مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۲ سیلام جالب بود من نخونده بودم این خبر رو چیزی که من و تو این مطلب جذب کرد تفاوت دیدگاه ادماست که یکی بدون ترحم خواستار قصاص دنیا با ریختن خونه و یکی دیگه راه انسانی تری برای حل این مشکل پیدا کرده مهمانی چای البته نمیدونم کدومش درسته ولی مهمانی چای منطقی تر هست از همش باحال تر اینه که وقتی در جایی ضوابط بر روابط غلبه داشته باشه مسیر رسیدن به موفقیت برای اون جامعه هموارتر هست فرصت برابر برای ادم های خوب و ادم های بد که انتخاب کنن چه سرنوشتی برای خودشون و دنیا رقم بزنن دنیز ایول داری 5 لینک به دیدگاه
آريائي 767 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۲ مطلب کاملا شفاف بود. اما علامت سوالهایی که بوجود می آید... در کشور ما یک خارجی اگر چنین دعوت و درخواستی حتی از یک مسئول رده پایین کند چند درصد احتمال دارد پاسخی دریافت کند؟ اینجا اشاره شده این دختر خانوم بیشتر قصد شوخی داشته که با فاصله زمانی چند روز از دفتر ملکه پاسخ گرفته دعوتش پذیرفته شده آن هم در چنین بحبوحه ای یک شوخی جدی گرفته شده، شخص اول مملکت به مهمانی شهروندی معمولی میرود و در خانه ای معمولی مهمانی ساده ای برگزار میشود... در مملکت ما یک مسئول واقعا وقت این را دارد که به چنین درخواستهایی جواب دهد؟ اصلا این موضوعات چه شوخی و چه جدی مسئولی اهمیت میدهد؟ در کشورمان ما حق ایجاد چنین کمپینهایی را داریم؟ اگر داریم حمایت دولت و مردم تا چه حد است؟ خواهشم از دوستان عزیز، بدون هیچ توهین و تعصبی به اشخاص و جامعه و قومی تاپیک را جلو ببریم . با تشکر... درود به ترتیب به سوال های شما پاسخ می دهم: - در صورت دعوت یک خارجی؟؟ متاسفانه اطلاعاتم کامل نیست، اما با توجه به برآوردهایم، کم پیش میاد پذیرفته بشه، اونم فکر می کنم اگه باشه اولویت با خارجی های مسلمان یا از کشورهای دوست باشد. - اینکه در کشور ما وقت برا پذیرفتن این نوع دعوتها وحود داره، در ابتدا دفت بفرمایین این دعوت از سوی ملکه پذیرفته شده که فکر می کنم بیشتر یک مقام تشریفاتی باشد و خب طبیعتا فرصت بیشتری برا اینجور امور دارد. اما مقامات ما کلا درگیر (رسیدگی به امور مملکت)می باشند... به باور من فاصله بین شهروندان و مقامات مملکتی در یکسری از کشورها خیلی سهل تر از کشور ما می باشد. در کشورمان ما حق ایجاد چنین کمپینهایی را داریم؟ پاسخ واضح می باشد، خیر ......... دنیز گرامی همیشه باید مقایسه بین ساختارهای مشابه یا موارد مشابه صورت پذیرد، مقایسه دو ساختار سیاسی متفاوت ،به نظرم نمی تونه به راحتی بررسی بشه 1 لینک به دیدگاه
آريائي 767 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۲ مرسی دوست خوبم بله منظورتون را واضح گرفتم خب چرا ما که ادعای بزرگترین و بیشترین فرهنگها را داریم باید با کسب یک موقعیت هر چند به شمار نیومده خودمون رو سوای بقیه بشماریم؟ همین ملکه به گوشش رسیده اما تو کشور ما شهردار و حتی بخش دار یک ناحیه خواسته ای به گوشش نمیرسه همین مسئله رو با نگاه کوتاهی به نوروز 91 برگردیم افغانیها ی مقیم کشورمون حق نداشتند در پارک یکی از شهرهامون تفریح کنند دقیقا به نکته جالبی اشاره کردید قومیتها ...کافیه نگاهی به یکی از تاپیکهای جنجالی سایتمون بندازیم .جو بحدی متشنج میشه که دنبال هیچ علتی نیستیم کل صورت مسئله رو پاک میکنیم روی یک بنر تمرکز میکنیم و در جای خود هر کدوم تز فاشیستی ارائه میدیم و کلمات و جملاتی رکیکی را بکار میبریم که ادبیات ما شکل نوین و خاصی بخودش میگیره ما به راستی یک همیچین ملتی بودیم ؟ فرهنگ و تاریخ 100000 ساله ی ما این دستاوردش بوده؟ ادبیات ما با چنین القاب واژه و عباراتهایی پیوند خورده؟ برزگترین فرهنگ ها؟؟ ما صاحب برزگترین امپراطوری و بزرگترین تمدن و در برهه هایی از تاریخ فرهنگ ساز هم بوده ایم اما الان در زمینه فرهنگی ضعف های زیادی داریم توسعه فرهنگی نداشته ایم، توسعه در خیلی از زمینه ها نداشته ایم (دوستان گرامی منظور زمان حاضر نیست مشکل طولانی مدت می باشد...)... در این زمینه ضعف های زیادی داریم. در خصوص قومیت ها پرسش فرموده این؟ موافقم کم توجهی وجود داره... 1 لینک به دیدگاه
parisa.na 1558 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۲ چه ایده یه جالبیه وقت نوشیدن چای!خوشبحال مینا الکی الکی ملکه و خانوادشودید! 2 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۲ درود .این تاپیک انقدر جای حرف دارد که .....اما فعلا .دوستانی که دایما در جا به جای حرف ها می گویند ما می بایست بی خیال آن چیزی شویم که بودیم تا بتوانیم به ایده ال ها برسیم و با بودیم بودیم ها مانع خواهیم شدکه پیشرفت کنیم و حرف های مشابه:شما نمی توانید طبقه ی 10 ام یک ساختمان را بسازید بدون آنکه نقاط ضعف و قوت پی و طبقات پاینی را بدانید .نمی توانید اوج بگیرید بدون اینکه بدانید بال قوی شما کدام است و در کجا ضعف دارید.بیان مسایل تاریخی و مو شکافی آنها از این رو دارای اهمیت است.شما اگر خود و تاریخ خود و فرهنگ خود را نشناسید نمی توانید در غالب های جدید و ژشت ها جدید که بعضا هم قرض گرفته از تمدن های غرب است موفق باشید.به مانند کلاغی می شوید که می خواهد در غالب کبک فرو رود.از طرفی توقف مطلق در گذشته هم باعث عقب ماندگی می شود .متاسفانه ما در 100 سال اخیر اسیر این دو موضوع بوده ایم.یا بطور مطلق گذشته گرا بودیم و هستیم یا مطلق در پی ساختار شکنی فرهنگی و پیشرفت بدون در نظر گرفتن پایه ها .همین است که با انبوه مشکلات فرهنگی و اخلاقی دست و پنجه نرم می کنیم.تلاش های اجتماعی ما منجر به شکست و سرخوردگی است و حقوق فردی و قومی ما در حال پایمال شدن است درود امیر گرامی بسیار زیبا حق مطلب را ادا کردید در تایید پاسخ شما واقعیت اینست که ... اگر فکر میکنیم که یاد کردن از گذشته کشور مانع میشود که ما نو شویم و با نیازمندیهای دنیای امروز هم آهنگی یابیم اشتباه بزرگی است بر عکس گذشته بارور کشور ما پایه محکمی است برای آنکه ستونهای آینده بر آن قرار بگیرد ما هرچه بطرف تمدن جدید و علم و فن جدید بیشتر بکوشیم بیشتر نیاز میبریم که از گذشته خود کمک و بهره بگیریم پس نمیشود با نگاهی به عقب خودمان را کهنه پرست و محبوس در گذشته بپنداریم. اما با تو جه به اینکه گفتید تلاش های اجتماعی ما منجر به شکست و سرخوردگی است و حقوق فردی و قومی ما در حال پایمال شدن است چه عواملی باعث شکست و سر خوردگی این تلاشها شده؟ آیا سیاستهای حکومتهای قبل از انقلاب اسلامی و بعداز انقلاب باعث بودن به تنهایی یا خود جامعه نیز نقش داشتند؟ بنظرت ما در همین فروم میتوانیم برای جلوگیری از افکار نژاد پرستی بین دوستان تاثیر گذار باشیم ؟ 1 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۲ گذشته خوب رو باید همیشه یدک کشید و یادآوریش کردگذشته بد همیشه برای درس گرفتن و عبرت گرفتن نیست، بعضی قسمت هاش رو باید خط کشید این سی و چند سال گذشته رو فقط باید روش خط زد مثله زمانی که اصلا وجود نداشته یا اتفاقاتی که اصلا رخ نداده حافظه تاریخی مردم ضعیفه خیلی اهمیتی نداره برای یه خارجی که ما سال 1972 کجا بودیم و به کجا داشتیم می رفتیم از افکار دایی جان ناپلئونی اگر بگذریم ! اینکه وضعیت امروز ما چیه مهمتره، چون چیزی هست که همین امروز دیده می شه و شنیده می شه به نظر من ما ایرانی ها همزمان یکی از خوشبخترین و بدبخترین آدمای روی زمین هستیم ! اقتصاد هم تو این مورد خیلی موثره مردم ژاپن تا زمانی که جزو اقتصادهای برتر دنیا هستند، آدمانی با فرهنگ، محبوب و مورد احترامند حتی اگر حزب ا... ژاپن اونجا حکومت داشته باشه ! مرسی از همراهیت برای یک خارجی شاید مهم نباشه ولی پیمان عزیز برای خود ما مهم هست گذشته یمان بنظرت اگر مشکل اقتصاد ما بر طرف شود فرهنگ جامعه هم تغییر میکند و پایان این تبعیضها خواهد بود؟ 1 لینک به دیدگاه
Ala Agrin 14476 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۲ امیرجان نمیدونم مخاطب پستت من بودم یا نه ولی اگر نبودم این نوشته رو هم بهتره بیخیال بشیمنکته اخر پستم این بود که: ساختن یک ساختمان شاید برروی ویرانه های ممکن باشه اماروی لجنزار غیرممکنه! گذشته ما مملو شده از کثافت هایی که تطهیرشون میکنیم وبخاطر منفعت طلبیمون صورت شرع بهشون میدیم...منظورمن از فراموش کردن گذشته ازیادبردن تاریخ نیست فراموش کردن هویت جعلی وخوابیدن در باد موفقیت های کاغذی هست! ببینیم الان کجای کاریم وچی میخوایم؟کجای دنیا قرار داریم وچی شدیم؟برناممون چیه ومیخوایم چی بشیم؟ایا برای اینا جوابی داریم که منطقی ومبتنی بر خواست واراده جمعیمون باشه؟ ما حتی از تحمل خودمون عاجزیم اونوقت انتظار داری بقیه بهمون احترام بزارن یا بتونیم کاری برای خودمون از پیش ببریم؟ وقتی فلسفه وجودی ملتی این باشه که مرگ برای همسایه خوبه وبه هر حیلت وطریقتی هست بخوان خودشون رو حتی به قیمت لگدمال کردن بقیه بالابکشن انتظار داری چه تاریخی برامون رقم بخوره؟ پریروز فیلم هفت سامورایی کوروساوارو میدیدم درسته فیلم هست اما روایت واقعیاتی هست که از بطن جامعه تراوش کرده فقط پیدا کردن تفاوت کشورهایی مثل ایران المان وژاپن از این حیث که چگونه اشغال شدن وچگونه به اینجا رسیدن کلید حل همه مشکلات ماست ما میترسیم با واقعیت خودمون روبرو بشیم چون اونقدر سقوط کردیم که شرممون میاد حقیقت رو عریان بهمون نشان بدن یا اینکه اونقدر رذالت فضیلت شده که الانمون رو حوب میبینیم خب تفاوت دید شما ومن در این مسئله هست که مهاجر قانونی رو تعریف کنیم مهاجر قانونی کسی هست که سرمایه وطنشو ورمیداره میبره اونور وبه جای اینکه مملکت خودشو اباد کنه یه مملکت دیگه رو اباد میکنه منم باشم از همچین مهاجری استقبال میکنم یا اینکه مهاجر قانونی کسی هست که مغزش رو بنابه هردلیلی میفروشه اونم به قیمت گرفتن تابعیت صدالبته هیچ کسی نمیتونه شماتتی داشته باشه برای این افراد چون اگر تو مملکت خودش این فرد ارامش واسایش داشت مرض نداشت که پاشه بره اونور ولی همه که سرمایه دار نیستن یا همه نابغه نستن بالاخره هرکسی استانه تحملی داره ویه بنده خدایی از شرایط به تنگ میاد ومیخواد بره یه دنیای جدید ویه زندگی جدید رو تجربه کنه ولی اسمش میشه مهاجر غیرقانونی! چون پول کافی بری راضی کردن دول دموکرات رو نداره یا مغز شایسته برای اقناع شرکتهای بزرگ رو نداره شما اگه راهی به غیر از اینایی که گفتیم رو بلدین من حاضرم تابعیت نروژ رو بگیرم! به هرحال برگردیم به بحث اگر ازدید ما این اروپا مترقی ودموکراتیک به حساب میاد خوب هست کمی هم تاریخ بخونیم اونا هم دوران جالبی رو پشت سر گذاشتن دوران کلیسا وحاکمیت دین دوران سوزانده شدن در ملا عام دوران فئودالیسم و برده داری متمدنانه !دوران ترمیدور دوران استفاده از گیوتین و دارهای اعدام وطناب دارو تماشاخانه های دسته جمعی کشتار دوران ظهور فاشیسم در رنگ ها ولعاب های مختلف دوران کمونیسم دوران کشتارهای دسته جمعی به خاطر هیچ و پوچ ووو...که همیشه گوشه ای از الطافشان نصیب ما نیز شده! اما انها با تجربه همه اینها سعی کرده اند گذر کنند وجامعه ای بهتر بسازند هرچند همین اکنون لیبرالیسم و دموکراسی نیز با چالشها وسوالهای بی پاسخ فراوانی روبروست که پاسخ قانع کننده ای برای انها پیدا نمیشود ولی در هرصورت ازدرجازدن گذشته اند ایا امروز به نام سرمایه داری وبه کام خواص و اعوان جنگ صورت نمیگیرد؟حقوق بشر مورد تعدی قرار نمیگیرد؟صلح پایدار برقرار شده است؟حق وحقوق جوامع مختلف مورد دست اندازی کشورهای صاحب قدرت نیست؟ ولی چون رسانه دست انهاست دست به فریب عمومی میزنند از انتشار اخبار جلوگیری میکنند جا زشتی وزیبایی را عوض میکنند وبا همه اینها حداقل هارا برای جامعه خود به صورت نسبی پایدار نگه میدارند کاش فقط دموکراسی را بیشتر از لغت قبول کنیم وبه کنکاش همه جوانب ان دست بزنیم ما خالق چنین تاریخ وفرهنگی نبوده ایم ما میراث دار وپذیرنده چنین تاریخ وفرهنگی بوده ایم وچون به صورت جنینی در داخل این اداب ورسوم رشد کرده ایم وشکستن تابوها وباورهای دگم برایمان سخت است چون هنوز در دیوار حائل سنت ومدرنیته دست وپا میزنیم پس قباحت چنین ایرادات تاریخی وفرهنگی در نظرمان اندک جلوه میکندوخودمان را از اصلاح و تعارض با جریان غالب جامعه دور میکنیم دیدن خوبی وبدی یک فرهنگ متفاوت به تنهایی خوب هست ولی اثربخش نیست شناخت فرهنگ وتاریخ واصلاح عیوب با خواستی همگانی ونه در حد نوشتن وصحبت واستفاده از تجارب تاریخی دیگران در بهبود شرایط مسلما راهگشاست در خاتمه مگه تو ایران همچین اتفاقاتی نمیافته؟ اینجا هم دیدارهایی صورت میگیره ولی چون همه زیروبم زندگیمون سیاسی شده پس رادیکال فکر میکنیم ورادیکال تصمیم میگریم ودر نهایت رادیکال نتیجه میشه اینجا ایران هست صدای مارا از قعر جهنم میشنوید! سپاس مجدد در مورد پناهنده غیر قانونی و قانونی من از شما سوال دارم بزرگوار... ایا کسی یا کسانی که از فقر و تنگدستی به همین کشورها پناهنده میشوند و بلخره شده به حداقل امکانات رفاهی میرسند بهتر از این نیست که در کشور خودشان محکوم به زیر دست بودن و گرسنگی و بدون امیدواری به آینده باشند. یک مهاجر قانونی صد در صد دوست دارد ثروتش را و یا علمش را در جایی خرج کند که هم جای ترقی باشد براش و هم از حداقل آزادیش برخوردار باشد. از اعدامها و گیوتین گفتید بله درسته اما همین اعدام و گیوتین انقلاب فرانسه ،فرانسه کنونی را ساخت بر پایه دموکراسی خوب من یکی بعنوان یک ایرانی بهمین لغت دموکراسی هم در کشورم راضی هستم کجای ایران چنین اتفاقی افتاده برادرم که مسئولی چنین حرکتی را انجام دهد؟ بحث رادیکال بودن نیست خود من هیچوقت یه رادیکال نبودم و نیستم اما حقیقتا هیچ وقت شاهد این نبودم که چنین دیدارهایی صورت بگیرد. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده