S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۱ دیه دیه یا خونبها در اسلام عبارت از مالی است که به سبب جنایت بر بدن انسان توسط جانی به وی یا ورثه او پرداخت میشود.در تعریف حقوقی دیه کیفر نقدی که از مجرم به نفع مجنی علیه یا قائم مقام او گرفته شود، دیه مالی است که از طرف شارع برای جنایت تعیین شدهاست. برای هر عضو بدن انسان حتی موی او دیه تعیین میشود.جنایت بر مرده نیز دیهای جداگانه دارد.این قاعده تنها شکل مذهبی نداشته و موضوع قانون مجازات اسلامی کشور ایران نیز میباشد.قانونگذار ایران بخش مفصلی از قانون مجازات اسلامی را به تعریف و میزان دیات مختلف اختصاص دادهاست.در ماده ۲۹۴ این قانون دیه اینگونه تعریف شدهاست:دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیاء دم او داده میشود. تفسیر لغوی این ماده: • منظور از جنایت بر نفس، کشتن یک فرد میباشد • منظور از مجنی علیه کسی است که جنایت بر او وارد شده (مجروح، متوفی) • منظور از اولیاء دم الزاما ورثه نیست.اولیاء دم کسانی هستند که حق بخشیدن ضارب یا قاتل را دارند. میزان دیه میزان دیه بر اساس موارد زیر متفاوت است: ۱. زمان انجام جنایت؛ در ماههای حرام یعنی محرم، رجب، ذی القعده و ذی الحجه) دیه بیشتر است. ۲. سال وقوع حادثه؛ هر سال رقم ریالی دیه بر اساس قانون متناسب با نرخ تورم و قیمت متعلق دیه (گوسفند یا شتر یا گاو یا برد یمانی یا سکه طلا) در ابتدای سال توسط قوه قضائیه اعلام میشود ۴. فرد حادثه دیده ؛ (دیه زنان و غلامان نصف دیه مرد آزاد است و دیه کافر در شرع ساقط است البته اخیرا در قانون مجازات اسلامی دیه غیر مسلمان(اهل ذمه) با دیه مسلمان برابر شده است .) در ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی دیه زن و مرد مسلمان مادامی که مقدار آن به ثلث نرسد یکسان است ولی با رسیدن به ثلث، دیه زن مسلمان نصف دیه مرد خواهد بود. ۵. میزان خسارت؛ دیه فوت با دیه یک یا چند عضو مانند دست یا پا و ...(بسته به میزان خسارت تعیین میشود) جبران خسارت وارده بر جسم انسان که دیه آن معین و مقدر نشده باشد را ارش گویند. ۶. انتخاب مقصر؛ فرد مقصر مجاز میباشد از میان مصادیق دیه (مانند گاو یا گوسفند یا ...) هر کدام را خواست انتخاب نماید، البته اغلب وی کمترین مصداق یعنی صد نفر شتر را انتخاب مینماید. عین مصادیق دیه ماده ۲۹۷ - دیه قتل مرد مسلمان یکی از امور ششگانه ذیل است که قاتل در انتخاب هر یک از آنها مخیر میباشد و تلفیق آنها جایز نیست : یکصد شتر سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشند. دویست گاو سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشند. یکهزار گوسفند سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشند. دویست دست لباس سالم از حلههای یمن. یکهزار دینار مسکوک سالم وغیر مغشوش که هر دینار یک مثقال شرعی طلا به وزن ۱۸نخود است. ده هزار درهم مسکوک سالم و غیر مغشوش که هر درهم به وزن ۶/۱۲ نخود نقره میباشد. تبصره ۱ - قیمت هر یک از امور ششگانه در صورت تراضی طرفین و یا تعذر همه آنها پرداخت میشود. ارزش ریالی دیه کامل بر مبنای قیمت عین بند ۱ ماده ۲۹۷ قانون مجازات اسلامی در سال ۸۹ به استناد بخشنامه وزارت دادگستری چهارصد و پنجاه میلیون ریال میباشد. سایر دیات دیه جراحت که به سر و صورت وارد میشود بدین شرح است: دیه حارصه (خراش پوست بدون آن که خون جاری شود)، بر مبنای یک نفر شتر؛ دیه دامیه (خراشی که از پوست بگذرد و مقدار اندکی وارد گوشت شده همراه با جریان کم و زیاد خون)، بر مبنای ۲ نفر شتر؛ دیه متلاحمه (جراحتی که مقدار زیادی از گوشت را فراگیرد، اما به پوست نازک روی استخوان نرسد) بر مبنای ۳ نفر شتر؛ دیه سمحاق (جراحتی که تمام گوشت را فراگیرد و به پوست نازک روی استخوان برسد)بر مبنای ۴ نفر شتر.موضحه (جرحی که سفیدی استخوان را آشکار کرده) دیه: پنج شتر؛ هاشمه (استخوان شکسته شود ولو زخمی نباشد) دیه: ده شتر با اعتبار سن و عمر شترها؛ اقسام شجاج (جرحی که اختصاص به سر دارد) و همچنین در صورت منقله (جرح به گونهای باشد که نیاز به انتقال استخوان از جایی به جای دیگر شود) دیه: پانزده شتر؛ مأمومه (جراحتی که به مرکز سر برسد یعنی به جلد و غلافی که مخ را جمع مینماید) دیه: ثلث دیه (یعنی سی وسه شتر است ؛ دامغه (جرحی که کاسه سر را بشکافد و به مخ برسد) در فرض سالم ماندن دیه: سیوسه شتر + ارش دیه جنایت بر مرده مسلمان : دیهبریدنسربرمبنای۱۰نفرشتر،دیهبریدنیکدستیاهریکپابرمبنای۵نفرشتر،دیهبریدنهردودستویاهردوپابرمبنای ۱۰ نفر شتر، دیه بریدن یک انگشت از دست یا پا بر مبنای یک نفر شتر. دیه سقط جنین : دیهنطفهکهدررحممستقرشدهاستبرمبنای۲نفرشتر،دیهجنینکهخونبستهاستبرمبنای۴نفرشتر،دیهجنینکهبهصورتگوشتدرآمدهاستبرمبنای۶نفرشتر،دیهجنیندرمرحلهای که به صورت استخوان درآمده و گوشت نروییدهاست بر مبنای ۸ نفر شتر، دیه جنین که گوشت و استخوان بندی شده اما روح در آن پیدا نشدهاست بر مبنای ۱۰ نفر شتر، دیه جنین که روح در آن پیدا شدهاست اگر پسر باشد بر مبنای یک دیه کامل مرد مسلمان (۱۰۰ نفر شتر)، دیه جنین که روح در آن پیدا شده اگر دختر باشد، نصف دیه کامل (۵۰ نفر شتر). دیه اعضای صدمه دیده بدن : دیهقطعدستتاآرنجبرمبنای۵۰نفرشتر،دیهقطع۱۰انگشتدودستو۱۰انگشتدوپابرمبناییکدیهکامل (۱۰۰نفرشتر)،دیهفلجکردنهرانگشتدوثلثدیهکامل (۶۶نفرشتر)، دیه کندن ناخن بر مبنای یک نفر شتر، دیه شکستن ستون فقرات بر مبنای یک دیه کامل، دیه فلج شدن هر دو پا بر اثر شکستن ستون فقرات بر مبنای دو ثلث دیه کامل (۶۶ نفر شتر)، دیه قطع تمام نخاع بر مبنای یک دیه کامل، دیه قطع هر کدام از پاها بر مبنای نصف دیه کامل (۵۰ نفر شتر)، دیه مجموع ۱۰ انگشت پا بر مبنای یک دیه کامل (۱۰۰ نفر شتر)، دیه هر یک از دندههایی که در پهلوی چپ واقع شدهاست بر مبنای ۲ نفر شتر، دیه شکستن استخوان هر عضو بدن بر مبنای ۲۰ نفر شتر، دیه از بین بردن حس شنوایی مجموع دو گوش بر مبنای یک دیه کامل، دیه از بین بردن حس شنوایی یک گوش بر مبنای ۵۰ نفر شتر، دیه بریدن هر دو گوش و از بین بردن شنوایی ۲ دیه کامل، دیه از بین بردن هر دو چشم بر مبنای یک دیه کامل (۱۰۰ نفر شتر)، دیه از بین بردن یک چشم بر مبنای نصف دیه کامل (۵۰ نفر شتر)، دیه از بین بردن حس بویایی هر دو مجرای بینی بر مبنای یک دیه کامل (۱۰۰ نفر شتر)، دیه از بین بردن صورت فرد بطور کامل بر مبنای یک دیه کامل (۱۰۰ نفر شتر) . پرداخت دیه پرداخت دیه بر عهده فرد مقصر است و اگر وی فوت نموده باشد از ماترک وی پرداخت میشود. البته امروزه اغلب این کار برعهده شرکتهای بیمه گر میباشد. پرداخت دیه از بیتالمال فقط در مواردی خواهدبود که موضوع حکم، مشمول مقررات « مواد۲۳۶،۲۵۵،۲۶۰،۳۱۲،۳۱۳و۳۳۲ و تبصره ماده ۲۴۴ قانون مجازات اسلامی» و « ماده۱۳قانونبکارگیریسلاحتوسطمأموریننیروهایمسلحدرمواردضروری»است. ماهیت دیه از جمله مسايلي كه در حقوق ايران وجود دارد اينست كه ديه چه جايگاهي دارد ؟ آيا ديه واقعاَ به مانند حدود و قصاص كه در ماده 12 قانون مجازات اسلامی بعنوان مجازاتهاي اصلي كه آمده است مجازات و كيفر قانوني است يا جنبه جبران خسارت دارد و ماهيت آن دين مي باشد ؟ قانون مجازات اسلامی بدون اينكه صراحتاَ به اين موضوع اشاره كند احكام مخصوص ديه را براي محاكم معين نموده . ولي در اين باره در بين حقوقدانان، فقها و قضات اختلاف نظر وجود دارد جبرانخسارتبودندیه ديهجنبهجبرانخسارتداردوماهيتآندينميباشدچوناولاً،ديهدرهرمورديخاصافزايشوكاهشمييابداگرچهمقدارشمعيناستوليدرهرموردي ممكن است با مورد ديگر متفاوت باشد در حاليكه ميزان مجازات متغير نيست . ثانیاً ديه قابل عفو و اسقاط از جانب اولياي دم يا مجني عليه است اما مجازات جنبه عمومي آن غلبه دارد و قابل عفو و اسقاط توسط مجني عليه نيست مجازات جزو قواعد امري و نظم عمومي است و در واقع مجازات را حكم و ديه را حق مي دانند . ثالثاً پرداخت ديه از جانب عاقله دليل بر مجازات نبودن آن دارد چون مجازات جنبه شخصی دارد و نمی-توان بر دیگری تحمیل نمود. ماده 313 قانون مجازات اسلامی: « ديه عمد و شبه عمد برعهده جاني است لكن اگر فرار كند از مال اوگرفته مي¬شود و اگرمال نداشته باشد از بستگان نزديك او با رعايت الاقرب فالاقرب گرفته مي شود…»دراينجاهماگرمجازاتبدانيمبايدبعدازفرار،منتظرماندتااينكهفرددستگيرشودومجازاتاعمالشود. مجازات بودن دیه گروهي معتقدند كه ديه جنبه مجازات دارد و از جمله كيفرهاي قانوني است؛ چون اولاً ديه در اسلام كيفر اصلي جنايت شبه عمد و خطايي است و اجتهاد در برابر نص نمي توان كرد. ثانیاً در جرائم عمدي از اين جهت كه مسئول پرداخت ديه، قاتل است دیه جنبه كيفر دارد و در جرائم خطائي محض چون عاقله عهده دار آن است دیه ماهیت جبران خسارت دارد لذا قانونگذار به تناسب جرم واقع شده، ماهيت آن را بيان ميكند. ثالثاً درعين حال كه با فوت محكوم عليه دیه ساقط نمي شود لذا دين است و جنبه مجازات بودن خود را هم دارد. رابعاً اصل بر كيفر بودن ديه است مگر در موارد خاصي من جمله 306 قانون مجازات اسلامی كه ديه در اين موارد فاقد جنبه جزائي است به كيفر نبودنش اشاره شود. براينمونه: مادة 12 قانونمجازاتاسلامیدربياناقساممجازاتهاياصليديهراهمآوردهاست. يادرماده 303 قاتلدرشبهعمدكهمسئولپرداختديه خودش مي باشد مي تواند تقاضاي مهلت مناسب را از دادگاه بكند. يا ماده 232 آئین دادرسی کیفری كه آراي صادره از محاكم عمومي وانقلاب (امروزه دادگاه كيفري) اگر كيفري باشند قطعي هستند مگر در موارد ذيل: جرائمي كه طبق قانون مستلزم پرداخت ديه بيش از خمس ديه كامل است. طبق اين ماده ديه كيفر است كه قابل تجديد نظر بودن يا نبودنش در اين قانون آمده است و گرنه مي بايست در قانون آيين دادرسي مدني گنجانده مي شد. خامساً قابل تغليظ بودن ديه دلیل مجازات بودن آن است. اعتقاد آنها اينست كه مجازات قابل تغليظ است. ديه هم طبق قانون ماده 299 تغليظ میشود پس ديه مجازات است. در پايان بحث بايد گفت: كه نظريه غالب اينست كه ديه ماهيتي دوگانه دارد يعني هم مجازات است هم جبران خسارت- ولي نظري كه با واقعيات حقوقي و اصولي جامعه سازگارتر است دين بودن آن مي باشد. احكامديه مسأله 3380: اگركسىعمداًوبهناحقديگرىرابكشد،ولىّكشتهمىتواندقاتلراعفوكند،يابكشدويامقدارىكهدرمسألهبعدگفتهمىشودازاوديهبگيرد،امّادرقتلشبيهعمدودرقتلىكهخطامىباشد،مثلابرحيوانىتيربيندازدواشتباهاًكسىرابكشد،ولىّكشته،حقنداردقاتلرابكشد،بلكهمىتواندديهبگيرد. مسأله 3381: ديهاىكهقاتلدرقتلعمدمىپردازد،يكىازششچيزاست،اوّل: صدشتر. دوم: دويستگاو. سوم: دويستحُلّهوهرحُلّهدوپارچهاىاستكهدريمنمىبافند. چهارم: هزارگوسفند،پنجم: هزارديناركههزارمثقالشرعىطلاوهرمثقالهيجدهنخوداست. ششم: دههزاردرهمنقرهوهردرهمى « 6/12 نخود » نقرهسكّهدارمىباشد. وبايدديهرادريكسالبدهد. وچنانچهقبلاگفتهشد،درصورتىقاتلمىتواندديهبدهدكهباولىّمقتولبهتوافقرسيدهباشدوگرنهولىّمقتولدرچنينقتلىمىتواندقاتلرابكشد،چنانچهاگرولىّمقتولديهرااختياركندقاتلمجبورنيستقبولكند. مسأله 3382: ديهقتلشبيهعمد،همانششچيزاست،بااينفرقكهشترهابايدچنينباشد: سىوسه « بِنْتلَبُون » يعنىشترمادّهاىكهدوسالبهبالاداشتهباشدوسىوسه « حِقّه » يعنىشترىكهسهسالبهبالاباشدوسىوچهار « ثنيّه » يعنىشترىكهپنجسالبهبالاداشتهباشد. وبعيدنيستآنچهشترنامداردكافىباشد. واينديهرادرمدّتدوسالبايدبپردازد. مسأله 3383: ديهقتلخطاىمحض،همانششچيزاست،بااينتفاوتكهشترهابايدچنينباشد: بيست « بِنْتمَخاض » يعنىشترىكهداخلسالدومشدهوبيست « اِبْنلَبُون » يعنىشترنرىكهدوسالبهبالاداشتهباشدوسى « بِنْتلَبُون » يعنىشترمادّهاىكهدوسالبهبالاباشدوسى « حقّه » يعنىشترىكهسهسالبهبالاداشتهباشد. وبعيدنيستآنچهشترناميدهمىشودكافىباشد. واينديهرادرمدّتسهسالبايدبپردازد. مسأله 3384: ديهقتلعمدوديهشبيهعمدرابايدازمالقاتلبدهند،ولىديهخطاىمحضرابايد « عاقِله » يعنىكسانىكهازطرفپدرومادريافقطپدربهقاتلمىرسند،مانندپدران،فرزندانومانندآنهابدهند. مسأله 3385: درقتلعمدوشبيهبهآن،اختيارباقاتلاستوهركدامازششچيزىكهخوداوبدهد،بايدقبولكنندودرقتلخطاىمحض،اختياربا « عاقله » است. مسأله 3386: ديهزننصفديهمرداست،يعنىپنجاهشتر،ياصدگاو،تاآخر. مسأله 3387: ديهخُنثى،سهچهارمديهمرداستيعنىهفتادوپنجشتر،يايكصدوپنجاهگاو،تاآخر. مسأله 3388: ديهبرده،قيمتاوستودرصورتىكهقيمتاوبيشترازديهآزادباشد،قاتلبايدهمانديهآزادرابدهد. وديهكنيزقيمتاوست،مگربيشترازديهزنآزادباشدكهدراينصورت،قاتلفقطديهزنآزادرابايدبدهد. ودرديهكافرذمّىخلافاستوبايدطبقنظرحاكمشرععملشودوهمچنينديهديگركفّارىكهمُحاربنيستند. مسأله 3389: اگركسىدريكىازماههاىحراميعنى: ذىالقعده،ذىالحجّه،محرّمورجب،كسىرابكشد،بايدبهمقدارثلثديهبراىهتكحرمتاينماهها،اضافهبدهد. مسأله 3390: ديهچندچيزمانندديهكشتناستكهمقدارآنبيانشد: اوّل: دوچشمكسىراكوركند،ياچهارپلكچشماوراازبينببرد. واگريكچشماوراكوركند،بايدنصفديهكشتنرابدهد. دوم: دوگوشكسىراببرد،ياكارىكندكههردوگوشاوكرشود. واگريكگوشاوراببردياكركند،بايدنصفديهكشتنرابدهدواگرنرمهگوشاوراببرد،بايدثلثديهكشتنرابدهد. سوم: تمامبينىيانرمهبينىكسىراببرد. چهارم: زبانكسىراازبيخببرد. واگرمقدارىازآنراببردبايدبهنسبتآن،ديهبدهد،مثلااگرنصفزبانراببردبايدنصفديهكشتنرابدهد. پنجم: تمامدندانهاىكسىراازبينببرد. وديههركدامازدوازدهدندانجلوىدهانكهششعددبالاوششعددپايينمىباشد،پنجاهمثقالشرعىطلاست. وهرمثقالشرعىهيجدهنخوداست. واگريكىازشانزدهدندانعقبراكههشتعددآنبالاوهشتعددپاييناستازبينببرد،بايدبيستوپنجمثقالشرعىطلابدهد. ششم: هردودستكسىراازبندجداكند. واگريكدستراازبندجداكند،بايدنصفديهكشتنرابدهد. هفتم: دهانگشتكسىراببرد. وديههرانگشت،يكدهمديهكشتناست. هشتم: پشتكسىراطورىبشكندكهديگرخوبنشود. نهم: هردوپستانزنىراببرد. واگريكىازآنهاراببرد،بايدنصفديهكشتنرابدهد. دهم: هردوپاىكسىراتامفصلياهمهدهانگشتپاراببرّدوديههرانگشت،يكدهمديهكشتناست. يازدهم: بيضتينمردىراازبينببرد. دوازدهم: طورىبهكسىآسيببرساندكهعقلاوازبينبرود. سيزدهم: بهكسىصدمهاىبزندكهديگربوىخوبوبدرانفهمد،يامنىازاوخارجنشود. وغيرازاينمواردىكهگفتهشد،مواردديگرىنيزهستكهدركتبمفصلهمثل « الفقه » مرحوماخوى ( اعلىاللّهدرجاته ) ذكرشدهاست. مسأله 3391: اگراشتباهاًكسىرابكشد،بايدديهاورابدهدويكبردهآزادكندواگرنتواندبردهآزادكند،دوماهروزهبگيردواگرنتواند،شصتفقيرراسيركند. واگرعمداًوبناحقبكشد،درصورتعفوياگرفتنديه،بايدهرسهكفّارهراانجامدهديعنىدوماهروزهبگيردوشصتفقيررااطعامكندويكبردهآزادنمايد. مسأله 3392: كسىكهسوارحيواناست،اگركارىكندكهآنحيوانبهشخصىآسيببرساند،ضامناستواگرديگرىكارىكندكهحيوانبهسوارخوديابهشخصديگرىصدمهبزند،خوداوضامنمىباشد. مسأله 3393: اگرانسانكارىكندكهزنحاملهسقطكند،چنانچهسقطشده « نُطفه » باشد،ديهاشبيستمثقالشرعىطلاست،كههرمثقالآنهيجدهنخودمىباشد. امّااگر ( عَلَقَه ) يعنىخونبستهباشد،چهلمثقال. اگر « مُضْغَه » يعنىپارهگوشتباشد،شصتمثقال. اگراستخوانشدهباشد،هشتادمثقال. اگرگوشتآورده،ولىهنوزروحدراودميدهنشده،صدمثقال. واگرروحدراودميدهشده،چنانچهپسرباشد،ديهاوهزارمثقال. واگردخترباشد،ديهاوپانصدمثقالشرعىطلاست. مسأله 3394: اگرزنحاملهكارىكندكهبچّهاشسقطشود،بايدديهآنرابهتفصيلىكهدرمسألهپيشگفتهشد،بهوارثبچّهبدهدوبهخودزنچيزىازآننمىرسد. مسأله 3395: اگركسىزنحاملهرابكشد،بايدديهزنوبچّهرابدهد. مسأله 3396: اگرپوستسرياصورتمردىراپارهكند،بايديكشتربهاوبدهد،اگربهگوشتبرسدوقدرىازآنراهمببرد،بايددوشتربدهد. اگرخيلىازگوشتراپارهكند،بايدسهشتربدهد. اگربهپردهنازكاستخوانبرسد،چهارشتر. اگراستخواننمايانشود،پنجشتر. اگراستخوانبشكند،دهشتر. اگربعضىازريزههاىاستخوانازجاىخودبيرونآيد،پانزدهشترواگربهپردهمغزسربرسد،بايدسىوسهشتربدهد. مسأله 3397: اگربهصورتكسىسيلىياچيزديگربزند،طورىكهصورتاوسرخشود،بايديكمثقالونيمشرعىطلا،كههرمثقالهيجدهنخوداستبدهد. اگركبودشود،سهمثقال. واگرسياهشودبايدششمثقالشرعىطلابدهد،ولىاگرجاىديگربدنكسىرابراثرزدن،سرخياكبودياسياهكند،بايدنصفآنچهراكهگفتهشدبدهد. مسأله 3398: اگربهحيوانحلالگوشتكسىزخمبزند،ياچيزىازبدنآنببرد،بايدتفاوتقيمتسالمومعيوبآنرابهمالكشبدهد. مسأله 3399: اگرانسان،سگشكارى،ياسگىكهخانهرانگهدارىمىكند،ياسگگلهوياسگىكهزراعتراپاسبانىمىكندبكشد،بايدقيمتآنرابهصاحبشبپردازد. مسأله 3400: اگرحيوانىزراعتيامالكسىراازبينببرد،چنانچهصاحبحيواندرنگهدارىآنكوتاهىكردهباشد،بايدمقدارىكهضررزدهبهصاحبمال،يازراعتبدهد. مسأله 3401: اگربچّهيكىازگناهانكبيرهراانجامدهد،ولىّيامعلّماومىتواندبهقدرىكهادبشودوديهواجبنگردداورابزند. وتفصيلمسألهدركتبمفصلهفقهيّهذكرشدهاست. مسأله 3402: اگركسىبچّهاىراطورىبزندكهديهواجبشود،ديهمالطفلاستواگرآنبچّهبميرد،بايدبهورثهاوبدهد. وچنانچهمثلاپدر،بچّهرابهقدرىبزندكهبميرد،ديهاوراورثهديگرشمىبرندوبهخودپدر،ازديهچيزىنمىرسد. منابع: 1-شامبياتي، هوشنگ؛ حقوق جزاي عمومي ج 2، تهران، انتشارات ویستار، ص 329 . 2- گلدوزيان، ايرج؛ بايستههاي حقوق جزاي عمومي، تهران، جهاد دانشگاهی، ص 326). 3- نوربها، رضا؛ زمينه حقوق جزاي عمومي، تهران، انتشارات کانون وکلای دادگستری، چاپ 1369، ص 316) • قانون مجازات اسلامی ایران مصوب ۱۳۷۰ • سایت حقوقی تفطن 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده