رفتن به مطلب

معماری مسجد مدرسه های اصفهان


zahra22

ارسال های توصیه شده

یکی از توانائی‎های بزرگ بشر، زبان است که خود را در نمودهای آوائی، گفتاری و نوشتاری نشان ‎می‎دهد. این مایه، اساس علم انسان است که از یک سو به دنبال خود، آموختن را باعث گردیده و از دیگر سو این نیاز به آموختن، اساس دانش بشری محسوب می‎شود. به تحقیق ‎می‎توان گفت معلمی، قدیمی‎ترین شغل دوران بشریت است که در هر زمان، به شکلی خود را نمایان ساخته است. به عبارتی گویاتر، امر آموزش، یکی از نیازهای حیات نوع بشریت ‎بوده که بشر، با ایجاد فضاهای آموزشی آن را برطرف ‎می‎نماید. مسئله‌ای با اهمیت بسیار، تا بدان جا، که امروزه یک مورخ دقیق و روشن‎بین تنها از مطالعه در این فضاها، ‎می‎تواند تصویر روشنی از تمدن تاریخ گذشتگان یک ملت را پیش چشم خویش مجسم کند.

بدان دلیل که روح دین، همواره طالب جان تعلیم است این‎گونه مراکز یعنی مذهبی– آموزشی، معمولاً در کنار هم و یا در کنار جریان و حرکت مردم، یعنی در گوشه و کنار بازارها مکان‎یابی گردیده‎اند. همان‎گونه که مسجد، به بازار و به محله نزدیک است تا با اذان، مردم را بطلبد، مدرسه نیز در کنار آن‎ها جا ‎می‎گیرد تا پاسخگوی اذان دل و سوالات مردم باشد. در پاره‌‌ای موارد، قرارگیری این دو نهاد در جوار یکدیگر و تداخل و اشتراکی آن‎ها، موجب پیدایش تعدادی مسجد – مدرسه یا مدرسه – مسجد شده؛ مکان‎هایی که هم نیازهای عبادی را مرتفع ‎می‎ساخته و هم نیازهای آموزشی این پیروان دیانت نوظهور را. در گذار زمان مدارس نیز همانند مساجد با الگوی معماری خاص، یعنی ترکیبی از دین و هنر و تجلی گاه هنر اسلامی، به عنوان یکی از ارکان اصلی شهر، در قلب شهرهای مسلمانان پذیرفته شد به گونه‌‌ای که مدارس بزرگ‎تر در مرکز شهر، در کنار مساجد جامع، توسط سلاطین و متمکنین و مدارس کوچک‌تر در محلات شهری و توسط اقشار مختلف مردم، با بهره‌وری از انواع هنرها بنا نهاده شد. باید یادآور شویم در عصر صفویه، مدارس و نهادهای آموزشی به عالی‎ترین مقام دست یافت چرا که در این زمان، از یک سو دولتمردان صفوی، پرچم‎دار تشیع در تاریخ اسلام بودند تا بدین ترتیب مذهب تشیع را ملی نمایند و از دیگر سو رواج این مذهب، خود نیازمند فضاهایی جهت اشاعه بود. لذا توسعه‎ی مکان‎های مزبور در سرلوحه‎ی امور قرار گرفت و مدارس بی‎بدیلی در این دوران بنا نهاده شد. بناهایی که در آن هنرمندان بی آن که خود متوجه باشند دنیا و آخرت را در سینه‎ی نقش و زیبایی معماری آن، نقاشی کرده‎اند و با رنگ، آن را مزیّن و جاودانه ساختند، بناهایی که در آن، هم سهم جسم محفوظ است و هم سهم روح تعلیم و تربیت.

البته لازم به ذکر است در دوران‎های قبل از صفویه، خصوصاً در قرون ۴ تا ۶ هجری که از سوی بسیاری از محققین به عنوان «قرون تجدید حیات علمی و ادبی ایران دوره‎ی اسلامی» نامگذاری شده، مدارس زیادی ساخته شد؛ لیکن در هیچ دورانی مدارس از لحاظ تعداد و نوع و سبک معماری به عظمت دوران صفویه نرسید. متاسفانه با افول سلسله‌ی صفویه و تسلط افاغنه بر ایران زمین، این شکوه روی به اضمحلال و نیستی نهاد و علی‌رغم وجود تلاش مستمر پاره‌ای از بزرگ‌مردان در عهد قاجاریه، باز به وضعیت پیشین باز نگردید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

در این نوشتار، با توجه به ارزش تعلیم و تعلم و همچنین شناخت دقیق مدارس شهر تاریخی اصفهان، برآنیم پس از نگاهی گذرا به مراکز آموزشی – فرهنگی ایران زمین در عهد باستان و در پی آن دوران اسلامی، مدارس و مراکز آموزشی این شهر را، در دوران‎های مختلف، به طور اجمالی بررسی نماییم.

- پیشینه‎ی آموزش و پرورش در ایران زمین:

آموختن همواره یکی از نیازها و خواسته‎های فطری بشر بوده است. نیازی که انسان، همواره جهت تامین آن، متناسب با سطح فرهنگ و تمدن زیستگاه خود، فضایی خاص آن، پدید آورد و یا بدون نیازمندی و تعلق به مکانی ویژه، به واسطه‎ی عوامل رفتاری در اجتماع و آموزش غیررسمی ‎و عملی، پاسخگوی این نیاز بود. در جامعه‎ی مورد مبحث این نوشتار یعنی اقوام ایرانی نیز، این مهم، جایگاهی بس دیرینه دارد. نهاد خانواده، نخستین خاستگاه مقوله‎ی آموزش و پرورش به شمار ‎می‎آمد. در دوران باستان به مرور زمان در سیر تحولات تاریخی، علاوه بر این مکان، نهادهایی مستقل جهت این مقوله، شکل‌گیری نخستین خود را آغاز نمود. این نهادهای مستقل، در جوامع نخستین، با عواملی چند از جمله خواسته‎های جامعه، طبیعت و سن نیروها، عوامل سیاسی و اجتماعی و… در ارتباط بود. لذا اغلب در کنار نهادهای اداری، مذهبی، بازرگانی و… شکل ‎می‎گرفت تا هدف تعلیم و تعلم افراد و نیروهای مورد نیاز این دستگاه‎ها را تامین نماید. بنا بر مطالب مندرج در متون تاریخی، این امر یعنی آموزش، متعلق به اقشار مرفه جامعه بود و در حیطه‎ی وظایف قشر مغان قرار ‎می‎گرفت، گرچه پاره‌‌ای از مردمان عادی نیز از این امتیاز بهره‎مند گشتند به گونه‌‌ای که در دوره‎ی فرمانروایی دیااکو، شکایت‎های خویش را کتبا به دربار شاه عرضه ‎می‎داشتند.

این‎گونه آموزش که بیشتر اختصاص به دوران حکومت مادها داشت پس از چند قرن – در دوران تسلط دولت قدرتمند هخامنشی ( ۵۵۹-۳۳۰ق.م. ) – به یک باره متحول گشت. دیگر نیروهای محدود آموزش دیده در سیستم قبلی، به هیچ عنوان، پاسخگوی نیازهای امور اداری و کشوری دولت جدید، نبود. لذا آموزش جنبه‎ی عمومیت بیشتری یافت و علاوه بر حفظ نقش آموزشی خانواده، به عنوان نهادهای آموزشی ابتدایی، مدارسی نیز در نزدیکی کاخ‎های سلطنتی، نهادهای دولتی و آتشکده‎ها و به دور از مراکز پر سر و صدا همچون بازارها، جهت تعلیم مفاهیم راستی و درستی، پارسایی، امانت‎داری و… به اطفال پارسی ِمتعلق به قشر مرفه یا نیمه مرفه، بنا گردید. حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز در اشاره به نهادهای آموزشی در مجاورت آتشکده‎ها چنین آورده است:

به هر برزن اندر دبستان بدی همان جای آتش پرستان بدی

متاسفانه با یورش اسکندر به ایران و در پی آن سلطه‎ی سلسله‎هایی همچون مقدونیان و سلوکیان (۳۲۳-۲۴۷ق.م. ) و آغاز دوران فترت، باز در نظام و نهادهای آموزش و پرورش نیز، اختلال‎هایی پدیدار گشت، لیکن خوشبختانه با تسلط اشکانیان بر این خطه، کمابیش بسیاری از ارزش‎های فرهنگی و ملی ایران پایدار ماند. پس از طی دوران فرمانروایی حکومت پارتیان و در پی به قدرت رسیدن سلسله‎ی ساسانیان (۲۲۶-۶۵۱ م.)، پیدایش نهادها و مراکز آموزشی به واسطه‎ی دو جنبه‎ی مذهبی و مرکزیت این حکومت، قوت بیشتری گرفت و آموزش بدان حد اعتلا یافت که مسئولان این مقوله یعنی دبیران جزء طبقه‎ی خاصی از جامعه گردیده و بدین ترتیب طبقات سه‎گانه‎ی ایران باستان، به طبقات چهارگانه تبدیل گشت. اکثر فضاهای آموزشی این دوران تحت نظارت دستگاه مذهبی و در مجاورت آتشکده‎ها قرار گرفت. در این دوران از یک سو، آموزش و انتقال آن به نسل‎های بعد، به طریقه و روش شفاهی، به واسطه‎ی پیشرفت چشمگیر در مقولات خط و مباحث نوشتاری، کم رنگ گشت و از دیگر سو، همگام با تحولات فوق‌الذکر، تالیف یا ترجمه‎ی کتب متعدد، متعلق به زبان‎ها و رشته‎های گوناگون در دستور کار قرار گرفت. همچنین با تنوع نیازهای زیستی، اجتماعی و…، نیاز به تخصص‎های گوناگون محسوس گردید. بدین ترتیب نیاز به جایگاهی جهت انجام این موارد و همچنین آموزش در سطوح عالیه پدیدار گشت، ایران زمین مهد این تحول گردید و با تشویق اساتید خود و یا پذیرش اندیشمندان سایر ملل، نهادهای آموزشی پرشکوهی را در سطوح عالیه و در انواع رشته‎ها همچون ادبیات، حقوق، فلسفه، نجوم، پزشکی و… ایجاد نمود. البته در دوران‎های پیش از این سلسله نیز، آموزش عالیه دارای مرتبت و منزلتی بود و دارای اماکنی ویژه، همچون مرکز فرهنگی در هگمتانه (همدان) یا شیزگان (در نزدیکی مراغه) و… که در پی حمله‎ی اسکندر مقدونی، منابع علمی‎آن به کتابخانه‎ی اسکندریه فرستاده شد و پس از استنساخ برداری، طعمه‎ی حریق گردید. متاسفانه به واسطه‎ی عدم اطلاعات نوشتاری در این مقوله، بحث در خصوص این گونه مراکز، اغلب با مشکلات عدیده‌‌ای مواجه ‎می‎باشد.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

مدرسه‌ی جندی شاپور ( درشمال غربی خوزستان، بین شوشتر و شوش) در عهد ساسانیان در زمینه‌ی پزشکی و فلسفه از شهرت و اعتبار قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود و قرن‌ها به صورت مرکز علمی و فرهنگی ایران فعالیت داشت (اولیری، ۱۳۵۵، ص : ۲۳). این نهاد شهرت شایانی یافت و به مقام بزرگ‌ترین مرکز علمی‎و فرهنگی جهان باستان نائل آمد، تا قرون اولیه‎ی اسلا‎می‎( قرن ۲ و ۳) نیز به حیات خود ادامه داد و با حفظ مواریث علمی‎در قرون پر آشوب و نهادن آن در دامانِ تمدن اسلا‎می‎خدمات شایانی به جامعه‎ی ایران زمین نمود. خلاصه آن که، آموختن و آموزش در ایران باستان و علی‌الخصوص دوران ساسانیان با وجود در برداشتن نکات مثبت و منفی فراوان، ارزش و اعتباری بسیاری داشت، آموزش فضیلت , عدالت، کردار نیک، دلیری و سلحشوری و بسیاری موارد مثبت دیگر، از جمله مزایای نهادهای آموزشی این دوران و از دیگر سو، تعلق این امر به اقشار خاص جامعه، تعصب و اطاعت کورکورانه، سلب آزادگی انسان و… از معایب این مراکز ‎می‎باشد که در مقایسه با نقش عظیم این مقوله و همچنین تعدد نکات مثبت آن، قابل اغماض است.

این‎گونه آموزش بدین منوال ادامه یافت تا این که مذهب و دیانت اسلام، به عنوان آئینی نو در کشور ایران به منصه‎ی ظهور رسید و به همراه خود نهادها و فضاهایی جدید، متناسب با مذهب و خواسته‎های نو، ایجاد نمود. مساجد یکی از این گونه فضاهای جدید به شمار ‎می‎آید که علاوه بر وظایف اصلی خود یعنی کارکردهای مذهبی و آموزشی، سایر عملکردهای شاخص شهر همچون قضاوت، حکومت و… را نیز در گرفت و در قالب قلب تپنده‎ی شهر اسلا‎می‎درآمد. به واسطه‎ی شفاهی بودن مقوله‎ی آموزش مسلمانان در بدو ورود اسلام، نیاز به فضایی مستقل از مسجد، جهت آموزش، چندان محسوس نبود. نخستین جایگاه تعلیم و تربیت در مسجد النبی منعقد شد و حلقه‎های درس و آموزش در ساعاتی غیر از اوقات نماز جماعت، در رواق جایگاه نماز برگزار ‎می‎گردید. بدین ترتیب مساجد، به صورت نخستین جایگاه‎های آموزشی تمدن اسلا‎می‎در آمد به گونه‌‌ای که امروزه از مسجد النبی، به عنوان کهن‎ترین دانشگاه اسلا‎می‎یاد ‎می‎شود.

به تدریج از اواخر قرن دوم به اکثر علوم توجه خاصی مبذول شد و نهادهایی جهت تعلیم و تربیت در سطوح عالی به منصه‎ی ظهور رسید، همچون بیت الحکمه در بغداد و دارالعلم قاهره – محل تجمع اندیشمندان، فضلاء، مترجمان کتب و… – که به عنوان نخستین مراکز تحقیقاتی اسلا‎می‎شناخته شده اند.

آنچه از مطالعه‎ی متون تاریخی بر‎می‎آید نشانگر آن است که تا اواخر قرن سوم هجری ، فضایی خاص تعلیمات دینی، نظیر مدارس پس از این قرن وجود نداشته و به تدریج از اواخر این قرن، در پی ازدیاد طلاب و تعدد مکتب‎های فلسفی، تداخل دو عملکرد آموزشی و مذهبی در بنایی واحد با مشکلات عدیده‌‌ای رو به رو گشت و ضرورت ایجاد فضایی مستقل را محسوس نمود. بدین ترتیب در ابتدای امر، مدارسی توسط نیکوکاران و سلاطین در پاره‌‌ای از شهرها همچون بلخ، بخارا، نیشابور، غزنه و… برپا گردیدند همچون مدرسه‎ی بیهقیه و مدرسه‎ی سعدیه در نیشابور و یا مدارسی در آمل، که در این مدارس علاوه بر فضای تدریس، حجره‎هایی جهت سکونت طلاب، موقوفاتی جهت تامین مخارج مدرسه و طلاب و مدرسان و موارد دیگر مد نظر قرار گرفته بودند. مدارس محلی، همچون قلب تپنده‎ی محله‎ی خود به شمار ‎می‎آمدند و در زمان‎هایی خاص با برگزاری جلساتی جهت مسلمانان، پذیرای سایرین ‎می‎گردیدند. بدین ترتیب پیوندی عمیق میان مردمان، طلاب و علماء منعقد ‎می‎شد و مدرسه، کارکردی فراتر از آموزش مطلق طلاب ایفاء ‎می‎نمود.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

پس از چندی، در پی انتخاب شهر بغداد در نزدیکی شهر مداین (تیسفون) به عنوان پایتخت ایرانی عباسیان و تاسیس بیمارستانی نظیر جندی شاپور در بغداد به دستور‎ هارون الرشید به نام «بیمارستان رشید یا قدیم»، به مرور زمان، بسیاری از دانشمندان گندی شاپور جذب این مرکز گردیدند. بدین سان شهر بغداد در دل ایران شهر به عنوان مرکز سیاسی و حکومتی، از لحاظ ‌‌علمی‎نیز از اعتبار والایی برخوردار شد لیکن از سوی دیگر این مسئله باعث گردید گندی شاپور مرکزیت ‌‌علمی‎خود را از دست بدهد و پس از چندی این دانشگاه عظیم، به ویرانه‌‌ای مبدل گردد. البته علاوه بر شهر بغداد به عنوان مرکزیت ‌‌علمی‎جهان اسلام، در سایر بلاد شرقی نظیر بخارا، ری، اصفهان و… و بلاد غربی همچون فسطاط، قاهره، قرطبه و… نیز، مکان‎های ‌‌علمی‎معتبری ایجاد گشتند که در ادامه‎ی این نوشتار – همخوان با عنوان پژوهش – به توضیح یکی از این مراکز علمی، یعنی شهر اصفهان ‎می‎پردازیم.

- پیشینه‎ی آموزش در شهر اصفهان:

شهر اصفهان نیز که در این نوشتار مدنظر ‎می‎باشد یکی از مراکز ‌‌علمی ‎مهم ایران محسوب ‎می‎گردد و بسیاری از بناهای آموزشی ممتاز متعلق به ادوار مختلف تاریخی را در بر دارد، به گونه ای که دانشمندان و سیاحان بسیاری در خصوص منزلت آن از قرون اولیه‎ی هجری تا زمان صفویه سخن گفته اند. به عنوان مثال یاقوت حموی ‎می‎گوید : « به آن تعداد که در این شهر دانشمندان و پیشوایان علوم و فنون پرورش یافته، در کمتر شهری از بلاد مسلمین این گونه بوده است. » ( یاقوت حموی، ۱۹۷۹، ص : ۳۰۹) شاردن سیاح فرانسوی نیز، در خصوص جایگاه فرهنگی این شهر در زمان صفویه چنین ‎می‎گوید : « اصفهان دارالعلم شرق یعنی مهد دانش در سراسر مشرق زمین به شمار می‌رود و از آنجا، علوم به کلیه‎ی نقاط خاور، به ویژه هندوستان منتشر می‌گردد. » ( شاردن، ۱۳۴۵، جلد ۸، ص : ۱۲۱) اصفهان دوران صفویه را، دارالعلم شرق، خیر البلاد، دارالدوله، دارالسلطنه، دارالعلم، دارالملک و… نامیده اند. (مهدوی، ۱۳۵۸، ص : ۱۰۷) اصفهان این عهد را قبه الاسلام نیز گفته اند. ( خوانساری، ۱۳۵۶، صص : ۱ و ۱۰) و…

از لحاظ مقوله‎ی معماری نیز، این شهر دارای اهمیتی بسزا ‎می‎باشد و قلب معماری ایران در دوران‎های بعد از اسلام را تشکیل ‎می‎دهد، چراکه این شهر در دو دوره ی مهم بعد از اسلام، یعنی دوره‌های سلجوقی و صفوی مرکز ایران بوده و بنابراین بیشترین بناهای با ارزش این دو دوره را در خود دارد. از آنجا که بعد از اسلام، حکومت ایران در دور‌ه‌های سلجوقی و صفوی بیشترین قدرت، وسعت و تمرکز خود را داشته می‌توان به این نتیجه دست یافت که شهر اصفهان، دارنده ی برجسته‌ترین نمونه‌های معماری ایران بعد از اسلام است و بدین ترتیب معماری اصفهان، واجد نمایان‌ترین خصوصیات معماری این دوره ی ایران می باشد. (میرمیران، ۱۳۷۷، ص : ۹۴)

این شهر پس از گشودن دروازه‎های خود بر سپاهیان اسلام در سال ۲۳ ه. ق. و قبول دین مبین، زمینه‎های تاسیس مراکز مذهبی – آموزشی را فراهم نمود و با تاسیس مسجدی بزرگ توسط ابوخناس مولی عمر بن خطاب، در روزگار امیر المومنین در محله‎ی خشینان ( ابونعیم، ج.۱، ص : ۳۶) تعلیم و تربیت و آموزش دین از این مسجد شروع شد. در همین شهر، از یاران رسول ا… (ص) کسانی بودند که به مردم واجبات و سنت‎های دین را ‎می‎آموختند. ( ابونعیم، جلد ۷، ص : ۱۰۴) پس از چندی مسجد جامع اصفهان ( به عنوان سومین مسجد شهر و اولین مسجد جامع ) به دست ایوب بن زیاد والی اصفهان در حدود سال ۱۵۶ هجری تاسیس گردید و با دربرگرفتن حجره‎های متعدد، کتابخانه‎های عظیم و… بسان نخستین دانشگاه اسلا‎می‎شهر در آمد به گونه‌‌ای که مقدسی ‎می‎گوید : « مسجد جامع نخستین دانشگاه اسلا‎می‎در این شهر بود، کتابخانه‎ی این مسجد منابع آموزشی و تحقیقاتی در علوم گوناگون را در اختیار طلاب و استادان قرار ‎می‎داد و راه را برای تحقیقات عالی در این شهر هموار ‎می‎کرد. ( مقدسی، ۱۴۰۸، ص : ۳۲۹)

Untitled-1_53.jpg

نقشه ی شماره ی ۱ – نقشه ی اصفهان در دوران ساسانیان و اوایل اسلام ( غلوم بیک، ۱۳۷۷، ص : ۱۰)

  • Like 1
لینک به دیدگاه

Untitled-2_57.jpg

تصویر شماره‎ی ۱- تصویری از امامزاده اسماعیل محل قدی‎می‎مسجد شیعا ( بایاش، ۱۳۷۹)

با روی کار آمدن سلسله‎های ایرانی تبار، آموزش به نحوی بارزتر در دستور کار قرار گرفت. علاوه بر سلسله‎ی علویان طبرستان – به عنوان نخستین سلسله‎های ایرانی تبار که در زمینه‎ی علم نقش ممتازی داشتند – سامانیان نیز بسیار علم پرور بودند به گونه‌‌ای که اکثر مورخین همچون مقدسی، پادشاهان سامانی را از جمله‎ی خوش رفتارترین و فرهنگ پرورترین حکام معرفی نموده اند. ( مقدسی، ۱۳۶۱، ص : ۴۹۴ ) در دوران آل بویه نیز، تحولات مه‎می‎در این شهر به وقوع پیوست و علاوه بر تقسیم شهر به چهار محله‎ی بزرگ ( جوباره، کررآن، کوشک و دردشت )، ساخت خانه‎ی صاحب بن عباد ( وزیر معروف موید الدوله و فخر الدوله ) در نزدیکی دروازه‎ی طوقچی، بنای مسجد جامع جورجیر توسط این وزیر و یک میدان و یک تخت گاه معروف به میر و اقدامات وسیع در مسجد جامع، مدرسی نیز به نام مدرس ابن سینا در محله‎ی دردشت احداث گردید که تا به امروز بر جای باقی است. ( جابری انصاری، ۱۳۷۸، صص : ۱۵ تا ۱۸ ) در این دوران علاوه بر این اقدامات، کتابخانه‌‌ای برای مسجد جامع و بیمارستانی مجهز، با پزشکانی حاذق بنا نهاده شد. ( مقدسی، ۱۴۰۸ ق.، ص : ۳۲۹ ) بدین ترتیب در دوران آل بویه شهر اصفهان با در برگرفتن مسجد جامع و مدرس‎های موجود در آن، مکتب خانه و مدرس‎هایی همچون مدرس ابن سینا، وظیفه‎ی آموزش ِ طالبان علم این دوره را محول گردید. البته لازم به ذکر است علاوه بر مساجد، مکتب خانه‎ها نیز در زمینه‎ی آموزش کودکان نقش بسزایی داشتند.

در نخستین قرون اسلامی، این امر در اصفهان دارای چنان رشد و گسترشی بود که این شهر، دهها نفر مودب یا ادیب و معلم داشت، از جمله حجاج بن یوسف قتیبه‎ی همدانی، متوفی ۲۶۰ ه. ق. با مکتبی بیش از یک صد کودک. ( ابونعیم اصفهانی، ۱۴۱۰ ه. ق.، ج. ۱، ص : ۳۵۵ )

بدین ترتیب شهر مورد مبحث این نوشتار یعنی اصفهان، در تاریخ فرهنگ ایران، نقش بسزایی ایفاء نمود و در طی تاریخ تا به امروز، مراکز فرهنگی مختلفی را مشتمل ‎می‎گردید که در ادامه به صورت فهرست وار به معرفی این بناها در دوران‎های مختلف تاریخی این شهر ‎می‎پردازیم. مراکز فرهنگی اصفهان در قرون اولیه‎ی اسلا‎می‎عبارتند از :

۱- مسجد جامع یا نخستین مرکز تعلیم و تربیت اصفهان

۲- مسجد جامع جورجیر

۳- مدرسه ی علایی یا مدرس ابن سینا

 

Untitled-3_52.jpg

تصویر شماره‎ی ۲- تصویری از مسجد جامع اصفهان

  • Like 1
لینک به دیدگاه

Untitled-4_48.jpg

تصویر شماره‎ی ۳- تصویری از مسجد جورجیر یا حکیم

Untitled-5_48.jpg

تصویر شماره‎ی ۴- تصویری از مدرسه‎ی علایی یا مدرس ابن سینا ( عدل، ۱۳۷۲، ص : ۱۰۸)

پس از سپری شدن این دوره، در دوران سلجوقی، پادشاهان، وزرا و امرای ایالات از یک سو برای تبلیغ و ترویج مذهب خود و از سوی دیگر برای مقابله با تبلیغات مخالفان خود، به ویژه اسماعیلیان، اقدام به تأسیس مدرسه‌های متعددی کردند. نهضت احداث مدرسه‌های مذهبی در این عصر – یعنی زمان سلجوقیان – چنان قوی بود که تعداد مدرسه‌ها و رباط‌ها و دیگر فضاهای آموزشی و مذهبی و نیز بودجه و هزینه ای که صرف احداث و اداره‎ی آنها و پرداخت مستمری و حقوق طلاب، مدرسان وعلما می‌شد، تا آن زمان در جهان اسلام سابقه نداشت. به قول راوندی در کتاب راحه الصدور : « چندان خیرات که در دولت سلاطین آل سلجوق و ایام همایون ایشان ظاهر شد از احیای معالم دین و تشیید قواعد مسلمانی و بنای مساجد و انشای مدارس و رباطات و تناظر و ادرار و انظار و اوقاف بر علما و سادات و زهاد و ابرار در هیچ روزگاری نبود، و آثار آن در ممالک اسلام ظاهر است. (راوندی، ۱۳۶۴، ص : ۶۶) خواجه نظام‌الملک طوسی را می‌توان پیشرو نهضت مذکور در این دوران دانست که اکثر مدرسه‌های احداثی وی، به «نظامیه» مشهور گردید. البته نظامیه‌ها را نباید تنها مدارسی دانست که نظام‌الملک بنا کرده است، بلکه برخی از این مدرسه‌ها به نام مدرسین یا محل بنای آنها خوانده می‌شد، چنانکه نظامیه‎ی اصفهان به خاطر عنوان مدرس آن – صدرالدین- به صدریه هم مشهور بوده است. ( نفیسی، ص : ۱۸) در دوران سلجوقیان، در زمینه‎ی معماری نیز، فعالیت‎های بسیار وسیعی صورت پذیرفت. بدین ترتیب علاوه بر تحول معماری مساجد، فضای معماری مدارس نیز دگرگون گردید و به شکل چهار ایوانی در آمد. لازم به ذکر است طرح مزبور یعنی چهار ایوانی، همانند بسیاری از شهرهای پیش از اسلام، نظیر شهرهای ساسانی که دارای چهار دروازه در جهات چهارگانه بودند، با توجه به جهات اربعه شکل گرفته اند. از الگوی مزبور در دوران قبل از اسلام نیز، در بسیاری از کاخ‎های ساسانی و اشکانی بهره گرفته شد. البته در معماری کاروانسراها نیز از این الگو بهره گرفته شد و زمینه‎ی شباهت فراوان این دو فضا را فراهم نمود تا جایی که مسجد، در مدارس و محل نگهداری حیوانات، در پاره‌‌ای از کاروانسراها، عامل تمایز این دو کاربری گشت. ( سلطان زاده، ۱۳۶۴، ص : )

سلجوقیان در آغاز سلطنت در ترویج علم و دانش تلاش‌های بسیاری نمودند که ثمره‎ی این کوشش، مجاهدت و بذل توجه و عنایت آنان، به اوج فرهنگ و هنر در دوران فرمانروایی ایشان انجامید. شهر اصفهان به مناسبت پایتخت بودن بهره‌ای بیشتر یافت و فضاهای آموزشی متعددی به عنوان عناصر مصنوع استخوان بندی شهر، عمدتاً درپیرامون میدان کهنه، ایجاد گشت که از آن جمله ‎می‎توان به مدارس زیر اشاره نمود :

  • Like 1
لینک به دیدگاه

- مدرسه‎ی ملکشاه سلجوقی یا مدرسه‎ی ملکشاهی در محله‎ی احمدآباد اصفهان به نام دارالبطیخ.

۲- مدرسه‎ی سلطان محمد سلجوقی(۴۹۸-۵۱۱ هـ.ق) یا مدرسه‎ی حاجی حسن در مقابل درِ ورودی صحن‎هارون ولایت و متصل به مسجد علی.

و سایر مدارس غیر موجود همچون : مدرسه‎ی نظامیه‎ی اصفهان یا صدریه یا خواجه نظام الملک، بین مسجد جامع و دو منار دردشت و بین گنبد بزرگ نظام‌الملک و گنبد سلطان بخت آغا، مدرسه‎ی فخریه، ملکه خاتون، سمیر‎می‎یا کمال الملک وزیر، تاج الملک، شمسیه و سلطان جلال الدین خوارزمشاه (منکبرنی ).

Untitled-6_48.jpg

تصویر شماره‎ی ۵- تصویری از مدرسه‎ی ملکشاه سلجوقی یا مدرسه‎ی ملکشاهی

Untitled-7_40.jpg

تصویر شماره‎ی ۶- تصویری از مدرسه‎ی سلطان محمد سلجوقی یا مدرسه‎ی حاجی حسن

در پی حمله‎ی اقوام مغول، خراسان و سایر شهرهای ایران، پایکوب سم ستوران مغول گردید و فجایعی جانگداز در دفتر تاریخ ثبت شد. در این زمان نفاق و برادر کشی بین شافعیان و حنفیان و دو خانواده‎ی آل خجند و آل صاعد، پایتخت باشکوه سلجوقیان یعنی شهر اصفهان را، به ویرانی سوق داد، مدارس خراب شدند و کتابخانه‌ها سوختند و بدین ترتیب دوران شکوفایی نهضت تمدن اسلا‎می‎روی به افول نهاد.

در سال ۶۳۵ هجری که اصفهان به دست مغولان افتاد، هر آنچه که از نزاع بین آل خجند و آل صاعد باقی مانده بود، به آتش کشیده شد، مدارس نابود گردید و همه‎ی دانشمندان کشته شدند. در این دوره که « دوران فترت » نام دارد تا سال ۷۲۵ هجری که ساختمان مدرسه‎ی امامیه تمام می‌شود، احتمالاً مدرسه‎ی دیگری در اصفهان ساخته نشد. ( ایمانیه، ۱۳۵۰، صص : ۶۹ تا ۷۱ )

لینک به دیدگاه

مدارس این دوران عبارتند از :

۱- مدرسه‎ی امامیه یا مدرسه‎ی بابا قاسم.

۲- مدرسه‎ی سلطان بخت آغا یا مدرسه‎ی دو منار دردشت یا مدرسه‎ی شوری.

۳- مدرسه‎ی مسجد جامع یا مدرسه‎ی مظفریه یا مدرسه‎ی عمربن عبدالعزیز.

۴- مدرسه‎ی باقریه‎ی درب کوشک یا مدرسه‎ی باقریه یا مدرسه‎ی درب کوشک یا مدرسه‎ی پاشیر یا مدرسه‎ی باب القصر.

۵- مدرسه‎ی ترک‎ها ( امام‎هادی (ع).

۶- مدرسه‎ی علی بن سهل بن ازهر.

۷- مدرسه‎ی شهشهان یا شاه علاء الدین محمد.

۸- خانقاه شیخ ابومسعود.

و سایر مدارس غیر موجود همچون : مدرسه‎ی اوزون حسن ( حسن بیک )، مدرسه‎ی شاه حسن، مدرسه‎ی درویشان، مدرسه‎ی نقاشان، مدرسه‎ی خواجه صدر الدین علی، مدرسه‎ی خواجه ملک مستوفی. مدرسه‎ی سید رکن الدین محمد یزدی یا عصمتیه، مدرسه‎ی صدر منصور، مدرسه‎ی جوهان و دارالسیاده.

 

Untitled-8_34.jpg

تصویر شماره ی ۷ – تصویری از مدرسه‎ی امامیه یا مدرسه‎ی بابا قاسم

Untitled-9_34.jpg

تصویر شماره ی ۸ – تصویری از مدرسه‎ی سلطان بخت آغا یا مدرسه‎ی دو منار دردشت یا مدرسه‎ی شوری

Untitled-10_33.jpg

تصویر شماره‎ی ۹ – تصویری از مدرسه‎ی مسجد جامع یا مدرسه‎ی مظفریه یا مدرسه‎ی عمربن عبدالعزیز

Untitled-11_27.jpg

تصویر شماره‎ی ۱۰ – تصویری از مدرسه‎ی باقریه‎ی درب کوشک یا مدرسه‎ی باقریه یا مدرسه‎ی درب کوشک یا مدرسه‎ی پاشیر یا مدرسه‎ی باب القصر ( حاجی قاسمی، ۱۳۷۸، ص : ۵۷)

 

Untitled-12_22.jpg

تصویر شماره‎ی ۱۱– تصویری از مدرسه‎ی ترک‎ها ( امام‎هادی (ع)

لینک به دیدگاه

Untitled-13_17.jpg

تصویر شماره ی ۱۲ – تصویری از مدرسه‎ی علی بن سهل بن ازهر

Untitled-14_19.jpg

تصویر شماره ی ۱۳ – تصویری از مدرسه‎ی شهشهان یا شاه علاء الدین محمد

Untitled-15_14.jpg

تصویر شماره ی ۱۴ – تصویری از خانقاه شیخ ابومسعود

پس از فروپاشی دولت متمرکز ایرانی، مذاهب و فرقه‎های مختلف مربوط به آئین اسلام، شکل گرفتند. در این برهه‎ی زمانی گرایش تشیع در سرزمین ایران گسترش می یابد، آئینی که به جز دوران آل بویه، مذهبی مردود به شمار می رود و حتی بعد از حمله‎ی مغول و در زمان ایلغار تیمور اوجی سهمگین می یابد، در قرن هشتم و نهم و دهم فرصتی برای شکوفایی پیدا می کند. سازمان‎های فرقه ای مذهب شیعه، با رجوع به مفاهیم حکومت غاصب و حکومت صالح در دوران اسلامی موفق می گردند تا در میان عامه‎ی مردم بذر اتحاد عقیدتی را بیفشانند. شکل گیری حکومت‎های سربداران در زمان ایلخانان مغول در خراسان و خاندان شیخ صفی در منطقه‎ی اردبیل و قره باغ در زمان حکومت قره قویونلو در آذربایجان، نشان‎هایی روشن از نوعی اتحاد عقیدتی هستند که با حرکت سربداران آغاز می گردد و با استقرار دولت صفوی در قرن دهم هجری به بار می نشیند. (حبیبی، ۱۳۷۸، ص : ۸۷)

آرامش نسبی برقرار شده در این دوران، خصوصاً در دوره‎ی حکمرانی شاه عباس، این امکان را فراهم ساخت که پیشرفت‎های چشمگیری در زمینه‎ی تولیدات کشاورزی، صنعتی، توسعه‎ی روابط تجاری داخلی و خارجی، رشد شهرنشینی و… به وجود آید. البته هنگامی که شاه عباس به قدرت رسید، حکومت صفوی دارای عظمت و شکوه چندانی نبود. وی پس از سرکوبی دشمنان داخلی و خارجی و ایجاد یک حکومت متمرکز قدرتمند، اقدام به فعالیت‎های وسیعی در زمینه‎های عمران و آبادی شهرها نمود.

صفویان برای حفظ مشروعیت ظاهری حکومت خود، از حمایت برخی علما و تأسیس فضاهای آموزشی تا آنجا که برای ارکان حکومت خود، احساس خطر نمی‌کردند، دریغ نمی‌نمودند. تبلیغ و ترویج آداب و احکام و تبلیغ و نشر آن و حمایت از علما، بدون توجه به فضاهای آموزشی و مهیا کردن امکانات آموزشی میسر نبود، به عبارت دیگر تدوین، تبلیغ و اجرای احکام و شعائر مذهبی، مستلزم توسعه‎ی نظام آموزشی بود. به این ترتیب در دوره‎ی صفویه تعداد بسیاری مدرسه احداث شد و هزینه‌های قابل توجهی صرف آموزش طلاب و اداره‎ی مدارس گردید. متأسفانه خشک اندیشی و روح حاکم بر آن عهد چنان بود که تدریس فلسفه و علوم عقلی در اغلب مدارس ممنوع شده بود و علمای آگاه و نیک اندیش مورد اذیت و آزار قرار می‌گرفتند. (سلطان زاده، ۱۳۶۴، ص : ۱۳۰) علی رغم ایجاد مدارس متعدد و توجه خاص شاهان صفوی به علوم فقهی، دینی و هنرهای ظریف و معماری، به سبب عدم توجه آنها به سایر شاخه‎های علوم اسلامی، علوم عقلی، ادبیات، پزشکی و… پیشرفت چشمگیری در این زمینه‎ها حاصل نشد و بسیاری از بزرگان و هنرمندان این هنرها به دربارهای هند و عثمانی پناه بردند. (باستانی پاریزی، ۱۳۵۸، ص : ۳۵۴)

لینک به دیدگاه

شهر اصفهان پایتخت این سلسله‎ی قدرتمند، محمل اقدامات وسیع و متعدد گردید. در اوایل حکمرانی این سلسله، در شهر اصفهان، عناصری شهری از جمله کاروانسراها، بقعه‎ها، مدارس و مساجد در پیرامون میدان کهنه ایجاد گشت، لکن در پی استقرار این حکومت در این شهر و انتخاب آن به عنوان پایتخت، نیاز به ایجاد یک مرکز و هسته‎ی جدید اداری – حکومتی احساس گشت، چرا که مرکز اصلی قدیمی شهر (میدان کهنه) توانایی برآوردن نیازهای جدید سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اداری را دارا نبود. لذا در سال ۱۰۱۱ (طبقه نوشته‎ی آقای هنرفر در صفحه‎ی ۳۹۶ گنجینه‎ی آثار تاریخی اصفهان ) میدان نقش جهان در پیوند با میدان کهنه از طریق محور بازار، با عناصری فراوان در پیرامون همچون مدارس، احداث گشت و بدین ترتیب با ایجاد بناهای حکومتی، باغ‎ها و بستان‎ها، گلدسته‎ها، عمارات عالی و… روحی تازه در کالبد این شهر دمیده شد.

Untitled-16_13.jpg

نقشه‎ی شماره‎ی ۲ – اصفهان در دوران صفویه ۱۰۰۶ تا ۱۱۳۰ هجری ( وزارت فرهنگ و هنر، ۱۹۷۶، ص : ۱۹ )‌

سیاحانی که در دوره‎ی صفویه مدتی در ایران اقامت داشتند، از تعداد بسیار مدرسه‌ها سخن گفته‌اند. شاردن سیاح فرانسوی که در زمان صفویه سال‌ها در اصفهان اقامت داشته در سفر نامه‎ی خود، در خصوص مدارس صفویه چنین نوشته است: « مدارس در ایران فراوان است، ایرانیان آموزشگاه‌ها را مکتب خوانند و معلمین را مکتب‌دار گویند، در هر شهری تعداد کثیری مدرسه موجود می‌باشد و حتی می‌توان گفت در هر ناحیه‌ای از شهر نیز، مدارس بسیاری وجود دارد. (شاردن، ۱۳۴۵، جلد ۵، ص : ۲۷)

مدارس موجود این دوران عبارتند از :

مسجد - مدرسه‎ی علی قلی آقا، مسجد - مدرسه‎ی حکیم، مدرسه‎ی شمس آباد، مدرسه‎ی جلالیه یا احمدآباد، مدرسه‎ی اسماعیلیه، مدرسه‎ی امامزاده اسماعیل یا ابراهیم بیک، مدرسه‎ی جده‎ی بزرگ، مدرسه‎ی جده کوچک، مدرسه‎ی میرزا تقی یا سید جزایری یا حوابیگم یا خالصیه، مدرسه‎ی حکیمیه یا کاسه گران یا شمسیه، مدرسه‎ی ذوالفقار، مدرسه‎ی الماسیه مدرسه‎ی ساروتقی یا مدرسه‎ی ثقه الاسلام یا مدرسه‎ی آقا شیخ محمد علی، مدرسه‎ی عربان، مدرسه‎ی عباسی یا ناصری مدرسه‎ی سلیمانیه، مدرسه‎ی شفیعیه‎ی دردشت، مدرسه‎ی ملا عبدا…، مدرسه‎ی میرزا حسین، مدرسه‎ی میرزا شاه حسین یا‎هارونیه یا‎هارون ولایت، مدرسه‎ی سلطانی یا مدرسه‎ی چهارباغ، مدرسه‎ی نوریه، مدرسه‎ی نیم آورد.

و در حدود ۷۰ مدرسه ی دیگر، که امروزه از آن‎ها اثری برجای نبوده و در این نوشتار، مجالی جهت پرداختن بدان نیست.

 

Untitled-17_11.jpg

تصویر شماره ی ۱۵- تصویری از مسجد - مدرسه‎ی علی قلی آقا

Untitled-18_10.jpg

تصویر شماره ی ۱۶- تصویری از مدرسه‎ی حکیم

Untitled-19_8.jpg

تصویر شماره ی ۱۷- تصویری از مدرسه‎ی شمس آباد

Untitled-20_10.jpg

تصویر شماره ی ۱۸- تصویری از مدرسه‎ی جلالیه یا احمدآباد

 

Untitled-21_7.jpg

تصویر شماره ی ۱۹- تصویری از مدرسه‎ی اسماعیلیه

لینک به دیدگاه

Untitled-22_7.jpg

تصویر شماره ی ۲۰- تصویری از مدرسه‎ی امامزاده اسماعیل یا ابراهیم بیک

Untitled-23_5.jpg

تصویر شماره ی ۲۱- تصویری از مدرسه‎ی جده‎ی بزرگ ( حاجی قاسمی، ۱۳۷۸، ص : ۳۳)

Untitled-24_6.jpg

تصویر شماره ی۲۲- تصویری از مدرسه‎ی جده کوچک( حاجی قاسمی، ۱۳۷۸، ص : ۴۰)

Untitled-25_5.jpg

تصویر شماره ی۲۳- تصویری از مدرسه‎ی میرزا تقی یا سید جزایری یا حوابیگم یا خالصیه یا مدرسه‎ی آقا شیخ محمد علی

Untitled-26_4.jpg

تصویر شماره ی۲۴- تصویری از مدرسه‎ی حکیمیه یا کاسه گران یا شمسیه ( حاجی قاسمی، ۱۳۷۸، ص : ۷۹)

Untitled-27_3.jpg

تصویر شماره ی۲۵- تصویری از مدرسه‎ی ذوالفقار

Untitled-28_3.jpg

تصویر شماره ی۲۶- تصویری از مدرسه‎ی الماسیه

Untitled-29_2.jpg

تصویر شماره ی۲۷- تصویری از مدرسه‎ی ساروتقی یا مدرسه‎ی ثقه الاسلام ( حاجی قاسمی، ۱۳۷۸، ص : ۸۹ )

Untitled-30_2.jpg

تصویر شماره ی۲۸- تصویری از مدرسه‎ی عربان

Untitled-31_2.jpg

تصویر شماره ی۲۹- تصویری از مدرسه‎ی عباسی یا ناصری

لینک به دیدگاه

Untitled-32_2.jpg

تصویر شماره ی۳۰- تصویری از مدرسه‎ی سلیمانیه

Untitled-33_1.jpg

تصویر شماره ی۳۱- تصویری از مدرسه‎ی شفیعیه‎ی دردشت

Untitled-34_1.jpg

تصویر شماره ی۳۲- تصویری از مدرسه‎ی ملا عبدا… ( حاجی قاسمی، ۱۳۷۸، ص : ۸۳)

Untitled-35_1.jpg

تصویر شماره ی۳۳- تصویری از مدرسه‎ی میرزا حسین ( حاجی قاسمی، ۱۳۷۸، ص : ۹۰)

[TABLE]

[TR]

[TD]Untitled-37_3.jpgUntitled-36_1.jpg[/TD]

[TD][/TD]

[/TR]

[/TABLE]

تصاویر شماره ی۳۴ و ۳۵- تصاویری از مدرسه‎ی میرزا شاه حسین یا‎هارونیه یا‎هارون ولایت

Untitled-38_2.jpg

تصویر شماره ی۳۶- تصویری از مدرسه‎ی سلطانی یا مدرسه‎ی چهارباغ

Untitled-39_2.jpg

تصویر شماره ی۳۷- تصویری از مدرسه‎ی نوریه

Untitled-40_2.jpg

تصویر شماره ی۳۸- تصویری از مدرسه‎ی نیم آورد ( حاجی قاسمی، ۱۳۷۸، ص : ۹۵)

متاسفانه پس از سپری شدن دوران صفویه، در اثر عواملی همچون، حمله‎ی افغان‎ها، جنگ‌های پی‌درپی، ضعف بنیه ی اقتصادی و عواملی از این دست، شکوه و عظمت این مدارس، به پایان رسید و بسیاری از آن‎ها ویران گشتند. با وجود بهبود اوضاع در دوران کریم خان، باز احداث این سلسله اماکن، به دلیل عموالی متعدد و مختلف به گونه ی پیشین میسر نگردید.

سلاطین قاجار نیز همانند سایر سلسله‎های پس از صفویه، نتوانستند، به حکومت و سلطنت خود – نظیر سلسله‎ی مقتدر صفویه – جنبه‌ای شرعی و مذهبی دهند و با وجود آن که با گروهی از علما رابطه برقرار کردند و ضمن تظاهر به دینداری، هزینه‌هایی نیز صرف پرداخت مستمری و احداث و احیای تعدادی از بناهای مذهبی نمودند، اما هیچ گاه به این موفقیت دست نیافتند تا نظر موافق بیشتر علما را جلب نمایند و به حکومت خود جنبه‌ای مذهبی بدهند. مدارس دینی نیز از رونق دوره ی صفویه برخوردار نبودند. (سلطان زاده، ۱۳۶۴، صص : ۲۵۹ و ۲۶۰ ) محمد مهدی اصفهانی در کتاب « نصف جهان فی تعریف الصفهان » در ضمن شرح وضع مدارس اصفهان اشاره می کند که تعدادی از مدارس، کمتر از گنجایش خود طلبه دارند و برخی هم از طلبه خالی هستند. وی در ادامه ی توضیحات خود می‌گوید: « دیگران مدارس بسیاری در زمان صفویه ساخته بوده‌اند که بعضی از آن‎ها بسیار عالی و وسیع و الحال آنها خراب و بعضی در شرف خرابی می‌باشد و چندین مدرسه ی دیگر، در محلات واقع و اکثراً از طلبه ی علم خالی و قابل ذکری نیستند.» (الاصفهانی، ۱۳۶۸، ص :۷۳ )

لینک به دیدگاه

با این حال با وجود تما‎می‎مشکلات و نابسامانی‎ها، گرچه سال‎ها این شهر از بناهای آموزشی و مذهبی جدید و درخور، تهی گشت لیکن با همت بزرگ مردانی از این دیار، بناهایی بسیار عظیم ساخته شد.

پاره‌‌ای از این مدارس عبارتند از :

۱ – مدرسه ی صدر بازار یا صدریه.

۲- مدرسه ی صدر چهار باغ خواجو یا امین الدوله.

۳- مدرسه ی صدر پا قلعه یا سید العراقین.

۴- مسجد – مدرسه ی سید.

۵- مسجد و مدرسه ی رکن‌ الملک.

۶- مسجد ـ مدرسه ی رحیم خان.

۷- مدرسه ی میرزا- مهدی یا بابا حسن.

 

Untitled-41_2.jpg

تصویر شماره ی ۳۹- تصویری از مدرسه ی صدر بازار یا صدریه( حاجی قاسمی، ۱۳۷۸، ص : ۶۵)

Untitled-42_2.jpg

تصویر شماره ی ۴۰- تصویری از مدرسه ی صدر چهار باغ خواجو یا امین الدوله( حاجی قاسمی، ۱۳۷۸، ص : ۷۴)

Untitled-43_2.jpg

تصویر شماره ی ۴۱- تصویری از مدرسه ی صدر پا قلعه یا سید العراقین

Untitled-44_2.jpg

تصویر شماره ی ۴۲- تصویری از مسجد – مدرسه ی سید

Untitled-45_2.jpg

تصویر شماره ی ۴۳- تصویری از مسجد و مدرسه ی رکن‌ الملک

1_9.jpg

تصویر شماره ی ۴۴- تصویری از مسجد ـ مدرسه ی رحیم خان

Untitled-47_2.jpg

تصویر شماره‌ی ۴۵- تصویری از مدرسه ی میرزا- مهدی یا بابا حسن

- نتیجه‎گیری:

متاسفانه با شروع روابط ایران و اروپا – که از زمان صفویه آغاز گردید و در دوران قاجاریه تشدید گشت – از یک سو و ایجاد مدارس به سبک نوین از دیگر سو، مجددا، روند تعلیم و تعلم دچار دگرگونی‎های فراوان گشت. مکتب خانه‎ها و مدرسه‎های قدی‎می‎همچنان در دوران قاجاریه به حیات خود ادامه داد لیکن هم زمان، ظهور مواردی همچون اعزام دانشجو به خارج تحت عنوان «کاروان معرفت » توسط عباس میرزا ( ولیعهد و نایب السلطنه‎ی دومین پادشاه قاجار )، ایجاد مدرسه‎ی مسیونری در پایتخت و چند شهر دیگر و تاسیس مدارس مربوط به اقلیت‎های دینی، دو نظام متفاوت آموزشی را در مقابل هم قرار داد. بدین ترتیب پس از چندی، این نهادها، تحت لوای حکومت در آمد و اندیشه‎ی دولتی شدن نهاد آموزش و پرورش تبلور یافت. بدین ترتیب مدارس دینی، بیش از پیش مهجور گردید، بسیاری از آن‎ها به صورت متروکه در آمد یا تغییر کاربری یافت به گونه‌‌ای که امروزه تنها پاره ای از بناهای آموزشی متعلق به ادوار مختلف تاریخی در شهر اصفهان، بر جای مانده است.

در کمال تاسف با وجود آن که در اکثر این بناهای باقی مانده، فعالیت‎های ‌‌علمی‎رواج دارد، لیکن استفاده از این فضاها، به گونه‌‌ای صحیح و درخورِ معماری عظیم آن‎ها، صورت نمی پذیرد و بدین ترتیب استحکام و زیبایی بنا، رو به اضمحلال می نهد، حتی در اغلب موارد، مرمت این گونه بناها نیز، به سبکی نامطلوب انجام می گیرد. به امید آن که با نظارت بیشتر مسئولین بتوان این تعداد اندک باقی مانده را، محافظت نمود.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...