رفتن به مطلب

حل مسئله


Managerr

ارسال های توصیه شده

بشر همواره برای حل مسائل خود از زمان های گذشته به صورت ناخواسته از فرایند حل مساله استفاده نموده است، اما تاریخ مدون و علمی حل مساله به پیشرفت روانشناسی نوین گره خورده است زیرا اولین بار روانشناسان برای حل مسائل مرتبط با علوم روانشناسی از تکنیک حل مساله استفاده نموده اند. مثلا گشتالت روانشناس آلمان از این روش برای توسعه و پیشرفت مطالعات خود استفاده می نمود ( mayer, 1992). امروزه روش های مختلفی برای استفاده از تکنیک های حل مساله توسط روانشناسان پیشنهاد شده است. مساله یابی به روش روانشناسان درون گرا (introspection) مساله یابی به روش رفتار گرایان (behaviorism) مساله یابی به شیوه تجربی ( experiment ) و استفاده از مدل های رایانه ای (computer modeling ) از جمله روش های حل مساله است. در آمریکا کاربرد حل مساله به خصوص در قلمرو علوم طبیعی بسیار وسیع است. تلاش اندیشمندان این بخش از جهان منجر به ظهور تئوری های جهانی در این خصوص شده است. در این تئوری ها به جای این که به کاربرد حل مساله در حوزه های مختلف ( تجربی، روانشناسی، و ... ) تاکید شود به کاربرد این دانش در تخصص های گوناگون تاکید شده است (Chase & Simon, 1973; Chi, Feltovich & Glaser, 1981 ). برخی از کاربرد های تخصصی حل مساله به خصوص در آمریکا عبارتند از: کاربرد حل مساله در توسعه مهارت های نوشتاری (Bryson, Bereiter, Scardamalia & Joram, 1991 )، کاربرد حل مساله در تصمیم سازی های سیاسی، مدیریت، استفاده از حل مساله در حل مسائل الکترونیک و مکانیک، رایانه، ریاضیات و نهایتا علوم اجتماعی و انتقال نوآوری و در تقویت مهارت خواندن (Stanovich & Cunningham, 1991 ). در عمل حل مساله را می توان به روش های مختلف به کار برد گرچه در ایران عمدتا به چند روش معمولی به ویژه طوفان اندیشه بسنده شده است. برخی از این روش ها عبارتند از:

 

• تسهیم مشکل بزرگ به مشکلات کوچک

 

• کاربرد استر اتزی صعود به ارتفاع (Hill-climbing strategy ) . در این شیوه مشکل به صورت پلکانی به صورتی تعریف می شود تا نهایتا فرد را به انتها نزدیک کند.

 

• استفاده از روش آزمون و خطا (Trial-and-error )

 

• استفاده از روش طوفان اندیشه (Brainstorming )

 

• استفاده از روش مقایسه

 

• ساده سازی (Simplification )

 

• عمومیت دادن (Generalization ) و ...

 

هر یک از این روش ها در زمان و مکان خود استفاده دارند (Halpern, 2002 ). مراحل حل مساله فرایند حل مساله در سه فاز انجام می پذیرد: فاز ورودی (The Input Phase ) هدف از این فاز به دست آوردن درک روشن از موقعیتی است که گروه در نظر دارد مسائل آن را شناسایی، بررسی، طبقه بندی و نهایتا راه حل هایی برای بهبود آن ارائه نماید. در این فاز به صورت واضح اختلاف و فاصله وضعیت موجود با آنچه باید وجود داشته باشد تبین شده و علت این تعارضات بررسی می شود. این فاز برای رسیدن به درک مشترک افراد بسیار اهمیت دارد. آ استفاده از طوفان اندیشه ( Brain storming) یکی از مکانیزم های مهم در بررسی و شناخت وضع موجود است. نکته قابل توجه در این مرحله توجه به کیفیت اطلاعات به جای کمیت اطلاعات است. در مواردی تاکید زیاد به حجم اطلاعات می تواند از کیفیت کاسته و ابهام وضع موجود بیشتر دامن بزند (Beinstock, 1984 ). بر این اساس تسهیلگر باید بداند در فرایند مشکل یابی باید به چه موضوعاتی و تا چه عمقی توجه نماید. این مساله نقش مدیریت زمان را نیز نشان می دهد. اختصاص زمان طولانی به فرایند حل مساله ضرورتا به معنی عمق بخشیدن به کار نیست. فاز فرایند (The proses Phase ) هدف از این مرحله شناسایی راه حل هایی است که می تواند به حل مساله کمک نماید. در این مرحله باید تلاش شود راه حل های خلاقانه جمع آوری شود. در این زمینه استاندارد مشخصی در مورد نظرات افراد وجود ندارد و افراد می توانند دیدگاه های خود آزادانه و بدون محدودیت را بیان نمایند و تسهیگر باید نسبت به ثبت آن ها اقدام نماید. فاز خروجی (The Output Phase ) این فاز نتیجه کاربردی کل فرایند مساله یابی را در بر دارد. در این فاز برنامه عملی در خصوص حل مشکل ارائه می گردد. برنامه باید اجرایی بوده و با همه جزئیات طراحی گردد. شایسته و مفید خواهد بود که فرایند کار در فاز سوم در قالب گراف و نمودار نمایش داده شود (Huitt, 1992 ).

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...