Anooshe 11040 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۸۸ بخش بناهاي يادماني در قسمت شمال غربي شهر واقع شده است . بررسي ها اين بخش و كاوشهاي اوليه منجر به كشف بناي عظيمي با حدود 60 اتاق و فضاي مفيد گرديد. اتاق ها و فضاهاي اين بناي بزرگ به دو گروه فضاهاي سرباز يا حياط و فضاهاي سربسته يا اتاقها تقسيم ميشوند. اين كاوشها در سالهاي بعد يعني 1379 و 1380 نيز ادامه پيدا كرد كه در نتيجه تعداد بيشتري از فضاها و اتاقهاي اين ساختمان عظيم از زير خاك بيرون آورده شد اما تا كنون ديوار هاي خارجي اين بنا و محدوده اصلي آن پيدا نشده است. ديوار هاي اصلي اتاقها از خشت ساخته شده و از استحكام زيادي برخوردار هستند. اين ديوارها عموما حجيم و قطور ميباشند و قطر آنها بين 75 تا 125 سانتي متر بوده اما در برخي ديوارهاي كم اهميت و تيغه ها، قطر ديوارها تقليل پيدا كرده و به حدود 50 سانتي متر ميرسد. خشت ها عموما به اندازه استاندارد 40 ×20 ×12 سانتي متر هستند اما در چند مورد نيز خشت هاي بزرگتري به درازاي 45 سانتي متر ديده شده اند. خشت ها با استفاده از قالب هاي چوبي ساخته شده اند و كناره هاي آنها كاملا صاف بوده و سطحشان نيز با وسيله اي چون ماله صاف شده و اثر انگشت خشتزن در سطح خشنها كمتر ديده مي شود. دروازه اصلي اين ساختمان تا كنون پيدا نشده اما شواهد موجود نشان مي دهند كه محل آن در فضاي سرباز بزرگي در جبهه جنوبي بنا قرار داشته است. اين فضاي سرباز به پلكان بسيار بزرگي منتهي ميشود كه از هشت پله طويل تشكيل شده است. راه ورودي و ارتباط با اتاقهاي مركزي و راهروهاي جانبي و همچنين اتاقهاي پاياني هيچ كدام مستقيم نيستند و ورود به بيشتر اين اتاقها مستلزم عبور از اتاقها و راهروهاي متعددد ديگري ميباشد. تنها راه ورودي مستقيم به مركز ساختمان در حال حاضر از طريق پلكان كوچك شماره 2 است در بيشتر اتاقها آثار آوار و سقف هاي فرو ريخته به شكل قطعات كاه گل، حصير و چوب دیده ميشود. آثار كف سازي در بسياري از اتاقها ديده نمي شود و بنظر مي آيد كف اتاقها بر اثر رفت و آمد كوبيده ميشده هر چند در تعداد معدودي از اتاقها آثار كف كوبيده شده همراه سنگريزه و در يك مورد آثار كف كوبيده همراه سفالهاي قديمي تر ديده شده است. در ابتدا و زمان آغاز كاوش بيشتر اشياء و مواد بدست آمده حاكي از آن بودند كه بناي مزبور مربوط به دومين دوره استقرار در شهر سوخته بوده و تعداد بسيار كمي سفالهاي قابل انتساب به دوره سوم در مجموعه سفالهاي اين ساختمان نيز ديده شده است. در كاوشهاي بعدي و با گسترش مساحت گمانه، آثار جديد بدست آمده نشان دادند كه اين بنا در دوره هاي اول و سوم استقرار در شهر سوخته نيز آباد بوده است. بررسي و مطالعه سفالهاي بدست آمده از بنا، كه مهمترين مواد موجود براي تاريخ گذاري آن ميباشند به سبب حجم بسيار زياد هنوز كامل نشده و تا تكميل بررسي منبع: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
setare.blue 23086 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۸۹ شهر سوخته شهر سوخته نام بقایای شهری باستانی است که در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل – زاهدان واقع شده است. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سالهای ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند.کلنل بیت، یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است. پس از او سر اورل اشتین با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات مفیدی در خصوص این محوطه بیان کرده است. بعد از او شهر سوخته توسط باستانشناسان ایتالیایی به سرپرستی مارتیسو توزی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفت. این شهر یکی از آثارتاریخی استان سیستان و بلوچستان به شمار می آید. بر مبنای یافتههای باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان میدهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخشهای مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپههای متوالی و چسبیده به هم واقع شده اند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بوده است. تحقیقات نشان داده است این محوطه بر خلاف اکنون که محیط زیست کاملاً بیابانی دارد و فقط درختان گز در آنجا دیده میشود، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقهای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار در آنجا فراوان وجود داشته است. در آن دوران نیز این منطقه بسیار گرم بوده، اما آب رودخانه هیرمند و شعباتش به خوبی زمینهای کشاورزی شهر سوخته را سیراب میکرده است. دریاچه هامون در ۳۲۰۰ قبل از میلاد دریاچهای بزرگ و پرآب بوده و رودها و شاخههای قوی از آن منشعب میشده و در اطراف آن نیزارهای وسیعی وجود داشته است. در بررسیهای منطقهای در اطراف شهر سوخته بستر رودخانههای مختلف و آبراههایی پیدا شده که به مزارع کشاورزی شهر سوخته آب میرسانده اند. در اولین فصل کاوش در شهر سوخته کوچهها و خانههای منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لولههای سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود برنامه ریزی شهری در این شهر است. از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳ تعداد ۱۴ گمانه به مساحت تقريبی ۲۳۰۰ متر مربع در گورستان شهر حفار ی شده و در نتيجه ۳۱۰ گور كشف شده است. طی كاوش های بعمل آمده توسط باستان شناسان، برخی از مردم شهر سوخته را با لباس و پارچه كفنی دفن می كردهاند. در تعدادی از قبرها، آثار پارچه در روی بدن اجساد مردگان ديده میشود.پارچه ها به سه شكل مختلف در قبرها ديده میشود:به صورت كفن ،كه مرده ها را در آن می پيچيدهاند؛به شكل لباس زير انداز و رو انداز؛كف قبر فرش شده و مرده را با لباس در آن میگذاشتند.اشياء سفالی اصلیترین موادی هستند كه تقريبا در همه قبرها وجود دارند در كنار اين دسته از اشياء، هدايای ديگری ساخته شده از سنگ، چوب، پارچه در قبور ديده میشود. در قبرستانهای شهر سوخته اجسادی پیدا شده است که نشان می دهد آنها طی مراسمی قربانی شده بودند، در یکی از قبرها ۱۳ سر قطع شده به صورت دایره وار و به همراه هدایا و وسایل تزیینی پیدا شده است که نشان از نوعی مراسم مذهبی دارد. همچنین در چند قبر دیگر اسکلتهایی یافت شده که جمجمه ی آنها در بین پاها و جدا از بدن قرار گرفته.از آنجا که این اجساد با احترام و به همراه هدایا دفن شده اند احتمال قتل و یا شکنجه وجود ندارد بنابراین می توان آن را قربانی تلقی کرد شهر سوخته از نظر زمانی هم زمان با تمدن سومر در بین النهرین و تمدنهای هاراپا و موهنجودارو در شمال غربی پاکستان بوده است . بسیاری از باستان شناسان معتقدند که مردم این ناحیه از همان نژاد سومر یا آنوناکی بوده اند که از سیاره ی نیبیرو به زمین آمده بودند. شباهت مجسمه های یافت شده با آنچه که در هاراپا وموهنجودارو وجود دارد این نظریه را اثبات می کند علاوه بر اینکه ابزارها و علوم پیشرفته ای که در شهر سوخته وجود دارد حکایت از شهری بزرگ و تجاری در ۶۰۰۰ سال پیش می کند. شهر سوخته در منطقه ای کاملا غیر زلزله خیز ( حتی تا امروز) بنا شده ( درست مانند تمدنهای سومر-مصر و دره ی سند ). به این دلیل سوخته خوانده می شود که ۲ بار به طور کامل سوخته شده اما باز ساخته شده است و ناگهان بدون هیچ نشانی در ۲۱۰۰ سال پیش از میلاد تخلیه شده است. دقیقا هم زمان با نا پدید شدن تمدن های دره ي سند( یعنی هاراپا و موهمجو دارو ) .طبق کتیبه های آشور باستان این دقیقا همان تاریخی است که آنوناکی ناگهان زمین را ترک کردند . دلیل این خروج ناگهانی در کتب عهد عتیق و متون باستان تغییر ناگهانی آب و هوای زمین از مرطوب به خشک بوده است . تمامی مناطقی که این تمدنها در آن به وجود آمده بود به دلیل تغییر مدار زمین گرم و خشک شدند و این موجودات (آنوناکی) برای حیات به محیطی بسیار سبز و مرطوب نیاز داشته اند. از این رو ناگهان ناپدید می شوند اما انسانهای دو رگه که از آمیزش آنوناکی و مردم زمین به وجود آمده بودند در زمین باقی ماندند که احتمالا همین انسانها سلسله های مشهور و پادشاهان و پهلوانان را تشکیل می داده اند.علی رغم پیدا کردن بیش از ۴۰۰۰۰ اسکلت در گورستانهای این شهر هیچ کس موفق به شناسایی نژاد مردمی که در این ناحیه می زیستند نشده است. همین مشکل در خصوص شهرهای باستانی هاراپا و موهنجودارو نیز وجود دارد و در نتیجه باستانشناسان را به این باور سوق داده است که مردم از همان نژاد ناشناس سومری بوده اند که به مناطق خوش آب و هوای زمین در کنار رودخانه های عظیم کوچ می کردند و با یکدیگر ارتباطات تجاری می داشته اند.علاوه بر این جثه ی عظیم اسکلتها پس از پوسیده شدن در طول ۶۰۰۰ سال باز هم این باور را تقویت می کند که پهلوانان عظیم الجثه ی ایران باستان همچون گیو – گودرز – گرشاسب – سام و نریمان و رستم از همان نژاد بوده یا دورگه بوده اند. در اسكلت هاي كشف شده افرادي با بلندي قد بين 3 تا 4 متر نيز كشف شده است . يكي از بزرگترين اسكلتهاي كشف شده در جهان در شهر سوخته كشف شده كه متعلق به يك مردي بين 35 تا 40 ساله است كه دقيقا” 5 متر و بيست و يك سانتي متر قد داشته كه اين بلند ترين اسكلت ديده شده در عصر باستان است. زبان مردم شهر سوخته و به طور کلی مردم نواحی بلوچستان و زابلستان باستان نا شناس باقی مانده و کسی قادر به رمز گشایی نوشته ها و مهرهای کشف شده نیست.اما آنچه مسلم و قابل اثبات است این است که زبان پهلوی و زبان اوستایی از جمله زبانهایی بوده اند که توسط برخی قبایل و سلسله های باستان تکلم می شده اند و همچنان امروز به ما رسیده اند. دین مردم شهر سوخته : به غیر از تعدادی مجسمه ی بت مانند از خدایان مونث و چند پیکره ی مرد که گمان می رود طبقه ی روحانی را نشان دهد علائم دیگری یافت نشده که بتوان دین اصلی مردم را مشخص کرد . اما در جدیدترین کاوشها ساختمان یک معبد بسیار بسیار بزرگ کشف شده است که به زودی پاسخ به این سوال را خواهد داد. آب و فاضلاب : سراسر شهر سوخته دارای سیستم پیشرفته ای برای انتقال آب به منازل و سطح شهر است و جنس لوله ها از سفال خاصی است.چيزي كه در تمدنهاي بسيار پيشترفته مانند عيلاميها و هخامنشيان مي بينيم و از يك قوم كوچك بسيار بعيد است كه اينقدر به مسئله بهداشت و تامين مصرف مردم و ساكنين اهميت مي دادند. بهر حال اين منطقه و تمدن اعجاب انگيزچيزي حدود 4500 سال پيش بر اثر يك آتش سوزي عظيم ، انقدر عظيم كه نمي توانسته كار حمله احتمالي قومي به اين منطقه باشد اين شهر را از بيم برده است . اين آتش سوزي مي تواند آتش سوزيهاي عظيم ناشي از گرم شدن زمين ، يك جنگ ويرانگر ، و يا صاعقه هاي بزرگي بوده كه توانسته شبانه و طي چند روز يك شهر را كاملا” تبديل به خاكستر بنمايد . 2 لینک به دیدگاه
setare.blue 23086 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۸۹ كشف چشم مصنوعي به گزارش استاد سجادي : مطالعات اوليه نشان داده اند که چشم چپ زن تنومند مدفون در قبر شماره 6705 مصنوعي بوده است .سن اين زن بين 25 تا 30 سال تخمين زده شده است .بررسي بيشتر توسط پزشكان مشخص نمود كه زير تاق ابروي زن مذکو آثار آبسه و چركي و جراحي داشته است .به علت طول زمان زيادي كه بخش زيرين چشم مصنوعي با پلك چشم در تماس بوده آثار ارگانيكي پلك چشم بر روي پروتز مصنوعي مشخص است .جنس اين چشم مصنوعي يا پروتز كاملا” هنوز مشخص نگرديده است اما به نظر مي رسد از جنس قير طبيعي با مخلوط يك نوع چربي حيواني درست شده است . وسط اين پروتز خالي است كه چشم از داخل آن پيدا بوده است .بدنه چشم مصنوعي با نوعي مفتول طلايي احاطه گرديده و توسط 2 سوراخ موازي به چشم اين زن پيوند زده شده بودند.نقشي كه در روي اين چشم مصنوعي طراحي شده دقيقا” شبيه به مويرگهاي ريز داخل چشم انسان مي باشد. ضمنا” به همراه اسكلت اين زن عجيب تعدادي لوازم مانند : يك كيسه چرمي ، يك آينه مفرغي ، وتعدادي مهر هاي تزئيني و تعدادي ظروف سفالي كشف شده است.زمان فوت و درگذشت اين زن با استفاده از كربن 14 و مطالعات آزمايشگاهي حدود 3هزار سال قبل از ميلاد مسيح تائيد شده است. گزارش استاد سجادي باستانشناس ايراني از كشف تخت نرد باستاني : به تازگی از گور باستانی موسوم به شماره ۷۶۱ قديمی ترين تخت نرد جهان به همراه ۶۰ مهره آن در شهر سوخته کشف شد، بسيار قديمی تر از تخت نردی که در گورستان سلطنتی اور در بين النهرين کشف شده بود.آقای سجادی گفته که اين تخت نرد از چوب آبنوس و به شکل مستطيل است. چون آبنوس در سيستان و بلوچستان نمی روئيده و مشخص است که از هند وارد شده است.روی اين تخت نرد، ماری که ۲۰ بار به دور خود حلقه زده و دمش را در دهان گرفته، نقش بسته است.به نظر می رسد که چنين طرحی هم به موضوع های فرهنگی و فلسفی هند مربوط باشد، چرا که چنين علامتی در فرهنگ هند به معنی مرکز انرژی های حياتی در بدن انسان است. اين تخت نرد ۲۰ خانه بازی و ۶۰ مهره دارد. مهره ها که در يک ظرف سفالی در کنار تخت نرد قرار داشتند از سنگ های رايج در شهر سوخته يعنی از لاجورد، عقيق و فيروزه است.به نظر آقای سجادی اين تخت نرد ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال قديمی تر از تخت نرد بين النهرين است و به همين دليل او فکر می کند اين بازی از شهر سوخته به تمدن بين النهرين رفته است. گروه تحقيق و کاوش هنوز روش بازی با اين تخت نرد را نيافته است.نكته قابل توجه اينكه با كشف تعداد زيادي از اين مهر ها معلوم گرديد كه ساكنان شهر سوخته چنان پيشترفته بودند كه از تجارت و سلسله مراتب اجتماعي كاملا” برخوردار بودند و چنان طبقات اجتماعي جالب و پيشترفته اي داشتند كه افراد با توجه به موقعيتشان نسبت به يكديگر از برتري و شناسايي خاصي برخوردار بودند. زنان شهر سوخته : تازه ترين يافته های باستان شناسان در گورهای شهرسوخته حاکی از اين است که زنان شهر سوخته لباس های زيبايی شبيه به ساری می پوشيدند. و به آرايش و زيورآلات قيمتی اهميت می داده اند.شهر سوخته به کشورهایی همچون سومر -هاراپا- موهمجودارو و مصر وسایل صنعتی و جواهرات و وسایل تزیینی صادر می کرده است. 2 لینک به دیدگاه
setare.blue 23086 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۸۹ نسخه هاي قابل چاپ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام منبع: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
shoka 528 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۸۹ شهر سوخته شهر سوخته گوهرتپه تا كنون مهمترين و بزرگترين محوطه باستاني شناسايي شده در استان مازندران است كه نخستين شهرهاي ايران نيز در اين تپه باستاني شكل گرفته است. گورستان کهن شهر سوخته گوهر تپه در2 کيلومتري شمال غربي رستم کلا از توابع شهرستان بهشهر واقع است. محققان از طریق کتبی چون اشرف البلاد-از آستارا تا استارآباد و گزارشات مردمی متوجه شدند این منطقه دارای آثاری باستانی می باشد.حالت پلکانی این مکان اولین چیزی است که توجه را به خود جلب می کند. به گفته کارشناسی که در محل حضور داشت . هر طبقه نشانه یک دوره از زمان است هرچه به طبقات پایین تر می روید قدمت مکان ببیشتر می شود. او می گوید: برای انجام کاووشهایمان اگر می خواستیم به طبقه زیرین نفوذ کنیم باید لایه های بالاتر را از بین می بردیم تا به طبقات پایین تر برسیم. به همین دلیل برای خسارت کمتر به بقایای لایه های بالاتر از این روش استفاده کرده اند. مسئله دیگر اینکه این تپه انسان ساز است. یعنی با گذشت زمان مردم ساکن با از بین رفتن مکانهای قبلی به مکانهای بالاتر آمده اند.در بررسی ها و حفاری هایی که انجام شد آثار و اسکلت های بدست آمد ، نشان می دهد این مکان در عصر نوسنگی شکل زندگی روستا نشینی داشته و در دوره برنز و مفرغ مورد توجه قرار گرفته و حالت شهر نشینی پیدا کرد که احتمالا تا دوره برنز میانی فضای مسکونی و محل دفن در یک مکان بود.اما در دوره برنز متاخر(4000 سال قبل) ,هم از وسعت شهر کاسته شد و هم قبرستان را به خارج از فضای مسکونی انتقال دادند.در بین دوره برنز و آهن حدود 200 سال این منطقه خالی از سکنه شد و در عصر آهن قبرستان را به خارج از مکان مسکونی بردند و مکان دارای سراشیبی را برگزیدند تا شاهد نفوذ آب نباشند.با بررسی اسکلت ها متوجه شدند نیمی از افراد دفن شده در این منطقه مهاجر و نیم دیگر بومی بودند.قدیمی ترین تدفین این مکان مربوط به 4 تا 5هزار سال قبل است.اسکلت زنی با دستبندی مفرغی که اسکلت مرد کنار دست او را به مکان دیگری از شهرستان انتقال دادند.ظاهرا تمامی این اجساد با مرگ طبیعی مرده اند.البته در سایت جدید درپایین ترین لایه احتمال می رود سقف بر سر مردم آن فرود آمده.اجساد یافت شده به شکل جنینی یا چمپاتمه ای یا حالت آرامش قرار دارند.ایشان به حالت پهلو و جهت صورت آنها به سمت شرق است.دو نمونه تدفین غیر جنینی در این مکان یافت شد.یکی مربوط به اسکلت زن و مرد ودیگری مردی به حالت طاقباز.میانگین قد اسکلت ها 80/1 تا 75/1 بوده و میانگین سن آنها 30 تا 35 سالگی است.دو الی سه تدفین بالای 40 سال و یک بچه 8 الی ده ماهه را شاهد هستیم.دندانهای بیشتر اسکلت ها سالم بوده و نشان می دهد اکثرا در میانسالی فوت کرده اند.بنا به صحبت کارشناسی که در محل قرار داشت ، دختران در این شهر در سنین بسیار پایین فوت کرده اند. تدفین های خمره ای هم در این مکان یافت شده که یا به دلیل بیماری یا به دلیل بحث عاطفی بوده.ابزار کنار اجساد نشان از طبقه اجتماعی آن دارد.مثلا اسکت دختری 18 ساله که به صورت خمره دفن شده.(البته به گفته کارشناس ، این دختر را بعداز گذشته زمان در خمره قرار دادند. این گفته منطقی به نظر می رسد زیرا درغیر اینصورت در خمره نمی توانست قرار بگیرد.)این دختر که در عصر آهن دو قرار داشت، را کارشناس فقیر نامید زیرا در کنار او هیچ چیزی خاک نشده بود. در این بین در عصر آهن یک شما اسکلت خانمی را می بیند که با گیره مو و شمعدانی ها،انگشت دانه و.. خود دفن شده که نشانه ثروتمندی اوست درگوهر تپه هم ظروف دست ساز و هم ظروف چرخ ساز یافت شد.ظروف سیاه رنگ و قرمز رنگ –ظروف نوک منقاری یا آب ریز که مخصوص تدفین بود و کاربرد روزانه آن جهت تصفیه مایعات بوده-ظروف دسته دار مخصوص آب و غذای پس از مرگ-خمره که به عنوان منبع ذخیره سازی غذا استفاده می شد-ظروف عود سوز که برای بعنوان هدیه کاربرد داشت-جام می و پیمانه-ظروف پخت و پز و پیمانه های مواد غذایی-ظروف منوقش به شکل داغ زده با اشکال هندسی-سر نیز مفرغی-تیغه های سنگی که حکم چاقو را داشتند-ابزار درو-ابزاری شبیه نوک پیکان-قاپ هایی که به عنوان ابزار بازی یا شمارش استفاده می شد-قره نی از آلات موسیقی مخصوص مازندران-بقایای گیاهی مثل جو و گندم و بقایای حیوانی مثل گوسفند, بز,گاو,گوزن, گراز که غذای مردم این منطقه بود.نهد- هاون سنگی بعنوان آرد کردن ذرت و ...-سنگ صاف برای سابیدن که سطح آن صیقل دارد-پاشنه در-سنگ های صاف برای تیز کردن ابزار جنگی-سنگ های مادر که تیغه های سنگی از آن جدا کرده و بعنوان ابزار برش و دور کاربرد داشتند-چند خاک حرارت دیده-چند پایه از ظروف سفالی-فلاخن سنگی و سفالی-دستبند مفرغی-گوشواره-حلقه مفرغی-سنجاق سر-مهره های سنگی-خنجر مفرغی و آهنی-سر نیزه و پیکان مفرغی-دوک های سفالی به عنوان نخ ریسی –روی کف قبر یکی از اجساد بقایای الیاف یافت شد و روی یکی از خنجرهای مفرغی نیز-دو نقاب یکی روی سر و یکی زیر سر اجساد که از جنس مفرغ بوده-استفاده از تکه های سفال به عنوان سفال فرش در مکان ورود به محل زندگی-استفاده از روش چینه ای یا کیسه ای در معماری ساختمان-استفاده از خشت خام-یافت شدن جای تیرک هایی که چوب را به شکل عمود در آن می کاشتند-تنور-آتشکده-کارگاه صنعتی مثل کوره ذوب و کوره سفال پزی .کوره ذوب این منطقه احتمالا مربوط به عصر آهن یک است.کوره سفال پزی آن به شکل دو طبقه که در داخل آن قالب سفال,سنگی که به عنوان ورزدادن گل ها استفاده می شد یافت گشته بهمراه دو یا سه نمونه سفال که هنوز از کوره خارج نشدند. چیز جالب دیگری که در تدفین اجساد به چشم می خورد ، این است که اجساد را با غذا خاک کردند. در کنار اجساد استخوان حیوانات و دانه های گندم وجو قرار دارد و نشانه این باور است که مرده ها بعد از مرگ دوباره زنده خواهند شد. به همین علت در کنارشان آذوقه قرار می داند. کارشناس مربوطه صحبت از وجود بقایایی گوشت حیوانات در کنار اجساد خبر داد. البته به دلیل سوالهای پیاپی ما بسبب شد این موضوع فراموش شود و در نتیجه ما بقایای گوشت را ندیدیم.مورد جالب دیگری که در این مکان دیده می شود، وجود حفره های در شهر بود که ما در ابتدا فکر کردیم ،قنات هستند. که البته کارشناس این فکر ما را رد کرد و داستانی از باور مردم برای ما تعریف کرد. در قدیم معتقد بودن در عیدها اسبی از خاک (همان حفره ها) بیرون می آید و به سمت دریا می رود تا آب بنوشد، اگر کسی این اسب را ببیند و گل بر او زند و به طلا تبدیل می شود. البته این یه باور خرافی است و هنوز به درستی مشخص نشده این حفر ه ها چیست؟!و دیگر آنکه با وجود دیوارها ، ظروف و... اثری از سقف در این مکان نبود. این موضوع توجه من را به خود جلب کرد. علت را جویا شدم و اما پاسخ: بدان علت است که سقف در این مکان از جنس نی بوده است. 3 لینک به دیدگاه
shoka 528 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۸۹ كشف پيكرههاي گاو مقدس در مازندران كاوش هاي باستان شناسي در گوهر تپه مازندران به كشف بقاياي چند پيكره گاو که احتمالا براي انجام مراسم مذهبي مورد استفاده قرار مي گرفتند، منجر شد.كاوش هاي باستان شناسي در اين استان نشان مي دهد كه مازندارن از 400 هزار سال پيش تاكنون محل زندگي بشر بوده و حدود 5 هزار سال پيش شهر نشيني در اين استان به شكوفايي رسيده است. گوهر تپه مازندران بزرگترين گواه اين ادعا است.در كاوش هاي باستان شناسي گوهر تپه چند پيكره گاو بدست آمد كه يكي از آنها نسبتا سالم مانده است. ريتون نوعي پيكره سفالي با فضاي تو خالي است كه در آن مايع مقدس ريخته مي شده و در مراسم مذهبي مورد استفاده قرار مي گرفته است.ريتون هاي كشف شده شكسته هستند اما ريتوني كه سالم مانده و از بقيه بزرگتر است، نشان مي دهد تا چه اندازه هنرمندانه ساخته شده است. ريتون ها غالبا در مكان هاي مذهبي از قبيل پرستشگاه ها مورد استفاده قرار مي گرفتند اما ريتون هاي كشف شده در گوهر تپه مازندران داخل يك پيك ( زباله داني ) درون بخشي از يك معماري كشف شده اند.كشف مواد فرهنگي از قبيل سفال در اطراف معماري كشف شده نشان مي دهد اين ريتون ها متعلق به دوره عصر آهن ( هزاره اول پيش از ميلاد ) هستند اما تشخيص كدامين دوره عصر آهن نياز به مطالعه بيشتر ريتون ها دارد.همچنین ريتون ها بازگو كننده بخشي از عقايد مردم اين منطقه در گذشته است، اين پيكره ها نشان مي دهد كه مردم اين منطقه 3 هزار سال پپيش گاو نر و كوهان دار را پرستش مي کردند. اين احترام امروز هم درميان مردم منطقه رواج دارد. در بخش هايي از مازندران گاو هايي وجود دارند كه به آنها ورزا يا جون دكا گفته مي شود. اين گاوها كه غالبا نر هستند نماد باروري و تلاش هستند و همچنان در ميان اين مردم مورد احترامند. تک نوازی تازه ترين كاوش هاي باستان شناسان در این محوطه ، كشف يك وسيله ناشناخته از جنس استخوان در كنار يك اسكلت منجر شد كه به اعتقاد برخي موسيقي دانان برجسته مازندران به ساز قره ني شباهت دارد.اگر بررسي هاي باستان شناسان به اثبات اين ادعا بينجامد اين شي 3هزار ساله قديمي ترين ساز كشف شده در حاشيه درياي خزر است.به اعتقاد باستان شناسان اگر فرضيه ساز بودن اين شيء اثبات شود، تاريخ موسيقي در ميان ساكنان حاشيه درياي خزر دگرگون شده و 1000 سال ديگر به عقب مي رود.اين شئي از شاخ گوزن ساخته شده و به انتهاي آن يك ورق مفرغي با 7 عدد ميخ پرچ شده بود. روي اين شئي استخواني چند سوراخ ديده مي شود. دو تن از موسيقي دانان برجسته مازندران اعتقاد دارند اين شئي شبيه قره ني است و با توجه به سوراخ هاي روي آن احتمال اثبات اين ادعا مي رود. هنوز بررسيهاي انسان شناسي روي اين اسكلت انجام نشده است اما با توجه به درشت بودن استخوانهاي اسكلت و وجود خنجر در كنار آن، باستان شناسان احتمال ميدهند اين اسكلت متعلق به يك مرد باشد. با اين حال براي اثبات آن نظر، نياز به نظر كارشناسي يك انسان شناس است. در كنار اين اسكلت النگو و گردنبند نيز پيدا شده است. همچنين در اطراف سر اين اسكلت يك نوار برنزي و يك ورق مفرغي قرار دارد.در كنار اين اسكلت ظرفي شبيه جام و يك پيمانه نيز قرار دارد.به گفته موسيقي دانان مازندران با توجه به گزارش هاي مورخين، قديمي ترين تاريخ استفاده از موسيقي در حاشيه درياي خزر مربوط به زمان اشكانيان است.بقاياي کوره هاي سفال عصر آهن و برخي ساختارهاي صنعتي نظير بقاياي کارگاههاي ساخت ابزار و توليد فلز در گوهر تپه نشان مي دهد که اين منطقه داراي سيستم اقتصادي پيشرفته اي بوده است. گوهر تپه تنها سايتي است که گروه سفال آن توانايي بدل سازي سفالينه هاي کشف شده را در محل کشف دارد. هم اکنون يک کوره سفال با مصالح سنتي در نزديکي کوره عصر آهن ساخته شده که مي تواند سفال ها را در اندازه هاي کوچکتر براي ارائه به بازديدکنندگان سايت تولید کند. چگونه گوهر تپه را حفظ کنیم چه اتفاقی باعث شده است گوهرتپه از حالت شهري خارج شود و ديگر مکان زندگي مردم نباشد؟ گوهرتپه در چه زماني کاملا متروک شده است؟ مي توان حدس زد که يکي از دلايل متروک شدن اين منطقه، ساماندهي حکومت مرکزي در دوره هخامنشي باشد که در اواخر عصر آهن 2 رخ داده است. مي توان حدس زد که به دليل تمرکز مراکز قدرت دوره هخامنشي در منطقه فارس تمدن آرام آرام حول محور فارس شکل گرفت و تمدن هاي موجود در اين منطقه به مرور زمان از ميان رفت. از طرف ديگر وقتي قلمرو يک شهر کوچک مي شود، ديگر نمي تواند جمعيت منطقه را ساماندهي کند بنابراين مردم ناچار مي شوند دست به کوچ بزنند. توسعه یا ویرانی اتوبانساري- بهشهر بخش اعظمي از آثار اين تمدن را از ميان برده است. اما توپوگرافي تپه نشان مي دهد که بازمانده شهر عظيمي است.در ترکمنستان هر چه بيشتر به سمت غرب حرکت کنيد، مي بينيد فرهنگي که ديده مي شود متعلق به آن منطقه نيست و اين سوال را به وجود مي آورد که مرکز ثقل اين فرهنگ کجاست؟در اینباره می توان گفت: بخش شرقي مازندران و بخش غربي گلستان منشا اين فرهنگ بوده است. مزارع گندم با خوشه هاي کامل اما سبز ، بسيار زيباست اما اين زيبايي در چشم کساني که با رنج زمين را کاويده اند و اطمينان دارند در زير اين مزارع، گذشته اي کهن خفته است، شايد به چشم نيايد.آثار و گورهاي به دست آمده در گوهرتپه در ارتفاع بسيار کمي از سطح زمين هاي زراعي قرار دارد به طوري که مي توان اطمينان داشت که برخي از آثار با شخم زدن زمين به راحتي از ميان مي رود.بدنه يک ظرف سفالين در يکي از ديواره هاي سايت موزه گوهر تپه قابل تشخيص است که علاوه بر گسترش زمين هاي اين سايت در زير مزارع اطراف، نشان دهنده ارتفاع بسيار کم کاوش هاي به دست آمده از سطح زمين هاي کشاورزي اطراف اين سايت است. تا کنون 3 هکتار از اين زمين ها را خريداري شده اما متاسفانه شايد 50 درصد امکانات ما در مطالعات عصر آهن در اثر خيش تراکتورها در زمين هاي کشاورزي اين ناحيه از ميان رفته است. با يک شخم آثار عصر آهن بر روي سطح قرار مي گيرد و مردم به آساني مي توانند اين آثار را جمع آوري کنند. وجه تسميه اين تپه نيز به همين نکته بر مي گردد که براحتي مي توان در اين زمين ها به اشياي باارزش دست يافت.ريشه هاي درختان مرکبات ظرف 5 سال مي تواند آثار تمامي دوره هاي موجود در محوطه هاي باستاني را تخريب کند.چون در هر 5 متر يک درخت کاشته مي شود و مي تواند آثار موجود در زير خاک را تا ارتفاع 7 متر نابود کند.اين در حالي است که در بيش از 6 هزار متر از زمين هاي اطراف سايت موزه گوهرتپه درخت مرکبات کاشته شده است. چگونه گوهر تپه را حفظ کنیم؟ استفاده از تخصص باستان شناسان در گوهرتپه تنها نيازمند توجه جدي تر ميراث فرهنگي به اين سايت است. گوهرتپه آنقدر ارزش دارد که هر قدر طلب کند روز آن سرماگذاري شود.محوطه سايت موزه گوهرتپه هم اکنون زير سقف بلندي قرار دارد که آن را از گزند باران حفظ مي کند اما اشيا و اجساد به دست آمده در اين سايت در معرض آسيب جدي قرار دارد. کارشناس مربوطه درباره حفاظت از اين سايت مي گويد: نگهداري از گوهرتپه و حفاظت از آثار به دست آمده تنها با حمايت جدي بخش معاونت فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي و بخش حفاظت و مرمت را طلب مي کند. با اين حمايت ها مي توان اميدوار بود که اين سايت موزه آسيبي نخواهد ديد.به گفته سرپرست كاوشهاي باستانشناسي گوهرتپه مازندران قرار بود تپه باستاني گوهرتپه با پايگاه غارهاي باستاني ادغام شود و هر دو موضوع در قالب يك پايگاه ديده شود. اما هنوز هيچ اقدام رسمي مبني بر اين ادغام انجام نگرفته است. گوهرتپه تا كنون 4 فصل كاوش باستانشناسي را سپري كرده است و امروز به يكي از محوطههاي مهم كشور و هم رديف محوطههايي چون شهر سوخته، جيرفت، سيلك، و تپه ازبكي قرار گرفته است. اما هنوز به اندازه اين محوطههاي باستاني به آن توجه نميشود.كاوشهاي باستانشناسي نشان ميدهد كه گوهر تپه سهم زيادي در شكل گيري نخستين شهرهاي سرزمين ايران را داشته و اكنون شهري 5 هزار ساله در درون اين تپهها مدفون است.اين تپه باستاني درست در مسيري كه غارهاي باستاني مازندران چون كوميشان، هوتو و كمربند نيز واقع شدهاند. باستانشناسان معتقدند انسانهايي كه در اين غارها زندگي ميكردند پس از خروج از غار به مرور باعث پيدايش گوهرتپه شدند. منبع:وبلاگ تخصصی تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران زمین 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده