عمو سام 1166 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ صادق هدایت نویسنده بزرگی هستش،حتما خیلیا آثارش رو خوندین. فلسفه هایی هم داره که برای خودش جالبه، میشه گفت تحت تاثیر فلسفه سیاه هستش. فلسفه سیاه چیه؟ فلسفه ای هست که انسان رو تا آخر نا امیدی و پوچی پیش میبره، ارزش هایی مثل خانواده و ازدواج و تعهد و... رو زیر سئوال میبره و از ادما موجوداتی منزوی میسازهه. این آدما نباید تو کارای هم نظر بدن. همسایه نباید از همسایش خبر بگیره، صله رحم کم میشه، چون فامیل فوضولند و... مدت های زیادی تو فیسبوک از اینجور ادما میدیدم. این ادما آخر آخرش ممکنه دست به خودکشیی بزنن چون زندگی براشون غیرقابل تحمل میشه. ولی چیزی که من رو زجر میده گسترش این تفکرات سیاه تو انجمن های مجازیهه. شما علت گسترش پیروان فلسفه سیاه در جامعه مجازی رو چی میدونین؟ دانشی که نتونه برای صاحبش آرامش به همراه بیاره چه ارزشی داره؟ 8 لینک به دیدگاه
عمو سام 1166 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ خود کشی صادق هدایت از منظر دکتر شریعتی: از خودم می پرسیدم چرا صادق هدایت خودکشی کرد ؟علت اصلی انتحارش چه بود ؟ گاه می گفتم یاس فلسفی ، گاه پریشانی فکری و خلاء اعتقادی ، گاه بی ایمانی به همه چیز و همه کس ، گاه آشفتگی وضع اجتماعی ، گاه بحرانهای روحی خاص روشنفکران بورژوا و دردهای طبقات مرفه اشراقی و گاه اختلالات عصبی و روانی ناشی از مسائل جنسی و سر کوفتگیهای این غریزه جنسی که در او عقده ای سخت شده بود که تحقیق کردم از خویشانش و تایید کردند که راست است و او هرگز در عمرش نه هوسش شگفت (که بیمار بود) و نه هرگز دلش سیراب عشق شد (که دلش توانائی آفریدن آنرا نداشت و از این استعداد عاجز بود ) اکنو ن پاسخ این سوال مکرر بر من روشن شده است و دانستم که آنچه او را به مرگ کشاند چه دردی بوده؟.......... یاس فلسفی بود. اما چگونه یاس فلسفی؟ شک فلسفی بود ، درد شک بود ، رنج والتهاب بی خبری بود . بی خبری از چه؟ 5 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ همه جور آدمی همه جا هاست. از این تیپی که شما میگی هم توی دنیای واقعی هست و هم مجازی. و از تیپ بر عکسش هم. اما تیپ بر عکسش چه تیپی میشه؟ اگه اینا طبق نام گذاری که کردین سیاه باشین تیپ روبروش طیف های مختلفی رو شامل میشه. یه عده ایشون پر از شک و تردیدن. اگهبخوایم این تیپ سیاه رو با اونی که پر از شک و تردیده مقایسه کنیم دسته اول ارجحیت داره. چرا که حداقل به یه عقیده واحد رسیده و بهش اعتقاد داره و با اون عقیده اومده دنیای مجازی یا واقعی. حالا هرچی که میخواد باشه. از نظر ما درست یا غلط. ففط خوبه که خودش مطمءنه و حتی اگه هیچ چیزی رو هم قبول نداشته باشه، به همون بی قبولی و بی اعتقادیش هم اعتقاد داره و همین ارزشمنده. بر خلاف کسانی که در ظاهر موجه نشون میدن ولی با دنیایی از تردید به محیط مجازی پناه میارن !! در ظاهر خوبن اما از درون سردرگم!! و محیط مجازی میتونه التیام باشه براشون!! به قول امضای سارا افشار که امروز توجهمو جلب کرد مهم نبست که دیگران تو رو قوی بدونن. مهم اینه که از درون احساس قدرت کنی!! 3 لینک به دیدگاه
عمو سام 1166 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ همه جور آدمی همه جا هاست. از این تیپی که شما میگی هم توی دنیای واقعی هست و هم مجازی. و از تیپ بر عکسش هم. اما تیپ بر عکسش چه تیپی میشه؟ اگه اینا طبق نام گذاری که کردین سیاه باشین تیپ روبروش طیف های مختلفی رو شامل میشه. یه عده ایشون پر از شک و تردیدن. اگهبخوایم این تیپ سیاه رو با اونی که پر از شک و تردیده مقایسه کنیم دسته اول ارجحیت داره. چرا که حداقل به یه عقیده واحد رسیده و بهش اعتقاد داره و با اون عقیده اومده دنیای مجازی یا واقعی. حالا هرچی که میخواد باشه. از نظر ما درست یا غلط. ففط خوبه که خودش مطمءنه و حتی اگه هیچ چیزی رو هم قبول نداشته باشه، به همون بی قبولی و بی اعتقادیش هم اعتقاد داره و همین ارزشمنده. بر خلاف کسانی که در ظاهر موجه نشون میدن ولی با دنیایی از تردید به محیط مجازی پناه میارن !! در ظاهر خوبن اما از درون سردرگم!! و محیط مجازی میتونه التیام باشه براشون!! به قول امضای سارا افشار که امروز توجهمو جلب کرد مهم نبست که دیگران تو رو قوی بدونن. مهم اینه که از درون احساس قدرت کنی!! این قیاس صحیح نیستش که برای تایید یک چیز بد بیاییم یک چیز بدتر رو بگیمم. مثلا چی؟ مثلا من بگم تریاک کشیدن خوبه و حداقل بهتر از شیشه کشیدنه !!! اینکه دوتا چیز بد بودن و بدتر، دلیلی نمیشه بکی مورد تایید باشه. ممکنه نظر شما در مورد تیپ برعکسش هم صحیح باشه، ولی دلیلی برای نرسیدن به مشکلات قشری دپرس و نا امید که فقط بار منفی تزریق کنه و بار منفی بگیره و به همه چیز به چشم بدبختی نگاه کنه نیستش. 3 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ من با هیچ کدوم از موارد مشکلی ندارم فقط این یکی برام غیر قابل تحمله: همسایه نباید از همسایش خبر بگیره آیا منم جز همون فلسفه سیاهم؟ 2 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ اولا من قبول دارم فلسفه و کتاب های صادق هدایت سیاه و بسیار تلخ نشون داده میشه.ولی هر چی هست حقیقت هست.و زمانی این حقیقت برای ما تلخ چون از بچگی شستشوی مغزی دادن ما را با دروغ های قشنگ . اگر از بچگی خودمون را یک موجودی مقدس در نظر نمیگرفتیم و فکر نمیکردیم کل عالم و هستی ساخته شده فقط به خاطر ما و میدونستیم که ما با یک پشه یا ببر یا یک اسب ابی فرقی نداریم اون موقع این حقایق را بهتر درک می کردیم.جالب هست کسانی که به فلسفه و نوشته های هدایت انتقاد میکنند هیچ وقت نیومدن نوشته هایش را نقد کنند و فقط به تلخ بودن و خودکشی هدایت می پردازند. دوما در مورد خودکشی هدایت. درواقع من از خودکشی این هدایت یک نتیجه میگیرم . این که این دنیا اون چیز فانتزی که فکر میکنیم که نیست و اگر قرار باشه عذاب بکشیم خودمون را راحت بکنیم که بهتره ببینید الان یک اتفاقی برای بنده بیوفته برای من حبس ببرند 10 سال . برای چی من باید 10 سال سختی را تحمل کنم .یعنی این دنیا این ارزش را داره که من 10 سال تمام تو این زندان بپوسم و عذاب بکشم .خودم را راحت کنم که بهتره.حالا یکی میگه خانواده ادم منتظر هست و این ها.باز هم من میگم خانواده هم چیز فانتزی نیست که ما فکر میکنیم که من به خاطرش 10 سال عذاب بکشم. شاید ادامه زندگی برای هدایت این قدر سخت و عذاب اور بود که خودش را راحت کرد. اینجا چیز سیاه من نمیبینم.من میگم تا وقتی که خوشی و داری از زندگیت لذت میبری و حداقل زندگی برایت قابل تحمل بود و اینطوری نباشه که مجبور باشی سالیان سال با عذاب زندگی کنی خودکشی کردن جایز نیست و احمقانه هست من از شما uncle sam عزیز یک سوال دارم .فرض کن شما به این نتیجه رسیدی که خدایی و قیامتی وجود نداره و مردن جنابعالی با مرگ یک پشه تفاوتی نداره. اون وقتی در سن جوونی 20 سال باید بری در یکی از بدترین زندان های ایران زندگی کنی یا مثلا 20 سال تمام تو ناز ونعمت زندگی کردی و یک دفعه برشکست بشی به حدی که مجبور باشی کارتون خواب بشی. اون وقت شما چیکار میکنی ؟به این زندگی مسخره ادامه میدی یا خودت را میکشی.؟؟؟؟ من اینجا هیچ پوچی و چیز سیاه نمیبینم .من فقط حقیقت و منطق را اینجا میبینم 4 لینک به دیدگاه
al_laf1 454 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ ولی چیزی که من رو زجر میده گسترش این تفکرات سیاه تو انجمن های مجازیهه. شما علت گسترش پیروان فلسفه سیاه در جامعه مجازی رو چی میدونین؟ دانشی که نتونه برای صاحبش آرامش به همراه بیاره چه ارزشی داره؟ این عبارت "فلسفه ی سیاه" از کجا اومده ؟ ترجمه ای ، چیزیه ؟ از کجا میدونی فقط در جامعه ی مجازی ؟ اینجور جاها فقط خاصیتشون اینه که آدما معمولاً کمتر خود سانسوری دارن ... اگر فرض رو بر گسترش ! بگیریم ، برای پیدا کردنِ علتش ، شاید ساده ترین راه این باشه که تو اوضاع احوال فعلی جامعمون دنبالِ جواب باشیم ... این سوال ، سوال خوبیه ... ولی اون آرامشه هم باید تعریف بشه ینی چی ؟ آرامش به چه قیمتی ؟ مرگ هم آرامش ابدیه دیگه ... من از شما uncle sam عزیز یک سوال دارم .فرض کن شما به این نتیجه رسیدی که خدایی و قیامتی وجود نداره و مردن جنابعالی با مرگ یک پشه تفاوتی نداره. اون وقتی در سن جوونی 20 سال باید بری در یکی از بدترین زندان های ایران زندگی کنی یا مثلا 20 سال تمام تو ناز ونعمت زندگی کردی و یک دفعه برشکست بشی به حدی که مجبور باشی کارتون خواب بشی. اون وقت شما چیکار میکنی ؟به این زندگی مسخره ادامه میدی یا خودت را میکشی.؟؟؟؟ من اینجا هیچ پوچی و چیز سیاه نمیبینم .من فقط حقیقت و منطق را اینجا میبینم من جواب بدم ؟ من باشم ، اگه زندانی بشم ، به عنوان آخرین تیر ترکشم ، جونمو میزارم تا فرار کنم ... یا جونمو میگیرم دستم میرم دنبالش تا دوباره تو ناز و نعمت زندگی کنم ...:gnugghender: 3 لینک به دیدگاه
h.h 577 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ اینم اختراع تازه ازغدیه؟ فلسفه سیاه! از هرچیزی سردر نمیارن میشه پوچ وبی هویت. جواب هرچیزی رو نتونن بدن لاطائلات بارش میکنن وشگفت اینکه شستشوی مغزی انگار بیماری جدید وجدی علاقمندانشونه شریعتی وهدایت؟ اصلا اینا باهم قابل قیاس هستند؟هدایت تنها کسیه که تو دنیا خودکشی کرده؟زندگی خودش بوده دوست داشته تمومش کنه نه خدا ونه هیچ بنده ای نتونست جلوش رو بگیره نکنه اینم فلسفه سفید هست که به پوچی تسلسلی این منتقدان با دیدن این همه دروغ وفریب اعتقاد داشته باشیم؟شریعتی خائن ترین کسیه که در صدسال اخیر تاریخ ایران ظاهر شده ومسئول بدبختی چندین نسل مخصوصا نسل همزمانی که با دروغها ویاوه هاش فریبشون داد هست اگر به چیزی اعتقاد داشته که مطمئنم نداشته باید الان عذابشو بچشه فرق ادما بعد سی چهل سال بخوبی معلومه یکی میشه نماد ادبیات وحقایق مطرح شدش میشه منبع بحث وروشنگری یکی هم میشه سوژه جوک واس ام اس که بدترشم لیاقتشه خوبه سارتر این واژه یاس فلسفی رو ابداع کرد وگرنه معلوم نبود باید از کی دزدی میکرد این دکتر قلابی وقتی تو واقعیت ومجاز اعتقادات منسوخ وپوچ تازی گریبانگیر هرفعل وفکری باشه افسردگی و دیدن حقایق کمترین اتفاق ممکنه ولی انگار یه سری ادمای بی درد و اقازاده پیه این چیزا به تنشون نخورده براهمین فلسفه بافی های بی پایان با داستانهای هزارساله دارن 1 لینک به دیدگاه
عمو سام 1166 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۲ من از شما uncle sam عزیز یک سوال دارم .فرض کن شما به این نتیجه رسیدی که خدایی و قیامتی وجود نداره و مردن جنابعالی با مرگ یک پشه تفاوتی نداره. اون وقتی در سن جوونی 20 سال باید بری در یکی از بدترین زندان های ایران زندگی کنی یا مثلا 20 سال تمام تو ناز ونعمت زندگی کردی و یک دفعه برشکست بشی به حدی که مجبور باشی کارتون خواب بشی. اون وقت شما چیکار میکنی ؟به این زندگی مسخره ادامه میدی یا خودت را میکشی.؟؟؟؟ من اینجا هیچ پوچی و چیز سیاه نمیبینم .من فقط حقیقت و منطق را اینجا میبینم چرا همه چیزو از دریچه مرگ و زندگی میبینید؟ :-| پشه چه شناختییی از دنیای اطرافش داره، پشه غیر از غریزه چه تغییری میتونه تو دنیا بده :-? آدم هر زمان و هر مکان میتونه همه چیو تغییر بده، آدم ضعیف تسلیم میشه و میگه خودکشیی . حقیقت و منطق میگن تا میشه باید برای آرامش تلاش کرد نه اینکه تسلیم شد. :-( لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ببین دوست عزیز.من نگفتم که ادم هر اتفاق بدی برایش افتاد بره خودکشی کنه کل حرف من این بود که اگر شرایطی زندگی طوری بود که زندگی ارزش اون زجر و عذاب را نداشت .اون وقت خودکشی یک چیز منطقی است. شما را تو ایران به 20 سال زندان بدون عفو محکوم بکنند و تمام اعتراضات را انجام داده باشی و حکم نهایی داده شده باشه. اون وقت مثلا میخوای چه تلاشی بکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به نظر من اگر کسی در این شرایط باشه و اعتقادی هم جهان اخرت نداشته باشه اگر خودکشی نکنه حماقت کرده لینک به دیدگاه
عمو سام 1166 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۲ این عبارت "فلسفه ی سیاه" از کجا اومده ؟ ترجمه ای ، چیزیه ؟از کجا میدونی فقط در جامعه ی مجازی ؟ اینجور جاها فقط خاصیتشون اینه که آدما معمولاً کمتر خود سانسوری دارن ... اگر فرض رو بر گسترش ! بگیریم ، برای پیدا کردنِ علتش ، شاید ساده ترین راه این باشه که تو اوضاع احوال فعلی جامعمون دنبالِ جواب باشیم ... این سوال ، سوال خوبیه ... ولی اون آرامشه هم باید تعریف بشه ینی چی ؟ آرامش به چه قیمتی ؟ مرگ هم آرامش ابدیه دیگه ... همون dark philosophy هستش. افرادی مثل آرتور شوپنهاور رو میشه جز این دسته پیروان فلسفه سیاه گذاشتش. نه فقط نمیگم تو جامعه مجازی دیده میشههه. اینجا مخاطبمون مجازیه وگرنه تو واقعیت هم هست. :-| آرامش یعنی طوری زندگی کردن که استرس و اضطراب نداشته باشی حتی به قیمت فریب دادن خودت. مرگ آرامش نیست، مرگ یک راه فرار هست، فرار به خاطر کم آوردن، البته مرگ از راه خودکشی رو میگمم. :-(( لینک به دیدگاه
عمو سام 1166 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۲ اینم اختراع تازه ازغدیه؟فلسفه سیاه! از هرچیزی سردر نمیارن میشه پوچ وبی هویت. جواب هرچیزی رو نتونن بدن لاطائلات بارش میکنن وشگفت اینکه شستشوی مغزی انگار بیماری جدید وجدی علاقمندانشونه شریعتی وهدایت؟ اصلا اینا باهم قابل قیاس هستند؟هدایت تنها کسیه که تو دنیا خودکشی کرده؟زندگی خودش بوده دوست داشته تمومش کنه نه خدا ونه هیچ بنده ای نتونست جلوش رو بگیره نکنه اینم فلسفه سفید هست که به پوچی تسلسلی این منتقدان با دیدن این همه دروغ وفریب اعتقاد داشته باشیم؟شریعتی خائن ترین کسیه که در صدسال اخیر تاریخ ایران ظاهر شده ومسئول بدبختی چندین نسل مخصوصا نسل همزمانی که با دروغها ویاوه هاش فریبشون داد هست اگر به چیزی اعتقاد داشته که مطمئنم نداشته باید الان عذابشو بچشه فرق ادما بعد سی چهل سال بخوبی معلومه یکی میشه نماد ادبیات وحقایق مطرح شدش میشه منبع بحث وروشنگری یکی هم میشه سوژه جوک واس ام اس که بدترشم لیاقتشه خوبه سارتر این واژه یاس فلسفی رو ابداع کرد وگرنه معلوم نبود باید از کی دزدی میکرد این دکتر قلابی وقتی تو واقعیت ومجاز اعتقادات منسوخ وپوچ تازی گریبانگیر هرفعل وفکری باشه افسردگی و دیدن حقایق کمترین اتفاق ممکنه ولی انگار یه سری ادمای بی درد و اقازاده پیه این چیزا به تنشون نخورده براهمین فلسفه بافی های بی پایان با داستانهای هزارساله دارن فلسفه سیاه ربطی به رحیم پور ازغدی نداره، بیشتر توی فیلسوف های اروپایی بوده مثل شوپنهاور و چند نفر دیگه. میتونین dark philosophy را سرچ کنین. انتهای روشنفکری چیه؟ من فرض میگیرم امثال شریعتی و اینا نفهمیدن چی میگن، هدایت چی میگفت؟ هدایت آدمیت رو به کجا برد و خودش به کجا رسید؟ مشکل داشتن یه عده ای دلیلی واسه تایید یه عده دیگه نمیشه، شریعتی اگه دیگران رو به قول شما گمراه کرد، هدایت حتی نتونست خودش رو هدایت کنه و خودش رو کشت. میشه شما سرزمین های شاد رو بگین؟ فکر میکنی چرا چارلی چاپلین در عصر جدیدش از صنعتی شدن میناله و اونرو پایان انسانیت میبینه؟ من بحث دینی ندارم، بحث انسانی دارم. لینک به دیدگاه
عمو سام 1166 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ببین دوست عزیز.من نگفتم که ادم هر اتفاق بدی برایش افتاد بره خودکشی کنهکل حرف من این بود که اگر شرایطی زندگی طوری بود که زندگی ارزش اون زجر و عذاب را نداشت .اون وقت خودکشی یک چیز منطقی است. شما را تو ایران به 20 سال زندان بدون عفو محکوم بکنند و تمام اعتراضات را انجام داده باشی و حکم نهایی داده شده باشه. اون وقت مثلا میخوای چه تلاشی بکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به نظر من اگر کسی در این شرایط باشه و اعتقادی هم جهان اخرت نداشته باشه اگر خودکشی نکنه حماقت کرده با خودکشی چی به دست میاد؟ راحت شدن از رنج کشیدن؟ یعنی آدم پس از هزاران سال زندگی در طبیعت نفهمیده رنج و بدبختی بخشی از دنیا هستش؟ :-| حیات که فقط با منفعت و لذت همراه نیست. شما سرنوشت خیلی از ادمای موفق رو نیگا کنی، میبنی که بن بست هایی رسیدن که تهش واینستادن. مثل همون خانم سیاه پوست مجری اوپرا. لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۲ با خودکشی چی به دست میاد؟راحت شدن از رنج کشیدن؟ یعنی آدم پس از هزاران سال زندگی در طبیعت نفهمیده رنج و بدبختی بخشی از دنیا هستش؟ :-| حیات که فقط با منفعت و لذت همراه نیست. شما سرنوشت خیلی از ادمای موفق رو نیگا کنی، میبنی که بن بست هایی رسیدن که تهش واینستادن. مثل همون خانم سیاه پوست مجری اوپرا. ببین عزیز من.من خودم طرفدار خودکشی نیستم و به نظرم بیش از 90 درصد خودکشی هایی که انجام میشه بیخود هست. کسی نگفت با هر رنج و بدبختی ادم از کور در بره و خودکشی کنه. حرف من این هست که وقتی کسی خودکشی میکنه نمیشه در موردش قضاوت کرد و به فرد تهمت پوچی و از این حرف ها زد شما نمیدونید اون فرد در زندگی چه مشکلاتی برایش پیش امده و چه رنجها و عذاب های کشیده. ببین زندگی و شخصیت های هر انسانی متفاوت هست . ممکن هست برای یک فرد خیانت همسرش بزرگترین عذاب و برای فرد دیگر تنهایی و بی کسی و برای فرد دیگر برشکستگی مالی و برای فرد دیگر زندان حبس ابد بزرگترین رنج باشه. حرف من این هست که شما اگر برایت 20 سال زندان بریدن حق داری به زندگی ادامه بدی و بخوای هنوز امید داشته باشی و شاید در اینده نلسون ماندلا دیگری بشی که البته یک در میلیون پیش می اید ولی حق نداری به کسی که 20 سال زندان و حبس برایش بریده شده و خودکشی کرده انتقاد کنی و فلسفه زندگی ایشون را پوچ بدونی. حق نداری به کسی که مثلا به کل خانواده اش تجاوز کردن و کشته شدند اعتراض کنی که چرا خودکشی کرده.شما حق نداری به یک پادشاه اعتراض کنی که وقتی از تخت پایینش اوردن و با اون غرور قبلیش باید بره گدایی کنه خرده بگیری که چرا خودکشی کرده. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده