هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 فروردین، ۱۳۹۲ از عنوان مشخصه دیگه اون تک بینی های ناب و حتی مصراع هایی از سعدی که حال هواتون را عوض میکنه اینجا بزارید برای استفاده عموم . :) 11 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 فروردین، ۱۳۹۲ دیده را فایده آن است که دلبر بیند ور نبیند چه بود فایده بینایی را 5 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 فروردین، ۱۳۹۲ دانی از دولت وصلت چه طلب دارم ؟؟؟ هیـــــچ 6 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 فروردین، ۱۳۹۲ گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد، کاری هست! 5 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۲ چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم 5 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۲ بدریایی در افتادم که پایانش نمی بینم! 5 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۲ بگذار تا مقابل روی تو بگذریم، دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم 5 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۲ از دشمنان برند شکایت بدوستان، چون دوست دشمنست، شکایت کجا بریم؟! 5 لینک به دیدگاه
میلاد 24047 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۲ من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود. 6 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود. :( 3 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۲ اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی بسیار سفر باید تا پخته شود خامی صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی 3 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۲ چو نتوان بر افلاک دست آختن ضروریست با گردشش ساختن 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۲ پیام دادم و گفتم بیا خوشم می دار جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد، نه به وصل می رسانی، نه به قتل می رهانی.. 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۲ میانت کمتر از مویی و مویت تا میان باشد 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۲ عاشق این غزلم چشم رضا و مرحمت بر همه باز می کنی چون که به بخت ما رسد این همه ناز می کنی ای که نیازموده ای صورت حال بیدلان "عشق" حقیقت است اگر حمل مجاز می کنی ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو در نظر سبکتگین عیب ایاز می کنی پیش نماز بگذرد،سرو روان و گویدم: قبله ی اهل دل منم،سهو نماز می کنی! دی به امید گفتمش داعی دولت توام گفت دعا به خود بکن گر به نیاز می کنی.. گفتم اگر لبت گزم،می خورم و شکر مزم گفت خوری اگر پزم،قصه دراز می کنی! سعدی خویش خوانی ام،پس به جفا برانی ام سفره اگر نمی نهی در به چه باز میکن 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ای خردمندکه گفتی نکنم چشم به خوبان به چه کارآیدت آن دل که به خوبان نسپاری؟ 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۲ آن را که خبر شد ، خبری باز نیامد 1 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۳ باز آی و بر چشمم نشین، ای دلستان نازنین کاشوب و فریاد از زمین، بر آسمانم می رود 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده