رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

[h=2]استراتژی های قیمت گذاری[/h]

 

 

 

اصولاً مدیر بنگاه‌ یا هر شخص حقیقی یا حقوقی که قصد دارد کالاها یا خدمات‌اش را در بازار عرضه کند، در پی افزایش سود است. استفاده به‌جا از سیاست قیمت‌گذاری مناسب یکی از روش‌های بیشینه‌ کردن سود می‌باشد. برای قیمت‌گذاری کالا یا خدمات روش‌های مختلفی وجود دارد. در این مقاله بعضی از مهم‌ترین آن‌ها را معرفی می‌‌کنیم.

1- قیمت‌گذاری برتر (Premium Pricing):

این مدل قیمت‌گذاری در جایی مناسب است که مزیت اقتصادی قابل توجهی برای محصول ما وجود دارد. به عبارت دیگر محصول ما مشتری خاص دارد: مشتری‌ای که به خاطر برتری محصول ما حاضر نیست نیاز خود را از طریق رقیب تجاری ما برطرف کند. همین منحصر به‌ فرد بودن باعث می‌شود که ما بتوانیم از قیمت‌های بالا برای عرضه‌ی محصول استفاده کنیم. قیمت‌گذاری برتر سیاستی است که می‌توان برای محصولات برتر قیمت‌های بالایی را مطرح کرد. از این روش معمولاً برای قیمت‌گذاری کالاها یا خدمات لوکس استفاده می‌شود.

 

 

به نظر شما آیا در حالت "بازار انحصاری" هم می‌توان از "قیمت‌گذاری برتر" استفاده کرد؟

2- قیمت‌گذاری نفوذی (Penetration Pricing):

در این روش قیمت‌گذاری، ابتدا قیمت محصول به‌ طور غیر واقعی پایین تعیین می‌شود تا سهم بیش‌تری از بازار جذب شود. بعد از جذب سهم قابل قبولی از بازار، کم‌کم بر قیمت محصول افزوده می‌شود. 3- قیمت‌گذاری مقتصدانه (Economy Pricing):

از این سیاست قیمت‌گذاری زمانی استفاده می‌شود که عرضه‌کننده، افراد با درآمد پایین را بازار هدف خود قرار داده است. در این حالت محصول ارزان با کیفیت پایین ارائه می‌شود. کالاهای وارداتی چینی در کشور ما اغلب از این نوع قیمت‌گذاری پیروی می‌کنند.استراتژی قیمت گذاری

4- سرشیرگیری قیمتی (Price Skimming):

از این استراتژی زمانی استفاده می‌شود که برای محصول ما مزیت رقابتی زیادی وجود دارد که البته این مزیت چندان نمی‌تواند پایدار باشد. در این استراتژی، قیمت بالایی برای محصول در نظر گرفته می‌شود. در ابتدا، به خاطر مزبت رقابتی چشم‌گیر محصول ما، تقریباً تمامی سهم بازار در اختیار ماست. به این ترتیب، با توجه به سود اقتصادی قابل توجهی که برای عرضه‌ی این محصول در بازار به‌وجود آمده است، رقبا تحریک می‌شوند که محصول مشابهی را به بازار عرضه کنند. با ورود رقبا به بازار و افزایش عرضه‌ی محصول، سهمی از بازار که در اختیار ماست کاهش می‌یابد و بازار ما را مجبور به کاهش قیمت می‌کند. تولیدکنندگان ساعت دیجیتالی در دهه‌ی ۱۹۷۰ از این سیاست برای قیمت‌گذاری کالای‌شان استفاده کردند. معادل "سرشیرگیری قیمتی" برای ترکیب انگلیسی Price Skimming ترجمه‌ی پیش‌نهادی همین پایگاه می‌باشد و در جای دیگری به کار نرفته است. فکر می‌کنید وجه تشابه گرفتن سرشیر با این استراتژی قیمتی در چیست؟

 

سیاست‌های قیمت‌گذاری برتر، نفوذی، مقتصدانه، و سرشیرگیری چهار روش اصلی هستند. اگر برای قیمت‌گذاری دو معیار قیمت و کیفیت (مزیت رقابتی) کالا را اصل قرار دهیم، بسته به پایین یا بالا بودن هر یک از این متغیرها، به چهار روش اصلی می‌رسیم که در بالا ذکر شد. در حالت قیمت بالا، دو روش قیمت‌گذاری برتر و سرشیرگیری وجود دارد که اولی برای کالای با کیفیت بالا و دومی برای کالای با کیفیت پایین است. و در حالت قیمت پایین، دو روش قیمت‌گذاری نفوذی و مقتصدانه موجود است که اولی برای کالای با کیفیت بالا و دیگری برای کالای با کیفیت پایین است.

به نظر شما آیا استراتژی‌های قیمت‌گذاری دیگری هم در بازار وجود دارد؟

همان‌گونه که عنوان شد، چهار روش اصلی قیمت‌گذاری با محور قرار دادن قیمت کالا و مزیت رقابتی یا کیفیت آن وجود دارد که بطور خلاصه عبارت‌ند از:

۱) قیمت‌گذاری برتر: قیمت‌گذاری بالا برای کالاهای با مزیت رقابتی بالا به‌خصوص کالاهای لوکس

۲) قیمت‌گذاری نفوذی: قیمت‌گذاری پایین (در ابتدای فعالیت در بازار) برای کالاهای با کیفیت خوب، جهت به دست‌آوردن سهم قابل توجهی از بازار.

۳) قیمت‌گذاری مقتصدانه: قیمت‌گذاری پایین برای کالاهای کم‌کیفیت، نظیر کالاهای چینی

۴) قیمت‌گذاری سرشیرگیری: قیمت‌گذاری بالا برای کالاهایی که مزیت رقابتی بالایی دارند، اما این مزیت به‌زودی توسط رقبای تازه‌وارد به بازار، از بین خواهد رفت.

لینک به دیدگاه

روش‌های دیگری برای قیمت‌گذاری کالاها یا خدمات عبارتند از :

 

5- قیمت‌گذاری اضافه بر بهای تمام‌شده (Cost-Plus Pricing):

معمولا از این سیاست قیمت‌گذاری در اقتصادهای متمرکز و دولتی استفاده می‌شود. قیمتی که برای کالا یا خدمات در این روش در نظر گرفته می‌شود، برابر است با هزینه‌ی تمام‌شده‌ به‌علاوه‌ی درصد مشخصی از سود. این روش قیمت‌گذاری در اقتصادهای آزاد کم‌تر دیده می‌شود.

 

6- قیمت‌گذاری روان‌شناختی (Psychological Pricing):

به عنوان مثال، قیمت کالایی ۱۹۵۰ تومان در نظر گرفته می‌شود. این قیمت فقط به میزان ۵۰ تومان از ۲۰۰۰ تومان کم‌تر است. اما ذهن اعداد را به همان صورتی که هستند به خاطر نمی‌سپارد، بلکه آن‌‌ها را روند و ساده‌تر می‌کند و بعد در نظر می‌آورد. معمولا ۱۹۵۰ تومان را به صورت "هزار و خرده‌ای" در نظر می‌گیریم و احساس می‌کنیم که این مقدار هنوز تا ۲۰۰۰ تومان فاصله دارد. این روش یک روش قیمت‌گذاری مستقل نیست، بلکه روشی مکمل است که می‌توان بعد از به‌کارگیری یکی از روش‌های دیگر، از آن هم استفاده کرد. به نظر شما استراتژی قیمت‌گذاری روان‌شناختی برای بازار چه محصولاتی موثرتر است؟

 

7- قیمت‌گذاری خط تولید (Product Line Pricing):

زمانی که دنباله‌ای متوالی از محصولات یا خدمات وجود دارد، می‌توان با استفاده از روش قیمت‌گذاری خط تولید، به مشتری علامت داد که هر جزء از محصول مزیت خاص خود را دارد. مثلاً یک پیرایش‌گاه مردانه را در نظر بگیرید که خدمات گوناگونی ارائه می‌دهد:

۱) اصلاح موی سر: شش هزار تومان

۲) شست‌شوی سر + اصلاح موی سر: یازده هزار تومان

۳) شست‌شوی سر + اصلاح موی سر بر اساس مدل: پانزده هزار تومان

به این‌ ترتیب مشتری با توجه به نرخ، ارزش و اهمیت هر بخش از خدمات را متوجه می‌شود و می‌تواند بر اساس نیاز و پول خود، بسته‌ی خدماتی خود را انتخاب کند.استراتژی قیمت گذاری

 

8- قیمت‌گذاری محصول اختیاری (Optional Product Pricing):

شرکت‌ها برای افزایش سود خود، می‌توانند خدماتی اختیاری برای محصولات خود در نظر بگیرند تا از این طریق یک بار مشتری را جذب کنند ولی در همان یک بار، در صورت علاقه، خدمات بیش‌تری به مشتری ارائه دهند. به عنوان مثال، یک شرکت خودروسازی می‌تواند برای تحویل خودرو با ویژگی‌های رنگ‌های خاص، دوگانه‌سوز بودن، دنده‌ی اتوماتیک، و ... خدمات اضافی به مشتری بدهد.

 

چندی پیش یکی از دوستان‌‌ام پرینتری به قیمت ۴۰ هزار تومان خریداری کرد. ولی بعد از گذشت دو ماه جوهر کارتریج آن تمام شد. وقتی برای شارژ کارتریج به فروشنده مراجعه کرد، متوجه شد که کارتریج‌ پرینترش قابل شارژ مجدد نیست و باید کارتریج نو خریداری کند. منتها قیمت کارتریج نو ۵۰ هزار تومان بود! به نظر شما فروشنده از چه استراتژی قیمت‌گذاری استفاده کرده بود؟

 

پس این چهار استراتژی بصورت خلاصه عبارتند از : 5) قیمت‌گذاری اضافه بر بهای تمام‌شده: قیمت کالا برابر است با هزینه‌ی تمام‌شده‌ی کالا به علاوه‌ی درصد مشخصی از سود.

6) قیمت‌گذاری روان‌شناختی: این استراتژی به همراه استراتژی‌های دیگر استفاده می‌شود و در نتیجه استراتژی مستقلی نیست. در این روش قیمت برابر عددی تعیین می‌شود که برای ذهن ما که تمایل به ساده‌سازی دارد، مقداری کم‌تر از مقدار واقعی "به نظر آید".

7) قیمت‌گذاری خط تولید: قیمت‌گذاری برای خدمات یا کالاهای دنباله‌دار متوالی.

8) قیمت‌گذاری محصول اختیاری: قیمت‌گذاری برای خدمات یا کالاهایی که روی محصول اصلی وجود ندارد و در صورت تمایل مشتری به او ارائه می‌شود.

لینک به دیدگاه

9- قیمت‌گذاری محصول اجباری (Captive Product Pricing):

این شیوه‌ی قیمت‌گذاری برای محصولاتی مناسب است که مشتری پس از مدتی استفاده از محصول، باید یک بخش مکمل از محصول را تهیه کند (یا تهیه‌ی مجدد کند). پرینتری که نیازمند تهیه‌ی مجدد کارتریج است، یا ماشین ریش‌تراشی‌ای که بعد از مدتی به تیغ جدید نیاز پیدا می‌کند، از این دست محصولات هستند. در این روش قیمت‌گذاری، تولیدکننده با توجه به این‌که می‌داند مشتری به زودی به بخش مکمل محصولی که خریده است، نیاز پیدا خواهد کرد، قیمت بخش اصلی را کم‌تر تعیین می‌کند تا سهم بیش‌تری از بازار را جذب کند، ولی با تعیین قیمت بالاتر برای بخش مکمل محصول، سود خود را افزایش می‌‌دهد. آیا موردی از محصولات خدماتی می‌شناسید که بر اساس استراتژی قیمت‌گذاری محصول اجباری ارائه شود؟

10- قیمت‌گذاری محصول بسته‌ای (Product Bundle Pricing):

گاهی پیش می‌آید که فروشنده تشخیص می‌دهد با ترکیب چند قلم از محصولات‌اش می‌تواند بسته‌ای از محصولات را برای فروش آماده کند. به عنوان مثال، در بعضی از رستوران‌ها یک بسته‌ی غذایی مرکب از پیش‌غذا، غذای اصلی، سالاد و نوشیدنی برای فروش در نظر گرفته می‌شود. به این ترتیب، درجه‌ی قدرت انتخاب مشتری کم می‌شود و در مجموع حجم فروش بالا می‌رود. در جای دیگری، ممکن است فروشنده امکان خرید تک‌محصول را برای مشتری در نظر بگیرد، ولی قیمت محصول بسته‌ای را کم‌تر از مجموع قیمت‌های تک‌محصول‌ها تعیین کند تا مشتری به سمت خرید محصول بسته‌ای ترغیب شود.استراتژی قیمت گذاری

 

11- قیمت‌گذاری تبلیغی/ترویجی (Promotional Pricing):

حتماً در خریدهای‌تان با پیام‌های تبلیغاتی‌ای مانند "یکی بخر، دو تا ببر" یا مانند آن، مواجه شده‌اید. این هم یکی دیگر از استراتژی‌های قیمت‌گذاری‌ست که از آن با عنوان قیمت‌گذاری تبلیغی یاد می‌کنند.

 

12- تبعیض قیمتی (Price Discrimination):

در استراتژی تبعیض قیمتی، محصولات اعم از کالا یا خدمات با قیمت یکسانی ارائه نمی‌شوند. این تبعیض قیمتی انواع مختلفی دارد. به عنوان مثال، یک کارخانه‌ی شکلات یک نوع شکلات را با سه جور بسته‌بندی لوکس، معمولی، و فله‌ای به‌ترتیب برای سه منطقه‌ی اعیان‌نشین، متوسط و فقیر در یک شهر با سه قیمت گران، متوسط و ارزان توزیع می‌کند. در این‌جا منطقه‌ی جغرافیایی برای کارخانه‌دار نقش علامت‌دهنده دارد و به طور تقریبی مشخص می‌کند که درآمد ساکنین هر منطقه در چه سطحی است. کارخانه‌دار می‌تواند از این علامت برای بیشینه کردن سود خود استفاده کند. مثال دیگری می‌آوریم. یک تعمیرگاه خودرو را در نظر بگیرید. در این تعمیرگاه ممکن است هزینه‌ی یک نوع سرویس خاص که برای تمام ماشین‌ها به یک اندازه هزینه و زمان می‌برد، با سه نرخ متفاوت گران، متوسط و ارزان برای سه دسته خودروی لوکس، معمولی و ارزان انجام شود. در این مثال، نوع ماشین نقش علامت‌دهنده از سطح درآمد مشتری را بازی می‌‌کند. تبعیض قیمتی همیشه با هدف کسب سود بیش‌تر نیست. مثلاً دولت‌ها می‌توانند با توجه به میزان مصرف برق، نرخ‌های مختلفی را در نظر بگیرند تا از این طریق مشترکان پرمصرف را جریمه کنند.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...