متشكل از الياف نباتي و داخل آن نيز صاف و سخت مي باشد . در قاعده نارگيل سه سوراخ ديده مي شود كه چشم هاي نارگيل ناميده مي شود . براي استفاده از مايع داخل نارگيل كه شير نارگيل ناميده مي شود اين سوراخها را بايد با جسم نوك تيزي باز كرد و مايع دارون آنرا بيرون آورد . سپس با چكش آنرا بشكنيد و ا گوشت داخل آن استفاده كنيد . البته مي توانيد بعد از بيرون كشيدن شير ، نارگيل را در داخل فر در درجه حرارت 350 درجه فارنهايت بمدت نيمساعت قرار دهيد تا نارگيل خود را بشكند . کاربردها تمامی بخشهای نخل نارگیل (شاید بجز ریشه ها) مفید بوده و این درختان محصول نسبتاً زیادی دارند (سالانه بیش از 75 میوه)؛ لذا ارزش اقتصادی بسیار مهمی دارد. در زبان سانسکریت نخل نارگیل را kalpa vriksha مینامند که بصــورت " درختی که تمامی نیازمندیهای زندگی را تأمین میکند"ترجمه میشود. کاربرد قسمتهای مختلف نخل نارگیل به شرح زیر است: بخش سفید و گوشت دار دانه آن خوراکی است که در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بصورت تازه یا خشک شده مصرف میشود. حفرهای که با آب نارگیل پر شده است حاوی شکر میباشد که بهعنوان یک نوشیدنی گوارا مورد استفاده قرار میگیرد. شیر نارگیل (که دارای تقریباً 17% چربی است) از بعمل آوردن نارگیل رنده شده با آب گرم که روغن و ترکیبات معطر استخراج میکند تهیه میشود. شیرهای که از شکافتن سنبله گلهای نارگیل بدست میآید، یک نوشیدنی به نام تادی تولید میکند که در فیلیپین توبا نامیده میشود. شکوفههای نوک گیاهان بالغ خوراکی بوده و بهعنوان " کلم نخل" معروفند.(اگرچه کندن آن موجب از بین رفتن درخت میشود) بخش درونی و درحال رشد نوک درخت که " قلب نخل" نامیده میشود خوراکی بوده و در سالادهایی که بعضی اوقات " سالاد پولدارها" نامیده میشود مصرف میگردد (کندن این قسمت هم باعث مرگ نخل میشود). کوار رشتهای است که از پوسته نارگیل تهیه میشود و در طنابها، حصیر ها، برسها، کیپ کردن درز قایقها و بهعنوان فیبرهای پرکننده کاربرد دارد. نارگیل خشک منبع روغن نارگیل بشمار میآید. از تنه درختان نارگیل الوار ساختمانی تولید میگردد. از برگ آنها موادی برای گالی پوش کرده بام (پوشش بام) و ساخت سبد تهیه میشود. پوسته و سخت پوست آن را میتوان بهعنوان سوخت بکار برد و منبع بسیار خوبی برای زغال چوب بشمار میآید. مردم اهل هاوایی تنه آن را خالی میکنند و با آن طبل، ظروف یا حتی بلم میسازند. تركيبات شيميايي گوشت نارگيل داراي آنزيم هاي مختلف مانند انورتين ، اكسيداز و كاتالاز مي باشد . در شير نارگيل اسيد هاي آمينه مختلفي مانند هيستدين ، آرژينين ،ليزين ف تايروزين ،تريپتوفان ، پرولين ،لوسين و آلانين موجود است . در صد گرم گوشت تازه نارگيل مواد زير موجود است انرژي 350 كالري آب 50 كالري پروتئين 3/5 گرم چربي 35 گرم مواد نشاسته اي 9 گرم كلسيم 12 ميلي گرم پتاسيم 250 ميلي گرم سديم 25 ميلي گرم فسفر 95 ميلي گرم آهن 1/8 ميلي گرم ويتامين ب 1 0/05 ميلي گرم ويتامين ب 2 0/02 ميلي گرم ويتامين ب 3 0/5 ميلي گرم ويتامين ث 3/2 ميلي گرم همانطور كه گفته شد به مايعي كه در داخل نارگيل وجود دارد شير نارگيل گفته مي شود . ولي بايد اضافه كرد كه با له كردن و چرخ كردن گوشت سفيد نارگيل نيز شيري بدست مي آيد كه بان شير نارگيل گفته مي شود . و در اكثر مورد منظور از شير نترگيل شير است كه از گوش نارگيل گرفته مي شود . شير نارگيل يك غذاي كامل است كه مي توان آن را با شير مدر مقايسه كرد آب 65 گرم پروتئين 3/2 گرم چربي 25 گرم مواد نشاسته اي 5 گرم كلسيم 16 ميلي گرم فسفر 100 ميلي گرم آهن 1/5 ميلي گرم ويتامين ب 1 0/03 ميلي گرم ويتامين ب 2 0/01 ميلي گرم ويتامين ب 3 0/8 ميلي گرم ويتامين ث 2 ميلي گرم خواص داروئي خواص داروئي: گوشت سفيد نارگيل از نظر طب قديم ايران گرم و خشك است و شير نارگيل كمي گرم و مرطوب است 1) نارگيل بدليل داشتن چربي زياد و مواد مغذي چاق كننده است 2) حرارت داخلي بدن را افزايش مي دهد 3) براي خوشبو كردن دهان مفيد است 4) ضعف كبد را درمان مي كند 5) براي برطرف كردن بواسير مفيد است 6) ادرار را زياد مي كند 7) درد مثانه را رفع مي كند 8) زخم هاي بدن را مدا.ا مي كند 9) كرم معده و روده ، مخصوصا ركم كدو را از بين مي برد 10) براي تقويت دستگاه هاضمه مفيد است 11) ريشه درخت نارگيل ضد تب و ادرار آور است 12) ريشه درخت نارگيل براي ناراحتي هاي كبدي مانند يرقان مفيد است 13) دم كرده ريشه درخت نارگيل براي معالجه اسهال خوني مفيد است 14) براي دفع سنگ كليه شير نارگيل را با برگ سنا مخلوط كرده و بنوشيد -------------------------------------------------------------------------------- خواص شير نارگيل: 1- شير نارگيل هم ملين و هم ضد اسهال است 2- براي رفع اسهال خوني مفيد است 3- براي برطرف كردن آب آوردگي بدن از شير نارگيل استفاده كنيد 4- شير نارگيل ضد سم است 5- براي پائين آرودن تب مفيد است 6- براي معالجه بيماريهاي پوستي مفيد است -------------------------------------------------------------------------------- خواص روغن گوشت نارگيل : روغن نارگيل از تقطير گوشت سفيد نارگيل بدست مي آيد 1- براي معالجه بيماريهاي پوستي بكار مي رود 2- حافظه و هو ش را تقويت مي كند 3- درد مثانه را رفع مي كند 4- كرم كدو و ركمهاي ديگر روده را دفع مي كند 5- در درمان كمر درد موثر است 6- معالج بواسير است 7- محرك نيروي جنسي است مضرات نارگيل دير هضم است و در بدن خلط توليد مي كند بنابراين بهتر است با شكر خورده شود چون نارگيل گرم است ممكن است در گرم مزاجان اشكالاتي توليد كند از اين نظر اينگونه افراد بايد آنرا با ميوه هاي ترش ، ليمو و يا هندوانه بخورند . خوردن آن براي سردمزاجان و سالمندان بسيار مفيد است و اشكالي توليد نمي كند. 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ درخت افرا مقدمه درخت افرا در نواحی جنگلی و در خاکهای گچی میروید و به خصوص در چنگلهای شمال ایران فراوان و گونههایی از آنها در باغها و پارکها برای زینت کاشته میشوند. در بعضی از گونهها مواد قندی بسیاری وجود دارد از درختان پهن برگ با چوب صنعتی و بعضی زینتی هستند و در زمستان خزان میکنند.برگها اکثراً پنجهای متقابل شانهای شامل 5-3 برگچه نوکدار با دانههای نامنظم است. میوهها فندقی دارای دو بال به شکل8 با زاویه بین دو بال که از 45درجه تا 180درجه متغیر میباشد و در تابستان میرسند افراها به بیشتر خاکها و شرایط مقاوم هستند. مکان کاشت افرا درخت افرا در هر نوع خاکی به عمل میآید ولی گونههای مختلف آن در خاکهای آهکی سازگارتر هستند و به آفتاب کامل نیاز دارند. در مورد درخت افرا هرس لازم نیست فقط کافی است در بهار شاخههای خشک و بیمار حذف شوند. روشهای تکثیر افرا بذرکاری بذر اکثر افراها در پائیز میرسند قبل از کاشت اگر بذر به مدت یک هفته در آب غوطه ور باشد و هر روز آب آن عوض شود در جوانه زنی مؤثر خواهد بود بطور کلی بذر افراها را نباید گذاشت که خشک شوند و موقع کاشت در عمق یک سانتیمتری با پوشش نازک از ماسه و در محلی سایهدار کاشته میشود. قلمه قلمه علفی افراها که در خارج از فصل خود تهیه میشوند در تحت شرایط گلخانهای و با استفاده از ایجاد زخم و پودر دو درصد اسید ایندول بوتریک (IBA) و 5 در صد بنومیل ریشهدار میشوند. قلمه نیمه خشبی افرای سیاه در تحت شرایط گلخانه و زخم زنی و پودر تالک به میزان 8000ppm ریشهدار میشود. قلمه افرای چینی هم در باز و هم در شرایط گلخانه میتواند ریشهدار شود به شرطی که مدتی را در زیر ماسه(حداقل یک ماه) مانده باشد و سپس اقدام به کشت شود. پیوندزنی اگر پیوند در فضای باز و در خزانه روی نهالهای بذری زده شود، با موفقیت از پیوند T (تی) یا شکمی از نیمه تابستان تا آخر آن استفاده کرد و در بهار سال بعد به محض رویش پیوندک نهال را از بالای آن سربرداری نمود. در صورتی که امکانات گلخانه ای در دسترس باشد گیاهان پایه بذری یکساله در خزانه که در پائیز سال اول به داخل گلدانهای کوچک منتقل شدهاند و در طی سال دوم در درون گلدان بودهاند، در آخر زمستان (اواخر بهمن یا اوایل اسفند) برای آماده شدن پیوند زنی به گلخانه آورده میشوند به محض اینکه ریشهها علامت رشد را نشان دادند پایه برای پیوند زدن آماده است. برای این منظور قبلاً پیوندک را به صورت شاخه در طول فصل رویشی جمع آوری و در یخچال نگهداری مینمایند. انواع درخت افرا افرای سیاه (افرای سه برگی) این درخت به ارتفاع 10 تا20متر بوده و یک درخت سریع الرشد و مردم پسند است. برگهایش شانهای، گلهایش کوچک و به شکل خوشههایی از شاخهها آویخته میگردد. رویشگاه اصلی آن آمریکای شمالی است. شاخهها باریک بوده و در مقابل بادهای شدید مقاومت چندانی ندارد. گلهای نر و ماده روی پایههای جداگانه قرار دارند و تنها پایههای نر جنبه تزئینی دارند گونه دیگر افرای سیاه به شکل پایه ماده دیده میشود که برگهای آن حالت ابلق دارند. کلهایش چندان جلب توجه نمیکند ولی میوههای بالدار سفید رنگ آن بسیار جذاب است. افرای پر چینی یا افرای دشتی یک درخت مرتعی به ارتفاع 8-6 متر است برگهایش دارای 5 - 3 لوب و پهنای آن بین 10- 5 سانتیمتر بوده که لوب میانی خود به 3 لوب کوچکتر تقسیم میگردد. کلها سبز رنگ با گل آذین ایستاده است درختانی کم مقاوم اما غیر تماشایی هستند. این درخت برای خاکهای قلیایی ، گیاهی بسیار ارزشمند به شمار میآید ولی میتواند با هر نوع خاک دیگر نیز خود را سازش دهد همچنین به نور آفتاب نیز نیازمند است. افرای کوهستانی یا افرای نروژی این درخت بیشترین جذابیت را در بین انواع افراها دارد. برگها پنجهای بزرگ و چاکدار با تقسیمات دندانهدار نوک تیز ولی رنگ آنها سبز مایل به زرد است که در پائیز به زرد تیره تبدیل میشود گل آذین آن رو به بالا قرار دارد. برگها دارای 7 - 5 لوب و دمبرکها بلند و حاوی شیرابه سفید رنگی هستند. ساقه نهال جوان کبود رنگ کرکدار و سپس قهوهای مایل به سبز میشود. افرای برگ چناری این نوع افرا به ارتفاع 6متر و دارای برگهایی چنار مانند با لبههای کرم رنگ است. افرای سرخ این نوع افرا دارای برگهای قرمز ارغوانی به ارتفاع حداکثر 5 متر میباشد و در شرایط آب و هوایی مرطوب رشد میکند. افرای سرخ سایه پسند بوده و در پارکها جهت پر کردن فضای خالی درختان بلند مناسب است. افرای بزرگ صنعتی شبه چناری این نوع افرا ، افرای زیبایی نیست اما فوق العاده سریع الرشد بوده و به سرعت به ارتفاع حدود 9متر و بیشتر میرسد. این درخت مخصوص مناطقی است که نیاز به پر کردن فضاهای خالی با درختان زود رشد است. برگها پنجهای شکل است روی برگ سبز رنگ و پشت آن سفید رنگ است گلها آویخته است. افراهای با پوست ساقه جذاب مانند : افرای با پوست قهوهای نازک و قابل جدا شدن افرای با پوست ساقه به شکل پوست مار افرای با پوست خاکستری مایل به زرد ارتباط با سایر علوم تاکسونومی: گیاه افرا بر حسب خویشاوندی با سایر گیاهان رده بندی میشود و جایگاه این گیاه از نظر رده بندی در سطح گونه مشخص میشود. مورفولوژی: تنوع ریختی گیاه افرا مطالعه میشود به عبارتی تنوع ریختی گیاه افرا باعث میشود تا بدانیم که با شرایط متفاوت در زیستگاههای مختلف سازگاری این گیاه چگونه صورت میگیرد. آناتومی: ساختمان داخلی گیاه افرا را مورد مطالعه قرار میدهد. مورفوژنز: از ابتدای تشکیل تخم گیاه افرا تا بوجود آمدن شکل گیاه افرا با این علوم مطالعه میشود. فیزیولوژی: نحوه کار و فعالیت گیاه افرا از سطح اندامکهای درون سلول تا بافتها ، اندامها و خود گیاه مطالعه میشود. سیتولوژی: به مطالعه درباره رشد، تولید مثل و رفتار سلول گیاه افرا میپردازد. اکولوژی: به مطالعه چگونگی سازش گیاه افرا با محیط و ارتباط آنها با یکدیگر میپردازد. ژنتیک: چگونگی انتقال صفات وراثتی و عوامل انتقال دهنده و ساختار شیمیایی این عوامل را در گیاه افرا بررسی می کند 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ درخت فندق شناسنامه فندق Corylaceae :تیره Corylus avellana :نام لاتین Filber tree –Hazelnut tree -cobnut :نام انگلیسی فندق – گلوز – گلا غوزه :نام فارسی نبدق – جلوز - مثجرالنبدق :نام عربی شرح گیاه درختچه ای به ارتفاع 5/1 متر که در اماکن مساعد به ارتفاع6 تا 7 متر (گاهی بیشتر) درمی می آید و به سهولت جنگلی انبوه بوجود می آورد. برگهائی پهن و نوک تیز با دو ردیف دندانه، به رنگ سبز و گلهائی بر دو نوع نر وماده دارد.نوع نر این گلها دارای 3 تا 8 پرچم است و مجموعه آن به صورت سنبله های آویخته در پائیز ظاهر می شود. میوه آن که فندق نامیده می شود، در حالت تازه از پوشش سبز رنگی پوشیده شده است.ولی تدریجاً پس از خشک شدن از آن جدا می شود. گونه C.avellana به عنوان فندق اروپائی شناخته شده و بصورت تجاری کاشته می شود. در اثر دو رگه گیری این گونه با سایر گونه های موجود در این جنس تنوع زیادی در ارقام فندق ایجاد شده است. ارقام فندق : رقم بارسلونا، رقم باتلر، رقم انیس رقم ایستاریکی ، رقم نور تامتون ، رقم آنا، رقم سلف ها سگر (پوست آزاد)، رقم اسکینر، رقم توندا جنیتل نیاز اکولوژیکی درختان فندق به زمستان نسبتاً سرد و تابستان خنک نیاز دارند برای رشد و تکامل میوه تابستان خنک و طولانی از تابستان گرم و طولانی مناسبتر است. درختان فندق برای رفع نیاز سرمایی بایدمدت نسبتاً طولانی در معرض سرمای متوسط قرار گیرند. در مناطق مرطوب درختها نسبت به عوامل بیماریزا حساس هستند. درختان فندق مقاوم به سرما هستند. شاتونها و گلهای ماده فندق در مقایسه با گلهای باز شده مقاومت بیشتری نسبت به سرما دارند. در صورتیکه گلهای ماده باز شده باشند دمای 5/9- درجه سانتی گراد به آنها صدمه می زند بین حداقل و حداکثر دمای هوا با تاریخ های گل دهی گل آذین نر و ماده رابطه مستقیمی وجود دارد افزایش مجموع درجه حرارتهای موثر ظهور کلاله را در ارقام زودرس به تاخیر می اندازد. مقاومت بافتها نسبت به سرما تعیین شده است که از حساس تا مقاوم عبارتند از : استوانه مرکزی، آوندهای چوب، کامبیوم و پوست. در اواسط زمستان مقاومت جوانه های رویشی نسبت به سرما بیشتر از گلهای ماده است. همچنین مقاومت اکثر گلهای ماده در دی ماه بیشتر از گلهای نر است از کاشت فندق در مناطق پست که هوای سرد در آنجا باقی می ماند باید خودداری کرد و همینطور بادهای خشک نیز نباید در آن منطقه وجود داشته باشد مناطقی که دارای بارندگی متوسطی بوده و توزیع بارندگی نیز در طول فصل مناسب است برای کاشت موفقیت آمیز فندق خیلی مناسب هستند. خاکهای خنثی تا کمی اسیدی با 6= pH برای کاشت فندق مناسب است. آماده سازی خاک نوع خاک مناسب برای کاشت فندق در مناطق مختلف متغیر است ولی بطور کلی خاک باید عمیق، حاصلخیز و دارای زهکشی خوبی باشد. در خاکهای عمیق مقدار زیادی آب و مواد غذایی ذخیره می شود که در طی فصول خشک مورد استفاده قرار می گیرد. ریشه های درخت فندق تا عمق 5/2 تا 4 متر بسرعت رشد می کند. عوامل نامساعدی مثل وجود لایه غیر قابل نفوذ، بالا بودن سطح آب زیرزمینی وجود سنگ و شن و عدم وجود تهویه در خاک، رشد ریشه ها را محدود می کند. خاک باید تا عمق 4 متر دارای تهویه خیلی باشد درختان فندق در مقایسه با درختان گردو تحمل بیشتری نسبت به خاکهای فشرده دارند. ازدیاد فندق از دیاد به دو رویش از دیاد به وسیله بذر و از دیاد رویشی انجام می گیرد. در ازدیاد به وسیله بذر با کاشت فندق بلافاصله پس از برداشت همراه با پریکارپ به مقدار زیادی جوانه زنی را کاهش می دهد. حذف پوسته بذر مثل حذف پریکارپ جوانه زنی را تا 81 درصد افزایش می دهد. خواب بذر با یک دوره استراتیفیکاسیون به مدت 6 ماه برطرف می شود. در صورتیکه فندق دیر برداشت شود (آخر شهریور) پریکارپ میوه ها سخت می شود در اینصورت ابتدا یک دوره استراتیفیکاسیون گرم در 20 درجه سانتی گراد ضروری است و بدنبال آن بذور فندق باید در معرض یک دوره سرما (4 درجه سانتی گراد) قرار گیرند. در میوه هایی که زود برداشت می شوند (آخر مرداد) آندوسپرم و جنین اغلب به اندازه کافی رشد نمی کند و جوانه زنی این قبیل بذور بخوبی صورت نمی گیرد. برای از بین بردن خواب بذور فندق اگر آنها را به مدت 6 هفته در معرض سرمای 5 درجه سانتی گراد قرار داده و سپس به 20 درجه سانتی گراد منتقل شوند اسید جیبرلیک در بذر تجمع یافته و موجب جوانه زنی می شود. در ازدیاد رویشی روشهای مختلفی وجود دارد که عبارتند از : از دیاد بوسیله قلمه – ازدیاد بوسیله خوابانیدن – ازدیاد بوسیله پیوند – ازدیاد بوسیله ریزازدیادی تاریخ و فواصل کاشت زمینهای شیب دار قبل از کاشت باید تراس بندی شوند تا بتوان درختان فندق را با فواصل مناسب در آنها کاشت این عمل استفاده از کودهای شیمیایی ، دامی و نیز آبیاری را تسهیل می کند. در هنگام کاشت باید دقت شود داخل چاله ها عاری از سنگ باشد زیرا وجود سنگ ریشه ها را محدود می کند کاشت فندق در اواخر زمستان یا در بهار صورت میگیرد. در هنگام کاشت پس از حفر گودالها در ته هر گودال مقداری خاک را به صورت کپه ریخته و ریشه نهال را در روی آن قرار می دهند سپس بقیه گودال را با خاک رویی پر کرده و آنرا سفت می کنند. اطراف نهال را با خاک اره یا خاک سست پوشانده و آنرا آبیاری می کنند. برای کاهش تعداد پا جوش ها و حذف آسانتر آنها نهالها را از ارتفاع 50 تا 75 سانتی متری سربرداری می کنند و تنه نهالها را به منظور جلوگیری از آفتاب سوختگی با یک ماده سفید رنگ آمیزی کرده و یا با کاغذ سفید آنرا می پوشانند. کاشت در صورتیکه فندق بصورت بوته ای یا پرچین پرورش داده نشود فاصله کاشت 6 متر است. عملکرد فندق در حالت درخت بشتر از حالت بوته ای است. در حالت بوته ای قسمت مرکزی ضعیف مانده و یا در اثر سایه قسمتهای بیرونی از بین میرود. فاصله کاشت بسته به اینکه در بین درختان فندق چیز دیگری هم کاشته شود متفاوت است. داشت مراقبت از درختان فندق از جنبه های مختلفی صورت می گیرد. که بقرار زیر است : هرس:در درختان بارده شاخه های جانبی که بر روی شاخه های اصلی قرار دارند هر سال هرس شده مر شاخه های ضعیف حذف می شوند. اگر در هنگام کاشت هرس ریشه صورت گرفته باشد در مراحل بعدی نیاز به هرس کمتر خواهد بود ولی وقتی درختان فندق 12 تا15 ساله شدند بهتر است مقدار زیادی از شاخه های جانبی هرس شوند تا رشد شاخه های قوی تحریک شود. در این حالت در هر درخت 8 تا 10 شاخه باقی می گذارند تا میوه بهتر پر شده و محصول افزایش یابد. اضافه کردن کود دامی به مقدار 30 تن در پائیز به همراه 600 کیلوگرم در هکتار ****فسفات و در بهار 400 تا 500 کیلوگرم سولفات آمونیوم یا 300 تا 400 کیلوگرم سیانید کلسیم و یا 150 تا 300 کیلوگرم در هکتار نیترات آمونیوم پیشنهاد می شود. مبارزه با آفات : آفات فندقها از قبیل کنه فندق، سرخور طومی فندق ، سوسک چوب خوار، کنه مولد کال فندق، سپردار فندق ، نماند ، پژمردگی باکتریابی، پژمردگی فندق ، پوسیدگی قهوه ای یا آنتراکوز کپک خاکستری و بیماری ویروس موزائیک می باشد. آبیاری : اگر فندق در خاکهای حاصلخیز که ظرفیت نگهداری آب زیادی دارند کاشته شود به آبیاری کمی نیاز خواهد داشت. حذف پاجوشها : حذف پاجوشها در اطراف تنه فندق ضروری است به منظور حذف موثر پا جوشها ضروری است که عمل حذف 3 تا 4 بار در سال و تا چند سال پس از کاشت صورت گیرد.حذف پا جوشهای جدید باید تا حد امکان از نزدیک محل رشد آنها صورت گیرد.مبارزه با علف های هرز که توسط علف کش های شیمیایی صورت می گیرد. گل دهی : گل دهی فندق 3 تا 4 سال پس از کاشت صورت می گیرد ولی معمولاً باردهی از سال 5 یا 6 شروع می شود مدت باردهی 10 تا 20 سال است شاخه هایی که طول آنها 16 تا 25 سانتی متر است بیشترین ظرفیت باردهی را دارند.تمام گونه های جنس Corylus یک پایه بوده، گلهای یک جنسی تولید می کنند و گرده افشانی آنها توسط باد صورت می گیرد. دوره گل دهی فندق در شرایط طبیعی حدود 3 ماه طول می کشد که با گرده افشانی ارقام زودرس شروع شده و با مرحله اوج گل دهی در ارقام دیررس تمام می شود. فندق گیاهی خود ناسازگار است لذا برای انجام گرده افشانی مطلوب باید ارقام مختلف با هم کاشته شود. کاشت 12درصد درختان گرده افشان در شرایط مساعد برای گرده افشانی رقم اصلی کافی است. برداشت میوه های فندق پس از رسیدن بر روی زمین می ریزند میوه هایی که به روی زمین می ریزند در اثر رطوبت خاک تغییر رنگ می دهند از این رو برای جلوگیری از آن باید در اولین فرصت پوست میوه ها جدا شود.میوه ها در طول فصل باید 2 تا 3 بار جمع آوری شوند. عملکرد درختان فندق بسته به سن و قدمت درخت فاصله کاشت ، عملیات آماده سازی خاک و عوامل دیگر متفاوت است اگر یک هکتار باغ 2200 کیلوگرم محصول تولید کند محصول خوبی داشته است عملکرد درختان، بارده از سالی به سال بعد دچار نوسان میگردد. دامنه انتشار آذربایجان کلیبر،اهر (در 1200 متری) قره داغ، ارسباران ، اردبیل، آستارا، آسپینا در طالش (در ارتفاعات 1500 متری) جواهرده، جیرکوه (رامسر) و در بعضی از نقاط کشور پرورش داده می شود. 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ درخت سنجد شناسنامه شرح گیاه کاربرد نام درخت دامنه انتشار شناسنامه سنجد Elaeagnanceae :تیره Elaeagnus angustifolia L. :نام لاتین Oiltree – Oleaster – Russian olive :نام انگلیسی درخت سنجد :نام فارسی نقد – بل - زقوم :نام عربی شرح گیاه درخت سنجد بومی اروپا و آسیای شمالی است و تا هیمالیا انتشار دارد. نام علمی جنس آن از دو واژه یونانی Elaios به معنای زیتون و نوعی بید گرفته شده است در ایران نیز در نواحی استپی کشور بصورت خودرو یافت می شود. در ارتفاعات خراسان و کردستان و دره کرج و جبال بختیاری کم و بیش انتشار دارد. درخت سنجد دارای ساقه ای به ارتفاع 2 تا 5 متر، خار دار و یا فاقد آن می باشد. برگهائی بیضوی دراز و نوک تیز با دمبرگ کوتاه دارد رنگ پهنک آن در سطح فوقانی سبز مایل به خاکستری ولی در سطح تحتانی به رنگ سفید نقره ای است. گلهای آن کوچک به شکل زنگ به رنگ زرد در سطح داخل و به رنگ نقره ای در سطح خارجی پوشش گل است. عطر قوی گلهای آن نیز غالباً ایجاد ناراحتی و حساسیت می کند. مخصوصاً اگر تعدادی از پایه های آن در ناحیه ای وجود داشته باشد گلهای آن به سه صورت نر – ماده ، نر و ماده است در گلهای نر درخت سنجد 4 پرچم ولی در گلهای ماده منحصراً یک مادگی دیده می شود گلهای هر مافردویت آن 4 پرچم و یک مادگی تواماً دارد. میوه اش بیضوی ، گوشتدار ، شبیه زیتون ، به رنگ زرد نارنجی مایل به قرمز و دارای طعم ملایم ، قابض و قابل مصرف است روی ریشه آن نیز مانند بعضی درختان Alnus برجستگی های دارای میکوریزها مشاهده می شود. کاربرد گره های چوب آن در صنایع چوبی مورد توجه است خصوصاً در کردستان از آن اشیاء ظریف ساخته می شود. در اطراف کاشان برای جلوگیری از پیشروی شنهای روان به عنوان باد شکن کاشته شده است و در اغلب مناطق استپی برای پرچین باغها و تهیه هیزم کاشته می شود. البته برگ و میوه آن کاربردهای دیگر نیز دارد. نام درخت درخت سنجد را درکتب مختلف به نام های غبیده بادام ، چوب دانه ، نقد ، بل، صرع الکلبه ذکر کرده اند ولی نام عمومی آن سنجد است. دیگر نامهای آن سرین چک (در کردستان) ایده (آذربایجان) پستانک و سپتانک (اطراف تهران) دامنه انتشار آذربایجان : قره داغ ، نزدیک ارومیه ، کالیبار ، کردستان : سندج در 1500 تا 1600 متری ، راه سنندج به کرمانشاه در ارتفاعات 1350 متری کرمانشاه ، همدان ، اصفهان ، شیراز ، بلوچستان، کوه تفتان ، خراسان : تربت حیدریه، تهران : شهرستانک ، کوه توچال ، نزدیک ونک ، قزوین و قم : راجرد در 2200 متری 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ بلوط مقدمه کلمه بلوط را میتوان به صورت عمومی در مورد صدها گونه درخت از رده Quercus بکار برد. این رده ، بومی نیمکره شمالی است که شامل گونههای برگریز و همیشه سبز میباشد که از نواحی سردسیر تا گرمسیری آسیا و آمریکا گسترش دارند. درخت بلوط ، درختی آشنا و تنومند است که برگهایش در زمستان میریزد و طول آن تا چهل متر میرسد و شاخ و برگهای آن دورا دور تنه درخت را که پوستی صاف و خاکستری رنگ دارد و با گذشت سالیان شکافهایی بر میدارد، میپوشانند. برگهای دوک مانند آن در هر طرف 3 تا 7 لوب دارند و گلهای شاتوتی در کنار آنها ظاهر میشوند. در فصل پاییز گلهای بارور درخت ماده ، میوههای بلوط به رنگ قهوهای مایل به سبز را تولید میکنند. بلوطها درختانی هستند دارای شکل توپر ، حجیم و گسترده با تاجی گنبدی شکل و برگهای موجدار در لبه و همچنین میوههایی ایجاد میکنند که درون یک محفظه فنجان مانند قرار دارند. بلوط یک بخش اساسی از نواحی روستایی ما در غرب کشور است که به صورت درخت و درختچه وجود دارد. برگهای کنگرهدار بلوط ممکن است بیضی شکل یا کشیده و باریک باشند و یا در پاییز به ارغوانی روشن بگرایند. این درختان دارای تنهای بزرگ و برگهایی که برای تصفیه هوا و سایه افکنی ارزش بسیاری دارند و البته مناسب برای خاکهای کم عمق نیستند. واریتهها Quercus.robur درختی بلند ، دارای برگهایی با برندگی دندانهای نوک تیز یا بریدگی عمیق کنگرهدار. این درخت به علت رشد زیاد برای فضاهای کوچک و متوسط مناسب نمیباشد. دارای یک واریته ستون مانند است که برای فضاهای کوچک مناسب است. برای خاکهای گچدار Quercus.petraea که خیلی شبیه بلوط معمولی است مناسب میباشد. بلوط سریعالرشد ترکی (Quercus.corris) دارای رشد سریع و جوانههای زمستانه با ریشک بلند است. بلوط قرمز (Quercus.rubra) نیز به سرعت رشد میکند و به صورت یک درخت بزرگ تا ارتفاع 24 متر میرسد و اگر در خاک اسیدی کاشته شود برگها در پایان فصل به ارغوانی میگرایند. بلوط دائم سبز (Quercus.ilex) بابرگهای کشیده بدون دندانه که میتوان آن را به صورت درختچه نیز تربیت نمود و از آن به عنوان پرچین استفاده کرد چون هرس شدید را به خوبی تحمل میکند. گونههای بومی Quercus.castaneifera درجنگلهای شمال ، Quercus.sessilifolia بلوط کوهی مخصوص نواحی مرتفع جنگل ، Quercus.macranthera بلوط آذری مخصوص نقاط بسیار بلند ، Quercus.atropatana گز و مازو ، بلوط جنگلی در نقاط نیمه مرطوب. Quercus.persica مازوی گزانگبین در نقاط خشک. زیستگاه طبیعی درخت بلوط در خاک پر رس مرطوب رشد میکند، ولی خاکهای شنی را نیز تحمل مینماید. این درخت در مناطق جنگلی و پست یافت میشود. بلوط سفید یک گیاه بومی آمریکای شمالی است که از آن استفادههای دارویی میشود. هرس هرس گونههای خزان کننده در آذر ماه و گونههای همیشه سبز در فروردین انجام میگیرد. تکثیر بوسیله کشت بذر بطور معمول انجام میپذیرد. دو گروه بلوط موجود است: گروه بلوطهای سیاه (که میوهها در سال دوم میرسند) و گروه بلوطهای سفید (که میوهها در همان سال اول میرسند). بذر گروه بلوطهای سفید یا بدون دوره استراحت یا دوره استراحت کوتاه بوده و به جز چند اسثتناء به محض رسیدن در پاییز قابل کشت هستند. بذر گروه بلوطهای سیاه دارای دوره رشد جنینی بوده و نیاز به استراتیفیه شدن (0 تا 2 درجه سانتیگراد) برای یک تا سه ماه دارند. میوهها اغلب مورد حمله سر خرطومی (مخصوصا در انبار) قرار میگیرند. فرو بردن میوه ها در آب ْ49 درجه سانتیگراد به مدت 30 دقیقه از میزان خسارت آفت بسیار خواهد کاست. در موقع کاشت ابتدا بذرها را درون ظرف آب فرو برده و آنهایی که شناور میمانند غیر قابل کاشت هستند. جهت جلوگیری از رشد طولی ریشه به خاطر اینکه بتوان نهال بذری را به راحتی جابجا کرد بهتر است در زیر محل بذرکاری از صفحات سیمی مشبک مسی استفاده نمود. نوک ریشه اصلی به این صفحه برخورد کرده و از رشد باز میماند. روشهای مختلف پیوند با موفقیت بر روی بلوطها انجام میپذیرد فقط پیوند بلوطهای گروه سفید روی پایههای این گروه و پیوند بلوطهای گروه سیاه بر روی پایههای این گروه امکان پذیر است. تکثیر بلوط از راه قلمه یا خوابانیدن معمولا با عدم موفقیت همراه بوده است. خواص چوب بلوط چوب بلوط فشره و محکم است و نماد قدرت و استقامت میباشد و از گذشته خیلی دور یکی از مهمترین مصالح ساختمانی در اروپای شرقی بوده است. در گذشته علاوه بر مصرف انبوه الوار بلوط در ساختمانسازی ، از چوب بلوط برای ساختن کشتیهای بازرگانی و جنگی استفاده گسترده میشده است . درخت بلوط در میان مردم کشورهای اسکاندیناوی ، یونان و روم محل سکونت الهه باروری و نشان دهنده قدرت و باروری بوده است. روزگاری از تمام قسمتهای درخت، استفادههای پزشکی به عمل میآمده است. در افسانههای عامیانه قرون وسطا آمده که تماس یک میخ با قسمت صدمه دیدهی بدن و سپس فرو کردن همان میخ در درخت بلوط سبب میشده است که بیمار شفا یابد. زمانی برگهای بلوط را بر روی زخم و بریدگیهای بدن میگذاشتند تا زخم التیام پیدا کند، اما امروزه گیاه پزشکان تنها از پوست درخت بلوط استفاده دارویی میکنند. خاصیت قابضکنندگی پوست بلوط ، عامل قطعی درمان اسهالهای شدید میباشد و خاصیت گندزدایی و ضد میکروبی آن برای مداوای عفونتهای گلو تجویز میشود. چای پوست بلوط یک تقویتکننده است و مخلوط پوست و میوهی درخت بلوط یک پادزهر را بوجود میآورد. میوه درخت بلوط معمولا برشته و آسیاب میشود و از آن قهوه تهیه مینمایند . 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده