viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ درود دوستان. دیشب با یکی از دوستانم درباره زندگی غربی و شرقی صحبت میکردیم (صرفا زندگی زناشویی بین زن و مرد را) و من به این نتیجه رسیدم که زندگی زناشویی در شرق خیلی زیاد تحت تاثیر غرایز تنظیم شده در حالیکه در غرب به خاطر قدمت زیاد تمدن و زندگی شهرنشینی زندگیِ زناشویی قبل از اینکه دین و آیین بهش سر و شکل بده، از حالت بدوی خارج شده، چون شرایط زیستی اروپا مساعد و غنی بوده پس بنابراین تامین نیازهای اولیه هرم مازلو* آسان بوده و بعد از آن طبیعتا نوبت به تامین نیازهای بعدی میرسید و اروپاییان خیلی پیشتر از شرقی ها (خاورمیانه ای ها به خصوص) به خودشکوفایی و تامین نیازهای معنوی و تفکر والا رسیدند. هرچند که در هر صورت قوانین همواره توسط مردان نوشته شده و تصویب شده، ولی قوانین زندگیِ غربی کمتر مردسالارانه و غریزی هست و کمی هم به نیازهای زن توجه کردند. و بعد مسئله ای کنجکاوی منو تحریک کرد که بیشتر بدانم. خب همه ما میدانیم که غرب باستان فلاسفه و سخنوران خیلی بزرگی داشته. در قرون وسطا هم دانشمندان کمی نداشته، ولی همیشه در کتاب های معارف ما خووندیم که پیشرفت اکنون غرب تحت تاثیر مسلمانان و جنگ های صلیبی بوده. خب الان برای من این سوال پیش میاد که پس نقش دانشمندان و فلاسفه غربی چه میشود این وسط؟ نقش پیشرفت فکری آنها در قرون گذشته چه میشود؟ آیا ترجمه چند اثر اینقدر تاثیر شگرفی داشته که بچربد بر پیشینه فکری؟ پس چرا ما این تاثیر را در خود جهان اسلام شاهد نیستیم؟ اوج پیشرفت های اسلام در زمان عباسیان بوده که خود این حکومت نقش بزرگی در سرکوب اندیشمندان داشته، مثال های زنده زنده مثله کردن اندیشمندان فراوان هست، به گونه ای که کم از سرکوب و تحجر ارباب کلیسا در قرون وسطای اروپا نداشته، بنابراین آیا میتوان پیشرفت های همان زمان دنیای اسلام و اکنون غرب را مدیون جهان بینی اسلامی و دانشمندان اسلام دانست؟ چرا افول تمدن غرب در قرون وسطا را ناشی از سلطه کلیسا میدانند و پیشرفت جهان اسلام را ناشی از اسلام در حالیکه متولیان هر دو دین در مقابل اندیشه های متفاوت و نو تقریبا به یک صورت رفتار میکردند؟ آیا در قرون وسطا (قرن های 5-16 میلادی) اروپا آنقدر دانشمند و متفکر نداشت که پیشرفت ها و تعالیم گذشتگانشان را حفظ کنند؟ چرا زندگیِ خصوصیِ مسلمانان در دوران شکوفایی جهان اسلام تغییری نکرد و روابط اجتماعی همچنان به روال قبل ادامه داشت؟ یکی بیاد منو روشن کنه لطفا... پ.ن: کپی پیست ممنوع. * 11 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ اروپا تا قبل از قرون وسطی کاملا تحت تاثیر مسیحیت بود یا فلاسفه یونان. پس از قرون وسطی و جنگ های صلیبی با مسلمانان هست که کم کم اندیشمندانی چون نیوتن و خردگراهایی مثل دکارت و تجربه گراهایی مثل هیوم و......ظهور میکنند. اروپا بیشتر پیشرفتش رو مدیون ایناست. . . . حالا چرا غرب تونست پس از قرون وسطی جهش کنه ولی اسلام نتوانست. برای اینکه بت هایی که اسلام توانسته بود جایگزین کنه، از بت های مسیحیت خیلی قدرت بیشتری داشتن و این باعث شد خیلی از اروپایی ها دست از بت بردارن و برن سراغ تفکر و خردگرایی. اما پس از اسلام هیچ بت قدرت مندی نتونسته ظهور کنه، برای همین دلیلی نیست تو این منطقه کسی سراغ چیز دیگری بره. همه هنوز به بت های اجدادشون پایبند هستند. 8 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ اروپا تا قبل از قرون وسطی کاملا تحت تاثیر مسیحیت بود یا فلاسفه یونان. پس از قرون وسطی و جنگ های صلیبی با مسلمانان هست که کم کم اندیشمندانی چون نیوتن و خردگراهایی مثل دکارت و تجربه گراهایی مثل هیوم و......ظهور میکنند. اروپا بیشتر پیشرفتش رو مدیون ایناست. . . . حالا چرا غرب تونست پس از قرون وسطی جهش کنه ولی اسلام نتوانست. برای اینکه بت هایی که اسلام توانسته بود جایگزین کنه، از بت های مسیحیت خیلی قدرت بیشتری داشتن و این باعث شد خیلی از اروپایی ها دست از بت بردارن و برن سراغ تفکر و خردگرایی. اما پس از اسلام هیچ بت قدرت مندی نتونسته ظهور کنه، برای همین دلیلی نیست تو این منطقه کسی سراغ چیز دیگری بره. همه هنوز به بت های اجدادشون پایبند هستند. مگر مسلمانان چه داشتند که دانشمندانی چون نیوتن و خردگراهایی مثل دکارت و تجربه گراهایی مثل هیوم و ... توانستند ظهور کنند؟ دقیقا تحت تاثیر چه کسی؟ به نظرم اینکه بگیم بت های مسمانان خیلی قدرتمندتر از بتهای مسیحیان بودند و این را دلیلی بر خردگرایی اروپاییان بدانیم کمی زیادی تئوریک و به قول خودت از اون حرفای قشنگه فقط. 4 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ مگر مسلمانان چه داشتند که دانشمندانی چون نیوتن و خردگراهایی مثل دکارت و تجربه گراهایی مثل هیوم و ... توانستند ظهور کنند؟ دقیقا تحت تاثیر چه کسی؟ به نظرم اینکه بگیم بت های مسمانان خیلی قدرتمندتر از بتهای مسیحیان بودند و این را دلیلی بر خردگرایی اروپاییان بدانیم کمی زیادی تئوریک و به قول خودت از اون حرفای قشنگه فقط. نه اتفاقا حرف قشنگ نیست، نباید چشم به روی حقایق ببندیم. مثلا امروزه خیلیا میگن خدا توسط آدمای عوام خلق شد، چون برای هر پدیده ای که دلیلی پیدا نکردند، خواستن به خدا نسبتش بدن. اما واقعا اینجوریه؟ چه دلیلی داره عوام به غیر از روزمرگی به چیزهای دیگه فکر کنن؟ آدمایی بسیار خاص مثل لایب نیتس هستند که میتوانند بپرسند : چرا چیزی هست، به جای آن که نباشد؟ . . . اسلام با تکامل مفهوم خدای مسیحیت، به خیلی ها جرات قدم برداشتن به جلوتر رو داد، مخصوصا به اروپایی ها، از طرفی اونا نمیخواستن دین اعراب رو قبول کنند پس با جرقه تکاملی که اسلام براشون زد خیلی جلو رفتن. اما مسلمانان دیگه تکاملی نداشتن چون معتقد بودن دیگه باورشون بهترین و کاملترینه، پس تا یک زمانی خاص واقعا بر جهان حاکم بودن اما هرچه گذشت قدرتشون رو از دست دادن چون معتقد به تکامل فکری بشر نیستن، هنوز به نماز شکسته شدن پس از 6 فرسخ فکر میکنند و موی نامحرم و...... 8 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ نه اتفاقا حرف قشنگ نیست، نباید چشم به روی حقایق ببندیم.مثلا امروزه خیلیا میگن خدا توسط آدمای عوام خلق شد، چون برای هر پدیده ای که دلیلی پیدا نکردند، خواستن به خدا نسبتش بدن.اما واقعا اینجوریه؟ چه دلیلی داره عوام به غیر از روزمرگی به چیزهای دیگه فکر کنن؟آدمایی بسیار خاص مثل لایب نیتس هستند که میتوانند بپرسند :چرا چیزی هست، به جای آن که نباشد؟...اسلام با تکامل مفهوم خدای مسیحیت، به خیلی ها جرات قدم برداشتن به جلوتر رو داد، مخصوصا به اروپایی ها، از طرفی اونا نمیخواستن دین اعراب رو قبول کنند پس با جرقه تکاملی که اسلام براشون زد خیلی جلو رفتن. اما مسلمانان دیگه تکاملی نداشتن چون معتقد بودن دیگه باورشون بهترین و کاملترینه، پس تا یک زمانی خاص واقعا بر جهان حاکم بودن اما هرچه گذشت قدرتشون رو از دست دادن چون معتقد به تکامل فکری بشر نیستن، هنوز به نماز شکسته شدن پس از 6 فرسخ فکر میکنند و موی نامحرم و...... انسانهای اولیه اندیشمند که نداشتن. میترسیدند، از زلزله میترسیدند نسبتش میدادند به الاهه ای در زیر که زمین را میتکاند و برایش قربانی میکردند که خشمش را بخوابانند، یا روزه میگرفتند که خدای رودها سیل راه نیندازد و ... خدای اسلام را زیادی جدی گرفتی، افکار الحادی هم در دنیای مسیحیت در قرون وسطا بدون حتی برخورد با جهان اسلام وجود داشته و هم در دنیای اسلام در اوجش ولی در دنیای مسیحیت بیشتر، این را میتوان از برخورد سرسختانه تر کلیسا با افکار متفاوت هم استنباط کرد. من البته مطالعه تاریخی چندانی در این زمینه نداشتم ولی تصورش با خواندن رمان های تاریخی هم ممکن هست. 4 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ انسانهای اولیه اندیشمند که نداشتن. میترسیدند، از زلزله میترسیدند نسبتش میدادند به الاهه ای در زیر که زمین را میتکاند و برای قربانی میکردند که خشمش را بخوابانند، یا روزه میگرفتند که خدای رودها سیل راه نیندازد و ... خدای اسلام را زیادی جدی گرفتی، افکار الحادی هم در دنیای مسیحیت در قرون وسطا بدون حتی برخورد با جهان اسلام وجود داشته و هم در دنیای اسلام در اوجش ولی در دنیای مسیحیت بیشتر، این را میتوان از برخورد سرسختانه تر کلیسا با افکار متفاوت هم استنباط کرد. من البته مطالعه تاریخی چندانی در این زمینه نداشتم ولی تصورش با خواندن رمان های تاریخی هم ممکن هست. همین افکاری هم که میگی نوابغ انسان های اولیه انداختن تو کله بقیه. هرچه قدر هم به زمان صفر برگردی، یک تئوری جدید فقط از یک نابغه میتونه خارج بشه، نه عوام. اینکه بعدا عوام از اون تبعیت کنند یا نه بحثش جداهست. الان میتونی بگی جدی نیست ولی برای مردم اونزمان که انسانی رو فرزند خدا میدانستند، کاملا جدی بوده. به نظرم شما بهتره آثار تجربه گراهایی مثل دیوید هیوم رو مطالعه کنید تا بشینید رومان بخونید و بعد قضاوت کنید. مثلا اروپایی ها زمانی معتقد بودند پرنده ای به نام قو حتما سفید است. اما پس از کشف استرالیا به این پی بردند که قوی سیاه هم وجود دارد. همین زیر سئوال رفتن ساده یک باور قطعی، باعث میشه کم کم زمینه شک و تردید که پایه تفکر هستند شکل بگیره. اسلام تونسته این شک و تردید رو با زیر سئوال بردن اعتقادات قطعی مسیحیت بهشون تزریق کنه ولی به خودش هیچ تردیدی تزریق نکرده. 5 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ یه چیزی هم یادم رفته بود بگم : کلیسای کاتولیک در قرون وسطی، هیئت بطلیموسی را در جهان بینی مسیحی گنجانده بود. این دیدگاه چی بود؟ بنابر این دیدگاه، خداوند زمین را آفرید تا مرکز کائنات باشد و بهشت را در آسمان خلق کرده تا روح بشر پس از مرگ بدان وارد شود. این تصویر از نظر روانشناختی خیلی ساده هست و برای همین هم اکثر عوام راحت قبولش میکنن، اما یک اندیشمندی هست به نام کوپرنیک که میاد خورشید رو مرکز عالم قرار میده. همین حرکت ایشون باعث واکنش های تند کلیسا میشه و این همهمه در میان مردم راه میفتاد : اگر پر حرمت ترین مراجع و کتاب مقدس و فرزانه ترین مردان دنیای کهن، همه و همه به خطا رفته اند، از کجا معلوم دیگران مانند کوپرنیک در اشتباه نباشند؟ (این دیدگاه هنوز تو خاورمیانه موج میزنه) . . . در واقع تو اروپا ما اندیشمندانی داریم که جرات ایستادگی جلوی مرجعیت دینی زمانشون رو داشتن. اما توی اسلام تقریبا چنین جراتی دیده نشده. چون تفکرات ارباب-رعیتی کاملا در آن حاکم هست. وقتی کسی خودش رو بنده و برده فرض کرد، جرات زیر سئوال بردن ارباب به ذهنش خطور نمیکنه، اما توی مسیحیت چنین ارتباطی بین انسان و خدا تصور نشده بود، برای همین تابوها راحت تر شکستند. 2 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خوب ای ویوی کودک، بهتر است از اینجا سر قسمت هایی بحث کنیم که با هم تفاهم فکری نداریم، شاید نتیجه ای حاصل شد. عنوان تاپیکت هست اروپا و پیشرفت هایش. شاخصه های پیشرفت در دنیای امروز از نظر شما چیست؟ آیا اروپا پیوسته روی یک منحنی صعودی پیشرفت قرار داشته یا تا جایی صعود کرده و از جایی رو به زوال گذشته، مخصوصا تو حوزه اخلاقیات و فرهنگ؟ حلقه مفقوده ای را در دنیای به اصطلاح متمدن امروزی آیا حس میکنی؟ اگر آری آن حلقه چیست؟ 1 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خوب ای ویوی کودک، بهتر است از اینجا سر قسمت هایی بحث کنیم که با هم تفاهم فکری نداریم، شاید نتیجه ای حاصل شد. عنوان تاپیکت هست اروپا و پیشرفت هایش. شاخصه های پیشرفت در دنیای امروز از نظر شما چیست؟ آیا اروپا پیوسته روی یک منحنی صعودی پیشرفت قرار داشته یا تا جایی صعود کرده و از جایی رو به زوال گذشته، مخصوصا تو حوزه اخلاقیات و فرهنگ؟ حلقه مفقوده ای را در دنیای به اصطلاح متمدن امروزی آیا حس میکنی؟ اگر آری آن حلقه چیست؟ خودت چی فکر می کنی؟ لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خودت چی فکر می کنی؟ در یک مناظره وقتی کسی سئوالی میپرسه ابتدا به سئوالش پاسخ میدن، بعدا میگن این افکار من هست، حالا جواب شما چیست، نه اینکه سئوال رو با سئوال جواب بدن. از نظر من اروپا و فرهنگ غرب دچار یک بحران شدید انسانی شده و اونم به خاطر اتکای بیش از حد به حس لذت جویی هست. این حس لذت جویی خیلی مشکلات به همراه داره از مصرف زدگی تا اعتیاد به تکنولوژی تا انزوای افراد تا افسردگی های شدید و ..... 1 لینک به دیدگاه
مرضیه33 128 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۳ اروپا فقط تمیزه اما مردمش سردن خیلی سرد ایرانیاهم دارن سرد میشن 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده