* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۱ گزارشی درباره معماری سفارتخانه ایران در آلبانیعلی اعطاروزنامه ی شرق - 9 اسفند 84 در نزدیكى میدان اسكندربیگ، در تیرانا پایتخت آلبانى قطعه زمینى به مساحت 850 متر مربع به جمهورى اسلامى ایران تعلق دارد. این قطعه زمین كه در میانه رزیدانس سوئیس و رزیدانس انگلستان واقع شده است، در حال حاضر محل قرارگیرى ساختمانى با زیربناى 1200 متر مربع به نام سفارتخانه و سركنسولگرى جمهورى اسلامى ایران است. این ساختمان كه توسط دكتر على اكبر صارمى و مهندس جواد بنكدار طراحى شده، بنایى شایان توجه و درخور تحلیل است؛ گرچه تاكنون همچون بسیارى از آثار شایسته معمارى معاصر ایرانى، مورد ارزیابى و تحلیل جدى قرار نگرفته است. این ساختمان على القاعده بخشى از پروژه وزارت خارجه دولت سابق مبنى بر طراحى سفارتخانه هاى ایران در كشورهاى مختلف با رویكرد «گفت وگو» و «شفافیت» است و به عنوان بخشى از پروژه گفت وگوى تمدن ها تلقى مى شود. در نوشته اى كه در ادامه مى آید، تلاش شده است این اثر با توجه به رویكردهاى طراح آن تحلیل شود. هدف نقد و احیاناً ارزش گذارى اثر نبوده است و صرفاً با نگاهى تحلیلى و براساس اظهارنظرهاى شفاهى و مكتوب طراح، پیشینه او و نیز مسائل نظرى مورد توجه در طراحى سفارتخانه، جنبه هایى از این اثر معمارى بررسى شده است. • معرفى اثر ساده ترین تلقى از معمارى سفارتخانه ایران در تیرانا انتزاع آن به دو عنصر مكعب و صفحه بتنى است. یك مكعب كه در درون آن حجم هایى پر و خالى قرار دارند و صفحه اى بتنى كه در جهتى متفاوت با محورهاى اصلى مكعب (اضلاع و قطرها) با آن تلاقى مى كند. با تلاقى این دو عنصر و پر و خالى هاى درون مكعب، كلیت معمارى سفارتخانه شكل مى گیرد. ورودى اصلى ساختمان را ایوانى بزرگ تشكیل مى دهد كه در ابتداى آن چند پله قرار دارد. این تركیب ایوان و پله ها تاكیدى بر ویژگى تشریفاتى بودن این ساختمان دارد، علاوه بر آن امكان جریان باد و نسیم تابستانى را در آب و هواى مدیترانه اى تیرانا فراهم مى كند. كناره هاى این ایوان باز است و باعث ایجاد جریان كوران مى شود. كل بنا بر صفحه اى بلند قرار گرفته كه با پله هاى عریض به ایوان منتهى مى شود. سقف نهایى مجموعه نیز به صورت صفحه اى است كه نورگیرهایى با فرم هاى خاص آن را قطع مى كند، این سقف توسط ستون هایى به كف متصل مى شود. كل ساختمان سفارتخانه، همچون یك كوشك در وسط زمین طراحى شده كه از چهار طرف نورگیرى داشته باشد. فعالیت هاى موجود در سفارتخانه به چهار بخش كلى تقسیم شده است: 1- بخش مخصوص سفیر، شامل كلیه فعالیت هاى خاص شخص سفیر (اتاق كار، اتاق انتظار، ملاقات و استراحت) 2- بخش ادارى سفارت، شامل كلیه فعالیت هاى سفارت از قبیل سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و… 3- بخش كنسولى، شامل فعالیت هاى كنسولى و ارتباط با مراجعان 4- بخش خدمات و فضاهاى جنبى در این بنا، طبقه همكف به فضاى ملاقات عمومى، فعالیت هاى كنسولى و تشریفات اختصاص یافته است، در طبقه اول كلیه فعالیت هاى ادارى سفارت (فرهنگى، اقتصادى و…) و در طبقه دوم فضاهاى متعلق به سفیر و نیز سوئیت هاى ویژه مهمانان قرار گرفته است. همچنین فضاهاى خدماتى و جنبى، بنا به ضرورت هاى عملكردى در طبقات مختلف وجود دارند. • معمارى سفارتخانه و مسئله اى به نام هویت ایرانى مسئله معمارى، اگرچه همواره مسئله فرم و فضا بوده است، اما در لایه هاى پنهان بسیارى از آثار معمارى مى توان مبانى یك اندیشه را جست وجو كرد. گاه طراح و هنرمند، براساس مبنایى نظرى دست به خلق اثرى مى زند و با پشتوانه نظرى خاصى اثرى را صورت مى بخشد و گاه چارچوب هاى نظرى در افقى وسیع تر و در رابطه با دورانى خاص تبیین مى شود. در طراحى ساختمان هایى كه قرار است به عنوان سفارتخانه هاى ایران در دیگر كشورها طراحى و اجرا شوند، بى تردید یكى از مسائل پیش روى طراحان، بروز هویت ایرانى در اثر معمارى است. در اینجا تعبیر شاهرخ مسكوب در كتاب هویت ایرانى و زبان فارسى تا حدودى راهگشاى بحث ما است: «هویت در اثر امرى انفعالى است. توجه به خود در رابطه و با توجه به دیگران و از خلال آنها معنا مى یابد. «خود بودن» یعنى دیگرى نبودن و با دیگران تفاوت داشتن و در عین پیوند یا حتى آمیختگى، جدایى و بركنارى را نگه داشتن…»1 اگر بخواهیم تعابیر مسكوب را به حوزه معمارى و موضوع بحث تعمیم بدهیم، مى توانیم این گونه بیندیشیم كه زمانى مسئله هویت و بروز آن در اثر معمارى به موضوعى جدى- واقعاً جدى!- تبدیل مى شود كه معمارى یك كشور در بستر فرهنگى دیگرى بخواهد خود را عرضه كند. وقتى یك طراح، ساختمانى را در ایران طراحى مى كند، به نظر مى رسد به آن میزان دغدغه هویت ایرانى نداشته باشد تا زمانى كه در بستر فرهنگى دیگرى مى خواهد اثرى را خلق كند. حتى بسیارى از طراحان و معمارانى كه مقوله هویت را فاقد موضوعیت و ارزش بحث مى دانند و به نحوى از آن عبور مى كنند، در چنین شرایطى ناخودآگاه مى خواهند این «خود بودن و دیگرى نبودن» و «با دیگران تفاوت داشتن در عین پیوند و آمیختگى» را به ظهور برسانند. رویكردهاى طراحان سفارتخانه هاى ایران در چند سال گذشته، البته بسیار متفاوت و گاه در تضاد با یكدیگر بوده است كه هر كدام در جاى خود قابل تحلیل و بررسى است و جاى آن هست كه به صورت جدى مورد بحث قرار گیرد. این رویكردها طیفى گسترده از تلقى هاى كاملاً فرمال و شكل گرایانه تا برداشت هاى مفهومى را دربر مى گیرد. ساختمان سفارتخانه ایران در تیرانا اثر دكتر على اكبر صارمى، على القاعده یكى از آثارى است كه مقوله «هویت ایرانى» در آن با توجه به رویكردهاى طراح آن قابل بحث است. صارمى مى گوید: «كسانى اعتقاد دارند كه هرچه در معمارى گذشته ایران وجود داشته اگر تكرار شود، هویت ایرانى ایجاد مى شود. این افراد این معادله را برقرار مى كنند كه چون در گذشته این آثار جواب مى داده اند، پس امروز هم مى توانیم آنها را تكرار كنیم. در صورتى كه این معادله درست نیست. اینها همه میراث ما هستند و باید با چنگ و دندان از آنها محافظت كرد، اما تكرار آنها به هیچ وجه هویت ایرانى را به ما بازنمى گرداند، گاه حتى ضدهویت مى شود و تبدیل مى شود به كاریكاتورى از گذشته.» صارمى هویت را موضوعى متعلق به امروز مى داند كه باید به آیندگان تحویل داده شود. او معتقد است معمارى مدرن هم امروز بخشى از هویت ما است. از طرفى او ضمن اینكه تجربه تاریخ گرایى در معمارى امروز ایران را ناموفق ارزیابى مى كند، اعتقاد دارد رسیدن به یك معمارى با رنگ و بوى ایرانى نیازمند طى شدن فرآیندى است كه متعلق به خود طراح است: «باید در آثار معمارى گذشته تا حد ممكن تعمق كرد و به رمز و راز آن پى برد. معمار باید در این آثار پیام هایى را درك كند كه دیگران نمى توانند درك كنند. ذهن معمار باید لبریز از آثار معمارى گذشته باشد. از طرفى او باید معمارى معاصر جهان را خوب بشناسد و بداند در جهان چه گذشته است. از طرفى دست معمار باید مهارت هاى لازم را داشته باشد، انگشتان او باید بتوانند حرف بزنند. وقتى این ذهن لبریز شد، مى توان معمارى اى به وجود آورد كه متعلق به این نقطه كره خاكى است. با تكرار شكل ها و فرم هاى گذشتگان، معمارى ایرانى نمى شود و این یك كار هنرمندانه و خلاقه است.» لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۱ اینگونه مى توان تعبیر كرد كه هویت بومى در اثر معمارى محصولى است كه در خلوت تخیل هنرمند زاده مى شود و نتیجه فرآیندى است مستمر و طولانى و نمى توان آن را با رویكردهاى شكل گرایانه صرف مترادف دانست. نیچه در بیان روند آفرینش ارزش هاى نو، تعبیرى دارد كه بى گمان بر خلق آثار هنرى نیز قابل تسرى است: «جان _ جوهره و ذات انسانى _ در این راه سه دگردیسى از سر مى گذراند؛ در آغاز جان شتر مى شود و شتر، شیر و سپس شیر، كودك.»2 اگر متهم به تفسیر به راى نشویم مى توانیم بیفزاییم كه این یعنى در آغاز جان [بخوانید هنرمند] باید همچون شتر بر دوش كشیدن بار گران آموزه ها و آفریده هاى پیشینیان را بر خود هموار كند. سپس به خصلت شیر درآید كه آزادى و رهایى است از قید و بند «تو _ باید»ها و سرانجام همچون كودك فراموشى در پیش بگیرد و رها از قید و بند، دست به آفرینش بزند. محصول این آفرینش ریشه هایش را در آموخته هاى تجربه ها و آفریده هاى پیشینیان خواهد یافت.3 صارمى بنا به اظهارات خودش در سخنرانى 31 شهریور 1383 در خانه هنرمندان ایران، شناختى حسى و عمیق از معمارى تاریخى ایران دارد و از طرفى با گذراندن دوره دكتراى معمارى در دانشگاه پنسیلوانیا، معمارى معاصر جهان را خوب مى شناسد. آنگونه كه از طرح صارمى براى سفارتخانه ایران در تیرانا برمى آید او به نوعى معمارى رسیده است كه سادگى و بى پیرایگى معمارى مدرن در آن حرف اول را مى زند، اما پاره اى از عناصر معمارى ایرانى در قالبى و شكلى جدید در آن ظهور پیدا مى كنند. صارمى حتى از به كار بردن نوستالژیك موتیف ها ابایى ندارد. «ورودى اصلى ساختمان را ایوانى بزرگ تشكیل مى دهد… كل بنا بر صفه اى بلند قرار گرفته كه با پله هاى عریض به ایوان اصلى منتهى مى شود…»4 و در نهایت: «صفه و ایوان و سقف این بنا یادآور ایوان هایى است كه نمونه هاى آن را در معمارى گذشته ایران مى توان یافت، با این تفاوت كه این بار به صورت امروزى درآمده و پاسخگوى نیازهاى جدید است.»5 «سقف اصلى ساختمان كه به صورت صفحه اى جدا از مجموعه به كار رفته با فاصله اى دو مترى از آخرین پوشش قرار دارد و در بالاى ایوان چین خوردگى ملایمى پیدا كرده كه گویى صفحه صاف پوشش، در این مكان برش خورده و همچون تجیر و پارچه اى آویزان شده جلوى ایوان ها، لبه هایش تاخورده است.» واژه «تجیر» به معناى پرده بزرگى است كه در وسط حیاط یا اتاق یا جلوى ایوان برپا مى شود تا قسمتى از قسمت دیگر جدا شود. این چین خوردگى بتنى براى طراح _ بنا به اظهارات خود او _ یادآور ایوان هاى خانه هاى قدیمى ایران است. • مكعبى میان گذشته و امروز تحولات شكلى معمارى، همواره یكى از موضوعات مورد مطالعه در دانش هاى وابسته به هنر معمارى بوده است. در واقع هر اثر معمارى را مى توان در كلیت خود به شكل ها و فرم هاى تشكیل دهنده آن انتزاع كرد و این اولین قدم در تحلیل فرم در آثار معمارى است. به دلایلى – كه مجال به بحث آن در اینجا نیست- فرم مكعب حتى اگر نتوان گفت اصلى ترین، اما یكى از فرم هاى اصلى مورد استفاده در معمارى بوده است. صارمى مى گوید: «فرم مكعب به عنوان یك فرم اصلى در تمام فرهنگ هاى معمارى حضور دارد و تنها پیرایه هاى روى آن است كه آن را به معمارى یونانى، رومى، رنسانس، هندى، چینى یا ایرانى تبدیل مى كند. اگر شما پیرایه هاى روى آن را بردارید به یك فرم خالص مى رسید كه جهانى است و متعلق به یك مكان خاص نیست.» این عبارات را مى توان با نظریات معماران مدرن دهه هاى 20 و 30 و آموزه هاى مدرسه باهاس انطباق داد. از طرفى صارمى با تركیب یك صفحه بتنى در جهتى متمایز با محورهاى اصلى مكعب این مكعب را از حالت خلوص اولیه بیرون آورده و نوعى تركیب حجمى ایجاد كرده كه بیش از هر چیز ابهام برانگیز است. صارمى در كتابى كه تحت عنوان ارزش هاى پایدار در معمارى ایران تالیف كرده6 در فصلى تحت عنوان «معمارى چندبنیانى» معمارى گذشته ایران را- با اشاره به مسجد شیخ لطف الله اصفهان- معمارى چندبنیایى مى خواند كه همچون شعر حافظ قابلیت تاویل پذیرى دارد. «اگر اثرى چندبنیانى باشد، این اثر داراى دو دسته ارزش خواهد بود: یكى دسته ارزش هاى ذاتى كه اثر هنگام تولد با خود به همراه آورده است و دیگرى دسته ارزش هاى افزوده طى سده ها كه با ارزش هاى اولیه ممزوج شده اند و اثرى چندبنیانى به وجود آورده اند. یك چنین اثرى مسلماً مى تواند به عنوان پلى میان طرز تفكر امروز و گذشته در هنر ایران مطرح شود زیرا تنوع ارزش هاى معمارى چنان گسترده است كه همیشه مى توان به نوعى معناى جدید دست یافت كه امروز نیز مورد تائید و اقبال قرار گیرد، مانند دست یازیدن مستقیم یا غیرمستقیم به شعر حافظ…» صارمى با پشتوانه آموزه هاى مدرنیستى خود – كه استفاده از فرم هاى خالص را در دستور كار قرار مى دهد- و با نگاهى به مقوله پیچیدگى و ابهام و تاویل پذیرى معمارى گذشته ایران، تلاش مى كند اثرى ارائه كند كه بیش از هر چیز بیننده را با پرسش و ابهام مواجه كند. چشم و ذهن مخاطب كه به طور عام عادت به شكل متوازن مكعب دارد، با تركیبى نامتعارف مواجه مى شود و در نتیجه دیالوگى ذهنى براى كشف و فهم حجم ساختمان برقرار مى شود. در ادامه باید این استراتژى طراحى از زاویه دیگرى نیز بررسى شود. آیا بناى سفارتخانه لازم است بنایى متفاوت با دیگر ساختمان هاى شهر باشد؟ در یادداشت یتسن (تحلیلسفارتخانه ایران در ژاپن) اشاره شد كه ساختمان هاى دیپلماتیك در روند تحول خود از حالت سلطه جو و اقتدارگرا خارج شده اند و به گونه اى بیان كننده ارزش هاى «گفت وگو» و «شفافیت» هستند. از این رو در طرح سفارتخانه تركیب صفحه بتنى و مكعب به صورتى كه بیان شده صلبیت مكعب را به چالش گرفته و با ایجاد فضاهاى پر و خالى و حتى خالى شدن بخشى از صفحه بتنى فضایى دعوت كننده ایجاد شده است. صارمى مى گوید: «تصور عمومى این است كه سفارتخانه باید مثل قلعه باشد اما ما با این ذهنیت طراحى كردیم كه اینجا خانه ایران است. جایى است كه نه صرفاً مسائل سیاسى بلكه تمام مسائل فرهنگى مربوط به ایران مطرح مى شود و تلاش كردیم طرح ساختمان كاملاً دعوت كننده باشد. مثل این است كه خیابان امتداد پیدا كرده و وارد خانه شده است…» طراح معتقد است این استراتژى در طراحى معرفى كننده فرهنگ كهنى است كه همیشه به استقبال دیگر فرهنگ ها رفته و در حال بده و بستان با آنها بوده است و در این راه تفكر گفت وگوى تمدن ها و فرهنگ ها به عنوان زیربناى فكرى طراحان مطرح بوده است. پى نوشت ها: 1- شاهرخ مسكوب، هویت ایرانى و زبان فارسى، نشر و پژوهش فرزان روز، 1379 2- نیچه،فردریش، ویلهلم، چنین گفت زرتشت، ترجمه داریوش آشورى، نشر آگاه، 1382 (چاپ نوزدهم) 3- تفصیل مطلب در مقاله اى تحت عنوان «آموزش بى پرورش و مفهوم گریزپاى هویت» نوشته شهرام حسین آبادى و على اعطا، چاپ شده است. فصلنامه آبادى 5 و 4- مجموعه اسناد و مدارك مربوط به سفارتخانه جمهورى اسلامى ایران در آلبانى، مهندسین مشاور تجیر 6- على اكبر صارمى، تقى رادمرد، ارزش هاى پایدار در معمارى ایران، سازمان میراث فرهنگى كشور، 1376 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده